مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
درخت گلابی
حوزه های تخصصی:
«درخت گلابی»، داستانی که داریوش مهرجویی آن را به پرده ی سینما برد، از بهترین داستان های گُلی ترقی نویسنده ی تأثیرگذار معاصر ایرانی است. شخصیت اصلی داستان که خود را نویسنده و فیلسوف قلمداد می کند چهل سال را بی وقفه به فعالیت علمی و سیاسی محض پرداخته و با این که شهرتی برای خود به دست آورده است، اکنون چشمه ی خلاقیت اش خشکیده و با حالتی سرخورده و نگران به باغ دماوند کودکی اش پناه آورده تا، شاید در خلوت و آرامش آن باغ زیبا بتواند آخرین کتابش را بنویسد. نویسنده در این داستان، با برجسته سازی نقش درخت گلابی به عنوان نماد طبیعت و تأثیر آن بر روان و اندیشه شخصیت اصلی، با نگرشی بوم گرایانه سعی در بازتعریف طبیعت و رابطه انسان با آن دارد. نقدهای موجود از داستان بیش تر تکیه بر جنبه های محض فلسفی و روانکاوانه آن دارند، درحالی که واکنش ها، حساسیت ها و درکی که نویسنده نسبت به طبیعت و محیط طبیعی نشان می دهد، تاکنون در کانون توجه قرار نگرفته است. بنابراین، خوانشی بوم گرایانه Ecocritical)) از داستان می تواند لایه دیگری از معناهای نقب نزده ی متن را بنمایاند
هویت های مکانی شده: مطالعه فیلم «درخت گلابی» با رویکرد نقد زیست محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۷
117-136
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، به کمک نظریات نقد زیست محیطی (بوم گرا/ بوم نقد )، داستان کوتاه «درخت گلابی» نوشته گلی ترقی و فیلم «درخت گلابی» (1376) ساخته داریوش مهرجویی که نسخه ای اقتباسی از داستان ترقی است، مطالعه و بررسی شده است. نقد زیست محیطی تلاش می کند تا روابط و وابستگی های فرهنگ و طبیعت را در متون ادبی تحلیل کند. این رویکرد ادبی به مطالعه آثار ادبی و هنری می پردازد و قصد دارد تا جایگاه زیست بوم را در آن ها برجسته کند. به عبارت دیگر، بررسی چگونگی دلالتمندی «مکان» در اثر موضوع توجه این نقد است. در فیلم «درخت گلابی»، شخصیت های فیلم در موقعیت هایی خاص، ارتباطی تنگاتنگ با طبیعت و فضاهای شهری دارند؛ اما در داستان کوتاه ترقی شخصیت اصلی بیشتر غرق در خاطره های خود است. طی این خوانش و براساس استراتژی های نقد زیست محیطی ، رابطه بین شخصیت ها و مکان (فضاهای طبیعی و شهری)، تضاد بنیادین بین زمان حال و گذشته، هویت جنسی زمان و مکان، و کارکرد خاطره مطالعه و بررسی شده تا شبکه معنایی که در تاروپود این دو اثر نهفته است، در ارتباط با یکدیگر آشکار شود. فیلم «درخت گلابی»، چونان که داستان کوتاه گلی ترقی، به واسطه تقابل های نام برده و همچنین زنانگی (طبیعت) و مردانگی (فرهنگ) و عشق و عقل است که معنادار می شود ؛ درواقع تقابل طبیعت (باغ دماوند) و فرهنگ (فضاهای شهری) به بررسی تطبیقی داستان کوتاه و فیلم از دیدگاه نقد زیست محیطی معنا می دهد. در داستان کوتاه و فیلم «درخت گلابی»، هویت ها نیز تنها در ارتباط با طبیعت (باغ دماوند و درخت گلابی) و فرهنگ (شهر و فضاهای شهری) قابل تعریف هستند.
اسطوره «یاد و فراموشی» در «درخت گلابی»ِ «گلی ترقی»
حوزه های تخصصی:
نمونه های فراوانی از اسطوره «یاد و فراموشی» را می توان در میان اقوام، قبایل و تمدن های مختلف یافت. این بُن مایه اصیل هم چون موتیفی تکرار شونده، در پیرنگِ رمان ها و داستان های کوتاه معاصر به چشم می خورد. هدف پژوهش حاضر، معرفی و تحلیل نمونه ای از اسطوره «یاد و فراموشی» در یکی از داستان های نویسندگان معاصر ایران است. داستان «درخت گلابی»ِ«گلی ترقی»، روایتی است از فراموشی و سترونی ذهنِ راوی که به یاری ماجرای درخت گلابی و یاد روزهای روشن پیشین، فردیت خود را بازمی یابد. گلی ترقی با به کارگیری یکی از خاص ترین نمادهای «گلابی» که کمتر مورد توجه بوده، باروری و شیرینی را به قهرمان داستان بازمی گرداند؛ اما این بازگشت با به یادآوردن و مرور خاطره ها صورت می گیرد. در زمانی که راوی باید به عشق ارج می نهاد، به دنیای بیرونی و سیاست می پردازد؛ همین امر، موجب «فراموشی» هویت راوی گشته، ذهن او را بی مایه می سازد. نویسنده خاطرات باغ را مرور می کند و با یاد آوردنِ خاطرات باغ، در هیئت بازگشت به من اصیل و خویشتنِ خویش تبلور می یابد.
روایت درخت گلابی، ترجمان امکان امید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان "درخت گلابی" به واسطه راویانی که هر یک بر اساس دریافت خود از جهان پیرامون به ارائه آن می پردازند، روایاتی متفاوت و گاه متناقض از جهان - از پذیرش واقعیت انضمامی تا فراهم نمودن بستری برای اندیشیدن انتقادی - به مخاطب ارائه می دهد. در خوانش های ارائه شده از داستانِ "درخت گلابی"، پرداختنِ صرف به روایت محوری راوی، منجر به نقد فردگرایانه و روان شناسانه متن و قرار گرفتن مسائل اجتماعی در ساحتی فردی شده است. در خوانش حاضر سعی بر آن است تا با توجه به درهم تنیدگی روایات و در نظر داشتن روایت درخت گلابی در تقابل با سایر روایات به مثابه روایت محوری، وضعیت فرهنگی – اجتماعی به تصویر کشیده شده، مورد بررسی و نقد قرار گیرد. این نگاه به متن، در واقع فراخواندنِ مخاطب به تأمل در نحوه روایت جهان توسط شخصیت ها و کنش و واکنش آنها نسبت به واقعیت القایی و در نتیجه چگونگی بازتفسیر آن است.
بحران رشد شخصیت در «درخت گلابی» نوشته گلی ترقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال هفتم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
183 - 206
حوزه های تخصصی:
گلی ترقی در داستان «درخت گلابی» از مجموعه جایی دیگر (1379)، روایتی اول شخص از زبان یک نویسنده و استاد دانشگاه را ارائه می کند که در آن تقلا های او برای عبور از رکود علمی و همچنین مواجهه با گذشته و مرور دستاورد ها و از دست رفته ها به تصویر کشیده می شود. در پس زمینه این تقلا ها، باغ دماوند و درخت گلابی وجود دارند که به شکل نمادین، تضاد شکوفایی و ایستاییِ درون راوی-شخصیت را نشان می دهند. مقاله پیش رو روایت شخصیتِ محوری داستان را با مبانی نظریه روانی-اجتماعی اریک اریکسون مورد خوانش قرار می دهد تا بحران رشد شخصیت موجود در آن را تحلیل کند. اهمیت این بررسی در تبیین ریشه انگیزه ها و احساسات راوی-شخصیت و درک هر چه بهتر در هم تنیدگی دغدغه های اجتماعی و روانی در گذر از بحران های شخصیتی اوست. از آنجاکه راوی در نزدیکی شصت سالگی است، محدوده ای که می توان آن را اواخر میان سالی و آغاز دوره پس از آن دانست، مراحل هفتم و هشتم رشد اریکسون که مشخصه آنها عبور از دوگانه های «زایندگی در برابر رکود» و «یکپارچگی نفس در برابر نا امیدی» به منظور کسب فضائل اخلاقی «مراقبت» و «خرد» است، در تحلیل شخصیت او مورد استفاده قرار می گیرند. این پژوهش نتیجه می گیرد در حالی که راوی-شخصیت در عبور از مرحله هفتم و کسب فضیلت مراقبت موفق است، در جدال برای کسب یکپارچگی نفس و خرد، تاحدی ناموفق است، اگر چه در پایان داستان تلاش های او برای کسب آنها مشهود است.
واکاوی ابعاد پدیداری معنا در داستان کوتاه " درخت گلابی" اثر گلی ترقی : رویکردی نشانه معناشناختی به تحلیل گفتمان ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
جستار پیش رو می کوشد تا در چارچوب رویکرد نشانه معناشناسی به تحلیل گفتمان ادبی به واکاوی ابعاد پدیداری معنا در داستان کوتاه «درخت گلابی» اثر گلی ترقی بپردازد. روش تحقیق توصیفی تحلیلی است. درواقع نگارنده سعی دارد تا با تکیه بر گفتمان ادبی نویسنده و به شیوه تحلیل نشانه معناشناختی و با تکیه بر حضور پدیداری سوژه داستان نشان دهد چگونه گفته پرداز راوی مؤلفه های پدیداری را در بطن گفتمان می پروراند و فرایند تولید و دریافت معنا را تحت تأثیر قرار می دهد و در این میان گاه کنش روایی را به حاشیه می راند و گاه در راستای احیای آن قدم برمی دارد. هدف اصلی جستار پیش رو پاسخ گویی به پرسش های زیر است: 1. ابعاد پدیداری معنا تابع چه مؤلفه های گفتمانی و نشانه معنایی است و کارکرد آن ها چیست؟، 2. چگونه می توان جایگاه کنش را در کلیت نظام گفتمانی اثر حاضر تبیین کرد؟ بنابراین فرضیه های پژوهش حاضر از این قرارند: 1. ابعاد پدیداری معنا در گفتمان برونداد و تابع شوِش ، تنش و تطبیق است که دارای کارکرد زیبایی شناختی است؛ 2. برهم کنش این مؤلفه ها کنش روایی را از طریق برهم ریختن نظم و ایجاد آشفتگی در افعال مؤثر به حاشیه می راند و درادامه با ثبات نشانه معنایی افعال وجهی و شکل گیری درونه عاطفی عشق بار دیگر کنش در مرکزیت میدان گفتمانی قرار می دهد. بی شک این تعاملات با سبک های حضور نشانه معناشناختی پیوندی تنگاتنگ دارند.
تحلیل روان شناختی شخصیت در داستان کوتاه «درخت گلابی» از گلی ترقی بر اساس نظریه اناگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۹
377 - 405
حوزه های تخصصی:
واکاوی روان شناختی شخصیت های داستانی، زمینه را برای دستیابی به دیدگاه و نگرش نویسندگان ادبیات داستانی فراهم می کند و همچنین راه را برای شناخت صحیح شخصیت های داستانی هموار می سازد. نظریه روان شناسی اناگرام، یک تیپ شناسی نوین است که خلق و خوی انسان ها را در 9 تیپِ کمال گرا، امدادگر، موفقیت طلب، فردگرا، پژوهشگر، پرسشگر، خوش گذران، ریاست طلب و صلح طلب دسته بندی می کند. هدف اصلی این تحقیق، بررسی تطبیق پذیری شخصیت اصلی داستان «درخت گلابی» از مجموعه داستان «جایی دیگر» نوشته گلی ترقی با تیپ های نُه گانه اناگرام و همچنین تجزیه و تحلیل رفتار شخصیت اصلی بر مبنای الگوی اناگرام است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که غالب مؤلفه های رفتاری شخصیت اصلی داستان «درخت گلابی» با تیپ 5 (پژوهشگر) اناگرام مطابقت دارد و در برخی موقعیت ها، رفتارهای تیپ 4 (فردگرا) اناگرام را از خود به نمایش می گذارد و با الگوی اناگرام هم خوانی دارد و بر این اساس تحلیل پذیر است.