مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
سوررئالیسم
ظهور و افول مکتب های ادبی
منبع:
زبان و ادب ۱۳۷۹ شماره ۱۲
حوزه های تخصصی:
تأثیر سوررئالیسم بر تفکر معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مطالعه ادبیات معاصر غرب که همه چیز آن در بحث پسامدرن، یا سایر صفاتی که برای این دوره بکار می برند، فرو رفته است، به قضایایی برخورد می کنیم که نزد سایر ادبا و شاعران نیز رواج داشته است. از جمله شکل گیری مکتب سوررئالیسم است که در ابتدای قرن بیستم در فرانسه ظاهر شد. در مقالهً حاضر، بدون این که به جزئیات تاریخی این مکتب اشاره شود، به پژوهش در زمینه نقاط مشترک جهان بینی این نوع ادبیات و آنچه که در تفکر معاصر شاهد آنیم، پرداخته ایم. هرچند در غرب پژوهش های بسیاری در بارهً مکتب سوررئالیسم انجام گرفته است، اما با توجه به بازنمایی چندین ویژگی از این جنبش در نوشته های ادبی- فلسفی سال های اخیر و دگرگونی علوم انسانی، یافتن پیوندهای دنیای سوررئالیست ها با دنیای امروز و تطبیق برخی از پیام های آن ها با یافته های جدید، ضرورت می یابد. این مقاله در نظر دارد در سه بخش این تشابهات را نشان دهد
کاربردی از مدل کنشی: ظهور کنشگر زن در آثار داستانی مادام دولافایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مساله اساسی این مقاله ، تصویر سوررئالیستی است . تصویر سوررئالیستی از نظر ماهیت معرفتی و زیباشناختی ، اساسا با تصویر کلاسیک ، رمانتیک ، نمادگرا و ایماژیستی متفاوت است . مقاله ، نخست با اشاره به پیشینه نگارش سوررئالیستی ، سابقه این شیوه نگارش را از کتاب مقدس و عصر افلاطون تا تصوف اسلامی نشان داده است . آنگاه به بررسی مبانی نظری تصویر سوررئال پرداخته و مبانی معرفت تصویر سوررئالیستی را کاویده و بر این اساس ، درباره ماهیت تصویر سوررئال و زیباشناسی آن بحث میکند ، سپس نقش و ارزش تصویر سوررئالیستی را مطرح و جایگاه تصویر را در بافت نوشتار سوررئالیستی بررسی کرده است ...
بوطیقای تصاویر و اشیاء در گفتمان سوررئالیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به دنبال بررسی این مسأله است که آیاشعر وشاعرانگی که آن را متعلق به قلمروی کلمه وزبان میدانیم، در تصویر نیزتحقق مییابند؟ بااین فرض که به همان گونه ای که درمتن نوشتاری میتوان با به کارگیری ویژگیها و روش هایی حتی ناخودآگاهانه موجد شاعرانگی شد؛ درتصویر نیزمیتوان اصولی راجست وجو کرد که تصویروشئ را دریک نقاشی یاهر ترکیب بصری دیگربه شعر تصویری تبدیل کند. درپی پاسخ به این پرسش ها ومسائل وردیابی این مفاهیم درنقاشی، به آثار وآرای سوررئالیست ها توجه میشود، زیرا آن ها بیش ازهرجریان دیگری مدعی کشف این جوهر شاعرانه درهنر وادبیات اند، هرچندکه درآثارشان دامنة گسترة تخیل، رویا و کشف، بسیار از مرزهایی که خود سوررئالیسم تعیین کرده، فراتر رفته است. مقاله بابررسی نظرات آن ها درکنار روش های برخی ازنقاشان سوررئالیست، علیرغم تفاوت های بسیاری که آثارشان بایکدیگر دارند به این نتیجه دست مییابد که جوهره های مشترک چون «باز گرداندن ارزش ازدست رفتة رویا» و «باز یافتن چیزها، واژه ها واشیاء درخود و نه درنسبت باسایر چیزها»، چه درمتن و چه درتصویر، موجد شاعرانگیاند، درکنار ویژگیها و روش هایی چون «نسبت دادن خواص غیرعادی به اشیای عادی»، «کنار هم گذاشتن اشیاء، مفاهیم و کلمات درظاهر بیارتباط»، «به هم ریختن رابطة موضوع واثر»، «تحریف عمدی مقیاس ها»، «عوض کردن مادة اشیاء»، «استقبال ازحادثه و تصادف» و «تسلیم به ناخودآگاه و جنون» و ...که همگی به وجودآورندة شعر تصویریاند. بدین ترتیب شعر تصویری، نه فرو کاستن تصویر وکلمه به یکدیگر ونه بازنمایی ذهن، که سازندة ذهن است واز این طریق، جهان نوینی را برای نگریستن میآفریند که عادت های دیداری رااز بین میبرد، و ذهن اندیشیدن و نگریستن را تجربه میکند.
غموض و شعر سوررئالیسیتی و سمبولیک عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غموض و ابهام، واژه هایی هستند که به هنگام سخن گفتن از آنها یا در هنگام نقد شعر و حکم درباره آن، هردو به یک معنا به کار می روند، حال آنکه تفاوت قابل توجهی میان آنها دیده می شود. غموض، با مفهوم مثبت خود در شعر، جایگاه غیرقابل انکاری را به خود اختصاص داده، به علاوه، این شعر نیز در برجسته ترین نمونه های خود با ویژگیِ غموض شناخته شده است. در حالی که ابهام با مفهوم سلبی اش موجب کم شدن یا از دست رفتن ارزش هنریِ یک اثر گردیده، خالق آن را در معرض اتهام قرار می دهد. در این مقاله سعی شده ابتدا با بیان معنای لغوی و اصطلاحی غموض و ابهام، به معادل هایی که در زبان های عربی و فارسی برای آنها در نظر گرفته شده اشاره و تفاوت آن دو بیان گردد. همچنین در کنار ارائه ابیاتی از شعر مبهم، به تحلیل نمونه هایی از شعر غامضِ سوررئالیستی و سمبولیک عربی پرداخته شود.
عرفان و سوررئالیسم از منظر زمینه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در اینکه پدیده های فکری تا حدّ قابل توجهی مولود شرایط اجتماعی اند، تردیدی وجود ندارد. تناسب فکری بانیان مکاتب اجتماعی با اوضاع حاکم بر آن جامعه، بیانگر این حقیقت است که اوضاع اجتماعی، جهان بینی ها را به وجود می آورند، آن ها را می پرورند، در ورطه سقوط می کشانند و سرانجام از بین می برند، یا جهت هدف گیریِ آن ها را از سمتی به سمت دیگر سوق می دهند. عرفان اسلامی از بطن اسلام زاده شد، اما تحت تأثیر شرایط اجتماعی ـ سیاسی دوره های مختلف به مکتبی تبدیل شد که اغلب مستقل از دین اسلام بررسی می شود. حکومت ها و اوضاع منتهی به ظهور آن ها در حیطه مذهب، اقتصاد، سیاست، فرهنگ و... ، در یک چرخه ارتباطی کاملاً متقابل، شیوه اندیشه و عمل افراد جامعه را تغییر می دهند. تأثیراتی که عوامل اجتماعی در پیدایش یا رشد عرفان و ادبیات عرفانی در ایران، و سوررئالیسم در ادبیات فرانسه داشته است، در کنار سایر عوامل غیر قابل انکار مؤثر مانند عوامل ذوقی و هنری، انگیزه های فردی برای رسیدن به سعادت و حقیقت واقعی، قابل بررسی است. هدف اصلی این نوشتار، مقایسه تطبیقی زمینه های اجتماعی پیدایش و رشد عرفان و سوررئالیسم است.
طرح لاسوس برای نمای خیابانیِ یک مجتمع مسکونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۱ شماره ۲۰
حوزه های تخصصی:
نمای خاکستری، به جامانده از فرآیند مجتمع سازی برای طبقة متوسط جامعه، میراث ناخواسته مدرنیسم بر بدنة خیابان ها است. یکنواختی و مشابهت نماهای بتنی، فضاهای همسان و کسل کننده ای را ایجاد کرده که هم بر سیما و نمای شهر تأثیر منفی دارد و هم مانع احساس تعلق ساکنین به محل زندگی خود می شود. این نماها به عنوان بخشی از یک معماری با ساختار و شکل از پیش تعیین شده از ظرفیت های محدودی جهت مداخله و نوسازی برخوردار است.
مجتمع مسکونی باتیژ در شهر اوکانژ نمونه ای از این مجتمع هاست که تأثیر منفی فضای آن بر نمای شهر و ساکنین مجتمع، شهرداری را به بازنگری در فضای باز مجتمع و نمایی که برای شهر رقم زده بود، واداشت. ""برنارد لاسوس""، معمار منظر فرانسوی طراحی و اجرای پروژة بازسازی نمای مجموعه را بر عهده داشت.
لاسوس پیش از ورود به عرصة منظر سال ها به عنوان نقاش شناخته می شد و فضاسازی مبتنی بر رنگ آمیزی و استعاره های هنری مجازی از راهبردهای اصلی وی در طراحی منظر به شمار می رود. در پروژة بازسازی نمای مجموعه مسکونی باتیژ، لاسوس از مجاز و استعاره در قالب نقاشی بر دیوارهای مجتمع بهره می گیرد و با تأثیرپذیری از زمینة فرهنگی- مکانیِ مجموعه و درگیر کردنِ کانسپت طرح با عناصر عینی- ذهنی محیط، توانسته نقاشی دیواری را از چارچوب هنری غیراجتماعی خارج کرده و ضمن آفرینش فضایی مطلوب برای ساکنان، هویتی نوین و توأم با خوانایی به خیابان ببخشد. اهمیت پروژه در آن است که چالش یک معمار منظر- نقاش امتزاج این دو هنر و خلق فضایی شهری در قالب نقاشی دیواری است. در این نوشتار، رویکرد سوررئال لاسوس برای پاسخ به بحران عدم تعلق خاطر- ناشی از نماسازی یکنواخت- و دستاورد این رویکرد در قالب آفرینش باغ- شهر خیالی مورد بررسی قرار می گیرد.
سوررئالیسم در حکایت های صوفیانه (معرفی یک نوع روایی کهن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با ادامه دادن بحث ناتمام تزوتان تودورف در تقسیمبندی انواع داستانهای فراواقعی در ادبیات غرب آغاز می شود و در ابتدا میکوشد با اتساع ایده تودورف و با استفاده از ملاک های طبقهبندی او، ژانر داستان سوررئالیستی و نظریه داستان سوررئالیستی را- در معنای عام و کلی آن- به عنوان یکی از انواع فراواقعی معرفی و تشریح کند. پس از تعریف داستان یا روایت سوررئالیستی- به معنای عام- نگارندگان با این فرضیه که نظریة داستان سوررئالیستی نظریهای کهن است و در مورد شماری از حکایتهای منثور عرفانی ما نیز صدق می کند، برگزیده ای از این حکایتها را در کنار آثار متأخری که نامبردار به داستان های سوررئالیستی اند، به لحاظ عناصر و اجزاء و کلیت فضا تحلیل می کنند؛ تا سرانجام نشان دهند آثار سوررئالیستی در غرب و شرق و از زمان کهن تاکنون، بر اساس نظریه یکسان شکل گرفته و در اجزاء نیز قابل قیاس اند.
نگاهی گذرا به جلوه های سوررئالیستی هشت کتاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سهراب سپهری از جمله شاعران نو پرداز معاصر است که توانسته است در کنار نیما، پدر شعر نو، و دیگر بزرگان شعر نیمایی همانند شاملو، فروغ فرخزاد، و اخوان ثالث بر فراز قله های شعر نو قد علم کند.
سروده های سپهری به علت آشنایی او با ادبیات و مکاتب غربی و همچنین علاقه و آشنایی با عرفان شرقی دارای رنگ و بو و سبکی یگانه است. توجه ویژه به عناصر طبیعی و نسبت دادن امور غیر عادی به اشیای عادی و گام نهادن در فراواقعیت در سراسر منظومه های او جاری و ساری است. رویکرد ذهنی و اشراقی سپهری باعث ورود او به تصورناپذیرها شده و شعر او را مملو از جلوه های سوررئالیستی کرده است. این مقاله در پی آن است که با معرفی جلوه های سوررئالیستی در آثار سپهری چگونگی تأثیر پذیری سپهری از فلسفة یونگ و مکتب سوررئالیسم را بررسی کند و از این رهگذر به شناخت تازه ای از اشعار او دست یابد.
بررسی مبانی سوررئالیسم در داستان «الشحّاذ» اثر نجیب محفوظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سوررئالیسم یکی از مکتب های ادبی است که از اروپا آغاز شد و به ادبیات دیگر ملل از جمله ادبیات عرب راه یافت و بر آن ها تاثیر گذاشت. مصر از کشورهای پیشرو در ادبیات داستانی عربی است که آشنایی نویسندگان مصری با اروپا و ادبیات اروپایی، راه را برای نفوذ جریان های نو ادبی، در آنجا هموارتر کرد. نجیب محفوظ؛ نویسنده ی بزرگ مصری و برنده ی جایزه ی نوبل 1988 از جمله نویسندگانی است که سوررئالیسم در برخی از داستان هایش بازتاب یافته است. نویسنده در داستان معروف الشحاذ (گدا) تصویر شاعری معاصر را ارائه می کند که در برخورد با دنیای جدید دچار نوعی تعارض شده است. این داستان، چگونگی تعارض ها و تلاش هنرمند برای رفع آن ها را نشان می دهد.کارهای انجام شده توسط شخصیت های داستان و نیز شگردهای نویسنده در پردازش آن خواننده را به سوی مکتب سوررئالیسم و اصول و روش های آن سوق می دهد. در این نوشتار به تطبیق مبانی این مکتب با داستان مذکور خواهیم پرداخت.
سوررئالیسم در داستان های شیهه اسب سپید زکریا تامر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محور اصلی این مقاله ، اثبات حاکمیت جوّ سوررئالیستی بر اولین مجموعه از داستان های کوتاه زکریا تامر، با عنوان«صهیل الجواد الابیض»است. این نویسنده ی معاصر سوری اگر چه در اولین گام های ادبی خود تحت تأثیر مستقیم آثار برجسته جهانی از قبیل آثار سارتر، کامو و کافکا بوده است، اما توانست است جسورانه قالب های کلاسیک را درنوردیده و به مکاتب ادبی وجهه محلی دهد . تامر از جنبش های ادبی متأثر شد تا با استفاده از آنها به بیان مشکلات بومی و منطقه ای خود بپردازد. احساس پوچی، مرگ اندیشی، پناه بردن به عالم رؤیا و خیال پردازی نمونه های معدودی از ادبیات سوررئالیستی است که وی هنرمندانه آن را در این مجموعه به تصویر کشیده است. در این پ ژوهش، نخست مهم ترین اصول و مبانی سوررئالیسم را بر شمرده ایم، تا با تکیه بر این مبانی، رد پای این مکتب تأثیرگذار ادبی را در این مجموعه دنبال کنیم. لازم به ذکر است، کل مجموعه که شامل یازده داستان کوتاه می باشد دستمایه این پژوهش قرار گرفته است تا با استناد به نمونه هایی از تصاویر ارائه شده ، حاکمیت تفکر سوررئالیستی بر این اثر ادبی را اثبات کنیم.
مکتب سوررئالیسم و اندیشه های سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میان مکتب های ادبی غرب و اندیشه های نهفته در متون کهن ادب پارسی، همانندی هایی به چشم می خورد که بازخوانی آنها با نگاهی تازه و تطبیقی، می تواند دستاوردهای فراوانی برای نقد ِ ادبی داشته باشد و گستره شناخت را نسبت به هر دو حوزه بازتر کند. سوررئالیسم ، یکی از مکتب های تأثیرگذار غرب است که بسیاری از ویژگی های آن را می توان در حکمت اشراق مشاهده کرد. سوررئالیسم، جدا از تفاوت های بسیاری که با فلسفه اشراق دارد، دارای شباهت های بسیاری با آن هست. این جستار برآن است تا با استناد به رساله های شیخِ سهرورد و بیانیه ها و آثار سوررئالیستی، هفت فنِ سوررئالیسم را که عبارت است از امر شگفت؛ رؤیا؛ نگارش خودکار؛ دیوانگی؛ تصادف عینی؛ اشیای سوررئالیستی و طنز با اندیشه های «شیخ شهاب الدین سهروردی» تطبیق دهد و مقایسه کند. نتایج به دست آمده نشان می دهد این دو تجربه هر چند در نقاط بسیاری به هم نزدیک و شبیه می شوند ولی مبدأ و معادی جداگانه دارند و خاستگاه و رهیافت هر یک نیز با هم متفاوت است. این تحقیق از نوع مطالعه کتابخانه ای است و با روش توصیفی و تطبیقی انجام گرفته است.
تحلیل ساختاری رمان اهل غرق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمان «اهل غرق» نوشتة منیرو روانی پور از برجسته ترین آثار ادبی است که به شیوة رئالیسم جادویی نگاشته شده است. در این جستار، رمان «اهل غرق» را بر اساس نظریّة ساختاری تودوروف بررسی کرده ایم تا ضمن استخراج پی رفت ها و گزاره های داستان به پیوند طرح رمان با ژرف ساخت آن دست یابیم. طرح دوبُنی رئالیسم جادویی در رمان «اهل غرق» بر مبنای دو روایت کلّی واقع گرایی و جادویی شکل گرفته است. این طرح دوبُنی در ساختار روایت رمان نمایان است. داستان با یک پی رفت جادویی شروع می شود و با یک پی رفت واقع گرایی پایان می یابد. روایت جادویی از 43 پی رفت و روایت واقع گرایی از 92 پی رفت تشکیل شده است. پی رفت های داستان به شیوة زنجیره ای و درونه گیری با هم ترکیب شده اند. استفادة نویسنده از شیوة رئالیسم جادویی به سبب امکان جمع متّضادها در این شیوه است تا بتواند با بیان متناقض نما، عشق و سیاست را با هم ترکیب کند تا در پرتو این ترکیب نشان دهد چه میزان از دعویی های عاشقانه مبتنی بر انگاشت های سیاسی است، همچنان که تدبیر های سیاسی بر اساس عشق و عدم تأمّل استوار است و نتوانسته ایم به سیاست با نگاه انتقادی مواجه شویم. نویسنده با این طرح، گذشته و آینده را به هم می پیوندد و ضمن نقد سیاست های کهن، استعمار نو و مجریان آن، ختم گذشته و ضرورت دگرگونی را نشان می دهد.
مقاله به زبان فرانسه: بررسی و شناسایی عملکردِ سازه های ضمیر ناخودآگاه در اثر ادبی «ناجا» نوشته ی آندره برتون (La démarche d’investigation de l’inconscient d’André Breton dans Nadja)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنبش ادبی و هنری سورئالیسم به رهبری آندره برتون توانست معنا و مفهوم جدیدی از «جستجوی خویشتن» را از ورای واکاوی و شناسایی «ضمیر ناخودآگاه» ارائه دهد. به طوری که این روند پردازشی را می توان در رُمان «ناجا» مشاهده کرد. در این داستان، ماجرای «خویشتن» با ملاقات یک زنِ الهام بخش آغاز می شود که ابزارِ اساسی خواب و رویا را برای راوی مهیّا کرده و افشاگرِ یک «تصادف عینی» است. در این رُمان، حصول و بازنمایی قوای روانی و ناخودآگاه و مستتر با اَشکال استعاری و نمادینِ خود، با توسل به شیوه هایی تحقق می یابد و قوّه ی خیال با خاطرات و خوابها عجین شده و ضمیر ناخودآگاه را بر روی صحنه داستانی نمایان می کند. به طوری که می توان شاهد پنداره های خیالی و ناخودآگاه شد. «ناخودآگاهِ جمعی» نیز که از غرایز، کهن الگوها و تصاویر اصیل و آغازین شکل گرفته قادر است تا از ظریف ترین تصاویر متنی پرده برداری کند. از سوی دیگر احساس غریب و اضطراب آورِ راوی «تصاویری» را رونمایی می کند که با پیش کشیدنِ پدیده «همزادِ» متحوّل و پویا، از فانتسم ها و یا پنداره های خیالی سخن می گوید که در طول رُخدادهای داستان در نوسان هستند.
عرفان سوررئالیزه: خوانشِ سکولار سنت عرفانی در شعر ادونیس (تحلیل بینامتنی شعر «تحولات عاشق»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر «تحولات عاشق» ادونیس عرصه ترکیب و تلفیق متون متعدد دینی و عرفانی است. این شعر مبتنی بر مفاهیم بنیادین معرفتی در رابطه سنت و تجدد است و در آن، مواجهه ای پیچیده و بدیع با متون عرفانی صورت می گیرد و معنای متن از رهگذر چنین چالش و رویاروییِ متون و مقولات گذشته و مدرن شکل می گیرد. این تحقیق از راه صورت بندی مفهوم نوینِ «عرفان سوررئالیزه» نحوه ارتباط این شعر با متون متعدد و متکثرِ پیشینِ آن را تبیین کرده است. پژوهش حاضر می کوشد با رهیافت تحلیل انتقادی، از راه تحلیل مؤلفه های مفهوم «عرفان سوررئالیزه»، شعر «تحولات عاشق» را بررسی و نقد کند. نتایج نشان می دهد که تقابل تودرتوی متون مختلف در این شعر بیانگر شکل گیری نگاه معرفتیِ جدیدی است که عاشق را از جوهر روحانی در جهان گذشته به غرایز نفسانی در جهان مدرن متحول می سازد. این تفکر با سلب صفات ربانی از طبیعت و نفی کیفیات مرموز، انسان را به عوامل نفسانی تقلیل می دهد.
فرهنگ اسلامی - ایرانی در کتاب الأدب الصغیر و تأثیر آن در منابع عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دو کتاب الأدب الصّغیر و الأدب الکبیر، نقطة تقاطع دو فرهنگ ایرانی و اسلامی محسوب می شوند. نویسنده با معیار عقل و خرد، مضامینی را از این دو فرهنگ برگزیده که نه تنها پس از گذشت بیش از هزار سال مورد تأیید خردمندانند؛ بلکه موجب تحسین آن ها شده اند. سبک نگارش ابن مقفّع که در نوع خود بدیع و بی نظیر است، در کنار مضامین عقلی مشترک در دو فرهنگ اسلامی و ایرانی، موجب شده است عبارات حکیمانة این کتاب که از اوّلین آثار مکتوب عربی محسوب می شود، تأثیر شگرف و کم نظیری در آثار پس از خود بگذارند. در این پژوهش نشان داده ایم که 30 عبارت حکیمانه از الأدب الصّغیر، عیناً در ده ها منبع عربی نقل شده و دست کم 27 مضمون مشترک با الفاظ مشابه، از این اثر به ادب عربی نفوذ کرده و بسیاری از مضامین آن در فرهنگ و ادب عربی نمود یافته است. این تأثیر شگرف که حاصل اندیشه های مشترک اسلامی و ایرانی است، اگر در منابع عربی بی نظیر نباشد، به یقین کم نظیر است.
رهیافتی تطبیقی بر کاربرد زبان در دو مکتب رئالیسم و سوررئالیسم از رهگذر بررسی رمان سووشون و بوف کور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان شناسی یکی از ابزارهای مؤثر در تحلیل سبک شناختی متن است. بی تردید یکی از وجوه تفاوت مکتب ها و نظریه های ادبی با یکدیگر، زبان مورد استفادة آنهاست. این مسئله فرضیة بنیادین این مقاله را شکل داده است. پژوهش حاضر با نگاهی تطبیقی به بازیابی نحوة به کارگیری زبان در دو مکتب رئالیسم و سوررئالیسم و بیان وجوه تفاوت آن از رهگذر بررسی دو رمان برجستة فارسی، «بوف کور» صادق هدایت و «سووشون» سیمین دانشور میپردازد. پشتوانة نظری این مقاله روش سبک شناختی جفری لیچ است. تحلیل زبانی دو اثر نشان میدهد با این که مبنای مشترکی در عناصر زبانی همة مکاتب ادبی به چشم می خورد اما نحوة به کارگیری و بسامد هر یک از این عناصر ازجمله اسم، فعل، صفت، قید، ساختار نحوی و جملهبندی، آرایههای لفظی و انسجام یا عدم انسجام کلام منجر به ظهور تفاوت های چشمگیری در سطح زبان مکاتب گوناگون میشود.
محاکات ناخودآگاه در تک گویی درونی: دامنه وسیع یک سوء برداشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تعدادی از مقالات علمی پژوهشی فارسی در سال های اخیر، به انعکاس محتویات ناخودآگاه شخصیت در تک گویی درونی و روایت جریان سیال ذهن، اشاره شده است. اما دانش روان شناسی به ما آموخته است که محتویات ضمیر ناخودآگاه ماهیتی غیرزبانی، مبهم و پنهان دارند و به دلیل مقاومت بخش آگاه روان انسان، راهی برای آگاهانه شدن ندارند و تنها شاید کسانی چون روان کاو یا روان درمانگر بتوانند از طریق واسطه هایی چون رؤیا، هیپنوتیزم و حالاتی چون خلسه یا تظاهرات روان پریشانه آنها را استنباط کنند. از آنجا که ادعای فوق عمدتا به مقالات و کتاب های فارسی محدود می شود، مقاله حاضر با بررسی انتقادی این مقالات و منابع آنها، به این نتیجه می رسد که این اشتباه گاهی ناشی از فقدان تسلط کافی بر مباحث نظری و گاهی نتیجه استناد به منابع کم اعتبار و دست دوم است. بر اساس منابع معتبر و اصیلی که مبانی نظری داستان نویسی جریان سیال ذهن را ارائه کرده اند، ادعای محاکات ضمیر ناخودآگاه در این شیوه داستان نویسی بر خلاف داستان های روان شناختی و آثار سوررئالیستی، ادعایی نادرست و غیرعلمی است.
تطبیق غزلی از مولانا با غزلی از سنایی براساس مؤلفه های مکتب سوررئالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سرچشمه بسیاری از اصول و روش های فکری و ادبی مولانا را باید در شعر سنایی جست؛ وجود برخی مؤلفه های سوررئالیستی در اشعار مولانا نیز می تواند از جمله این تأثیرپذیری ها باشد و می توان گفت که اندیشه های سوررئالیستی یا شبه سوررئالیستی، در اشعار هر دو شاعر، البته با شدت و ضعف، وجود دارد. در پژوهش حاضر، با روش توصیفی- تحلیلی، دو غزل سوررئالیستی از سنایی و مولانا بررسی و وجوه اشتراک و افتراق آن دو در مؤلفه های سوررئالیستی نشان داده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که ویژگی هایی سوررئالیستی همچون ذهنیت مطلق، حذف دو عامل زمان و مکان، بیان امور شگفت انگیز، نگارش خودکار، مستی و سکر، تخیل و رؤیا، تجلی روحانی، اعتقاد به نامحرمی زبان، عشق و آزادی، در هر دو غزل وجود دارد. از جمله تفاوت های دو غزل، می توان به تفاوت در میزان نگارش خودکار، مستی و سکر بیشتر مولانا نسبت به سنایی و زبان تصویری تر و هیجان انگیزتر مولانا اشاره کرد؛ چنانکه شعله واری بیان سنایی در تصویر شمع و شعله واری بیان مولانا در خود آتش نمایان شده است.