مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
عقلانیت ارتباطی
حوزه های تخصصی:
در این مقاله خصلتهای عقلانیت ارتباطی در حوزه عمومی ایرانی مورد مطالعه قرار می گیرند. این مقاله با استفاده از رویکرد هابرماس، عقلانیت ارتباطی را عامل توسعه یافتگی حوزه عمومی و تحول از زیست جهان سنتی به مدرن در نظر می گیرد. به همین منظور زیست جهان ایرانی به عنوان عامل موثر در تحول از سنت به مدرنیته در این مقاله مورد توجه قرار می گیرد.
توضیح آنکه، مطالعه تاریخ تحولات اجتماعی ایران حاکی از آنست که زیست جهان روشنفکران، نخستین زیست جهانی است که امکان تفکر نقادانه در مورد موضوعات عمومی را در ایران فراهم کرده است. مقاله حاضر ضمن تاکید بر بینش ارتباطاتی، بر آن است که دستیابی به زیست جهان منسجم مدرن نیازمند افکار و اندیشه های مستقل و محققانه ای است که میان سنت ایرانی و مدرنیسم پل زده و به نوعی بر بومی گرایی علمی استوار باشد.
این مقاله همچنین نشان می دهد زیست جهان ایرانی، از ویژگیهایی برخوردار است که منحصر به جامعه ایرانی است و از این جهت برای طی کردن دوره گذار لازم است تا عوامل بسترساز مطابق با زیست جهان خود را برای دستیابی به مدرنیته ایرانی بازسازی کند. زیست جهان روشنفکری ایران در حال نقد موضوعات عمومی از مجرای نقد بسیاری از باورهای موجود در جامعه ایران است. به عبارت دیگر، زیست جهان روشنفکری ناشی از نقد زیست جهان سنتی است. با وجود اینکه ایدئولوژی و ایدئولوژی زدگی از مشخصات زیست جهان روشنفکری ایرانی است، اما تقدس زدایی اولین و عمده ترین خصلت عقلانیت ارتباطی در این زیست جهان است. مطالعه ما گسستگی و قدرت محور بودن را به عنوان خصایص دیگر عقلانیت ارتباطی نشان می دهد.
تحلیلی بر اهداف تربیت اخلاقی و اجتماعی از دیدگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از رنسانس آدمی بر آن بود تا با تسلط بر طبیعت به آرامش دست یابد و یا حداقل زندگی راحت تری را تجربه نماید، اما گذر زمان نشان داد که آدمی در دست یابی به آرمان ها و تصوراتی که تفکر مدرن مد نظر داشته، ناموفق بوده است. در این میان عده ای به مخالفت با این روند برخاستند، ولی اندیشمندی چون هابرماس در پی بازسازی آن برآمد. هابرماس با تاثیرپذیری از اندیشمندان مختلف بر آن است که عقل مدرن نتوانسته تمام ابعاد خویش را آشکار سازد و تنها عقل ابزاری بر جامعه مدرن مسلط گشته است، لذا وی با طرح رویکرد معرفت شناختی جدید و نظریه کنش ارتباطی در پی بازسازی پروژه مدرنیته است که به زعم وی عقیم یا ناتوان مانده است. در این مقاله محقق با بهر ه گیری از رویکرد تحلیلی برآن است تا اهداف تربیت اخلاقی هابرماس را آشکار سازد. نتیجه تحقیق نشان می دهد که تاکید هابرماس بر عقلانیت ارتباطی، زیست جهان و اخلاق گفتگویی در نظریه کنش ارتباطی اهداف زیر را مطرح می سازد: در سطح فردی رشد و شکوفایی خرد مبتنی بر ارتباط متقابل هنجاری (عقل ارتباطی) و در سطح اجتماعی دست یابی به تفاهم مبتنی بر کنش های اخلاقی هدف تربیت اخلاقی است. البته دست یابی به تفاهم هم در زمینه ای از آزادی و برابری صورت می گیرد و هم زمینه ساز رشد فضایلی چون عدالت و آزادی می گردد.
تبیین مساله عقلانیت ابزاری، ارتباطی و دینی از نگاه امام خمینی (ره) و یورگن هابرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عقلانیت از دیدگاه اندیشمندان علوم اجتماعی، مهم ترین نشانه و برجسته ترین شاخص مدرنیته شناخته شده است. برخی آن را جایگزین دین معرفی کرده اند. در این تحقیق به دیدگاه امام خمینی و هابرماس درباره دین و عقلانیت اشاره می شود.
هر یک از دو متفکر و فیلسوف مهم و جریان ساز معاصر؛ امام خمینی از اسلام معاصر و یورگن هابرماس از غرب، آرای خاصی درباره مفاهیم دین و عقلانیت دارند.
هر دو منتقد عقلانیت ابزاری هستند. امام خمینی، عقلانیت ممیزه و عقلانیت دینی و هابرماس، عقلانیت ارتباطی و عقلانیت انتقادی را جایگزین آن کرده اند. هریک از این دو متفکر براساس مبانی اندیشه ای خود، نگاه خاصی به مقوله دین و عقلانیت دارند.
ظهور و سقوط نظریه خردگرا در برنامه ریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ابتدا چارچوب نظریه خردگرا در برنامه ریزی شرح داده شده است. سپس از زوایای گوناگون این دیدگاه نقد گردیده و در آخر به این مسئله پرداخته شده که نسبت میان نظریه خردگرا در برنامه ریزی که میراث نیمه قرن بیستم است با شرایط کنونی اندیشه اجتماعی چیست؟
در این دوران ظهور پسامدرنیته، به نظر می رسد برنامه ریزی نیز وارد دوران پساخردگرایی می شود: منتقدان پسامدرن عقلانیت را تبدیل به یک واژه «بد» کرده اند. معمولاً برنامه ریزی خردگرا را با تعابیری چون علم گرایی نابه جا، فن سالاری بیش از حد، و تخصص گرایی که به دنبال منافع خود است، توصیف می کنند. چنین ادعا می شود که خردگرایی به معنای تاکید تنگ نظرانه بر وسیله به جای هدف و تجربه گرایی محض بوده است و عینیت و بی طرفی آن مبتنی بر واقعیاتی است که ـ همان طور که ساختارشکنی پسامدرن نشان داده است ـ چیزی جز ادعاهای گزاف، تعصبات فرهنگی، و یا جانبداری های گمراه کننده نبوده است. اما این سخن پسامدرنیست ها هم مانند بسیاری دیگر از سخنان ایشان چیزی بیش از یک تصویر کلیشه ای اغراق آمیز نیست و مثل همه تصاویر کلیشه ای دیگر، در حالی که در آن پاره هایی از واقعیت دیده می شود، اما اساساً مبتنی بر یک سوءتفاهم و بدفهمی است که راه بردن به آن چندان دشوار نیست و آن بدفهمی این است: رد عقلانیت به طورکلی به عنوان مبنای نظری برنامه ریزی به جای رد عقلانیت ابزاری.
مکتب خِرَدگرا برنامه ریزی را عامل تحقق عقلانیت و حاکمیت خرد در جامعه می داند و عقلانیت را «کاربرد استدلال در تصمیم گیری جمعی» تعریف می کند؛ رابطه تاریخی میان برنامه ریزی و خردگرایی و کاربرد عقلانیت نیز انکارناپذیر است. اما بحث بر سر این است که عقلانیت ابعاد و دامنه وسیع تری از عقلانیت ابزاری دارد که در مثبت گرایی و برنامه ریزی خردگرا مورد نظر است. ارزش عقلانیت در پاسخ گویی و مسئولیت پذیری است که درون آن نهفته است. پس برخلاف استدلال های اخیر پسامدرن ها، خردگرایی نه تنها با انتقادی بودن در تضاد نیست، بلکه در ذات آن است. اما عقلانیت می تواند اشکال متفاوتی به خود بگیرد. پس برنامه ریزی نیز می تواند بر پارادایم های متفاوت عقلی استوار باشد و نظریه باید پاسخ دهد که چه نوع عقلانیتی در چه نوع شرایط تصمیم گیری و برای کدام کارگزاران تصمیم گیرنده باید به کار گرفته شود؟ در این نوع نظریه پردازی انعطاف پذیر البته عقلانیت ابزاری نیز جای خود را خواهد داشت.
تحلیل نقش فضاهای شهری در دستیابی به توسعه پایدار شهرها، تبیین پارادایم ارتباط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضاهای شهری در طول تاریخ نقش مهمی در زندگی اجتماعی - اقتصادی ساکنان داشته و به عنوان مرکز ارتباط و تحول در شهرها عمل کرده است. در دوران مدرن، با تغییرات عمیقی که در تمامی ابعاد زندگی و سکونت رخ داده، بخش عمده فضاهای شهری به مکان های سودا زده تبدیل شده و تحت تاثیر نیروهای بازار در خدمت منافع جریان های محدود قرار گرفته است. در واقع، عقلانی سازی که از ثمرات دوره روشنگری است، به عقلانیت روش ها، ابزار و فن آوری محدود شد. انعکاس این عقلانیت یک سویه یا «عقلانیت ابزاری»، و نمود آن را می توان در دیالکتیک انسان، جامعه و طبیعت جستجو کرد که نتیجه آن، تلاش انسان برای غلبه بر طبیعت و وارد کردن خسارت های فراوان به آن است؛ نگرانی هایی که الگوی توسعه پایدار، امروزه از آن سخن میگوید. هدف این نوشتار، کشف اشتراکات و خاستگاه های فضای شهری، جریان توسعه پایدار و نظریه کنش ارتباطی و پیشنهاد «پارادایم ارتباط» به عنوان مبنایی برای توضیح و تقویت سه پدیده فوق است. برای دستیابی به این هدف، نقش فضاهای شهری در طول تاریخ با توجه به ابعاد اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی مورد توجه توسعه پایدار به اجمال بررسی شده است. مرور تاریخی فضای شهری، تا اندازه ای ما را از فرآیند تولید فضا در طول تاریخ آگاه می سازد و در شناخت بهتر نقش فضاهای شهری در توسعه پایدار کمک خواهد کرد. در همین راستا، با بهره گیری از نظریه «کنش ارتباطی» به نقد مدرنیسم و عقلانیت ابزاری پرداخته شده است. این نظریه، ضمن نقد عقلانیت ابزاری مدرن که منجر به شی شدگی میشود، عقلانیت ارتباطی را به عنوان راهکاری برای برون رفت از مشکلات مدرن ارایه میکند. بر همین اساس، نحوه تجسم عقلانیت ارتباطی در فضاهای شهری بررسی شده است؛ با این دیدگاه که عقلانیت ارتباطی را می توان رویکردی دانست برای غلبه بر منطق سلطه و سود و مفری برای پیشگیری از هر آنچه که هماهنگی و همخوانی طبیعت، اجزا و ارتباطات متقابل آنها را بر هم می زند. در پایان، پارادایم ارتباط به عنوان پارادایمی معرفی می شود که هم توسعه پایدار و هم فضای شهری می تواند بر آن استوار شود. پارادایمی که از طریق آن، هم مولفه های توسعه پایدارتبیین میشود و هم فضاهای شهری در جایگاه دوباره «قلب تپنده شهر» ظاهر و با تعیین «اخلاق گفتمانی» مناسب در فضاهای شهری به تقویت نقش اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی شهرها پرداخته می شود.
ماهیت رویکرد میان رشته ای در حوزه علوم انسانی با تأکید بر اندیشه های هابرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات میان رشته ای نوعی از علوم است که پس از نمایان شدن ناتوانی و کاستی های تخصصی شدن علم ضرورت یافته است. از این جهت می توان گفت وجود تخصص گرایی، از جمله دلایل تمایل به میان رشته ای در عصر حاضر است؛ عصری که انسان ها با مسائل پیچیده و چند بعدی روبرو هستند و برای حل آنها نیاز به برخورداری از مفاهیم و روش های چند رویکردی و میان رشته ای دارند. هدف از مقاله حاضر، بررسی ماهیت دانش و به تبع آن، تحلیل ضرورت مطالعات میان رشته ای در علوم انسانی از دیدگاه یورگن هابرماس نماینده مشهور مکتب فرانکفورت و نظریه انتقادی می باشد. این پژوهش با بهره گیری از متون معتبر و روش تحلیلی به دنبال پاسخ دادن به سوال اساسی پژوهش، یعنی ماهیت رویکرد میان رشته ای در علوم انسانی در عصر حاضر است. هابرماس بر آن است که در عصر مدرنیته قسمتی از توانایی های ذهن بشری تحت علوم طبیعی بر تمامی آن غالب گشته و مانع از شناخت واقعی جهان و تقابل میان روش های کمی گرا و کیفی گرا در علوم انسانی شده است. وی با انتقاد از روش پوزیتویستی در علوم انسانی و در مرحله بعد با ارائه نظریه عقلانیت ارتباطی و کنش ارتباطی بر چند بعدی بودن مسائل بشری و دانش بشری تاکید نموده و از طریق همگرایی و اجماع حاصل از وضعیت ایده آل به دنبال حل مسائل پیچیده بشری می باشد.
نسبت زیبایی شناسی و عقلانیت ارتباطی منطق زیبایی شناسانه «عقلانیت ارتباطی» در اندیشه هابرماس و نسبت آن با «نقد قوه حکم» کانت و «هنر مدرن» آدورنو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای ساختارگرایی و پساساختارگرایی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه هنر
این نوشتار در پی توضیح مبنای زیبایی شناختی نگرش یورگن هابرماس به «عقلانیت ارتباطی» است. مطابق مدعا تعریف امانئول کانت در مبحث نقد قوه حکم از امر زیبا، و توضیح وی از قضاوت ذوقی و زیبایی شناسانه، به فهم ابعاد ژرف تر رویکرد هابرماس به «عقلانیت ارتباطی» و مقوله کنش ارتباطی و زبانی می انجامد. هم چنان که توجه به پرسش های مطرح در مکتب انتقادی فرانکفورت و دیدگاه های تئودور آدورنو در توضیح جریان از خود بیگانه شدن انسان مدرن و جایگاه هنر مدرن نیز به فهم انگیزه انتقادی هابرماس از موقعیت آدمی در جهان امروز و دلایل توجه وی به عقلانیت ارتباطی مدد می رساند. گام دیگر نوشتار توضیح تفاوت های هابرماس با آدورنو، در توجه اولی به عقلانیت ارتباطی و توجه دومی به «هنر مدرن» است. توضیحی که به شناسایی مؤثرتر سرشت زبانی رویکرد هابرماس به حوزه عمومی می انجامد.
فرهنگ نقد و گفت وگوی صاحب نظران علوم انسانی ایران در مطبوعات تحلیل نقدها و گفت وگوهای انتقادی منتشره در مطبوعات تخصصی علوم انسانی از سال 1385 تا 1391(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بیان ویژگی های فرهنگ نقد و گفت وگو میان صاحب نظران علوم انسانی ایران است. این تحقیق از نوع تحقیقات کمی، توصیفی، و تفسیری است و در آن از روش اسنادی و تکنیک تحلیل محتوا استفاده شده است. جمعیت آماری این پژوهش کلیه نقدها، گفت وگوها، نامه ها، و جوابیه های انتقادی منتشرشده در نشریات تخصصی علوم انسانی از سال 1385 تا 1391 است. روش نمونه گیری هدف مند (تعمدی) است و حجم این نمونه برابر 45 متن انتقادی یعنی حدود 200 صفحه است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که ویژگی های فرهنگ نقد و گفت وگوی صاحب نظران علوم انسانی بیش تر مخرب در مقابل سازنده، عقلانی ادراکی در مقابل احساسی، و منبع محور در مقابل پیام محور است.
بررسی صورت های عقلانیت و کارکردهای آن در برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سخن گفتن از مفاهیمی چون عقل و عقلانیت مانند بسیاری از مفاهیم دیگر ما را به وادی اختلاف نظرهای اساسی که گاهی به تشتت منجر می شوند می کشاند. چنان که مفهوم عقلانیت در اثر گذشت زمان، به عنوان مفهومی تاریخی تلقی گردیده و تعابیر گوناگونی در مورد آن مطرح شده است و در بسیاری از سطوح به کارگیری مفهوم عقلانیت توأم با گمراهی و ابهام در فهم معنی و مصداق آن بوده است. از سویی نکته قابل توجه این است که تعلیم و تربیت در رایج ترین کاربرد خود بر عقلانیت یعنی پرورش اندیشه دلالت دارد و بر این امر تأکید می شود که اساساً نباید بعد عقلانی را در عرض سایر ابعاد وجودی انسان تلقی کرد؛ بلکه باید آن را تنها وجه جدایی انسان از سایر موجودات و محور فعالیت هایی دانست که انسانیت انسان را به ظهور می رساند. سؤالی که مطرح می شود این است که این تعقل و عقلانیتی که در برنامه درسی بر آن تأکید می شود چه نوع عقلانیتی است و چه ماهیتی دارد؟ چرا که در هر نظام تربیتی، برنامه درسی است که محتوا و جریان رسمی و غیررسمی که ازطریق آن یادگیرندگان تحت نظارت مدرسه، معلومات و شیو ه ی درک و فهم را به دست می آورند یا مهارت ها را فرا می گیرند و یا نگرش و ارزش گذاری یا نظام ارزشی خود را تغییر می دهند، مشخص می کند. بنابراین بسته به این که این برنامه درسی چه معنایی از عقلانیت را پذیرفته، شکل نظام تربیتی هم متفاوت خواهد بود. از این رو در این پژوهش تلاش گردید که انواع عقلانیت در یک سیر تاریخی مورد بررسی و مداقه قرار گیرد و سپس کارکردهای هریک از این انواع عقلانیت در برنامه درسی مشخص گردد. چنان که در بررسی صورت گرفته می توان انواع عقلانیت را در سه سطح طبقه بندی کردکه عبارتند از: سطح نظری عقلانیت، سطح کنشی عقلانیت (عقلانیت ارتباطی و عقلانیت انتقادی) و سطح ساختاری عقلانیت یا عقلانیت رسمی. کارکردهای هر یک از این سه سطح در برنامه درسی متفاوت است.
اصول و روش های تربیت اجتماعی مبتنی بر نظریه کنش ارتباطی هابرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی مبانی گفتگو از نظر هابرماس و تعیین اصول و روش های تربیت اجتماعی متناظر با این مبانی می باشد. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش تحلیل مفهومی پیش رونده بهره گرفته شد. در این پژوهش با بررسی مبانی نظری و تشریح و توضیح نظریه انتقادی و تحلیل نظریه کنش ارتباطی هابرماس یازده اصل تربیتی و سیزده روش تربیتی به دست آمد که تمامی آن ها بر ضرورت بازسازی مفهوم یادگیری، مدیریت کلاس و مدرسه، نقش معلم و دانش آموز، چگونگی استفاده از مطالب و محتوای درسی، نحوه ارزشیابی تأکید می کنند. بدین ترتیب، برخی دلالت های مهم برای تربیت اجتماعی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم در این عرصه نقش آفرینی می کنند، استخراج شدند.
عقلانیت شیعی و عقلانیت ارتباطی: تاملی در نتایج سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چه رابطه ای میان عقلانیت شیعی و عقلانیت ارتباطی می توان برگزار کرد که از یک سو پویایی تاریخی عقلانیت شیعی در شرایط سلطه عقلانیت مدرن بر جهان امروز تضمین گردد و از سوی دیگر چنین عقلانیتی با حفظ استقلال دینی خود بتواند در تعامل با عقلانیت های تاریخی غیر دینی قرار گیرد. به طور خاص دغدغه پژوهش این است که نتایج سازنده سیاسی هماهنگی عقلانیت شیعی با عقلانیت ارتباطی را مورد بحث قرار دهد. طی چندین گفتار با طرح مجموعه ای از استدلال های درون دینی و برون دینی به اثبات فرضیه خود مبنی بر وجود مفاهیم بسنده ای در چارچوب عقلانیت شیعی (با تاکید بر آموزه های فقه و کلام شیعه) که قادر است اهداف فوق را بر آورده سازد، خواهیم پرداخت. در این زمینه ابتدا توضیحی در باره عقلانیت ارتباطی در سطح معرفت شناختی، انسان شناختی و جامعه شناختی ارایه خواهد شد. درگام بعدی شیعه و عقلانیت شیعی را معرفی خواهیم کرد. پس از آن مفاهیم عقلانی در سنت شیعی را با تاکید بر کلام و فقه مورد بحث قرار می دهیم. گفتار پایانی به استنتاجات نظری و عملی پژوهش اختصاص خواهد یافت.
شناخت، بیناذهنیت و کنش ارتباطی: ساخت اجتماعی اندیشه هابرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت شناسی سده ی نوزدهم که برخاسته از فلسفه ی علم و در چارچوبی اثبات گرایانه بود، در قرن بیستم با امواج فکری ناشی از اندیشه ی انتقادی و تفکر پست مدرن مواجه شد که هریک به شیوه ای متفاوت معرفت شناسی پوزیتیویسم را به چالش کشیدند. نظریه ی شناخت شناسی یورگن هابرماس که در ادامه ی اندیشه های مکتب انتقادی مطرح می شود، یکی از اساسی ترین نظریاتی است که نقش شناخت اثباتی را در جامعه به چالش می کشد و آن را عقلانی شدن به مثابه ی از دست رفتن «آزادی» و «معنا» قلمداد می کند. نقش شناخت در کنش اجتماعی و تعاملات بینا ذهنی، برای هابرماس بحثی بنیادین است. او نقد بر حوزه ی عمومی را از نقد «شناخت» آغاز می کند و با پی ریزی چارچوبی برای ابعاد «آن»، شرایط رسیدن به «تفاهم» در عمل اجتماعی و ارتباطی را ترسیم می نماید. شناختی که از یک سو بنیاد ارتباط است و از دیگر سو در گفتمان تجلی می یابد.
بررسی نقش شبکه های اجتماعی و فضای مجازی در تحولات سیاسی خاورمیانه و شمال آفریقا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمحققان مختلف تأثیر فناوری های اطلاعاتی ارتباطی و سایت ها ی شبکه های اجتماعی را بر روی بسیج توده ها و حرکت های جمعی که در طی سالهای گذشته درخاورمیانه شاهد آن بوده ایم تحلیل کرده اند. مسئله مهم این است که چقدر نقش آنها در تحولات سیاسی کنونی جهان عرب تعیین کننده بوده است. وائل قونیم خالق صفحه فیس بوک در یک مصاحبه با سی ان ان می گوید که اگر شما می خواهید یک جامعه را آزاد کنید تنها به آنها دسترسی اینترنتی بدهید.پژوهش حاضر در پی پاسخ به این پرسش اصلی است که رسانه های ارتباطی به طور عام و اینترنت و وبلاگها به طور خاص، چه تاثیری در شکل گیری و تداوم تحولات سیاسی و بیداری اسلامی در کشورهای خاورمیانه و شمال افریقا داشته اند. فرضیه اصلی پژوهش حاضر این است که امروزه، پیدایش جنبشهای نوین اجتماعی و تحولات سیاسی شمال افریقا و خاورمیانه(2011 ) پیوند اشکاری با کارکردهای نوین رسانه ها و شبکه های اجتماعی (اینترنت، وبلاگها،توئیتر، فیس بوک و..) و بحران مشروعیت و ناکارامدی نظامهای سیاسی دولتهای اقتدارطلب و تمامیت خواه عربی دارد. یافته های پژوهش نشان می دهد رسانه ها و شبکه های اجتماعی نقش مهمی در تحولات سیاسی و اجتماعی خاورمیانه و شمال آفریقا داشته اند. در این تحولات، بخش اعظم محتوای تولید شده توسط نیروهای معترض و انقلابی، با استفاده از رسانه ها و شبکه های اجتماعی صورت گرفت. فناوری های جدید ارتباطی، با مرزهای رسمی مقابله نمودند و یک صدای آلترناتیو به جای رسانه های سنتی رسمی دول عربی، که تنها سیاست ها و دیدگاه های رسمی دول عربی را منعکس می کنند، فراهم آوردند. روش به کار گرفته شده در این تحقیق، کیفی و از نوع توصیفی–تحلیلی، با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و اسنادی است.
مفهوم سازی و عملیاتی کردن کنش ارتباطی هابرماس در فیسبوک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با استفاده از روشهای مشاهده مشارکتی و مشاهده مستقیم به مطالعه اظهار نظرهای کاربران در صفحه خصوصی محققان مقاله و 22 صفحه عمومی با موضوعهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، سرگرمی و ورزشی در فیسبوک پرداختیم. بر اساس نظریه هابرماس و داده های تحقیق مفاهیم گفتگوی بی قید و بند، عقلانیت ارتباطی و انواع کنش گفتارها در فیسبوک مفهوم سازی و عملیاتی شدند. نتایج تحقیق نشان می دهد که انواع کنش-گفتارهای نمایشنامه ای، گفتگو و راهبردی در بین کاربران ایرانی در فیسبوک صورت می گیرد. اما کنش-گفتارهای نمایشنامه ای(خودافشایی) در صفحه های خصوصی بیشتر از صفحه های عمومی انجام می پذیرد. همچنین اکثر کاربران به گفتگوی بی قید و شرط در فیسبوک معتقدند و عقلانیت ارتباطی لازم برای تعامل و گفتگو را دارند. بنابر این امکان تشکیل حوزه های عمومی در فیسبوک وجود دارد. البته بعضی از کاربران که بردباری اجتماعی نداشتند در پاسخ به اظهار نظرهایی که با عقاید آنها مغایرت داشت به جای بیان استدلال به فحاشی و ناسزاگویی متوسل می شدند که نشان می دهد آنها هنوز به عقلانیت ارتباطی لازم برای تعامل و گفتگو نرسیده اند.
بایستگی به کارگیری مفهوم عقلانیت در برنامه ریزی فضایی راهبردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عقلانیت را می توان یکی از چارچوب های شناخت شناسانه مؤثر بر نظریه برنامه ریزی دانست، اما این انگاشت از سوی فرا- نوگرایان انتقاد و انکار شده است. عقلانیت براساس این انتقادها بار ارزشی منفی یافته است، به صورتی که برنامه ریزی عقلانی با فن سالاری سازش ناپذیر و نوعی خودبرتربینی حرفه ای با سطحی نگاری ابزاری مترادف شده است. این مقاله در رویارویی با بایستگی ناشی از اهمیت چالش میان کنش دیالکتیکی دانش و کنش در برنامه ریزی و همچنین پاسخ به تردیدها و نظرات کلیشه ای رواج یافته در برنامه ریزی عقلانی و تردیدهایی که به انکار آن منجر شده است، درپی ابهام زدایی از مفهوم عقلانیت، ردیابی سیر تکامل آن و شناسایی اثرات گونه های مختلف آن بر آن دسته رویکرد های برنامه ریزی شهری است که از انگاشت عقلانیت و نظریه تصمیم گیری عقلانی استفاده کرده اند. پژوهش پایه این مقاله از نوع پژوهش «توصیفی - بیانگر» بوده و روش تحلیل به کار رفته، روش تحلیل زمان سنجی (کرونولوژیک) داده های ثانویه مرتبط با موضوع پژوهش و از طریق روش های تحلیل کیفی محتوا و بازبینی سیستماتیک این داده هاست. برونداد این مقاله مدلی مفهومی برای گونه شناسی عقلانیت و سیر تکامل زمانی آن، ردیابی اثرات آن بر رویکرد های برنامه ریزی شهری و همچنین شرح بایستگی به کارگیری این مفهومی در برنامه ریزی فضایی راهبردی بوده است.
تحلیل و ارزیابی وضعیت رشته علوم سیاسی در ایران: سنجش نگرش استادان علوم سیاسی دانشگاه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه علوم سیاسی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
191 - 220
حوزه های تخصصی:
محور اصلی بحث در مقاله حاضر، سنجش نگرش استادان علوم سیاسی دانشگاه تهران در رابطه با وضعیت آموزشی و پژوهشی رشته علوم سیاسی است. به منظور سنجش وضعیت موجود، متغیرهایی در رابطه آموزش، پژوهش، میزان علاقمندی به رشته، میزان رضایت از رشته، میزان تمایل به انجام کارهای پژوهشی و فعالیت های گروهی انتخاب شده که بیانگر نگرش استادان در این زمینه باشد. جامعة آماری نیز شامل کلیة استادان گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران در سال تحصیلی 1396-1397 است که تعداد آنها 29 نفر بوده است. هدف اصلی نوشتار حاضر، توصیف و تحلیل نقاط قوت و ضعف رشتة علوم سیاسی برای ارتقای جایگاه آن در ساختار دانشگاهی کشور است.
دموکراسی رایزنانه؛ جنبش های اجتماعی و حوزه عمومی جهانی (با تأکید بر نظریه عقلانیت ارتباطی هابرماس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۴ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲
447 - 461
حوزه های تخصصی:
دموکراسی، بی تردید، عرصه عمومی فعالیت های انسانی است؛ چراکه انسان ها در این حوزه به تعامل با یکدیگر می پردازند و درخواست ها و علاقه مندی های خود را بیان می کنند. جنبش های اجتماعی که بیان کننده تقاضاهای مردمی هستند، در همین عرصه عمومی شکل می گیرند و به فعالیت می پردازند. این پژوهش به دنبال بررسی و ارزیابی میزان تأثیراتی است که عقلانیت ارتباطی نظریه هابرماس، بر شیوه فعالیت و سازماندهی جنبش های اجتماعی نوین و نیز نوع روش ها، راهبردها و استراتژی های اتخاذشده آن ها برای دستیابی به اهدافشان دارد. با توجه به جهان گستر بودن اهداف، هم از منظر دموکراسی رایزنانه هابرماس، و هم از نگاه جنبش های اجتماعی جدید، و نیز با توجه به شیوه مفاهمه ای و گفتگوییِ هردو طرف، می توان هماهنگی ها و سنخیت های قابل ملاحظه ای را میان این دو مشاهده کرد. استدلال نوشتار حاضر این است که جنبش های اجتماعی جدید مانند جنبش سبز (محیط زیست گرایی)، خلع سلاح و...، با اقتباس از شیوه دموکراسی رایزنانه هابرماس، چه در سطح عمل و چه در سطح نظر، از این نظریه متأثر شده اند. در ادامه تلاش می گردد جنبه های متفاوت این رابطه، با تأکید بر دو جنبش سبز و وال استریت به تصویر کشیده شود. روش پژوهش، کیفی از نوع تبیین علّی و روش تحلیل، توصیفی_ تبیینی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و اسنادی است.
تحلیل ابعاد و مؤلفه های عقلانیت مبتنی بر روایات معصومان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
عقلانیت، یا مبتنی بودن گفتار، کردار و پندار بر تعقل (به کارگیری عقل)، یکی از مهم ترین مشخصه های فردی، اجتماعی و تمدنی است. هدف این پژوهش نقد و بررسی ابعاد و مؤلفه های ادبیات رایج عقلانیت مبتنی بر روایات معصومانbاست. در این راستا با مطالعه اسناد و مدارک موجود، نخست ادبیات موضوع شامل تعریف ها و طبقه بندی های گوناگون بیان شده برای مفهوم عقلانیت در حوزه علوم اجتماعی و اسلامی بررسی شده و در پایان چارچوبی از این مفهوم ارائه گردیده است. پس از آن با بررسی کتب روایی مشهور، روایات موجود پیرامون عقل و مشتقات آن گردآوری و با روش تحلیل مضمون بررسی شده اند که نتیجه تجزیه و تحلیل داده ها شکل گیری چارچوبی از ابعاد و مؤلفه های عقلانیت از منظر روایات معصومانbاست. در آخر چارچوب های به دست آمده از تحلیل مضمون روایات و نیز ادبیات موضوع به صورت توأمان تحلیل و بررسی گردیده اند. یافته های پژوهش نشان می دهند که بنابر روایات معصومانb، شاکله و اساس عقلانیت در انواع مختلفش، چیزی جز نگرش صحیح، گرایشات و صفات متعادل و کنش عادلانه نیست.
ارزیابی رابطه کنش ارتباطی و پایداری شهری (مطالعه موردی: شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسط نظریهکنش ارتباطی دیدگاه های نوینی را در برنامه ریزی شهری پدید آورده است و تدوین شاخص های کنش ارتباطی با رویکرد شهرسازی می تواند مبنایی برای برنامه ریزان شهری باشد. باتوجه به اینکه راه حصول پایداری توجه توأمان به بُعد اجتماعی درکنار ابعاد اقتصادی و محیطی و برقراری ارتباط متعادل میان آن هاست و با توجه به اینکه پژوهشی با محتوای ارتباط بین کنش ارتباطی با پایداری شهری در کشور انجام نگرفته است، در این پژوهش سعی شده شاخص های کنش ارتباطی و برقراری ارتباط میان مؤلفه های کنش ارتباطی و پایداری شهری استخراج شود. در این راستا، فرضیات پژوهش تدوین شد که بر وجود رابطه ای معنادار بین کنش ارتباطی و پایداری شهری در شهر تهران به عنوان نمونه موردی دلالت دارد. این پژوهش از نوع توصیفی - تحلیلی است. چارچوب نظری این پژوهش براساس مطالعات اسنادی است. شناسایی شاخص های کنش ارتباطی در دو مرحله کتابخانه ای و تحلیل کیفی با به کارگیری فن دلفی فازی انجام گرفته است و بخش عملیاتی پژوهش با روش تحلیل کمی و براساس مطالعات میدانی انجام شده است و فرضیات تحقیق در نرم افزار SPSSبا به کارگیری داده های مربوط به 384 پرسش نامه آزمون شده است. طبق نتایج تحلیل کیفی، شاخص های کنش ارتباطی در چهار گروه اصلی شامل حضور در فضای شهری، عقلانیت ارتباطی، نگرش انتقادی، و سرمایه اجتماعی تدوین شد و نتایج تحلیل کمی نشان داد تغییرات کنش ارتباطی در پایداری شهری و همه ابعاد آن تأثیر مستقیم و بسیار زیادی دارد و تقویت کنش ارتباطی می تواند به افزایش پایداری در شهر تهران منجر شود. نتایج به دست آمده می تواند به عنوان چارچوبی مفهومی در طرح ها و برنامه های شهری به منظور ارزیابی و ارتقایکنش ارتباطی و به دنبال آن پایداری شهری در اختیار پژوهشگران و برنامه ریزان شهری قرار گیرد.
بررسی تحلیلی مبانی تربیت اخلاقی هابرماس و نقد آن از دیدگاه اخلاق قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال نهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۶
333 - 351
حوزه های تخصصی:
هابرماس ، فیلسوف نسل دوم مکتب انتقادی فرانکفورت، بر این باور است که عقل مدرن نتوانسته تمام ابعاد خویش را آشکار سازد و تنها عقل ابزاری بر جامعه مدرن مسلط شده است. وی با طرح نظریه کنش ارتباطی در پی بازسازی پروژه مدرنیته است که به زعم وی عقیم یا ناتوان مانده است. او در این نظریه که مهم ترین دیدگاه او محسوب می شود، با استفاده از رویکردهای جدید زبان شناسی و فلسفه زبان سعی در ارائه مدلی از تربیت اخلاقی بر مبنای عقلانیت ارتباطی دارد. محقق در این مقاله با بهره گیری از رویکرد توصیفی- تحلیلی، ابتدا به مرور اجمالی نظریه کنش ارتباطی هابرماس ، به عنوان مبنای نظریه تربیت اخلاقی وی، پرداخته سپس دیدگاه تربیت اخلاقی را استنتاج نموده و در ادامه به نقد این دیدگاه از سوی اخلاق قرآنی پرداخته است. نتیجه تحقیق نشان داد تأکید هابرماس بر عقلانیت ارتباطی و اخلاق گفت وگویی در نظریه کنش ارتباطی، در سطح فردی رشد و شکوفایی خرد مبتنی بر ارتباط متقابل هنجاری (عقل ارتباطی) و در سطح اجتماعی دستیابی به تفاهم مبتنی بر کنش های اخلاقی را به عنوان اهداف تربیتی مطرح می سازد.