فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۴۱ تا ۸۶۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۹
64 - 94
حوزههای تخصصی:
هر مبارزه ای به سلاح و ابزار مناسب نیازمند است و عموماً یکی از دلایل برتری یک طرف مبارزه با دیگری، نوع ادوات جنگی و کارآیی آن است. این رسالت همواره بر دوش هنر و ادبیات ملت ها بوده است تا روح سلحشوری و حماسه ها، نبردها و شجاعت های ملت هایشان را جاودانه کنند. هنگامی که اشعار شاعر، تبدیل به آهنگ و موسیقی می شوند، به بی مرزی و وسعت می رسند و مرزهای جغرافیایی و تعریف شده ی معمول را در می نوردند. نویسنده در این پژوهش به شیوه ی توصیفی تحلیلی و ابزار کتابخانه ای در صدد آن است تا به بررسی آثار تولید شده ی موسیقایی که برگرفته از شعر دو تن از شاعران بزرگ معاصر به نام های حمید سبزواری از کشور ایران و ویکتور خارا از کشور شیلی، بپردازد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که اشعار حمید سبزواری در دوران پیروزی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به اثر حماسی و موسیقایی تبدیل گردید و نقش بی بدیلی را در پیروزی های انقلاب اسلامی و دفاع مقدس ایفا نمود؛ اما به دلیل عدم ترجمه ی آثار این شاعر، میزان تاثیرگذاری آن به درون مرزهای کشور محدود گردید. اما در طرف مقابل، شعر و موسیقی ویکتور خارا به دلیل جنبه ی جهانی داشتن و ترجمه ی آن ها در کشورهای مختلف دنیا به ویژه آمریکای لاتین و حتی ایران مورد توجه و اقبال فراوان قرار گرفته است.
بررسی تکنیک های طنزپردازی در داستان های خسرو شاهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طنز، یکی از انواع مهم ادبی است که قبل از مشروطه اغلب به شکل حکایت های کوتاه اخلاقی و گاه اجتماعی رواج داشته است و سابقه آن در داستان کوتاه، به بعد از مشروطه برمی گردد. خسرو شاهانی از جمله نویسندگانی است که به این نوع ادبی توجه کرده است و می توان طنز را یکی از عناصر برجسته و تأثیرگذار در داستان های وی دانست. در این پژوهش، با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از آمار، به بررسی شگردهای طنزپردازی خسرو شاهانی در هشت کتاب (آدم عوضی، الکی خوش ها، گره کور، کور لعنتی، وحشت آباد، پهلوان محله، فلوکس دکتر بقراط، شیئ مرموز) پرداخته شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد شاهانی از اغلب تکنیک های طنزپردازی استفاده فراوان داشته و تنوع تکنیک ها در آثار او به چشم می خورد؛ البته از تکنیک های کوچک نمایی، آیرونی کلامی و فضاسازی، بهره بیشتر برده است. علاوه براین، شاهانی به طنز موقعیت توجه ویژه ای نشان می دهد و در بیان دردها و مشکلات جامعه، به این شیوه مهارت زیادی از خود نشان می دهد به طوری که در تمام کتاب های بررسی شده، چند داستان به شیوه طنز موقعیت به چشم می خورد. از نکاتی که می توان به عنوان وجه تمایز طنز شاهانی با آثار طنزپردازان معاصر وی به آن اشاره کرد استفاده هنرمندانه او از اسامی خنده دار و انتخاب نام ها در جهت تقویت طنز در داستان و نیز گستردگی و تنوع تکنیک های طنزپردازی در آثار اوست.
بررسی شیوه پیوند «متن و شبکه» در قصه حمزه (تحریر کهن حمزه نامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۲۴
155 - 131
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر، تأملی در متن «قصه حمزه» (تحریر کهن حمزه نامه) و نسبت آن با شبکه متون عیاری پهلوانی است. از یکجانب، کوشیده ایم با تمرکز بر شکل متن موجود و شیوه محاکات در آن، مختصات اشکال متقدم و ناموجود آن را دریابیم و از جانبی دیگر، تلاش کرده ایم شیوه اتصال فرم این قصه به زمینه اجتماعی را نشان دهیم. این اتصال را با بحث در باب ایده های پیشینی و شبکه تخیل روایی پیگیری کرده ایم. برای این منظور، چهار مسأله را در نسبت با یکدیگر بررسی کرده ایم: نسبت حمزه بن عبدالمطلب قصه با حمزه آذرک؛ کلی گویی در محاکات و ضعف در دراماتیزه کردن قصه و تکرارهای روایی کم جاذبه؛ ردّپای اشکال ناموجود قصه به قراین متن موجود و ناهمگونی و ناهماهنگی روایی آن و اتصال ایده های پیشینی و الگوی زیرساختی این متن با شبکه متون عیاری پهلوانی و تفاوت آن با متون دیگر در روساخت روایت و شیوه اجرا. در «قصه حمزه» چند ایده پیشینی ، بازنمایی و انضمامی شده اند: «هماهنگ شدن جهان»، «سازگاری پدران و پسران»، «طلب معشوق از سرزمین بیگانه»، «محوریت شاه/پهلوان در نظم اجتماعی»، «ورود تفکر عامه در روایت رسمی در قالب عنصر عیار»، «فهم ناشدگی مناسبات عینی و واقعی اقتصادی» و «ارجاع به زمان و مکان دیگر به منظور مصون ماندن از اعمال قدرت». علیرغم اتصال شبکه ای «قصه حمزه» با دیگر متون عیاری پهلوانی، و هماهنگی آنها در انضمامی کردن ایده های مشترک پیشینی، این قصه در تنظیم و پرداخت روساخت و در شیوه اجرای مؤلفه های روایی، اختصاصاتی ویژه دارد.
نگاهی نو به احوال و آثار امام بخش صهبایی دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۴
31-51
حوزههای تخصصی:
نقد آثار برجسته در تمام اعصار آفرینش های ادبی حضور داشته است. در قرن دوازدهم هجری امام بخش صهبایی یکی از سخنوران و نویسندگانِ نامی فارسیِ شبه قاره در قرنِ دوازدهم هجری و هیجدهم میلادی به شمار می رود که در زمینه های نقد ادبی، شرح نویسی، دستورنویسی و شاعری سرآمد روزگار خود بود، اما بر خلاف ارزش های فراوانی که دیدگاه ها و آثار صهبایی دارد، تا کنون آن طور که باید به زندگی و آثار او پرداخته نشده است. معرفی امام بخش صهبایی، آثار و نقش تأثیرگذار شاگردان او در ترویج زبان فارسی در شبه قاره مهم ترین رهاورد این پژوهش است.علاوه بر این از رهگذر این پژوهش نقش صهبایی در قلمرو شرح نویسی و عرصه های دیگری چون نقد ادبی و مباحث زبان شناختی مشخص می شود. در این پژوهش برآنیم با رویکرد تحلیلی و توصیفی، زندگی و نتایج کوشش های جان فرسای صهبایی را هم به لحاظ تربیت شاگردان برجسته و هم به یادگار گذاشتن آثار گران سنگ، از طریق استناد و مراجعه به منابع مؤثق، اعم از فارسی و اردو مورد بررسی قرار دهیم.
تحلیل روانکاوانه رمان عاشق مارگریت دوراس: روایت ملال آلود تکوین سوبژکتیویته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
151 - 169
حوزههای تخصصی:
عاشق رمان بیمثال مارگریت دوراس به ما اجازه میدهد وارد دنیای اتوبیوگرافیک او شویم. آنچه در طول داستان بسامد چشمگیری دارد مواجه راوی با مادر و واکنش اش نسبت به مادرانگیست. توصیفات و واکنش هایی که همگی حاکی از نفرتی درونی نسبت به مادر هستند. نفرتی که نه راوی و نه خواننده هیچکدام علت اصلی آن را نمی دانند. برای کشف این علت به سراغ ژولیا کریستوا، فیلسوف، روانکاو و منتقد ادبی می رویم. از منظر او کودک در ابتدا با مادر خود در فضایی نشانه ای به نام «کورا» در هم تنیده شده اند، فضای یگانگی محض با مادر. تن مادر به مثابه این فضا، اصل و منشا وجودی کودک در ضمیر ناخودآگاه اوست. سپس کودک برای آنکه بتواند به یک سوژه و تن مستقل دست یابد باید که مرزهایی را بین خود و اولین دیگری یا همان مادرش ترسیم کند و برای نیل به این هدف ناگزیر و ناخودآگاه به آلوده انگاری می پردازد. فرآیندی ملال آور که لازمه تحقق سوبژکتیویته است. با تحلیل رمان عاشق درمی یابیم که بروز عواطفی مانند انزجار و نفرت و حالاتی روانی همچون ملال و افسردگی نتیجه مکانیسم آلوده انگاری در ضمیر ناخودآگاه راوی است. این اثر داستانی پر از تلاطم های عاطفی، حسی و ادراکی است. روایت تولد یک هویت است، هویتی تازه برای هنرمندی که با خلق یک شاهکار ادبی این فرایند را بازآفرینی و درد و رنج و عواطف منفی ناشی از آن را تطهیر می کند و نیز تجربه تطهیر بخش به ظهور رسیدن یک هویت از دل کورای نشانه ای است در سطح نمادین نزد خواننده رمان.
کاربست عناصر انسجام متن بر اساس نظریه هالیدی و حسن در غزلی از حافظ و ترجمه روسی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
241 - 261
حوزههای تخصصی:
برخی از نظریه های زبان شناسی در دهه های اخیر برای تحلیل متن و به منظور نشان دادن انسجام آثار ادبی مورد استفاده قرار می گیرند که نظریه انسجام متنی هالیدی و حسن (1976) نیز یکی از آن هاست. بر اساس این نظریه، یکی از ویژگی های اصلی متن، «انسجام» است. میزان این انسجام با بررسی کاربست عناصر انسجامی در سه رده واژگانی، دستوری و پیوندی سنجیده می شود. در مقاله حاضر به بررسی و استخراج عناصر انسجام متن درغزل «ای صبا نکهتی از کوی فلانی به من آر» حافظ و ترجمه آن به قلم کنستانتین لیپسکاروف، به منظور مقایسه علمی میزان انسجام غزل اصلی و متن ترجمه آن پرداختیم. با این تحلیل علمی مشخص گردید که درصد انسجام دستوری واژگانی در غزل حافظ از ترجمه آن بیشتر است ولیکن میزان انسجام پیوندی در اصل غزل و ترجمه با یکدیگر برابرند. در نهایت با نتایج به دست آمده می توان گفت انسجام ترجمه روسی این غزل در مقایسه با اصل آن قابل قبول است و به تعبیر دیگر، متن ترجمه این اثر نیز متن منسجمی به شمار می آید.
بینامتنیت در دستورالجمهور شیخ خرقانی و عوارف المعارف سهروردی بر مبنای نظریه ژرار ژنت
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶
231 - 252
حوزههای تخصصی:
متن واقعیتی است بی واسطه، واقعیتی که اندیشه ها و رشته های دانش فقط در درون آن می توانند تشکل و قوام یابند. تغییر در نوع نگاه و خوانش آثار مخصوصا آثاری که در نوع خود آغازگر و نقطه شروع یا اوج یک نوع ادبی هستند ما را با جایگاه واقعی و اهمیت آنها بیش از پیش آشنا و هویت واقعیشان را به درستی می نمایاند. بینامتنیت، تولید متن از طریق تعامل با متون پیشینیان یا معاصر خود است که مشارکت آن متن ها در متن مورد نظر به صورت صریح، غیرصریح و ضمنی از متنی در متن دیگر صورت می گیرد. ژرار ژنت از برجسته ترین محققان عرصه بینامتنیت است که بخش عمده ای از مطالعات خود را روی طبیعتِ گفتمان روایی، متمرکز می کند. با این اشاره در پژوهش حاضر که با تجزیه و تحلیل اطلاعات مبتنی بر استدلال عقلی و به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده عوارف المعارف سهروردی در جایگاه پیش متن و دستور الجمهور شیخ خرقانی به عنوان پس متن مورد ارزیابی بینامتنیت قرار گرفته و بررسی ها نشان داد که شیخ خرقانی در فضای عرفانی- فکری از عوارف المعارف تاثیر گرفته است.
واکاوی تطبیقی نگاشت عناصر سازه ای قلمرو ملموس «شیء گم شده» بر عناصر سازه ای حوزه ناملموس «عشق» در اشعار سعدی یوسف و احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
225 - 242
حوزههای تخصصی:
سعدی یوسف و احمد شاملو از بزرگترین شاعران دوران معاصر هستند که با به کارگیری ابزار استعاره مفهومی، مفاهیم مجرّدی همچون عشق را در قالبی قابل لمس و درک به مخاطبان شعر خویش عرضه داشته اند. واکاوی شناختی استعاره مفهومی در اشعار اینان، تنها شیوه ای برای فهم مفاهیم انتزاعی ای مانند عشق در چارچوب مفهومی مادّی به نام «شیء گم شده» نیست؛ بلکه روشی برای نقب زدن به لایه های زیرین مفهوم انتزاعی عشق و فهم عمیق تر آن نیز است. انعکاس تصویر غیرمحسوس عشق در آئینه محسوس «شیء گم شده»، مخاطب را در درک هرچه ساده تر و محسوس تر این مفهوم پیچیده و غیرمحسوس یاری می کند. پژوهش حاضر با شیوه ای استقرایی و به روش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد تطبیقی مکتب آمریکایی، به بررسی نحوه سازماندهی خلّاقانه مفهوم عشق به عنوان قلمرو مقصد در قالبِ تجربی «شیء گم شده» به عنوان قلمرو مبدأ می پردازد؛ ضمن اینکه به ترسیم نگاشت این نام نگاشت نیز به صورت کمّی و در قالب نمودار همّت می گمارد. مهم ترین نتایج کاربردی پژوهش حاضر این است که با شناسایی تناظرهای نظام مند بین مفهوم انتزاعی عشق و مفهوم مادّی «شیء گم شده»، علاوه بر اثبات انسجام متنی و نشان دادن پیوند اندام وار سازه ای، در بُعد اجتماعی نیز وجه مفقود بودن این مفهوم زندگی ساز برجسته شده و مخاطرات دنیای بدون عشق، گوشزد می شود؛ امری که مخاطبان را به اهمیّت حضور این مفهوم در دل زندگی آگاه می کند و باعث می شود به صورت فردی و جمعی به جست وجو و بازنشانی مفهوم عشق در دل زندگی بپردازند.
تحلیل پیوند دو مفهوم ملیت و دیانت و نمود مصادیق این دو مفهوم در شعر دوره مشروطه (با تکیه بر شعر سید اشرف الدین حسینی و محمدتقی بهار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷
13 - 28
حوزههای تخصصی:
در این مقاله نویسندگان بر آن بوده اند تا پیوند دو مفهوم ملیت و دیانت را در شعر دوره مشروطه با تکیه بر شعر سید اشرف الدین حسینی و محمدتقی بهار، تحلیل کنند. این جستار در پی پاسخگویی به دو سوال اصلی است: آیا مفهوم گرایش ملی در اساس با جهان بینی دینی در محدوده تحقیق حاضر در تقابل و تضاد است؟ و ارتباط دو مفهوم ملیت و دیانت در محدوده تحقیق حاضر چگونه و با چه عناصر و مصادیقی نمود پیدا کرده است؟ راجع به اهمیت تحقیق باید خاطرنشان کرد که یکی از مسائل جدی در جامعه امروز، بحث ارتباط ملیت و دیانت با یکدیگر است و در محدوده تحقیق حاضر و پرسش های پژوهش به ویژه سوال دوم، تاکنون پژوهشی مستقل انجام نشده است. بعد از تحلیل اشعار شاعران مورد نظر از جهت توجه به مفاهیم ملیت و دیانت، مشخص شد که این مفاهیم نه تنها در مقابل هم نیستند؛ بلکه در پیوند و تعامل با هم هستند و این پیوند در قالب مصادیقی چون پیوند عنصر ملی وطن با دین و پیوند عنصر ملی مظاهر تاریخ و فرهنگ ملی با عنصر دینی اسوه های دینی خود را نمایان کرده است. روش تحقیق حاضر از نوع تحلیل محتوا با رویکرد توصیفی – تحلیلی بوده است.
تحلیل زیباشناختیِ ارتباط معشوق و طبیعت در مجموعه شعر «صد غزل عاشقانه» اثر پابلو نرودا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۳۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
315 - 342
حوزههای تخصصی:
بهره مندی از عناصر طبیعی، یکی از شگردهای ادبی است که شاعران و نویسندگانِ سراسر جهان در قالب ها و ساختارهایی متنوع به واسطه ی آرایه های ادبی مانند تشبیه، استعاره، مجاز، نماد و ...، از آن سود جسته و می جویند. در این جستار تلاش برآن بوده که به روش تحلیل محتوا و به شیوه ی توصیفی-تحلیلی، به نحوه ی بهره مندی شاعر سرشناس شیلی، پابلو نرودا از این عناصر طبیعی و تحلیل زیباشناسانه ی کاربرد آنها در مجموعه ی شعر صد غزل عاشقانه پرداخته شود. نرودا به دلیل نگاه ژرف و شناخت عمیق از جهان پیرامون خود و عناصر طبیعی موجود و انعکاس این عناصر در شعرش از اشتهار خاصی در جهان برخوردار بود و این مقاله ارزش های ادبی و زیبایی شناختی عاشقانه های وی را در تجلی معشوق و شباهت وی با زنانگی موجود در عناصر طبیعی برجسته می کند. عناصر طبیعی در شعر او مضمون های متنوعی را به طور نمادین و استعاری از زیبایی های ظاهری و باطنی معشوق ترسیم می کنند. عناصری همچون خاک که نماد زایندگی و بالندگی است و آب و باران که نماد حیات، زیبایی و شور و امید ند. استفاده ی نرودا از این عناصر، نشان دهنده ی تسلط او بر زبان و قدرت تخیل بی نظیر او در خلق تصاویر بدیع و معانی عمیق است. این عناصر به غنای ادبی و زیبایی شناختی این مجموعه شعر افزوده اند و به خواننده در درک عمیق تر احساسات و تجربیات شاعر کمک می کنند.
معناشناسی عشق در بازخوانی متون عرفانی بر بنیان نظریه ربط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
135 - 165
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بازکاوی معنای عشق در گذر از متون عرفانی می پردازد. نظریه ربط اسپربر و ویلسون که بنیادی زبانی دارد و در گروه مقولات کاربردشناسی شناختی قرار می گیرد، چارچوب نظری این پژوهش را شکل داده است. ماحصل این پژوهش نشان می دهد در بازخوانی متون عرفانی (بررسی موردی در یک غزل از دیوان حافظ) از منظر مخاطب، عشق، معنایی تجویزی و از پیش معین ندارد و در اصل پدیده ای متکثر است و ازآنجاکه بیان تجربه های متافیزیکی در حوزه عرفان چنان که عرفا گفته اند با کلمات و عبارات غیرممکن است، پیام عارف در قالب نظام متشکل از انگاره های بافتی به صورت تلویحی به مخاطب عرضه شده و همین مسئله سبب ایجاد تکثرات معنایی بیرون از جهان عرفان شده است. براساس نظریه ربط این تلویحات طیفی از اشارات قوی و ضعیف را شامل می شوند که خواننده متن بسته به اطلاعات دانشنامه ای و داشته های حافظه بلندمدت و کوتاه مدت و نیز بافت ادراکی خود و موارد دیگر، آن ها را تفسیر می کند و هر زمان که انتظار وی از ربط پیام گوینده کافی به نظر برسد، دست از تلاش برمی دارد. علاوه بر آن با استفاده از پرسش نامه ای که بر مبنای نظریه ربط و اهمیت دلالت های بافتی بر روش فهم اکتشافی کلام تهیه شد عواملی همچون سن، جنس، تحصیلات، اعتقادات و... بررسی شد و نشان داد که برخی از این عوامل می تواند بر دریافت خواننده از عشق در بازخوانی متون عرفانی و جز آن اثرگذار باشد.
ترامتنیت در آیینه اسکندری امیرخسرو دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
233 - 249
حوزههای تخصصی:
اسکندر مقدونی یکی از مشاهیری است که سرگذشت تاریخی وی در منابع ایرانی-اسلامی دستخوش تغییروتبدیل های فراوانی شده و در سالیان دراز، نوعی از آثار ادبی به نام اسکندرنامه ها را به وجود آورده است که اکنون نمونه هایی از آن ها به نظم و نثر موجود است. ازجمله این آثار می توان به آیینه اسکندری امیرخسرو دهلوی اشاره کرد که به تقلید از اسکندرنامه نظامی گنجوی سروده شده است. در این پژوهش که به شیوه توصیفی-تحلیلی و برمبنای یادداشت برداری کتابخانه ای صورت گرفته، تلاش شده است تا انواع روابط متون در آیینه اسکندری امیرخسرو دهلوی برپایه نظریه ترامتنیت ژنت مورد بررسی و تجزیه وتحلیل قرار گیرد. پژوهش برپایه این پرسش شکل گرفت که در کتاب آیینه اسکندری دهلوی، برجسته ترین رابطه از میان انواع روابط ترامتنی نظریه ژرار ژنت کدام است؟ برای پاسخگویی به سؤال تحقیق، به بررسی متن آیینه اسکندری و مجموعه ای از روابط میان متنی آن پرداخته شد. نتایج اولیه حاکی از آن است که مهم ترین رابطه ترامتنی آیینه اسکندری بیش متنیت براساس رابطه برگرفتگی با کتاب اسکندرنامه نظامی است.
بررسی تطبیقی بن مایه عشق در شاهنامه، مهابهارت و دده قورقود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بن مایه عشق و مفاهیم مربوط به آن در ادبیات هر ملتی وجود دارد و بازتاب دهنده فرهنگ، آیین و رسوم، باورها و ارزش های اقوام مختلف جهان است. در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی، موضوع عشق و مضامین مربوط به آن در متون حماسی ایران، هند و آذربایجان بررسی شده است. جامعه آماری تحقیق سه متن حماسی: شاهنامه فردوسی، مهابهارت هندی و دده قورقود آذربایجان می باشد. سؤال های تحقیق این است که چه تفاوت ها و شباهت های محتوایی در بن مایه عشق در سه حماسه وجود دارد و دیدگاه فرهنگی در موضوع عشق چگونه است. مقایسه تطبیقی سه اثر نشان می دهد: عشق در هر فرهنگی جزو برترین احساس آدمی است که اهداف زندگی شخصی، خانوادگی و فرهنگ یک ملت را پیش می برد. همسریابی، عواطف خانوادگی و عشق به سرزمین، سه بن مایه اصلی حماسه ها هستند. داستان های مستقل عاشقانه در هر سه متن آمده است و در شیوه های ازدواج و همسریابی شباهت وجود دارد؛ فقط در تفاوت فرهنگی، در مهابهارت ازدواج های غیرطبیعی رایج است؛ در عواطف خانوادگی، محبت های خویشاوندی در روابط خانوادگی دیده می شود؛ بن مایه عشق به سرزمین نیز، در وطن دوستی و مقابله با دشمنان معنا یافته است. در مقایسه سه گانه عشق به همسر، خانواده و وطن، از نظر ارزشمندی عشق ، تقابل در احساس عاشقانه و نفی عشق دیده می شود و موارد همسرکشی، پدرکشی، پسرکشی، برادرکشی و خویشاوندکشی، خیانت، شهوت، بی وفایی آمده است اما عشق به وطن در هر سه حماسه تأکید شده و چنان با اهمیت است که میهن پرستی در مقابل عشق به همسر و عواطف خانوادگی قرار گرفته است.
تحلیل و بررسی غیریت سازی در اشعار فدوی طوقان و سپیده کاشانی از دیدگاه نظریۀ گفتمان لاکلائو و موفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با روش تحلیلی، به بررسی تطبیقی اشعار سپیده کاشانی، شاعر پایداری ایران و فدوی طوقان، شاعر پایداری فلسطین از دیدگاه نظریه تحلیل گفتمانی لاکلائو و موفه می پردازد. شعر پایداری در دهه های اخیر خصوصاً در ایران و فلسطین مورد توجه ویژه واقع شده و رشد کمّی و کیفی قابل ملاحظه ای داشته است. این نوع شعر به دلیل تقابل با جبهه دشمن، تصویری دقیق از دیگری به نمایش می گذارد و مرز خود با دیگری را پررنگ می سازد. نمایش خود و دیگری که عاملی مؤثر در تعریف هویت ملّی است، در اشعار کاشانی و طوقان قابل تأمل است. این پژوهش بر اساس نظریه گفتمان لاکلائو و موفه به این سؤال اصلی پاسخ می دهد که در شعر کاشانی در مجموعه شعر «پروانه های شب» و شعر طوقان در مجموعه «تموز والشیء الآخر»، تاریکی و روشنایی چه نقشی در مرزبندی با دیگری دارد؟ و به این نتیجه می رسد که در شعر مقاومت ایران و فلسطین، اشتراکات مفهومی مرتبط با نور و ظلمت با روش های مختلف ادبی در قالب برجسته سازی، حاشیه رانی و مانند آن نمود یافته و توانسته مرز خود با دیگری را به مخاطب اشعار نشان دهد و از این طریق به تشویق آنان به مبارزه یا دفاع از خود بپردازد.
تحلیل تطبیقی کهن الگویی جلوه های طبیعت در شعرهای رزا جمالی و غاده السمّان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از ساختارهای بنیادی در شعر رُزا جمالی و غاده السّمّان تفکر اسطوره ای است. از آنجا که این دو شاعر از لحاظ شیوه استفاده از واژگان و عناصر زبانی زنانه شباهت های بسیاری با هم دارند، اشعارشان از جنبه عناصر زبانی مشترک و دارای کهن الگو، تحلیل تطبیقی شده است؛ بنابراین روش انجام پژوهش تطبیقی و با رویکرد توصیفی- تحلیلی بوده است. یافته ها نشان می دهد هر دو شاعر بر اساس اندیشه و عاطفه زنانه از عناصر و جلوه های طبیعت استفاده کرده اند و حضور این عناصر و مفاهیم مثل زمین، دهلیز، دریا، اقیانوس، درخت و ... ریشه کهن الگویی دارند؛ درواقع هر دو شاعری دارای سرشت و ذهنیتی متأثر از ضمیر ناخودآگاه هستند و تصاویر شعر آنها فراتر از مرزها و محدودیت های مردسالارانه محسوب می شود. همچنین عناصر کهن الگویی زنانه (رویش، زایش، حیات، جاودانگی و مرگ) در اشعار این شاعران برجسته است. رزا جمالی، زایش و حیات را از طریق تشبیه خود به کلمه زنانه «زمین» و غاده السمان جاودانگی زنانه را از طریق همانند دانستن خود با «درخت و جنگل» نشان داده است. از لحاظ ذهنیت زنانه باید گفت زبان جمالی نسبت به زبان غاده مبهم تر و زنانه تر است. همچنین وحدت و جاودانگی در شعر جمالی بیشتر از غاده دیده می شود.
بررسی ویژگی های سبکی زبان و اندیشه شعر هوشنگ ابتهاج و محمد زهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعر به عنوان برجسته ترین هنر کلامی، پیوند عاطفه و تخیّل است که در زبان موزون شکل می گیرد. بررسی و شناخت شاخص ترین ویژگی های سبکی زبانی و فکری شعر دهه های اخیر راهی در معرّفی افق های شعر معاصر است. بدیهی است که در اثر تغییرات ساختاری که در بدنه اجتماع به وقوع می پیوندد، جریان اندیشه و دیدگاه های غالب شاعر نیز دچار فراز و فرود شود. گسترش روزافزون فضای مجازی در این دهه باعث جریان یافتن شعر در میان توده های مختلف مردم و ارتباط هنرمندان با هم گردیده است. در این میان هوشنگ ابتهاج و محمّد زهری از چهره های شاخص شعر معاصر نیز تحت تأثیر این بحران ها، در سیر شعرگویی خود دچار تحولاتی شده و با توشه ای از ادبیّات کلاسیک به شعر نیمایی روی آورده اند و به متعصبان کهنه پرست ثابت نمودند که پرداختن به صورت و قالبی نو و بدیع از عجز شاعر در سرودن شعر به سیاق شاعران قدیم ناشی نمی شود. هدف از این پژوهش شناسایی، استخراج و دسته بندی ویژگی های سبکی زبان و اندیشه غزل امیرهوشنگ ابتهاج و محمّد زهری با روش توصیفی- تحلیلی است. ورود مضامین اجتماعی و سیاسی، توجّه به روان شناسی جدید، تأثیرپذیری از نظریات فلسفی و مکاتب انسان گرایانه از مهم ترین مؤلّفه های فکری شعر معاصر است که به موازات آن درسروده های ابتهاج و زهری دیده می شود؛ همچنین هر دو شاعر به ویژه ابتهاج با بهره گیری از انواع قالب های شعری و توسّل به نماد و استعاره و دیگر ابزارهای سمبلیک ادبی در سخت ترین شرایط، فریادگر ناهنجاری های موجود بوده اند.
تحلیل مفهومی آندوفازی در رمان سنگی بر گوری جلال آل احمد بر پایه آراء ژرژ سن-پل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۹)
149 - 170
حوزههای تخصصی:
در حوزه روانشناسی، پدیده آندوفازی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. آندوفازی شکل خاصی از تجلی زبان انسان است که فقط برای گوینده قابل شنیدن است و به همین دلیل به عناوینی همچون زبان درونی، نیز اطلاق می شود. بدون شک جست وجوی ردپای آندوفازی در حوزه ادبیات کمی دشوار به نظر می رسد. زبان شناسان نیز همواره در تلاش هستند تا بتوانند چگونگی بازنمایی گفتارِ ذهنی را در ادبیات رمزگشایی کنند. این روش نه تنها به عمق شخصیت پردازی کمک می کند، بلکه ابزاری است برای بیان تناقضات و پیچیدگی های انسانی. آندوفازی می تواند به شکلی مؤثر، تنش های درونی و دیالوگ های ذهنی را به تصویر بکشد و به خواننده امکان دهد تا با دغدغه ها و چالش های شخصیت ها درگیر شود. در این پژوهش برآنیم تا با بررسی آندوفازی در کتاب سنگی برگوری جلال آل احمد براساس آرای ژرژ سن-پل به چگونگی بازنمایی گفتار درونی در قالب قراردادهای نوشتاری بپردازیم تا دریابیم که تصویر ذهنی نویسنده به چه صورت در متن بازتولید شده است. بدین منظور زبان درونی آل احمد را با در نظر گرفتن نمود تصاویر ذهنی وی تحلیل و بررسی می کنیم. نتایج حاصل از پژوهش بیانگر آن است که آندوفازی نزد این نویسنده بیشتر به صورت تصویر دیداری نمود می کند.
مطالعه تطبیقی مفهوم زمان کیفی در رمان شازده احتجاب و اقتباس سینمایی آن بر اساس نظریه تصویر-زمان ژیل دلوز
حوزههای تخصصی:
یکی از عناصر مشترک میان ادبیات و سینما، مبحث زمان است. در مورد زمان دو ویژگی شاخص وجود دارد؛ یک، زمانِ کمّی که عینی است و دوم زمانِ کیفی که وجودی ذهنی دارد. هانری برگسون بنیان آرای فلسفی خود را در مورد مفهوم زمان بر آگاهی ذهنی و زمان غیرخطی قرار داد. پس از آن، ژیل دلوز دیدگاه برگسون در باب زمان ذهنی را به حوزه سینما بسط داد. پژوهش حاضر بر آن است با مطالعه ای توصیفی - تحلیلی براساس دیدگاه تصویر - زمان دلوز، به بررسی تطبیقی مفهوم زمان کیفی در رمان شازده احتجاب و فیلم اقتباسی آن بپردازد. مطابق این پژوهش، استفاده نویسنده از تکنیک جریان سیال ذهن منجر به درهم شکستن زمان خطی داستان شده است و این امر، آشکار شدن عناصر تصویر - زمان را در رمان و اقتباس سینمایی وفادارانه آن در پی داشته است. به این ترتیب، مؤلفه های اساسی تصویر - زمان که شامل کریستال زمان و حافظه غیرارادی است به این ترتیب، مؤلفه های اساسی تصویر - زمان که شامل کریستال زمان و حافظه غیرارادی است به صورت عناصری همچون خاطره و رویا، فلش بک، شخصیتِ بی تحرک، نظام کریستالی و آینه در این اثر ظاهر شده است. هر یک از این ویژگی ها بر ذهنی شدن مفهوم زمان و ادغام حال و گذشته تأثیر گذاشته اند و کلی گسترده از زمان ایجاد کرده اند. از دستاوردهای پژوهش حاضر، علاوه بر آشکار کردن تفاوت ها و شباهات های رمان و فیلم شازده احتجاب از منظر زمان کیفی، دستیابی بر عناصر مشترکِ قابل انطباق در ادبیات و سینما براساس مفهوم زمان است.
بررسی و تحلیل استعاره های شناختی در ساختار افعال با تکیه بر سیاحت نامه ابراهیم بیگ مراغه ای
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
9 - 46
حوزههای تخصصی:
استعاره شناختی الگو و چهارچوبی است که ذهن بشر برای درک جهان از آن بهره می گیرد؛به گونه ای که انعکاس مفاهیم غیرملموس در زبان و خلق مفاهیم جدید در قالب پدیده های زبانی پیوند زبان، ذهن و جهان را شکل می دهد. طبعاً جهان بیرون و تحولات آن در طول تاریخ بر ذهن، و به دنبال آن بر زبان تأثیر می گذارند که در این روندِ تأثیرگذاریْ بسیاری از مفاهیم به صورت استعاره شناختی متبلور می شوند. با شروع دوره مدرن مفاهیم فراوانی در قالب استعاره شناختی در ساختارهای گوناگون زبان فارسی به خصوص در ساختمان افعال خلق، بازآفرینی و یا دگرگون شدند. این روند در این دوران نسبت به دوره های پیشین سرعت و شکل متفاوتی گرفت. از جمله آثاری که در دوره مدرن نوشته شده، "سیاحت نامه ابراهیم بیگ" است. به نظر می رسد این اثر به عنوان یکی از آثار آغازین دوره مدرن نثر فارسی، می تواند تحول استعاره های شناختی در قالب افعال را نمایان سازد. نوشته حاضر با در نظر گرفتن اثر مذکور به عنوان پیکره پژوهش، با روش استقرائی-تحلیلی در پی بررسی و تحلیل تأثیر استعاره های شناختی بر ساختمان افعال در این متن است. حاصل پژوهش نشان می دهد، استعاره های هستی شناختی در ساختمان افعال بسیار پرکاربردند، در حالی که استعاره های ساختاری نقش کمتری در ساختمان افعال دارند. استعاره جهتی نیز فقط در بعضی افعال تأثیرگذار بوده است.
بررسی تطبیقی عامل وحشت آفرین و کارکرد آن در آثار حمیدرضا شاه آبادی (لالایی برای دختر مرده، چاه تاریکی و کابوس های خنده دار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۸۶
35 - 65
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی و تحلیل چند رمان نوجوان ایرانی از یک نویسنده است تا از دید عامل وحشت آفرین بررسی و روشن شود این آثار ایرانی، تقلیدی صرف از آثار غربی است یا با ویژگیهای فرهنگی ایرانی وفق داده شده است و مشخص شود به کارگیری هیولا در این رمانها چه کارکردی دارد. برای این منظور سه کتاب شاخص در این زمینه یعنی لالایی برای دختر مرده، چاه تاریکی و کابوس های خنده دار انتخاب شد که هیولای ملموسی دارند؛ سپس، هیولای هر اثر از چند جنبه یعنی از نظر ماهیت، ماجراها و مفاهیم نمادین، بررسی و تحلیل شد. هم چنین برای مشخص شدن نوآوریها، این رمانها با نمونه های مشابه در آثار وحشت، اساطیر و افسانه ها مقایسه شد. بررسی تطبیقی عامل وحشت آفرین و کارکرد آن در این سه اثر، نشان داد که نویسنده، هوشمندانه و با شناخت صحیح از ذائقه مخاطب، مؤلفه های ژانر وحشت و بویژه هیولا را به کار می گیرد تا از جذابیت ذاتی ژانر وحشت بهره ببرد و مخاطب را جذب دنیای بازسازی شده تاریخی خود کند. مطمئناً ترکیب تاریخ با وحشت، از یک سو می تواند بر جذابیت و خلاقیت اثر بیفزاید و از سوی دیگر ترکیب تاریخ با عناصر ماوراءالطبیعه وحشت به باورپذیری داستان کمک کند. همین ترکیب تاریخ دوران قاجار با هیولاهای ژانر وحشت است که این سه داستان را از هرگونه مشابه خارجی یا داخلی متمایز می سازد و آنها را حتی با وجود تکراری بودن برخی حوادث و مضمونها بدیع و نوآورانه جلوه می دهد.