
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره 5 پاییز 1403 شماره 3 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
مسئولیت پذیری به معنای پذیرش نقش خود در تجربیات، نقش مهمی در نوع برخورد انسان با خود و جامعه دارد. مسئولیت پذیری موضوعی مرتبط با تمامی حوزه های زندگی است و از نظر پژوهشی موضوعی بین رشته ای است که با وجود این که اغلب به نظر می رسد، موضوع مسئولیت پذیری مربوط به حوزه روان شناسی است این موضوع در حوزه های مختلف از جمله علوم دینی، عرفانی، ادبی و اجتماعی نیز مورد بررسی قرار گرفته است. در این مقاله موضوع مسئولیت پذیری از دو دیدگاه روان شناسی و ادبی-عرفانی مورد پژوهش قرار گرفته است. در این پژوهش، مسئولیت پذیری از دیدگاه روان شناسی در مکتب آلفرد آدلر و از دیدگاه ادبی- عرفانی در مکتب مولانا بررسی شده است. مولانا و آدلر انسان را در برخورد با مشکلات دارای مسئولیت می دانند و هر دو مخالف تفکّر قربانی بودن انسان هستند. مولانا و آدلر هر دو ریشه مشکلات را در درون انسان جستجو می کنند و مشکلات بیرونی را بازتابی از درون انسان می بینند و بر این باور هستند که انسان برای حل مشکلات بیرونی خویش ابتدا باید به حل مشکلات درونی خود بپردازد. آدلر احساس ناخشنودی را وابسته به عوامل بیرونی و شرایط اجتماعی نمی داند، بلکه آن را عاملی درونی می داند و مولانا بر این باور است که همه عوامل بیرونی به خواست خداوند و مشیّت الهی، مطابق با شایستگی های درونی فرد عمل می کنند و خود انسان در برابر عملکرد آنها مسئول است.
نگاهی دوباره به «مزمار» و «نی» در شعر خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خاقانی شاعر توصیف های دقیق، نکته های دیریاب و تصایر زیبا است. دادن شرح دقیقی از ابیات او به دلیل درهم آمیختن شعرش با انواع علوم قدیمی مانند طب، نجوم، قرآن، حدیث، فنون بلاغت و... دشوار می نماید. با وجود تلاش ارزشمند شارحان، دشواری بعضی از ابیات او هنوز پا برجاست؛ زیرا لطائف شعر او مشحون به استعارات نو و کنایات بعید است که گره آن ها به آسانی باز نمی شود. موسیقی به عنوان یکی از علوم قدیمی، مورد توجه ویژه خاقانی بوده و شعر او پر از اصطلاحات و تعبیرات موسیقی است. بررسی دقیق تر موسیقی و متعلقات آن در شعر او می تواند راهگشای شرح برخی از ابیات باشد. ازآنجاکه موسیقی مورد استفاده در گذشته، موسیقی زنده بوده و شنوندگان، نوازندگان و سازهایشان را هم می دیده اند؛ طبیعتاً توجه به خصوصیات این سازها بیشتر از امروز بوده و شاعران می توانسته اند، بسیاری از مضامین شعرشان را با استفاده از خصوصیات همین سازها بسازند. مزمار» و «نی» از جمله سازهایی هستند که در شعر خاقانی مورد استفاده قرار گرفته اند و شارحان، به دلیل عدم آشنایی جدی با موسیقی، این سازها را یکی گرفته اند و تفاوتی میان آن ها قائل نشده اند. مزمار با توجه به جغرافیای ایران و نیز قرائنی که در شعر خاقانی هست، معنای دیگری هم دارد که می توان با بررسی بیشتر به آن پی برد. بر این اساس در این مقاله، با نگاهی دوباره به نی و مزمار و با استفاده از عوامل درون متنی و برون متنی، به دو نکته در شعر خاقانی پرداخته خواهد شد و معنایی دقیق برای ابیات موردنظر ارائه خواهد شد.
بلاغت تکرار در غزل سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تکرار یا تکریر یکی از ویژگی های کلام است که در سطوح گوناگون معنایی، نحوی، واژگانی و آوایی قابل بررسی است. تکرار گاه اسباب ابتذال سخن است و گاه موجب اعتلای آن؛ لذا صرف وجود تکرار مایه سستی یا قوت کلام نیست و بسته به عوامل گوناگون قابل نقد و سنجش است. در کتب بلاغی قدیم، تکرار بیشتر در علم معانی و کمتر در حوزه بدیع مطمح نظر بوده است. در پژوهش های امروزین به تکرار، به عنوان یک صناعت ویژه، جدا از آرایه هایی چون واج آرایی، جناس یا امثال آن، کمتر پرداخته شده است. درحالی که این ویژگی، یکی از عناصر سبک ساز در آثار برخی شاعران است. سعدی از جمله سخنورانی است که تکرار –به ویژه واژگانی- در سخن او عنصری برجسته است و نقش مهمی در سخن سرایی و بلاغت وی دارد؛ اما به طور بایسته به این وجه از سخن سعدی توجه نشده است. این تحقیق در پی آن است که به رموز هنری تکرار به عنوان یک صناعت ادبی در غزل سعدی بپردازد. بدین منظور، کیفیت تکرار واژه ها در غزل سعدی در قالب دوازده شیوه و شگرد دسته بندی شد. این دسته بندی نشان می دهد که سعدی با کاربرد ترفندهای دوازده گانه موردنظر این پژوهش، در 72 درصد از موارد تکرار بلاغی ساخته است و در 28 درصد موارد نیز تکرار ساده. همچنین عمده تکرارهای او جزو مقوله دستوری اسم است و از آن میان «دل»، «سر» و «دوست» به ترتیب پربسامدترین آنها هستند.
نقد لکانی شخصیت های «زاهد»، «رند» و «محتسب» در دیوان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زاهد، رند و محتسب از مهم ترین شخصیت هایی هستند که در غزلیات حافظ به آن ها توجه شده است و هر کدام از این شخصیت ها به لحاظ روانکاوانه، نماینده سیمپتوم های مشخصی از ناخودآگاه هستند. در این پژوهش به روش تحلیل کیفی و بر مبنای آرای روانکاوانه لکان، این سه شخصیت در غزلیات حافظ تحلیل و تبیین شده است. دستاوردهای پژوهش نشان می دهد که زاهد در ساحت ناخودآگاه دال میل حقیقی خود را اخته و دال میل دیگری بزرگ را برآورده می کند و در پی احراز فالوس است و گمان می کند که می تواند به آن برسد؛ اما همواره ناکام می ماند. رند همانند سوژه هیستریک به جای احراز فالوس، قصد دارد از رانه های فاقد ابژه لذت ببرد. او به میانجی دال هایی مانند شراب خواری، عدم توجه به مصلحت اندیشی و میل به عافیت سوزی، ژوئیسانس را به نفع خود تصرف و دیگری بزرگ را از آن محروم می سازد. محتسب در مقام سوژه منحرف سادیستی است که از دال میل دیگری بزرگ محافظت و در مقام نگاه خیره او عمل می نماید و از قانون به هیچ وجه تخطی نمی کند. توجه به این نکته ضروری است که شرابخواری محتسب در خفا و درعین حال محروم ساختن زاهد و رند از دال شراب، در حقیقت برآوردن ژوئیسانس دیگری بزرگ است.
گفتمان، حقیقت و قدرت در باب اول مرزبان نامه بر مبنای آرای میشل فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در باب اول مرزبانامه گفتمانی تنش زا میان ملک زاده و دستور با هدف کشف حقیقت و به پشتوانه نوعی قدرت با ماهیت متفاوت صورت می گیرد. هر یک از آن دو، در صدد است که با فشار بر دیگری او را از میدان به درکند و با تحت تأثیر قراردادن ملک، جایگاه خود را تثبیت کند. دستور از موضع قدرت سیاسی، با بیانی صریح و سوفسطایی وار، با بهره بردن از سخنوری و معطوف به قدرت، وارد گفتمان شده، به دفاع از وضع موجود می پردازد. ملک زاده، با اتکا به پشتیبانی یک طبقه اجتماعی خاص با زبانی کنایی و بهره گیری از تمثیل، مشکلات و تنگناهای موجود را که سبب بحران در جامعه شده، مطرح می کند و سعی در برانگیزاندن ملک نسبت به تغییر آن ها دارد. در نتیجه دو گفتمان در این باب شکل می گیرد که هر یک سویه ای از حقیقت و قدرت را در خود بازتاب می دهند. این باب به شیوه سندکاوی و کتابخانه ای با بهره بردن از رویکرد میشل فوکو که در آثار مختلف خود پیوندی محکم و منسجم بین گفتمان، حقیقت و قدرت برقرار ساخته، توصیف و تحلیل شده است. سبک سخن پردازی، نوع استدلال و موضع گفتمانی هر یک از طرفین به گونه ای است که مخاطب را تحت تأثیر قرارداده، عواطف او را برمی انگیزاند و نظر او را نسبت به موضع آن ها جلب می کند. استراتژی ملک زاده در شیوه سخن گفتن و موضع گفتمانی او سبب می شود که مخاطب نسبت به او متمایل شود و او را در سویه حقیقت و در نتیجه صاحب قدرت حقیقی ببیند.
تحلیل گفتمان فرائد السلوک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شمس سُجاسی در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم فرائد السلوک را با نثری فنی در شرح مفاهیم اخلاقی نوشته است. فرائد السلوک در میان متون مختلف اخلاق نویسی، شیوه تفسیری متفاوتی از مفاهیم اخلاقی ارائه می دهد. شرح عامدانه این متن همچون روایتی هدفمند از اخلاق جهت تأثیر بر آگاهی مخاطب، نقد و تحلیل کارکرد گفتمانی آن را ضروری می سازد. نظریه تحلیل گفتمان لاکلائو و موفه به سبب تأکید بر بافت اجتماعی- سیاسی اثر و مؤلفه های فراجمله ای، همچنین اعتقاد به متن به عنوانِ برساختی از واقعیت نهفته، شیوه مناسبی در بررسی این کتاب است. نتیجه تحقیق نشان می دهد فرائد السلوک از یک سو به حکومتی که ارزش های اخلاقی را به عنوانِ اصول حکومتی، مبنای قانون و آیین خود قرار داده باشد مشروعیّت می بخشد و از سوی دیگر از حکومت غلام زادگان به سب تهی شدن از مکارم اخلاق مشروعیّت زدایی می کند. دال مرکزی شاه- اولی الأمر به عنوانِ «گرهگاه» گفتمان دینی و تیپ سازی های صوفی و فتی، دال پنهان نومسلمانی ریایی، غلام زادگی و عدمِ اصالت نژاد ایرانی شاه عصر را علناً نشان می دهد و کاستی و کاهلی شاه را در قبال مسئولیت دینی و اجتماعی اش یادآور می شود. نویسنده از قدرت تصوّف جهت مقابله با ستمگران استفاده می نماید و با گفتمان فتوّت در میان مردم نفوذمی کند. هدف از تلفیق دین، تصوّف و فتوّت جهت سوژه سازی شاه و اطرافیان او بوده است تا با گوشزدکردنِ مسئولیت هایشان، دنیایی آرام و جامعه ای سالم ساخته شود.
تأملی در خوانش دیگر گونه ابیاتی از متون کهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش حاصل یادداشت های نگارنده حین مطالعه متون منظوم فارسی و بررسی ابیاتی چند در نسخه های مختلف است. نگارنده هنگام مطالعه به ابیاتی برخورد که برخی واژگان آن ها را با تکیه بر فرهنگ ها، می توان به گونه ای دیگر خواند و معنای دیگری از آن ها دریافت کرد؛ چرا که خوانش برخی از واژگان با تکیه بر فرهنگ ها، معنای جدیدی از واژه ارائه می دهد به گونه ای که بافت متن با خوانش جدید، معنایی متفاوت و صحیح ارائه می دهد. در این پژوهش چند واژه از متون کهن بر اساس فرهنگ های لغت به گونه ای که امروزه در آن فرهنگ ها استعمال می شود، خوانده شد و نتایجی ثمربخش داشت. نتایج پژوهش نشان می دهد که دیگرگونه خوانی واژگان کهن در متون منظوم فارسی بر اساس خوانش جدید و ضبط دیگرگونه واژه در فرهنگ ها، معنای جدید و صحیح از واژه ارائه می کند.