مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
پست مدرنیسم
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر پیدایش یک رویکرد جدید در مورد چگونگی نگرش و دوباره خوانی متون ادبی و هنری، مورد توجه قرار گرفته است. این منظر جدید که دیکانستراکشن1 (واسازی) نام دارد با نگاهی بن فکنانه، در تقابل با ساختارگرایی2 هرمنوتیک3 (تأویل) قرار می گیرد. هرچند که وجود تشابهاتی میان این دو منظر، ارتباط و اشتراکات پایه ایی را میان این دو گرایش تفسیری اثبات می کند تا آنجا که می توان مدعی زایش دیکانستراکشن (واسازی) از نهان هرمنوتیک (تأویل) شد لکن بسترهای متباینی که هرکدام از این دو نگرش در آن تجلّی یافته اند؛ و منظر آزادانه ی که دیکانستراکشن دارد به نظر می آید این نوع تفسیر اخیر مرحله ای فراتر از هرمنوتیک مدرن است. با اینحال این مقاله با رویکرد مطالعه تطبیقی دیکانستراکشن (واسازی) با هرمنوتیک (تأویل) از منظر ویتگنشتاین و گادامر سعی دارد بر عدم جدایی هرمنوتیک و دیکانستراکشن تأکید ورزد و در این راستا با تحلیل 4 نمونه از آثار اقتباسی هم منظر دیکانستراکشن و هم هرمنوتیک را برای این آثار قائل می شود. بر این اساس این نتیجه حاصل می شود که نمی توان قطعاً مدعی شد یک تفسیر، تفسیری دیکانستراکشنی است یا هرمنوتیکی بطوریکه هرچند در نظر می توان تمایزاتی میان این دو نوع یافت ولیکن در عمل به خاطر محدودیّت و قید و بندهای غیر قابل انکار تمایزی دیده نمی شود بطوریکه یک تفسیر دیکانستراکشنی در آزادانه ترین حالت تنها می تواند یک نوع هرمنوتیک مدرن باشد. این مقاله بر اساس روش تحقیق توصیفی - تحلیلی به انجام رسیده و در تحلیل اطلاعات از روش تطبیقی استفاده شده است.
انسان در برابر مرگ با رویکردی به آثار دیمین هرست
حوزه های تخصصی:
مرگ اندیشی به عنوان حقیقیتی انکارناپذیر، از اساسی ترین دغدغه های انسان در طول تاریخ می باشد. مرگ به مانند تولد امری طبیعی است و اهمیت آن در جوامع گوناگون از فرهنگی به فرهنگ دیگر و حتی از فردی به فرد دیگر هم متفاوت است .
امروزه پیشرفت علم و تکنولوژی سایه ای بر واقعیت افکنده و به موجب آن، روشنگری از طریق علم در جوامع گسترش یافته و با تأثیر بر زندگی اقتصادی منجر به کمرنگ شدن بازنمود مرگ در جامعه مدرن شده است.
بر اساس این ویژگی ها و ساختارهای اجتماعی جوامع، آنچه به عنوان مؤثرترین ابزار شناخته شده در بازکردن گره های مفهومی برای مخاطب و تلاش به منظور پدید آوردن تصویری گویا از معنای مرگ داشته است، هنر و زیبایی شناسی می باشد.
دیمین هرست از جمله هنرمندانی است که با به چالش کشیدن مضمون مرگ، به هدف رویارویی و یادآوری آن، آثاری را پدید آورده است که با دیدگاه و ارائه متفاوتش توجه جهانیان را به خود جلب کرد.
آثار او متعلق به دنیای پست مدرن با مفهوم پذیرش رانده شدن مرگ به حاشیه های زندگی عمومی جوامع معاصر و واکنشی به جهان سرمایه داری است.
روش رویکرد پژوهش حاضر توصیفی، تحلیلی و شیوه ابزار آن اسنادی کتابخانه ای و اینترنتی است.
بررسی مفهوم مینیمال در طراحی صحنه آثار رابرت ویلسون
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر در راستای بررسی مفهوم مینیمال در طراحی صحنه آثار رابرت ویلسون ابتدا به تعریف عملیاتی واژگان کلیدی چون مینیمال، پست مدرنیسم، فضا، هنر اجرا، طراحی صحنه پرداخته سپس روش رویکرد را بیان و در آخر به نتیجه گیری رسیده است.
در این مقاله تلاش شده تا مفهوم مینیمال در آثار رابرت ویلسون بررسی گردد و خواننده بتواند رویکرد شخصی وی در مقوله اجرا و نحوه استفاده اش از عناصر مختلف هنری را دریابد. در این راستا از منابعی استفاده شده که مستقیماً از زبان خود وی بیان شده است.
هدف آشنایی با شیوه اجرایی ویلسون به عنوان کارگردان پست مدرن که با شیوه های اجرایی منحصربه فردش و با به کار گرفتن ابزارهای بیان تازه جهت اجرای نمایش و نگرش جدید به متن و فضا، ریتم، نور، حرکت و... می تواند در درک طراحی صحنه مینیمال و امکانات متعدد آن جهت اجرای آثار طراحی صحنه جدید یاری رساند. رویکرد پژوهش حاضر توصیفی تحلیلی و شیوه ابزار آن اسناد کتابخانه ای بوده است.
بررسی تطبیقی مرثیه ای برای ژاله و قاتلش اثر ابوتراب خسروی و درون مایه خائن قهرمان اثر بورخس، از دیدگاه پست مدرنیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله تلاشی برای خوانش تطبیقی داستان مرثیه ای برای ژاله و قاتلش،اثر ابوتراب خسروی، نویسنده معاصر ایرانی و درون مایه خائن قهرمان، اثر خورخه لوئیس بورخس، نویسنده، شاعر و ادیب معاصر آرژانتینی است. این تحقیق با استفاده از روش تطبیقی و براساس مؤلفه های چارچوب گریز پست مدرنیسم انجام شده است که از مهم ترین جریانات فکری عصر جدید به شمار می رود. در این پژوهش، به دنبال اثبات این فرضیه هستیم که وجوه اشتراک بین داستانِ درون مایه خائن قهرمان و مرثیه ای برای ژاله و قاتلش که در پاره ای موارد ماهیت تقلیدی پیدا می کند، اتفاقی نیست و نشان دهندة تأثیرپذیری ابوتراب خسروی از بورخس در خلق این اثر است. استفاده از رویکرد پست مدرن، همسانی پیرنگ، شیوه روایی یکسان، استفاده از نماد های مشترک و ...، گزاره های مشترک این دو متن هستند. بررسی و تحلیل این اشتراک ها برای اثبات تشابهات این دو متن، از مهم ترین اهداف این مقاله به شمار می رود.
پست مدرنیسم و شهر با تاکید بر الگوها و طرح های برنامه ریزی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرنشینی از مشخصه های بارز قرن بیستم محسوب می گردد که همواره تحت تاثیر نگرش های فلسفی و با ارائه طرح و برنامه های خاص در مقاطع زمانی مختلف به دنبال ایجاد رفاه و آسایش برای شهروندان و کاهش معضلات فراروی جوامع است. جنبش مدرنیسم متعاقب انقلاب صنعتی و بر پایه خرد و قدرت تکنولوژی شکل گرفت و شهر نیز به عنوان نماد تمدن مدرن تحولات بزرگی را از آن پذیرفت در همین راستا برنامه ریزی شهری با تکیه بر قدرت تکنولوژی به سمت شهرسازی ماشینی روی آورد اما شهر حاصله از تمدن مدرن در بستر حدود یک قرن دچار مشکلاتی گردید. متعاقب آن دهه های آخر قرن بیستم از طرفی شاهد نگرش فلسفی پست مدرنیسم و از طرف دیگر ظهور پارادایم توسعه پایدار هستیم که علوم مختلف و برنامه های آنها را تحت تاثیر خود قرار داده اند. شهرسازی و برنامه ریزی شهری نیز در انتقاد بر عملکرد مدرنیسم و در چارچوب پارادایم توسعه پایدار به ارائه الگوی توسعه پایدار شهری پرداخته و در طرح و برنامه های خود تحولاتی را داشته است. این تحقیق که با روش توصیفی – تحلیلی و تکیه بر اسناد مکتوب انجام گرفت نشان می دهد که تغییر پارادایم مدرنیسم به پست مدرنیسم در شهرسازی سبب تغییر نگرش در دیدگاه های اقتصادی و اجتماعی در تهیه طرح ها شده است به گونه ای که شاهد جایگزینی طرح هایی مثل طرح های ساختاری – راهبردی و همچنین طرح های استراتژی توسعه شهری و سایر طرح ها به جای طرح های جامع مدرنیستی هستیم که اصل را بر منطقه بندی و تفکیک کاربری اراضی می گذاشت و برنامه ریزی فیزیکی و کالبدی بر ساختار طرح ها سنگینی می کرد و مردم و ویژگی های اجتماعی و اقتصادی و نیاز و خواسته آنها کمتر مورد توجه قرار می گرفت اما در چارچوب پارادایم پست مدرنیسم مطالعات و برنامه ریزی ها جنبه چندبعدی به خود گرفته و تاکید بیشتر بر مشارکت های مردمی است. در همین راستا الگوهای جدید برنامه ریزی شهری با تکیه بر مدیریت بین رشته ای به دنبال تحلیل و تلفیق شرایط اجتماعی – اقتصادی در کالبد شهرها در آینده دارد.
بررسی رویکردها و ابعاد هژمونی تکنولوژی بر انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تکنولوژی، که از آغاز و به قصد سلطه انسان بر جهان طبیعی شکل گرفت، امروز، با گسترش ابعاد فنّاوری در حوزه های مختلف علم، نقش بی بدیلی در زندگی انسان ها ایفامی کند. اگرچه هنوز برخی صاحب نظران از این که واژه سلطه را در این رابطه استعمال کنند احتیاط می کنند، درحقیقت، سلطه تکنولوژی بر انسان مدت هاست که آغاز شده و به اندازه ای این تسلط آرام و سازوار با نیازهای انسان پیش رفته که امروزه اگر کسانی با تردید به این مسئله می نگرند، به دلیل همین بستر منعطف و هماهنگ است. این مسئله اگرچه همواره از آغاز مدرنیته با فراز و فرودهایی همراه بوده و موافقان و مخالفان، هریک با ارائه دلایلی، تفوّق تکنولوژی و پیامدهای آن را بر زندگی انسان مورد بررسی و تحلیل قرارداده اند، به دلیل تغییرات گسترده در شیوه های این برتری، همچنان این مسئله به کانون توجه و نقد صاحب نظران مختلف تبدیل شده است. در این تحقیق سعی شده با مرور برخی از پژوهش های پیشین، در چارچوب برخی نظریه های انتقادی و پیوندی مشترک در حوزه علوم انسانی، این موضوع مورد بررسی قرارگیرد
بنیادهای شناخت شناسی و روش شناسی نظریه های پست مدرن در جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از اواخر دهه ی 1990 نسل جدیدی از نظریه ها با نام جغرافیای سیاسی پست مدرن و ژئوپلیتیک انتقادی در جغرافیای سیاسی پدیدار شدند که به تعبیر ریچارد مویر، درک آنها در تمایز با نظریه های کلاسیک این رشته، مستلزم فهم تحوّلات فکری فلسفی اواخر قرن بیستم است. بنیادهای روش شناسی و شناخت شناسی نظریه های جغرافیای سیاسی پست مدرن و ژئوپلیتیک انتقادی را می توان در پنج تحوّل فکری فلسفی اواخر قرن بیستم؛ یعنی ساخت گرایی، پساساخت گرایی، پسامارکسیسم، فمینیسم و پست مدرنیسم ردیابی کرد. حمله علیه پوزیتیویسم و واقعیّت های قابل مشاهده، تأکید بر ماهیّت متمایز علوم اجتماعی از حیث شناخت پدیده ها و واقعیّت ها، گفتمانی پنداشتن واقعیّت های انسانی و اجتماعی، پرده برداشتن از رابطه ی دانش و قدرت در نظریه های کلاسیک و شالوده شکنی گفتمان ها، از وجوه مشترک این تحوّلات فکری فلسفی است. به نظر می رسد، درک نظریه های جغرافیای سیاسی پست مدرن و ژئوپلیتیک انتقادی مستلزم شناخت این تحوّلات است. نتایج علمی این تحوّلات در زمینه های روش شناسی، ظهور روش های جانشین به جای روش پوزیتیویستی بوده است. از مهم ترین این روش ها، روش هرمنوتیک است که در سطوح مختلف خود تبیین گر نظریه های جدید مطرح شده در زمینه ی دانش جغرافیای سیاسی و همچنین ژئوپلیتیک است. در روش هرمنوتیک ماهیّت کاملاً عینی پدیده ها انکار می شود و بر همین اساس نظریه های جدیدی خلق می شوند که با نظریه های کلاسیک دانش جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک سراسر متفاوت هستند.
برنامه درسی پست مدرن در بوته نقد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، شناسایی اثرات و نقد کارکردهای پارادایم پست مدرنیسم در حوزه برنامه درسی و قلمروهای معرفتی آن می باشد. برای دست یابی به این هدف از روش پژوهش تحلیلی- استنتاجی بهره گرفته شد. یافته های به دست آمده از بررسی دیدگاه های متفکران مدافع و منتقد این جریان فکری حاکی از آن است که هر چند پست مدرنیسم، روح جدیدی را در کالبد مطالعات برنامه درسی دمیده و اندیشمندان این حوزه را به لزوم بازنگری در مبانی و حتی عمل برنامه درسی و توجه به مسائل مغفول و پنهان آن - از جمله پرورش روحیه نقادی در فراگیران، برجسته سازی نقش معلم و شاگرد در تهیه برنامه های درسی، احترام به کثرت آرا و عوارض ناشی از محدود شدن به الگوهای مکانیستی- فراخوانده است، اما نفی و شک در بسیاری از اصول و ارزش های نهادینه شده فکری و تلاش برای زدایش و ساختارشکنی از آنها منجر به بی نظمی و سرانجام پوچی و هویت زدایی جوامع بشری می شود. لذا، ضروری است متفکران و صاحب نظران مطالعات برنامه درسی در برخورد با این جنبش و موضع گیری موافق یا مخالف در قبال آن، ابتدا ماهیت و بنیادهای فکری و فلسفی حاکم بر آن را شناخته و سپس، با آگاهی و بینشی کامل به ترویج یا نفی تفکرات مطرح شده اقدام نمایند.
بررسی گرایش های نوظهور در رمان نویسی افغانستان (بعد از کودتای 7ثور 1357 ه .. ش. تاکنون)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با نگاهی به رمان نویسی افغانستان و فراز و فرودهای آن، واقعیت هایی از تحولات فکری و ادبی این جامعه بر مخاطب آشکار می شود که نیازمند پژوهش های درازدامن است. یکی از این واقعیت ها رویکردهای مدرنیستی و پست مدرنیستی در ادبیات داستانی افغانستان است که جامعه رمان نویسان آن کشور را به جامعه داستان نویسی معاصر پیوند زده است و جنبه های زندگی انسان افغان، به ویژه خیل روشنفکران افغان را به تصویر می کشد. این جستار به شیوه توصیفی- تحلیلی تلاش کرده است با واکاوی رمان های معاصر افغانستان بعد از وقوع کودتای 7ثور 1357ه. ش. تا به امروز گرایش های مهم مدرنیستی و پست مدرنیستی رمان نویسان افغانستان را انعکاس دهد. از این تحقیق برمی آید که گرچه نمی توان از نهادینه شدن مکتب رمان نویسی مدرنیستی و پسامدرنیستی در ادبیات داستانی افغانستان سخن گفت، رشد فزاینده عناصر و مؤلفه هایی نظیر بحران هویت شخصیت های داستانی، پیامدهای جنگ و مهاجرت برای زنان و مردان افغان، تلاش برای واسازی تقابل مرد/زن در نظام نوشتاری مردسالار افغانستان، بازنمایی تقابل پرتنش میان سنت گرایی با تجددطلبی و... از پیدایش جریان های ادبی جدید در ادبیات داستانی افغانستان حکایت می کند؛ جریان هایی شبه مدرنیستی و گاه شبه پسامدرن که اغلب روشنفکران مهاجر به تبعیت و تقلید از تکنیک های داستان نویسی غرب در پیش گرفته اند.
پست مدرنیسم و باز- اندیشی مفهوم جرم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقطه آغاز مسیرِ اندیشه کیفری است. درواقع ، تصویری که از جرم « جرم » ترسیم مفهوم
اختیار می شود، سایر مفاهیم بنیادین جرمشناختی (نظیر مجرم و علت شناسی) و نیز مفاهیم
بنیادین نظام سیاست گذاری کیفری (نظیر عدالت، جرمانگاری و پیشگیری) را صورت بند ی
می کند. به این دلیل، مقاله حاضر درصدد است مفهوم جرم را در چارچوب دو پارادایم متمایز
مدرنیسم و پست مدرنیسم به بحث گزارد. در این راستا، ایده محوری مقاله این است که اگر در
پنداشت مدرنیستی جرم با پیش فرض ماهیت عینی یا معنای ذاتی (از درون ) تصویر م ی شود ،
خوانش پست مدرن آن را با ماهیت ذهنی یا معنای اکتسابی (از بیرون) جایگزین می کند. جهت
شرح این ایده، ابتدا انگاره های پست مدرنیسم معرفی می شود. سپس پنداشت مدرنیستی از جرم
ارائه « جرم شناسی تأسیس ی » نقد و آسیب شناسی می شود و نهایتاً تعریف نوینی از جرم از منظر
می شود. به رغم اهمیت پیش گفته، این تقابل مفهومی جرم، ه یچ گاه در ادبیات جرم شناس ی
پارسی موردبررسی قرار نگرفته است.
پارادایم های علمی معاصر و نظریه های یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر که از بُعد روش شناسی تحقیق، تحلیلی، از منظرِ هدف، نظری، و از منظرِ پارادایم زیربنایی، از نوع کیفی به شمار می رود، به دنبال بررسی و طبقه بندی فلسفی و معرفت شناختی نظریه های یادگیری غالب و همچنین نظریه های نوظهور و کمترشناخته شده است. نظریه های علمی از جمله نظریه های یادگیری، همواره توسط رویکردهای بنیادی تری از جمله رویکردهای فلسفی و معرفت شناسی، و در کلان ترین سطح، توسط پارادایم های علمی هدایت می شوند. تحلیل و شناسایی پارادایم هایی که نظریه های یادگیری در بستر آنها رشد کرده اند، امکان شناخت عمیق تر و جامع تر آنها را فراهم می آورد و راه استفاده مؤثرتر و آگاهانه تر آنها را در عرصه تعلیم و تربیت هموار می کند. این امر در آنجا اهمیت بیشتری دارد که نظام تربیتی، و به عبارت دقیق تر، فلسفه تربیتی اقتباس کننده، از مختصات فلسفی، معرفتی، انسان شناختی و ارزشی متفاوتی نسبت به پارادایم های مذکور، برخوردار باشد. در مقاله پیش رو پارادایم های علمی معاصر یعنی مدرنیسم، پست مدرنیسم و پیچیدگی در مقایسه با یکدیگر مورد مطالعه قرار گرفته و نسبت آنها با رویکردهای فلسفی و معرفت شناختی و در نهایت با نظریه های یادگیری رفتارگرایی، شناخت گرایی، سازنده گرایی و ارتباط گرایی روشن شده است. ضمن این بررسی این مقاله سعی کرده است نشان دهد که سازگاری بیشتر پارادایم پیچیدگی-به نسبت دیگر پارادایم ها- با واقع گرایی اسلامی، از برخی جنبه های اصلی هستی شناسی و معرفت شناسی، می تواند راه را برای بهره گیری مؤثرتر از نظریه های یادگیری که در سایه آن رشد کرده اند، هموار کند.
“Kolam” Hindu Earth Graffiti as Land Art in the Field of New Art (نقاشی زمینیِ هندوی کولم به مثابه لندآرت در هنر جدید)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«لند آرت» از حدود دهه 60 میلادی با رویکرد مدرن و پس از آن، پست مدرن به مرور با کمک گرفتن از شگردهای هنرهای محیطی4 و فلسفه پست مدرن، توانست از محل های دورافتاده ای که در گذشته متولد می شد، به جاهایی منتقل شود که موردتوجه مخاطبان عام و گسترده قرار گیرد و با آن ها ارتباط برقرار کند. بدین ترتیب دامنه لندآرت گسترده شد و امروزه هنرهای زمینی بسیاری را می توان در این حوزه جای داد. نقاشی زمینی نیز گرچه در دوران معاصر موردتوجه قرار گرفته، اما هنری است که از دیرباز در میان بسیاری از اقوام و ملل، ازجمله هندی ها و آیین هندوئیسم5 رواج داشته است. ازجمله «کولم» که نوعی نقاشی با پودرهای رنگی بر روی زمینِ جلو درب خانه های هندویی است. مسئله پژوهش این است که، آیا می توان نقاشی کولم را با هنر جدید مقایسه کرد و شباهت هایی ورای شکل ظاهری یافت؟ بنا بر فرضیه مقاله، به نظر می رسد نقاشی کولم با لند آرت و تعریف آن در هنر جدید مرتبط باشد.
هدف از این پژوهش بنیادی، ایجاد نگرشی جدید به هنرهای سنتی (هدف کلی) و کولمِ سنتی به مثابه یک هنر جدید زمینی (هدف جزئی) است؛ نگرشی که اگرچه پیروانِ به روزِ کمتری در کشورمان دارد، اما دارای سابقه ای به اندازه فلسفه هنر پست مدرن است. این پژوهش بر وسعت نگاه هنرمندان در باب هنرهای جدید و فلسفه پست مدرنیسم مؤثر خواهد بود. بدین ترتیب برای رسیدن به این هدف، با رویکرد توصیفی تحلیلی، به گردآوری اسناد به روش کتابخانه ای پرداخته شده است. با تحلیل بارزترین، عام ترین و جدیدترین (با توجه به پیشرفت و اختراع و ابداع روزانه رسانه ها6) ویژگی های هنر های جدید و تطبیق آن با ویژگی های کولم می توان به این نتیجه اذعان داشت که، نقاشی کولم می تواند به مثابه لندآرت باشد، و به نظر می رسد می توان گاه برخی از هنرهای سنتی را هم راستا با هنرهای جدید قرار داد.
نسبت حقوق بشر و تنوع فرهنگی
حوزه های تخصصی:
جهانی شدن عامل پررنگ شدن تنوع فرهنگی در سطح جدیدی شده است، به گونه ای که ایده یکسان سازی فرهنگی رنگ باخته و ایده تنوع و ثکثر فرهنگی مطرح شد و ارتباط حقوق بشر و تنوع فرهنگی مورد توجه سازمان های بین المللی از جمله یونسکو قرار گرفت. ارزش های فرهنگی هر جامعه پتانسیل بالقوه ای است که می توان از آن در جهت احترام و رعایت حقوق فطری و ذاتی بشر استفاده نمود. در نوشتار پیش رو نسبت حقوق بشر و تنوع فرهنگی مورد واکاوی قرار گرفته و در این راستا از روش تحلیل گفتمان که مبتنی بر نظریه گفتمان لاکلا و موفه و به مثابه یک روش تحلیل کیفی است، در بررسی نسبت حقوق بشر و تنوع فرهنگی در قالب دو گفتمان جهان شمولی حقوق بشر و نسبی گرایی حقوق بشر بهره گرفته شده است. نتیجه این که حقوق بشر متضمن تنوع فرهنگی است و تنوع فرهنگی ابزار استحکام بخش حقوق بشر است. بدون احترام به فرهنگ های مختلف در مناطق جغرافیایی مختلف نمی توان شاهد تحقق حقوق بشر بود.
هویت زن در غزل مدرن و پست مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دوران مدرن و پست مدرن قبل از هر چیز با پارادایم معرفت شناسی مشخص می شود که بازتاب آن را در همه حوزه ها، از جمله در ادبیات و شعر نیز می توان یافت. شعر پست مدرن ایران در شمارآخرین و جدیدترین اشعار معاصر قراردارد که نگاههای منتقدان و بسیاری از جوانان جامعه را به سوی خود جلب کرده است. یکی از موضوعات عمده در این اشعار، بازتاب چهره زنان در طیف های گوناگون است که در برخی موارد بیانگر احوال وکردار و اندیشه ها و به تبع آن آشکارکننده ابعاد هویتی آنان در جامعه امروز ایران می باشد. کنش ها و منش هایی که به نظر می رسد، معلول شرایط اجتماعی و تاریخی است که در آن عرصه، زن می خواهد خود را از قید و بندهای تاریخی و سنتی حاکم بر زندگی یا ذهن و ضمیرش برهاند وهویت های متکثر، مبهم و بیگانه را به تجربه بنیشیند. این پژوهش به روش تحلیل محتوا به بررسی آثار مدرن و پست مدرن از منظر تحلیل جایگاه وهویت زن در این اشعار با ارجاع به مبانی معرفت شناسی و جامعه شناسی می پردازد تا از رهاورد تبیین و آشکارسازی مفاهیم، عصیان ها و اعتراض های نهفته در پس این اشعار، گامی در جهت شناخت و هویت زن معاصر برداشته شود که اغلب بیانگر شکاف و چالش میان مبانی سنتی و رهاوردهای مدرنیته و موضوعات فلسفی پست مدرن است.
نسبت اخلاق و حقوق بشر در اندیشة ریچ ارد رورت ی
حوزه های تخصصی:
به طور کلی در فلسفه های اخلاق مدرن تا این اواخر دو نگره یا مکتب حاکم بوده است. مکتب اخلاق «وظیفه گرا»که در آن بر ماهیت کنش تأکید می شود. این مکتب ابتدا از سوی ایمانوئل کانت مورد توجه قرار گرفت. بر این اساس، انجام یا خواست هر عمل باید به گونه ای باشد که به یک قانون اخلاقی جهانشمول تبدیل شود. در مقابل مکتب اخلاقی دیگری از سوی جرمی بنتهام و جان استوارت میل با عنوان«اخلاق فایده گرا» مطرح شد. در اینجا ما آن کنش های اخلاقی را در اولویت قرار می دهیم که بتواند بیشترین خوشبختی را برای بیشترین مردم به همراه آورد. سه چهار دهة اخیر و همزمان با چرخش زبانی و معرفتی که تحت عنوان گذار از اثبات گرایی به فرااثبات گرایی مشهور شده، چالش دیگری در بحث فلسفة اخلاق از جانب ریچارد رورتی، مطرح شده که به ادعای وی مبتنی بر استلزامات جهان متکثر کنونی است. این دعوی می تواند نسبت جدیدی میان اخلاق و حقوق بشر ایجاد کند. از این رو مفروضة اصلی مقالة حاضر این است که رورتی این ادعا را با ترکیب نظریة پراگماتیسم و اصل رخدادی بودن معرفت و اخلاق پسامدرن مطرح کرده است. به منظور اثبات فرضیه، مقاله در دو بخش تنظیم شده است؛ در بخش نخست به منظور آشنایی با اندیشة آیین شکن رورتی، بنیادهای فلسفة اخلاق به بحث گذاشته می شود. در بخش دوم و ذیل بحث اخلاق مبتنی بر حقوق انسانی، برخی ویژگی های آن مورد واکاوی قرار خواهد گرفت. .مقالة حاضر به روش توصیفی و با تحلیل محتوایی آثار مختلف رورتی به نگارش در آمده است. پشتوانة نظری مقاله رهیافت انتقادی - هنجاری است.
پست مدرنیسم و تاثیر نیهیلیسم بر آن
حوزه های تخصصی:
اندیشه پست مدرن یکی از آخرین رهیافتهای فیلسوفان و مورخان در سالهای اخیر است. هرچند دوران آن به نظر برخی متفکران به پایان رسیده و عصر نگره های جدیدی آغاز شده است.پست مدرنیته از نقد مدرنیته می آید. هرچند در آغاز شکلی ادبی داشت اما توسط متفکران برجسته فرانسوی از جمله میشل فوکو، لیوتار، بودریار و ریچاردرورتی امریکایی ودر سالهای اخیر واتیمو از متفکران ایتالیایی به جهان شناسانده شد.اما این دسته از متفکران خود تحت تاثیر هایدگر و البته نیچه قرار داشتند.هایدگر حلقه وصل این اندیشمندان با نیچه بود.او این امکان را به متفکران غربی داد تا اندیشه های نیچه را بازشناسی و بازخوانی نمایند.طرح فکری او در باره نیهیلیسم به رشد پست مدرنیسم بسیار کمک کرد.آنها در باب مفهوم خداوند، متافیزیک، انسان و تاریخ اصول جدیدی را ارائه کردند.آنها با روایتگریهای مطلق گرایانه مخالفت کردند.تاریخنگاری کلاسیک از نظر آنها محل اتکا نبود و نیاز بود تا داوری و تفسیر نوینی از رویدادها ارائه شود.انسان هم در مرکز این بازداوری قرار می گرفت.تفاسیر افلاطونی و نئو اسکولاستیکی در ادیان مورد عمیقترین نقدها قرار داشت.پست مدرنیسم بر مفاهیمی چون تاریخ استعمار، تاریخ سیاهان، تاریخ زنان، ابدیت انگاری تاریخی و تئوری های خطی خط بطلان کشید.انسان را آزاد فرض کرد و هرگونه فرجام نگری در کارش را ناپسند و غیر عقلانی دانست.البته بر نگرش آنها نیز نقدهای مستحکمی وارد شد.آنها برای اثبات صحت ادعاهای خویش محکوم به رعایت قواعد و اصولی بودند که دنیای مدرن و پیش از مدرن بنیانهای آنرا بنا نهاده بودند.
شریعتی و چپ اندیشی ایدئولوژیک
حوزه های تخصصی:
آموزه های سیاسی مذهبی علی شریعتی در حسینیه ارشاد طی سال های 1347 تا 1351 خورشیدی، مخاطبین بسیاری را بهخود جذب کرد و تأثیرگذاری به سزایی در جامعه به دنبال داشت. شریعتی سخت تحت تاثیر آموزه های جامعه شناختی، اقتصادی، سیاسی و نظری مکاتبی مانند مارکسیسم، سوسیالیسم واگزیستانسیالیسم است که تلاش می کند از دل این باورهای متضاد و مکاتب به شدت متعارض با مذهب، معجونی به نام اسلام نواندیشِ چپ مذهبی بسازد که در آن هم مفاهیم مارکسیستی مانند بهره کشی طبقاتی، مبارزه طبقاتی، جامعه بی طبقه امپریالیسم و.. در شباهت فکری و ایدئولوژیک با آموزه های دینی یافت شود و هم مدلی همتای معیارهای جهانی چپ سوسیالیستی برای جامعه مسلمانان مبارز ارائه دهد که در آن مخلوطی از آموزه های هویتی اسلام، سوسیالیسم، ایران و آموزه های مبارزاتی مارکسیسم وجود داشته باشد. در این مقاله به چگونگی تلاش این روشنفکر عصر حاضر برای دستیابی به این هدف سخت، می پردازیم.
در دوران تناقضات پایانه ای: خوانش پست مدرنیستی سبکی تحمل ناپذیر هستی، اثر میلان کوندرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کوندرا، نویسنده اهل چک، با تلاش برای رهایی از مدرنیسم رمان نویسان نو، خود را به عنوان یک نویسنده «مدرنیست ضد مدرن» معرفی می کند و این تمایل و تلاش در دوران گذار از مدرنیسم به پست مدرنیسم بسیار در آثار او نمایان می گردد. در واقع آثار کوندرا بر اساس پارادایم های متفاوت در دنیای جدید شکل می گیرد و در این راستا، سعی نویسنده در نشان دادن آشفتگی جهان پست مدرنِ بدون کلان روایتها مؤثر بوده است. اثر سبکی تحمل ناپذیر هستی که برای اولین بار در سال 1984 و تنها 5 سال بعد از تحقیق ارزشمند ژان فرانسوا لیوتار با عنوان شرایط پست مدرن چاپ شد، نماد اراده نویسنده در به تصویر کشیدن دنیای پست مدرن است، اراده ای که چگونگی تحقق آن در این اثر، هدف این پژوهش می باشد. بر این اساس، برآنیم تا در ابتدا به تبیین مفهوم پست مدرنیسم نزد کوندرا پرداخته و آن را با آنچه لیوتار به عنوان نظریه پرداز این عرصه، مطرح کرده است مقایسه کنیم. سپس، سعی خواهیم کرد با تکیه بر اثر مذکور، شاخصه های نوشتار پست مدرنیستی را بررسی کرده و نشان دهیم چگونه راهبردها و شیوه های روایی و متنی و عملکرد آنها نیز در خدمت ادبیات پست مدرن کوندرا به کار گرفته می شوند.
پست مدرنیسم و فراهم آوری و مدیریت مجموعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی مؤلفه های جدید پست مدرن و تأثیر آنها بر فرایند فراهم آوری و مدیریت مجموعه در کتابخانه ها و مراکز اطلاعاتی است.
روش/ رویکرد پژوهش: روش پژوهش سندی- تحلیلی است.
یافته ها: پست مدرنیسم به عنوان یک وضعیت نوین، بر همه ارکان کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی و مدیریت آن تأثیر گذاشته است. در این پژوهش تأثیر آن بر فراهم آوری و مدیریت مجموعه مورد بررسی قرار گرفته و ابعاد این تأثیرگذاری نمایان شده است.
نتیجه گیری: تغییرات بسیاری در تولید، توزیع، و روش های دسترسی به اطلاعات و در نتیجه مجموعه کتابخانه ها، فراهم آوری و مدیریت مجموعه، و سیاست های مجموعه سازی مشاهده می شود. از مؤلفه های پست مدرن می توان به عنوان ابزار بازاندیشی در پیاده سازی خط مشی های نوین فراهم آوری و مدیریت مجموعه بهره برد.
تجارت اجتماعی, حسابدهی و گزارش عملکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر مشارکت در تئوری و کاربرد حسابدهی و تجارت اجتماعی است. در این مقاله بحث های تئوریکی مطرح می شود که اهمیت سنجه های غیرحسابداری را نشان داده، روشهای غیر حسابداری را بررسی می کند و کارت امتیازی متوازن را به عنوان ابزار گزارش بسیار معتبر پیشنهاد می دهد. نیاز به گسترش حسابداری بر اساس اندازه گیریهای غیرمالی وجود دارد؛ تجارت اجتماعی و سرمایه گزاری اجتماعی گزارش های عملکرد خیلی معتبر نداشته اند و هیچ اطلاعات پایه ای برای مقایسه عملکرد و کارایی آن وجود ندارد. استفاده از اندازه گیری پیشنهادی و گزارش حسابرسی شفاف عمومی، ایجاد و نقش اجتماعی حسابدار را گسترش می دهد. پژوهش حاضر آموزش تجارت اجتماعی در حسابداری را پیشنهاد می دهد و تجارت اجتماعی را به عنوان نهاد مشروع و قانونی حمایت می کند؛ همچنین سرمایه گزاری در تجارت اجتماعی را تشویق می کند؛ بدین وسیله موسسات کوچک جامعه و فقرا فرصتی برای مشارکت در اقتصاد خواهند داشت؛ بدین ترتیب اقتصاد گسترش می یابد. نتایج پژوهش رهنمودهایی برای اجرای کارت امتیازی متوازن پیشنهادی، اندازه گیری عملکرد و تکنیک های گزارش می دهد.