فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
منبع:
نقد ادبی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۶
197 - 243
حوزههای تخصصی:
بلاغت فارسی پس از اسلام، نخست از آبشخور قرآن و بلاغت عربی سرچشمه می گیرد و در ادامه، توأمان با ترجمه آثار حکمای یونانی، بلاغت اسلامی و به تبع آن بلاغت فارسی به طور عمیق تحت تأثیر آثار و بلاغت غربی قرار می گیرد. از این رو، هنرسازه های ادبی، خاصه ابزارهای زیبایی شناختیِ دانش بیان در بلاغت فارسی متأثر است از دستگاه بلاغی عربی و غربی؛ و یا دست کم مشترک با آن ها. اما با غور و وارسی سامان بلاغت و مداقه در صناعات ادبی فارسی درمی یابیم که گونه ای از این شگردها، یعنی هنرسازه های ترکیبی علی رغم وابستگی و هم بستگی با شگردهای بلاغی عربی و غربی، از استقلال و انحصار ویژه ای برخوردارند که مانند آن را در سایر دستگاهای بلاغی نمی بینیم. این جستار که با شیوه توصیفی تحلیلی نوشته شده است، می کوشد تا با بررسی شباهت های شگردهای دستگاه بلاغت فارسی با دستگاه های بلاغی عربی و غربی، نشان دهد که هنرسازه های ترکیبی مختص مختصات بلاغت فارسی است و سایر دستگاه های بلاغی محروم از این گونه از ابزارهای زیبایی شناسی اند. نتیجه این جستار تأیید می کند که بلاغت فارسی با توجه به قابلیت بازتابندگی عناصر فرهنگی و قومی شگرد کنایه و نیز دوگانه خوانی ابعاد لازمی و ملزومی آن، و همچنین به سبب مختصات ذاتی زبان فارسی در حوزه ترکیب پذیری، با امتزاج شگردهای منفرد، صناعات مستقل و منحصری می سازد که خاص بلاغت فارسی است و به نظر می رسد که در دیگر دستگاه های بلاغی (عربی و غربی) نشانی از آن نمی بینیم. البته این موضوع بیش از آنکه ادعایی باشد، دعوتی است از متخصصان حوزه های مزبور، که درنهایت، چه نظر نگارنده رد شود و چه پذیرفته، دستاورد جدیدی برای حوزه بلاغت محسوب خواهد شد.
ساختارشناسی داستان «اصلی و کرم» بر مبنای الگوی روایی گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ مرداد و شهریور ۱۴۰۳ شماره ۵۷
137 - 168
حوزههای تخصصی:
ادبیات شفاهی درحقیقت تاریخ و فرهنگ گویای هر ملت است و داستان اصلی و کرم از داستان های معروف ادبیات ترکی است که به صورت شفاهی و سینه به سینه انتقال یافته و درنهایت به صورت مکتوب درآمده است. این پژوهش به تحلیل ساختار روایی این داستان، بر پایه الگوی روایی گریماس پرداخته و هدف از آن تشخیص و تحلیل عناصر روایی، و تبیین کارکردهای آن در ساختار این داستان است. از داستان اصلی و کرم چندین روایت و نسخه مکتوب وجود دارد که نسخه مورد استناد ما، نسخه سیروس قمری است. در این پژوهش به روش تحلیل کیفی و کمّی و با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای و اَسنادی زنجیره های روایی، الگوی کنشی و مربع معناشناسی را در داستان اصلی و کرم تحلیل و بر مبنای نظریه گریماس، روایت شناسی کرده ایم. دستاوردهای پژوهش گویای آن است که این داستان طرح و پی رنگی منسجم دارد و مؤلفه های شش گانه الگوی کنشیِ روایت شناسی گریماس، تطابق معناداری با اجزای روایت در آن دارد.
بازتاب اوضاع اجتماعی کُردستان در داستان های ابراهیم یونسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از نویسندگان در داستان های خود به محیط بومی و جغرافیایی خاصی، توجّه ویژه ای داشته اند و تحوّلات اجتماعی آن منطقه را منعکس کرده اند. ابراهیم یونسی هم در داستان هایش زبان حال مردم کُردستان بوده، تحولّات و نابسامانی های این منطقه را نمایانده است. در این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است، نگارندگان کوشیده اند اوضاع اجتماعی کُردستان را از خلال رمان های شاخص ابراهیم یونسی نشان دهند. یونسی در رمان هایش از مسائل اجتماعی و سیاسی عصر پهلوی اوّل و دوم سخن گفته و کوشیده است از فقر و تنگ دستی مردم مرزنشین به ویژه روستاییان، بیکاری، فقر فرهنگی، فقر بهداشت و نبود امکانات رفاهی، دیدگاه غیر انسانی و تحقیرآمیز جامعه سنّتی نسبت به زنان، فساد مأموران دولت و چپاول مردم، خفقان سیاسی و اجتماعی، بی اعتمادی مردم به حکومت مرکزی، ریاکاری شیوخ محلّی، یأس و سرخوردگی فعالان سیاسی از فعالیت های حزبی و... پرده بردارد. واژگان کلیدی: ابراهیم یونسی، داستان، اجتماع، کُردستان.واژگان کلیدی: ابراهیم یونسی، داستان، اجتماع، کُردستان.
منشات خاقانی، نثری فراموش شده(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۸
250 - 263
حوزههای تخصصی:
منشات خاقانی شروانی (520 - 595 ه ق)، مجموعه نامه هایی است که خاقانی با نثری فنی و زیبا برای حاکمان، عالمان و نزدیکان خود نگاشته است، این نامه ها، از جنبه های ادبی، اجتماعی و هنری دارای اهمیت و شایان بررسی و توجه می باشد. همچنین آنها را می توان جزو منابع مهم در خاقانی شناسی و جامعه شناسی دوره شاعر، به حساب آورد. منشأت، جلوه های زیبایی از نثر فنی قرن ششم را برای ما ترسیم می کند که در نهایت پختگی و آراستگی، در قالب نامه، ارائه و تحریر یافته است. بعضی از نامه های خاقانی، دل نامه هایی هستند که اطلاعات قابل توجهی در مورد نویسنده و جامعه ای که در آن زندگی کرده است در اختیار ادب دوستان قرار می دهد. در این مقاله، اهمیت و ارزش منشأت، به عنوان نمونه ی برجسته و بارز هنر نثرنویسی شاعری توانا، بیان می گردد تا علاقه مندان، در زمینه خاقانی پژوهی، آن اثر را بیشتر مورد توجه و مدنظر خود قرار دهند.
ضمیر ناخودآگاه جمعی و نقش درون مایه ها و تصاویر آن در غنای اثر ادبی با تکیه بر مقایسه موضوع «صبر بر مصیبت» در «کلیدر» و «دا»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۹
151 - 192
حوزههای تخصصی:
برای نقد یک اثر هنری روش های مختلفی وجود دارد که منتقدین با به کارگیری آن ها به نقد و تحلیل آثار هنری و ادبی می پردازند. تا به امروز، نقدهای صورت گرفته بیشتر متوجه دنیای بیرون نویسنده، نفس اثر به تنهایی و همچنین اِعمال نفوذ نویسنده بر داستان بوده است. این پژوهش سعی دارد یافته های مطالعات روان شناختی درباره ضمیر ناخودآگاه جمعی و استفاده از محتویات و امکانات آن در خلق اثر هنری را بررسی کند؛ از این رو، هدف اصلی این پژوهش، پاسخ به این سؤال است که عوامل و عناصر متعلق به ضمیر ناخودآگاه در ادبیت یا بخشیدن حیثیت ادبی به «دا » و «کلیدر» چه نقشی داشته است؟ این پژوهش به شیوه تحلیل اسنادی و روش تحلیلی- توصیفی انجام گرفته است. نتیجه نشان می دهد که هر متنی با هر سطحی نمی تواند بستر مناسب و شرایط لازم برای ایفای نقش کهن الگوها و اساطیر را در خود فراهم سازد . متونی که تنها پرورده عقل و حواس پنجگانه باشد، نمی توانند پا را فراتر از عقل بگذارند؛ این در حالی است که هر چه حس و تخیل آزادتر گذاشته شود، متنی ادبی تر و از لحاظ اساطیری، غنی تر در اختیار خواهیم داشت.
نیماپژوهی در ترازوی نقد دانشگاهی و غیردانشگاهی: بررسی انتقادی مبانی و رویکردها، مطالعه موردی: تقی پورنامداریان و رضا براهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جدال بر سر نظریه ادبی و شعر نیما سابقه ای طولانی دارد. منتقدان ادبی هرکدام از ظن خود یار نیما شده اند و تفسیر مخصوصی از او ارائه داده اند. مسئله این پژوهش بازخوانی انتقادی آرای پورنامداریانِ دهه هفتاد و براهنی، در جایگاه نمایندگان نقد دانشگاهی و غیردانشگاهی، خواهد بود. این پژوهش نشان داد که پورنامداریان و براهنی گاه در فهم خود از نیما دچار افراط شده اند. نتیجه آنکه پورنامداریان علی رغم تلاش برای فهم نو از نیما همچنان گرفتار سنّت های کلیشه ای نقد ادبی است که باعث می شود شعر نو را ذیل شعر سنّتی تعریف کند. در سوی دیگر نیز براهنی از فرآیند تاریخی نظریه پردازی و شعر نیما غفلت کرده، در بعضی آرای خود به افراط گراییده و از بحرانی خبر می دهد که در شعر دهه هفتاد به بعد شاهد آن هستیم. به عبارتی، سنّت و مدرنیته در آرای این دو منتقد به وضوح سر ناسازگاری با هم دارند. پورنامداریان می خواهد شعر مدرن را با نقد سنّتی بیامیزد و براهنی در نقد خود دچار جزم اندیشی می شود.
تحلیل گفتمانی شعر حافظ براساس مربع ایدئولوژیک ون دایک (تحلیل موردی غزل با مطلعِ «ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸۵
35 - 66
حوزههای تخصصی:
در این مقاله غزلی مشهور از حافظ براساس مربع ایدئولوژیک ون دایک (زبانشناس و استاد تحلیل گفتمان) به اجمال بررسی می شود و بر اساس برخی عوامل گفتمان مدار مورد تحلیل و تفسیر صوری و محتوایی قرار می گیرد و تحلیل می شود که چگونه حافظ در ضمن غزلی به صورت تقابلی ویژگیهای مثبت «ما« (حافظ، عارفان) را برجسته کرده، و به طور ضمنی ویژگی های منفی «دیگران» (طبقات حاکم و مطرح جامعه) را تشخص بخشیده، و صفات منفی «خود» و ویژگیهای مثبت «دیگران» را کم اهمیت جلوه داده است؛ چهار رکنی که از محورهای اساسی نظریه ون دایک در تحلیل متون و گفتارهاست. هدف اصلی این پژوهش، شناخت بیشتر و مصداقی دیدگاه های اخلاقی-اجتماعی حافظ و روزگار او از لابه لای اشعار است که کم و بیش از دید نظریه تحلیل گفتمان انتقادی قابل ارزیابی است.
روش این پژوهش توصیفی-تحلیلی (کیفی) است و داده های آن با استفاده از شیوه کتابخانه ای انجام شده است؛ از جمله نتایج پژوهش این است که با معرفی شیوه ها و شگردهای زبانی و بلاغی حافظ در بیان مسائل اخلاقی و انتقادی، دغدغه های بزرگ انسانی و اجتماعی او معرفی شود که با رویکردی اصلاحی، دین مدار و حق محور انجام می گیرد. حافظ در این راه با استفاده از بیان مستقیم و غیرمستقیم و به کارگیری واژگان و نحو و شگردهای بلاغی مناسب بویژه به کارگیری هنرمندانه تقابلها و تضادها و انواع کنایات و تناسبات لفظی و معنایی، گفتمان انتقادی خود را شکل داده است. او با برجسته کردن ویژگیهای مثبت ما مثل دوری از بدگویی و بداندیشی و دوری از ناحق و امثال آن از ویژگیهای منفی دیگران مثل بد گفتن و بد شنیدن، بد اندیشیدن و عیبگویی و تهمت زدن، و اهل ریا و غرور بودن انتقاد کرده است.
واکاوی تطبیقی مضامین و ویژگی های غنایی در اشعار حمید سبزواری و پابلو نرودا با تکیه بر ادبیات پایداری ایران و شیلی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۰
72 - 89
حوزههای تخصصی:
شعر غنایی از قدیم ترین ایام مورد توجه شاعران بوده و یکی از اصلی ترین گونه های شعر به شمار می آید. بر اساس تعاریف ایرانی و غربی بارزترین ویژگی های شعر غنایی را می توان بیان احساسات و عواطف، تراژیک بودن، اندوه، حسرت، ماهیت نمایشی، اجتماعی بودن، زبان اول شخص، ایجاز و کوتاهی، وابستگی به زمان حال، وصفی بودن، تخیل نیرومند و بیان موسیقایی دانست. برخی از این ویژگی ها را در ادبیات پایداری نیز می توان مشاهده کرد؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی تطبیقی مضامین و ویژگی های غنایی در ادبیات پایداری اشعار حمید سبزواری و پابلو نرودا از شاعران برجسته ادبیات لاتین آمریکا و از تأثیرگذارترین شاعران «شعر نو» قرن بیستم میلادی است. نتایج به دست آمده نشان می دهد علیرغم تفاوت های بسیار فرهنگی و اجتماعی و پیشینه تاریخی شیلی و ایران، بن مایه های مشترک ادبیات غنایی بر پایه ادبیات مقاوت و پایداری در اشعار سبزواری و نرودا دیده می شود که از دغدغه های انسانی و فطرت آزادی خواه انسان ها برمی خیزد.
بازتاب اندیشه های تعلیمی- اخلاقی در آیینه اشعار واعظ قزوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۲
1 - 35
حوزههای تخصصی:
ملّا محمّد رفیع قزوینی، متخلّص به واعظ، از خطبا، نویسندگان و شعرای مشهور سده یازدهم هجری است، که با تأسی از پیشینیان و هم اندیشه با شعرای عصر صفوی، مخاطب را به فراگرفتن اندیشه های تعلیمی- اخلاقی تشویق می کند. اندیشه های تعلیمی -اخلاقی در آیینه اشعار واعظ، به سه طریق انعکاس داده شده است. نخست اینکه: به طور مستقیم، نوع انسان را مورد خطاب قرار می دهد. دوم اینکه: طرف خطاب خود شاعر است، امّا غیر مستقیم اندیشه های تعلیمی- اخلاقی را به مخاطب گوشزد می کند. سوم اینکه: فرد خاصی را مورد خطاب قرار داده، غیر مستقیم اندیشه های تعلیمی- اخلاقی را به مخاطب یاد آوری می کند. در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای، اکثر اندیشه های تعلیمی- اخلاقی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. خواستگاه اندیشه های تعلیمی- اخلاقی در دیوان اشعار واعظ قزوینی، متون تعلیمی- اندرزی ایران قبل از اسلام، آیات قرآنی، احادیث نبوی و اقوال بزرگان دینی است. مطالعه زندگانی وی و اینکه به نیابت از نیای خود، ملّا فتح الله واعظ قزوینی، روزگار خود را در مراسم پند و وعظ و خطابت گذرانیده، ثابت می کند که در اشعار وی، بسامد مضامین تعلیمی- اخلاقی، بیشتر از جنبه های دیگر شعری باشد. در اشعار واعظ، بخصوص غزلیّات، با تأسی از شعرای سبک هندی،اندیشه های تعلیمی- اخلاقی، به دلیل ارتباط افقی غزل و بهره گیری از عنصر خیال تمثیل(اسلوب معادله) از بسامد بسیار گسترده ای در مقایسه با شعرای پیشین برخوردار است.
بررسی و تحلیل کارکردهای تعلیمی و اخلاقی عشق در غزلیات حسین منزوی با رویکرد به مفهوم «صمیمیت» در نظریه مثلث عشق از رابرت استرنبرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۲
67 - 86
حوزههای تخصصی:
عشق را باید پدیده ای انسانی و فراتر از معیارهای تمایزگذار بشری دانست. وجود این عنصر در آدمی، به او هویت بخشیده و لذت های زندگی را برایش افزایش داده است. در حوزه روان شناسی، رابرت استرنبرگ در چهارچوب نظریه مثلث عشق به ابعاد گوناگونی از مفهوم عشق پرداخته و آن را دارای سه ضلع صمیمیت، شور و تعهد دانسته است. در شعر فارسی نیز، شاعران بسیاری به این مفهوم اشاره کرده-اند. در این بین، حسین منزوی بارها در غزلیات خود از اهمیت عشق و لزوم صمیمیت در آن سخن گفته و کارکرد تعلیمی آن را مورد نظر قرار داده است. هدف پژوهش حاضر، بررسی کارکردهای اخلاقی صمیمیت در پیوندهای میان عاشق و معشوق در غزل های منزوی است. این تحقیق با استناد به منابع کتابخانه ای و روش توصیفی- تحلیلی تدوین شده است. نتایح تحقیق نشان می دهد مفهوم صمیمیت در روابط عاشقانه ای که در غزلیات شاعر تبیین شده است به سویه های تعلیمی متنوعی چون: حمایت احساسی و هیجانی از معشوق؛ تجربه خوشحالی در کنار معشوق؛ احترام بسیار برای معشوق و ارج نهادن به یکدیگر؛ تکیه کردن بر معشوق هنگام نیازمندی ها، افزایش روحیه ایثارگری و بذل مال برای همدیگر در رابطه اشاره دارد. در یک نگاه کلی، عشق در ساختار فکری منزوی، صرفاً در روابط هیجانی و احساسی بینافردی خلاصه نمی شود و او کارکردهایی اخلاقی برای این پدیده انسانی در نظر گرفته و در اشعار خود بازتاب داده است. بنابراین، نگاه شاعر به پدیده عشق، دارای دو وجه اخلاقی- عاطفی است و این نگاه را می توان به عنوان شاخصه ای سبکی در نظر گرفت.
مقایسه برخی جنبه های زبانی در اشعار ایرج میرزا و سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایرج میرزا، خود را سعدی عصر معرفی می کند و ملک الشعرای بهار در شعری که در رثای او آورده است او را سعدی شیرازی لقب می دهد. اشعار ایرج میرزا چه ویژگی هایی دارد که آن را به اشعار سعدی شبیه کرده است؟ این پژوهش که بر اشعار ایرج میرزا تمرکز دارد و از نتایج تحقیقات دیگر در باب سعدی بهره برده است، در صدد استخراج این وجوه تشابه به روش کتابخانه ایست. سعدی و ایرج میرزا، هر دو، در تقابل سازی و کاربست تناسب های زبانی اشتراک دارند. در تکرار و آهنگ افزاییِ از آن طریق، مشترکند. به استعاره و مجاز و بالکل محور جانشینی کمتر می پردازند و استعارات و مجاز های دور از ذهن به کارنمی برند؛ غالب انحراف از نرم های هر دو شاعر در محور هم نشینی است و منشا مشابهت ایرج میرزا و سعدی هم همینست؛ تسلط دو شاعر بر واژگان و زبان منتهی به برجسته سازی زبان در قالب انواع تکرار همخوان، واکه، واژه و جمله، تقابل های گسترده و در ابعاد گوناگون صرفی و نحوی و تلفیق زبانی سبک های خراسانی، عراقی و معاصر است.
بررسی فرافکنی در قالب تمثیل در منطق الطیر عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرافکنی در رفتار، گفتار و احساسات افراد و بخصوص در ادبیات فارسی وجود دارد و آثار آن در ارتباطات انسان با افراد و با جهان بیرون مشهود است که در قرون اخیر به عنوان یکی از مباحث علم روانشناسی مطرح شده است. رد پای این مفهوم در آثار کلاسیک بخصوص منطق الطیر عطار نیشابوری در شرح ماجرای سی مرغ در جستجوی سیمرغ دیده می شود؛ پرندگانی تمثیلی و نمادین که به دنبال محبوب ازلی و ابدی رهسپار سفری پر مخاطره هستند؛ گروهی از پرندگان بر حسب بینش درونی خود از رفتن در این راه امتناع می کنند و مطلوب غیر حقیقی را بر می گزینند و پندار خود را به محبوب حقیقی فرافکنی می کنند و در نهایت گروهی اندک به محبوب می رسند. روش تحقیق در این پژوهش بر مبنای هدف، توصیفی– تحلیلی است. یافته ها نشان می دهد که شکل فرافکنی با توجه به نمادین بودن شخصیت ها متفاوت است و از آنجایی که وحدت موضوع در کل اثر وجود دارد نوع فرافکنی ها نیز از یک موضوع یکسان تبعیت می کند که در قالب جهان بینی های مختلف شخصیت ها مطرح شده است. در نتیجه هر کدام از شخصیت ها به نوعی ویژگی ها، افکار و احساسات خود را به مطلوب فرافکنی کرده اند و به سرکوبی یا انکار توانایی های خود پرداخته اند.
تمنای دوزخ: بازجست نگاه و نگرش عرفا به دوزخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شطحیات در اصطلاح عرفان و تصوف، کلمات و سخنانی است که عارفان در حال وجد، ذوق، مستی و بی خودی بر زبان می آورند که گاهی کفرآمیز و خلاف آموزه های الهی است. یکی از این شطحیات تمنای دوزخ است. در واقع نگاه عارفان به دوزخ نگاهی متناقض نماست. آنان باور دارند که می توان با شکستن الگوهای منفی نسبت به دوزخ به حقیقت دست یافت. مشایخ متصوفه در موقعیت های مختلف با انگیزه های گوناگون این شطح را بر زبان رانده اند و دلایل و انگیزه های گوناگونی را برای ورود به دوزخ بیان داشته اند. نویسندگان پژوهش حاضر با روش تحلیلی تطبیقی و با هدف بازجست نگرش عرفا به دوزخ به بررسی و تحلیل متون مختلف نثر عرفانی تا قرن هفتم پرداخته اند. از دلایل و انگیزه های دوزخ طلبی عارفان می توان موارد ذیل اشاره کرد: طلب شفاعت برای خلق، ایثار و شفقت، مفاخره به قدرت معنوی، رضا به قضای الهی، بی اعتنایی به دوزخ، شوق وصال دوست؛ این طرز نگاه به دوزخ در میان اقوال عرفا، در تذکره الاولیا بیشتر از سایر کتب عرفانی به چشم می خورد و دوزخ طلبی در سخنان مشایخ بزرگی چون خرقانی، بایزید، شبلی نسبت به دیگر عرفا، بسامد بیشتری دارد.
ادبیات بومی در رمان درخت انجیر معابد احمد محمود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات بومی نوعی از ادبیات است که شرایط زیستی و بومی یک منطقه، آداب و رسوم و عقاید و باورها، فرهنگ، مناسبات و روابط اجتماعی، مذهبی و غیره را که بر آن منطقه حاکم است، منعکس می کند. گرایش به این نوع ادبیات در میان داستان نویسان معاصر فراوان دیده شده است. احمد محمود نویسنده برجسته رئالیست ایرانی است که توانسته به نحو مطلوبی عناصر بومی منطقه جنوب ایران را در آثار خود بازتاب دهد. آشنایی عمیق وی با فرهنگ مردم سواحل خلیج فارس و بهره گرفتن از عناصر بومی مناطق جنوب ایران، آثار وی را از منظر ادبیات بومی و اقلیمی قابل بررسی و تأمل نموده است، به همین دلیل جستار حاضر به بررسی ادبیات بومی در آخرین اثر این نویسنده که رمان درخت انجیر معابد است، می پردازد. دستاورد پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانه ای انجام شده، نشان می دهد که احمد محمود در درخت انجیر معابد آداب و رسوم، عقاید و باورها، لهجه و گویش مردم جنوب ایران را در کنار تاریخ و جغرافیای طبیعی و انسانی این منطقه به تصویر کشیده است که این امر بیانگر آگاهی و تسلط عمیق وی بر جنبه ها ی مختلف تاریخ، جغرافیا و فرهنگ مردم ساکن جنوب کشور است.
بررسی صحت وسقم چند انتساب از سفینه روضة الناظر و نزهة الخاطر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۴)
117 - 132
حوزههای تخصصی:
روضه الناظر و نزهه الخاطر سفینه ای است به جامانده از قرن هشتم، مشتمل بر اشعاری با زبان فارسی و عربی. این سفینه را عزالدین عبدالعزیز کاشی گردآوری کرده است. نسخه مد نظر ترقیمه ندارد و در ارتباط با تاریخ دقیق آن به حدس و گمان روی آورده اند. روضه الناظر و نزهه الخاطر ازنظر معرفی و ارائه نمونه های شعریِ شاعران گمنام و شناخته شده، دارای ارزش و اهمیت ویژه ای است. تمامی اشعاری که در این سفینه آمده، از شاعران پیش از سده هشتم است. سفینه مد نظر ازنظر تاریخی و معرفی شاعران و حل تنازع در انتساب شعرِ شاعران بسیار درخور است؛ بااین حال نباید از این موضوع مهم نیز غافل بود که گاهی خطاهایی در انتساب اشعار شاعران، در آن رخ داده است. پژوهش پیش ِ رو بر آن است تا با مطابقت نسخه های خطی و چاپی بتواند چند انتساب مشکوک این سفینه را بررسی و صحت و سقم آنها را مشخص کند. تقدم و تأخر تاریخیِ نسخه ها و متونی که بررسی و با متن روضه الناظر و نزهه الخاطر مقابله شده اند، در تأئید و رد این انتساب ها از اهمیت بالایی برخوردار است. در این جُستار هشت مورد از انتساب های مشکوک سفینه مزبور بررسی شد که سه مورد با قطعیت تأیید و سه مورد رد شد. در دو مورد دیگر اگرچه با قاطعیت نمی شود نظر داد، اما می توان حدود منطقی انتساب ها را مشخص کرد.
بررسی دستوری شدگی قیود تشدید در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قید تشدید، جزئی زبانی است که با استفاده از آن درجه، شدت و یا مقدار عناصر دیگر زبانی مثل افعال، صفات و قیود مشخص می شود. دستوری شدگی نیز فرآیندی است که طی آن اجزای واژگانی به صورت امکانات دستوری درمی آیند و یا عناصر دستوری، دستوری تر می شوند. معمولاً مسیر دستوری شدگی اجزای دستوری مختلف تفاوت هایی با یکدیگر دارد و منابع واژگانی اولیه آنها نیز متفاوت است. این امر در مورد قیود تشدید نیز صادق است. زبان شناسان بر اساس تحقیقات بر روی زبان های مختلف، منابع واژگانی معینی برای قیود تشدید مشخص کرده اند. هدف پژوهش حاضر توصیف مشخصه های ممیز، شناسایی و بررسی شیوه تکوین این نوع قیود از منظر دستوری شدگی در زبان فارسی است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و مبنای اصلی این تحقیق، پیکره ای است که از پنجاه تارنمای فارسی زبان کشور ایران تشکیل شده است. پژوهش حاضر در صدد است به این سؤال پاسخ دهد که منابع معنایی قیود تشدید در زبان فارسی چه منابعی هستند و آیا این قیود تشدید از رهگذر دستوری شدگی وارد زبان فارسی می شوند؟ در این تحقیق علاوه بر مشخص نمودن مسیر دستوری شدگی قیود تشدید به منابع واژگانی قیود تشدید فارسی توجه خاصی شده است. شواهد موجود مبین آن است که منابع اصلی واژگانی قیود تشدید در زبان فارسی ناظر بر مفاهیمی چون: «وسعت»، «بزرگی» و یا «فراوانی» (کمیت) هستند.
کارکرد استعاره های مفهومی در شعر جعفر ابراهیمی
منبع:
مطالعات زبان فارسی (شفای دل) سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۷
93 - 118
حوزههای تخصصی:
استعاره های مفهومی (Conceptual metaphors) که شامل استعاره های جهتی و فضایی، هستی شناختی و ساختاری است، از زمره بحث های نو در زبان شناسی شناختی محسوب می شود. نظریه استعاره مفهومی، درک یک حوزه معنایی برحسب حوزه دیگر است که بر اساس تناظر (نگاشت) بین دو مجموعه مبدأ و مقصد انجام می شود. در این جستار، به روش توصیفی- تحلیلی، استعاره های مفهومی برای شناخت نگاشت بین قلمرو مبدأ و مقصد در شعر جعفر ابراهیمی بررسی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد: در تبدیل زبان در ادبیات کودکان از معانی واقعی به معانی مجازی و صورت های مختلفی که اقسام مجاز نامیده می شوند، استعاره های مفهومی، بسیار مورد توجه آفرینندگان آثار ادبی قرار گرفته است. این پژوهش در پی نشان دادن انواع استعاره های مفهومی در شعر جعفر ابراهیمی است؛ یعنی حوزه های مبدأ مورد توجه شاعر برای ملموس و محسوس سازی مفاهیم انتزاعی و ذهنی چیست؟ دیگر آنکه او از استعاره های مفهومی تا چه حد بهره برده و اهمیت این استعاره ها در شعر او چقدر است؟ یافته های پژوهش حاکی است که ابراهیمی به خوبی دریافته است که نوجوانان می توانند استعاره هایی مانند «زندگی، سفر است» را درک کنند و این استعاره ها در نشان دادن شیوه زندگی و هویت بخشی به آنان بسیار آموزنده است. مهم ترین حوزه مبدأ در شعر جعفر ابراهیمی، طبیعت و وابسته های آن است. شاعر با این حوزه مبدأ به عینی سازی مفاهیمی چون پاکی و صمیمیت پرداخته است. بخش وسیعی از استعاره های مفهومی در اشعارش برپایه حوزه مبدأ رنگ هاست، وی بر طبق استعاره «مفاهیم، رنگ هستند» به مفهوم پردازی مفاهیمی چون «شادی، سرخ است» و «امید، سفید است» دست زده است.
A Study of the Predictors of English and Persian Language Learners’ Psychological Well-Being(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۷)
1 - 12
حوزههای تخصصی:
Positive psychology constitutes an approach to the study of human behavior that examines the extent to which individuals’ affective factors are likely to ameliorate their life conditions and their performance in diverse academic and occupational settings. The present study strived to determine the degree to which university learners’ psychological well-being, as their main positive psychology factor, was influenced by their grit, emotion regulation, and academic engagement. To this end, the researchers used convenience sampling to select 221 English Language and Literature learners and 178 Persian Language and Literature learners from among the learners of a university in Tabriz (Iran) as the participants. Second, they administered the English and Persian versions of the psychological well-being scale, grit scale, emotion regulation scale, and academic engagement scale of the study to the learners of English and Persian respectively. Finally, the researchers utilized SPSS 25 and Amos 24 to analyze the obtained data. Based on the results, while English learners’ grit, emotion, regulation, and academic engagement significantly predicted their psychological well-being, Persian learners’ grit, and academic engagement constituted significant predictors of their psychological well-being in their academic setting. Moreover, English learners’ psychological well-being was significantly higher than that of Persian learners. The results may have certain implications for professor educators, syllabus designers, and professors in the context of Iran.
تحلیل نحوی سبک نثر در داستان های جلال آل احمد
منبع:
مطالعات زبان فارسی (شفای دل) سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸
122 - 145
حوزههای تخصصی:
نحو، بخشی از دستور زبان است که در مورد رابطه واژه ها در جمله بحث می کند. کیفیّت این روابط از آن جهت اهمیت دارد که نظم حاصل از آن ها، حاکی از انسجام و هدف مندی ذهن و فکر است؛ لذا کشف نظم و رابطه بین بخش های مختلف کلام می تواند راهنمای رسیدن به نوع نگاه صاحب کلام به موضوع باشد. هدف این پژوهش، یافتن نشانه ها و شاخصه های نحوی در سبک آثار داستانی جلال آل احمد است که بتواند در رسیدن به ساختار اخلاق و افکار و اندیشه او راهنما باشد. در این بررسی میانگین بالای ویژگی هایی نظیر جملات نشان دار، تعداد واژه در جمله، هم پایگی و وابستگی عبارات، وجه اخباری افعال، صدای دستوری و زمان ماضی ساده فعل نشان می دهد که آل احمد نسبت به مسائل پیرامون خود حساس، متأمل و تحلیل گر بوده و نظرش را با صراحت و اعتقاد راسخ بیان می کرده است. همچنین او را شخصیتی واقع گرا و دارای ثبوت شاکله روحی می یابیم.
جایگاه فرزند در منظومه فکریِ عبدالرّحمن جامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۲
87 - 110
حوزههای تخصصی:
عبدالرّحمن جامی شاعر و نویسنده سده نهم هجری، شاعر پرتلاشی در حوزه ادبیات تعلیمی و اندرزی است. فرزندان و کودکان در این حوزه، اهمیت بسیاری دارند. در این پژوهش، آثار فارسیِ جامی به روش تحلیلی-توصیفی بررسی شد. جامی نکات مهمی هم در حوزه آموزش و هم در حوزه تربیت فرزندان بیان کرده است: مانند بهره از روش های بازی، نمایش، طنز، گفتگو در آموزش و یادگیری فرزندان، پاسخ گو بودن والدین در برابر مطالبات و قوانین وضع شده خود، اهمیّت عمل خودِ والدین در بیان اندرزها، توجه خاص به ادبیات کودک هر چند به اشاره در سده نهم هجری، مشورت کردن با فرزندان در امور مهم، قدرت انتقاد فرزندان از رفتارها و عقاید نادرست والدین و انتقادپذیریِ والدین، اقرار به وجود شکاف و فاصله فکری در عقاید و دیدگاه های والدین با فرزندان، کنترل فرزندان به موازات مستقل کردن تدریجیِ آنان، ایجاد محیط لذّت بخش برای فرزندان با بهره از طنز و حکایت و تمثیل، دل سوزیِ والدین و صمیمیّت با فرزندان یافته های پژوهش نشان دادکه نظریات جامی درباره تربیت فرزند، با روش های نوین آموزش فرزندان هماهنگی دارد و هم چنین شیوه تربیتیِ جامی بسیار نزدیک به شیوه تربیتیِ والدین مقتدر است؛ شیوه ای که بهترین نوع تربیت است و سازگار با برخی از نظریه های روان شناسان حوزه تربیتی.