مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
بیدل دهلوی
منبع:
فنون ادبی ۱۳۸۸ شماره۱
حوزه های تخصصی:
بیدل دهلوی (1054 1133 ه.ق.) یکی از بلند آوازه ترین شاعران پارسی گوی سرزمین هندوستان و بزرگترین شاعر شاخه هندی سبک مشهور به هندی است، اما اشعار او در ایران به قدر کافی نقد و بررسی نشده است. وزن یکی از عناصر اصلی شعر و از مهمترین عوامل تاثیر گذاری آن است. بنابراین، در مسیر ارزیابی و نقد شعر، یکی از گام های اصلی، بررسی کیفیت وزن آن است. اغلب بیدل خوانان و بیدل شناسان، غزل های او را ارزشمندترین محصولات طبعش می دانند. از سوی دیگر، قالب غزل با توجه به پیشینه و ماهیت غنایی اش پیوند عمیقتری با موسیقی دارد و نقش وزن در آن برجسته تر از دیگر قالب هاست. به همین دلایل، در پژوهش حاضر، وزن غزل های این شاعر معرفی و با اوزان رایج غزل فارسی و غزل قرن یازدهم مقایسه شده است و خصوصیات وزنی غزلیات او آشکار گردیده که خلاصه آن چنین است: بیدل 2858 غزل را در 32 وزن سروده است که از آن میان، شش وزن پرکار بردتر که 81% کل غزل ها را شامل می شود، همان شش وزن پرکاربرد کل غزل فارسی و غزل قرن یازدهم است. بدین ترتیب، بیدل که اشعارش به متفاوت و نامعمول بودن زبانزد است، از نظر وزن بیش از چهارپنجم غزلهایش، تا حد زیادی مطابق معیار و «معمولی» است، اما در اوزان نسبتا کم کاربردتر، تشخص ها و نوآوریهایی در کار این شاعر وجود دارد: بیدل در پنج وزن از اوزان بسیار نادر شعر فارسی، از 1 تا 56 غزل، و به یک وزن دیگر نیز که بنا بر شواهد موجود، در شعر کلاسیک فارسی هیچ نمونه شناخته شده ای ندارد، چهار غزل سروده است.
آشنای غریب، سخنی درباره ی علل مهجور ماندن بیدل دهلوی در ایران
حوزه های تخصصی:
حیرت دمیده ام شرح بیتی از بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"عبدالقادر بیدل دهلوی از نازک خیال ترین شاعران سبک هندی است. یکی از مهمترین عوامل ابهام در شعر وی وجود استعمارهای سیال و بعید است. دکتر شفیعی کدکنی مطلع یکی از غزل های بیدل را بی معنی دانسته و دکتر حسن حسینی و علی معلم هر کدام جداگانه به شرح آن پرداخته اند. مقاله حاضر ضمن ارائه معنی جدیدی از بیت، از دیدگاه واژگانی، ساختاری و زیباشناسی بیت را مورد بررسی قرار داده و علت ابهام آن را در استعماره های سیال و ایهامی و بعید دانسته و ...
"
بیدل در عرصه غزل عرفانی
حوزه های تخصصی:
بیدل دهلویاز گویندگان بزرگ شعر عرفانیدر شبه قاره است که سبک هندیرا از تنگنایصورت، به فراخنایمعرفت رسانید. شعر میرزا عبدالقادر بیدل در عرصه غزل، ادامه تفکر مولانا جلال الدین محمد بلخیدر عرصه شمسیات اوست. هدف از نگارش این مقاله معرفیبیدل در عرصه غزل عرفانیاست. در نظر بیدل، همه تعینات و کثرت ها، در سیر رجوعیو عروجیانسان به وحدت باز میگردد و در سیر نزولیاو یعنیسفر از حق به خلق، همه کثرت ها و تعین ها را امریاعتباریمیشناسد که مجلایصفات آفریننده هستیاست. غزل هایعرفانیبیدل چون حماسه ایاست روحانیکه از عشق ورزیبه معشوق ازلیحکایت میکند. این غزل ها غالبا با تفکریسوررالیستیهم راه است، از این رو اصطلاحات عرفانیغزل هایبیدل که در قالب سبک هندیاست، غالبا بر فهم عاصیاست و نمیتوان ما بازایییا معادلیروشن برایآنها یافت، با این همه در این غزل ها شورینهفته است که قالب هایعروضیو ردیف هایفعلینیز بدان شور و حرکت مدد رسانیده است.
بررسی تطبیقی مکتب باروک با سبک هندی (مطالعه موردی: بیدل دهلوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نهضت باروک از ایتالیا آغاز شد و تمام اروپا را فراگرفت. مکتب باروک پس از عصر باشکوه رنسانس و سبک هندی پس از دوره عراقی شکل گرفت. این دو رابطه ای استوار با هم دارند. برای مثال، قالب رایج در هر دو مکتب، غزل است و مضامینی چون حرکت و استحاله، تاکید بر صورت های عینی و تجسمی، تکیه بر زیبایی های جسمی، چگونگی وصف طبیعت، تسلط دکور، آشنایی زدایی و... در هر دو مشترک است. در ادبیات باروک عدم تقلید از قدما، ناپایداری جهان، استعاره های حرکت، مرگ، نمایش، اغتنام فرصت لحظه های زودگذر، عصیان هنرمند، پیچیدگی فلسفی، پارادوکس، مطلق نبودن علم بشری، آزادی بیان و... به وضوح مشاهده می شود؛ این عناصر در شعر بیدل دهلوی هم نمود یافته است. هدف این پژوهش، بررسی ارتباط مکتب باروک و سبک شعری در هند و ایران با تکیه بر اشعاری از بیدل دهلوی است.
پری در دیوان بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پری از شخصیت هایی است که در اساطیر، حماسه،شعر و ادب فارسی حضور چشم گیری دارد.واژه پری از جمله واژه های پر بسامد مجموعه غزلیات بیدل دهلوی است.این واژه در لغت فارسی به معنای فرشته،جن،همزاد و زیبا رو به کار می رود.در بررسی اسطوره پری به وجود دو شخصیت کاملاً متمایز از «پری» پی می بریم.پری در ادبیات اوستایی دارای شخصیتی بد و زشت و اهریمنی است، اما آنچه از ادبیات فارسی دری بر می آید،پری نه تنها موجودی زشت و اهریمنی نیست، بلکه مظهر زیبایی است و به صورت زن اثیری جلوه گر می شود وحتی گاهی در مقابل موجود اهریمنی قرار می گیرد.در ادبیات فارسی پری مظهر کمال، لطافت و زیبایی و مشبهٌ به جمال،تصور شده است و گاه سیمایی همچون فرشتگان یافته است.
بیدل دهلوی و اسطوره های ایرانی
حوزه های تخصصی:
قرن یازدهم هجری دوران افول اسطوره های ایرانی است. اگرچه در عصر صفوی پرچم وحدت ملی ـ که قرن ها بر زمین افتاده بود ـ برافراشته می شود، ولی از «اسطوره های ملی» به عنوان مرکز ثقل این اتحاد، اثری در میان نیست. دو شاخة ایرانی و هندیِ شعر عصر صفوی به مسأله اسطوره نگاهی مشابه دارند، با این تفاوت که در شاخة ایرانی، شاعران با میراث ادبی، فرهنگی و تاریخی ایران هم از طریق متون و هم از طریق روایات شفاهی آشنایی کامل دارند، ولی در شاخة هندی، این میراث از طریق متون فارسی و با واسطه، به ذهن شاعران آن دیار راه یافته است.
بیدل دهلوی به عنوان نماینده تمام عیار شاخة هندی شعر قرن یازدهم و دوازدهم هجری در سلب ماهیت ملی از اسطوره های ایرانی، در سایة یک جبر فلسفی ـ تاریخی، بسیار جدی عمل کرده است. در این تحقیق به چگونگی این دگرگونی توجه شده و در پایان این نتیجه به دست آمده است که آشنایی بیدل با اساطیر ایرانی از راه مطالعه در آثار ادیبان و عارفان فارسی زبان بوده است.
تحلیل زیبانگــری بیدل دهلوی (با رویکرد روانشناختی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عارفان از تجربه های روحی ای سخن گفته اند که موجب تغییر نگرش آنها شده است. سؤال بنیادین این پژوهش این است که تجربه روحی عشق در غزلیات عرفانی ""بیدل دهلوی"" چه جایگاهی دارد؟ و از تحلیل روانشناختی آن، چه نتیجه ای به دست می آید؟ از بررسی غزلیات ""بیدل"" نفوذ عشق به منزله پیام شعری او رخ می نماید. این نفوذ در حد یک تعریف از عشق نیست، بلکه تجربه روحی شخصی، با پیامدهای مبارک است. شیوه کنش روانی عشق موجب دیدن زیبایی های معشوق می شود (نه حسن او موجب صید عشق). حضور عشق و معشوق در دل و آمیختن آنها در ظرف روان و دل عارف، روح او را زیبا می کند، آینه ای که زیبایی ها در آن منعکس شده یعنی به درک مراتبی از زیبایی های خداوند نایل شده، زیبایی را به بیرون دل منعکس می کند. بنابراین، عالم بیرون در چشم و دل عارف زیبانما می شود و زیبایی درون او را نشان می دهد. این بار زیبایی بیرونی در چشم و دل عارف رخ می نماید که همان زیبایی معشوق اعلی است. بنابراین، انعکاس مکرر یک زیبایی در چند آینه و در آینه دل یا روح و روان عارف، او را به اتحاد با معشوق و هر آنچه با او نسبتی دارد نایل می کند، نتیجه این اتحاد با عشق و آثار معشوق، زیبانگری است. چنانکه عارف؛ انسان، مرگ و سایر پدیده ها را زیبا می بیند. نتیجه زیبانگری رسیدن به صلح کل و دوست داشتن همه چیز و همه کس است. حتی شرور در نگاه او حسن های با نقاب هستند. رنگهایی که نقاش ازل بر هستی می بخشد همه زیبا است. زیبانگری و صلح کل، عارف را به اعتقاد به نظام احسن سوق می دهد. راز زیبانگری بیدل در طرز نگاه عاشقانه او به کل هستی و نظام احسن آن است که هر چیزی در جای خویش نیکوست و این یک تجربه فردی است.
خاقانی و ساخت «ترکیبات خاص» در سبک هندی
حوزه های تخصصی:
سبک هندی چه در فرم و چه در محتوا مختصاتی چشم گیرتر نسبت به دیگر سبک های شعر فارسی دارد. در سطح فرم چندین عناصر زبانی وجود دارد که باعث غموض و پیچیدگی زبان شده است. از جمله عوامل ابهام زبان شعر سبک هندی، وجود «ترکیبات خاص» است. این نوع ترکیبات، کلماتیاست که در محور هم نشینی زبان در کنار یک دیگر قرار گرفته، باعث تعقید زبان و آشنایی زدایی می شود. محققان و پژوهش گران، وجود «ترکیبات خاص» را به صورت انحصاری متعلق به سبک هندی دانسته و ساخت این نوع ترکیبات را نتیجة ابتکار و پویایی ذهن و تخیل شاعران سبک هندی می دانند. در این مقاله ترکیبات خاقانی و ترکیبات (ترکیبات خاص) بیدل دهلوی شاعر بزرگ سبک هندی در سطح زبان بررسی شده و زیرساخت این نوع ترکیبات با ابعاد گستردة ساختاری آن ها مورد تحلیل قرار گرفته است.
بازخوانیِ فرمالیستی غزلی از بیدل
حوزه های تخصصی:
هنگامی که عناصر و اجزای اثر ادبی بررسی، و چگونگی پیوند آن ها با یکدیگر و ارتباط آن ها با ساختمانِ کلی اثر بازیابی می شود، خوانشی شکل مبنایانه (فرمالیستی) صورت گرفته است. با چنین خوانشی است که می توان درباره میزان پیوند اجزای اثر (پیوندهای افقی و عمودی) سخن گفت.
در این مقاله، شکل و ساختار غزلی از بیدل دهلوی، با مطلع زیر(به یاریِ نشانه های درون متنی) بازخوانی شده است:
یک تار مو گر از سر دنیا گذشته ای
صد کهکشان ز اوج ثریا گذشته ای
بن مایه این غزل در همه بیت ها «سفارشِ مکرّر به بازگشت به خویشتن و توجه به درون خود در بستر زمانِ شتابان و گذرا» ست. مضمونِ حرکت، عبور، گذر و دگرگونی در همه بیت های غزل گسترش یافته و جریان پیدا کرده است؛ امّا پیوندی که میان بیت های این غزل دیده می شود، «ساختاری اندام وار» را پدید نیاورده، بلکه هر سطرِ این غزل همچون مهره ای جداگانه است که با رشته ای (مضمونِ حرکت و گذر زمان) به هم پیوند یافته و گردنبندی (غزلی) را پدید آورده است.
بیدل در دریای غزلیات صوفیانه (دیدگاهی انتقادی) (بیدل فی خضمّ الغزلیات العرفانیة؛ رؤیة نقدیة)
حوزه های تخصصی:
استطاع بیدل دهلوی بوصفه أکبر شعراء العرفان فی شبه القارة الهندیة، أن یرتقی بالأسلوب الهندی من قیود الشکل إلی آفاق المعرفة الرحبة.فالغزل عند میرزا عبدالقادر بیدل یُعتبر استمرارا لتفکر مولانا محمد جلال الدین بلخی فی شمسیاته.فهذا المقال یهدف إلی التعریف ببیدل من خلال غزلیاته العرفانیة، حیث یری الشاعر أن جمیع مظاهر الکثرة، فی سیر الإنسان الرجوعی والعروجی، تعود إلی الوحدة، وتلک المظاهر فی سیره النزولی أو سفره من الحقّ إلی الخلق، تعتبر أمورا اعتباریة تُظهر صفات خالق الکون.
تمثّل غزلیات بیدل العرفانیة، ملحمة معنویة تحکی عن عشق الإنسان للمعشوق الأزلی.هذه الغزلیات یرافقها تفکر سریالی غالبا، وهذا یؤدّی إلی صعوبة فهم مصطلحات غزلیاته العرفانیة التی اعتمد الشاعر فی إنشادها علی الأسلوب الهندی، ویصعب للباحثین أن یجدوا لتلک المصطلحات مرادفات واضحة، ولکن بالرغم من هذا کلّه فإنّ غزلیات بیدل، تتضمن أشواقا تهیّج حدّتها، القوالب العروضیة والقوافی ذات الردیف الفعلی.
مفهوم «عدم» در آثار بیدل دهلوی و مقایسة آن با اندیشه های ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوع های اصلی و به سخنی دیگر و بهتر، اساسی ترین موضوع در تصوّف و عرفان اسلامی بحثِ «وجود» است که با ظهور عارف اندلسی، «محیی الدّین ابن عربی» در قرن هفتم و پس از آن تاکنون در ادب فارسی جلوة آشکار و نمودی پُررنگ دارد. به تَبَعِ آن، برایِ روشن کردنِ حقیقتِ «وجود» و «موجود» و نیز منشأ موجودات، در مرتبة پس از آن، مقولة دیگری که در عرصة علم عرفان نظری از آبشخورِ مقولة «وجود» آب خورده است و مورد بحث و بررسی قرار گرفته، مقولة «عدم» است. این جُستار به بررسی مقولة «عدم» در زبان و آثار «بیدل دهلوی» می پردازد و در پیِ آن است تا با جستجوی مفاهیم «عدم» در کلّیّات آثار وی به این نتیجه برسد که آیا در این باره، شباهت اندیشگانی میانِ بیدل دهلوی و ابن عربی وجود دارد یا نه؟ در این راستا، نخست به مقولة «عدم» در آثار ابن عربی پرداخته شده، سپس دیدگاه بیدل دهلوی واکاوی شده، با نظر ابن عربی مورد مقایسه قرار گرفته، در نهایت نیز نتیجة تأثیرات ابن عربی بر بیدل بیان شده است.
گلگشتی در گلزار چهار عنصر بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نسخه های خطی یکی از ارزشمندترین گنجینه هایی هستند که از گذشتگان برای ما به ارث رسیده اند. وظیفه ی ماست که در حفظ و احیا و شناساندن این میراث فرهنگی بکوشیم. علی رغم این که در عصر ما تلاش های زیادی در شناساندن این ذخایر ارزنده صورت گرفته، هنوز نسخه های خطیِ زیادی وجود دارد که شناسایی و معرفی نشده اند؛ یکی از این آثار ناشناخته،«چهارعنصر» بیدل دهلوی است. این جستار بر آن است که برای اولین بار به معرفی نسخه های خطی این اثر ناشناخته که در کتابخانه های ایران شناسایی شده اند، بپردازد. تعداد نسخه های شناسایی شده در ایران چهار مورد است. دو نمونه از این نسخه ها در کتابخانه و مرکز اسناد دانشگاه تهران نگهداری می شود؛یک نسخه در کتابخانه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی و نسخه ی دیگری در کتابخانه ی ملی مضبوط است. در طی این مقاله، ابتدا نگاه مختصری به زندگی و آثار بیدل انداخته و سپس به بررسی محتوا و ارزش ادبی و معرفی فصول مختلف آن می پردازیم و سرانجام مطابق معمولِ مندرجات فهرست نسخه های خطی، مشخصات صوری نسخه ها را از قبیل نام مولّف و کاتب، زمان و مکان کتابت، تعداد و اندازه ی اوراق و سطور و آغاز و انجام، نوع خط و... معرفی می کنیم. نتیجه ی کلی پژوهش ما این بود که نسخه (2) دانشگاه تهران نسبت به سایر نسخ شناسایی شده، دارای ویژگی های ممتازی است.
فنا و بقا و اتّحاد و اتّصال در دیوان بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقامات فنا و بقا و اتّحاد و اتّصال از مهمترین و پیچیدهترین مباحث تصوّف و عرفان اسلامی به شمار می آید. عرفا این مقامات را نهایت سیر و سلوک سالک و هدف از پیمودن همه احوال و مقامات را رسیدن به وصال الهی میدانند. بر طبق نظریه قوس نزولی و قوس صعودی، انسان پیش از خلق در عالم غیب و علم الهی موجود بوده است و هنگام نزول به عالم خلق و شهادت، مرحله به مرحله او را از عوالم عبور دادهاند تا اینکه به این عالم مادی آمده است و سالک میخواهد با فانی شدن از صفات خویش و متّصف گشتن به صفات الهی به مبدأ و اصل خویش باز گردد. سالک یک سیر حرکتی از «الی الله» را به «فی الله» شروع میکند و در نهایت این سیر و سلوک، اتّحاد و اتّصال با محبوب برای او حاصل میشود. بیدل دهلوی که نماینده تمامعیار سبک هندی است و دیوان غزلیاتش یک فرهنگ اصطلاحات عرفانی به شمار میآید، این مقامات را در اشعارش بهخوبی بیان کرده است. بیدل همانند سایر صوفیان بزرگ معتقد است که حالت فنا و رسیدن به وصال الهی، نتیجه فضل و عنایت الهی و از اختیار سالک خارج است. با در نظر گرفتن این نکته که بیدل، وحدت وجودی است، دویی را نفی میکند، معتقد به اتّحاد و اتّصال الهی است و ترک تعلقات دنیوی و فانی شدن از خویش را شرط وصول به محبوب میداند. او بر این باور است که چون خداوند هر لحظه به شکلی تازه تجلّی میکند و تجلّی تکرارناپذیر است، حتی سالک بعد از وصال با محبوب همچنان محو معشوق خویش است و از آرزوی دیدارش کم نمیشود. در نهایت چیزی از سالک باقی نمیماند و در خداوند محو میشود.
منشأ آفرینش و جایگاه انسان در شعر بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جایگاه والای بیدل دهلوی در ادبیات عرفانی و معانی و مضامین بلند و ژرف در اشعار او، قابل تفسیر و بررسی است. مقاله ی حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای به بررسی دیدگاه بیدل درباره ی منشأ آفرینش و جایگاه انسان در عالم خلقت پرداخته است. در آثار بیدل، اعتقاد به تجلّی خداوند و وحدت وجود و جایگاه انسان کامل در آفرینش جهان، به طور چشمگیری مشهود است. بیدل تمام جهان هستی را تجلّی حضرت حق می داند. او معتقد است که منشأ آفرینش عالم و انسان، عشق است و این عشق در تمام هستی جریان دارد. بیدل مبنای عرفان خود را وحدت وجود معرفی می کند و معتقد است که تمام کثرات این عالم، ریشه در وحدت دارد.
البته بیدل کثرت را هم به رسمیّت می شناسد و معتقد است که با عبور از این کثرات، می توان به وحدت رسید. او برای تبیین عقیده ی وحدت وجودی خویش از تمثیل هایی مانند خیال، آیینه، موج و دریا، حباب و دریا، سلسله ی اعداد و...استفاده می کند. بیدل مانند سایر متصوّفان هدف از خلقت و نظام آفرینش را وجود انسان کامل می داند. انسان کامل از نظر بیدل آیینه ی تمام نمای خداوند، خلاصه ی اعیان و زبده ی آفاق است. بیدل پیامبر اسلام(ص)را به عنوان انسان کامل معرفی می کند و هدف از آفرینش جهان را وجود حضرت محمّد (ص) می داند.
بررسی وحدت وجود در رباعیات بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندیشه وحدت وجود ابن عربی آرام آرام در سراسر سرزمین های اسلامی به ویژه در ایران و پس از آن در هندوستان، گسترش یافت. یکی از مهم ترین راه های گسترش این اندیشه متون ادبی عرفانی مخصوصاً شعر شاعران عارف بوده است. اندیشه وحدت وجود در رباعیات بیدل دهلوی نیز به نحو بارزی تجلییافته است. موضوعاتی چون وحدت وجود، تشبیه و تنزیه، ظاهر و باطن، وحدت و کثرت و دیگر موضوعات در رباعیات بیدل مطرح شده است و می توان گفت رباعیات بیدل عرصه بیان اندیشه های عرفانی او است. بیدل به وحدت وجود اعتقادی راسخ دارد و در کلامی محکم و استوار مباحث این اندیشه را تبیین نموده است.
قاعده کاهی و غرابت قاموسی در غزلیات بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سبک شناسی آثار ادبی، توجه به ساختار شعر و مسایل زبانی،خواننده را به نتیجه ای مطلوب در شناخت، فهم و تفسیرِ محتوا و اندیشه سخنوری، رهنمون می شود.یکی از مسایل نوین زبان شناسی در حوزه نقد متون ادبی ،واکاوی انحراف از نُرم و عدول از هنجارهای زبانی در دو حوزه «واژه افزایی» و «تغییر طبقه نقشی» است که در کلام هنرمندان صاحب سبک و نوآور، بسامد چشمگیری دارد.بیدل از آن دسته شاعرانی است که با تأکید بر ابهام در شعر و پذیرش ساختارهای نوگرایانه سبک هندی، واژه های تازه ای را برای غنی سازی زبان، ارائه داده است.در این پژوهش، نخست گستره هر یک از مباحث قاعده کاهی قاموسی، تبیین شده و پس از آن با ارائه نمونه هایی از شعر بیدل،گستره بهره مندی وی از این شگردهای به روش کتابخانه ای به شیوه ی توصیفی- تحلیلی متن غزلیات بیدل دهلوی نشان داده می شود.
« گزیده غزلیات بیدل » در بوته نقد گزینش و گزارش محمدکاظم کاظمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب «گزیده غزلیات بیدل» نوشته محقّق و شاعر خوش ذوق افغانی، محمدکاظم کاظمی، اثری است بسیار ارزشمند و شایان توجه که بیانگر احاطه ایشان بر افکار و عقاید و اشعار بیدل دهلوی است؛ با این حال، گاهی نگاه خاص و در بعضی ابیات خوانش نادرست و نگاه سطحی با تکیه بر فرضیاتی نه چندان قابل قبول و تأمل برانگیز، این کتاب را بایسته نقد می کند؛ از جمله بی توجهی به خوشه های خیال یا شبکه تصویرها در شعر بیدل، بی توجهی به ابعاد هنری الفاظ، تسلطِ ناکافی بر معانی لغات و کنایات، بی توجهی به تعقیدهای لفظی و جابجایی ارکان جمله، استناد به چاپهای غیرعلمی غزلیات بیدل، ترجیح نسخه بدل های سست و غیرهنری بر نسخه بدل های قابل اعتماد و نکاتی دیگر که بعضی از ابیات این کتاب ارزشمند را در خور تجدید نظر کرده است. نگارندگان در این مقاله کوشیده اند تا با نگاهی دقیق و ژرف به موارد ذکرشده، تفسیرهای مستندتری از این ابیات ارائه بدهند.
کارکرد ممیز خاص در صفت شمارشی مرکب؛ ویژگی ممتاز سبک بیدل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیدل دهلوی بزرگترین شاعر فارسی گوی هند است که دشواری و دیریابی را از مشخّصات اصلی سبک او به حساب آورده اند. از جمله بحث های تخصصی پیرامون سبک بیدل و دشواری های کلام او، پاره ای توجّهات نحوی اوست که کمتر مورد بررسی محقّقان شعرش قرار گرفته است. یکی از مسائل نحوی و دستوری در زبان شاعر، کاربرد فراوان صفت شمارشی مرکب و ممیز خاص به گونه ای ویژه و منحصرد به فرد است که آن را به مشخصه ممتاز و برجسته سبک بیدل تبدیل می کند. نگارندگان در این جُستار به بررسی انواع شیوه های به کارگیری صفت شمارشی مرکب در دیوان شعر بیدل با تکیه بر تمامی موارد موجود در دیوان او پرداخته اند که در نهایت منتج به این امور گردید: کاربرد صفات شمارشی مرکب و ممیز خاص به عنوان ویژگی سبکی، به سبب کثرت، تنوّع و چگونگی استعمال، در نوع خود کم نظیر و مختص بیدل دهلوی است؛ میان ممیز و معدود در شعر بیدل رابطه محکم و استواری از لحاظ معنایی حاکم است؛ ممیزها گاه به جای ابهام زدایی، بر ابهام کلام می افزایند؛ ممیزهای تصویری و خیال انگیز، بیشترین کاربرد را در شعر بیدل داراست؛ ممیزهای مادی با معدودهای انتزاعی بیشترین بسآمد را از میان دیگر تقسیمات در شعر بیدل به خود اختصاص داده است و دست آخر اینکه صفت های شمارشی در ترکیب صفت شمارشی مرکب + معدود، اعدادی محدودند به طوری که از اعداد یک، دو، یک دو، نه، صد و هزار تجاوز نمی کنند.
مخالف خوانی و انحراف از نُرم در شعر بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله خصایص بارز سبکی شعرای نامی سبک هندی، که شعرشان را از اشعار سبک های دیگر متمایزتر جلوه می دهد مخالف خوانی یا انحراف از نُرم است . منظور از مخالف خوانی، در اشعار شعرای سبک هندی آن است که شعرای این سبک، به جهت دست یافتن به «معنی بیگانه» و پروراندن معانی و مضامین بکر شعری و متفاوت از آن چه در هنجار دیرینه ی ادبی است، در مورد معانی و مضامین کلیشه ای و رایج در ادب فارسی و شخصیت ها و عناصر مشهور داستانی و قرآنی و اسطوره ای نظیر: آب حیات، خضر، اسکندر، جام جم، یوسف، ابراهیم، عیسی، سلیمان و... از زاویه ای غیر عرفی می نگرند و به خلاف آمدِ عادت در مورد آن به قضاوت می نشینند، یعنی به انتقاد از آن چیزی می پردازند که در عرف و هنجار دیرینه ی ادبی، به ستایش و نگرش مثبت پیرامون آن پدیده ی شعری پرداخته شده و یا به ستایش و نگرش مثبت نسبت به آن چیزی می پردازند که در عرف و هنجار دیرینه ی ادبی، با انتقاد و نگرش منفی با آن برخورد شده است. نگارنده در این پژوهش موارد مخالف خوانی را از اشعار بیدل استخراج و به ترتیب حروف الفبایی مورد بحث قرار داده است و از اشعار دیگر شعرای سبک هندی نیز هر جا که ضروری به نظر می رسید، بهره برده است. هدف از این تحقیق تعیین موارد مخالف خوانی و انحراف از نُرم در سبک هندی، در محدوده ی شعر بیدل دهلوی است. نتیجه ی تحقیق اینکه مخالف خوانی در شعر بیدل دهلوی، با تأسی از شعرای نامدار سبک هندی از بسامد بالاتری برخوردار است.