مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
پست مدرنیسم
حوزه های تخصصی:
ادبیات نمایشی آمریکا از روزهای آغازین، همواره سیر تکاملی را پشت سر گذاشته است. این نوع ادبیات، که به صورت جدی در قرن بیستم آغاز می شود با نمایشنامه های یوجین او نیل شناخته می شود. همزمان و پس از او نمایشنامه نویسان متعددی ظهور کردند که برجسته ترین آنها تنسی ویلیامز و آرتور میلر هستند. این دو به همراه او نیل نمایشنامه نویسان مدرنیست محسوب می شوند . با ظهور ادوارد البی نوع جدیدی از این ادبیات ظهور می کند که ناشی از تئاتر آبسورد اروپاست. پس از البی، نمایشنامه نویسان مطرح دیگری که با آغاز پست مدرنیسم پا به عرصه نمایشنامه نویسی...
مطالعات پایه: هویت در فضای پست مدرن ؛ بررسی آرای چنتال موفی در باب هویت
حوزه های تخصصی:
چنتال موفی از متفکرانی به حساب می آید که بعد از وقوع «طوفان پست مدرنیسم» یک نظریه سیاسی طراحی کرده و در آن ، دستاوردهای پست مدرنیسم و نقدهایی را که علیه مدرنیته وارد شده ،مدنظر قرار می دهد . به رغم موفی ، عقل مدرن مجبور است محدودیتهای خود را بپذیرد و سوژه انسانی را نه چیزی ثابت ، واحد ، ذاتی و حقیقی بلکه موجودیتی سیال و متحول ، در حال شکل گیری ، محصول روابط قدرت و تعامل با غیر سازنده به حساب آورد . به این ترتیب ، هویت اصیلی که باید کشف و پرورش یابد و رها و آزاد شود وجود نخواهد داشت .
مطالعات بین الملل: تکوین گرایی : از سیاست بین الملل تا سیاست خارجی
حوزه های تخصصی:
تکوین گرایی از جمله رهیافتهای متاخر و مطرح در علوم اجتماعی و تحلیل روندهای سیاسی است که در میانه دو رهیافت عقلانیت گرا و پسامدرن قرار گرفته و قایلان به آن مدعی اند که می تواند کاستی های این رهیافت ها را در فهم و تبیین سیاست های ملی و بین المللی جبران نماید . به بیان دیگر تکوین گرایی ، پیوند دهنده قابلیت ها و توانایی های هر یک از این دو رهیافت و از بین برنده منازعه تئوریک میان آنها است .
انسان در شرایط مدرن از منظر پست مدرنیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محور مطالعات و گفتگوهای همه رشته های علوم انسانی و اجتماعی، انسان و مسائل اوست. این محوریت، حاصل تلاشهای عده زیادی از فلاسفه و دانشمندان پس از رنسانس و به ویژه پس از دوران روشنگری به شمار می آید که در هم آمیزی با یکدیگر یکی از زمینه های اصلی پیدایی مدرنیسم را فراهم کردند. در این جا ضمن مرور وضع و شرایط انسان در دوران مدرن، انتقادهای وارد شده از سوی پست مدرنیسم به چنین انسانی مورد بررسی قرار می گیرد. سوالات پژوهش به کمک روش تحلیل مفهوم و با مراجعه به اسناد پاسخ داده شده....
رویکرد انتقادی به پژوهش در نظام های اطلاعاتی
حوزه های تخصصی:
با وجود برابر نهادههای گوناگون ، کلمه اصلی در نگرش سیستمی ، واژه «تعادل» ، یا به عبارتی ، دستیابی به تعادل میان عناصر تشکیل دهنده ورودیها و خروجیهاست . اصرار بر وجود تعادل و چشم پوشی از ستیزههای موجود میان عناصر تشکیل دهنده سیستم از پویایی نگرش سیستمی میکاهد ؛ و در نتیجه جایگاه خود سیستم هرگز مورد پرسش قرار نمیگیرد . در مقاله حاضر ، نظریه سیستمها بر فرضیهای استوار است که اطلاعات را با توجه به برخورداری از معانی چندگانه در بستر پست مدرنیسم مطرح کرده و نیز تولید و مصرف اطلاعات در چارچوب برداشتی خطی را ، آن گونه که در دوره مدرنیسم دارای ارزش و اعتبار بوده است ، مورد انتقاد قرار میدهد ...
بازخوانی دانش سیاست گذاری در زمینه پست مدرنیسم: شکل گیری خط مشی در عصر پست مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم انسانی روش شناسی علوم انسانی و طبیعی ماهیت علوم انسانی و علوم طبیعی
- حوزههای تخصصی علوم انسانی روش شناسی علوم انسانی و طبیعی روش شناسی های حوزه علوم انسانی در مقایسه با دیگر منابع تولید داده
- حوزههای تخصصی علوم انسانی تعامل علوم انسانی با حوزه فرهنگ ساختار قدرت سیاسی و علوم انسانی
این مقاله ضمن مرور مهم ترین آموزه های شکل گیری خط مشی در پارادایم مدرنیسم، با بهره گیری از روش ساختار شکنی ژاک دریدا به بازسازی این دانش، در زمینه آموزه های پست مدرنیسم می پردازد. بر این اساس، در بخش نخست، آموزه های کلیدی مدرنیسم، در قالب بحث از عینیت گرایی، عقلانیت، توسعه و وحدت گرایی و تاثیر آن در شکل گیری خط مشی مرور می شوند. در بخش دوم، ضمن معرفی آموزه های مختلف پست مدرنیسم، نظریات شکل گیری خط مشی در پارادایم پست مدرن بازسازی می شوند.این مقاله ادعا نمی کند که بر خلاف مشی متفکران پست مدرن، به بازسازی دانش تدوین خط مشی پست مدرن، در قالب یک فراروایت می پردازد؛ بلکه صرفا، در مقام تبیین و نقد نظریات مدرن سیاست گذاری در زمینه ای جدید است.
بحثی درباره شهرسازی پست مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر جنبشها و مکاتبهای چندی در عرصه معماری و شهرسازی پیدا شده اند که غالباً ریشه در دیدگاههای فلسفی دارند و شناخت آنها بسیار ضروری است.سبک شهرسازی و معماری متأثر از مکتب پست مدرن یکی از مهمترین و فراگیرترین جنبشهایی است که در سالهای اخیر وسعت یافته و اغلب معماران و شهرسازان حتی الامکان نگاهی بدان دارند.نوشته حاضر برآن است که ابتدا ریشه های فلسفی مدرنیسم و پست مدرنیسم را جستجو کند و سپس جنبه های مختلف هریک را در حیطه معماری و شهرسازی به بحث بگذارد. ساختار شکنی و پست پست مدرنیسم نیز بخشی از این مقاله را شامل می شود.
پدیده ی جهانی شدن فرهنگ ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم «فرهنگ جهانی » یکی از مهم ترین و چالش برانگیز ترین مفاهیم جهانی شدن به شمار می آید که به رغم آن که سلسله مباحث و نظرات مختلف در این زمینه ، ماهیت و ابعاد آن به درستی شناخته نشده است. این مقاله پس از نگاهی مختصر به پدیده ی جهانی شدن و بیان برخی ویژگی های آن ، سعی دارد تا با دسته بندی اجتماعی دیدگاه های مختلف در زمینه ی مفهوم فرهنگ جهانی ، برخی سایه های ابهام و معطل را از اطراف این مفهوم بزداید . به طور کلی، می توان نگرش های موجود از سوی نحله ها و نظریه پردازان فرهنگ جهانی را در سه رویکرد لیبرالسیتی نومارکسیتی و پست مدرنیستی خلاصه کرد.
رویکرد انسان شناختی و جایگاه آن در دیدگاه پست مدرن
حوزه های تخصصی:
انسان به عنوان موجودی پیچیده تبعاً نیاز به شناخت گسترده ای دارد، چرا که تحت تاثیر شرایط پیرامونی خود دایم در حال دگرگونی است و متفاوت بودن ذات هر انسانی سبب شکل گیری شخصیت های متفاوتی می شود که این امر شناخت انسانها را سخت تر می نماید.انسان کمال گراست و این میل هیچ گاه از حرکت باز نمی ایستد. امروزه تغییرات بنیادی و نوظهور در جوامع همه چیز را دگرگون کرده است. روشهای جدید درک سیستم های فیزیکی و روشهای جدید تفکر همه مفروضات و باورهای انسان را به چالش می کشد.مسلماً بررسی انسان شناسی به تغییر و کیفیت زندگی و ارزش گذاری ها و رشد و توسعه زندگی مردم کمک می کند. اما از آنجا که جوامع دایم در حال تغییر و دگرگونی اند، به ناچار رفتارها و عقاید انسانها با هم متفاوت خواهد بود و انسان شناسی در پس تغییر قرار خواهد گرفت.رویکردهای مختلف انسان شناسی را از منظرهای مختلف بررسی می کند، اما اینکه دیدگاه این رویکردها در مورد انسان شناسی با توجه به تغییر و تحول در جوامع به چه سمتی کشیده می شود، پرسشی است که در این تحقیق بررسی خواهد شد. در این نوشتار، انسان شناسی تغییر را به عنوان یک الگو مورد توجه قرار می دهیم و به بررسی تطبیقی دیدگاههای مختلف در مورد انسان شناسی تغییر در جوامع در حال دگرگونی می پردازیم.
جهانی شدن و تربیت دینی از منظر مدرنیس ، پست مدرنیسم و عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله سعی شده است که تربیت دینی مبتنی بر عرفان اسلامی به عنوان متناسب ترین رویکرد در مواجهه با جهانی شدن برای ایران و حتی سایر کشورهای جهان اسلام، تبیین شود. برای این منظور ابتدا با روش تحلیلی- انتقادی رویکرد مدرنیسم و پست مدرنیسم به عنوان عمده ترین خاستگاه های نظری فرایند جهانی شدن مورد نقد و بررسی قرار گرفت. نتایج این بررسی نشان داد که هر یک از این رویکردهااز نارسایی های متعددی که اغلب ریشه در مبانی نظری و مفروضه های بنیادین آن ها دارند، برخوردارند. به علاوه هرکدام از آن ها در ایجاد جریان های بحران زا در جهان معاصر نقش دارند. بحران هایی که اساساً مغایر با اهداف جهانی شدن بوده و سلامتی فرایند آن را تهدید می نمایند. در پایان، مقاله حاضر دلایل انتخاب رویکرد عرفانی به عنوان مناسب ترین رویکرد تربیت دینی اسلامی را تشریح می نماید. رویکردی که ضمن سازگاری با اهداف و آرمان های مثبت و متعالی جهانی واحد، سلامتی فرایند جهانی شدن را تضمین کرده و همچنین قابلیت پاسخگویی به بحرانها و چالش های مربوط به جهانی شدن را دارد.
چیستی گفتمان پسا ساختارگرا در سیاست
حوزه های تخصصی:
عرفان در جهان جدید
حوزه های تخصصی:
جهان جدید غرب بر پایه خودبنیادی عقل استوار شده است و عقل جدید (عقل خودبنیاد) هرگونه مرجع معرفتی بیرون از خود را نفی می کند. حال چرا در این فضا عرفان اهمیت پیدا می کند؟ عرفان با عقل خودبنیاد، سر ستیز دارد و اهمیت یافتن آن در این جهان، گونه ای پارادوکس به شمار می آید. در این مقاله برآنیم تا پاسخ های مختلفی را که به این پرسش داده شده است، بررسی کنیم. مهم ترین پاسخ هایی که در غرب مطرح شده اند، عبارتند از: سنت گرایی، شالوده شکنی و مخالفت با عقل جدید و ساختی گرایی.
جایگاه هویت انسان به ویژه زنان در دنیای پست پست مدرنیسم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله پژوهشگر ابتدا به پژوهش در خصوص روند تحولات دوره های پیش مدرنیسم (1450، 1000)، مدرنیسم (1960، 1450)، پست مدرنیسم (1989، 1960) و پست پست مدرنیسم (آغاز دهه 1990 تا به امروز) پرداخته و سپس با توجه ویژه به سیمای اقتصاد، مدیریت، فرهنگ، موسیقی و جامعه اطلاعاتی به جایگاه هویت انسانی به ویژه زنان پرداخته و خصوصیات هر یک را تعیین و تجزیه و تحلیل نموده، آنگاه کلیه تحولات همراه با مفاهیم اصلی در جدولی آورده شده است.
پیامدهای فرهنگ رفاه برای دین داری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رفاه را به دشواری می توان تعریف کرد. با وجود این، از ملاحظه تعاریف مختلف می توان آن را به برخورداری از امکانات زندگی در سه حوزه اصلی، یعنی بودن، صیرورت، و تعلق، تعریف کرد. فرهنگ رفاه عبارت است از اصالت یافتن رفاه مادی و اومانیستی همراه با ابراز گرایی سوژه . در عصر حاضر، فرهنگ رفاهِ گسترده ای شکل گرفته است و با ارزش ها و معانی جدیدی که با خود به همراه آورده، تاثیر قابل ملاحظه ای بر کیفیت و کمیت دین داری نهاده است. نظام معنایی نهفته در رفاه، یعنی سوژه محوری و تاصل انسان، همراه با فرهنگ احساس گراییِ سطحی، زمینه بسیار مساعدی جهت تحول دین داری فراهم کرده است. رابطه انسان با خدا، از رابطه تکلیفی و تعبدی به رابطه اختیاری و رمانتیک تحول یافته است و نیز دین به گونه ای تعریف شده است که تضادی با رفاه نداشته باشند. دین داری در تحت حاکمیت فرهنگ رفاه، در معرض آن است که دین را به وسیله و ابزاری رفاه زا تبدیل کند. همه تحلیل های فوق، به صورت کاملاً آشکار در جنبش های معنویت گرای نوپدید قابل مشاهده است.
فمینیسم در اندیشه پست مدرنیسم
حوزه های تخصصی:
فمینیسم پست مدرن از متأخرترین گرایش های فمینیسم است که تحت تأثیر آموزه های پست مدرن شکل گرفته است. جریان مذکور با تأکید بر اصل تفاوت انسان ها و به ویژه تفاوت های میان زنان و زنان و مردان، تردید در روایت های کلان و مفروضات پیشینی مربوط به حقیقت و نفی مبانی معرفت شناختی و متافیزیکی هویت مدرنیستی، بر این باور است که نمیتوان زن را با قالب مشخصی تعریف نمود و یک ساختار فرهنگی- اجتماعی ثابت برای وی در نظر گرفت. رویکرد فوق از سوی جریانات فمینیستی رادیکال و لیبرال مورد نقد قرار گرفته است. نوشتار حاضـر پـس از معرفی فمینیسم پسـت مدرن و تبیین آمـوزه های آن، تعامل بین فمینیسم و پست مدرنیسم، تقابل و توافق میان آن دو را مورد بحث و بررسی قرار میدهد و سرانجام به ذکر دیدگاه برخی فمینیست های پست مدرن از قبیل ایریگاری و والتر میپردازد.
رابطه فضای مجازی و عام گرایی کاربران اینترنت در میان کارکنان سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی کتابداری و سازماندهی اطلاعات (کتاب سابق) سال بیست و سوم تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲ (پیاپی ۹۰)
حوزه های تخصصی:
هدف: برپایه آراء مارشال مک لوهان، سورن کییرکگور، ژیل دولوز، مانوئل کاستلز، هربرت دریفوس و دیگر فیلسوفان و جامعه شناسان و دانشمندان علوم ارتباطات و اطلاع رسانی، مدلی مفهومی براساس سه نوع ساختار تاریخی ذهن و توصیف ویژگی های هر یک و نقش فناوری های نوین شبکه ای در تغییر ماهوی ذهن انسان ارائه شده تا برای درک تأثیرات فضای شبکه ای بر عام گرایی مخاطبان و کاهش گرایش های خاص گرایانه در میان آنها در مطالعات آینده نگرانه به کار برده شود. روش/ رویکرد پژوهش: براساس آرای صاحبنظران فوق، تعدادی شاخص برای عام گرایی و خاص گرایی تعریف و برمبنای آنها گویه هایی برای سنجش نگرش ها استخراج شد. پرسشنامه نهایی، سابقه، کمیّت و کیفیت حضور افراد را در فضای اینترنت سنجید و گرایش های خاص گرایانه و عام گرایانه آنها را منطبق بر ساختار طیف لیکرت اندازه گیری کرد. یافته ها: میزان و شدت قرارگیری در معرض شبکه جهانی اطلاعات، بر رشد عام گرایی در مقابل خاص گرایی اثرگذار است، گرچه این اثرگذاری شدت قابل توجهی را نشان نمی دهد. نتیجه گیری: عوامل متعددی بر عام گرایی و خاص گرایی افراد اثرگذارند و رشد فضای شبکه ای، یکی از مهم ترین آنهاست که علاوه بر آثاری که محتوای اطلاعاتی این شبکه ها دارند، بخشی از این اثر به ماهیت و ساختار بنیادینِ شبکه برمی گردد و پژواک نظریه معروف مک لوهان را که «رسانه، همان پیام است»، در مورد شبکه های اطلاعاتی جدید طنین می افکند.
گفتمان پست مدرنیسم و انقلاب اسلامی ایران: بازخوانی و ساختار شکنی الگوی توسعه مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر در پی یافتن پاسخ این سؤال است که چه نسبتی میان گفتمان پست مدرنیسم و انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن وجود دارد؟ فرضیه مقاله این است که دو گفتمان مذکور با منطق و روش های مختلف، مبانی و مفروضات فراروایت توسعه و نوسازی مدرن را به چالش کشیده اند و این اشتراک در نقد و به چالش کشیدن الگوی توسعه مدرن، موجب هم پوشی دو گفتمان مذکور گردیده است.
باید به این نکته توجه داشت که مقاله حاضر در پی این همانی کردن میان انقلاب اسلامی و پست مدرنیسم نیست، بلکه هدف نوشتار حاضر بررسی انتقادات دو گفتمان پست مدرنیسم و انقلاب اسلامی به دشمنی مشترک به نام مدرنیته و به طور دقیق تر الگوی توسعه مدرن است.
پست مدرنیسم و دلالت های آن در تربیت دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
انسان، موضوع تربیت است و هر گونه طرحی در این زمینه مسبوق به نگاه انسان شناختی ویژه ای است. در این نگاه، تربیت، دین و انسان همواره ملازم یکدیگرند. با ظهور دیدگاه های جدید در حوزة موضوعات نظری و فلسفی، به ویژه در زمینة فلسفة تعلیم و تربیت، چالش هایی تازه پیش روی تربیت انسان، به خصوص در برابر تربیت از منظر دینی قرار داده است که از آن جمله، دیدگاه های مدرنیته و پست مدرنیته است. این دیدگاه ها با فرایند جهانی شدن، توسعه یافته و تقویت شده است. این دیدگاه ها نتوانسته اند معنایی پایدار برای انسان بیافرینند و به آزادی و استغنای او کمک کنند. در نتیجه انسان را در اقیانوس بیکران نسبیت و کثرت گرایی رها میکنند. این مقاله فراتر از این دو دیدگاه، تربیت دینی را با ویژگیهای آن مطرح کرده و بر اساس مفروض های بنیادی تربیت دینی از منظر اسلامی، همچون وحدت وجود، باطن گرایی و اصالت فطرت، جهانی استوار بر پایة امر قدسی تبیین کرده است.
تلاقی پراگماتیسم و پست مدرنیسم در فلسفه «ریچارد رورتی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی تأثیر تلاقی پراگماتیسم و پست مدرنیسم در شکل گیری نئوپراگماتیسم ریچارد رورتی میپردازد. اصالت طبیعت، داروینیسم، و ابزارانگاری از جمله مبانی پراگماتیسم کلاسیک شمرده میشوند که در شکل گیری نئوپراگماتیسم رورتی اثرگذار هستند. دیویی و جیمز از معروف ترین شخصیت هایی به شمار میروند که رورتی از آنها تأثیر پذیرفته است. علاوه بر پراگماتیسم، پست مدرنیسم نیز در اندیشه رورتی جایگاه خاصی دارد و از جمله مبانیای که در تکوین فلسفه وی مؤثر هستند میتوان به مرگ سوژه، عقل ستیزی، و انکار حقیقت اشاره کرد. در این میان، رورتی با بسیاری از اندیشه های فیلسوفان پست مدرن همچون دریدا، ویتگنشتاین دوم، و لیوتار در زمینه نقد مدرنیته همداستان است.
پرداختن به فلسفة رسانه
حوزه های تخصصی:
فلسفة رسانه اصطلاحی است با سابقة کمی بیش از یک دهه. هنسن Mark B.) (Hansen، هارتمن (Frank Hartmann)، و سنبوث (Mike Sandbothe) از جمله کسانی اند که به طور اثباتی یا انتقادی این اصطلاح را مورد استفاده و بحث قرار داده اند. برخی نیز همانند دیبری (Regis Debray)، مارک تیلور (Mark Taylor)، و والتر بنیامین (Walter Bengamin) در مقابل فلسفة رسانه از رسانه شناسی (Mediology) سخن گفته اند و فلسفة رسانه را کژراهة شناخت رسانه و محکوم به نقص و اشتباه در باب رسانه دانسته اند.
اما فلسفة رسانه ـ شاخه ای بسیار نو از فلسفة معاصر ـ همچنان موضوع بحث های عمیق در باب رسانه است و رسانه شناسی، به رغم انتقادات سخت خود، نتوانسته است راه را بر آن ببندد. آنچه در زمینة بحث فلسفی در باب رسانه مهم است را می توان در قالب این سؤالات مطرح کرد: فلسفة رسانه چیست و چه تعریفی دارد؟ آیا فلسفه ورزی در باب رسانه نوعی هستی شناسی، معرفت شناسی، یا پدیدارشناسی رسانه است؟ و آیا می توان همچون فیلسوفان تحلیلی از رسانه و کارکردهای آن سخن گفت و فلسفه ورزید؟
مقالة حاضر، ضمن مروری مختصر بر تاریخچة پیدایش فلسفة رسانه، سعی دارد این موضوع را تعریف کند و در پاسخ به سؤالات بالا نوع فلسفه ورزی در باب رسانه را مورد بحث قرار دهد. از نظر مقاله، فلسفة رسانه، به رغم دلایل پیروان رسانه شناسی، امری است ممکن و آن عبارت است از شناخت فلسفی رسانه، بدین معنا که فیلسوف می تواند رسانه را همچون پدیده هایی مانند ذهن، علم، و هنر مورد واکاوی فلسفی قرار دهد و رسانه، اگرچه جدا از نسبتی که انسان (مخاطب) با آن پیدا می کند و به نوعی جدا از ماهیت آگاهی وجود مستقلی ندارد، در آگاهی و ادراک آدمی تأثیر دارد. سخن گفتن از نوع تأثیر رسانه در ادراک مربوط است به نگاه های هستی شناسانه، معرفت شناسانه، پدیدارشناسانه، و تحلیلی ما به رسانه.