مطالب مرتبط با کلیدواژه

اقتدار کاریزماتیک


۲.

تحلیل تطبیقی نظریه اقتدار کاریزماتیک وبر با نقش رهبری امام خمینی+ در انقلاب اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انقلاب اسلامی ایران اقتدار کاریزماتیک مرجعیت رهبری امام خمینی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۲۷ تعداد دانلود : ۱۱۲۶
در انقلاب ایران نقش مؤثر رهبری امام خمینی+، موجب شد تا بسیاری از صاحب نظران، انقلاب اسلامی ایران را بر مبنای نظریه کاریزماتیک وبر تفسیر کنند. لکن میان علم سیاست غربی و نهضت امام خمینی+ در مبانی و مفاهیم تفاوت جدی و اساسی وجود دارد و نویسنده بر این نظر است که این تفاوت و تعارض به تحریف و تقلیل نهضت امام خمینی+ در تحلیل های ارائه شده در چارچوب علم سیاست غربی انجامیده است. لذا، این مقاله با نگاه انتقادی به نظر وبر در ارتباط با انقلاب ایران، و بیان ویژگی های رهبری امام خمینی+ به این نتیجه رسیده است که رهبری ایشان را نمی توان مبتنی بر نظریه کاریزمای وبر تحلیل کرد و با نشان دادن ماهیت اسلامی، تأکید بر عامل مرجعیت و رابطه شخصیتی، آن هم نه شخصیت فردی بلکه شخصیت علمی با محوریت «فقاهت» و «عدالت»، غیر شخصی و عقلانی بودن رهبری در انقلاب اسلامی ایران مورد توجه قرار گرفته است.
۳.

بررسی انتقادی کاربست نظریه اقتدار وبر در تحلیل انقلاب اسلامی

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اقتدار کاریزماتیک اقتدار قانونی اقتدار سنتی انقلاب اسلامی ایران ماکس وبر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۷۴ تعداد دانلود : ۲۴۱
انقلاب اسلامی ایران بر اساس نظریه اقتدار وبر مورد تحلیل های مختلفی توسط اندیشمندان ایرانی واقع شده است. به طور کلی می توان این تحلیل ها را به دو دسته تحلیل های انطباقی یا تسلیم پذیر و انطباقی انتقادی تقسیم کرد. منظور از تحلیل های انطباقی تحلیل های است که سعی در انطباق کامل نظریه وبر همراه با نظام ارزشی وی بر جامعه ایرانی هستند. منظور از انطباقی انتقادی، تحلیل های است که نظریه اقتدار وبر را پذیرفته اند ولی سعی دارند با ارزش های ایران اسلامی آن را هماهنگ سازند. اما به تحلیل های متأثر از وبر در ایران نقدهای جدی وارد است که برخی از آنها عبارت از: ۱- تناقض با اصل نظریه اقتدار وبر ۲- عدم فهم صحیح نظریه اقتدار وبر ۳- نگاه ایدئولوژیک و ارزشی به تحلیل جامعه شناسی سیاسی و خلط آن با مباحث فلسفه سیاسی ۴- عدم نگاه جامع به خصوصیات رهبری انقلاب و عدم فهم صحیح نهاد مرجعیت در شیعه، می باشد. البته باید متذکر شد که برخی از انتقادهای وارد شده بر تحلیل های مبتنی بر نظریه اقتدار وبر در مورد انقلاب اسلامی ایران صحیح نمی باشد. بعضی از این انتقادها از قبیل نقدهای فقهی فلسفی می باشد که در این مقاله به آن پرداخته ایم.
۴.

تحلیل و بررسی شخصیت کاوه آهنگر بر مبنای نظریه اقتدار کاریزماتیک ماکس وبر (بررسی فرایند چرخش کاریزما در شاهنامه فردوسی)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فردوسی شاهنامه کاوه اقتدار کاریزماتیک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲ تعداد دانلود : ۳۱
در اندیشه اساطیری ایران باستان چرخش قدرت در دست شاهان با مفاهیمی مبتنی بر پیوندهای نژادی و خونی چون فرّه ایزدی توجیه می شد. امّا در شاهنامه شخصیت هایی چون ضحاک نیز وجود دارند که بدون برخورداری از این ویژگی به پادشاهی می رسیدند و یا دست کم برای مدت محدودی از محبوبیت برخوردار بودند. همچنین کاوه آهنگر که از شخصیت های مهم در شاهنامه فردوسی است و بدون برخوردار بودن از فرّه ایزدی در حافظه جمعی ایرانیان همواره به عنوان شخصیتی کاریزماتیک مطرح شده است. در همین راستا این جستار با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی و بهره گیری از منابع کتابخانه ای و الکترونیکی به تحلیل و بررسی موشکافانه کردارهایکاوه آهنگر در شاهنامه فردوسی و مطابقت با دیگر آثار تاریخی و حماسی ایران، کشف و شناسایی هوّیت اساطیری یا تاریخی کاوه آهنگر و بازگفت نقش ها و عملکرد های کاریزماتیک و آنتی کاریزماتیک او و دیگر شخصیت های مرتبط با او در شاهنامه پرداخته است و چنین نتیجه گرفته است که با ارائه خوانشی جدید از شاهنامه برمبنای نظریه اقتدار کاریزماتیک ماکس وبر، اگرچه کاوه آهنگر از ویژگی های یک شخصیت کاریزماتیک و محبوب برخوردار بود امّا او از مؤلفه های یک شخصیت دارای اقتدار کاریزماتیک برخوردار نبود؛ همچنین او تنها مبارزی با ساختار حکومت ضحّاک نبود بلکه می توانست فردی در مقابل جمشید و فریدون نیز باشد چرا که هدف کاوه از قیام تنها دست یابی و برپایی داد بود. در نتیجه کاوه شخصیتی آنتی کاریزما بر علیه هرگونه قدرت کاریزماتیک بود.