مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
بیگانگی تحصیلی
حوزه های تخصصی:
مطالعات تجربی انجام شده در حوزه فرهنگ دانشگاهی در ایران نشان از جامعه پذیری و فرهنگ پذیری دانشگاهی ناکارآمد و منفعل دانشجویان و جدایی و بیگانگی آنها از ساختار، فرایند و فرهنگ دانشگاهی مطلوب دارد. احساس و نگرش بی قدرتی، بی هنجاری، انزوای اجتماعی و در کل بیگانگی از خود، فرایند تحصیل، فضای دانشگاه، اساتید و دیگر دانشجویان به طور فزاینده در اندیشه و احساس طیف قابل توجهی از دانشجویان تحصیلات تکمیلی علوم انسانی و اجتماعی رواج یافته است. پژوهش حاضر با الهام از روش شناسی تلفیقی به دنبال آن است تا پدیدار شناسی تجربه بیگانگی تحصیلی و دانشگاهی را از منظر دانشجویان و بر اساس تجربه زیسته و روایت آنها باز سازی و تشریح کرده و ضمن نشان دادن ویژگی و عوامل اجتماعی درونی و بیرونی مؤثر بر این تجربه، سنخ شناسی از نوع و میزان آن به دست داده و در نهایت استراتژی ها و واکنش دانشجویان به این تجربه را آشکار سازد. طراحی تحقیق مبتنی بر مصاحبه های نیمه ساخت یافتة کیفی است که در سنت نظریه مبنایی با حدود 40 نفر از دانشجویان تحصیلات تکمیلی علوم انسانی و اجتماعی شهر تهران انجام شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد مؤلفه های اصلی تجربه بیگانگی تحصیلی و دانشگاهی ضمن ارتباط و تأثیرپذیری مستقیم از سیاست فرهنگ، آثار و پیامدهای اجتماعی، روانی و اقتصادی مهمی در زندگی دانشجویان دارد. فاصله گزینی یا بیگانگی دانشگاهی هدفمند، تطابق گزینشی با انتظارات و هنجار های شناختی دانشگاهی و ایجاد هماهنگی و تعادل بین نیاز ها و ارزش های شخصی با خود دانشگاهی و رسمی (خرده فرهنگ شاگرد اولی ها) گونه های عمدة تجربه بیگانگی و استراتژی های مواجهه با آن برای دانشجویان محسوب می شوند.
تحلیل جامعه شناختی بیگانگی تحصیلی دانشجویان مطالعه موردی: دانشگاه شاهد در سال تحصیلی88 1387 دکترسیدکمال الدین موسوی* سکینه حیدرپور مرند**(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی وضعیت ""بیگانگی تحصیلی"" و برخی از عوامل مؤثر بر آن در بین دانشجویان دانشگاه شاهد می پردازد. بر اساس رویکرد انتقادی فرضیاتی چند مطرح و میان متغیرها ارتباط نظری برقرار گردید. جمعیت آماری پژوهش، شامل تمام دانشجویان دانشگاه شاهد در سال 1388 بوده است که از این میان 359 نفر بعنوان حجم نمونه انتخاب گردید شیوه نمونه گیری دو مرحله بوده و در مرحله اول نمونه گیری طبقه متناسبو در مرحله دوم نمونه گیری تصادفی انجام و با تکیه بر دو ویژگی مقطع و رشته تحصیلی، جمعیت نمونه به تناسب و به تعداد انتخاب گردید. به منظور سنجش ""بیگانگی تحصیلی"" از مقیاس استاندارد میو و روزالیند، شامل خرده مقیاس های بی هنجاری، بی معنایی، بی قدرتی و انزوای اجتماعی استفاده شده و مجموعه از عوامل اجتماعی فرهنگی در سه سطح خرد متوسط و کلان بررسی شده اند. یافته ها حاکی از آن است که در سطح کلان متغیرهایی چون مدرک گرایی، ایدئولوژیک و انباشتی بودن نظام آموزشی، با متغیر وابسته یعنی ""میزان بیگانگی تحصیلی"" رابطه مستقیم دارند. درسطح متوسط، متغیرهای بوروکراسی اداری، محدودیت های اعمال شده توسط دانشگاه و نیز سبک مدیریتِ گروهِ آموزشی با ""میزان بیگانگی تحصیلی"" رابطه مستقیم داشته اند، اما پرستیژ اجتماعی دانشگاه با بیگانگی تحصیلی رابطه معکوس داشته است. در سطح خرد نیز میان متغیر سرمایه فرهنگی با میزان بیگانگی تحصیلی رابطه معکوس، و میان پایگاه اجتماعی اقتصادی و بیگانگی تحصیلی رابطه معناداری وجود نداشته است. در مجموع، نتایج پژوهش بیانگر تاثیر قابل توجهِ عوامل سطح متوسط یعنی عوامل محیطی و سازمانی - در مقایسه با دیگر عوامل بررسی شده - بر بیگانگی تحصیلی دانشجویان بوده است.
تحلیلی بر بیگانگی تحصیلی دانشجویان و عوامل مرتبط با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیگانگی تحصیلی به جدایی عاطفی یا شناختی از جنبه های مختلف بستر آموزشی مانند فرایند تحصیل و یادگیری، فضای دانشگاه، استادان، دانشجویان دیگر و احساس جدایی از تولیدات علمی شان و در یک کلام، انسان دانشگاهی مطلوب اشاره دارد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی میزان بیگانگی تحصیلی در میان دانشجویان دانشگاه اصفهان و برخی از عوامل مؤثر بر آن است. این پژوهش با روش پیمایشی روی دانشجویان رشته های مختلف مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد صورت گرفته است. یافته های حاصل از اندازه گیری بیگانگی تحصیلی در پنج بعد بی قدرتی، بی معنایی، بی هنجاری، بدبینی و انزوای اجتماعی نشان می دهد میانگین بیگانگی تحصیلی دانشجویان کمی بالاتر از حد متوسط است و میزان احساس بی قدرتی و بدبینی دانشجویان در مقایسه با ابعاد دیگر بیشتر است. همچنین، براساس نتایج تعامل با استادان، انگیزة تحصیلی و دیدگاه دیگران مهم به تحصیل تأثیر مستقیم بر کاهش بیگانگی تحصیلی دانشجویان دارند و رضایت از رشتة تحصیلی، نگرش به آیندة شغلی و خودپندارة تحصیلی تأثیر غیرمستقیم بر کاهش بیگانگی تحصیلی دانشجویان دارند.
بیگانگی تحصیلی در دانش آموزان: نقش کنترل روانی والدین و تأکیدات هدفی معلم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطة کنترل روانی والدین (شاملِ جهت گیری وابستگی و جهت گیری پیشرفت) و تأکیدات هدفی معلم (شاملِ تأکیدات تسلطی، عملکردی- اجتنابی و عملکردی- گرایشی) با بیگانگی تحصیلی و ابعاد آن (شامل نگرش منفی به مدرسه، بی اهمیتی به تحصیل و بی تمایلی به تحصیل) بود. طرح تحقیق از نوع همبستگی بود. شرکت کنندگان پژوهش شامل 371 دانش آموز بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای از بین مدارس متوسطة اول شیراز انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش عبارت بودند از: مقیاس مرکب بیگانگی تحصیلی، مقیاس کنترل روانی والدین و مقیاس تأکیدات ساخت هدفی معلم. نتایج به دست آمده از تحلیل رگرسیونِ همزمان نشان داد که جهت گیری پیشرفت کنترل روانی والدین، نگرش منفی نسبت به مدرسه را به نحو مثبت و تأکیدات هدف عملکردی- گرایشی معلم ، بی اهمیتی به تحصیل را به نحو منفی پیش بینی می کنند. علاوه بر این، تأکیدات هدف تسلطی به نحو منفی و تأکیدات هدف عملکردی- اجتنابی به نحو مثبت، بیگانگی تحصیلی و ابعاد آن را پیش بینی کردند. به طورِ کلی، کنترل روانی والدین و تأکیدات هدفی معلم توانستند به ترتیب 3/2 و 19 درصد از واریانس بیگانگی تحصیلی دانش آموزان را تبیین کنند. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نیز حاکی از آن بود که به ترتیب متغیّرهای تأکیدات هدف تسلطی و عملکردی- اجتنابی معلم، قوی ترین پیش بین برای بیگانگی تحصیلی هستند. نتایج این پژوهش نشان دهندة اهمیت تأکیدات هدف تسلطی و عملکردی- اجتنابی معلم در بیگانگی تحصیلی دانش آموزان است. معلمان می توانند با تأکید بر تسلط بر مفاهیم و اجتناب از مقایسة دانش آموزان، نقش تعیین کننده ای در پیشگیری از بیگانگی تحصیلی داشته باشند.
پیش بینی انگیزش پیشرفت تحصیلی بر اساس متغیرهای بیگانگی تحصیلی، سرمایه اجتماعی، میزان استفاده از رسانه ها و متغیرهای جمعیت شناختی در دانشجویان کارشناسی پسر خوابگاهی دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 95-1394(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تربیتی پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۷
22-36
حوزه های تخصصی:
انگیزش پیشرفت تحصیلی، نقش مهمی در موفقیت تحصیلی دانشجویان بازی می کند و بنابراین پیش بینی و ارتقای آن بسیار اهمیت دارد. در این پژوهش به بررسی رابطه انگیزش پیشرفت تحصیلی با بیگانگی تحصیلی، سرمایه اجتماعی، میزان استفاده از رسانه ها و ویژگی های جمعیت شناختی و همچنین پیش بینی انگیزش پیشرفت تحصیلی بر اساس این متغیرها در دانشجویان پرداخته شد. پژوهش حاضر پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری آن شامل کلیه دانشجویان پسر دانشگاه اصفهان بود که از بین آنها 96 نفر به شیوه تصادفی انتخاب شدند. ابزار این پژوهش شامل پرسشنامه بیگانگی تحصیلی پیرنیا (1394) ، پرسشنامه سرمایه اجتماعی مبارک بخشایش (1389)، پرسشنامه میزان استفاده از رسانه های الیاسی (1393)، پرسشنامه انگیزش پیشرفت تحصیلی هرمنس (1970) و پرسشنامه محقق ساخته اطلاعات جمعیت شناختی بود. یافته های حاصل از همبستگی نشان داد که انگیزش پیشرفت تحصیلی با بیگانگی تحصیلی، سرمایه اجتماعی، میزان استفاده از رسانه ها و وضعیت اجتماعی- اقتصادی رابطه معناداری دارد.. همچنین یافته های حاصل از تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که بیگانگی تحصیلی 6/17، میزان استفاده از رسانه ها 3/8، وضعیت اجتماعی- اقتصادی 3/4 و مجموع این متغیرها 3/30 از واریانس انگیزش پیشرفت تحصیلی را تبیین می کنند (p<0.05) . این نتایج بیانگر آن است که بیگانگی تحصیلی کمتر، میزان کمتر استفاده از رسانه ها و وضعیت اجتماعی- اقتصادی بهتر می توانند باعث ارتقای انگیزش پیشرفت تحصیلی دانشجویان گردند.
بررسی وضعیت بیگانگی تحصیلی و رابطه آن با ادراک شایستگی در دانشجویان
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی وضعیت بیگانگی تحصیلی و رابطه آن با ادراک شایستگی در دانشجویان بود. این پژوهش کاربردی و توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این تحقیق کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارومیه، با حجم 13439 بودند که با استفاده از فرمول کوکران 373 نفر به عنوان نمونه آماری تعیین شدند که با استفاده از روش تصادفی طبقه ای بر روی نمونه آماری اجرا شد. ابزار به کار رفته در پژوهش حاضر عبارتند از پرسشنامه بیگانگی تحصیلی دیلون و گروات (1976) و ادراک شایستگی ویلیام دسی و رایان (2000). جهت آزمون فرضیه های تحقیق از آزمونهای تحقیق واریانس (تحلیل مانوا )، آزمون تی و همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج نشان داد که بیگانگی تحصیلی و ادراک شایستگی در بین دانشجویان تفاوتی نداشت و همچنین در رابطه بین ابعاد بیگانگی تحصیلی (احساس انزوا، بی هنجاری و ناتوانی) به صورت منفی معنی دار و در سطح 0/95 با ادراک شایستگی بین دانشجویان همبستگی مشاهده شد که با توجه به نتیجه بدست آمده پیشنهاداتی ارائه گردید.
تأثیر داده های مفقود در سوگیری و دقت سوالات پرسشنامه بیگانگی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
28 - 14
حوزه های تخصصی:
یکی از انواع مهم خطا های منظم زمانی ایجاد می شوند که یک سئوال دارای کنش افتراقی شناسایی شود. هدف این پژوهش با استفاده از روش شبیه سازی مونت کارلو این بود که تعیین کند آیا تأثیر داده های مفقود بر سوگیری و دقت آزمون نسبت درست نمایی برای شناسایی کنش افتراقی در سئوالات چندارزشی در روش های مختلف برخورد با داده های مفقود متفاوت است یا خیر. از طرح عاملی برای ارزیابی تأثیر شش روش برخورد با داده های مفقود بر اثربخشی آزمون نسبت درست نمایی برای تشخیص این تفاوت در مدل پاسخ مدرج بر حسب خطای نوع اول و توان آماری استفاده شد. جامعه آماری در این پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه های دارای رشته های علوم تربیتی و روانشناسی مقطع کارشناسی در شهر تهران بودند. 1100 نفر نمونه ی مورد پژوهش از این جامعه از بین دانشجویان در حال تحصیل در دانشگاه های علامه طباطبایی، تهران، شهید بهشتی، خوارزمی، آزاد اسلامی واحد تهران شمال، آزاد اسلامی تهران جنوب و آزاد اسلامی تهران مرکز در سال 1398 بودند که پرسشنامه بیگانگی تحصیلی برای آن ها اجرا شد. تحلیل ها با استفاده از روش تحلیل واریانس و تحلیل رگرسیون چندگانه، شاخص G 2 و اندازه اثر η 2 برای تمامی اثر های متقابل مرتبه اول محاسبه شد. روش انتساب چندگانه و جایگذاری رگرسیون تکی کمترین سهم را در کنترل خطای نوع اول دارا بودند و روش های مبتنی بر بیشینه درست نمایی و جایگذاری میانگین شخص به ترتیب بیشترین سهم را از نظر کنترل خطا نشان دادند. توان آماری آزمون در تمامی روش ها و همه عوامل مورد بررسی در این پژوهش مشابه بود. نتایج این پژوهش حاکی از این است که نسبت داده ها و مشاهدات مفقود و طول آزمون نقش مهمی در تعیین اثربخشی آزمون و به عبارتی دقیق تر سوگیری و دقت سئوالات آزمون داشتند.
کنش افتراقی سؤالات پرسشنامه بیگانگی تحصیلی در دانشجویان رشته های روانشناسی و علوم تربیتی بر اساس ویژگی های جمعیت شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
6 - 27
حوزه های تخصصی:
مطالعات زمینه یابی که خصیصه های مکنون و حالات افراد مانند نگرش را اندازه گیری می کنند، اغلب به منظور افزایش دقت اندازه گیری از مقیاس ها استفاده می کنند. هدف از این مطالعه بررسی کنش افتراقی (DIF) سؤالات پرسشنامه بیگانگی تحصیلی بر اساس ویژگی های جمعیت شناختی دانشجویان در چارچوب نظریه سؤال پاسخ (IRT) بود. تحلیل کنش افتراقی سؤال (DIF) در مورد کارکرد سؤالات مقیاس، بررسی می کند که آیا در زیرگروه هایی که دارای اندازه یکسانی از خصیصه مورداندازه گیری هستند، احتمال طبقات پاسخ برابر است. افراد نمونه ای که پرسشنامه بر روی آن ها اجرا شد، 1100 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشکده های دارای رشته های روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه های شهر تهران بودند. داده های این پژوهش با استفاده از پرسشنامه بیگانگی تحصیلی (بورباچ، 1972) به صورت طیف لیکرت با مقیاس 4 درجه ای کاملاً مخالفم (1)، تا حدی مخالفم (2)، تا حدی موافقم (3)، کاملاً موافقم (4) به دست آمد. این پرسشنامه دارای سه زیرمقیاس انزوا، بی معنایی، ناتوانی بود. به منظور تشخیص کنش افتراقی سؤالات پرسشنامه بیگانگی تحصیلی از رویکرد نسبت درستنمایی (IRT-LR) مبتنی بر مدل پاسخ مدرج استفاده شد. تحلیل بر اساس جنسیت و مدت اشتغال به تحصیل با چهار سؤال لنگر انجام شد. تنها 3 مورد از سؤالات بر اساس متغیر جنسیت و 2 مورد از سؤالات برای متغیر مدت اشتغال به تحصیل بعد از تصحیح بونفرونی دارای DIF معنادار شناسایی شدند. وقوع DIF در برخی از گویه ها ممکن است در بافت فرهنگی دانشگاه ها ریشه داشته باشد. محتمل است در برخی موارد سوگیری های جنسیتی، نگرش اساتید، سیاست های مدیریتی دانشگاه و به طورکلی عدالت آموزشی منشأ احساس بیگانگی تحصیلی در دانشجویان باشد.