مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
خودتنظیمی هیجانی
حوزه های تخصصی:
خود تنظیمی هیجانی به فرایندهایی اشاره دارد که افراد توسط آن هیجانات خود را تحت تأثیر قرار می دهند و طبق این فرایند، مشخص می شود که فرد چگونه هیجانات را تجربه و ابراز می کند. بر همین اساس پژوهش حاضر باهدف پیش بینی خودتنظیمی هیجانی بر اساس فرایندهای ارتباطی خانواده و تاب آوری دانشجویان انجام شد. روش پژوهش از نوع توصیفی همبستگی بود. 150 نفر با روش نمونه گیری تصادفی –چندمرحله ای از کلیه دانشجویان دانشگاه پیام نور بابل به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای سنجش متغیرها از پرسشنامه های فرایند ارتباطی خانواده سامانی (1387)، مقیاس تاب آوری کانر و دیویسون (2003) و راهبردهای خودتنظیمی هیجانی مارس (2007) استفاده شد. یافته های حاصل از آزمون رگرسیون چندگانه نشان داد که از بین مؤلفه های فرایندهای ارتباطی خانواده، چهار مؤلفه تصمیم گیری و حل مسئله، مهارت های ارتباطی، مهارت های مقابله ای و عقاید مذهبی و مؤلفه تاب آوری، با متغیر خودتنظیمی هیجانی دانشجویان همبستگی معنادار دارند. با توجه به یافته حاصل از پژوهش حاضر مبنی بر پیش بینی خودتنظیمی هیجانی بر اساس فرایندهای ارتباطی خانواده و تاب آوری دانشجویان پیشنهاد می گردد که راهکارها و روش های مناسب در جهت بهبود فرایندهای ارتباطی خانواده و افزایش تحمل پریشانی با کمک مشاوران خانواده و روان شناسان صورت گیرد.
معادلات ساختاری خودتنظیمی هیجانی، سیستم های فعال سازی-بازداری رفتاری با میانجی گری سبک های تفکر در بهزیستی روان شناختی بیماران معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۷
245-268
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضربا هدف تعیین میزان سهم خودتنظیمی هیجانی، سیستم های فعال سازی-بازداری رفتاری با میانجی گری سبک های تفکر در بهزیستی روان شناختی بیماران معتاد انجام شده است. روش : روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود. از پرسش نامه های سبک های عاطفی هافمن و شلدن، مقیاس فعال سازی-بازداری رفتاری، سبک های تفکر اشترنبرگ و پرسش نامه بهزیستی روان شناختی ریف استفاده شد. نمونه آماری، شامل 100 نفراز معتادان شهر نظرآباد بودند که به صورت نمونه گیری تصادفی، انتخاب شدند و برای تحلیل داده ها از نرم افزار پی. ال. اس. استفاده شد. یافته ها : نتایج نشان داد خودتنظیمی بر سبک های تفکر، و بهزیستی؛ همچنین سبک های تفکر بر بهزیستی روان شناختی اثر مثبت دارند. همچنین سیستم های فعال سازی/بازداری رفتاری بر سبک های تفکر و بر بهزیستی روان شناختی اثر مثبت دارند. نتیجه گیری : خودتنظیمی هیجانی و سیستم های فعال سازی بازداری رفتاری با میانجی گری سبک های تفکر در بهزیستی روان شناختی بیماران معتاد قابل پیش بینی است.
رابطه جو عاطفی خانواده با خود تنظیمی هیجانی و تاب آوری در دانشجویان دانشگاه آزاد مشهد
حوزه های تخصصی:
مقدمه: شناسایی عوامل مرتبط با جو عاطفی خانواده از مهم ترین اهداف پژوهشی روان شناسی خانواده است.
هدف: این پژوهش با هدف بررسی رابطه جو عاطفی خانواده با خود تنظیمی هیجانی و تاب آوری دانشجویان انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد مشهد بود که در سال تحصیلی ۱۳۹۶-۹۷ مشغول به تحصیل بودند.
روش: روش این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. نمونه پژوهش با روش نمونه گیری طبقه ای انجام پذیرفت و شامل ۱۵۰ دانشجو بود. ابزار پژوهش شامل سه پرسشنامه جو عاطفی خانواده (هیل برن، ۱۹۶۴)، پرسشنامه خود تنظیمی هیجانی (هافمن و کاشدان، ۲۰۱۰) و پرسشنامه تاب آوری (کاتر و دیویدسون، ۲۰۰۳) بوده است. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره تحلیل شدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد، جو عاطفی خانواده با خودتنظیمی هیجانی و تاب آوری ارتباط معناداری دارد (۰/۰۵>P).
نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان گفت، تنظیم هیجانات و تاب آوری دو متغیر مهمی هستند که با جو عاطفی خانواده در دانشجویان مرتبط است.
پیش بینی اضطراب مرگ بر اساس خودتنظیمی هیجانی و خودکارآمدی در بیماران سرطانی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اضطراب مرگ می تواند به عنوان یکی از تشخیص های مهم روان شناختی در بیماران مبتلا به سرطان مطرح باشد. هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی اضطراب مرگ بر اساس خودتنظیمی هیجانی و خودکارآمدی در بیماران سرطانی انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل بیماران سرطانی شهر کرمانشاه در سال ۱۳۹۸ بود. نمونه ای شامل ۱۵۰ نفر بیمار سرطانی، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه اضطراب مرگ تمپلر، پرسشنامه خودتنظیمی هیجانی گراس و جان، پرسشنامه خودکارآمدی شرر بود. برای بررسی و تحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون هم زمان استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین خودتنظیمی هیجانی با اضطراب مرگ رابطه معناداری وجود ندارد (۰/۲۹= P ، ۰/۰۸۷-= R ). اما یک رابطه معکوس و معنی دار بین خودکارآمدی و اضطراب مرگ وجود دارد (۰/۰۰۱> P ). همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که خودتنظیمی هیجانی و خودکارآمدی در مجموع ۱۵ درصد از واریانس متغیر اضطراب مرگ را پیش بینی می کنند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، ضروری است در برنامه های آموزشی، پیشگیری و درمانی در بیمارستان ها، بر این ویژگی های روان شناختی تأکید گردد.
اثربخشی گروه درمانی متمرکز بر شفقت بر میزان پرخاشگری، خودتنظیمی هیجانی وانگیزش تحصیلی دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، تعیین اثر بخشی شفقت درمانی گروهی بر میزان پرخاشگری، خودتنظیمی هیجانی و انگیزش تحصیلی بود. این پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی دو گروهی سه مرحله ای (پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری) بود. به منظور اجرای پژوهش از کلیه دانش آموزان پسر دوره دوم مقطع ابتدایی شهرستان خرم آباد در نیمه اول سال 1397، تعداد 30 نفر که تمایل به شرکت در طرح را داشتند به صورت هدفمند مبتنی بر ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم شدند و پرسش نامه های پرخاشگری شهیم (1385)، پرسش نامه انگیزش تحصیلی هارتر (1981) و پرسش نامه تنظیم هیجانی کاشدان وهافمن (2010) به منظور اجرای پیش آزمون برای آنان اجرا شد. گروه آزمایش تحت 12 جلسه (به صورت هفته ای سه جلسه 45 دقیقه ای) درمان متمرکز بر شفقت قرار گرفتند و یک هفته پس از اتمام مداخله هر دو گروه آزمایش و کنترل مورد پس آزمون واقع شدند. و پس از گذشت یک ماه پیگیری انجام شد. برای تحلیل نتایج از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 استفاده شد. نتایج نشان داد که گروه درمانی متمرکز بر شفقت بر میزان پرخاشگری وخودتنظیمی هیجانی دانش آموزان تأثیر معناداری دارد (01/0>p) و این نتایج طی گذر زمان نیز ثابت مانده اند. اما در متغیر انگیزش تحصیلی تفاوت معناداری بین سنجش های مکرر نبود لیکن اثربخشی مداخله درمانی بر این متغیر تایید نشد. بنابراین می توان این روش درمانی را جهت بهبود رفتارهای پرخاشگرانه و خودتنظیمی هیجانی دانش آموزان به کار برد.
تأثیر برنامه آموزش فلسفه برای کودکان بر خودتنظیمی هیجانی کودکان کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، سنجش اثربخشی آموزش فلسفه برای کودکان بر بهبود خودتنظیمی هیجانی کودکان کار بود. این پژوهش به صورت نیمه آزمایشی بود که در آن از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش، کودکان کار 7 و 8 ساله شهر تهران در سال تحصیلی 97-1396 بودند که موسسه مهر کودکان به عنوان نمونه در دسترس انتخاب شد، و کودکان کار (تعداد= 36 نفر) این موسسه به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شده اند. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه 1 ساعته تحت برنامه آموزش فلسفه برای کودکان قرار گرفتند. برای جمع آوری داده از پرسشنامه استاندارد سنجش سبک های تنظیم عاطفی (هافمن و کشدن، 2010) استفاده گردید که پایایی این ابزار با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای مولفه های پنهان کاری، سازش و تحمل به ترتیب 70/0، 75/0 و 50/0 محاسبه شده است که حاکی از پایایی بالای آن است. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که برنامه آموزش فلسفه برای کودکان پنهان کاری کودکان کار را کاهش می دهد و سازش کاری و تحمل آنان را افزایش می دهد.
رابطه عملکرد خانواده با وابستگی به شبکه های اجتماعی با نقش واسطه ای خودتنظیمی هیجانی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی رابطه بین عملکرد خانواده با وابستگی به شبکه های اجتماعی با توجه به نقش واسطه ای خودتنظیمی هیجانی نوجوانان انجام شده است. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه نوجوانان مقطع متوسطه دوم شهر اصفهان در سال تحصیلی 98-1397 بوده که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده های پژوهش از پرسش نامه عملکرد خانواده ﭘﺸﺘﺎیﻦ، ﺑﺎﻟﺪیﻮن و ﺑیﺸﺎب(1983) ، پرسش نامه خودتنظیمی هافمن و کاشدان(2010) و پرسش نامه وابستگی به شبکه های اجتماعی حقایق و همکاران(1395) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل یابی معادلات ساختاری و نرم افزار AMOS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل مسیر نشان داد بین عملکرد کلی خانواده به خودتنظیمی هیجانی و وابستگی به شبکه های اجتماعی تنها مسیر مستقیم با ضریب 64/0- و 32/0- وجود دارد اما اثر کلی بین عملکرد خانواده به وابستگی به شبکه های اجتماعی برابر با 37/0 است که از این مقدار 17/0 اثر مستقیم و 20/0 به اثر غیر مستقیم و نقش میانجی خودتنظیمی هیجانی مربوط بوده است. این یافته ها نشان داد که نوجوانان دارای بافت خانوادگی ناسالم و کارکرد ضعیف به دلیل نقصی که در مهارت های تنظیم هیجان دارند و به جهت دوری از تنش و استرس ناشی از این مشکلات به شبکه های اجتماعی روی می آورند و همین امر به درک و بینش بهتر مربیان و متخصصان سلامت و سیاست گذاران از تأثیرات استفاده مفرط و آسیب زا از اینترنت در میان کاربران نوجوان و آگاهی خانواده ها در جهت نقش مهم در رفتارهای نابهنجار فرزندانشان و در نهایت تدوین مداخله مناسب از سوی متخصصان کمک می کند.
اثربخشی برنامه والدگری ذهن آگاهانه بر خودتنظیمی هیجانی کودکان دارای اختلال نقص توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : این پژوهش به منظور اثربخشی آموزش والدگری ذهن آگاهانه بر خودتنظیمی هیجانی کودکان دارای اختلال نقص توجه / بیش فعالی انجام شد. روش: طرح حاضر شبه آزمایشی، پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل مادران کودکان دارای اختلال نقص توجه / بیش فعالی در سال تحصیلی 1397 - 1398 شهر تهران بود که تعداد 30 نفر از مادران کودکان 7 تا 12 ساله دارای اختلال نقص توجه/ بیش فعالی (بر اساس مصاحبه بالینی و تکمیل مقیاس کانرز والدین) به روش نمونه در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایشی و کنترل گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس کارکردهای اجرایی بریف استفاده شد. سپس برنامه آموزشی والدگری ذهن آگاهانه در هشت جلسه دوساعته برای آنها اجرا شد. یافته ها: تحلیل کوواریانس نشان داد که مداخله والدگری ذهن آگاهانه منجر به ارتقای معنادار نمرات خودتنظیمی هیجانی شد. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهند که والدگری ذهن آگاهانه بر افزایش خودتنظیمی هیجانی کودکان مبتلابه اختلال نقص توجه/ بیش فعالی تأثیر دارد. همچنین روش والدگری ذهن آگاهانه والدین می تواند موجب کاهش میزان اضطراب کودکان مبتلابه اختلال نقص توجه/بیش فعالی شود. به واسطه مؤثر بودن برنامه والدگری ذهن آگاهانه برافزایش خودتنظیمی هیجانی، طراحی و مداخله این برنامه برای والدین دارای کودکان با اختلال نقص توجه / بیش فعالی و سایر گروه های نارسایی های تحولی پیشنهاد می شود.
مقایسه اثربخشی آموزش سرمایه های روان شناختی با خودتنظیمی هیجانی بر اشتیاق پایین دانشجومعلمان دختر دانشگاه فرهنگیان شهرکرد
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی مقایسه اثربخشی آموزش سرمایه های روان شناختی با خودتنظیمی هیجانی بر اشتیاق تحصیلی پایین دانشجومعلمان انجام گرفت. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجومعلمان دختر دانشگاه فرهنگیان شهر شهرکرد در سال تحصیلی 98-1397 بود که تعداد 45 دانشجو معلم دختر دارای اشتیاق تحصیلی پایین در دانشگاه فرهنگیان شهر شهرکرد با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه قرار کرفتند (15 دانشجو در گروه آزمایش آموزش سرمایه های روان شناختی، 15 دانشجو در گروه آزمایش آموزش خودتنظیمی هیجانی و 15 دانشجو در گروه گواه). گروه های آزمایش مداخله آموزش سرمایه های روان شناختی (آخوندی، 1396) و خودتنظیمی هیجانی (گراس، 2007) به شکل جداگانه طی دو و نیم ماه در 10 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه اشتیاق تحصیلی فردریکز، بلومنفیلد و پاریس (2004) بود که داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش سرمایه های روان شناختی وخودتنظیمی هیجانی بر اشتیاق تحصیلی پایین دانشجومعلمان تأثیر مثبت معناداری دارد (01/0p<). علاوه بر این نتایج آزمون تعقیبی نشان داد که آموزش سرمایه های روان شناختی نسبت به خودتنظیمی هیجانی تأثیر بیشتری بر اشتیاق شناختی دانشجویان داشته است؛ اما هر دو روش آموزش سرمایه های روان شناختی و خودتنظیمی هیجانی بر اشتیاق عاطفی و رفتاری دانشجویان به یک میزان تاثیر داشته است.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر خود تنظیمی هیجانی دانش آموزان پسر متوسطه شهر شیراز
منبع:
آموزش پژوهی دوره چهارم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
43 - 52
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر خودتنظیمی هیجانی دانش آموزان پسر متوسطه شهر شیراز بود. این پژوهش، نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. به همین منظور از بین دانش آموزان شهر شیراز 30 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه گواه جایگزین شدند. از پرسشنامه خود تنظیمی هیجانی (گرانفسکی و همکاران، 2007) استفاده شد. گروه آزمایش در 12 جلسه، هر جلسه به مدت 90 دقیقه آموزش مهارتهای زندگی دریافت کرد. برای تحلیل داده-ها از تحلیل کواریانس چند متغیره و یک متغیره استفاده شد. یافته ها نشان داد بین دانش آموزان گروه آزمایش و گروه گواه از لحاظ خودتنظیمی هیجانی (0001/0 p<و 04/18 F) تفاوت معنی داری وجود دارد. آموزش مهارت های زندگی باعث بهبود خودتنظیمی هیجانی دانش آموزان شده است. می توان از نتایج پژوهش حاضر برای کمک به بهبود هیجان دانش آموزان استفاده کرد و برنامه آموزش مهارت های زندگی را برای افزایش خودتنظیمی هیجانی به کار برد.
اثربخشی آموزش راهبردهای حافظه کاری بر انعطاف پذیری شناختی و خودتنظیمی هیجانی در دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش راهبردهای حافظه فعال بر انعطاف پذیری شناختی و خودتنظیمی هیجانی در دانش آموزان ابتدایی بود. این پژوهش از نوع مطالعه شبه تجربی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان دختر ابتدایی شهر ماکو در سال تحصیلی 99-1398 به تعداد 3621 نفر بود. از این جامعه، نمونه ای به حجم 30 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه سبک های عاطفی (ASQ) و آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین (WCST) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری در برنامه spss انجام شد. تحلیل داده ها نشان داد که آموزش راهبردهای حافظه کاری منجر به تفاوت معنی دار بین گروه ها در انعطاف پذیری شناختی و خودتنظیمی هیجانی شده است (05/0>p). با توجه به یافته ها، آموزش راهبردهای حافظه فعال توانسته است به دانش آموزان این توانایی را بدهد که فرایندهای انعطاف پذیری شناختی و خودتنظیمی هیجانی خود را بهبود دهند.
پیش بینی رضایت تحصیلی از طریق ویژگی های مثبت شخصیتی با میانجی گیری خودتنظیمی هیجانی در دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۲
73 - 87
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی تحقیق حاضر پیش بینی رضایت تحصیلی از طریق ویژگی های مثبت شخصیتی با میانجی گیری خودتنظیمی هیجانی در دانش آموزان دختر دوره ی متوسطه دوم شهر مهاباد بود روش تحقیق از لحاظ هدف کاربردی بود و بر اساس نحوه جمع آوری اطلاعات توصیفی-پیمایشی می باشد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر در مقطع متوسطه دوم شهرستان مهاباد در سال تحصیلی 99-98 بود وحجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 348 نفر تعیین شد و به صورت الکترونیکی پرسشنامه ها بین نمونه ها توزیع شد. همچنین روش نمونه گیری در پژوهش حاضر بصورت در دسترس بوده است. از پرسشنامه های رضایت از تحصیل شیخ الاسلامی و احمدی (1390) ، پرسشنامه ارزش های فعال در عمل پترسون و سلیگمن (2004) و پرسشنامه سبکهای عاطفی هافمن و کاشدان(۲۰۱۰) برای گردآوری داده ها استفاده شد از طریق تحلیل رگرسیون چندگانه همزمان در سطح معناداری 0/05 و همچنین آزمون سوبل تجزیه و تحلیل داده ها انجام گرفت. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که ویژگی های مثبت شخصیتی(فضیلت خرد، شجاعت، تعالی، عدالت، انسانیت و میانه روی) و ابعاد خودتنظیمی هیجانی(پنهان کاری، سازش کاری و تحمل) با رضایت تحصیلی رابطه مثبت و معنی داری دارند ( 0/05≥P). همچنین خودتنظیمی هیجانی نیز با رضایت تحصیلی رابطه مثبت و معنی داری را نشان داد ( 0/05≥P)، از طرفی مشخص شد که رضایت تحصیلی از طریق ویژگی های مثبت شخصیتی با میانجی گیری ابعاد خودتنظیمی هیجانی(پنهان کاری، سازش کاری و تحمل) به صورت مثبت و معنی داری پیش بینی می شود.
رابطه ی جهت گیری مذهبی و هوش معنوی با خودتنظیمی هیجانی در زنان خشونت دیده در خانواده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
101-114
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: یکی از بارزترین خشونت ها در جامعه ی امروزی خشونت علیه زنان است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی پیش بینی خودتنظیمی هیجانی با تأکید بر جهت گیری مذهبی و هوش معنوی در زنان خشونت دیده انجام شد. روش کار: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه ی مورد مطالعه کلیه ی زنان خشونت دیده ی شهر مشهد بودند که در سال 1393 به مراکز اقامتی اورژانس اجتماعی مراجعه کرده بودند و از بین آنان حجم نمونه به تعداد 70 نفر به صورت در دسترس انتخاب شد. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس خودتنظیمی هیجانی، مقیاس جهت گیری مذهبی و مقیاس هوش معنوی بود. در این پژوهش همه ی موارد اخلاقی رعایت شده است و نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: یافته ها نشان داد بین هوش معنوی و جهت گیری مذهبی با خودتنظیمی هیجانی رابطه ی معنی داری وجود داشت. نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده، هر چه سطح هوش معنوی در افراد بالاتر باشد، خودتنظیمی هیجانی به نحو مطلوب تری انجام می شود و جهت گیری مذهبی درونی تأثیر مطلوبی بر خودتنظیمی هیجانی دارد. با توجه به یافته ها استنباط می شود که معنویت و تنظیم هیجانی می تواند عاملی مهم در سازگاری افراد در مقابل عوامل فشارزا باشد و مذهب پیش بینی کننده ی کاهش خودتنظیمی هیجانی نامطلوب در افراد است.
اثربخشی آموزش برنامه ریزی عصبی-کلامی بر اهمال کاری تحصیلی و خودتنظیمی هیجانی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش برنامه ریزی عصبی-کلامی بر اهمال کاری تحصیلی و خودتنظیمی هیجانی دانش آموزان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان در حال تحصیل در مقطع متوسطه اول منطقه 4 شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) گمارده شدند. ابزارهای اندازه گیری پرسشنامه اهمال کاری تحصیلی (APQ) (سولومون و راثبلوم، 1984) و پرسشنامه خودتنظیمی هیجانی (ERQ) (هافمن و کاشدن، 2010) بودند. آموزش برنامه ریزی عصبی-کلامی بر اهمال کاری تحصیلی و خودتنظیمی هیجانی به مدت 10جلسه 60 دقیقه ای و هفته ای دو بار بر روی گروه آزمایش اجرا شد. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که آموزش برنامه ریزی عصبی-کلامی بر کاهش اهمال کاری تحصیلی و افزایش خودتنظیمی هیجانی تأثیر داشته است (05/0P<). از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که آموزش برنامه ریزی عصبی-کلامی موجب کاهش اهمال کاری تحصیلی و افزایش خودتنظیمی هیجانی دانش آموزان می شود، لذا اجرای کارگاه های آموزشی مبتنی بر این مفاهیم در مدارس توصیه می شود.
اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه بر اضطراب سلامت و خودتنظیمی هیجانی زنان مبتلا به اضطراب ناشی از پاندمی ویروس کووید- 19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پاندمی ویروس کووید-19 سبب ایجاد آشفتگی روان شناختی و هیجانی و بروز اضطراب در بسیاری از افراد جامعه شده است. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه آنلاین بر اضطراب سلامت و خودتنظیمی هیجانی زنان مبتلا به اضطراب ناشی از پاندمی ویروس کووید- 19 انجام گرفت . روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان مبتلا به اضطراب ناشی از پاندمی ویروس کووید- 19 شهر اصفهان در سه ماهه زمستان سال 1399 بود. در این پژوهش تعداد 34 زن مبتلا به اضطراب کووید - 19 با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 17 بیمار). گروه آزمایش درمان فراتشخیصی یکپارچه (بارلو و همکاران، 2011) را طی یک ماه در 10 جلسه 75 دقیقه ای به صورت آنلاین دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس اضطراب کووید -19 (علی پور و همکاران، 1398)، پرسشنامه اضطراب سلامت (سالکوکیس و وارویک، 2002) و پرسشنامه خودتنظیمی هیجانی (گروس و جان، 2003) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان فراتشخیصی یکپارچه آنلاین بر اضطراب سلامت و خودتنظیمی هیجانی زنان مبتلا به اضطراب ناشی از پاندمی ویروس کووید - 19 تأثیر معنادار داشته (p<0/001) و توانسته منجر به کاهش اضطراب سلامت و بهبود خودتنظیمی هیجانی این زنان شود . نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که درمان فراتشخیصی یکپارچه آنلاین با بهره گیری از فنونی همانند شناسایی هیجان ها، آموزش آگاهی هیجانی و ارزیابی مجدد شناختی می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت بهبود اضطراب سلامت و خودتنظیمی هیجانی زنان مبتلا به اضطراب ناشی از پاندمی ویروس کووید - 19 مورد استفاده قرار گیرد.
بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر پرخاشگری، رفتارهای خودآسیب رسان و خودتنظیمی هیجانی نوجوانان بزهکار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ تابستان(تیر) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۲
۸۱۸-۷۹۷
حوزه های تخصصی:
زمینه: بزهکاری در دوران نوجوانی با مجموعه ای از الگوهای رفتاری نابهنجار و ضعف مهارت خودتنظیمی هیجانی از جمله رفتارهای خودآسیب رسان و تجربه خشم و پرخاشگری همراه است. مطالعات نشان می دهد که مؤلفه های گروه درمان گری درمان مبتنی بر شفقت بر امیدواری، رضایت از زندگی و نارسایی خلقی نوجوانان بزهکار مؤثر بوده و همچنین باعث بهبود نظم جویی شناختی هیجانی مثبت و افزایش مهارت های ذهن آگاهی و کاهش تجربه شرم و گناه در مبتلایان به اختلالات اضطرابی، افسردگی و افزایش تحمل پریشانی و کاهش نظم جویی هیجان منفی بوده است، اما در کاربرد این درمان بر روی نوجوانان بزهکار جامعه مورد نظر شکاف تحقیقی وجود دارد. هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر پرخاشگری، رفتارهای خودآسیب رسان و خودتنظیمی هیجانی نوجوانان بزهکار کانون اصلاح و تربیت شهر تهران انجام شد. روش: در این پژوهش شبه آزمایشی، از طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری یک ماهه استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مددجویان ساکن کانون اصلاح و تربیت شهر تهران در سال 98 بود که از این میان، 13 مددجوی مقیم کانون اصلاح و تربیت شهر تهران به طور تصادفی انتخاب شدند از سیاهه ی خودگزارشی رفتارهای خود آسیب رسان کلونسکی و گلن (2009)، پرسشنامه خودتنظیمی هیجانی هافمن و کاشدان (2010) و پرسشنامه پرخاشگری باس و پری (1992) در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری استفاده شد. برنامه آموزشی متمرکز بر شفقت طی 12 جلسه 90 دقیقه ای و هفته ای یک جلسه اجرا شد. جهت بررسی اثربخشی برنامه های مداخله و به منظور کنترل اثر پیش آزمون از طرح تحلیل واریانس مختلط استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که درمان مبتنی بر شفقت بر کاهش نشانه های پرخاشگری، رفتارهای خودآسیب رسان تأثیر معنادار داشته (0/05 p<) و این اثربخشی در مرحله پیگیری هم به صورت معنادار تداوم داشته است. در خصوص اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر مؤلفه های خودتنظیمی هیجانی، نتایج نشان داد که اجرای متغیر مستقل، مؤلفه سازگاری و تحمل را در سطح معنادار (0/05 p<) بهبود داده و این اثربخشی در مرحله پیگیری هم به صورت معناداری تداوم داشته است. نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد که درمان مبتنی بر شفقت بر بهبود کارکرد رفتارهای خود آسیب رسان، پرخاشگری و تنظیم هیجانی در نوجوانان بزهکار مؤثر است. از این نتایج می تواند در جهت برگزاری دوره های آموزشی در کانون اصلاح و تربیت و همچنین در برنامه ریزی جهت پیشگیری از رفتارهای آسیب زا در نوجوانان و کاهش این رفتارها به ویژه در نوجوانان بزهکار استفاده کرد.
اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد- کودک بر خودتنظیمی هیجانی کودکان دبستانی با ضرب آهنگ شناختی کند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد- کودک بر خودتنظیمی هیجانی کودکان دبستانی با ضرب آهنگ شناختی کند انجام گرفت. پژوهش حاضر آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کودکان دبستانی با ضرب آهنگ شناختی کند شهر اصفهان در فصل بهار سال 1400 بود. در این پژوهش تعداد 35 کودک دبستانی با اختلال ضرب آهنگ شناختی کند با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (17 کودک در گروه آزمایش و 18 کودک در گروه گواه). گروه آزمایش مداخله بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد- کودک را طی یک ماه در 8 جلسه 75 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه ضرب آهنگ شناختی کند (مک برنت و همکاران، 2014) و پرسشنامه خودتنظیمی هیجانی (شیلد و کیکتی، 1998) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس آمیخته با استفاده از نرم افزار آماری 23 SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد- کودک بر خودتنظیمی هیجانی کودکان دبستانی با ضرب آهنگ شناختی کند تأثیر معنادار دارد (001/0p<). بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد- کودک با بهره گیری از انعکاس همدلانه و صمیمی احساسات کودک، تشویق و تقویت والدین و طبیعی جلوه دادن مشکلات ارتباطی با فرزندان می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت بهبود خودتنظیمی هیجانی کودکان دبستانی با ضرب آهنگ شناختی کند مورد استفاده گیرد.
مقایسه اثربخشی درمان هیجان محور و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودتنظیمی هیجانی و بهزیستی روان شناختی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
223 - 242
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی درمان هیجان محور در مقایسه با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودتنظیمی هیجانی، بهزیستی روانشناختی و تاب آوری زوجین بود. روش پژوهش: این پژوهش از نوع نیمهتجربی و کاربردی است که با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و پیگیری سه ماهه انجام شد؛ جامعه آماری در پژوهش حاضر، تمامی زوجین دارای ناسازگاری زناشویی ساکن شهر قم-منطقه 4 بود که در بازه زمانی 6 ماهه دوم سال 1399 به مراکز مشاوره و روان درمانی در این منطقه از شهر قم مراجعه نموده اند. روش نمونه گیری بصورت در دسترس بود که پس از تعیین و جای گزینی تصادفی گروه های آزمایش و گواه درمان هیجان محور جانسون (2012) برای گروه آزمایش اول و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد هیز و استروسال (2010) برای گروه آزمایش دوم به صورت هشت جلسه یک ساعته اجرا شد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه دشواری تنظیم هیجان (گرتز و رومر/2004)، پرسشنامه بهزیستی روان شناختی- فرم کوتاه (ریف/2002) بود که در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل شد. داده ها با استفاده از واریانس اندازه های مکرر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاکی از تأثیر مداخله هیجان مدار و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودتنظیمی هیجانی (90/10 =F، 009/0 =P) و بهزیستی روان شناختی (10/31 =F، 001/0 =P) و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. نتایج آزمون تعقیبی توکی نشان داد که تفاوت بین دو روش زوج درمانی معنادار نیست (31/0= P). نتیجه گیری: نتایج پژوهش شواهدی را پیشنهاد می کند که مداخله زوج درمانی هیجان مدار و درمان پذیرش و تعهد برای بهبود و افزایش خودتنظیمی هیجانی و بهزیستی روان شناختی روش مناسبی است.
نقش خودتنظیمی هیجانی، مکانیزم های دفاعی و خودشناسی انسجامی در پیش بینی کیفیت روابط بین فردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بدون شک انسان به عنوان موجودی اجتماعی با سایر انسان ها در ارتباط است. از آنجایی که رفتار انسان ها می تواند تحت تأثیر دیگران قرار گیرد، شناخت عوامل مؤثر بر روابط اجتماعی مهم است. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری را دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه های تهران در نیمه اول سال 1400 تشکیل می دهند که از بین آن ها 160 نفر واجد شرایط به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب و به پرسشنامه خودشناسی(قربانی و همکاران، 2008)، مکانیزم های دفاعی(DSQ-40) خودتنظیمی هیجانی(هافمن و کاشدان، 2010) و کیفیت روابط بین فردی(پیرس و همکاران، 1991) پاسخ دادند. داده های پژوهش با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که مؤلفه های خودشناسی انسجامی(خودشناسی تأملی، خودشناسی تجربه ای و خودشناسی انسجامی) با کیفیت روابط بین فردی رابطه مثبت دارند، از بین مؤلفه های مکانیسم های دفاعی، مکانیسم رشدیافته رابطه مثبت، مکانیسم رشدنیافته رابطه منفی و بین مکانیسم روان آزرده با کیفیت روابط بین فردی رابطه ی معناداری پیدا نشد. از بین مؤلفه های خودتنظیمی هیجانی نیز، سازگاری و تحمل رابطه مثبت، و پنهان کاری رابطه منفی معناداری با کیفیت روابط بین-فردی دارند. یافته های این پژوهش نشان داد که خودتنظیمی هیجانی، مکانیسم های دفاعی و خودشناسی انسجامی از عوامل مؤثر در کیفیت روابط بین فردی است، بنابراین می توان با شناسایی این متغیرها در افراد و بهبود آن ها، کیفیت روابط افراد را بهبود بخشید.
اثربخشی طرحواره درمانی بر خودانتقادی و خودتنظیمی هیجانی زنان افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۷
219 - 227
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر اثربخشی طرحواره درمانی بر خودانتقادی و خودتنظیمی هیجانی زنان افسرده بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر زنان افسرده در سال 1399 در شهر تهران بودند که به یکی از سه مرکز مشاوره و خدمات روان شناختی در زمستان مراجعه کرده بودند که از میان آن ها تعداد 30 نفر با توجه به مصاحبه ساختار یافته بر مبنای راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی و نمره های بالای 11 در آزمون افسردگی بک به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس افسردگی بک (2001)، مقیاس خودانتقادی تامپسون و زاروف (2004) و پرسشنامه خودتنظیمی هیجانی بوفارد (1998) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیره با نرم افزار SPSS.21 انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که طرحواره درمانی بر خودانتقادی و خودتنظیمی هیجانی در زنان دارای اختلال افسرده تأثیر دارد و خودانتقادی را به طور معناداری کاهش داده و خودتنظیمی هیجانی را افزایش می دهد. بنابراین توجه به طرحواره درمانی نقش مهمی در کاهش خودانتقادی و بهبود خودتنظیمی هیجانی زنان دارای اختلال افسرده دارد.