مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
صادق هدایت
حوزه های تخصصی:
صادق هدایت، شاخص ترین نویسنده ادبیات سیاه در عرصه داستان نویسی معاصر ایران است که آثارش بر پایه یاس و نا امیدی بسیار شکل گرفته است. هدف از این نوشتار، شناسایی زمینه ها و عواملی است که به سیاه نویسی وی منجر شده است. در این مقاله، نخست از نشانه های نا امیدی در احوال و آثار صادق هدایت بحث شده و آنگاه زمینه های موجد یاس در وجود هدایت و در تار و پود آثارش با رویکردهای تاریخی، جامعه شناسانه و روانشناسانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و تاکیده شده است که یاس گرایی هدایت علاوه بر اینکه در خصوصیات روحی و ویژگیهای شخصیتی او ریشه داشت؛ معلول اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی دوران و وضع خانوادگی او و همچنین محصول جریانهای فکری - ادبی رایج در نیمه اول قرن بیستم بود. مجموعه اوضاع فرهنگی، سیاسی و اجتماعی خاص عصر هدایت در کنار ویژگیهای فردی و خانوادگی، او را با تناقضها و دوگانگیهای فکری و رفتاری روبه رو کرد و زمینه ساز گرایش او به سمت تردید و یاس شد.
تحلیل سه قطره خون با رویکردِ جامعهشناسی ساختگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جامعهشناسی ساختگرا یکی از رویکردهای اساسی نقد ادبی معاصر است. جامعهشناسان ساختگرا چون گلدمن آلتوسر و ماشری گاه متون سمبولیستی و سوررئالیستی را مورد بررسی قرار میدهند. داستان سه قطره خون صادق هدایت دارای ظرفیتهایی است که میتواند قرائتهای متفاوتی داشته باشد. معمولاً داستان سه قطره خون را از دیدگاه روانشناختی تحلیل کردهاند، اما این مقاله داستان حاضر را با رویکرد ادبی متفاوت، یعنی بر اساس نظریات جامعهشناسان ساختگرا بررسی میکند. بررسی نموده است. جامعهشناسان ساختگرا، بازتاب ایدئولوژی و ساختارها و صورتبندیهای اجتماعی را در متن جستجو میکنند و آنگاه توانایی نویسندگان و فردیت آنها را در تحولات اجتماعی نشان میدهند. داستان سه قطره خون واقعیات اجتماعی زمان خود را بازتاب میدهد و ناتوانی شخصیتهای آن را در زیر سیطره ایدئولوژی آشکار میسازد
نگاره های مثالی و نمادهای اصلی در بوف کور هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگارنده در این مقاله سعی دارد نقش روی جلد قلمدان را در بوف کور صادق هدایت در قالب نقد اسطوره ای مورد بررسی قرار دهد . در این داستان هنرمند نقاش که راوی داستان نیز هست ، نقشی را روی جلد قلمدان تصویر می کند که انعکاسی از نا خودآگاه جمعی خود اوست . این تصویر ؛ از این منظر دامنه ارجاعی وسیعی را برای نقاشی فراهم می آورد و آن را از تصویری ساده به نقشی جهانی و اساطیری تبدیل می کند . در این نوشتار ، نقش کهن الگوهایی اصلی این تصویر (زن ، پیرمرد ، گل نیلوفر ، درخت سرو و جوی) و نمادهای مرتبط با آنها (پستو ، شراب ، مار و مرگ) به طور اجمالی مورد بررسی قرار گرفته است .
بررسی تطبیقی زنده به گور هدایت و سه تار جلال آل احمد: با یادداشت های یک دیوانه و شنل نیکلای گوگول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بحث درباره انتشار آثار گوگول در ایران و تاثیر آن بر دو تن از نویسندگان برجسته معاصر، یعنی هدایت و آل احمد، می پردازد. ادبیات داستانی معاصر ایران در آغاز قرن بیستم سخت تحت تاثیر آثار نویسندگان روس بود و در میان این نویسندگان، گوگول با داستان های طنز و ساده اش جای ویژه ای داشت. در دوره مشروطه نویسندگان ایرانی الاصلی که در تفلیس می زیستند و در آنجا با آثار نویسندگان روسیه آشنا شده بودند، سبک ساده و طنزآمیز گوگول را در نوشته هایشان وارد کردند. زین العابدین مراغه ای و آخوندزاده از جمله این نویسندگان بودند که سبک نویسندگی شان موجب به وجود آمدن روشی تازه در نویسندگی در ایران شد.بسیاری از داستان های گوگول، در آغاز شکل گیری ادبیات جدید ایران به فارسی ترجمه شد و بسیاری از نویسندگان چون صادق هدایت و جلال آل احمد با استفاده از درونمایه ها و شگردهای نویسندگی وی آثاری به وجود آوردند. اگر نگوییم که صادق هدایت در داستان «زنده به گور» از داستان «یادداشت های یک دیوانه» ی گوگول برداشت کرده است، می توانیم مطمئن باشیم که مطابق نظریه بینامتنیت، گوگول از جمله نویسندگانی است که آثارش سخت در داستان های فارسی نفوذ کرده و حضور ناخودآگاه دیوانه گوگول را می توان در زنده به گور هدایت دید. همچنین، ممکن است که جلال آل احمد هنگام آفریدن داستان «سه تار»، آکاکی آکاکیویچ قهرمان داستان «شنل» را می شناخته است.
رویکردهای پنج گانه در خیام شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیر زمانی از مرگ خیام نگذشته بود که دیدگاه های متفاوت و حکایت ها و افسانه های متناقضی درباره زندگی و شخصیت خیام پدید آمد. برای نمونه در آثاری مانند تتمه صوان الحکمه، تاریخ الحکما، مرصاد العباد و.... می توان بخشی از این دیدگاه های گوناگون وگاه متضاد را دید. این تناقض ها در سده چهاردهم به گونه ای بسیار آشکارتر در پژوهش های محققان درباره خیام دیده می شود. در این مقاله کوشش شده، با در نظر گرفتن دو محور اساسی(اندیشه و شخصیت) در همه آثار پدید آمده درباره خیام رویکردهای متفاوت در زمینه خیام شناسی بررسی شود. به طور کلی می توان پنج رویکرد زیر را معرفی کرد:
1 - رویکردی که صادق هدایت آغازگر آن بود؛
2- رویکردی که با محمد علی فروغی و قاسم غنی شروع شد؛
3- رویکردی که با اثر صدیقی نخجوانی زیر عنوان خیام پنداری آغاز شد؛
4- رویکردی که با عباسعلی کیوان قزوینی در ایران پدید آمد؛
5- رویکردی که ف. دوبلوای فرانسوی آن را زیر عنوان «چهره ای داستانی از خیام» ارائه داد.
عنوان مقاله : شهرسازی مدرن و بازتاب آن در ادبیات اگزیستانسیالیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با انقلاب صنعتی ماشین بر زندگی انسان غلبه کرد. در آغاز انسان شیفته ماشین شد. شیفته نظم، اتوماسیون و کارآیی آن . سپس سعی کرد این نظم ماشین وار را بر زندگی خود منطبق کند و محیطی کاملاً منظم، پاکیزه و پیش بینی شده بسازد. بدین ترتیب شهرسازی مدرن پا به عرصه گذاشت. در مقایسه با محیط بی نور، بی هوا و آلوده ی دوران صنعتی شدن، شهرسازی مدرن نوید محیطی بهداشتی، ایمن و عادلانه را می داد. اما انسان بتدریج احساس کرد این محیط تمیز و منظم، ساختگی، غیر صمیمی و حتی تهدید کننده است. انسان کم کم خود به مهره ای بدل می شد که میبایست به عنوان جزئی از یک ماشین عظیم که شهر مدرن نامیده می شد، عمل کند. ازخودبیگانگی اولین دستاورد این محیط بودکه یگانگی هر انسان را زیر سئوال می برد. سپس انسان در واکنشی اعتراضی شروع به تحسین عدم توازن، ناسازگاری و زشتی کرد. بتدریج زشتی معنای متعارف خود را از دست داد و بدین ترتیب زیبایی شناسی زشتی پدید آمد. این مقاله درصدد است آثار و نتایج شهرسازی مدرنیستی را در ادبیات معاصر بررسی کرده و جستجوی راه حل را در سبک های اواخر قرن بیستم ردیابی نماید.
نابینایی در معره، شوریدگانی در ایران (بررسی زندگی، شعر، آرا و عقاید ابوالعلا معری و مقایسه او با خیام و صادق هدایت)
حوزه های تخصصی:
در به تاریخ زندگی انسان ها از آغاز تا امروز، به نام کسانی بر می خوریم که متفاوت از دیگران زندگی کرده اند؛ و پیچیدگی شخصیتی آنان، امکان شناخت حقیقی از ایشان را فراهم نکرده و به همین دلیل همواره دیدگاه ها و نظریات مختلفی درباره آنان وجود داشته است. از جمله این بزرگان در تاریخ ادب فارسی و ایرانی، حکیم عمر خیام در گذشته و صادق هدایت در دوره معاصر است، که یکی لب کلام خود را در دل رباعی های دل انگیز ریخته و سخن خود را در موجزترین و کوتاه ترین قالب بیان داشته و دیگری تفکرات خود را در طول داستان های کوتاه به نمایش گذاشته است. نظیر این دو متفکر در ادب تازی، ابوالعلا معری است که پیش از آن دو (خیام و هدایت) می زیسته است، ولی به گون های، درست همان پیچیدگی های شخصیتی آنان را دارد؛ که در این مقاله تلاش می شود گوش های از زندگی و شعر و فکر این ادیب اندیشمند در فرهنگ عربی، با مطابقه و مقایسه با دیگر متفکران در ادب فارسی به نمایش گذاشته شود.
نشانه شناسی مرکززدایی و انزوای سوژه در داستان سگ ولگرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مفاهیم مهم پساساختارگرایی، مرکززدایی یا انزوای سوژه است که تاثیر زیادی در جهت گیری مطالعات ادبی داشته است. برخلاف سوژه اومانیستی که به ابژه های پیرامون خود معنی می بخشد، سوژه پساساختارگرا مرکزیت خود را در جایگاهش از دست داده است و در معرض نوعی انزواست. سگ ولگرد هدایت، شرح انزوا و خاموشی یک سوژه- سگ به نام پات در یک روز پاییزی است، لذا بررسی نشانه شناختی این داستان از این جنبه درخور توجه است.
در این مقاله بررسی می شود که چگونه رمزگان های حاکم بر سرنوشت پات، همگی بر انزوای غیرقابل اجتناب او دلالت دارند. پس از گم شدن سوژه- سگ یا گسست ارتباط بین پات و صاحبش، سوژه «جایگاه سوژه ای» جدید می یابد. در این جایگاه، سوژه نه تنها قادر به رمزگذاری برای برقراری ارتباط با خداوندگارش یا به لحاظ نشانه شناختی، منشا معنا و هویت برای او نیست، بلکه از درک رمزگان های حاکم بر آن نیز عاجز است؛ این امر به نوبه خود درجه ای از عدم مرکزیت و انزوا را برای او به همراه دارد و سرانجام منتهی به مرگ سوژه می شود.
بررسی سه قطره خون هدایت بر مبنای نظریه «قدرت» میشل فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی افکار و باورهای گنوسی ابوالعلاء معرّی و صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با نگاهی به تاریخ زندگی سخنورانِ اندیشمند، به نام کسانی برمی خوریم که زیستن آنها متفاوت از دیگران بوده است و این تفاوتِ برخاسته از پیچیدگی های شخصیّتی باعث شده است که هر کس از پندار خود سخنی دربارة آنان بگوید و امکان شناخت حقیقی آنها فراهم نیاید. از جملة این کسان در تاریخ ادب فارسی، صادق هدایت در دورة معاصر است که پرسش ها، سرگشتگی ها و شوریدگی هایِ حاصل از تفکرات خود را در داستان هایش بیان کرده است. همانند این اندیشمند در ادب تازی، ابوالعلاء معرّی است که همان پیچیدگی های فکری و شخصیّتی را در روزگار گذشته دارا بوده است. ممکن است بخشی از این اندیشه ها و باورها تحت تأثیر اندیشه های گنوسی (= آمیزه ای از عقاید فلسفی – دینیِ یهودی، مصری، بابلی، یونانی، سوری و ایرانی) شکل گرفته باشد. پژوهش کنونی بر آن است که برخی از همین باورهای مشترک فکری برخاسته از اندیشه های گنوسی، چون مانویت، مزدکیه و مرقیون، همانندِ دوری جستن از زنان، اجتناب از خوردنِ گوشت و توجّه به گیاه خواری، باور به رنجبار بودنِ زیستن و آمیختگی تن و جهان به شرارت را آشکار سازد.
شهر کهن «ری» در بوف کور : بازخوانی عناصر فرهنگی، اجتماعی و جغرافیای تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صادق هدایت از نام دارترین داستان نویسان ایرانی و رمان «بوف کور» مهم ترین نوشته ی اوست. هدایت در حوزه های مختلف جغرافیای تاریخی و اقلیم شناسی شهرهای کهن ایران، مطالعات نسبتاً گسترده ای داشته است که نمود پاره ای از این مطالعات را می توان آشکارا در برخی از آثار او از جمله «بوف کور» دید. تاکنون درباره ی بوف کور بسیار نوشته شده است. اما آن چه در این مقاله در کانون توجه قرار گرفته؛ همانندی توصیفات مکان قصه با موقعیت قدیم شهر ری، در سده های سه تا هفت هجری قمری ست. انطباق جغرافیای تاریخی ری با توصیفات بوف کور که برای نخستین بار به گونه ای مستند در این مقاله صورت پذیرفته؛ نشانه ای دیگر از دقت نظر هدایت در پرداخت داستانی بوف کور، و تأییدی ست بر این گفته ی او که: «بوف کور، پر از شگرد است و حساب و کتاب دقیق دارد». فضای این داستان به رغم پیچیدگی و بدعت، عناصری از جهان واقعیت را باز می تابد که به بخش مجزایی از ری سده های سه تا هفت هجری قمری نظر دارد. در این مقاله همانندی توصیفات مکانی «بوف کور» با جغرافیای تاریخی شهر قدیم ری، بر پایه ی پنج عنصر اصلی: سازه های شهر، ویژگی های مدنی شهر، موقعیت تجاری شهر، توپوگرافی شهر و عناصر فرهنگی و اجتماعی آن، مورد بررسی و بازشناسی دقیق تطبیقی قرار گرفته است.
تیپ شناسی شخصیت های داستانی صادق هدایت با تأکید بر طبقه بندی انیه گرام
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر یک پ ژوهش بین رشته ای است و هدف آن، بررسی تیپ شناسی شخصیتهای داستانی صادق هدایت با تأکید بر طبقه بندی نُه گانه «انیه گرام» است که عبارتند از تیپ های کمال طلب، کمک گرا، موفق و بازیگر، رمانتیک محزون، مشاهده گر و فکور، وفا جو و وفا خو، خوشگذران ، رئیس و میانجی که هرکدام دارای ویژگی های خاصّی می باشند. این بررسی همه ی آثار داستانی هدایت را در بر می گیرد که شامل 34 داستان است.
روش پژوهش توصیفی است و داده ها با توجه به تکنیک تحلیل محتوی، به شیوه کتابخانه ای و سند کاوی بررسی شده است. نتیجه نشان می دهد از میان 51 شخصیت داستانی هدایت، 13 شخصیت (نزدیک به26%) در تیپ رمانتیک محزون جای می گیرد که به گونه ای قابل انطباق با شخصیت خود هدایت نیز هست. بعد از آن تیپهای یک (کمال طلب)، دو (کمک گرا)، شش (وفا جو و فاخو) به ترتیب 52/23%، 56/21% و 8/9% بیشترین تیپ های شخصیتی را به خود اختصاص می دهند و دو تیپ هفت(خوش گذران)و نه ( میانجی) در میان تیپهای شخصیتی هدایت جایی ندارند.
روش علمی صادق هدایت در پردازش داستان های کوتاه رئالیستی
حوزه های تخصصی:
اگرچه شهرت هدایت بیشتر مرهون داستان های «بوف کور»، «سه قطره خون» و «زنده به گور» است و این داستان ها از نظر ساختاری، بسیار منسجم و نظام مند هستند؛ بسامد این گونه تجربه های هدایت در قیاس با داستان های کوتاه رئالیستی ناچیز است. هدایت نزدیکِ بیست و پنج داستان کوتاه رئالیستی دارد که معماری، ساختمان و پردازش آنها نشان می دهد که وی در این زمینه، تبحر و چیرگی خاصی دارد و به همین دلیل با اقتباس از روش ها و شگ ردهای داستان نویسان مع روف ج هان، به طراحی علمیِ ساخ تار این گ ونه داستان ها می پردازد. در این پژوهش سعی شده است به روشی کاملاً ساختاری و علمی، با جهت گیری درک شگ ردها و شیوه های علمی هدایت در پردازش داستان کوتاه، به تجزیه و تحلیل آثار رئالیستی وی بپردازیم.
مقاله به زبان فرانسه: چرا ﺑوف کور صادق هدایت یک ضدرمان است؟ (En quoi La Chouette aveugle de Sadegh Hedayat est-il un anti-roman?)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بوف کور که در سال١٣٢٠ در روزنامه ایران منتشر شد و در سال ١٩٥٣توسط رژه لسکو به زبان فرانسه ترجمه گردید یکی از شاهکار های ادبی صادق هدایت محسوب می شود. با انتشار این رمان، صادق هدایت به عنوان بنیانگذار رمان نو در ایران شناخته شد. اما این اثر یک ضد رمان است، بدان معنا که نویسنده برای خلق آن از تمام قوانین مرسوم کلاسیک داستان نویسی سرپیچی کرده است که در زمان خود نوعی ابداع و نوآوری شناخته می شود. حاصل این سرباز زدن خلق اثری است کاملا ﭘﭕﭽیده و عجیب. از ویژگیهای بارز این رمان میتوان این موارد را متذکر شد׃ نبود طرح داستانی منسجم، وجود شخصیتهای فراواقعی، مکانی غیر واقعی، زمانی نامعلوم و داستانی غیر قابل تعبیر. در مقاله حاضربه مطالعه و بررسی این مطلب خواهیم پرداخت که چگونه با زیر سوال بردن قوانین رمان نویسی رمانی به نام بوف کور محقق شده است.
تحلیل تطبیقی عنوان داستان در آثار صادق هدایت و زکریا تامر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عنوان داستان، آستانة ورود به دنیای پر راز و رمز متن محسوب می شود. بنابراین باید به گونه ای هنرمندانه انتخاب شود که بتواند با کمیت و محدودیت خود، کیفیت متن را به نمایش بگذارد. گاه عنوان نوری بر دنیای متن می تاباند و محتوای کلی آن را روشن می نماید؛ گاهی نیز همچون حجابی بر دنیای متن قرار می گیرد و نه تنها هیچ نشانی از آن در اختیار مخاطب قرار نمی دهد، بلکه در ذهن وی تنش ایجاد می کند و او را به سوی متن می کشاند. در این پژوهش، مهم ترین مؤلفه های متنی و برون متنی که در گزینش عنوان در داستان های صادق هدایت و زکریا تامر مؤثر بوده است، بررسی و با مقایسة تحلیلی- توصیفی، خوانشی مبتنی بر ساختار و محتوای عنوان داستان ها و رابطة آن با عناصر درون متنی و عوامل برون متنی ارائه می شود. در مجموع، می توان گفت این عناوین از سویی نشان دهندة آشنایی دو نویسنده با انواع شگردهای بلاغی است و از سوی دیگر می تواند انعکاس دهندة مشکلات و شرایط دشوار زندگی مردم و فرهنگ رایج در عصر دو نویسنده باشد که با بیانی متفاوت در عنوان انعکاس یافته است. البته عناصر متنی و ادبی که برای پوشیدگی معنای متن و یا فشرده کردن آن در عنوان، به کار گرفته شده است، با عوامل متعددی از جمله کوشش برای جذب مخاطب و گاه اقتضای شرایط بستة سیاسی (برون متنی)، در پیوند است.
نوع ادبی قضیه در وغ وغ ساهابِ صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قضیه یک نوع ادبی طنزآمیز است که به ابتکار صادق هدایت در کتاب وغ وغ ساهاب پدید آمده و با وجود ظرفیت زیاد آن برای کاربرد در طنزپردازی، هنوز مورد بازشناسی دقیق و پیروی جدی قرار نگرفته است. در قضیه با نوع ادبی کلی تر نقیضه مواجه ایم؛ ضمن اینکه مختصات زبانی، شکلی و محتوایی آن، برجستگی خاصی به آن داده است. دو شگردِ برخورد عامیانه با شعر و تخریب عمدی وزن و قافیه نیز هرچه بیشتر به این برجستگی دامن زده و انتقاد از مسائل پنهان اجتماعی، فرهنگی و ادبی نیز بر ویژگی های منحصربه فرد آن افزوده است.
نگارنده در این مقاله به بازکاوی سبک شناسانة قضیه های وغ وغ ساهاب می پردازد و برآن است تا نشان دهد هدایت از چه شگردهایی برای نوشتن قضیه هایش سود جسته است.
گوتیک در ادبیات تطبیقی: بررسی برخی از آثار صادق هدایت و ادگار آلن پو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ﺑﻲگمان، صادق هدایت و ادگار آلن پو از تأثیرگذارترین و برﺟﺴﺘﻪترین نویسندگان داستاﻥهای کوتاه هستند که آثار آﻥها موردتوجه بسیاری از مترجمان، منتقدان و نویسندگان در سراسر جهان قرار گرفته است. هدایت و پو، داستاﻥنویسی سبک «گوتیک» را به جهان عرضه کردند که جاﻥمایه بیشتر آﻥها تاریکی، ترس و سخن از ناامیدی و مرگ است. هر دو نویسنده علاوه بر داستاﻥنویسی، در شعر و نقد نیز مهارت دارند. دروﻥمایه داستاﻥهای هدایت و پو از ویژﮔﻲهای ﺑﻲمانندی برخوردار است که به آﻥها ﺳﺒﻚ و سیاق خاصی بخشیده است. بااین وجود، تاکنون مطاﻟﻌﻪای درزمینه بررسی وجه تشابه این دو نویسنده انجام نشده است. از حوزﻩهای تحقیق در مکتب فرانسوی ادبیات تطبیقی ﻣﻲتوان به مطالعه ویژﮔﻲهای ادبی بین فرﻫﻨﮓها اشاره کرد. از منظر این مطالعه این امکان وجود دارد تا وجه تشابه ادبی این دو نویسنده را بررسی کرد. ویژﮔﻲ ﺷﺨﺼﻴﺖها و فضای حاکم بر داستاﻥ نموﻧﻪای از شباﻫﺖهایی است که این دو نویسنده را در کنار هم قرار داده است. در این نوشتار قصد داریم تا به مطالعه ﺷﺨﺼﻴﺖها و فضای آفرینش داستاﻥهای هدایت و پو بپردازیم و علاوه بر بررسی شباﻫﺖهای کلی آثار هدایت و پو، امکان درک دﻗﻴﻖتر آثار هر دو نویسنده و ﺟﻨﺒﻪهای مشترک داستاﻥهای آﻥها را فراهم آوریم. بدین منظور، از «تحلیل محتوا» به عنوان روش تحقیق استفاده شده است. یاﻓﺘﻪهای تحقیق، روند مشابهی درمورد ﺷﺨﺼﻴﺖپردازی و فضای داستاﻥ نشان ﻣﻲدهد؛ به طوری که تشتت فکری، پریشاﻥخاطری، انزوا و دروﻥگرایی در ﺷﺨﺼﻴﺖهای داستان موج ﻣﻲزند. فضای داستان نیز تأثیر بسزایی در انتقال اهداف نویسنده دارد.
بررسی سفر قهرمانی شخصیت در بوف کور با تکیه بر کهن الگوهای بیداری قهرمان درون
حوزه های تخصصی:
نقد کهن الگویی از نظریه های مدرن نقد ادبی و مبتنی بر نقد روان شناختی است که براساس آرای یونگ بنا شده است. در این نوع نقد، ضمن مطالعه و بررسی کهن الگوهای یک اثر، چگونگی جذب آنها توسط ذهن شاعر و نویسنده نشان داده می شود. کهن الگوها که محصول تجربه های مکرر بشر در زندگی است و در ناخودآگاه وی به ودیعه نهاده شده، از زوایا و ابعاد گوناگون مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته اند. برپایه ی این مطالعات، سفر قهرمانی برای رسیدن به کمال و رویای فردیت با تکیه بر حضور کهن الگوها در زندگی هر فرد میسر است.
هدف این مقاله، بررسی رمان بوف کور نوشته ی صادق هدایت از منظر نقد کهن الگویی با تکیه بر مبانی فکری کارول پیرسون و هیوکی مار برپایه ی کهن الگوهای دوازده گانه ی بیداری قهرمانان درون است. نگارندگان تلاش می کنند نشان دهند شخصیت های داستانی نیز همچون شخصیت های هشیوار، با تجلی این کهن الگوها، می توانند در فرایند تفرّد گام نهاده و سفر قهرمانی را پیش گیرند. نتایج این تحقیق نشان می دهد رمان بوف کور سرشار از کهن الگوهاست و به دلیل رویکرد روان شناسی خود، برپایه ی نظریات کهن الگویی قابل تحلیل است. بوف کور با حلول 9 کهن الگو، روند تفرد را در پیش می گیرد و دیگر شخصیت های داستان نقش پرورش دهندگی را در مسیر تشرف برای او دارند.
بررسی نماد خورشید در شعر امل دنقل و شفیعی کدکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دو شاعر متعهّد و اجتماعی مصر و ایران؛ یعنی امل دنقل و شفیعی کدکنی، «خورشید» را به عنوان نمادی نو در مفاهیمی چون عدالت، آزادی، حقیقت و... به کار گرفته اند. با نگاهی به شعر این دو شاعر درمی یابیم که نماد خورشید، پیام آور امیدها، آرزوها و آرمان های از دست رفته یا دست نایافتنی ای است که غبار تیره ابرهای ظلم و بی عدالتی و جهل، چون پرده ای در مقابل تشعشع انوار حقیقت و عدالت پرور خورشید قرار گرفته است. هر دو شاعر تأکید می کنند؛ تنها راه برون رفت از این سایه های تاریک و ظلمانی، کنار زدن حجاب هایی است که فراروی خورشید تابان حقیقت و عدالت قرار گرفته است. از سوی دیگر، خورشید در شعر این دو، بازتاب روشنی از عشق، محبّت و انسانیت است که در مقابل آن، سیاهی و تاریکی قرار دارد که آن هم بازتابی از ظلم و کینه و ددمنشی می باشد که انسان معاصر به آن دچار شده است. با توجّه به اهمیّتی که بازشناسی مسائل سیاسی و اجتماعی و بازخورد نمادین آن در فرآورده های ادبی ملل دارد، این مقاله سعی دارد با رویکردی تطبیقی به بررسی کاربرد نماد خورشید، که یکی از پر بسامدترین نمادهای ادبی - اجتماعی در شعر این دو شاعر است، بپردازد.