مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
زنانه نویسی
حوزه های تخصصی:
تحلیل سبکی آثار زنانه با ابزارهای دقیق زبان شناسی برای دست یابی به مشخصه های نثر زنان و درنهایت نقد علمیِ این آثار، از اهداف مهم سبک شناسی زنانه است. این مقاله سعی دارد با مطالعه سبک شناختی خاطرات تاج السلطنه که یکی از آثار مهم نثر زنانه درباری در دوره قاجار است، ویژگی های زنانه این اثر را شناسایی کند. نشانداری واژگان، کاربرد فراوانِ صورت های بیانگر زبان همچون صفت و قید، صورت های مبهم و غیرصریح زبان و تشدیدکننده ها، کاربرد منادا و جملات معترضه و دعایی، صورت های خلاف قواعد دستور زبان فارسی و جملات ناتمام، تأثیر عوامل غیرخطی زبان، ساده نویسی، جزئینگری، بیان احساسات و ازتن نویسی. شرایط فردی و اجتماعی نویسنده موجب شده است تا برخی ویژگی های زنانه در این اثر دیده نشود. همچنین به سبب سطح بالای تحصیلات نویسنده، درصد قابل ملاحظه ای از کاربرد جملات پیچیده مشاهده می شود و به دلیل موقعیت برتر خانواده وی، وجهیت در سطح بالا است.
نمودهای زنانگی و مردانگی در زنانه نویسی و مردانه نویسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زنانه نویسی و مردانه نویسی، ویژگی هایی را بر متن تحمیل می کند و همواره می توان انتظار ابداع شیوه های جدید بیان تجربه های منحصر به فرد زنان یا مردان را داشت؛ از این رو ذکر تمام ویژگی های خاص آثار آن ها امکان پذیر نیست و باید در نظر داشت که بسیاری از همین ویژگی ها در نوشتار مردانه و زنانه با یکدیگر تفاوت، شباهت یا هم پوشانی دارد. در این مقاله به بررسی معیارهای زبانی و محتوایی زنانه نویسی در قیاس با مردانه نویسی براساس نمودهای زنانگی و مردانگی پرداخته شده است. هدف و غایت این کار، شناسایی تفاوت های نوشتار زنانه در قیاس با نوشتار مردانه است. منظور از توصیف زنانه نویسی و مردانه نویسی، برخورد با این پدیده ها در سطح است بدون آن که به علیت آن ها پرداخته شود. در مرحلة تبیینی، نمودهای زنانگی و مردانگی در زنانه نویسی و مردانه نویسی براساس پارادایم های ذات گرایانه و سازه گرایانه تبیین می شود. سپس نمودهای مذکور در پوشش قوانین کلّی ای که ماهیت آن ها را آشکار می سازد، جای داده می شود. در این مرحله چرایی و علت یابی مسأله (کشف رابطة علت و معمولی موضوع) مدنظر است و سرانجام نتیجه آن شد که زنانه نویسی و مردانه نویسی با وجود تفاوت ها، شباهت هایی نیز دارند. به عبارت دیگر، مختصات مردانه نویسی را می توان در زنانه نویسی و به عکس یافت و رابطة بین این دو را از رقابت و نفی به همکاری با یکدیگر و تأیید دیگری می توان باز تعریف کرد.
گلبدن نامه، گزارشی زنانه از تاریخ تیموریان هند
شبهقاره هند در قرن دهم، از مراکز شکوفایی زبان و ادب فارسی به دور از سرزمین مادری خود بوده است. گلبدننامه نخستین نثر بانونبشت فارسی، متعلق به این دوره است که به قلم بانویی غیرایرانی نگاشتهشده است.گلبدن، از منظر زنی دارای اعتبار اجتماعی و ناظر بر حوادث، خاطراتی از سلوک اجتماعی و خانوادگی پدرش، بابر و برادر خود، همایون، را برجای گذاشته است. به نظر میرسد این کتاب فراتر از خاطرهگویی، با زبانی زنانه در پی برجسته کردن، پنهان کردن یا دگرگون جلوهدادن موضوعاتی بودهاست. مسأله پژوهش پیشرو این است که گلبدن نامه به چه مباحث تاریخی- فرهنگی به ویژه در نمایاندن بخش همیشه پنهان مانده حکومتها یعنی زنان، اندرونی و روابط آنها از نگاه یک زن پرداخته و ازین رهگذر چگونه روایت تاریخی از پدر و برادر خود عرضه کرده است. پس از شرح محتوای تاریخی کتاب، دو موضوع در خور تأمل جایگاه زنان دربار و نیز باورها و آیینهایی که در خلال خاطرات بازنمایی شده، واکاوی شد. در نتیجه مشخص شد شخصیتها و خاطرات طرح شده معمولا به اعتبار ارتباط خانوادگی با شاه حاضر( اکبر شاه) انتخاب شدهاند و نویسنده از منظری زنانه درپی اثبات حقانیت حکومت همایون، وفاداری برادر دیگرش، هندال، صمیمت عمیق آنها و تلاششان برای نکوداشت زنان و مناسبات خانوادگی است.
گلبدن نامه، گزارشی زنانه از تاریخ تیموریان هند
شبه قاره هند در قرن دهم، از مراکز شکوفایی زبان و ادب فارسی به دور از سرزمین مادری خود بوده است. گلبدن نامه نخستین نثر بانونبشت فارسی، متعلق به این دوره است که به قلم بانویی غیرایرانی نگاشته شده است.گلبدن، از منظر زنی دارای اعتبار اجتماعی و ناظر بر حوادث، خاطراتی از سلوک اجتماعی و خانوادگی پدرش، بابر و برادر خود، همایون، را برجای گذاشته است. به نظر می رسد این کتاب فراتر از خاطره گویی، با زبانی زنانه در پی برجسته کردن، پنهان کردن یا دگرگون جلوه دادن موضوعاتی بوده است. مسأله پژوهش پیش رو این است که گلبدن نامه به چه مباحث تاریخی- فرهنگی به ویژه در نمایاندن بخش همیشه پنهان مانده حکومتها یعنی زنان، اندرونی و روابط آنها از نگاه یک زن پرداخته و ازین رهگذر چگونه روایت تاریخی از پدر و برادر خود عرضه کرده است. پس از شرح محتوای تاریخی کتاب، دو موضوع در خور تأمل جایگاه زنان دربار و نیز باورها و آیین هایی که در خلال خاطرات بازنمایی شده، واکاوی شد. در نتیجه مشخص شد شخصیتها و خاطرات طرح شده معمولا به اعتبار ارتباط خانوادگی با شاه حاضر( اکبر شاه) انتخاب شده اند و نویسنده از منظری زنانه درپی اثبات حقانیت حکومت همایون، وفاداری برادر دیگرش، هندال، صمیمت عمیق آنها و تلاششان برای نکوداشت زنان و مناسبات خانوادگی است.
نقد فمنیستی رمان نوجوان در خون آشام سیامک گلشیری و ترجمه ی خون آشام استفنی مه یر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
891 - 913
حوزه های تخصصی:
نقد فمنیستی رویکردی است که از اواخر قرن بیستم فعالیت خود را آغاز نمود تا به بررسی وضعیت زنان و تجربیات آنها در متون ادبی بپردازد. منتقدین این شیوه برای تحلیل متون ادبی از دو شیوه ی نقد زنانه (زن به عنوان خالق اثر) و تحلیل نقش های جنسیتی (جلوه های زن به عنوان شخصیت) استفاده می کنند. در پژوهش حاضر سعی شده است با استفاده از هر دو گرایش موجود در این رویکرد دو مجموعه ی خون آشام استفنی مه یر و سیامک گلشیری بارویکرد زنانه مورد تحلیل قرار گیرد تا به این سؤال پاسخ داده شود که آیا دو اثر حاضر، تحت تأثیر گفتمان مردسالار قرار گرفته اند؟ و آیا گلشیری که شخصیت خون آشام خود را از افسانه های غربی وام گرفته است و با ورود خون آشام به کوچه های تهران سعی نموده به آن رنگ بومی بدهد، مباحث فرهنگی و اجتماعی مانند نگاه به زن را در اثر خود بومی ساخته است وآیا شخصیت های زن او متفاوت با شخصیت های زن مه یر نمایان شده اند یاخیر؟ مه یر اگرچه به عنوان یک زن سعی کرده است زن های داستان خود را شخصیت هایی قوی و مستقل ارائه نماید، امّا در بعضی از موارد نیز تحت تأثیر گفتمان مرد سالار قرار گرفته است. در خون آشام گلشیری نقش های جنسیتی بیشتر از مه یر تکرار شده است و در برخی موارد گلشیری تحت تأثیر فرهنگ سنتی ایران در نقطه ی مقابل مه یر عمل کرده است. تحقیق حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با ابزار فیش برداری صورت گرفته است.
مقایسه تأثیر عوامل جنسیتی بر نوشتار رمان های سال بلوا و خانۀ ادریسی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
17 - 32
حوزه های تخصصی:
جنسیّت نویسنده و بازتاب عوامل برخاسته از جنسیّت در سبک نوشتاری و چگونگی شکل گیری روایت، تأثیر گذار است. هدف این پژوهش مقایسه شیوه روایت پردازی سال بلوا از آثار عباس معروفی و خانه ادریسی ها اثر غزاله علیزاده از همین منظر است. دلیل انتخاب این دو اثر علاوه بر جنسیّت متقابلِ نویسندگان، تأثیر گذاری قاطع و اثبات شده اکثر این عوامل بر کاربرد شیوه های نوشتار در شکل دهی به ساختار روایت آنهاست. علاوه بر این، وقایع هر دو رمان به موازات هم در بازه زمانی یکسانی روی داده اند و طرح مسائل مرتبط با زنان (نگرش زن محور) در زبان داستان هر دو رمان نقشی اساسی داشته است. براساس نتایج این جستار که به شیوه توصیفی تحلیلی انجام شده است، کاربرد سبک نوشتاری زنانه در ساختار روایی رمان سال بلوا، برای تطابق با ذهنیت زنانه قهرمان داستان، در تضاد با جنسیت نویسنده اش گسترش یافته و تفکر مردانه عباس معروفی در این زمینه تأثیر بسزایی نداشته است. رمان خانه ادریسی ها اگرچه در مجموع رمانی کاملاً زن محور است و تحقّق اهداف زن محورانه غزاله علیزاده را دنبال می کند؛ اما نویسنده در موارد معدودی ضمن رعایت اقتضای حال و محل با دوری جستن از کاربرد بعضی از ملزومات زنانه نویسی، متبحّرانه از شیوه های نوشتاری مردانه هم استفاده کرده است.
تحلیل سبک نوشتار زنانه در نثر مطبوعاتی زنان روزنامه نویس عهد مشروطه بررسی موردی: دانش و شکوفه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
61 - 91
حوزه های تخصصی:
نقد فمینیستی به بازتاب مسائل زنان یا عقایدی می پردازد که در متن درمورد زنان اظهار شده است. «زنانه نویسی» با تمرکز بر تفاوت های گفتار و نوشتار مردان و زنان، از نظریه های کاربردی در نقد ادبی فمینیستی است. در پژوهش حاضر، زبان و محتوای دو نشریه ویژه زنان در عهد مشروطه، دانش و شکوفه ، از منظر رویکرد فمینیستی زنانه نویسی، بر پایه دیدگاه زبان شناسانی همچون میلز و لیکاف و به روش توصیفی-تحلیلی بررسی می شود. نتایج پژوهش نشان می دهد اگرچه قلم زنان روزنامه نویس در اولین نشریات ویژه زنان، چندان رنگ وبوی فمینیستی ندارد، مؤلفه های سبک نوشتار زنانه همچون فراوانی واژه های مبهم، بهره گیری از قسم، کاربرد تشدیدکننده ها، قیود تردیدنما و تعابیر عاطفی زنانه در سطح واژگانی و به کارگیری جملات کوتاه، معترضه یا دعایی، آوردن جملات ناتمام و جملات پرسشی در سطح نحوی قابل توجه است. زنان روزنامه نویس در حوزه محتوایی نیز به مضامینی متمایز با موضوعات بازتاب یافته در نشریات مردان پرداخته اند، همچون: لزوم سوادآموزی زنان، حفظ الصحه و بهداشت زنان، احترام به تمایلات آنان در انتخاب همسر و اصلاح رفتار مردان در تعامل با آنان در خانواده و اجتماع، مقایسه وضعیت زنان ایرانی با زنان کشورهای پیشرفته و مطالبات فردی و اجتماعی خود.
خوانش تطبیقی زنانه نویسی در رمان ذاکرة الجسد نوشته احلام مستغانمی و هرس نوشته نسیم مرعشی بر اساس بعد زبانی نظریه الین شوالتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
151 - 172
حوزه های تخصصی:
در متن امروزه ایده ها و انگاره های فمینیستی، ابزار مناسبی برای بررسی میزان تأثیر رویکرد فمینیستی در ساختار اثر ادبی است. در این میان، نظریه ابعاد چهارگانه «الین شوالتر» منتقد نامور آمریکایی سده بیستم، این فرصت را برای نقد نوشتار زنانه اثر فراهم می سازد و با اتکا بر آن می توان جایگاه زنان را در آثار ادبی نویسندگان زن و مرد شناخت. از این رو پژوهش حاضر با رویکرد آمریکایی در ادبیات تطبیقی و روش توصیفی-تحلیلی با تکیه بر نظریه شوالتر، رمان ذاکره الجسد از احلام مستغانمی (الجزایری) و رمان هرس از نسیم مرعشی (ایرانی) را برای نقد نوشتار زنانه برگزیده و آن را بر پایه بعد زبانی از ابعاد چهارگانه الین شوالتر مطالعه می کند تا میزان کاربرد مؤلفه های زبانی زنانه و تعلق هرکدام از آثار به سنت های نوشتاری مشخص و شناخته شود. مطابق دستاوردهای تحقیق، هردو نویسنده در کاربرد مؤلفه های زبانی مطابق قواعد نوشتار زنانه عمل کرده اند و با اطمینان خاطر و با تکیه بر استقلال زنانه به نگارش اثر پرداخته و در نتیجه گفتمان زنانگی را تقویت کرده اند. از جهت تفاوت، میزان کاربرد برخی از عناصر زنانه مانند پرداختن به رنگ واژه ها، جزئی نگری در رمان مرعشی بیش از رمان مستغانمی است؛ زیرا با اینکه در رمان مستغانمی شخصیت اصلی زن است، شخصیت های مرد داستان نیز حضور و نقش فعالی دارند، اما رمان مرعشی زنانه صرف است. در هر دو رمان نشانه های اندکی از تلاش زنان برای برون رفت از سنت فمینیسم و ورود به سنت مؤنث دیده می شود.
تحلیل تطبیقی رویکرد فرهنگی زنانه نویسی در رمان ذاکرة الجسد و هرس بر پایه نظریه الین شوالتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
1 - 23
حوزه های تخصصی:
امروزه ایده ها و الگوهای فمینستی، ابزار مناسبی برای شناخت فمنیستی بودن یک اثر ، نویسنده آن و نیز میزان برخورداری اش از سازوکارهای فمنیستی است. در این میان، نظریه رویکردهای چهارگانه «الین شوالتر» منتقد و نظریه پرداز مطرح آمریکایی قرن بیستم، اعم از رویکرد زیست شناختی، فرهنگی روانکاونه و زبانی این فرصت را برای نقد سنت نوشتار زنانه اثر فراهم می سازد و با اتکا بر آن می توان جایگاه زنان را در آثار ادبی نویسندگان زن و نویسندگان مرد شناخت. از این رو پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی سعی نموده تا یک رمان احلام مستغانمی با عنوان ذاکره الجسد و یک رمان از نسیم مرعشی با عنوان هرس را برای نقد نوشتار زنانه انتخاب کند و آن را بر حسب رویکرد فرهنگی از رویکردهای چهارگانه الین شوالتر، مورد واکاوی قرار دهد تا تصویر روشن تری از وضعیت زنان و ایده ها و آرمان های آنها بدست آورد. مطابق با دستاوردهای تحقیق و با توجه تعلق رمان های مورد بحث به مرحله فمینیسم از سنت نوشتاری الین شوالتر نشانه های رویکرد فرهنگی زنانه نویسی در هر دو اثر مورد بحث نمایان است، و مطابق مولفه مصداق های حاکمیت مردسالاری، حاکمیت تابوهای سنتی و عادت ها و باورهای زنانه، در هر دو اثر ذاکره الجسد احلام مستغانمی و هرس نسیم مرعشی بیشتر بازتاب کرده است.