مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
پست مدرنیسم
حوزه های تخصصی:
این مقاله، ضمن نقد و بررسی اصلاحات برنامه درسی در عصر پست مدرنیسم، با طرح دیدگاههای فلسفی پستمدرن و ارایه رویکردهای اصلاح برنامه درسی، ویژگیهای برنامههای درسی منتج از این دیدگاه را مورد امعان نظر قرار داده است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که هر گونه تغییر در برنامههای درسی، از قبیل: اصلاح مدیریت اجرای تغییر برنامههای درسی، کنترل آن، اجرای برنامههای درسی مدرسه محور و یا مشارکتی، با در نظر داشتن تفکر مدرنیستی نمیتواند به تغییرات اساسی و تأثیرگذار منتج گردد. عمده این اصلاحات، پروژههایی هستند که با گذر از فضای مدرنیستی به دنیای پست مدرنیسم، پاسخگوی نیازهای واقعی فراگیران نیستند. پست مدرنیسم، با داشتن دو ابزار شالوده شکنی و نظریهپردازی خود انعکاسی و بنابراین با به چالش کشاندن چگونگی برنامه درسی مدرنیسم، بر تنوع رشتههای درسی، توجه به برابری و تفاوتها، بازتولید قدرت مسلط بر جامعه و تأثیر فناوریهای نوین در برنامه درسی تأکید میکند که پاسخگوی نیازهای فراگیران در عصر کنونی (پست مدرنیسم) بشمار میآیند.
کتابخانه پست مدرن در عصر ارزیابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: بررسی این مسأله که کتابخانه پست مدرن، به عنوان یک سازمان سیال، پرابهام و کوانتومی، چگونه می تواند مورد ارزیابی قرار گیرد. روش: تحلیل مفهومی. یافته ها: امروزه کتابخانه ها با محیط جدیدی مواجهند که تغییرات غیرقابل پیش بینی و مداوم صفت ممیزه آن است. به منظور مواجهه با مقتضیات این محیط جدید، کتابداران به ایجاد ساختارهای سازمانیِ انعطاف پذیر، دارای عکس العملِ سریع و متعاون گرایش یافته اند. لازمه کتابخانه های پست مدرن، مرزهای باز و منعطف، اتخاذ نظرگاه کل انگارانه و تمرکز بر فرایند یادگیری است تا بتوانند به مقتضیات محیط دائماً متحول و متغیرِ پست مدرن به سرعت واکنش نشان دهند. اصالت/ارزش: در این مقاله سعی شده است که چارچوب فکری جدید و تصور ذهنیِ متفاوتی ارائه شود تا کتابخانه پست مدرن بتواند در عصر ارزیابی به حیات خود ادامه دهد.
چاره اندیشی برای «مسئله نابودی انتخاب» در برنامه درسی پست مدرنیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله انتخاب دانش ارزشمند،که در گذشته بر واقعی بودن و عینی بودن متکی بود، در برنامه درسی پست مدرنیسم نقطه قابل اتکایی ندارد و حول هیچ مرکزی نمی گردد. به طور بنیادی تر در حوزه برنامه درسی پست مدرن می توان از جانشینی اصطلاح «داوری» به جای «انتخاب» دانش ارزشمند سخن گفت. استدلال این است که عصر انتخاب برنامه های درسی با گسترش نامحدود دانش، افسانه ای شدن علم، تعبیری و تفسیری شدن حقیقت، حاکمیت پول و قدرت و معرفی زبان به عنوان ناخودآگاه به نابودی نزدیک شده است.چنین استدلالی در حوزه تعلیم وتربیت بسیار وسوسه کننده، اما نادرست است. زیرا نابودی انتخاب در برنامه درسی خود با غایت تعلیم وتربیت در تعارض است و تعلیم وتربیت بدون انتخاب و جهت گیری، تقریباً از معنا تهی شده یا حداقل به آنارشی منتهی می شود. هرچند برای متخصصان برنامه های درسی بسی ساده تر است که در مقام داوری برنامه های درسی انجام وظیفه کنند و سختی های فراوان انتخاب دانش ارزشمند را واگذارند. منظور از انتخاب اخلاقی برنامه های درسی، انتخابی است که هماهنگی انسان با غایت های نسل بشر، مانند صلح پایدار، حفظ محیط زیست و همزیستی مسالمت آمیز را باعث شود.در این مقاله تعارض موجود بین فرا روایت های پست مدرنیستی و غایت های اخلاقی بزرگ تحلیل می شود. راه حل پیشنهاد شده در این مطالعه این است که با رجوع به غایت های اخلاقی بزرگ مانند صلح پایدار، حفظ محیط زیست و عدالت جهانی، که غایت نسل بشر محسوب می شوند، بتوان راه حلی برای رشد و تعالی بشری از مسیر آموزش و پرورش گشود.و به غایت های بزرگ بشری (و نه منطقه ای و محلی) نباید، به عنوان فراروایت های بزرگ در برنامه درسی پست مدرن، حمله شود. در اینجا نوعی مسئولیت اخلاقی برای مربیان و متخصصان برنامه درسی در تعهد به غایت های اخلاقی و جهان شمول احساس می شود.
تبیین جایگاه خلّاقیّت در اندیشه های تربیتی پست مدرنیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش سعی شد ارتباط خلّاقیّت با جریان فلسفی پست مدرنیسم بررسی شود. اهمیت توجه به این موضوع به علت پیشرفت علم و فن آوری و افزایش پیچیدگی ساختار اجتماعی است که همراه با تفاوت های فرهنگی، مذهبی، اقتصادی، سیاسی نیازمند تربیت افرادی خلّاق است تا در چنین فضایی به ارائه نقش های خود قادر باشند. بسیاری از پیش فرض های موجود در بحث خلّاقیّت در میان آراء فلاسفه پست مدرنیسم به چشم می خورد. در واقع می توان چنین ادعا کرد که پست مدرنیسم و آموزش و پرورش مورد نظر آن نمادی از خلّاقیّت است. بر این اساس چنین نتیجه گیری می شود که اهداف آموزشی مورد نظر پست مدرنیسم که توسعه تفکر انتقادی، خودآفرینی و خلق دانش است، در زمره اهداف غائی مد نظر در حیطه آموزش خلّاق هستند. بهره جستن از روش های مشارکتی و دیالکتیک، در فرآیند آموزش از ابزارهای مورد نظر برای شکوفایی استعدادها و بروز خلّاقیّت به شمار می روند. نقش معلم پست مدرن به عنوان راهنما است که به دانش آموزان آزادی عمل می دهد تا اندیشه های نو و راه حل های متفاوت را بیان، ارزیابی و آزمایش کنند. کلاس درس پست مدرن چارچوب ها را می شکند و برنامه های درسی از پیش تعیین شده نیستند. بنابراین،، فضای آموزش و پرورش پست مدرنیسم شرایط را برای بروز خلّاقیّت و تربیت فرد خلّاق فراهم می آورد.
تربیت اخلاقی از منظر پست مدرنیسم با تأکید بر اندیشه های اخلاقی ریچارد رورتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با تأکید بر اندیشه اخلاقی ریچارد رورتی، به اخلاق پست مدرنیستی توجه شد. خصلت ضد بنیادگرایی، تکثر گرایی، ضد سلطه گرایی (سلطه طلبی)و تأکید بر همبستگی اجتماعی به عنوان ویژگی های اخلاق پست مدرنیستی معرفی شده و به دنبال آن پیامد ها و دلالت های تربیتی این دیدگاه که در پرورش اخلاقی می تواند ما را یاری دهد شامل اتخاذ رویکردی جامع و کل گرایانه در تربیت اخلاقی، احترام به تفاوت های گوناگون افراد ، در پیش گرفتن رویکردی ضد سلطه طلبانه و اقتدار گرایانه در آموزش ارزش های اخلاقی و توجه و تأکید بر عنصر دگرخواهی (توجه به دیدگاه دیگران)، معرفی شده است . دستاورد مثبت این رویکرد در پرورش اخلاقی عمدتاً در نگاه جدیدی در آموزش های اخلاقی است که سه ویژگی اساسی تمایل به تکثرگرایی، دوری از مطلق گرایی و اتخاذ رویکردی ضد سلطه گرا را شامل می شود. در کنار آن از کاستی ها و محدودیت های این دیدگاه نیز می توان به ترتیب زیر نام برد: وانهادگی مطلق قدرت برای اجتناب از درغلتیدن به ورطه سلطه طلبی و افراط در آن باعث می شود که در پرورش اخلاقی، افراد و طبقات ضعیف تر رها شوند و به احقاق حق آن ها توجه نشود، از طرفی پذیرش هر نوع عقیده، مسلک و کنشی از طرف شهروندان به نام دوری از مطلق گرایی نیز باعث می شود که هر عقیده، اندیشه و طرز عملی پذیرش شود، حتی اگر از دیدگاه انسانی، غیرانسانی باشد که این نیز با روح پرورش اخلاقی در یک جامعه مردم سالار به عنوان آرمان شهر پست مدرنیسم نمی تواند سازگار باشد. علاوه بر آن اموری از قبیل همبستگی انسانی، مردم سالاری و اقتضائات محلی و منطقه ای خود در حکم مبادی و مبانی اخلاق تلقی می شود. بنابراین، تربیت اخلاقی از منظر پست مدرنیست به رغم ادعای آن ها نمی تواند بر هیچ شالوده ای استوار نباشد.
بررسى و تحلیل پارک سیتروئن به مثابه فضاى نوین شهرى
حوزه های تخصصی:
کشور فرانسه در دهه 1980 میلادى در پاسخ به توسعه و رشد کنترل نشده صنایع در شهرها که کیفیت زیست محیطى و حیات
اجتماعى شهروندان را مخدوش کرده بود، سیاستى براى نوسازى شهرى در نظر گرفت که جنبه هاى کالبدى، اقتصادى و اجتماعى را به طور هم زمان در بر میگرفت. پارک آندره سیتروئن نتیجه این سیاست و نقطه آغازى براى این بازسازی ها بود. هدف طرح تبدیل فضاى آلوده و رها شده شهرى به یک فضاى سالم و اجتماعى بود.
امروز این پروژه در قلب پاریس به عنوان نمادى از طراحى پست مدرن در دنیا شناخته می شود و مکانى مناسب براى درک کانسپت هاى اکولوژیک ژیل کلمان به ویژه ایده ""باغ در حرکت"" اوست. ژیل کلمان به عنوان طراح قسمت شمالى پارک سیتروئن، ایده هاى ناب طراحى منظرش را در قسمت هاى مختلف پارک شامل : باغ سفید و باغ سیاه، باغ حواس، باغ در حرکت و دوگلخانه بزرگ به نمایش گذارد. برخورد اکولوژیک کلمان با پارک در تضاد با رویکرد سخت معمارانه «آندره پرووست»، اثرى ماندگار را در تاریخ معمارى منظر بر جاى گذارد.
این نوشتار تلاش می کند در کنار معرفى و نقد فضاهاى مختلف پارک سیتروئن رویکردهاى طراح در ساخت این فضاها را نیز مورد بررسى قرار داده و از وراى آن، نظریه هاى کلمان در برخورد با طبیعت را معرفى نماید.
پست مدرنیسم در ادبیات داستانی معاصر ایران (بررسی مؤلفه های پست مدرن در آثار هوشنگ گلشیری)
حوزه های تخصصی:
اصطلاح «پست مدرنیسم» اگر چه امروز در ایران از طرف نویسندگان و حتی منتقدان بارها و بارها بکاربرده میشود، اما به علّت عدم آشنایی با خاست گاه ها، اصول و مؤلفه های این نوع ادبی، قائل بودن به چنین جریانی را در ادبیات داستانی ایران همواره با تردید هم راه میسازد. این که چه خصایصی را میتوان به عنوان مبنا جهت قیاس مؤلفه ها مدّنظر قرار داد و آیا آن ویژگیها تنها به جهت اقتباس از شیوه های جهانی صورت یافته است، به همراه این مسأله که این متون به همان اندازة شالوده شکنانه بودنشان آیا به گذشته و امکانات بومی زبان فارسی پایبند بوده است، از مهم ترین پرسش هایی است که این تحقیق با بررسی و تحلیل برخی از آثار هوشنگ گلشیری چون داستان های کوتاه «شب شک»، «مردی با کراوات سرخ»، «عکسی برای قاب عکس خالی من»، «معصوم اول»، «زندانی باغان» و داستان های بلند و رمان های «شازده احتجاب»، «کریستین و کید» و «آیینه های دردار» در نظر دارد پاسخ گوی آن ها باشد.
بررسی تطبیقی سه مفهوم دانش، قدرت و سیاست در مدینه الهی انقلاب اسلامی و عالم پست مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله ابتدا با تأکید بر دانش، قدرت و سیاست مدرن به بررسی و تحلیل عوامل ایجاد بحران هویت در دنیای مدرن میپردازد. سپس با تأکید بر نظریات فوکو و لاکلاو و موفه به راهکارهای خروج از بحران در دانش، قدرت و سیاست اشاره خواهد کرد. در ادامه با استفاده از روش توصیفی، گزاره های انقلاب اسلامی در دانش، قدرت و سیاست بررسی خواهد شد و با استفاده از روش تحلیلی، نسبت این گزاره ها در حل بحران هویت انسان مدرن تبیین میشود. سپس راهکارهای پست مدرن ها و جریان انقلاب اسلامی در پاسخگویی به بحران هویت انسان مدرن مورد مقایسه قرار خواهد گرفت.
پست مدرنیسم در متن ادبیِ «کولاج»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پست مدرنیسم در شمارِ سومین دوره از ادوار سه گانه تاریخ تفکر انسانی است. در این دوره که از پایان قرن نوزدهم تا به امروز را دربرمی گیرد، «خلق واقعیت جانشین کشف واقعیت» می شود. این جریان به منزله شکلِ انقلابی، افراطی و اغراق آمیز مدرنیسم است و عموماً به بخشی از اَشکال فرهنگی اطلاق می گردد که مشخصه هایی همچون بازتابندگی، طنز تلخ و آمیزه ای از هنر عامه پسند و هنر رسمی را به نمایش می گذارد. این مقاله در پی آن است تا با نقد و تحلیل یکی از متون نوین ادب عربی با نام «کولاج»، ویژگی ها، نشانه ها و عناصر تشکیل دهنده پست مدرنیسم در قالب و محتوای آن را نشان دهد و ردّ پای این جریان را در متن یادشده ، به عنوان نمونه ای از آثار جدید ادبیات عربی، پی گیری نماید. محتوای این متن، مانند دیگر متن های پست مدرن، به خوبی در دسترس و قابل فهم نیست. شخصیت ها، زمان، مکان و دیگر عناصر موجود در متن به راحتی به خواننده نمایانده نمی شود و بطور کلی نمی توان به طور قطع اظهار نظر کرد که این متن از جه سخن می گوید ،به دیگر عبارت خوانش های متعددی از آ ن قابل تصور است. استفاده از ژانرهای مختلف ادبی نیز به پیچیدگی های متن افزوده است و بهره گیری از نشانه های ظاهری آثار پسامدرن فهم «کولاج» را دشوارتر ساخته است.
حفاظت از یادمان
حوزه های تخصصی:
نحوه برخورد با یادمان ها نباید به گونه ای باشد که یادمان ها را در حد یک اثر هنری مدرن پایین بیاورد و به اعتبار آنها لطمه بزند. یادمان ها به دو گروه کلی یادمان های عمدی و غیر عمدی تقسیم می شوند که اهمیت یادمان های عمدی به وسیله سازندگانشان تعیین می شود. مرمت یادمان ها باید به گونه ای باشد که کارکردهای درونی و معانی سمبلیک درون آنها را از بین نبرد و همچنین باید به میراث معنوی موجود در یادمان ها هم توجه خاص شود زیرا یادمان ها نمایندگان جامعه هستند. یادمان ها توسط یونسکو و سیستم های سایتهای میراث جهانی و توریسم جهانی قانون گذاری می شوند. در زمینه مرمت یادمان ها دو منشور اساسی بورا و ونیز وجود دارند که می توانند راهکارهای درستی را در امر حفاظت از یادمان ها در اختیار بگذارند. یادمان ها به علت قدرت سمبلیکی که دارند همواره در معرض آسیب های مختلف مخصوصاً واندالیسم و تروریسم قرار دارند مانند یادمان بودا در بامیان و برج های مرکز تجارت جهانی نیویورک. پدیده توریسم ارتباط تنگاتنگی با یادمان ها دارد که منجر به تعریفی از یادمان های عمدی چه از لحاظ مفهوم و چه از لحاظ کارکردهای اجتماعی، فلسفی و سیاسی می شود.
آثار تربیتی انیمیشن های غربی بر تربیت کودکان
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت نظری تعلیم و تربیت و کودک، نوجوان و جوان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت دینی الگوها و عبرتهای شخصیتی و رفتاری
امروزه هر یک از اقشار مختلف مردم، به نوعی مخاطب و هدف رسانه ها قرار گرفته اند. در این میان، کودکان به دلیل تلقین پذیری بالا و قدرت تعقل و تجزیه و تحلیل پایین، در قبال پیام های رسانه، بسیار منفعل عمل می کنند. بخش عمده ای از برنامه های کودکان، در قالب انیمیشن است که توسط شرکت های بزرگ بین المللی تولید می شود. این برنامه ها بسیار جذاب بوده و می تواند آنان را ساعت های طولانی سرگرم کند. از طرفی امروزه در جامعه ما انیمیشن های دوبله شده، مقبولیتی عام یافته و والدین تمایل زیادی برای خرید آنها دارند و صدا و سیما نیز به صورت گسترده ای به نمایش این برنامه ها می پردازد؛ غافل از این که محتوای انیمیشن های غربی می تواند روند تربیت فرزندان ما را متحول کند. در مقاله حاضر، برخی پیام ها و آثار منفی گنجانده شده در این انیمیشن ها، مورد بررسی قرار گرفته است. این محتواها که برخاسته از مکاتب فلسفی، همچون اومانیسم، هدونیسم و پست مدرنیسم هستند، جهان بینی و گرایش های کودکان را به صورتی بسیار نرم و تدریجی به سوی مکاتب الحادی غرب سوق می دهند و زمینه گرایش و انتخاب آنها را در بزرگسالی، نهادینه می کنند.
رویکرد ریزوماتیک به معرفت و نقد چالش های آن برای تربیت اسلامی (از منظر ملاحظات معرفت شناختی رئالیسم انتقادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تربیت اسلامی در عصر حاضر با چالش های گوناگونی روبه رو است. بخشی از این چالش ها ناشی از مواجهه جهان بینیِ «خدامحور» با جهان بینیِ «دنیامحور» جهان غرب است. در این میان پست مدرنیسم به جهت آموزه های پیچیده خود، جهت گیری های ضد و نقیضی را در بین اندیشمندان مسلمان برانگیخته است؛ تا جایی که برخی آن را به منزلة فرصتی مغتنم برای تربیت دینی و چاره ای برای کاستی های آن تلقی کرده اند و برخی دیگر معتقدند تفکر پست مدرنیستی اساساً امکان تربیت دینی را نفی می کند. «رویکرد ریزوماتیک» نیز در راستای تحقق بسیاری از آموزه های پست مدرنیستی به عرصه نظام های معرفتیِ قرن بیستمی وارد شد و طبیعتاً تلقی های مثبت و منفی خود را نیز در ارتباط با تربیت دینی به همراه خواهد داشت. مفروض این مقاله این است که رویکرد ریزوماتیک به معرفت برای تربیت دینی چالش هایی به همراه خواهد داشت که ما با مبنا قرار دادن نظام معرفتی رئالیسمِ انتقادی به نقد چالش های آن می پردازیم. بنابراین، در این مقاله ابتدا به طرح ویژگی های رویکرد ریزوماتیک به معرفت می پردازیم و سپس چالش های آن برای تربیت دینی را بررسی می کنیم و در پایان چالش های مطرح شده را از منظر رئالیسم انتقادی مورد نقد قرار می دهیم.
تاثیرات پست-مدرنیسم در برنامه ریزی شهری به عنوان انتظامی میا ن رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پست مدرنیزم را می توان به عنوان چالشی اساسی در مقابل آموزه های مدرنیزم قلمداد کرد که از دهه 1960 به بعد با اتکا به بنیاد های معرفتی خود تاثیری اساسی را بر برنامه ریزی شهری به جا گذاشت، به گونه ای که برنامه ها و اهداف را در برنامه ریزی شهری نسبت به دوران مدرن مورد بازخوانی های اساسی قرار داد. پست مدرنیزم که برخلاف مدرنیزم بر عدم قطعیت ها تکیه داشت تلاش کرد تا با اتکا بر همین مولفه روایت های جدیدی را در برنامه یزی شهری در سه زمینه انگیزه، اهداف و چگونگی انجام برنامه ها وارد این حوزه گرداند. بر این مبنا چند گانه باوری که ریشه در عدم قطعیت به عنوان باور بنیادین پست مدرن ها داشت به عنوان محور اساسی در برنامه ریزی های جدید مد نظر قرار گرفت. مقاله حاضر تلاش دارد تا با اتکا به روش توصیفی ـ تحلیلی، خوانش پست مدرن ها را به برنامه ریزی شهری نسبت به پیش از خود که متعلق به دوران مدرن است مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. به این منظور ابتدا به واکاوی مولفه های بنیادی در میان پست مدرن ها در این زمینه پرداخته تا بر مبنای آن، رویکرد آن ها را به برنامه ریزی شهری مورد تحلیل قرار دهیم.
انسان شناسی پست مدرن و نقد آن از منظر آموزه های دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین جایگاه انسان به عنوان عنصر اندیشه ورز، یکی از دغدغههای اصلی تمامی مکاتب بشری و الهی بوده است. در این مسیر برخی مکاتب ضمن افاضه جایگاه مستعلی به انسان، وی را فربه ساختهاند و برخی به معارضه با این جایگاه استعلایی پرداخته و به صورتبندی انسانی نحیف پرداختهاند که هر دوی این تفاسیر، پیامدهایی منفی را به همراه داشته است. در فلسفه غرب، «مدرنیسم» به عنوان نماینده جریان اول و «پست مدرنیسم» به عنوان نماینده جریان دوم معرفی شده است. تحقیق پیش رو در صدد است تا با عنایت به این مسئله، ضمن بررسی مؤلفههای انسان پست مدرن، با نقد آن از منظر آموزه های اسلامی، نقاط ضعف آن را آشکار ساخته و به ارائه سوژه ای متعادل مبادرت ورزد.
وضعیت پست مدرنیسم و ارزش ها: نسبت سنجی هستیشناسی و معرفت شناسی پست مدرنیسم با تعلیم و تربیت اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پست مدرنیسم، معرف تعدد و تکثر ارزش ها و نسبیت حقیقت است. آیا چنین وضعیتی می تواند بستری مناسب برای تعلیم و تربیت ارزش های اسلامی باشد یا خیر؟ مقالة حاضر بر این فرض است که مبانی هستی شناسی پست مدرنیسم، موانع فکری عرضة ارزش های اسلامی را مرتفع کرده؛ بدین معنا که مطلقیت و جهان شمولی ارزش های غربی را به چالش کشیده است. از سویی دیگر، مبانی معرفت شناسی پست مدرنیسم با طرح نسبیت شناخت و حقیقت، با ارزش هایی که مدعی جهان شمولی و مطلقیت اند، به مقابله بر می خیزد. بر همین اساس، به نظر می رسد مبانی هستی شناسی و معرفت شناسی پست مدرنیسم همانند شمشیر دو دم است؛ یک دم آن می خواند و دم دیگر می راند. مقالة حاضر با بهره از روش تحلیل محتوای کیفی و رهیافت نسبت سنجی می کوشد امکان تعلیم و تربیت ارزش های اسلامی در وضعیت پست مدرنیسم را نشان دهد.
بررسی و نقد نگاه پست مدرنیسم به تعلیم و تربیت ارزش ها(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«پست مدرنیسم»، که در بستر سکولار غرب زاده شد، دارای ویژگی های زیر است: بر نسبی گرایی و کثرت گرایی تأکید و هرگونه باور یقینی و ارزش مطلق را مردود می داند؛ با ذات گرایی سر ستیز داشته، هویت انسان را برساختة اجتماعی می پندارد؛ ابتنای ارزش ها بر واقعیت های تکوینی و تأثیرات ضروری اعمال بر سرنوشت انسان را برنمی تابد. در اهداف تربیتی، بر نهادینه سازی کثرت گرایی، تقویت روحیة خودسامانی در فراگیران تأکید و در اصول تربیتی بر پرهیز از جزم گرایی، مبارزه با نظام مندی و تأکید بر آزادی های فردی اصرار می ورزد. در روش های تربیتی نیز بر گفتمان فراگیرمحوری، توجه جدی به حاشیه نشین ها و نفی الگوپذیری تأکید دارند.
این اندیشه، به رغم برخورداری از یک سلسله نقاط قوت، همچون مبارزه با «جهانی سازی»، مبارزه با «علم گرایی» و تأکید بر «پویایی»، از نقاط ضعف فراوان نیز رنج می برد. مهم ترین آنها، گسیختگی فکری و تناقض آشکار در اندیشه، نادیده انگاشتن واقعیت ها و معرفت های یقینی، همچنین ارزش های ثابت و فطری است.
درآمدی بر تمهیدات فراداستانی بیژن نجدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فراداستان یکی از مؤلّفه های داستان های پست مدرنیستی است که با ورود نویسنده به عرصة داستان می کوشد خواننده را از غیر واقعی بودن آن بیاگاهاند. بیژن نجدی (1320 - 1376) از نویسندگانی است که در داستان هایش دارای رویکردی پست مدرنیستی است و می کوشد با تمهیدات گوناگون نوشته هایش را به سوی فراداستان سوق دهد. پژوهش حاضر به بررسی این مؤلّفه در سه مجموعة داستانی یوزپلنگانی که با من دویده اند، دوباره از همان خیابان ها، و داستان های ناتمام از این نویسنده می پردازد. روش پژوهش توصیفی تحلیلی است و داده های پژوهش با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا به شیوة کتاب خانه ای بررسی شده است. نتیجه نشان می دهد نجدی با شگردهایی چون «آشکارکردن تمهید»، «توصیف»، «تعلیل های نامربوط» و «درهم آمیختن جهان واقعی و فانتاستیک» کوشیده است بر ترفندهای داستان نویسان رئالیست که سعی در باورپذیرکردن داستان ها دارند، خط بطلان بکشد و با این شگردهای نقیضه وار توانسته است غیر واقعی بودن داستان های خود را به خوانندگان خود بقبولاند و به خوبی از عهدة این کار برآید.
چالش های فراموش شده و دلالت های آن برای آموزش عالی هنر در نقاشی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنر ایرانی از متن تحولات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی برآمده است. این مطلب خود رابطه ای مستقیم را با فرضیه ای کلی تر که به مسئله ی هویت فرهنگی و چگونگی اقتباس یا انطباق ایده های نو می پردازد، مطرح می کند. ایران به عنوان کشوری با فرهنگی کهن و سنت های غنی، همواره شاهد مواجهه های فرهنگی متفاوت بوده و از آن ها متاثر شده است؛ اما هم زمان نیز قادر به تبادل فرهنگی و حتی ایجاد تأثیر متقابل بر فرهنگ های مهاجم و محصولات آن بوده است. امروزه، اندیشمندان و مصلحان اجتماعی به تکثر فرهنگی برپایه ی حفظ فرهنگ های بومی تمایل دارند. پست مدرنیسم سرنوشت محتوم بشریت است و ما نیز اکنون در سرنوشت خود با دنیای غرب شریک هستیم و ناچاریم در پرتو آن به آینده ی خود بیندیشیم. هم اکنون نیز، در رویارویی با معضلات گسترده ی فرهنگ غرب و تمایل سیطره جویانه ی آن، با وضعیت پیچیده ای روبه روییم و با سهل انگاری، فرصت های بسیاری را برای بررسی تمام جنبه های آن از دست داده ایم.
نقاشی ایرانی به مثابه ی میراث فرهنگی، سرمایه ی نمادین و معنوی ماست که باید آن را در جایگاه خاصش به عنوان میراث معنوی و تجربه ای تاریخی پاس داری کنیم و با بررسی امکانات و ایجاد شرایط انتقال آن به آیندگان بکوشیم.
در این مقاله، با هدف بررسی موقعیت نقاشی ایرانی، به طرح آخرین نظریه ها درباره ی سنت، مدرنیسم و پست مدرنیسم می پردازیم و با توجه به تحولات سریع هنری در غرب، به نظر می رسد برای درک آن ها، بررسی تحولات اندیشه به عنوان متن تاریخی این تحولات، راه گشا باشد.
روش و رویکرد این مطالعه، تحلیلی و شیوه ی گردآوری داده ها اسنادی است. یافته های کیفی نشان می دهند همچنان که مدرنیته به مفهوم گسست از سنت نیست، اقتباس از سنت و فهم نوزایش های آن ممکن و ضروری است. باید درصدد پاسخ های ممکن برای این پرسش اساسی بود که چگونه می توان اندیشه و فرهنگ هنر سنتی را در تلاقی با اندیشه و فرهنگ هنر جهانی، از نو آفرید و گفتمان تازه ای خلق کرد و درنهایت، آموزش عالی هنر برای نیل به آگاهی فرهنگی جامع از مبانی فکری هنر سنتی و مدرن برنامه ریزی کند.
مطالعه و ارزیابی بافت های مختلف شهری با رویکرد منشور نوشهر گرایی (نمونه موردی: شهر تبریز )
حوزه های تخصصی:
تحولات اخیر شهرسازی بیشتر تحت تأثیر دو مکتب فلسفی مدرنیسم و پست مدرنیسم بوده است که هر یک به سهم خود تغییرات بسیاری در سیمای کالبدی و اجتماعی شهرهای جهان ایجاد کرده اند. آنچه مدرنیسم در شهر و شهرسازی از خود به جای گذاشت، توسط پست مدرنیسم ها با انتقاد جدی روبرو شد. گذر از مکاتب مدرنیسم و پست مدرنیسم باعث ایجاد مکاتب پایداری و توسعه پایدار در اواخر قرن 20 شد که رویکردی جدید به مسایل شهری و زیست محیطی دارد. دو انگاره شهر فشرده و رشد هوشمند را می توان از مصادیق توسعه پایدار شهری معرفی کرد که توسعه نظریات پایداری باعث ایجاد یک رویکرد پایداری در اکثر تفکرات شهرسازی به ویژه تفکر نوشهرگرایی شده است. نوشهرگرایی به عنوان یک رویکرد جدید طراحی و برنامه ریزی شهری در انتقاد به شهرسازی دوران معاصر که دارای الگویی پراکنده، غیر انسانی و ماشینی است شکل گرفته است.رشد سریع شهر تبریز در طی سال های اخیر باعث ایجاد نیازهای فراوانی در محلات و بافت های شهری و ایجاد بافت های جدید از جمله بافت های حاشیه ای شده است. وجود بافت های فرسوده و حاشیه ای شهر و نفوذ تفکرات سنتی و مدرنیستی و تقلیدهای کلیشه ای در تهیه طرح های توسعه شهری و ایجاد بافت های جدید شهری باعث ایجاد مشکلات عدیده در شهر تبریز شده است که این مشکلات را نیز می تواناز مسائل و مشکلات مد نظر این پژوهش بیان کرد.در این تحقیق با استفاده از مطالعات تطبیقی بافت های مختلف شهری از نظر میزان انطباق با اصول منشور نوشهر گرایی بررسی شد که نتایج حاکی از انطباق حداکثری بافت های طراحی شده(محله زعفرانیه)با اصول منشور نوشهر گرایی است.
تحلیل ابعاد انتقادی شهر پست مدرن در سینمای جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پست مدرنیسم حاصل تلاقی ای است که در بافت فضا و زمان، میان چرخش فلسفی در ماهیت زیبایی شناسی و جریان رو به رشد رسانه به وجودآمد. می توان گفت رسانه علتی برای وجود پست مدرنیسم است و در عین حال معلول آن. از سوی دیگر، رسانه ها نیز به شیوه ای مستقیم یا غیرمستقیم تداعی و تحول پدیده ها را نشان می دهند. بنابراین، رسانه به عنوان یک ابزار انتقادی قدرتمند، می تواند همه چیز (حتی خودش را) به چالش بکشاند. رسانه با ابزار و خصوصیات تصویرگرانه خویش در به نمایش درآوردن شرایط خاص، قابلیت به منصه ظهور رساندن نیازهای زیبایی شناختی فلسفه پست مدرن را در ایجاد توهم واقعیت و تولید فراواقعیت ها دارد. هدف این پژوهش بررسی چگونگی استفاده از رسانه سینما در راستای نمایش ناکامی های پست مدرنیسم در حیطه شهر است. برای نیل به این مهم، ماتریس هایی دوبُعدی طراحی شده اند که یک بُعد آن را ابعاد فرمال انتقادی شهر پست مدرن و بُعد دیگر آن را اصول فرمال فیلم تشکیل می دهد. دستاوردهای پژوهش که ریشه در تحلیل 23 فیلم دارند نخست، در قالب یک ماتریس نهایی، نوعی درک تصویری را از مضامین شهر پست مدرن ارائه داده و ابعاد انتقادی شهر پست مدرن را در قالبی سینمایی به صورتی نظام مند به تصویر می کشد؛ دوم، نشان می دهد که دو بُعد تخیل و تجارت، بیش از ابعاد دیگر در سینمای منتقد شهر پست مدرن نمایانده شده اند و نقش اصول فرمال کارکردی، ریتمیک و تباین، بیش از دیگر اصول فرم فیلم بوده است.