فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۶۱ تا ۴۸۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۶
47 - 78
حوزههای تخصصی:
قابوسنامه از آثار برجسته ادب تعلیمیِ فارسی است که به دلیل جذّابیّت فرمی و تنوّع محتوایی از گرانیگاه های متون ادب فارسی به شمار می رود. این کتاب از لحاظ اخذ، ترشیح و انتقال آموزه های اعتقادی، اجتماعی و تربیتی، نقشِ بینامتنیِ انکارناپذیری در تطوّر کهکشانِ متنی زبان و ادب فارسی داشته است. از مواریث ارزشمندی که از طریقِ قابوسنامه به آثار مهمّ فارسی بعد از وی رسیده، اقوالِ حکیمانه و پندهای تربیتی بزرگان تصوّف اسلامی ایرانی است. تحلیل بینامتنیّت قابوسنامه با اقوال صوفیّه، می تواند علاوه بر تبیین سهمِ عرفان و تصوّف در نظامِ تربیتیِ عنصرالمعالی، ما را با میزان و نحوه کارکرد بینامتنی قابوسنامه و آبشخورهای فکری آن آشنا و در فهم بهتر این کتاب و متون مرتبط با آن یاری کند. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی انجام شده، به نتایجی از این قبیل رسیده است که بسامد بالایِ بینامتنیّت ضمنی و صریح از حیثیّت والایِ ادبی و زیبایی شناختی قابوسنامه حکایت می کند. همچنین وفورِ موضوعات تعلیمیِ اجتماعی و اعتقادی، و لزومِ ادب گفتاری و رفتاری نشان اهمیّت روابط و تعاملات اجتماعی در دیدگاه عنصرالمعالی و چهارچوبِ فکریِ تصوّف است. توجّه به اقوال و افعال مشایخ طراز اول عرفان اسلامی نیز حاکی از اعتقاد استوار عنصرالمعالی به اخذ آموزه های تعلیمی از سرچشمه های اصلی این نهضت است.
تطبیق نظریه سه گانه ژرژدومزیل بر موضوع کشاورزی در شاهنامه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۰
168 - 201
حوزههای تخصصی:
ادبیات بازتاب وضعیت اجتماعی و اقتصادی در هر عصری است. شاهنامه به عنوان حماسه ملی ایران از دو قرن اخیر ابتدا مورد پژوهشهای علمی در زمینه های زبانشناسی، ادبی، نسخه شناسی قرار گرفت و سپس جنبه های پژوهشی تاریخی، اجتماعی و فرهنگی نیز به این بررسی ها افزوده شد. از آنجا که شاهنامه بر اساس منابع خود به نظم در آمده است می تواند به عنوان منبعی برای بازشناسی وضعیت اقتصادی دوران باستانی و نیز اواخر سده چهارم یعنی زمان سرایش این اثر باشد. فردوسی خود از طبقه دهقانان بود که میراث علمی و فرهنگی کهن ایران را به دوره اسلامی منتقل می کردند. با سرایش شاهنامه در اواخر قرن چهارم بخش عظیمی از این میراث جاودان گردید و در ابیات شاهنامه منعکس گردیدو در این تحقیق امر برزیگری، کشاورزی و طبقه کشاورزان در سرتاسر شاهنامه مورد بررسی قرار گرفته و سپس با منابع دست اول آن دوران و منابع آیین مزدیسنا مقایسه گردیده است و نیز بر اساس نظریه سه کنشی(سه بنی) ژرژ دوموزیل نشان داده شده است که کشاورزی و طبقه کشاورزان در اساطیر ایران ذیل کنش سوم که بازتاب ثروت، باروری و سلامت قرار می گیرند. در شاهنامه به امر برزیگری بیش از سایر مشاغل ارج نهاده شده است و طبقه کشاورزان از اهمیت بالایی برخوردار بودند. برشاهنامه و متون تاریخی اشاعه کشت و زرع و کمک برای آباد کردن زمین های زراعی و حمایت از برزیگران در مواقع بروز خسارات و بلایا از وظایف حکومت ها در دوران باستانی منابع شاهنامه شمرده می شده است.
دلالت مندی فضاهای داستانی ادبیات دریا در ایران و سوریه (مطالعه موردی: رمان اهل غرق از منیرو روانی پور و رمان الشراع و العاصفة از حنا مینه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
59 - 75
حوزههای تخصصی:
داستانهایی که صحنه حوادثشان دریا است در زمره ادبیات دریا به شمار می آیند. دریا از مفاهیم برجسته رمانهای فارسی و سوری است. دراینمقاله، منیروروانی پور ازایران و حنامینه از سوریه نماینده ادبیات دریا در داستان نویسی معاصرند. نکته مهم آنکه رمانهای حوزه ادبیات دریا اغلب درپی ایجاد تحول بوده وبه حکم عمیق و ناشناخته بودن دریا، بر تغییرات ریشه ای و مبارزات سیاسی اجتماعی مردم تأکید دارند. در این رمانها ملوانان یا ماهیگیران و اهالی بندر نماد توده مردم به شمار میآیند.این مقاله بر آن است تا دو رمانی را که در حوزه ادبیات دریاست ضمن معرفی و تحلیل، با تفصیل بیشتری بدان ها بپردازد. رمان اهل غرق از روانی پور به تحولات اجتماعی مردم روستای جفره در بوشهر می پردازد و روند تغییرشان از سادگی و صمیمیت روستایی و اعتقادات بومی و سنتی به سوی جامعه مدرن و صنعتی را ترسیم و به نوعی سنت ومدرنیسم را رویاروی یکدیگر قرار می دهد. رمان الشراع والعاصفه ( بادبان و توفان) از حنا مینه نیز تحول جامعه سوریه از ناآگاهی وسرسپردگی، به جامعه ای مبازر و آگاه را حکایت دارد. با روش تحقیق توصیفی، تحلیلی مقاله، به این نتیجه می رسیم که جستجوی تحولات عمیق و ریشه ای،ارتباط مستقیم مکان با عناصر داستان،اشعار عامیانه و ادبیات دریا، تاثیر مکان بر شخصیت، شخصیت بالنده و پویا، نماد وتخیل، اسطوره آفرینی و اسطوره پردازی،آیین نمایی و رسومات پردازی، از ویژگی های رمان های ادبیات دریا به شمار میروند.
تمثیل ؛ قدرت زبان سعدی و زبان قدرت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
سعدی در اثر برجسته ی خود گلستان، قدرت خلاًقه ای را به میانجی تمثیل به نمایش می گذارد. شمول آگاهی سعدی بر ظرفیت های زبان فارسی، همراه با قدرت زبان آوری او جایگاه ویژه ای به این سخنور چیره دست بخشیده است. هنر تمثیل به طور اعم، از جمله در گلستان سعدی، افزون بر حوزه ی زیبایی شناسی، متضمن ابزار کارآمدی است در باور پذیری اندیشه ها و عقاید مختلف که طی آن خالق اثر، اقناع مخاطب را به مدد تمثیل محقق می سازد. هدف از این تحقیق، با رویکرد کیفی و به شیوه ی توصیفی- تحلیلی، عبارت است از ارزیابی یکی از ارکان بلاغت سعدی، یعنی انتخاب " تمثیل" به مثابه ی یک فرم در مقام گزاره ای هنری و موثر در کلام، به منظور نشان دادن ظرفیت های زبان سعدی و ارتباط آن با زبان قدرت. ضرورت این جستار آشنایی مخاطب با توانایی های گسترده ی زبان فارسی در خلق آثار برجسته و پیوند این زبان با عناصر زیبایی شناسی است در بازنمایی فرهنگ و مناسبات اجتماعی و تاریخی که از این منظر می تواند رهگشای تحقیقات مشابه باشد.
بازشناسی عناصر هویت بخش شیعی در شعر جاسم الصحیح، شاعر معاصر عربستانی
حوزههای تخصصی:
شعر شیعه به عنوان گونه ای مهم از ادب دینی و با ویژگی های منحصر به خود نقشی حائز اهمیت را در گفتمان پردازی شیعه در تمام ادوار تاریخی داشته است. عناصر هویت بخش ادب شیعی، شاعران شیعی را صرف نظر از جنسیت، تبار، زبان و قومیتشان ، از طریق باورها، عواطف، نمادها و مناسک مذهبی مشترک به هم پیوند می زند و از آن ها یک جامعه شیعی می سازد. شاعران شیعه، شعر را رسانه ای بلیغ برای ترسیخ و نشر مؤلفه های مذهبی خود قرار داده اند تا سلاحی برای مبارزه با انحرافات، ظلم و تعبد بوده و یادآور مبدأ ظلم ستیز و حرکت زای تشیع باشد. جاسم الصحیح شاعر عربستانی وشیعی اهل احساءنیز در شعر خود به مؤلفه های هویت بخش شیعی، پرداخته و در میان مسلمانان اهل سنت بر عقاید شیعی خویش، پابرجا مانده و منقبت پیامبر اکرم صلی الله علیه و اهل بیت: را یکی از مقوله های اصلی شعر خود قرار داده است. هدف جستار حاضر بررسی چگونگی به کارگیری و پردازش این مؤلفه ها با روشی تحلیلی-توصیفی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که قالب های زبانی شاعر سرشار از عاطفه ی صادق، می باشدو به طور کامل ودقیق، هدفمند و برنامه ریزی شده ایدئولوژی وی را البته غیر مستقیم و بسیار گیرا منتقل می کند و تربیت ذوق و معرفت مخاطب را به همراه دارد.
بررسی نقش آثار تولید شده ی موسیقایی در ادبیات پایداری ایران و شیلی با تکیه بر شعر حمید سبزواری و ویکتور خارا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۹
64 - 94
حوزههای تخصصی:
هر مبارزه ای به سلاح و ابزار مناسب نیازمند است و عموماً یکی از دلایل برتری یک طرف مبارزه با دیگری، نوع ادوات جنگی و کارآیی آن است. این رسالت همواره بر دوش هنر و ادبیات ملت ها بوده است تا روح سلحشوری و حماسه ها، نبردها و شجاعت های ملت هایشان را جاودانه کنند. هنگامی که اشعار شاعر، تبدیل به آهنگ و موسیقی می شوند، به بی مرزی و وسعت می رسند و مرزهای جغرافیایی و تعریف شده ی معمول را در می نوردند. نویسنده در این پژوهش به شیوه ی توصیفی تحلیلی و ابزار کتابخانه ای در صدد آن است تا به بررسی آثار تولید شده ی موسیقایی که برگرفته از شعر دو تن از شاعران بزرگ معاصر به نام های حمید سبزواری از کشور ایران و ویکتور خارا از کشور شیلی، بپردازد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که اشعار حمید سبزواری در دوران پیروزی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به اثر حماسی و موسیقایی تبدیل گردید و نقش بی بدیلی را در پیروزی های انقلاب اسلامی و دفاع مقدس ایفا نمود؛ اما به دلیل عدم ترجمه ی آثار این شاعر، میزان تاثیرگذاری آن به درون مرزهای کشور محدود گردید. اما در طرف مقابل، شعر و موسیقی ویکتور خارا به دلیل جنبه ی جهانی داشتن و ترجمه ی آن ها در کشورهای مختلف دنیا به ویژه آمریکای لاتین و حتی ایران مورد توجه و اقبال فراوان قرار گرفته است.
Othering Beings and Being’s Other: A Comparative Study of Shakespeare’s Hamlet and Sarah Kane’s 4.48 Psychosis in Terms of Levinasian Ethical Self(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Critical Literary Studies, Vol ۶, No ۲, Spring ۲۰۲۴
35 - 57
حوزههای تخصصی:
The renaissance and the postmodern era provide two interesting periods for discussion. The renaissance can be viewed as the early modern period prefiguring the contemporary world. Thus, the two aforesaid periods can be connected to one another. This comparative study discusses two works: one from the early modern period and the other from the postmodern world. Shakespeare’s Hamlet (1603) and Sarah Kane’s 4.48 Psychosis (2000) provide the material for a discussion on the treatment of the Other as conceived by the philosophy of Levinas in his Otherwise than Being or Beyond Essence (1978). In the spirit of brevity, the central events of the plays and the most suggestive dialogue are discussed. One of the most pertinent concepts in Levinas’ ideology is responsibility which is required for the transcendence leading to subjectivity. It is concluded that while in Shakespeare the unethical mostly die, thus ending their torment, the fate that awaits Kane’s characters is much more dire; they are left battered and bruised, corporeal shells of Beings, paralyzed in time and unable to transcend Being towards the Other. As such, it is seen that the postmodern treats unethical Beings much harsher compared to the early modern.
چهره دوگانه «مطرب» در ادب فارسی (با تاکید بر ادب عرفانی تا سده هشتم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
27 - 48
حوزههای تخصصی:
در بخش بزرگی از ادب فارسی مخصوصاً شعر، تیپ «مطرب» حضور برجسته دارد. حافظه شعری ایرانی مأنوس با ادب کلاسیک (سعدی و حافظ و مولوی)، سیمایی بشکوه و اثیری از او می یابد، اما به محض ورود به سطح زبان جامعه، متوجه بار معنایی تحقیرآمیز آن می شود. این تحقیق در پی آن است تا با بررسی متون مشهور ادبی تا سده هشتم، به این سؤال های اصلی پاسخ دهد: «مواجهه دوگانه با «مطرب» در ادب و فرهنگ قدیم ایران چگونه نمود می یابد؟»، «آبشخورهای این رویارویی متناقض کدام است؟» این تحقیق به روش توصیفی-تحلیلی و با اسناد کتابخانه ای انجام شده و دایره زمانی آن از آغاز ادب فارسی دری تا سده هشتم است. فراوانی منابع ادبی، نویسنده را وادار کرده تا به امهات متون بپردازد. نتایج تحقیق نشان می دهد که در بخشی از ژانر ادب عرفانی و ادب درباری، مطرب چندان چهره ارجمندی ندارد، اما در سایر ژانرها، چهره او تابناک و ارزشمند است. آنچه باعث ایجاد سیمایی منفی از مطرب در ادب صوفیانه شده، علاوه بر تأثیر نصوص دینی در شکل گیری این نگاه، توأمانی مطربی با حواشی فساد آلود بزم های طرب و درآمیختگی مفهوم مطرب و لولی است.
فرانمود هنری در شعر مکتب آذربایجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴۹
126 - 148
حوزههای تخصصی:
فرانمایی احساس یکی از مبادی مهم و اساسی ایجاد ارزش های زیباشناسانه در متون ادبی و هنری است. هنر فرانمودی، موقعیت خلق وضعیت جدید، اعتراض و نوسازی قواعد را برای هنرمند فراهم می آورد. فرانمود، یک روش هنری برای توصیف آثاری است که در آن هنرمند به منظور تعبیر، تفسیر و هیجانی تر کردن نمود عواطف و یا حالات درونی، دست به کژنمایی واقعیت، ارزش ها و هنجارها می زند. مساله اصلی تحقیق حاضر، تبیین جایگاه مهم فرانمایی احساس، مضامین و شگردهای ایجاد آن، در تبیین هیجانات، اعتراضات، عواطف و تجربیات درونی و اثرگذاری حسی بر مخاطب در شعر مکتب آذربایجانی بوده است. این تحقیق به روش توصیفی و تحلیلی انجام شد. جامعه آماری تحقیق، آثار شاعران سرآمد این مکتب (خاقانی، نظامی، فلکی شروانی، مجیرالدین بیلقانی و مهستی گنجوی) بوده است. ماحصل پژوهش حاکی از آن است که: در مکتب آذربایجانی مؤلفه های اصلی نظریه فرانمایی احساس، یعنی هنر انسانی، اعتراض و میل به تغییر و اصلاح و فراروی از معیارهای منطقی و سنتی ادبی برای به تصویر درآوردن تفکر و زیست انسان بسیار پررنگ است. فرانمایی احساس در گونه های غنایی این شعر (مدح، هجو، مفاخره، شکواییه، حسب حال، مرثیه، تغزل و ...) در مضامین مربوط به «خود»، «دیگری» و «شرایط زیست» بسیار پربسامد است و از شگردهای بسیار و به گونه شاخص: اغراق، نماد و انواع استعاره، تضاد و پارادوکس، تکرار و تنسیق الصفات (صفت+تشبیه+تلمیح+اسطوره) و روش های تعلیلی برای فرانمود آن در آثار این مکتب، استفاده شده است.
نقد و بررسی جایگاه سعدی در کتب فارسی متوسطه دوم؛ تحلیل محتوای کیفی و ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۶)
103 - 122
حوزههای تخصصی:
کتب ادبیات فارسی آموزش وپرورش نقش و جایگاه بسیار مهمی در ترویج زبان و ادب فارسی و پیوند دانش آموزان با اخلاق و هویت ایرانی و اسلامی دارد. از مقدمه کتاب ها برمی آید، این کتب، حافظ میراث فرهنگی و همچنین مؤثرترین ابزار انتقال ارزش های اعتقادی، فرهنگی و ملی به نسل های نوجوان و جوان است. در این درس ها هدف آموزش وپرورش علاوه بر آموزش مهارت خواندن و جنبه های زبانی و بلاغی، جهت دهی به افکار، اندیشه ها و اعتقادات دانش آموزان بوده است. به همین دلیل محتوای این کتاب ها بارها تغییر یافته است. این جستار به توصیف و تحلیل محتوای کیفی و ادبی آثار سعدی در کتب درسی نظام های قدیم و جدید آموزشی ایران (از ۱۳۷۶ش. تاکنون) پرداخته است. روش پژوهش در این جستار، مطالعه دقیق کتابخانه ای و تحلیل و واکاوی از نظرگاه محتوایی و ادبی است و به این نتیجه دست یافته است که گزینش آثار سعدی برای کتاب های درسی به شایستگی انجام نشده است؛ زیرا این متن ها نه تنها معرف واقعی سبک نویسندگی و شاعری سعدی نیست، تنوع محتوایی و موضوعی را که در آثار سعدی وجود دارد نیز به دانش آموزان نشان نمی دهد و اغلب مطالبی را در این کتب قرار داده اند که نگاه دیندارانه سعدی را نشان می دهد. در آن سوی دیگر، آنچه از آثار سعدی در کتب نظام قدیم آورده اند ازنظر محتوایی و ادبی ژرفا و گستره بیشتری نسبت به کتب نظام جدید دارد و تمام جنبه های هنر و سبک نویسندگی و شاعری سعدی را بر خواننده روشن می کند.
مطالعه تطبیقی استعاره های مفهومی در رمان های آینه های دردار و اللّص والکلاب با تأکید بر مضامین اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
49 - 68
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ،بررسی استعاره های شناختی است که با محوریت مضامین اجتماعی در دو رمان آینه های دردار از هوشنگ گلشیری و اللّص والکلاب از نجیب محفوظ –دو نویسنده رئالیستی که اوضاع اجتماعی را در آثارشان بازتاب داده اند- به کار رفته اند. بنیان نظری پژوهش، نظریه استعاره های مفهومی در معنی شناسی شناختی است که استعاره را از حد ابزاری صرفا زیباشناسانه، به رویکردی برای شناخت و اندیشیدن، برتری بخشیده است. این پژوهش با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و کمی و با رویکرد تطبیقی مکتب اروپای شرقی، در پی پاسخ به این سؤال است که، مضمون های اجتماعی مشترکی که هوشنگ گلشیری و نجیب محفوظ در دو رمان خود به کار برده اند چگونه و با چه بسامدی مفهوم سازی شده اند؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که پرداختن به مسائل اجتماعی به ویژه عشق، زن، انسان گرایی، میل به گذشته، محیط اجتماعی دو نویسنده و ذهن گرایی از جمله همسانی های دو نویسنده است که در قالب استعاره مفهومی، مفهوم سازی شده اند. در این دو رمان استعاره هستی شناختی و ساختاری بسامد بالایی دارند اما استعاره جهتی نمود کم رنگ تری دارد.
بررسی عشق و روابط حاکم بر آن در «خسرو و شیرین» نظامی و بازنگری انتقادی پیشینۀ پژوهشی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعات پیشرو در حوزه نقد ادبی پیوند نزدیکی با نوع شناخت و تلقی از انسان و نیروهای درونی او پیدا کرده و بیش از هر چیز بر رویکردهای بین رشته ای متمرکز شده است. یکی از این رویکردهای مهم در این میان، دیدگاه رابرت استرنبرگ در تحلیل نظام عشق و روابط حاکم بر آن در دو تئوری «مثلث عشق» و «قصه عشق»، بسط یافته است. حال این پژوهش سعی دارد تا با روشی توصیفی – تحلیلی منظومه عاشقانه «خسرو و شیرین» نظامی گنجوی را بر اساس این دو تئوری بررسی و تحلیل نماید. نتایج این بررسی نشان خواهد داد که در مجموع تمامیروابط عاطفی موجود در این روایت، با مؤلفه شور و اشتیاق آغاز شده و در مؤلفه صمیمت نیز اشتراک دارند؛ اما تفاوت عشق در شیرین و فرهاد با عشق خسرو در مرحله تعهد است. همین اختلاف، الگوی عشق را در شیرین و فرهاد به عشق آرمانی و در خسرو به عشق رمانتیک مبدل خواهد کرد که مقدمات جریان تراژدی را در این اثر غنایی رقم می زند. از سویی، شکل نخستین قصه ها از نوع قصه هنر هستند؛ که در مراحل بعدی، قصه های اعتیاد، کلکسیون و ایثار در این روایت موجودیت خواهند یافت.
ساختار شکنی فرمی و ملودیک در تصنیف های عارف قزوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
" تصنیف" که در دوره های مختلف با عناوین " ترانه " یا " ترنگ " از آن یاد می شده است در عصر مشروطه تجلی و تکامل حقیقی می یابد. با حفظ تقدم " شیدا"، عارف قزوینی نقش مهمی در نبوغ و شکوفایی تصنیف به عنوان یک ژانر ادبی مهم، موثر ومردمی دارد. این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی – تحلیلی هنجارشکنی های ساختاری تصنیف های عارف را ، به ویژه در حوزه فرم و ملودی ،در قیاس با شعر مجرد بررسی و تحلیل کند و شاخصه های برجسته آن را که حاصل تقارن بلا فصل کلام و ملودی است، نمایان سازد.یافته های این جستار نشان می دهد که تصنیف با توجه به شاکله ترکیبی آن یعنی باهم آیی ملودی،ریتم،میزان و کلام، دارای فرم و ساختار منحصر به فرد و متفاوت از شعر مجرد است که کاملا تحت سیطره ریتم و ملودی قرار دارد ؛ حاصل این سیطره ملودیک ،هنجار گریزی های زبانی،موسیقایی و فرمی است که در قالب نوجویی های ویژه وقاعده افزایی های خاص عروضی ،غلبه خوانش موسیقایی تصنیف بر صورت مکتوب آن ،پیوند معنایی و صوری قالب و وزن و همراهی کلام با ریتم و ملودی نمایان می گردد.
تحلیل رزم ابزار های حماسی فارسی براساس نظریه بیان شفاهی (مطالعه موردی: هفت لشکر (طومار جامع نقالان)، طومار نقالی شاهنامه، شاهنامه، شهریارنامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ مهر و آبان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
1 - 46
حوزههای تخصصی:
این مقاله براساس دستاورهای نظریه بیان شفاهی درپی معرفی یکی از ویژگی های سنت شفاهی در حماسه فارسی است. لذا بر روی رزم ابزارها تمرکز کرده و برای مطالعه، استخراج انواع و میزان بسامد آن، طومار هفت لشکر و طومار نقالی شاهنامه را به عنوان نمونه هایی از حماسه شفاهی و شاهنامه و شهریارنامه را به عنوان نمونه هایی از حماسه منظوم، برگزیده است و در روند این پژوهش علت برجستگی و شهرت رزم ابزارهای حماسی را به دلیل انتساب به شاهان و پهلوانان، کشور / شهر ، حیوانات توتمی و نیز اغراق در وزن و قدرت، کاویده است. شاعران حماسه سرا/نقالان، این رزم ابزارهای ویژه را در شکل و ساخت «گزاره های قالبی»، در این مقاله براساس دستاورهای نظریه بیان شفاهی درپی معرفی یکی از ویژگی های سنت شفاهی در حماسه فارسی است. لذا بر روی رزم ابزارها تمرکز کرده و برای مطالعه، استخراج انواع و میزان بسامد آن، طومار هفت لشکر و طومار نقالی شاهنامه را به عنوان نمونه هایی از حماسه شفاهی و شاهنامه و شهریارنامه را به عنوان نمونه هایی از حماسه منظوم، برگزیده است و در روند این پژوهش علت برجستگی و شهرت رزم ابزارهای حماسی را به دلیل انتساب به شاهان و پهلوانان، کشور / شهر ، حیوانات توتمی و نیز اغراق در وزن و قدرت، کاویده است. شاعران حماسه سرا/نقالان، این رزم ابزارهای ویژه را در شکل و ساخت «گزاره های قالبی»، در گنجینه ذهن خویش داشته و در مرحله سرایش حماسه، به طور طبیعی و ناخودآگاه وارد آن کرده اند. مهم ترین دستاورد این پژوهش در کنار معرفی رزم ابزارها به عنوان یک «گزاره قالبی حماسی»، این است که اختلاف در بسامد و تنوع رزم ابزار ها میان متون منظوم حماسی و طومار های نقالی و نیز کاربرد رزم ابزارها در متون پیش و هم زمان با شاهنامه مانند یادگار زریران، اشعار رودکی، فرخی سیستانی و ... نشان دهنده آن است که اولاً «گزاره های قالبی رزم ابزار حماسی» میراثی از سنت شفاهی حماسه فارسی است و شاعران حماسه سرا / نقالان حتی فردوسی در ابداع آن ها هیچ نقشی ندارند. دیگر آنکه طومار های نقالی صرفاً از متون حماسی منظوم متأثر نبوده ، بلکه روایت های شفاهی نیز در شکل گیری آن نقش داشته است.
تحلیل نشانه شناسی «مار» در شعر«من آن روز می گفتم...» سیمین بهبهانی با تأکید بر نظریه مایکل ریفاتر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هر شعر فاخری یک ایده مسلّط دارد که بر سراسر اثر سایه افکنده است. شاعر این ایده را در لابه لای فرم و ساختار، یک جمله و یا یک واژه پنهان می کند. بعد با هنرمندی برخی واژه ها را نشان دار می کند تا مخاطب از طریق آنها ایده مسلّط را شناسایی نماید. آیا سیمین بهبهانی در شعرمن آن روز... از این کارکردِ هنری بهره برده است؟ به نظر می رسد؛ برای رسیدن به پاسخ مناسب، بهره مندی از نظریه نشانه شناسی مایکل ریفاتر بیش از هر نظریه ای مناسب است. با توجّه به این سنخیّت، مقاله حاضر بر مبنای نظریه نشانه شناسی این اندیشمند و با روش توصیفی- تحلیلی شعر سیمین را بررسی نموده است. پس از بررسیِ عناصر غیر دستوری نتایج بیانگر آن است که انباشت هایی با معنا بنِ مار، ضحّاک و ترس با بسامد بالادر شعر حضور دارند. پس از بررسی منظومه های توصیفی با رویکرد خوشه های استعاری و با هسته های جامعه سنتی، خوی اهریمنی و جامعه شبه مدرن هیپوگرام های شعر مشخص شد که مهم ترین آنها عبارت بودند از: مار نماد خوی اهریمنی انسان هاست و در نظام های مرد سالار، بیشتر در وجود جنس مذکّر تجلّی می یابد. هم چنین مقایسه انباشت ها، منظومه های توصیفی و هیپوگرام ها با رویکرد بینامتنیّت، ماتریس ساختاری زیر را در ذهن نویسندگان ایجاد کرد: خوی اهریمنی نظامِ مرد سالار در جوامع سنتی از طریق بازی های فولکلوریک، ستم پذیری را به دختران القا می کند. در جامعه شبه مدرن آموزشِ ستم پذیری با روش های مدرن ادامه می یابد. تا وقتی که این خوی اهریمنی در ذهنیت جامعه وجود داشته باشد، ترس زنان ادامه دارد.
تطوّر شخصیّت لیلی در منظومه های لیلی و مجنون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسامد داستان لیلی و مجنون در ادبیات فارسی بسیار است. داستان لیلی و مجنون از قرن چهارم هجری قمری مورد توجّه شاعران و ادیبان ایرانی قرار گرفته و در آثار آنان آمده است. تحول و تطور روایت و شخصیّت ها و مضامین در داستان ها و حکایت های لیلی و مجنون در ادب پارسی و هچنین ارتباط آن منظومه ها با شرایط مکانی و زمانی که داستان در آن سروده شده است و تفاوت آن با اصل روایت و مکان وقوع داستان عربی آن می تواند در شناخت بهتر و متفاوت از حکایت های نگاشته شده با نام مشترک لیلی و مجنون کمک کند. در این پژوهش بررسی تغییرات شخصیّت لیلی در بیان شاعران پارسی زبان هدف اصلی نگارش آن به شمار می آید. یافته های پژوهش حاکی از آن است که منظومه لیلی و مجنون در طول تاریخ ادب فارسی در اشعار شاعران، با توجه به آن چه که از نظامی تقلید کرده اند، جز در موارد جزئی تغییر آن چنانی نداشته است و همگی در مورد وضعیت مکانی و فرهنگی و نیز محتوای منظومه که عشق بی بدیل است، اتفاق نظر داشته اند. لکن تفاوت های باریک و جالبی در شخصیّت لیلی در اشعار شاعران وجود دارد.
الگوهای مادرانه در آثار زویا پیرزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوشتن از زنان و دنیای درون آن ها، در آثار نویسندگان به ویژه زنان همیشه مورد توجه بوده و به نقش های اساسی زنان و تأثیر آن در زندگی اجتماعی اشاره شده است. همچنین، دغدغه ی اصلی نویسندگان در رابطه با هویت زنان و نقش آن ها در خانواده و به تبع آن جامعه می باشد. در داستان های زنان، معمولاً قهرمانان داستان از میان خود زنان انتخاب می شوند و احساسات، عواطف و تجربیات آنان به تصویر کشیده می شود. از میان نویسندگان زن، زویا پیرزاد (1331) با طرح مشکلات زنان در قالب رئالیسمی اجتماعی می خواهد به جامعه ثابت کند که بین زن بودن و مرد بودن تفاوتی وجود ندارد. به عبارت دیگر؛ زنان نیمی از پیکره ی اجتماع انسانی را تشکیل می دهند که از دیرباز، جایگاه و نقش تأثیرگذاری آنان در خانواده و اجتماع محل بحث بوده است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و با هدف بیان درون مایه و تأثیرات و الگوی زنان در خانواده توضیح داده شده است. نتایج نشان می دهد که زنان مخلوق پیرزاد در کشمکش دائم با خود، در پی کشف هویت خود هستند.
بررسی تطبیقی رمان طلسمات و بوف کور از دیدگاه افسانه گردانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به نظر کریستوا، هر متنی حاصل شبکه ی متنی قبل از خود است؛ بنابراین، برای رمزگشایی باید سراغ این شبکه برویم. نویسندگان و شاعران همواره از متون قبلی بهره مند شده اند. این بهره بهرداری گاه به صورت افسانه گرایی است که جز بازنویسی و بازآفرینی افسانه ها نیست و کمک چندانی به ادبیات نمی کند، اما افسانه گردانی رویکرد متفاوتی دارد که مایه تحول ادبیات است. افسانه گردانی تنها یادآور افسانه ها به گونه ی تلمیح و اشاره نیست، بلکه با بهره گیری از بینامتنیت، متن گذشته را دگرگون می سازد، تا آنجا که خواننده به سادگی نداند در پیدایش متن جدید چه متن ها و چه افسانه هایی دخیل بوده اند. در رمان طلسمات با سه رویکرد افسانه گویی، افسانه گرایی و افسانه گردانی مواجهیم. در رمان بوف کور نیز نویسنده با استفاده از افسانه ها و اسطوره های بسیار متن پیشین را دگرگون کرده است. از نتایج این مقاله نیز بهره بردن هردو رمان از افسانه ها حتی علیه افسانه ها است. در نوشتار حاضر، این رمان ها از دیدگاه افسانه گردانی یا بینامتنیت افسانه ای تحلیل شده اند.
زمان صفر روایت: شالوده شکنی کلانروایت به وسیله خرده روایت ها در نمایشنامه مرگ یزدگرد اثر بهرام بیضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۸
271 - 302
حوزههای تخصصی:
در نمایشنامه مرگ یزدگرد، بهرام بیضایی صحت روایات تاریخی درباره مرگ یزدگرد را زیر سؤال می برد. شخصیت ها به بداهه گویی درباره خرده روایت های نا/پذیرفتنی درباره مرگ یزدگرد می پردازند. مقاله حاضر از یک سو کلان روایت تاریخی را بررسی می کند که قدرت ایزدی به یزدگرد شاه حق سلطنت بر مردم را داده است و از سوی دیگر خرده روایت هایی که منطق این سلطنت مطلقه را به چالش می گیرند. این پژوهش همچنین به بیان شگردهای روایی بیضایی می پردازد که شالوده کلان روایت فراتاریخی را می شکند و آن را تا حد هم ارزی با دیگر خرده روایت ها فرو می کاهد.
سه دهه خرده پژوهی ادبی در غیاب ادبیات شناسیِ کلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۵
5 - 11
حوزههای تخصصی:
از آغاز دهه هفتاد تا کنون که در آستانه قرن پانزدهم شمسی هستیم ادبیات شناسی فارسی در دانشگاههای ایران در قیاس با نیم قرن پیش از آن، فراز و نشیبهای زیادی را از سرگذرانده است. دیدگاهها و نگرشها به مسائل گوناگون ادبیات، به تنوع و تعدد شاخه های مطالعات ادبی انجامیده است و از سویی پژوهش ادبی با دیگر رشته های علوم انسانی پیوندهایی ولو سست و ناپایدار پیدا کرده است.
دستاوردهای ادبیات شناسی در سه دهه اخیر بر خلاف آنچه منتقدان و آسیب شناسان طرح می کنند چندان نومیدکننده نیست. در این سالها پژوهش های زیادی در قالب رساله های دکتری، مقالات پژوهشی و دانشنامه ای، تک نگاریهای دقیق درباره آثار و مؤلفان منتشر شده است. یافته های پژوهشی اخیر، پاره ای از روایتهای مشهور ادبیات شناسان پیشین را که حکمِ نظریه مرجع در ادبیات شناسی و مطالعات ادبیات فارسی پیدا کرده بود مشکوک ساخته یا از اعتبار انداخته است.