تحلیل بلاغی حوزه های معنایی استعاره در نثر واعظ کاشفی (بدایع الافکار فی صنایع الاشعار و انوار سهیلی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۵
261 - 286
حوزه های تخصصی:
یکی از مطرح ترین شگردهای بلاغی، استعاره است که نه تنها در نوشتار منظوم و منثور ادبی، بلکه در گفتار روزمره،آگاهانه و ناآگاهانه جاری است و مددبخش ظرافت و زیبایی کلام می گردد. در درازنای تاریخ ادبی ایران این فن با دیگر فنون بدیعی اوج و فرودی بسیار پیموده،در قرن نهم هجری، دوره رواج سبک هرات و دنباله آن سبک هندی، به ذروه خود رسید و پس از چندی رو به ابتذال گذاشت. یکی از مؤلّفان و ادیبانی که آثارش به ویژگی های سبکی این دوره آراسته است، ملّاحسین واعظ کاشفی،نویسنده نام دار و پُرکار فارسی است که آثار پرشمار و دیگرگونه ای از خود به جای نهاده است. قلمرو مطالعه نوشتار کنونی، دو کتاب بدایع الافکار و انوار سهیلی از این نویسنده است. نظر به اهمیت ادبی این دو اثر و مؤلّفشان، مقاله پیشِ رو قصد دارد تا به روش توصیفی تحلیلی، نمونه هایی از استعاره های آثار نام برده را در حوزه معنایی و ادبی، تحلیل بلاغی نماید. یافته ها نشان می دهد که کاشفی، با وجود الگوبرداری از نوشته های پیشینیان، با ترکیب حوزه های معنایی چندگانه و دور از هم درکاربرد استعاره نوآوری هایی داشته بدین معنی که اسم معنی را با فعل مربوط به اسم ذات ترکیب کرده تا برای بیان «سپری شدن جوانی» استعاره تبعیّه بسازد و با اضافات تشبیهی و استعاری، معانی فاصله داری را با چاشنی استعاره تبعیّه، شخصیّت بخشی، اضافه بیانی و استعاری ممزوج نموده و در سوی دیگر با درآمیختن اضافه استعاری اسنادی، اسناد مجازی، استعاره مکنیّه، تشخیص، استعاره تبعیّه و پارادوکس معنایی، شبکه پیچیده ای از استعاره و دیگر آرایه ها را با این حوزه های معنایی در هم تنیده است.