مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
ترجمه قرآن کریم
حوزه های تخصصی:
ترجمه فارسی محمّد یزدی از ترجمه های مشهورِ قرآن در سال های اخیر است که با استقبال گسترده مردم ایران نیز مواجه گردید. این ترجمه، نه ترجمه ای معادل صِرف است و نه تفسیری و آزاد. این در حالی است که مترجم نیز به نوع ترجمه خود تصریح ننموده است. اما با بررسی اجمالی ترجمه، قابل دریافت است که روش ترجمه وی، وفادار- معنایی و احیاناً تفسیری و آزاد بوده است. هدف این مقاله، آسیب شناسی موضوعیِ ترجمه مذکور، بر اساس روش توصیفی- تحلیلی آمیخته با نقدی است که در موارد بسیاری، نیازمند بازنگری و اصلاح مجدد است. اگرچه مترجم تلاش فراوان نموده تا جانب امانت داری را نگه دارد؛ امّا ناخواسته، امانت، تحت الشعاع شیوایی بیان قرار گرفته است. بارزترین نمود این عدم وفاداری در خصوص اضافه های تفسیری، خارج از پرانتز است که به وفور انجام شده است. آزادی مترجم در نوسان بین روش معادل و معنایی و احیاناً تفسیری و آزاد، سبب بروز اشکالات و آسیب هایی در ترجمه وی گردیده که از جمله آن ها می توان به اشکال در برگردان تعابیر صرفی، نحوی، عدم رعایت امانت در افزوده های تفسیری و ... اشاره نمود.
سنجش انتقادی نحوه مواجهه مترجمان با تضمین های نحوی در قرآن (مطالعه موردی: ترجمه های عبری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین چالش ها در روند ترجمه قرآن کریم به زبان های دیگر ، رعایت اسالیب نحوی مختلف و انتقال صحیح آن به زبان مقصد است. تضمین، یکی از همین اسالیب نحوی است. پیاده کردن این اسلوب در آیات قرآنی همواره با اختلاف نظر بین علمای نحو ، مفسران و مترجمان همراه بوده است. نوشتار حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به نقد نحوه مواجهه مترجمان زبان عبری با اسلوب تضمین در قرآن کریم پرداخته است. ترجمه صحیح تضمین، از این حیث اهمیت دارد که انتخاب واژه مضمَّن، گاهی بر حوزه استخراج و تبیین حکم فقهی، عقاید و لطافت در تبیین واژگان آیات کریمه، تأثیرگذار است. ترجمه های عبری قرآن کریم عمدتاً فاقد توجه کافی به اسلوب تضمین هستند. اگرچه در مجموع، مسلمانان در این ترجمه ها موفق تر بوده اند؛ اما مانند مترجمان غیرمسلمان، با بی توجهی به ترجمه صحیح این اسلوب، گاهی بیانی خلاف مبانی شریعت و احکام اسلامی داشته اند. از علل اشتباهات ترجمه های عبری در مورد تضمین، ناتوانی مترجم در انتقال صحیح این اسلوب و بی اطلاعی از فرهنگ مردم زمان نزول است.
تحلیل تطبیقی اشکالات نحوی ترجمه قرآن حدّاد عادل و فولادوند (مطالعه موردی: مفعول مطلق)
حوزه های تخصصی:
غلامعلی حداد عادل و محمد مهدی فولادوند از مترجمان معاصر قرآن کریم هستند که ترجمه آنها از منظر برگردان انواع مفعول مطلق، نیازمند بازنگری مجدد است. روش شناسی ترجمه ها نشان می دهد که مترجمان در برگردان مفعول مطلق و انواع آن غالباً به شیوه تحت اللفظی صرف عمل نموده اند؛ لذا نقش ظرافت های نحوی و دستوری را در بیان ترجمه فارسی نادیده انگاشته اند. این مقاله در صدد است، تا به بررسی و نقد کیفیت ترجمه مفعول مطلق و انواع مختلف آن در ترجمه غلامعلی حداد عادل و محمد مهدی فولادوند بپردازد. نتایج پژوهش نشان داد که هردو مترجم در برگردان تعابیر مفعول مطلق قرآن کریم غالبا از روش معنایی یا معنایی - ارتباطی که بهترین روش ها در برگردان انواع مفعول مطلق هستند، غفلت ورزیده اند؛ بلکه بیشتر از رویکرد حرفی و لفظی بهره گرفته اند. با این حال، فولادوند به مراتب بهتر از حداد عادل عمل کرده است. ضرورت انجام این پژوهش، نارسایی ترجمه حداد عادل و فولادوند، در برگردان انواع مفعول مطلق است تا جایی که ادبیات این ترجمه ها در برخی موارد، دچار عربی زدگی ساختاری گردیده است.
راهبردهای صفارزاده و مجتبوی در «ابهام زدایی» واژگانی قرآن کریم و میزان بسندگی و پذیرفتگی آنها براساس الگوی گارسس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترجمه «ابهام» به ویژه در قرآن کریم یکی از چالش برانگیزترین مسائل زبان شناسی است که برای برون رفت از آن انواع راهبردها ارائه شده است. گارسس با بهره گیری از آراء نیومارک ،تکنیک هایی برای ترجمه آن ها ارائه داده و در نهایت براساس این الگو «میزان ویژگی های مثبت و منفیِ بیانگر بسندگی و پذیرفتگی ابهام در متن ترجمه شده» مورد بررسی قرار گرفته است. پژوهش حاضر با رویکردی تحلیلی از نوع مقابله ای، ترجمه های مجتبوی با محوریت سبک ارتباطی و صفارزاده با محوریت سبک آزاد را از جزء سی ام قرآن کریم با هدف بهبود بخشیدن به کیفیتِ متن ترجمه شده به ویژه در چالش های ابهام زبانی، براساس یک نظریه و الگوی علمی، مورد بررسی قرار داده است. سپس با تکیه بر آمار، مقادیر به دست آمده از این تکنیک ها، مقایسه شده و میزان کفایت و مقبولیت هر کدام در ابهام زدایی بخش های مختلف سطح واژگانی شش سوره اول جزء سی ام مشخص گردیده است. برآیند پژوهش بیانگر این است که ترجمه مجتبوی از واژگان چندمعنا و مجازی، بسندگی و پذیرفتگی بالاتری نسبت به صفارزاده برخوردار است. صفارزاده با ارائه متنی مقصدمحور و به دور از ابهام، دچار افزوده های خلاقانه و پیچیده در شفاف سازی ابهام ها شده است؛ به ویژه در واژگان مجازی. اگرچه در برخی موارد که نیازمند «شرح مبسوط» است همچون تلمیحات قرآنی، ترجمه مجتبوی نسبت به صفارزاده کفایت و مقبولیت کمتری به خود اختصاص داده است. به طور کلی براساس الگوی گارسس، راهبردهای مجتبوی از کفایت و مقبولیت بالاتری نسبت به صفارزاده در ابهام زدایی برخوردار است.
نقد ترجمه سوره یوسف براساس بافت موقعیتیِ متن مبدأ از دیدگاه مایکل هالیدی (برای نمونه، ترجمه صفارزاده و غراب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سوره یوسف یکی از سوره های قرآن است که با شیوه ای بدیع، همه داستان یوسفِ پیامبر(ع) را از آغاز تا پایان گزارش کرده است. این سوره در پایان دوره مکّی نازل شد که فشار بر فراخوانی اسلام به اوج خود رسیده بود؛ ازاین رو، با شیوه ای تعلیمی - خطابی، پیامبر اسلام را مستقیم و همه مؤمنان را غیرمستقیم خطاب می کند. در این جستار، تلاش شده است با بهره گیری از نظریه بافت موقعیتی در دستور نقش گرای نظام مند هالیدی و لزوم توجه به آن در فهم متن، ترجمه خانم صفارزاده و آقای غراب از بخش هایی از سوره یوسف، بررسی و دریافته شود آیا آن دو مترجم در انتقال بافت موقعیتی متن زبان عربی به زبان فارسی، موفّق بوده اند یا خیر. در گام نخست، ارکان بافت موقعیتی هالیدی (گستره، منش و شیوه سخن) در متنِ عربی بخشی از سوره بررسی می شود، سپس به اندازه توجه مترجمان به این بافت موقعیتی اشاره می شود. ترجمه های مطالعه شده این جستار، کمتر بر مبنای بافت موقعیتیِ متن عربی و بیشتر بر پایه نگاه به ظاهر آن بوده است؛ ازاین روست که خواننده ترجمه فارسی نمی تواند به خوبی از نقش اندیشگانی، بینافردی و متنیِ زبان اصلی (عربی) و جایگاه عاملان گفتگو در داستان یوسف آگاه شود.
شیوه برخورد ترجمه های فارسی قرآن با برگردان ادوات «قد، ربّ، کم» با تأکید بر ترجمه مشکینی، خرمشاهی، فولادوند و الهی قمشه ای
حوزه های تخصصی:
فهم درست و دقیق متون به ویژه متن اعجازآمیز قرآن کریم نیازمند رمزگشایی از واژگان و ادواتی است که زنجیره کلام را تشکیل می دهند، که عدم توجه کافی به این امر، موجب درک نادرست مفهوم آیات و لغزش بسیاری از ترجمه های فارسی قرآن شده است. در قرآن کریم ادواتی وجود دارد که برگردان آنها و یافتن برابر نهاده برای آنها نیاز به دقت دارد، و در سیاق و بافت های مختلف، دلالت های معنایی متفاوتی دارند. این تحقیق به روش توصیفی_تحلیلی برگردان ادوات «قد، ربّ،کم» را با توجه به اهمیت تشخیص دلالت معنایی آنها که گاهی میان وجوه معنایی آنها تقابل وجود دارد و عدم دقت در تشخیص درست این دلالت ها موجب انحراف از اغراض وحیانی می شود، مورد بررسی قرار داده که نتایج حاصله نشان می دهد؛ اغلب ادوات به درستی تشخیص و ترجمه نشده اند و خیلی جاها نیز دیدگاه مفسران، در مورد این ادوات نادیده گرفته شده است. بیشترین لغزش در برگردان «قد» و «ربّ» وجود دارد و کمترین لغزش شامل ترجمه «کم» است.
نگاهی نو به ترجمه قرآن کریم براساس مؤلفه های واحد ترجمه (نقد موردی: ترجمه معزی، پاینده، مکارم شیرازی و انصاریان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاکنون الگوی دقیق و جامعی برای نقد واحد ترجمه در ترجمه قرآن طراحی نشده است. به منظور دست یابی به چنین الگویی می توان ابتدا کار آمدیِ مؤلفه های واحد ترجمه را مورد بررسی قرار داد. به همین جهت، در این پژوهشِ نو تلاش شده است تا مقوله واحد ترجمه در ترجمه قرآن کریم بررسی شود. در این جستار ابتدا به شرح واحدهای ترجمه از نظر نظریه پردازان حوزه ترجمه پرداخته شده است. سپس با مقایسه واحدهای ترجمه که مترجمان قرآن در ایران به کار گرفته اند به نقد و تحلیلِ میزانِ کارآمدیِ واحدهای ترجمه در ترجمه قرآن کریم پرداخته شده است. در این تحقیق علاوه بر استفاده از واحدهای ترجمه که نظریه پردازان غربی مطرح کرده اند از یک واحد ابداعی دیگر - واحد کمتر از کلمه - استفاده شده که هنوز از طرف هیچ یک از نظریه پردازان ترجمه در غرب به عنوان واحد ترجمه مطرح نشده است. در این مقاله، تحلیل براساس واحد ترجمه و با روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است و ترجمه هایی که مورد نقد و بررسی قرار گرفته اند، عبارتند از: ترجمه معزی، پاینده، مکارم شیرازی و انصاریان. نتایج پژوهش گویای آن است که با توجه به بافت خاص هر آیه و تفاوت در نگاه مترجم، در ترجمه قرآن کریم می توان از واحد کلمه، واحد جمله، واحد اندیشه، واحد متن، واحد فرهنگ و واحد کمتر از کلمه استفاده کرد. درصد استفاده از واحد جمله نزد مترجمان مورد اشاره بیش از واحدهای دیگر بوده است. همچنین با توجه به یافته های این پژوهش و از آنجا که در ترجمه قرآن هرگونه دخل و تصرف در محتوای متن از سوی مترجم جایز نیست، واحدِ ترجمه ایِ پیشنهادی برای ترجمه قرآن کریم، واحد جمله است و بیشترین کارآیی را دارد.
بررسی کارکرد تکنیک تغییر بیان در ترجمه پنج جزء پایانی قرآن کریم (موردپژوهی ترجمه های محمدعلی کوشا و نعمت الله صالحی نجف آبادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
137 - 149
حوزه های تخصصی:
یکی از الگوهای مطرح در نقد و ارزیابی ترجمه، الگوی وینه و داربلنه است. این دو زبان شناس با مصادیقی از دو زبان فرانسه و انگلیسی، تکنیک هایی را برای ترجمه معرفی کردند که بعدها قابلیت تعمیم و تطبیق در متون مختلف را پیدا کرد؛ تکنیک های متنوعی که ذیل دو روش مستقیم و غیرمستقیم ترجمه قرار می گیرند. تغییر بیان یکی از تکنیک های غیرمستقیم ترجمه است که در آن مترجم با تغییر زاویه دید یا تغییر دیدگاه به بازآفرینی متن مبدأ در زبان مقصد می پردازد. رایج ترین مصادیق این تکنیک را می توان در تبدیل وجه مثبت به منفی، تبدیل وجه مجهول به معلوم، تصریح سازی کنایه، تصریح سازی استعاره و علاقه های مجاز مرسل جست وجو کرد. مترجمان قرآن با اتکا به دانش بلاغی خود، انواع مختلفی از این مصادیق را در ترجمه های خود بکار می گیرند. جستار حاضر با هدف شناسایی مفاهیم نهفته در ترجمه برخی واژگان، ضمن تبیین این تکنیک از دیدگاه وینه و داربلنه، به روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد مقابله ای نحوه بهره گیری نعمت الله صالحی نجف آبادی و محمدعلی کوشا از آن را در ترجمه پنج جزء پایانی قرآن کریم واکاوی نموده و با مقایسه کیفیت دو ترجمه و به تبع آن میزان مقبولیت آنها نزد مخاطب فارسی زبان، بدین نتیجه رسیده است که دو مترجم در بیشتر موارد با عنایت به وجوه بلاغی واژگان، در راستای انتقال دقیق پیام متن مبدأ و اثرگذاری مطلوب نزد خواننده، به نحوی شایسته از این تکنیک بهره برده اند. در میان انواع تغییر بیان، تصریح سازی کنایه بیشترین و تبدیل مثبت به منفی، کمترین بسامد را در دو ترجمه دارند.