مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
ابراهیم (ع)
حوزههای تخصصی:
الهیات فمینیستی یکی از مباحث مهم فمینیسم است. الهیات فمینیستی به دنبال طرح سؤالات مربوط به حقوق زنان از دین و کلیساست. کتاب مقدس به عنوان سنت مکتوب یهودی مسیحی توجه الهی دانان فمینیست را جلب کرده است. آنان سعی می کنند تا متن کتاب مقدس را با سؤالات جدی مربوط به حقوق زنان مواجه کنند. بخشی از الهی دانان فمینیست، با پیش فرض نگارش کتاب مقدس در فرهنگی مردسالارانه، به دنبال بازخوانی و تفسیر مجددِ متن بوده اند. رویکرد آنان، به جای اعتماد، انتقادی و هم راه با سوء ظن است.
این مقاله می کوشد فصل شانزدهم از سِفر پیدایش از کتاب مقدس را بازخوانی کند که در آن داستان ازدواج هاجر، همسر دوم حضرت ابراهیم (ع)، نقل شده است. در تفسیر این فراز از کتاب مقدس الهی دانان فمینیست می کوشند، با رویکرد انتقادی خود، تفسیری جدید به جای تفسیر کهن ارائه دهند. آنان متن مقدس را در برابر سؤالات برگرفته از رویکرد جنسیتی قرار می دهند، اما به نقش اجتماعی ابراهیم (ع) در مقام پیامبر و مربی جامعه و نقش مکمل ساره و هاجر در یاری به او توجه نکرده اند. ساره و هاجر هم چون همه زنان فداکار تاریخ نقشی اساسی در انجام مأموریت الهی ابراهیم (ع) ایفا کردند.
بررسی نظام طرح داستان حضرت ابراهیم (ع) در قرآن کریم با تکیه بر نظریه ی پیرنگ لاری وای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۷
157-172
حوزههای تخصصی:
داستان به عنوان یک فن مهم ادبی مورد توجه ادیان الهی به ویژه اسلام قرار گرفته است. تا آنجا که یکی از مهم ترین ویژگی های ادبیات قرآنی ساختار روایی و داستانی آن است. پرنمودترین داستان قرآنی که در قالبی هنری و با اسلوبی منحصربه فرد بیان شده، داستان حضرت ابراهیم (ع) است. از ویژگی های بارز این داستان طرح منسجم و پیوند محکم بین اجزای آن است. در پژوهش حاضر با تکیه بر الگوی پیرنگ «لاری وای» و به روش توصیفی-تحلیلی به بررسی طرح داستان حضرت ابراهیم (ع) در قرآن کریم پرداخته ایم تا بخشی از جلوه های هنری این داستان را نمایان سازیم. یافته های این پژوهش حاکی از این است که مدیریت دقیق و گزینش مناسب اطلاعات، خلق معما و تعلیق پی درپی در کمترین حجم متن و کنش، همسویی کنش ها و وحدت حوادث و یکدستی روایت در حادثه پردازی در کل داستان از ویژگی های خاص پیرنگ در داستان ابراهیم (ع) است.
مقایسه تحلیلیِ تفسیر کانت از ایوب (ع) و کی یرکگارد از ابراهیم (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
463 - 480
حوزههای تخصصی:
کانت، دین را بر ستون اخلاق استوار می کند و در رساله «شکست کل تلاش های فلسفی در خصوص مسئله عدلاللهی»، ضمن ارائه تفسیر اخلاقی از شخصیت ایوب (ع)، وی را نماینده «تئودیسه اصیل» می خواند. اما نزد کی یرکگارد، ایمان، سنتزی است از تز (طلب) و آنتی تز (ترک). این فرآیند را در «ترس و لرز»، در ماجرای قربانی کردن اسماعیل (ع) می توان ادراک کرد. کی یرکگارد معتقد است که ایمان، بازداشتِ اخلاق است. یعنی تسلیم در برابر امر محال که عقل از پذیرش آن سر باز می زند، اما ایمان، امر محال را ممکن می پندارد. اگر عقل به پارادوکس مطلق، نه می گوید و اگر اخلاق آن را مذمت می کند، باز هم با اتکای به ایمان است که ابراهیم (ع) می تواند جان پسر خود را بگیرد. در نوشتار حاضر بر آنیم تا با محوریتِ نسبت دین و اخلاق، نقاط واگرا و همگرای این دو متفکر در پرداختن به ایوب (ع) و ابراهیم (ع) را واکاوی کنیم.
رابطه متقابل جامعه و ابتلاءهای اجتماعی پیامبران (تحلیل موردی داستان ابراهیم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال هفتم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۵
93 - 116
حوزههای تخصصی:
طبق رویکرد قرآن کریم، حیات انسانی آمیخته با آزمون است و تعالی و تکامل انسانی رابطه ای متقابل با آن دارد. پیامبران اُسوه های عینی ابتلاء های الهی بودند و گزارش ابتلاء ایشان در قرآن با گزینشی هوشمندانه انجام شده است. برابر فرضیه این پژوهش، پدیداری ابتلای پیامبران رابطه ای متقابل با شرایط فردی و اجتماعی آنان دارد. بنابراین، آزمون پیامبران متناسب با گفتمان جامعه روزگار آنان بوده است و شناخت این گفتمان در تفسیر این ابتلاء ها امری ضروری است. از این رو، تحلیل شرایط فرهنگی، اقتصادی و سیاسی جامعه زیستی پیامبران، در تشخیص زمینه های اجتماعی ابتلاء ایشان کارآمد است و به دنبال آن، تصویری دقیق تر از چرایی، چگونگی و توجیه تنوع گونه های ابتلاء آنان در اختیار ما قرار می دهد. مسئله اصلی این پژوهش، تحلیل زمینه های اجتماعی مؤثر در پدیداری ابتلاء های قرآنی حضرت ابراهیم(ع) به منزله اُسوه عینی فرازمندی در آزمون های الهی است. بدین منظور، پس از تبیین چیستی ابتلاء و مؤلفه های آن، با بررسی فضای حاکم بر جامعه عهد ابراهیم(ع)، زمینه های پدیداری ابتلاء های وی را ذیل نهادهای اجتماعی مرتبط با آن تبیین می کند. این پژوهش، پیوند میان گونه ابتلاء و شرایط اجتماعی عصر ابراهیم(ع) را نشان می دهد و نسبت سنجی ویژگی های عصر پیامبران با ابتلاء ایشان را روشی برای تحلیل ابتلاء اجتماعی پیامبران در قرآن می داند.
نسبه الکذب الی الانبیاء (ع) فی القرآن الکریم؛ نقد وحلّ(مقاله علمی وزارت علوم)
یعدّ الإتهام بالکذب من أهمّ الشبهات الوارده فی الأنبیاء والتی شاعت بین الألسن منذ قدیم الزمن بذریعه ظواهر بعض الآیات والروایات. فهذا البحث وبعد أن قام بتعریف کل من مفاهیم "الکذب" و"التوریه" و"المعاریض" حسب معناه فی اللغه والإصطلاح، فإنه یتعرض لمناقشه أربع شبهات تطرح فی کذب النبی إبراهیم (ع) وشبهه واحده تطرح فی کذب النبی یوسف (ع) وبعد عرض الحلول المتعلقه بهذه الشبهات یقوم التحقیق بتقییمها علی اساس المنهج الوصیفی التحلیلی، کما أنه ینتهی إلی نظریه بهذا الشأن تعالج الشبهه الوارده فی کذب النبی إبراهیم (ع) المقرون بالشرک وعباده النجوم بالقول بارتقاء مکانه إبراهیم (ع) التوحیدیه والشبهه الوارده فی تمارضه المصطنعه بالقول بتشخیص المرض والعلم بزمان المرض عن طریق النظر فی النجوم وهذا هو القول الصحیح الموافق لظاهر الآیه وکذلک یتمّ الجواب علی الشبهه الوارده فی کذب النبی إبراهیم (ع) فی کسر الأصنام وترک الصنم الاکبر، بالقول بکون الکذب للمصلحه أو کونه توریه أو من قبیل المعاریض. وبالنسبه إلی إدعاء کون زوجته ساره أختاً له، الجواب لیس إلا کون الروایات الوارده فی هذا الخصوص مجعوله أو کون القول توریه ومن قبیل المعاریض. وأما بالنسبه إلی شبهه الکذب أو تأییده فی قول یوسف (ع) الحلّ الموجّه هو القول بکونه کذبا للمصلحه وذلک بإذن من الله تعالی شأنه. وأما جمیع المبررات المقترحه غیر هذه المذکوره فی الشبهات الخمسه، فإنها جمیعا غیر مبرره.
بررسی تطبیقی نمودهای گذر از آتش
حوزههای تخصصی:
بررسی اساطیر ایرانی از سویی و مطالعه متون دینی و پهلوی از سوی دیگر نشانگر اجرای آزمون گذر از آتش در روزگاران کهن است، بنابراین می توان ردّ پا و نشانه برگزاری این آزمون را در کتاب مقدّس اوستا و متون پهلوی، از قبیل دینکرد، بندهشن، زادسپرم و... شناسایی کرد. علاوه بر این، این آزمون جایگاه ویژه ای در روایات ملّی، مذهبی و اساطیری ایران دارد، لذا در این نوشتار، ضمن بررسی نمودهای ملی، مذهبی و اساطیری گذر از آتش در قالب داستان هایی مانند ابراهیم (ع)، سلامان و ابسال، ویس و رامین، داستان زرتشت و اپیزود سیاوش و سودابه، اشتراکات و افتراقات این سه نمود را مطرح و به بیان این مسأله خواهیم پرداخت که چرا آتش نیکان و پاکان را نمی سوزاند؟
انسان به مثابه یک امت در قرآن کریم(مطالعه موردی آیات 123 - 120 سوره نحل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امت، ابرنظام مناسبات انسانی در قرآن کریم و فراتمدنی بی نظیر است. با این حال در آیه 120 سوره نحل، حضرت ابراهیم(ع)به تنهایی امت نامیده شده است. ظرفیت امت در قالب های «یک فرد» و «نظام انسانی»، این سوال را به ذهن می آورد که یک انسان چگونه می تواند در قالب یک امت، نقش آفرینی کند؟ بدین منظور و برای استخراج ویژگی های امتی حضرت ابراهیم(ع)، تفاسیر فریقین درباره آیات 123-120 سوره نحل، به روش تطبیقی بررسی شدند. امت در قرآن کریم در دو سطح «نظام امتی» و « فرد امتی» معرفی شده است. از میان همه ویژگی های حضرت ابراهیم(ع)، ملت حنیف ابراهیمی، ویژگی منحصر به فرد حضرت ابراهیم(ع) است که به نظر می رسداین ویژگی در کنار ویژگی هایی نظیر «قانتا لله»، « لم یک من المشرکین» و «شاکرا لانعمه» ایشان را به مقام امت رسانده است. ملت حنیف ابراهیمی، خاستگاه عقلانی نظام فراتمدنی امت است که مرزهای زمانی، مکانی و نژادی را در هم نوردیده و همه انسان های حق-گرای عالم در هر زمان و مکان و با هر دین الهی را دربرمی گیرد. از سوی دیگر گستره عظیم وجود ابراهیم(ع)در قالب امت، با ارتباط میان من های علوی انسان ها، قلب های انسان های حق گرای عالم را به سوی امت، سوق می دهد.
تبیین روش شناسی موعظه در احتجاجات توحیدی حضرت ابراهیم(ع) با تاکید بر قرآن کریم
منبع:
الاهیات قرآنی سال هشتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۴
101-120
حوزههای تخصصی:
حضرت ابراهیم (ع) به عنوان دومین پیامبر اولواالعزم درمیان مردم بت پرست و اجرام پرست بابِل به انجام رسالت توحیدی خود پرداختند. ایشان در احتجاجات خود از برهان، جدل و موعظه بهره گرفته اند. بیش تر مردم، توان فهم برهان و جدل در احتجاجات را ندارند و تنها از احساسات خود پیروی می کنند. بنابراین طریق موعظه حسنه که در آیه 125 سوره مبارکه نحل بدان اشاره شده، می توان از طریق درگیر کردن احساسات، اقناع روحی در آن ها ایجاد کرد. هدف این مقاله استخراج روش های موعظه حسنه در احتجاجات ابراهیم (ع) برای بیداری دل های مردم است. پرسش پژوهش این است که:حضرت ابراهیم (ع) در احتجاجات توحیدی از چه روش هایی برای موعظه استفاده کرده است؟این پژوهش با روش تحلیل محتوا و با مراجعه به منابع تفسیری و سایر منابع مرتبط انجام گرفته است. براساس یافته ها، مهم ترین روش های موعظه در سیره احتجاجی حضرت ابراهیم (ع) عبارتند از: طرح پرسش، انذار، برائت و بیدارکردن وجدان ها.
دیالوگ دراماتیک در قرآن کریم در چهارچوب نظریه گفتمانی: بررسی موردی رخداد گفتاری حضور فرشتگان در منزل حضرت ابراهیم (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخش عمده ای از آیات قرآن کریم در قالب تعامل گفتاری بیان شده اند و از منظر گفتمان دراماتیک قابل بررسی هستند. در این پژوهش نخست انواع مختلف دیالوگ و همینطور تعاریف و مفاهیم اصلی آن ها مرور می شوند و ثانیاً گفتمان و دیالوگ به مثابه گفتمان مورد توجه قرار می گیرند. سپس در چهارچوب مذکور، از دایره گسترده دیالوگ های قرآنی بر رخداد گفتاری حضور فرشتگان در منزل حضرت ابراهیم (ع) تمرکز می شود که در آیاتی از سوره های هود، حجر، عنکبوت و ذاریات مطرح شده است. همچنین ضمن مرور دنباله ها و نوبت های گفتاری در آیات پیش گفته، تحقق یا عدم تحقق شاخص های هر یک از اقسام دیالوگ در این رخداد نیز بررسی می شود. بر این اساس می توان گفت که تعاملات موجود در رخداد گفتاری حضور فرشتگان در منزل حضرت ابراهیم (ع) کم وبیش هم سو و منطبق با چهارچوب گفتمان دراماتیک و واجد ویژگی های ساختاری و کارکردی تبیین شده هستند؛ در نتیجه می توان آن ها را بدون تغییر یا با اعمال کمترین تغییرات در اقتباس های قرآنی مورد استفاده قرار داد.
مضامین ابراهیمی در دیوان خاقانی
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۲ خرداد و تیر ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۱۸۸)
219 - 243
حوزههای تخصصی:
پشتوانه فرهنگی سترگ و توان سخنسرایی شگفت، دو عنصر بنیانیِ طریق غریب خاقانی است. پیوند این دو سخنی فاخر با مضامین، تصاویر و تعابیر بدیع و نو به بار آورده است. گستردگی و تنوع از ویژگیهای بارز پشتوانه فرهنگی خاقانی است. او از علومی چون طب، نجوم، تفسیر، تاریخ، جانورشناسی، کانیشناسی و ... آگاهیهای درخور توجهی داشته و در جای جای آفرینشهای ادبی خود از آنها بهره برده است. قصص انبیا با به برجستگیای که در تفاسیر و تواریخ دارد، بسیار مورد توجه خاقانی بوده است. سرگذشت حضرت ابراهیم(ع) به عنوان یکی از این قصص، جاذبههای متعددی برای خاقانی داشته که در این جستار به تبیین و تحلیل آنها پرداختهایم.
مطالعه تطبیقی داستان سیاوش با روایت قصه دینی ابراهیم (ع) و یوسف (ع)
منبع:
حکمت نامه مفاخر سال چهارم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۸
155-180
از مهم ترین نیازهای انسانی که به نوعی در اسطوره ها نمود یافته، «تسلط برخویشتن و ستم گریزی» است. محور اصلی این پژوهش واکاوی مفاهیم، مضامین و انگاره های اسطوره های ایرانی و سامی است. علی رغم وجود تفاوت های ظاهری در روایتِ اسطورکه سیاوش با پیامبران سامی مانند ابراهیم (ع) و یوسف (ع)، این روایت ها دارای ریخت شناسی داستانی، خویشکاری ها و بن مایه های مشترکی هستند. «پاکدامنی» سیاوش؛ «حقانیت» ابراهیم (ع) در«آزمون گذر ازآتش» و «پاکدامنی» یوسف (ع) در آزمون تحمل سال های زندان اثبات گردید. در این تحقیق کلیت روایت این سه شخصیت به صورت تحلیلی مقایسه و بررسی شد و ضمن مشخص شدن شباهت ها و تفاوت ها، آشکارگردید که خویشکاری های : «رنجش درکودکی»، «خویشتن داری»، «اصلاح گری»، «الگو بودن»، «وسوسه گریزی»، «اصالت داشتن خواب» و «پذیرش نظر منجمان» در هر سه روایت تکرار می شوند.
تحلیل تفاوت بین درخواست احیای مردگان در دو داستان حضرت عُزیر و ابراهیم(ع) از نظر علامه طباطبایی
منبع:
تفسیرپژوهی سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۳
187 - 177
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعاتی که مفسران در تفسیر آیات 259و260 سوره بقره (درخواست احیای مردگان توسط حضرت عزیر(ع) و ابراهیم(ع)) کمتر به آن پرداخته اند، تفاوت بین این دو جریان است. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان به این تفاوت توجه نموده و آن را به صورتی بدیع و دلنشینی تبیین کرده اند. از نظر ایشان، این دو جریان هر یک مربوط به مرتبه ای از هدایت الهی هستند. علامه با بیان دلائل و شواهد متعددی اثبات می نمایند که درخواست حضرت عزیر(ع) مربوط به مشاهده اصل احیاء مردگان بوده است از این نظر که زمان طولانی از مرگ آنها گذشته و اجزای آنها از صورت انسانی خارج شده اندو درخواست حضرت ابراهیم(ع) مربوط به کیفیت احیاء مردگان و مشاهده علت و سبب احیاء و چگونگی افاضه حیات به آنها بوده است. علامه معتقد است که این نحوه هدایت، بسیار عالی تر از هدایت قبلی و در حقیقت، مشاهده باطن و ملکوت احیاء مردگان به وسیله کلمه «کُن» است.
توصیفات ابراهیم (ع) در آیات مکی و مدنی و هویت ذبیح او: نقد آراء تفسیری مستشرقان
مطالعه آثار محققان درباره قرآن و علوم اسلامی و نقد آراء آن ها امری ضروری است. با توجه به اهمیت ابراهیم (ع) به عنوان بنیان گذار ادیان توحیدی، و اسماعیل (ع) به عنوان ذبیح پدر، خاورشناسان در مطالعاتِ خود به بررسیِ زندگی این پیامبران پرداخته اند. به نظر می رسد اینان درنتیجه دست رس منابع اصیل اسلامی دچارنند پذیرش وجود تناقض در آیات مربوط به ابراهیم (ع). آن ها تفاوت اوصاف ابراهیم (ع) در آیات قرآن، برجسته نبودن ابراهیم (ع) در برخی آیات و ازدیگرسو تأکید بر «مله ابراهیم» در آیاتی دیگر، و تفاوت هویت و اوصاف ذبیح در قرآن و عهدین را نتیجه چنین تناقضی دانسته اند. صرف نظر از انگیزه های مستشرقان در یک چنین بحثی، یکی از عواملی که باعث ایجاد توهم تفاوت شده، دست رس نداشتن به منابع متقن است. در این مطالعه می خواهیم با رویکرد تحلیلی انتقادی به بررسی آثار مستشرقان درباره موضوع بپردازیم. بنا ست از این فرضیه دفاع کنیم که خاورشناسان به علت تعصبی که ناخواسته روی برداشت های فرهنگی شان از مفاهیم آیات نشان داده اند، و هم چنین به سبب دسترسی ناقص به منابع معتبر، هنگام مشاهده هر نوع تفاوتی در میان آیه ای با آیه دیگر، آن را تحریف و تناقض تلقی نموده اند؛ در حالی که زمانی می توان دو آیه را متناقض دانست که از صدق یک آیه کذب دیگری حاصل شود.
مقایسه تحلیلی داستان ابراهیم (ع) در سوره های مکّی و مدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
داستان ابراهیم(ع) از جمله داستان های چند نسخه ای قرآن است که در سوره های متعدّد مکّی و مدنی روایت شده است. از آنجا که ابراهیم(ع) بنیان گذار ادیان توحیدی و نیای یکتا پرستان است، شخصیّت او در قرآن کریم و در کتاب مقدّس، مورد توجه بسیاری از پژوهشگران قرار گرفته است. نقطه اتّکای پژوهش حاضر مقایسه نسخه مکّی و مدنی گزارش قرآن کریم از داستان ابراهیم(ع) و خانواده اوست. نتیجه ای که این مقایسه به دست می دهد آن است که برخی پیرفت های این داستان به سوره های مکّی و برخی به سوره های مدنی مختصّ است. برخی نیز میان میان این دو دسته سوره مشترک است و تنها تفاوتی در پیرنگ آنها وجود دارد. تفاوت پیرفت های سوره های مکّی و مدنی در بیشتر موارد با فضای نزول این دو دسته سوره و فضای حاکم بر دو شهر مکّه و مدینه پیوند می یابد. البته نقش مخاطب را نیز نمی توان انکار کرد. غلبه پدیده شرک بر فضای اجتماعی مکّه و همچنین فزونی مخاطبان مشرک بر مخاطبان مؤمن، روایت آن دسته از پیرفت هایی را می طلبد که از مبارزه ابراهیم(ع) با مظاهر شرک حکایت می کند.
ردّ پای داستان قرآنی ابراهیم (ع) در مژگان سیه حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأویل پذیری، یکی از بارزترین ویژگی های شعر حافظ، محسوب می گردد. در این میان، غزل 354 با مطلع «به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم...»، از جمله غزلیّاتی است که با نگاهی تأویلی، با داستان حضرت ابراهیم (ع) و اسماعیل(ع) در سوره صافّات قابل تطبیق است. تعبیر «قصر حور العین» در غزل 354 که برگرفته از آیات سوره صافّات، ص، واقعه و رحمن است، نشانه، ردّ پا و پل ارتباطی است که از یک سو، ذهن مخاطب را با داستان حضرت ابراهیم و اسماعیل(ع) در سوره صافّات پیوند می دهد و از سوی دیگر، میان ابیات غزل، بست و پیوند و هماهنگی ایجاد می کند. بر اساس این تأویل و تحلیل در می یابیم که حافظ، هنرمندانه و با زبان غزل، میان «قصر حور العین« و«قاصِراتُ الطَّرْفِ عِینٌ»، «فرهاد» و «ابراهیم»(ع)، «غوغای خیال خواب دوشین» و «یَا بُنَیَّ إِنِّی أَرى فِی الْمَنامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ ما ذا تَرى»، رخنه در دین و «فَراغَ إِلى آلِهَتِهِمْ» و «ما تَنْحِتُونَ»، چشم بیمار و إِنِّی سَقیمٌ و... ارتباط واژگانی و معنایی ایجاد کرده است و در حقیقت، تعابیر، مضامین و بن مایه های اصلی غزل را از داستان قرآنی گرفته و آنها را با ساختار هنری و ادبی غزل هماهنگ کرده است و در نتیجه از خلال این تأویل از یک سو، مفهوم و معنای دیگرگون و جدیدی از مفردات، تعابیر و ابیات غزل می توان ارائه داد و از سوی دیگر میان ابیات غزل ارتباطی منطقی تر و وحدتی اندام وار می توان ایجاد کرد که فهم ابیات را آسان تر می کند. در این مقاله ارتباط میان غزل و داستان قرآنی تبیین و تحلیل می گردد و در کنار دیگر معانی و شروحی که تاکنون از این غزل ارائه شده، تحلیل، ترجمان و تأویل دیگرگونی را به استناد اثرپذیری حافظ از آیات قرآن کریم، نشان داده می شود.
تحلیل ساختاری حدیث ضیف ابراهیم(ع) در قرآن کریم با تکیه بر دو محور جانشینی و هم نشینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۷
9 - 29
حوزههای تخصصی:
بررسی روابط هم نشینی و جانشینی واژگان، یکی از مباحث ضروری و لازم برای درک و تحلیل مفاهیم قرآن مجید، به شمار می آید. تعلیم و تربیت از جمله اهداف نزول این کتاب آسمانی است، کتابی که رحمتی است برای گروندگان، و زیانی برای تبهکاران تا بندگی فروغ ارشادی آن از ورای قرون متمادی در کلیه زمینه ها بر تارک زندگی معنوی و مادی انسان ها پرتو افکنده و انوار هدایتش اندیشه های جویندگان کمال مطلق در حیات را سمت و سو بخشیده و پیروانش را در ابعاد تعلیمی و تربیتی مستفیض گردانیده است. نمونه بارز تربیتی قرآن را می توان در «حدیث ضیف ابراهیم(ع) » جست وجو کرد. تمام عناصراین داستان، در یک زنجیره خطی در کنار هم چیده شده اند، تا آداب مهمانی را به انسان بیاموزد. جستار حاضر کوشیده است با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر دو محور جانشینی و هم نشینی به بررسی ساختاری آیات مربوط به آداب مهمانی در داستان مذکور بپردازد. برخی از نتایج پژوهش نشان می دهد که در این داستان، بیش تر بر محور جانشینی تکیه شده است. در محور هم نشینی برای انتقال پیام اصلی داستان، عبارت ها به گونه ای در کنار هم و در یک خط افقی قرار گرفته اند تا آداب مهمانی را به ترتیب بیان نماید، که مصداق بارز آن را در انسجام شخصیت حضرت ابراهیم(ع) با سایر شخصیت ها مشاهده می کنیم.
مطالعه کشمکش دراماتیک در نگاره هایِ قربانی کردن حضرت ابراهیم(ع) از دوره تیموری تا قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
51 - 67
حوزههای تخصصی:
روایت قربانی کردن حضرت ابراهیم از جمله فصول مشترک میان سه مذهب یهودیت، مسیحیت و اسلام است که علی رغم تفاوت های روایی، اما گرانیگاه روایت بر یک محور مهم استوار شده است: «ایثار». این صحنه به دلیل اهمیت روایی اش موردتوجه بسیاری از نگارگران قرار گرفته است و عمدتاً در نسخ مذهبی یا تاریخی دوران تیموری (771 تا 911ه.ق) و صفوی (906 تا 1148ه.ق) می توان این نگاره ها را سراغ گرفت. پرسش بنیادین این نوشتار درباره چیستی ظرفیت نمایشی و کشمکش تصویری موجود در نگاره های قربانگاه است، مبنی بر اینکه چه عناصر نمایشی برای ایجاد کشمکش تصویری در نگاره ها به کار گرفته شده است. این عناصر نمایشی، به فراخور لحظه پرتنش قربانی کردن؛ بر گره افکنی، تعلیق و یا گره گشایی نمایشی متمرکز شده اند. هدف اصلی این نوشتار، بررسی قربانگاه اسماعیل به مثابه محل رویارویی احساسات، شک و تردید شخصیت ها و کشمکش آن ها با یکدیگر است. رویکردهایی از این دست کمک می کنند تا هر نگاره به مثابه یک «متن»؛ خواه تصویری، خواه ادبی و خواه نمایشی، خوانده، تبیین و درک شود. در راستای چنین مطالعه ای از صحنه قربانی کردن ابراهیم(ع)، ابتدا عناصر روایی کشمکش در این صحنه معروف شناسایی شده و سپس هر عنصر در جامعه آماری نگاره های نوشتار، بررسی شده است. روش به کار رفته در نوشتار پیش رو، روش توصیفی-تحلیلی بوده که ضمن آن از منابع مکتوب (اینترنتی و غیراینترنتی) و نگاره ها در سایت موزه ها و کتابخانه های مختلف استفاده شده است. از جمله نتایج این پژوهش، می توان به شناسایی عناصر نمایشی در نگاره های موردبحث این نوشتار اشاره کرد که در آن ها بحران، تعلیق و گره گشایی دراماتیک شناسایی شده اند. به عنوان مثال نگارگر کوشیده است به کمک حالات بدن فیگورها مانند چشمان یا دستان بسته اسماعیل و یا لحظه چنگ زدن کاکل گیسوان اسماعیل توسط ابراهیم(ع)، بحرانی نمایشی را ترسیم کند. ضمن آنکه به کارگیری اشیائی نظیر کارد یا چشم بند، تنش دراماتیک صحنه قربانگاه را دوچندان کرده است. علاوه بر حضور شخصیت های کلیدی؛ ترسیم پیکره شیطان، تمهید نگارگر برای نمایشِ تردید در این صحنه پردلهره بوده است. موقعیت جغرافیایی صحنه قربانگاه که به دو شکل منطقه کوهستانی و یا دشتی با گل و سبزه ترسیم شده، نمودی از صحنه قربانگاه به عنوان یک صحنه نمایشی پردلهره و یا تجلی گاه امر قدسی است.