مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
کلان روایت
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۳۹۷ شماره ۷۸
30 - 7
حوزه های تخصصی:
در یک تعریف کلی، بینامتنیت اصطلاحی است که به روابط بین متون اطلاق می شود. لیکن بینامتنیت در آثار پست مدرن صرفاً به معنی تأثیر و تأثر متون از یکدیگر نیست، بلکه با دیگر ویژگی های این گونه متون مانند عدم قطعیت، نسبی گرایی، تشکیک واقعیت، زمان پریشی، پارانویا و انتقاد از گذشته و غیره پیوندی ناگسستنی دارد. این جستار با هدف بازنمایی نقش بینامتن ها در ساختار روایی آثار پست مدرن، ارتباط آن را با سایر ویژگی های این نوع متون در رمان سوگ مغان اثر محمدعلی علومی تحلیل کرده است. بررسی حاضر نشان می دهد که سیالیّت خودآگاه و ناخودآگاه ذهن راوی رمان در بینامتن های تاریخی، اسطوره ای و شفاهی روایتی پسامدرن از دنیای وحشت زایی می آفریند که در آن زندگی می کند. بنابراین، بینامتن های موجود در این رمان، منجر به شکستن و فروریختن کلان روایت هایی همچون شاهنامه، چندصدایی شدن متن، عدم شناخت هستی، عدم بازنمایی واقعیت و غیره شده است.
تحول هویت در بافت فرهنگی: کلان روایات ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال نهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۴
1 - 33
حوزه های تخصصی:
کلان روایات داستان های مشترک اجتماعی فرهنگی هستند که دارای مضامین مشترک می باشند و قابل استخراج از دل روایت های فردی افراد هستند. این داستان های کلان در اصل به منزله ی بافت برای داستان های فردی محسوب شده و مفاد مورد قبول را برای روایات فردی فراهم می آورند. روایات فرهنگی، منجمد و ثابت شده در زمان نیستند، بلکه مطابق با تاریخ و دوران تغییر می کنند. معانی فرهنگی در طول نسل ها تغییر کرده است، و این روایات چیره ای که در طول تاریخ جایگزین شده اند الهام بخش افراد در نحوه ی شکل دادن به روایاتِ مشروح زندگی شان هستند. در پژوهش حاضر تلاش شد تا با دو روش متفاوت کمی و کیفی از طریق تحلیل داستان های فردی افراد به درونمایه های پرتکرار و مفاد مشترک آنها یعنی شکل نخستین کلان روایات دست یابیم. بدین منظور روایات 30 بزرگسال با کمک مصاحبه ی باز حول محوری متعارض جمع آوری و دو پرسشنامه شخصیت هگزاکو و جهت گیری دینی چرخشی نیز اجرا گردید. در سطح کمی، روایات با استفاده ازنظام نامه ی کدگذاری پایای مک آدامز(1999) تجزیه و تحلیل شد؛ در سطح کیفی، با بهره گیری از مدل کلان روایت مک لین و سید(2015) به بررسی روایات پرداخته شد. نتایج حاکی از وجود درونمایه های مشترک در داستان های فردی افراد است که این ویژگی ها به عنوان داستان های مشترک فرهنگی قلمداد می شوند. در بافت کلان اجتماعی فرهنگی ، کلان روایت دینی سنتی در تقابل با روایت جایگزین مدرن است و این تعارض عظیم در ساختار هویت افراد در سطح خرد، منعکس شده است. گویی افراد درحین درون اندازی مفاد این کلان روایت دینی سنتی و گفتگو با روایت جایگزین، این تعارض موجود را نیز درونی می کنند. سنت به عنوان عاملی مستقل از دین در کلان روایت حاکم اعمال نفوذ می کند.
گفتمان سازی و منازعات گفتمانی در رمان دلبند از تونی موریسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۴ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
251 - 268
حوزه های تخصصی:
رمان دلبند از تونی موریسون روایت برهنه ایست از تاریخ شصت میلیون برده ی سیاه که به واسطه ی استیلای فراروایت سفیدپوستان آمریکا از بین رفتند و همچنین تلاش نویسنده برای برساختن گفتمانی خاص سیاهان. شخصیت های رمان هر کدام با توجه به تصویری که از گذشته در ذهن دارند، آن را به یاد می آورند و دوباره آن را برمی سازند. شخصیت های سیاه در فضای چندآوایی رمان آزادانه آنچه را که به واسطه ی استیلای فراروایت سفیدپوستان غیرقابل گفتن بوده و ناگفته مانده به یاد می آورند و در نهایت گفتمان سفید را به چالش می کشند، معانی مسدود را احیا و دالهای شناور را بر طبق مفاهیم فرهنگی خود درون یک گفتمان خاص مفصل بندی میکنند. در نتیجه معیار معقول بودن گفتمان برتر مورد پرسش قرار میگیرد و ساختار شکنی سبب بحران درون گفتمان هژمون می شود. در نقد رمان یاد شده از نظریه های ژان فرانسوا لیوتا ر، میخائیل باختین، ارنستو لاکلا و شنتال موفه که بر چگونگی تعلیق گفتمان برتر توسط فرهنگ های به حاشیه رانده شده تاکیید دارند استفاده شده است.
هویت نوجوانان پسر ایرانی در بستر کلان روایت زندگی آن ها: یک مطالعه کیفی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در خصوص کلان روایت هویت نسل فعلی نوجوانان ایرانی و ماهیت آن دانش ژرفی وجود ندارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اعتباریابی الگوی کلان روایت هویت نوجوانان ایرانی انجام شد. روش: پژوهش حاضر یک پژوهش بنیادی با رویکرد آمیخته بود. در بخش کیفی، جامعه آماری پژوهش نوجوانان پسر ۱۵ تا ۲۰ ساله بعلاوه روانشناسان و جامعه شناسان شهر تهران در سال ۱۳۹۹ بود. ۱۹ نفر از نوجوانان با نمونه گیری در دسترس و ۶ نفر از متخصصان با نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در بخش کمی، جامعه آماری پژوهش نوجوانان پسر ۱۵ تا ۲۰ ساله شهر تهران در سال ۱۳۹۹ بود که از بین آن ها ۲۱۸ نفر با نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. گردآوری داده ها در بخش کیفی از طریق مصاحبه داستان زندگی مک آدامز (۱۹۹۵) و در بخش کمی به وسیله پرسشنامه محقق ساخته صورت پذیرفت. جهت تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش تحلیل محتوا و در بخش کمی از تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل محتوا بعلاوه تحلیل عاملی مرتبه اول نشان داد که مدل کلان روایت نوجوانان شامل مؤلفه هایی چون تعلق به خانواده، پایبندی به ارزش های دینی و اطاعت از والدین است. نتایج تحلیل عاملی مرتبه دوم نیز نشان داد که اطاعت از والدین (۱/۳۲=Z) بیشترین سهم را در مدل دارد. نتیجه گیری: علیرغم رشد ارزش های مدرن در جامعه ایران، ارزش های سنتی کماکان نقش پررنگی در ساختار کلان روایت هویت نوجوانان پسر ایرانی ایفا می کند.
پیکربندی و اعتباریابی الگوی روانی اجتماعی هویت نوجوانان پسر ایرانی: یک مطالعه روایتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
79 - 100
حوزه های تخصصی:
مقدمه : شواهد بیشماری حاکی از تغییرات رفتاری اساسی در نوجوانان ایرانی است. به احتمال زیاد بتوان این تغییرات را به مسائل هویتی آنان نسبت داد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اعتباریابی الگوی روانی اجتماعی هویت نوجوانان ایرانی و تعیین رابطه احتمالی آن با تغییرات رفتاری آنان انجام شد.
روش : این پژوهش از لحاظ رویکرد آمیخته بود. در مرحله کیفی از روش روایت پژوهی و در مرحله کمّی از روش همبستگی استفاده شد. در بخش کیفی، جامعه آماری پژوهش نوجوانان پسر 15 تا 20 ساله بعلاوه روان شناسان و جامعه شناسان شهر تهران در سال 1399 بود. 19 نفر از نوجوانان با نمونه گیری داوطلبانه و 6 نفر از متخصصان با نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در بخش کمی، جامعه آماری پژوهش نوجوانان پسر 15 تا 20 ساله شهر تهران در سال 1399 بود که از بین آن ها 218 نفر با نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند. گردآوری داده ها در بخش کیفی از طریق مصاحبه داستان زندگی مک آدامز (1995) و در بخش کمی به وسیله پرسشنامه محقق ساخته صورت پذیرفت. جهت تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش تحلیل محتوا و در بخش کمی از تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد.
یافته ها : نتایج تحلیل محتوا بعلاوه تحلیل عاملی نشان داد که مدل کلان روایت نوجوانان شامل مؤلفه هایی چون تعلق به خانواده، پایبندی به ارزش های دینی و اطاعت از والدین است و مدل ضد روایت نیز مؤلفه هایی چون سبک زندگی اختیاری، حس منحصر به فرد بودن، استقلال خواهی و رقابت جویی را در بردارد.
نتیجه گیری : می توان تغییرات رفتاری نوجوانان پسر ایرانی را به دو عامل عمده نسبت داد: 1- تضاد میان برخی مؤلفه های ضد روایت و کلان روایت آن ها 2- وضعیت نسبتاً افراطی برخی مؤلفه های روایت های آن ها.
تحلیل ساختار و کارکردهای کلان روایت ها در قصاید مدحی( مطالعه موردی قصاید فرخی سیستانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
47 - 66
حوزه های تخصصی:
متن و معنی قصاید مدحی، در ساختاری روایی ساماندهی می شود. شاعر تلاش می کند تا بر اساس تاریخ، تجربه و علوم مختلف، روایت های خرد را که قدرت نظام سازی ندارند به حاشیه براند یا آنها را در روایتی جامع و واحد که سیاست و مذهب حاکم از آن حمایت می کنند، حل نماید. همین امر موجب شکل گیری کلان روایتهایی مانند آزادی و عدالت، رفاه و توسعه و در نتیجه «سایه خدا بودن پادشاه» در قصاید مدحی است. این روایت های ساخته شده، دیگر نیاز به تایید یا تصدیق علمی و بیرونی ندارد، بلکه بلاغت درونی شعر و قرارداشتن شاعر در ساختار قدرت، مشروعیتی درونی به آن ها می دهد. در این مقاله تلاش شده تا با روشی توصیفی و تحلیلی و با تأسی از اندیشه های فرانسوا لیوتار، به این پرسش پاسخ داده شود که ساختار و شیوه های شکل گیری کلان روایت ها در قصاید مدحی چگونه است؟. می توان کلیت سازی، بدیهی جلوه دادن حقیقت های ایدئولوژیک، مشروعیت بخشی های زبانی، طرد و جذب، گفتمان سازی و نفی تناقضات اجتماعی، از مهمترین پیامدهای زبانی و معنایی شکل گیری کلان روایت در قصاید مدحی دانست.
سه دهه خرده پژوهی ادبی در غیاب ادبیات شناسیِ کلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۵
5 - 11
حوزه های تخصصی:
از آغاز دهه هفتاد تا کنون که در آستانه قرن پانزدهم شمسی هستیم ادبیات شناسی فارسی در دانشگاههای ایران در قیاس با نیم قرن پیش از آن، فراز و نشیبهای زیادی را از سرگذرانده است. دیدگاهها و نگرشها به مسائل گوناگون ادبیات، به تنوع و تعدد شاخه های مطالعات ادبی انجامیده است و از سویی پژوهش ادبی با دیگر رشته های علوم انسانی پیوندهایی ولو سست و ناپایدار پیدا کرده است.
دستاوردهای ادبیات شناسی در سه دهه اخیر بر خلاف آنچه منتقدان و آسیب شناسان طرح می کنند چندان نومیدکننده نیست. در این سالها پژوهش های زیادی در قالب رساله های دکتری، مقالات پژوهشی و دانشنامه ای، تک نگاریهای دقیق درباره آثار و مؤلفان منتشر شده است. یافته های پژوهشی اخیر، پاره ای از روایتهای مشهور ادبیات شناسان پیشین را که حکمِ نظریه مرجع در ادبیات شناسی و مطالعات ادبیات فارسی پیدا کرده بود مشکوک ساخته یا از اعتبار انداخته است.