مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
نسیم مرعشی
منبع:
پژوهش های ادبی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۷۳
۱۲۱-۹۷
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار، رمان «پاییز فصل آخر سال است»، نوشته نسیم مرعشی با رویکرد ساختارگرایی تکوینی لوسین گلدمن بررسی می شود. روش گلدمن در این رویکرد، بررسی ساختار اثر و علت پدید آمدن این ساختارها بر اساس شرایط تاریخی است. این نقد در دو مرحله انجام می شود: در مرحله اول با عنوان دریافت به بررسی ساختار اثر می پردازد و مرحله دوم با نام تشریح، ساختارهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی اثر در پیوند با جامعه بررسی می شود. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی به این پرسش پاسخ می دهد که چه پیوندی بین ساختارهای رمان مورد بررسی با ساختارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه وجود دارد و چگونه می توان هم ارزی ساختاری و رابطه دیالکتیک مورد ادعای نقد تکوینی را میان ساختار رمان مرعشی و ساختار عینی جامعه در زمان تکوین این اثر نشان داد. این پژوهش همچنین به چگونگی بازتاب جهان بینی نویسنده به عنوان نماینده طبقه اجتماعی در این اثر داستانی می پردازد. این نوشته باهدف تبیین این روابط متقابل شکل گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که مطابق نظریه گلدمن، مرعشی موفق به خلق اثری شده که در آن هم ارزی استواری میان ساختار این اثر با ساختارهای جامعه ای که اثر در آن شکل گرفته است، دیده می شود و این هم ارزی ساختاری در کنار روابط دیالکتیک اجزای گفتمانی مرتبط به هم، رمان وی را به اثری اصیل تبدیل کرده است.
بررسی ادبیات اقلیمی در رمان «هرس» اثر نسیم مرعشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات داستانی معاصر ایران در محدوده جنوب غربی کشور-خوزستان- جلوه ویژه ای دارد. به دلیل وجود تنوع فرهنگ ها و جغرافیای خاص، نویسندگان این خطه به نوعی تشخص سبکی دست یافته اند که برخی صاحب نظران آن را «مکتب خوزستان» نامیده اند. از میان داستان نویسان نسل جدیدِ خوزستان می توان به نسیم مرعشی، نویسنده رمان «هرس» اشاره کرد. او با آشنایی دقیق و عمیق از عناصر بومی جنوب غربی ایران به روایت داستان خویش می پردازد. مقاله حاضر با روش تحلیلی-توصیفی، شاخص های ادبیات اقلیمی مانند گویش، پوشش، غذا، آب و هوا، آداب و رسوم و باورها را در «هرس» مورد بررسی قرار داده است. نتیجه بررسی نشان می دهد رئالیسم، جغرافیا و هویت اقلیمی سبب موفقیت مرعشی در روایت بخشی از تاریخ سرزمینی است که دومین جنگ طولانی قرن بیستم را در حافظه دارد. او به این ترتیب توانسته است «نوشتن از جنگ» را به سه گونه ادبیات اقلیمی جنوب (نوشتن از دریا، نوشتن از محیط صنعتی، نوشتن از محیط روستایی) بیفزاید.
کارکرد تکنیک های روایی و ترفندهای زبانی در رمان های سیّدات القمر جوخه الحارثی و پاییز فصل آخر سال است نسیم مرعشی از منظر جریان سیّال ذهن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
131 - 150
حوزه های تخصصی:
جریان سیّال ذهن، شکل خاصی از روایت داستان است که زمینه کنار رفتن نویسنده و مشارکت خواننده در تجربیّات ذهنی شخصیّت ها را فراهم می نماید . جوخه الحارثی و نسیم مرعشی در رمان های سیدات القمر و پاییز فصل آخر سال است کوشیده اند تا با بهره گیری از تکنیک های سیلان ذهنی، به بیان دغدغه ها و مسائل زنان در جوامع خود بپردازند. ازاین رو این مقاله، با روش توصیفی- تحلیلی، کارکرد جریان سیّال ذهن در این دو رمان و میزان موفقیت هر یک از نویسندگان را موردبررسی قرارمی دهد. یافته ها گویای آن است که الحارثی در ارائه تکنیک های سیّال ذهن برای انعکاس ذهنیّات شخصیت های داستان موفق تر بوده است؛ وی با بهره گیری از ظرفیت روایت دانای کل، در به کار گرفتن تکنیک تک گویی درونی شایسته تر عمل کرده است. الحارثی با به کار گرفتن تداعی آزاد، پرش های زمانی - مکانی پی در پی و تغییر زاویه دید راوی، باعث ایجاد ابهام در متن می شود و شعرگونگی در زبان، زمینه ابهام بیشتر در متن او را فراهم می کند؛ مرعشی به علت رویکرد ساده نویسی، کمتر از شعرگونگی بهره برده است؛ وی حدیث نفس را برای بیان احساسات زنانه به کار برده اما الحارثی آن را به جهت اهداف والاتری، از جمله احقاق حقوق از دست رفته زنان در جوامع سنتی به کارمی گیرد.
هم گفت گرایی در دو رمان معاصر ایرانی و فرانسوی: پائیز فصل اخر سال است از نسیم مرعشی و سه زن توانمند از ماری ایندیای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
81 - 111
حوزه های تخصصی:
این مقاله با رویکرد تحلیل گفتمان به بررسی هم گفت گرایی در دو رمان پائیز فصل اخرسال است از نسیم مرعشی و سه زن توانمند از ماری ایندیای میپردازد. با مرور نظریات باختین در مورد هم گفت گرایی و جستجوی مفاهیمی نظیر تضاد گفتمانی، پراکندکی صداها، حضور دیدگاه راوی، حضور لحن های حاکی از دیدگاه منتقدانه راوی، حضور بینامتنی و نحوه هدایت گفتمان از جانب راوی به کمک مثال هایی از دو متن ذکر شده، توصیفی نظام مند از شباهت ها و تفاوت های کارکرد های هم گفت گرایی در این آثار ارائه خواهد شد. همچنین، این نوشته، با اتکا به نظریات منگنو در مورد تحلیل گفتمان ادبی کوشیده است نسبت شخصیت های اصلی دو رمان و راوی های آنها را با کودکی، خانواده، سنت ها و نوگرایی به بوته نقدبکشد. این مقاله نشان میدهد که برعکس شخصیت های زن ایندیای که در تلاشی بی پایان همواره درپی کشف هویت های متکثر خود هستند، شخصیت پردازی مرعشی به گونه ای است که گویا شخصیت های زن در گذشته زندگی می کنند ولی ذهنشان رو به آینده است یعنی نه کاملا وابسته به سنت های گذشته اند و نه مدرن شده اند، اما نگاهی پر مهر به سنت ها دارند و حاضر به از دست دادنشان نیستند.
الواقعیه فی الروایه الفارسیه المعاصره؛"الخریف هو الموسم الأخیر من السنه" لنسیم مرعشی نموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
61 - 85
ظهرت الواقعیه بعد الشعور بحاجه الفلاسفه والفنانین والکتّاب لتمثیل حقائق الحیاه البشریه واکتشاف العلاقات بین الظواهر العالمیه ووصفها. وفی الأدب یتم هذا الاکتشاف والتعبیر من خلال العلاقات بین الشخصیات وروابطها بمکونات الأدب الواقعی. المسأله الرئیسه فی هذا المقال هی کیف تتجلّى مکوّنات مدرسه الواقعیه فی روایه "الخریف هو الموسم الأخیر من السنه" کمثال للأدب الروائی المعاصر. نجح البحث معتمداً على المنهج الوصفی التحلیلی فی التعرف على خمسه عناصر واقعیه مثل المحتوى والظروف السیاسیه والاجتماعیه والاقتصادیه وهیکل العمل وحیاد الکاتب فی هذا العمل بهدف تحدید مدى تأثیر العناصر الواقعیه فی نجاح الروایه. تظهر نتائج البحث أن مکوّنات الواقعیه فی هذه الروایه وظّفت بشکل الواقعیه الاجتماعیه فی التعبیر عن القضایا المهمه لحیاه المرأه فی المجتمع، وشکل الواقعیه التحلیلیه النفسیه فی تحلیل سلوک الشخصیات، و إلى حدٍّ ضئیل جداً، تم استخدام الواقعیه السوداء فی تعاملات المجتمع مع طبقات معینه.
کاربست نظریه دریافت بر تحلیل مفهوم جنگ در رمان «هرس»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۸
127-151
حوزه های تخصصی:
«نظریه دریافت یا پذیرش» بر نقش پراهمیّت خواننده در درک اثر و تحلیل آن تأکید می ورزد. ولفگانگ آیزر، از پایه گذاران تئوری دریافت، متن را دارای دو قطب «هنری» و «زیبایی شناسانه» دانسته و از خواننده با عنوان آفرینشگر معنای جدیدِ متن یاد می کند. متون مربوط به حوزه ادبیّات جنگ در ادبیات معاصر فارسی همواره مخاطبان خود را داشته اند؛ با وجود این، رمان «هرس» از نسیم مرعشی، با بهره جستن از درون مایه و ساختاری متفاوت، موفق شده نگاهی جدید و انتقادی به پدیده جنگ داشته باشد. مقاله حاضر، با بهره جستن از آرای آیزر، در زمینه زیبایی شناسی دریافت اثر، در ابتدا به بررسی قطب های دوگانه متن پرداخته، سپس به عناصری که توانسته اند دریافت متفاوتی را از جنگ ارائه دهند، اشاره می کند و در نهایت، به نقش کلیدی خواننده در فرآیند تولید معنای جدید و خوانش خلأهای متن می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد که رمان هرس با بهره جستن از شیوه های خلاق و نوین داستان نویسی و درهم شکستن کلیشه های مربوط به مفهوم جنگ، توانسته است افق انتظار خواننده ایرانی را در ارتباط با این مفهوم و پیامدهای انسانی آن تغییر داده و پاسخ گوی ذهن پرسشگر خواننده معاصر باشد.
تحلیل تطبیقی رویکرد فرهنگی زنانه نویسی در رمان ذاکرة الجسد و هرس بر پایه نظریه الین شوالتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
1 - 23
حوزه های تخصصی:
امروزه ایده ها و الگوهای فمینستی، ابزار مناسبی برای شناخت فمنیستی بودن یک اثر ، نویسنده آن و نیز میزان برخورداری اش از سازوکارهای فمنیستی است. در این میان، نظریه رویکردهای چهارگانه «الین شوالتر» منتقد و نظریه پرداز مطرح آمریکایی قرن بیستم، اعم از رویکرد زیست شناختی، فرهنگی روانکاونه و زبانی این فرصت را برای نقد سنت نوشتار زنانه اثر فراهم می سازد و با اتکا بر آن می توان جایگاه زنان را در آثار ادبی نویسندگان زن و نویسندگان مرد شناخت. از این رو پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی سعی نموده تا یک رمان احلام مستغانمی با عنوان ذاکره الجسد و یک رمان از نسیم مرعشی با عنوان هرس را برای نقد نوشتار زنانه انتخاب کند و آن را بر حسب رویکرد فرهنگی از رویکردهای چهارگانه الین شوالتر، مورد واکاوی قرار دهد تا تصویر روشن تری از وضعیت زنان و ایده ها و آرمان های آنها بدست آورد. مطابق با دستاوردهای تحقیق و با توجه تعلق رمان های مورد بحث به مرحله فمینیسم از سنت نوشتاری الین شوالتر نشانه های رویکرد فرهنگی زنانه نویسی در هر دو اثر مورد بحث نمایان است، و مطابق مولفه مصداق های حاکمیت مردسالاری، حاکمیت تابوهای سنتی و عادت ها و باورهای زنانه، در هر دو اثر ذاکره الجسد احلام مستغانمی و هرس نسیم مرعشی بیشتر بازتاب کرده است.
روایت زنانه از جنگ در هرس نسیم مرعشی و زارهای زنی به نام بیروت حنان الشیخ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
143 - 169
حوزه های تخصصی:
«نوشتار زنانه»، از رویکردهای مطرحِ نقد فمینیستی، روایت زنانه را متمایز از نوشتار مردان می داند؛ این تفاوت در کاربرد واژگان عاطفی، رنگ واژه ها، سوگندواژه ها، عبارات تعلّلی و مشدّدها و ویژگی های نحوی همچون کاربرد جملات دعایی (نفرین و دعا)، جملات توصیفی، جمله های پرسشی به شکل حدیث نفس، جملات کوتاه و ساده نویسی نمود می یابد. موضوعاتی همچون فراموش شدگی زنان، مردستیزی، خودجویی، دغدغه زیست و غلبه عشق رمانسی نیز از محتواهای زنانه است. نسیم مرعشی در هرس و حنان الشیخ، نویسنده زن لبنانی، در زارهای زنی به نام بیروت، زوایای مختلفی از موقعیت و جایگاه زنان در خانواده و جامعه جنگ زده را ترسیم کرده اند. در پژوهش حاضر، به روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد تطبیقی، روایت زنانه از جنگ در این دو رمان و تأثیر جنگ بر زندگی زنان و محدودیت های جنسیتی آنان در جامعه مردسالار توصیف و نشان داده شده که نویسندگان زن بیشتر بر عواقب خانمان برانداز جنگ تأکید دارند و براساس روحیات زنانه خود، با بیان عاطفی، غم و فداکاری هایشان در جنگ را روایت کرده اند و هیچ گاه ستایشگر جنگ نبوده اند. هر دو نویسنده، با بهره گیری از تعابیر عاطفی زنانه، ذکر رنگ واژه ها، سوگند و جملات دعایی و عاطفی و پرسشی، ساده نویسی و جملات کوتاه به مضامینی همچون نقد فراموش شدگی زنان، مردسالاری، خودجویی، عشق و... پرداخته اند.