مطالب مرتبط با کلیدواژه

لندآرت


۱.

“Kolam” Hindu Earth Graffiti as Land Art in the Field of New Art (نقاشی زمینیِ هندوی کولم به مثابه لندآرت در هنر جدید)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پست مدرنیسم هنر جدید لندآرت کولم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۹۲ تعداد دانلود : ۶۸۰
«لند آرت» از حدود دهه 60 میلادی با رویکرد مدرن و پس از آن، پست مدرن به مرور با کمک گرفتن از شگردهای هنرهای محیطی4 و فلسفه پست مدرن، توانست از محل های دورافتاده ای که در گذشته متولد می شد، به جاهایی منتقل شود که موردتوجه مخاطبان عام و گسترده قرار گیرد و با آن ها ارتباط برقرار کند. بدین ترتیب دامنه لندآرت گسترده شد و امروزه هنرهای زمینی بسیاری را می توان در این حوزه جای داد. نقاشی زمینی نیز گرچه در دوران معاصر موردتوجه قرار گرفته، اما هنری است که از دیرباز در میان بسیاری از اقوام و ملل، ازجمله هندی ها و آیین هندوئیسم5 رواج داشته است. ازجمله «کولم» که نوعی نقاشی با پودرهای رنگی بر روی زمینِ جلو درب خانه های هندویی است. مسئله پژوهش این است که، آیا می توان نقاشی کولم را با هنر جدید مقایسه کرد و شباهت هایی ورای شکل ظاهری یافت؟ بنا بر فرضیه مقاله، به نظر می رسد نقاشی کولم با لند آرت و تعریف آن در هنر جدید مرتبط باشد. هدف از این پژوهش بنیادی، ایجاد نگرشی جدید به هنرهای سنتی (هدف کلی) و کولمِ سنتی به مثابه یک هنر جدید زمینی (هدف جزئی) است؛ نگرشی که اگرچه پیروانِ به روزِ کمتری در کشورمان دارد، اما دارای سابقه ای به اندازه فلسفه هنر پست مدرن است. این پژوهش بر وسعت نگاه هنرمندان در باب هنرهای جدید و فلسفه پست مدرنیسم مؤثر خواهد بود. بدین ترتیب برای رسیدن به این هدف، با رویکرد توصیفی تحلیلی، به گردآوری اسناد به روش کتابخانه ای پرداخته شده است. با تحلیل بارزترین، عام ترین و جدیدترین (با توجه به پیشرفت و اختراع و ابداع روزانه رسانه ها6) ویژگی های هنر های جدید و تطبیق آن با ویژگی های کولم می توان به این نتیجه اذعان داشت که، نقاشی کولم می تواند به مثابه لندآرت باشد، و به نظر می رسد می توان گاه برخی از هنرهای سنتی را هم راستا با هنرهای جدید قرار داد.
۲.

بررسی مفهوم بیوفیلیا (طبیعت دوستی) و گرایش خلّاق به طبیعت در هنر لندآرت

کلیدواژه‌ها: بیوفیلیا خلاقیت هنر محیطی لندآرت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰۶ تعداد دانلود : ۳۱۱
لندآرت به عنوان گرایشی جدید در پی جریان های هنری کمینه گرا و مفهومی در دهه 1960 میلادی شکل گرفت. همان نام آشنایی که در نهاد خود، در جستجوی خلق آثاری متفاوت از گذشته و درعین حال دستیابی به وحدت طبیعت بود؛ هنری که هنرمند را در تعاملی متعالی با سرشت و درونیات خود که بنا به فطرت در پی دستیابی به ماهیت خلاقیت وجودی در طبیعت است، قرار می داد. از سویی دیگر، نظریه بیوفیلیا، برای اولین بار توسط «ادوارد او. ویلسن» از اساتید زیست شناسی دانشگاه هاروارد در کتاب او به نام بیوفیلیا در سال 1984 چاپ شد. از جنبه واژه شناسی اصطلاح «بیوفیلیا» به معنی «دوست داشتنِ حیات یا سیستم های واجدِ حیات» می باشد و برای نخستین بار توسط «اریک فروم» برای تبیین یک گرایشِ روان شناختی در خصوصِ«جذابیت هر آنچه زنده است»، مورد استفاده قرار گرفت. از سویی دیگر، به نظر می رسد که بهترین تحلیل خلاقیت و ادراک انسان در محیط طبیعی را می توان با یافته های علوم اداراک و شناخت محیط در هنر زمین آرایی (لندآرت) مرتبط دانست و نوعی کالبدشکافی و جستجوی پیوند و این همانی انسان، خلاقیت و طبیعت (محیط) را در آن مشاهده کرد. روش تحقیق پژوهش حاضر، «توصیفی- تحلیلی» است که از ابزار گردآوری داده مشتمل بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی بهره برده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که لندآرت دیدی جدید از رابطه خلاق با طبیعت ایجاد می کند و راهکارهایی نو برای همزیستی با طبیعت و محیط اطراف در اختیار قرار می دهد؛ چراکه اثار لندآرت، گاه در مسیر احیاء و بازآفرینی محیط های آسیب دیده قرار می گیرد؛ لذا، برای نمونه، زیست بوم های آسیب دیده را به روش ها و میانجی های هنری و زیباشناختی احیاء و بازآفرینی می کند و لذا لند ارت برخلاف سمبولیسم کهن و احیای اسطوره ها در نقطه مقابل محدودیت های ناشی از دنیای عملکردگرا و منطق گرا قرار می گیرد.