مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
دیوان حافظ
حوزه های تخصصی:
فال در لغت به معنى طالع، بخت، شگؤن، اختر، پیش بینى و عاقبت گویى آمده است. علم فال علمى که به وسیلهء آن برخى از حوادث آینده دانسته مى شود و این کار باگشودن قرآن کریم یا کتب بزرگان مانند دیوان حافظ و مثنوى مولوى و نظایر آن انجام مى پذیرد. استخاره نیز مانند فال به وسیلهء قرآن کریم و تسبیح صورت مى گیرد و در فرهنگ عر ب تفأل و تطیر سابقه اى کهن دارد. ایرانیان به فال نیک مرواو به فالی بد مرغوا مى گفتند. از انواع فال، فال قهوه، فال نخود، فال ورق و دیگر فالها در خور ذکر است. در برخى از منابع به سابقة تاریخى بعضى فالها اشاره گردیده که در این مقاله به نقل یکى دو مورد بسنده شده است.
جایگاه شرق ودیوان حافظ در اندیشة گوته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گرچه آشنایی اولیه غرب با شرق‘ با شک و تردیدهایی همراه بود‘ اما به تدریج و به خصوص در دوره روشنگری‘ با پی بردن به غنای فرهنگ و ادب مشرق زمین ‘ از پیشداوری های منفی غرب کاسته شد و روند گرایش به شرق شتاب بیشتری گرفت. در دوره رمانتیسم ‘ ادبیات مشرق زمین منبع الهام نویسندگان ‘ متفکران و ادبای غرب شد. هردر از پیشگامان نهضت فکر ی گرایش به فرهنگ و ادب شرق در ادبیات آلمان بود و بر باورهای گوته درباره شرق تاثیر عمیقی نهاد. به دنبال هردر ‘ نویسندگان آلمانی دیگری نیز به این نهضت فکری پیوستند. شرق در ابتدا برای گوته محملی برای فرار از دنیای پر آشوب غرب بود. آشنایی او با دیوان حافظ و تاثیری که حافظ از نظر فکری بر او داشت‘ آن چنان عمیق بود که او را بیش از پیش به سوی شرق سوق داد و زمینه ساز سفرعرفانی ‘ خیالی و هجرت گونه او به شرق شد.
نقد و نظر ترجمه دیوان حافظ به زبان عربی « آغانی شیراز »
حوزه های تخصصی:
یک پرسش کهن از دیرباز، اندیشه پژوهشگران،ادیبان و انسانهای کنجکاو را به خود سرگرم داشته بوده است که: آیا می شود شعر را به زبانی دیگر ترجمه کرد? چنین پیداست که تا نیمه دوم قرن دوم هجری، دانشمندان جهان در این باره، سخنی دانشورانه نگفته اند. یکی از دانشمندان اسلامی سده دوم و سوم هجری، نخستین بار درباره ترجمه و مسائل آن، گفت و گو کرده است. عمروبن بحرالجاحظ از مردم...
میراث فرهنگی و ادبی انجوی شیرازی
حوزه های تخصصی:
ابوالقاسم انجوی شیرازی پژوهنده ای سخت کوش و خستگی ناپذیر بود که تا آخر عمر دست از پژوهش برنداشت. حوزه اصلی علاقه او فرهنگ مردم (فرهنگ عامه) بود و این کار را از طریق پژوهشهای مردم شناسی، روزنامه نگاری، برنامه های رادیویی، برگزاری مراسم شاهنامهخوانی و نقالی پیش می برد. از دوستان صادق هدایت بود و تصمیم گرفت به راه او ـ پژوهش در فرهنگ عامه ـ ادامه دهد. برنامه رادیویی او تا سال 1357 ادامه داشت. عشق انجوی به فرهنگ عامه او را به سوی شاهنامه کشاند. حافظ پژوهی نیز یکی از کارهای مهم او بود. پژوهش او در زمینه حافظ و شعر او صرفاً به صورت سنتی و متداول یعنی مقایسه نسخه ها نبود، بلکه با دیدی وسیع به اوضاع تاریخی و اجتماعی و فرهنگی زمان حافظ نگاه می کرد. نویسنده، علاوه بر شرح مفصل موارد بالا، به نظر ادبای معروفی همچون علی دشتی درباره او می پردازد و در جای جای مقاله، به مناسبت، اشعاری از حافظ می آورد. در پایان مقاله نیز مشخصات برخی از نسخه های دیوان حافظ آمده است.
نقد و بررسی بیتی از حافظ: «رندان پارسا» یا «پیران پارسا»؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وجود اختلاف در نسخههای یک اثر ادبی که در قرنهای گذشته نگاشته شده، امری ناگزیر است که برای متخصصان و ادیبان تازگی ندارد. علت این اختلاف ضبطها، میتواند ناخوانا بودن دستنوشته، کهنگی و پاک شدگی خطوط، دستکاری ناسخان بنا به ذوق خویش و یا مواردی دیگر باشد. دیوان حافظ نیز از این امر مستثنی نیست. هدف این مقاله، بررسی بیتی از حافظ است که در تصحیحهای مختلف، متفاوت ضبط شده و شارحان نیز بنا به اختلاف موجود، معنیهای گوناگونی برای آن بیان کردهاند.
خوبان پارسیگو بخشندگان عمرند ساقی بده بشارت، رندان پارسا را
در برخی چاپهای دیوان حافظ، ترکیب «رندان پارسا»، به صورت «پیران پارسا» ضبط شده و شارحان نیز به تبع مصححان، هر کدام ضبطی را اساس کار قرار داده و بیت را معنی کردهاند. نگارنده در این مقاله، این بیت را در محور افقی و بر اساس آرایههای ادبی و تناسب با دیگر اجزای بیت و نیز در محور عمودی و ارتباط آن با کلیت غزل مورد بررسی قرار داده و نشان داده است که ضبط «پیران پارسا» نسبت به «رندان پارسا» ترجیح دارد؛ همچنین با تحلیل و بررسی تصحیح های مختلف دیوان و شرحهای نوشتهشده بر آن، کوشیده است، صورت صحیح بیت را باز نماید و معنی درست و دقیقی از آن ارائه کند.
بازتاب فرهنگ پوشاک و لباس در ادبیات ایران
حوزه های تخصصی:
یکی ازراه های تبیین و تشریح جایگاه پوشاک و لباس در فرهنگ ما، بررسی بازتاب و اتعکاس این موضوع در تاریخ و ادبیات ایران است. مسئله ای که اگر به درستی شناخته شود ، به درک و تعمیق این مهم در تاریخ و فرهنگ ما و گسترش فرهنگ سازی مؤثر در این زمینه منجر خواهد شد؛ بنابراین، پژوهش در «ادبیات لباس»(1) ، به عنوان گذشته ، حال و آینده این فرهنگ، می تواند در زمینه جمع آوری مستندات تاریخی لباس و پوشاک در ایران و ایجاد ذهنیت هایی برای طراحان و سازندگان کارساز و راهگشا باشد. مقاله حاضر که با رویکردی توصیفی- تحلیلی و استفاده از مستندات کتابخانه ای تهیه شده، به دنبال پاسخ به این سؤال است که اساساً بازتاب پوشاک و لباس در ادبیاتفارسی دارای چه ویژگی هایی است؟ و این ویژگی ها به خصوص در دیوان غزلیات حافظ چه ابعادی دارد؟ لذا، بعد از مقدمه ای کوتاه، با ارائه نمونه هایی از اشعار که بیانگر نگاه ها و زوایای متفاوت ادیبان و شاعران دوره های مختلف به این مقوله است، به دیوان حافظ می پردازد و دو یافته مهم یا دو محور اصلی این ادبیات، یعنی استفاده ابزاری شاعر از موضوع لباس برای بیان مقصود خود، و دیگری، طرح ماهیت و موجودیت واقعی لباس را مطرح کرده و با مباحثی از قبیل انواع پوشاک، معانی و مفاهیم، جایگاه و... تکرار و تنوع لغات و اصطلاحات مربوط به لباس را در این اثر بررسی می کند و سپس به نتیجه گیری می رسد .
فراروی از تقابل های دوگانه در دیوان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تقابل های معنایی از عناصر برجسته ی معناشناختی(semantic elements) ساختارباوران است که به برّرسی تثبیت قطب های دوگانه در آثار ادبی می پردازد، امّا فراروی از تقابل های دوگانه برخورد متفاوتی با زبان در حوزه ی تقابل های معنایی است، بدین معنا که گاه در درون شبکه ی گسترده و نظام مند تقابلی با مفاهیمی رو به رو می شویم که به دلیل فراروی از حوزه ها و زمینه های تقابل ساز و طرح چشم انداز ها و افق های جدید(new horizon) کلامی و معرفت شناختی رویکردی ساختارشکنانه نسبت به تقابل های دوگانه دارند. در برّرسی ساختاری دیوان حافظ شبکه ی سازمان یافته و منسجم تقابل های معنایی به خوبی مشهود است، امّا در افق های معنایی خاصّ اندیشه و ذهن شاعر، با دست یابی به دیدگاهی فراتر از تقابل های متعارف( normal oppositions) و عناصر شکل دهنده به آن ها مبنا(base) و معنای(semantic)تقابل ها در هم می ریزد و این شکست به دلایل متعدّدی در ساخت زبان صورت می پذیرد که این پژوهش به برّرسی علل و عوامل آن می پردازد. هدف از این پژوهش بررسی تأثیر این پدیده ی معنایی در بیان بهتر مفاهیم انتزاعی است که به روش کتابخانه ای و مطالعه ی کتاب ها و مقالات الکترونیکی انجام شده است.
بررسی تطبیقی مفهوم واژه «ملکوت» در قرآن کریم و دیوان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ملکوت از واژگانی است که فهم صحیح و عمیق آن نقشی چشمگیر در تقویت نگرش توحیدی و عرفانی دارد. به سبب همین نقش محوری است که این کلمه در ادبیات غنی پارسی، به ویژه أشعار حافظ نیز بازتاب داشته است. ملکوت مفهومی تشکیکی است که معنای ساده و قابل درک آن برای همه، همان مالکیت مطلق خدای متعال و استناد همه اشیاء به اراده الهی و وصف خالقیت اوست؛ اما معنای عمیق و أعلای آن باطن عالم خلقت و عین ربط بودن همه اشیاء و موجودات به پروردگار عالمیان است. نویسندگان این نوشتار بر آنند که استعمال واژه «ملکوت» در غزلیات حافظ شیرازی در همین معنای أخیر آن بوده است. البته استاد غزل پارسی علاوه بر استلهام معنایی از قرآن در این زمینه، از تصویرسازی های فرا بشری قرآن نیز أثر پذیرفته و با ارائه تصویرگری هایی بدیع و دل انگیز، معانی و مفاهیم قرآنی را با جذابیت و زیبایی خاصی در اشعار خود مطرح نموده است.
بررسی تطبیقی مفهوم واژه «ملکوت» در قرآن کریم و دیوان حافظ
تصحیح انتقادی و تحلیل ساختاری یک بیت عرفانی از دیوان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر، به تصحیح و تحلیل بیت عرفانی
این همه شعبده خویش که می کرد اینجا
سامری پیش عصا و ید بیضا می کرد
از دیوان حافظ پرداخته شده و کوشش می شود نشان داده شود که در تصحیح ها و شرح های دیوان خواجه شیراز تا چه اندازه از قواعد زبان حافظانه در تصحیح و شرح این بیت غفلت ورزیده اند. مفهوم تصحیح در اینجا، ترجیح یکی از ضبط های موجود بیت با روش انتقادی است. همچنین تحلیل بیت با روش ساختاری انجام گرفته است. برای این منظور، ابتدا پنج نقطه اختلاف بیت شناسایی شده و از میان داده های موجود، ضبط های ارجح انتخاب و سپس به واکاوی ساختارهای زبانی، ادبی و معنایی آن پرداخته شده است. نگارنده این مقاله ، سرانجام نتیجه می گیرد که ضبط نسخه های مصحح خلخالی و قزوینی- غنی برای بیت موردنظر ارجح است؛ ضمن این که اولاً سامری، فاعل جمله مصراع اول است؛ ثانیاً ضبط «شعبده خویش» به این گفته سامری بازمی گردد که «وَ کَذلِکَ سَوَّلَت لی نَفسی»؛ و این گونه نفس من [به صدا درآوردن گوساله طلایی را] برایم آراست(قرآن: طه، 96)؛ ثالثاً تعبیر «پیش عصا و ید بیضا» تعبیری است برای بیان اثرپذیری سحر سامری از معجزات حضرت موسی(ع) و باز، این گفته سامری را مطمح نظر دارد که: «فَقَبَضتُ قَبضَه مِن اَثَرِالرَّسولّ فَنَبَذتُها»؛ مشتی [خاک] از جای پای آن فرستاده [که جبرائیل باشد] برداشتم و بر آن [گوساله طلایی] پاشیدم(همان)؛ رابعاً کل بیت حاکی از باور حافظ به مسأله «استدراج» است که جزو مسائل تخصصی عرفانی محسوب می شود و خواجه شیراز می کوشد آن را در پرده بگوید تا احیاناً پیرامون یک شخصیت کرامات نمای زمانه اش نظری داده باشد.
پیوستار نمادپردازی آوایی در اشعار حافظ «برطبق نظریه هینتون»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۸
59 - 85
حوزه های تخصصی:
تصویرسازی و تصویرگونگی که پیامد ارتباطِ انگیخته بین دال و مدلول در سطح نشانه است، مختص ه ای ادبی و زیبایی شناختی است که کاربرد گسترده آن در اشعار شیخ ازل حافظ شیرازی توجه بسیاری از پژوهشگران را به سوی خود جلب نموده است. در این راستا، هدفِ پژوهشِ حاضر، بررسی گونه های مختلف روابط انگیخته و فراوانی آن ها در چهارچوب پیوستار نمادپردازی آوایی پیشنهادی هینتون و همکاران (Hinton et al. 1994) در مجموعه اشعار حافظ است. به این منظور، پس از گردآوری بیت ها یا مصرع هایی که در برگیرنده یکی از روابط انگیخته بودند، انواع نمادپردازی آوایی مشتمل بر گونه های عینی، تقلیدی، ترکیبی و قراردادی، به همراه میزان فراوانی آن ها در پیکره پژوهش مورد بررسی قرار گرفت. یافته های پژوهش با در نظر گرفتن گونه های مختلفِ روابط انگیخته، از بیشترین تا کمترین سطح شفافیت در پیکره مورد بررسی، بیا ن گر اهمیتِ این ارتباط در سطح نشانه های شعری بوده که منجر به جذابیّت و ماندگاری این اشعار نیز شده است. بررسی کمّی این نشانه ها نیز نشان داد که بین میزان انگیختگی و فراوانی آن ها نسبت و ارتباط مستقیمی وجود دارد؛ به این معنا که بر روی محور تصویرگونگی هر چه به سمت شفافیّت بیشتر پیش رویم بر تعداد و فراوانی نشانه ها افزوده شده و هرچه از سطح شفافیّت کاسته شود، تعداد و فراوانی داده ها کمتر می شود.
بررسی استعاره مفهومی «عرفان خرابات است» در دیوان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه مطالعات زبان شناسی شناختی به این مهم دست یافته است که بشر بدون استعاره مفهومی توانایی اندیشیدن ندارد. با کمک گرفتن از استعاره مفهومی افزون بر راه یابی به ذهن اهل زبان، با افکار آنان نیز بیشتر می توان آشنا شد. باتوجه به شیوه تفکر بشر می توان دریافت انسان برای بیان امور معنوی و ماورای فیزیک، به امور مادی و برخی مصداق ها نیازمند است تا بتواند به آنها اشاره کند. ادبیات فارسی که در دوره ای گزارشگر حالات عرفانی عارفان بزرگ بوده است. در بسیاری از موارد، برای مفهومی کردن این حالات از حوزه های مادی استفاده کرده است. یکی از این حوزه ها، خرابات و میکده است. عرفان در ادب فارسی بسیار به خرابات تشبیه شده است. گویا خرابات و میکده ادامه سنتی آیینی به نام نوشیدن هوم (شیره سکرآور در مزدیسنا و پیش از آن) است که در شعر فارسی در دوره اسلامی به یک سنت ادبی تبدیل شد و مضامین عرفانی ماندگاری را نمایان کرد؛ به گونه ای که بدون استعاره مفهومی «عرفان، خرابات است»، درک مفاهیم ماورایی در عرفان آسان نخواهد بود. تلاش نگارندگان در این پژوهش بر آن است تا با استفاده از واژه ها و اصطلاحات حوزه خرابات نشان دهند استعاره نامبرده چگونه شکل گرفته است. شواهد شعری در این پژوهش از دیوان حافظ است. نتایج نشان می دهد با حذف این استعاره از شعر فارسی (به ویژه در شعر سبک عراقی)، متون عرفانی بسیار بی مایه خواهد شد.
نقد تطبیقی- تحلیلی چهار شرح عرفانی دیوان حافظ با تکیه بر غزل آب حیات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال نهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۳
157-172
سیر شرح نویسی بر دیوان حافظ، از همان سال های پس از وفات وی آغاز شد و شارحان با هدف گشودن قفل صندوقچه پر رمز و راز دیوان خواجهشیراز، کوشیدند تا بهره مندی همگان را از این گنجینه عظیم و بی بدیل فرهنگی، سهل و میسر سازند. این تلاش ها، نه فقط در ایران که در خارج از این مرزها، آن هم از لحاظ تعداد به مراتب بیشتر صورت پذیرفت. ختمی لاهوری، خویشگی قصوری و اکبرآبادی از شبه قاره هند و باقریان موحد در داخل کشور، جزو خیل عظیم این شارحان بوده اند که در این پژوهش، به طور نمونه و با روشی توصیفی، به نقد تطبیقی- تحلیلی شروح آنها بر غزل آب حیات حافظ پرداخته شد. نتایج حاصل نشان می دهد که چهارشارح، بدون در نظرگرفتن زیبایی های ادبی و با دیدگاه عرفانی محض، این غزل را مورد واکاوی قرار داده اند. در این میان، جنبه عرفانی شرح ختمی با این که نسبت به سه شرح دیگر از قدمت بیشتری برخوردار است، قویتر بوده و به تعابیر اصطلاحی بزرگان صوفیه نزدیک تر است و اکبرآبادی و باقریان موحد، کاری جز بازگویی تعابیر دیگران انجام نداده اند.
اوراق پریشان (9)
حوزه های تخصصی:
نویس نده در نوش تار حاض ر در قال ب نهمی ن سلس له انتش ارات ب ا عن وان اوراق پریش ان، چندی ن مس ئله را مط رح ک رده اس ت ک ه بدی ن ش رح ان د: ش عری از ملازمان ی ش اعر معاص ر ش اه عب اس ک ه ب ه اش تباه ب ه فردوس ی نس بت داده ش ده اس ت. مطلب ی پیرام ون صفح ه آخ ر تصحی ح مرح وم حبی ب یغمای ی از س فینه ای که ن ب ه ن ام «نمون ه نظ م و نث ر فارس ی» یک رباعی نویافته از مجمع الرباعیات تصحیح بیت: «ب ر س ر خش م اس ت هن وز آن حری ف ی ا س خنی م یرود ان در رض ا» از س عدی «آیا» در شعر حافظ و سعدی و سمک عیار اشتباهات تایپی دیوان حافظ چاپ اساطیر شرح دیوان حافظ از مرحوم شریعت
نقد و معرفی کتاب «دیر مغان» گزارش دیوان حافظ از میرجلال الدین کزازی
حوزه های تخصصی:
میرجلال الدین کزازی از جمله اساتید زبان و ادبیات فارسی است که تأملات و تدقیقات خود درباره اشعار حافظ را در قالب سلسله کتاب های شرح یا گزارش غزلیات حافظ، بر دو پایه زیباشناسی و باورشناسی عرضه می دارد. نگارنده در نوشتار حاضر به معرفی و نقد جلد نخست از این مجموعه، با عنوان دیر مغان می پردازد که شامل گزارش بیست غزل اول دیوان غزلیات حافظ است. به زعم نگارنده، علیرغم کوشش نویسنده کتاب در ارائه گزارشی مناسب از هنرهای لفظی و معنوی حافظ در ضمن اشعار، کاستی ها و احیانا اشتباهاتی در شیوه کار و یا محتوای گزارش ابیات به چشم می آید. از این رو، وی می کوشد بعد از بیان ویژگی ها و امتیازات کتاب، آن کاستی ها را معرفی و معانی و نکات پیشنهادی خود را به اجمال تبیین نماید. نویسنده در بخش انتهایی نوشتار، به عنوان نمونه دو غزل اول و پنجم را با تفصیل بیشتر مورد بررسی قرار می دهد و سپس نقص گزارش یا پیشنهادات تکمیلی برای دیگر غزلیات را به ترتیب صفحات کتاب، ذکر می کند.
در حاشیه دیوان حافظ خرمشاهی و جاوید
حوزه های تخصصی:
نویسنده در نوشتار حاضر، کتاب قرائت گزینی انتقادی دیوان حافظ به کوشش بهاء الدین خرمشاهی و هاشم جاوید را در بوته نقد و بررسی قرار داده است. نویسندگان این کتاب در مقدمه، ابتدا شش تصحیح علمی انتقادی دیوان حافظ را معرفی کرده اند که بدین شرح اند: 1. عیوضی و بهروز، 2. خانلری، 3. نیساری، 4. جال نایینی و نورانی وصال، 5. سایه، 6. نسخه خلخالی با تصحیح خرمشاهی. این دو، دیوان مصحح قزوینی را در متن قرار داده و اختاف روایت های نسخ شش گانه مزبور با آن را در پانویس ذکر کرده اند. البته همان گونه که گفته اند در مواردی که ضبط های قزوینی را غلط می دانسته اند، ضبط یکی از شش نسخه مشورتی را در متن قرار داده و درباره چرایی این گزینش و جابجایی نیز در همان جا توضیح داده اند. نگارنده این سطور، به ارائه چندین اشکال روشی کلی و جزئی در کتاب، اقدام کرده است.
شناختِ یکی از متن های پنهانِ دیوان حافظ (اثرپذیری حافظ از دستورالوزاره اصفهانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر حافظ از نظر جایگاه مکانی و زمانی در اوج هرم شعر فارسی جای دارد و او درواقع جامع مفاهیم و مضامین پیشینیان است و این نکته به روشنی گستره مطالعاتی او را نشان می دهد. بررسی منابع مطالعاتی حافظ و بیان اثرپذیری او از دیگران در بحث آشنایی زدایی در صورت گرایی روسی و در حوزه نقد ادبی می گنجد؛ خاّصه در بحثی که امروز در نقد ادبی متن پنهان خوانده می شود، در این مقاله که در حیطه نقد ادبی جای می گیرد، کوشیده ایم اثری را معرّفی کنیم که حافظ از آن اثر پذیرفته و تاکنون از نظر اهل تحقیق دورمانده است. مسئله این تحقیق آشکار کردن بخشی پنهان از گنجینه مطالعاتی حافظ و پژوهش در چگونگی اثرپذیری او از این کتاب و مفاهیم آن است. هدف این مقاله معرّفی متنی ناشناخته در زمان ما و معتبر در دوران خواجه و نیز نشان دادن نمودی دیگر از علاقه حافظ به آثار نثر مصنوع بوده است. این اثر « دستورالوزاره تألیف محمود اصفهانی» است که به کوشش استاد زنده یاد رضا انزابی نژاد به چاپ رسیده است. بر اساس دست آورد های این پژوهش بهره گیری خواجه شیراز از این اثر ارزشمند و گمنامِ گنجینه باشکوهِ زبان پارسی، به روشنی نمایان شده است.
عوامل تفأل طبقه ی حاکم با دیوان حافظ شیرازی و کارکردهای آن (با تکیه بر متون تاریخ نگاری قرن 9-14ه.ق)
منبع:
سالنامه حافظ پژوهی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ دفتر ۲۴
95-110
حوزه های تخصصی:
تفأل به مثابه ی ابزاری برای پیش بینی و آگاهی از رویدادها و یا امور مخفی پیش رو، از دیرباز میان جوامع انسانی مرسوم بوده است. دیوان حافظ شیرازی، افزون بر جنبه های ذوقی، هنری و ادبی، دارای جنبه ی تفألی در میان طبقات اجتماعی نیز بوده است. بُعد تفألی آن در میان طبقه ی حاکمیّت، از موضوعات قابل درنگ است که بررسی آن می تواند انگیزه های دست اندرکاران و کنشگران عالم سیاست به تفأل با شعر حافظ، و کاربست آن را در امور مختلف تبیین و روشن نماید. نظر به اهمیت بحث، این جستار با روشی توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر متون تاریخ نگاری، عوامل تفأل طبقه ی حاکمیّت با دیوان حافظ شیرازی و کارکردهای آن را در کانون توجه خود قرارداده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد: تفأل با دیوان حافظ، چونان دریچه ای گشوده به عالم غیب از جانب طبقه ی حاکم، بنا به دلایلی، نظیر باور به لسان الغیب بودن خواجه ی شیراز، تقدّس، تأویل پذیری و ایهام مناسب اشعار وی، همچنین ادب دوستی و رویکرد ذوقی حاکمان و دیوانیان، متداول و مرسوم بوده و کارکردهای مختلفی ازجمله: پیش بینی و آگاهی از امور فعلی و پیش رو، تأثیر روانی و کنشگری در برخی رویدادهای تاریخی و درعین حال نقش تفنّنی و سرگرمی داشته است. در این میان، وجه روانی و کنشگری تفأل با دیوان حافظ، یکی از شگفت انگیزترین کارکردهای آن در رویدادهای تاریخی است. به طوری که شعر حافظ، خود به عنوان عنصری مولّد و کنشگر، در خدمت عاملان انسانی تاریخ قرارگرفته و سمت وسوی برخی از رویدادهای تاریخی را شکل داده است.
سیمای جامعه ایرانی در آیینه دیوان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای آن که بتوانیم ایرانی آباد، آزاد و شاد بسازیم، لازم است که درک کاملاً درست و واقع بینانه ای از گذشته خود داشته باشیم. برای این منظور لازم است در کنار استفاده از منابعی که مورخان و جامعه شناسان فراهم می آورند، از منابعی دیگر، مانند متون ادبی و هنری نیز بهره بگیریم. به نظر می رسد که این قبیل متون از بهترین و قابل اعتمادترین منابع برای شناختن جامعه ایرانی هستند؛ زیراکه این منابع غالباً فرمایشی و سفارشی نیستند. افزون بر این، شاهکارهای ادبی و هنری نوعاً در حالتی از ناهوشیاری پدید می آیند و در این حالت شاعر یا نویسنده از سلطه نقاب ها و نفاق ها رهایی می یابد و سخنگوی ناخودآگاهِ خود و قوم خود می شود؛ به همین سبب به نظر می رسد متون هنری و ادبی دارای دلالت های جامعه شناختیِ ارزشمندی هستند و می توانند یافته های مورخان و جامعه شناسان را اصلاح یا تکمیل کنند. بی گمان دیوان حافظ، از جمله متونی است که در قله میراثِ ادبیِ کشور ما قرار دارند. دیوان حافظ گذشته از اشارات مستقیمی که به عناصر فرهنگی و اجتماعی ما دارد، از حیث ساختاری نیز به شکلی حیرت آور آینه ایران است. در این مقاله با بررسی سه موضوع مهم، یعنی 1) ساختار شعر حافظ، 2) زبانِ حافظ و 3) انشقاق فرهنگی معلوم می شود که دیوان حافظ آیینه ای زلال است که می توان سیمای ایران و ایرانی را در آن به روشنی دید و باور پیدا کرد که مطالعه حافظ درواقع یعنی مطالعه ایران.
مطالعه ارتباط دوسویه شمایل ها و ساحت معنا در نگاره «مستی لاهوتی و ناسوتی» اثر سلطان محمد نقاش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگاره «مستی لاهوتی و ناسوتی»، مربوط به برگی از دیوان حافظ سام میرزا، اثر سلطان محمد نقاش، نگارگر مکتب تبریز صفوی، از نظر آفرینش فضایی عرفانی، نمادین و نمایشی و نیز جاذبه های تجسمی، یکی از نمونه های غنی از شمایل های تصویری به شمار می رود. پژوهش حاضر از نوع نظری بوده و به روش توصیفی- تحلیلی تدوین شده و با گردآوری تصاویر و اطلاعات با مراجعه به منابع علمی معتبر در کتابخانه، نگاره یادشده را مورد تحلیل تصویری-معنایی قرار داده است. هدف از این پژوهش آن است که با رویکردی تاریخی و معناشناختی از شعر حافظ و نیز سیاق هنری سلطان محمّد، سعی در رمزگشایی از مفاهیم عرفانی و روایی مستتر در این نگاره، متأثّر از متن اصلی داشته باشد. پرسش بنیادین پژوهش عبارت است از: «چه مفاهیم حکمی، عرفانی، تغزّلی و اساطیری در پس روابط میان شمایل ها و فضای تجسّمی حاکم بر نگاره حکم فرماست؟» پیشینه های پژوهشی در رابطه با زندگی حافظ و نیز معناپردازی و سبک شناسی غزلیات او و همچنین تاریخ نگارگری مکتب ترکمانان و تبریز صفوی و شیوه نقاشی سلطان محمّد نقاش، که در مقالات و کتاب های نویسندگان ایرانی و خارجی نگاشته شده، به عنوان منابع پژوهشی مورد مطالعه قرار گرفته و نتیجه حاصل آنکه شیوه اغراق آمیز و طنزآلود سلطان محمّد در ترسیم شمایل ها با جهان بینی رندانه حافظ منطبق بوده و همچنین تقسیم بندی نگاره به سه ساحت مشخّص از پایین به بالا و در نظرگیری شمایل های متناسب با هر یک، با دیدگاه تفکیکی عرفانی مبنی بر ساحت های سه گانه ناسوت، ملکوت و لاهوت تناسب دارد.
مطالعه شمایل شناختی نگاره «مستی لاهوتی و ناسوتی» اثر سلطان محمد نقاش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگاره ی « مستی لاهوتی و ناسوتی»، مربوط به برگی از دیوان حافظ سام میرزا ، اثر سلطان محمد نقاش، نگارگر مکتب تبریز صفوی، ازنظر آفرینش فضایی عرفانی، نمادین و نمایشی و نیز جاذبه های تجسمی، یکی از نمونه های غنی از شمایل های تصویری به شمار می رود. پژوهش حاضر از نوع نظری بوده و به روش توصیفی- تحلیلی تدوین شده و با گردآوری تصاویر و اطلاعات به روش کتابخانه ای، نگاره ی یادشده را مورد تحلیل شمایل شناسانه قرار داده است. هدف از این پژوهش آن است که با رویکردی تاریخی و معناشناختی از شعر حافظ و نیز سیاق هنری سلطان محمّد، سعی در رمزگشایی از مفاهیم عرفانی و روایی مستتر در این نگاره، متأثّر از متن اصلی داشته باشد. پرسش بنیادین پژوهش عبارت است از: « چه مفاهیم حکمی، عرفانی، تغزّلی و اساطیری در پس روابط میان شمایل ها و فضای تجسّمی حاکم بر نگاره حکم فرماست؟ » پیشینه های پژوهشی در رابطه با زندگی حافظ و نیز معنا پردازی و سبک شناسی غزلیات او و همچنین تاریخ نگارگری مکتب ترکمانان و تبریز صفوی و شیوه ی نقاشی سلطان محمّد نقاش، که در مقالات و کتاب های نویسندگان ایرانی و خارجی نگاشته شده، به عنوان منابع پژوهشی موردمطالعه قرارگرفته و نتیجه ی حاصل آنکه شیوه ی اغراق آمیز و طنزآلود سلطان محمّد در ترسیم شمایل ها با جهان بینی رندانه ی حافظ منطبق بوده و همچنین تقسیم بندی نگاره به سه ساحت مشخّص از پایین به بالا و در نظرگیری شمایل های متناسب با هر یک، با دیدگاه تفکیکی عرفانی مبنی بر ساحت های سه گانه ی ناسوت، ملکوت و لاهوت تناسب دارد.