فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۵۰۵٬۸۵۹ مورد.
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۷)
۱۲۲-۱۱۳
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه ی اثربخشی واقعیت درمانی و درمان پذیرش و تعهد بر مهارت های ارتباطی در زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام شد. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس شهر همدان در سال 1401 بود که از بین آن ها 48 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به روش تصادفی به دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل تخصیص یافتند. ابزار این پژوهش شامل پرسشنامه مهارت های ارتباطی (بارتون، 1990، CST) بود. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها نشان داد با کنترل اثر پیش آزمون بین سه گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح 05/0 وجود داشت. همچنین میانگین نمره مهارت های ارتباطی در گروه واقعیت درمانی بطور معنی داری بیشتر از گروه درمان پذیرش و تعهد بود (05/0>p)؛ که نشان دهنده اثربخشی بیشتر واقعیت درمانی نسبت به درمان پذیرش و تعهد بود. بنابراین، می توان نتیجه گرفت واقعیت درمانی یک مداخله اثربخش تر از درمان پذیرش و تعهد بر بهبود مهارت های ارتباطی در زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس است.
Predicting the trend of the total index of the Tehran Stock Exchange using an image processing technique(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study explores the considerable significance of candlestick chart patterns as a foundational asset within the realm of stock market analysis and prediction. As a graphical representation of historical price movements and patterns, Candlestick charts offer a distinct and valuable perspective for understanding how the financial market operates. This perspective assists us in accurately pinpointing the most advantageous times for making decisions to buy or sell financial securities, such as stocks or bonds. These charts provide insights into market trends and potential trading opportunities. We adopt an innovative approach by harnessing image processing techniques to extract and analyze patterns from Candlestick charts systematically. Our findings underscore the pivotal role of visual data in financial analysis, particularly in times of market volatility and uncertainty. Investors often resort to technical analysis strategies when confronted with erratic market trends, often relying on insights derived from chart-based analysis to guide their decision-making processes. By meticulously extracting essential insights from candlestick charts, our study aims to provide investors with more efficient and less error-prone tools. Ultimately, this endeavor contributes to the enhancement of decision-making precision and the mitigation of risks inherent in participating in the dynamic stock market landscape.
Dynamic Managerial Capabilities, Firm Context, and Innovation: Evidence from Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This research delves into the complex relationship between dynamic managerial capabilities (DMCs) and innovation performance, examining the moderating effects of activity type, export level, and firm size. Employing rigorous ANOVA methodologies, the study elucidates the nuanced and conditional impacts of managerial actions on innovation outcomes. A significant aspect of this investigation is the classification of managers based on their specific DMC components, a novel contribution to the field that enhances our understanding of how different managerial competencies shape innovation. The results indicate substantial interactions between DMCs and the outlined contextual factors. Notably, Type 1 managers, distinguished by their superior managerial human capital, expansive social networks, and propensity for intuitive decision-making, demonstrate a robust positive effect on innovation across varied activities. In contrast, Type 9 managers, who possess limited managerial human capital yet maintain extensive social networks, display performance variability contingent on operational contexts. In export-centric firms, both Type 1 and Type 5 managers emerge as key drivers of innovation, adeptly maneuvering the complexities of international markets through their strategic acumen and flexibility. Moreover, the effectiveness of DMCs is significantly modulated by firm size, with micro and small enterprises deriving optimal benefits from a multifaceted managerial skill set, whereas larger corporations exhibit a greater reliance on established systemic processes. This research lays the groundwork for subsequent inquiries into the strategic deployment of DMCs in diverse organizational scenarios and offers critical insights for enhancing innovation-led development.
واکاوی چالش های نو معلمان آموزش ابتدایی در انطباق برنامه های درسی با شرایط واقعی کلاس درس: بر اساس تجارب فارغ التحصیلان دانشگاه فرهنگیان
حوزههای تخصصی:
هدف و زمینه:این پژوهش، شناسایی چالش های نومعلمان آموزش ابتدایی، در تطبیق برنامه های درسی با شرایط واقعی کلاس درس است.
روش : این مطالعه، با رویکرد کیفی انجام شده و از مصاحبه نیمه ساختاریافته برای گردآوری داده ها استفاده شده است. شرکت کنندگان شامل بیست نومعلمِ دانش آموخته دانشگاهِ فرهنگیان با یک تا سه سال سابقه تدریس در سال تحصیلی ۱۴۰۳ بودند که به روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب شدند. داده ها از طریق کدگذاری تحلیل شدند. برای اطمینان از اعتبار محتوا، سؤالات مصاحبه توسط چندین کارشناس آموزشی و استادان دانشگاهی بررسی و مورد تأیید قرار گرفت. همچنین، جهت افزایش اعتبار یافته ها، نتایج اولیه کدگذاری با برخی از نومعلمان و متخصصان تعلیم و تربیت به اشتراک گذاشته شد. به منظور تضمین پایایی، داده های کدگذاری شده، چندین بار توسط پژوهشگر و یک کدگذار مستقل، بررسی و مقایسه شدند و تحلیل ها توسط پژوهشگران دیگر نیز مورد بازبینی قرار گرفتند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد، نومعلمان در مدیریت فضای یادگیری، پاسخ گویی به نیازهای متنوع دانش آموزان، طراحی و مدیریت برنامه درسی، تعامل با همکاران، مدیران و والدین، دریافت حمایت های حرفه ای و مسائل شغلی و روانی با چالش های متعددی مواجه هستند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش بیانگر آن است، نومعلمان در سال های نخست تدریس با مشکلات قابل توجهی روبه رو می شوند. درک این چالش ها و ارائه حمایت های لازم، می تواند به بهبود عملکرد حرفه ای نومعلمان کمک کرده و آنان را در سازگاری بهتر با محیط آموزشی یاری کند.
بررسی منابع درآمدی پایدار شهرداری همدان و ارائه الگوی پایدار سازی منابع درآمدی و تامین منابع مالی در شهرداری ها: مورد مطالعه شهرداری همدان
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف این پژوهش بررسی منابع درآمدی پایدار شهرداری همدان و ارائه الگوی پایدار سازی منابع درآمدی و تامین منابع مالی در شهرداری ها بوده است.روش: این پژوهش از نظر هدف از نوع بنیادی و از نظر روش گردآوری داده ها نیز آمیخته (کیفی و کمّی) بوده است. تحلیل اطلاعات با استفاده از آزمون تی ، طیف مطلوبیت و دلفی انجام شد. با بررسی از منابع درآمدی شهرداری همدان در وضع موجود، میزان پایداری هر کد درآمدی سنجیده شد و درآمدهای ناپایدار توسط کارشناسان خبره شناسایی گردید. یافته ها: نتایج ارزیابی از وضعیت فعلی کدهای درآمدی شهرداری همدان نشان داد که در دوره زمانی مورد مطالعه (1401-1397)شهرداری همدان به میزان حدود 59 درصد از منابع ناپایدار حدود 21 از منابع نسبتا پایدار و تنها حدود 20درصد از منابع پایدار شناسایی شده است. وعدم توفیق شهرداری در تامین منابع مالی لازم برای هزینه های سنگین احداث زیرساخت های شهری. نتیجه گیری: نظام درآمدی شهرداری همدان در وضع موجود نسبتاً ناپایدار و مبتنی بر عوارض دریافتی ناشی از فروش تراکم، جریمه های تغییرکاربری و یا حذف پارکینگ و تخلفات زیربنایی است. سپس ارائه الگوی پایدارسازی«افزایش درآمدهای پایدار و مدیریت و بهبود نقش منابع درآمدی پایدار و نیز بر ارائه راه کارها و روش های نوین تامین مالی از بازارهای مالی و پولی» تاکید شده است. دانش افزایی: این پژوهش علاوه بر شناسایی درآمدهای پایدار و ناپایدار در شهرداری کلان شهر همدان، این مقاله می تواند در برنامه ریزی های آتی شهرداری در تصویب بودجه و تامین منابع واحدهای شهرداری کاربرد داشته باشد.
بررسی پراکندگی و کارکرد ارجاعات درون متنی در مقالات چاپ شده به زبان فارسی در علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع پژوهش حاضر بررسی ارجاعات درون متنی در مقالات علمی به زبان فارسی و طبقه بندی کارکردهای آنها و معرفی شیوه های صحیح استفاده از ارجاعات درون متنی است. در این پژوهش به طور خاص کیفیت ارجاعات و کارکرد آنها در درون متن مقالات علمی پژوهشی رشته های علوم انسانی مورد مطالعه قرار گرفت. روش مطالعه تلفیقی و شامل کدگذاری کیفی ارجاعات و بررسی کمی آنها بود. پیکره ی زبانی مورد مطالعه شامل مقالات نشریات علمی پژوهشی چهار رشته ی ادبیات فارسی،علوم دینی، علوم تربیتی و روانشناسی بود که به شیوه تصادفی انتخاب شد و حجم نهایی پیکره شامل 60 مقاله کامل از مجلات مندرج در فهرست نشریات معتبر وزرات علوم بود. کدگذاری ارجاعات مورد استفاده در مقالات بر اساس چارچوب نظری توسط پژوهشگران متخصص این حوزه انجام گرفت. داده های استخراج شده وارد برنامه نرم افزاری SPSSشده و جداول فراوانی برای بررسی کمی شکل و کارکرد ارجاعات و آمار استنباطی برای بررسی تفاوتهای بین رشته ای بکار گرفته شد. نتایج نشان داد که: 1- بیشترین فراوانی استفاده از ارجاعات مربوط به رشته های علوم دینی است.2- ارجاعات کامل اسمی دارای بیشترین فراوانی هستند. 3- کارکرد ارجاع ها از نوع ارجاع ایده به مرجع اصلی، و تقویت ادعای نویسنده اند و از سایر کارکردها ارجاع مانند تعیین هویت با فعل گزارشی و مقایسه یافته های نویسنده با یافته های تحقیق دیگران کمتر بهره برده شده است. نتایج این تحقیق نکات ارزشمندی در راستای درک گفتمان علمی و تناسب کارکرد ارجاعات با بافت گفتمانی مقالات و نکات کلیدی قابل ملاحظه در تدوین مطالب و آموزش نگارش دانشگاهی دربر دارد.
بررسی تأثیر تغییرات فصول بر قابلیت های ادراک بدنمند بر رفتار (مورد مطالعاتی: فضای درکه در تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ شماره ۱۴۳
5 - 22
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: روانشناسی محیطی به عنوان یک حوزه علمی گسترده پیرامون یافتن نحوه و نوع ارتباطات انسان با محیط احاطه کننده اوست یا به زبان ساده تر نحوه رفتارهای انسان در فضا که تحت تأثیر قرارگیری در محیط رفتاری است را بررسی می کند. این بحث که انسان به عنوان بخشی از محیط نقش ایفا می کند و کلیه رفتارهای او بر فضای پیرامونی تأثیر می گذارد و از آن تأثیر می پذیرد یک حقیقت بلامنازع است اما این امر که چرخه مورد نظر، تحت تأثیر عوامل محرک حسی این تجارب را می آموزد یا تحت تأثیر کدام محرک ها تغییر رفتار می دهند، یک پرسش اساسی است. هدف پژوهش: این پژوهش به دنبال ارتباطات میان ادراک ناشی از مناظر بصری فضا و نحوه تغییرات در الگوهای رفتاری فردی یا جمعی است. به همین دلیل نیز از فضای درکه، به عنوان یک فضا باوجود مناظر حسی متنوع و گسترده با جامعه مخاطبین مختلف برای رسیدن به این هدف استفاده شده است.روش پژوهش: این پژوهش از دو روش کیفی مطالعات قوم نگاری (رفتارنگاری) و همچنین پیاده روی حسی برای بررسی مقرهای حسی- رفتاری استفاده کرده است که در بازه های زمانی مختلف در فصول بهار و تابستان، به بررسی تغییرات رفتاری و مناظر حسی پرداخته است.نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد که تغییرات مناظر حسی در فصول بهار و تابستان به شکل محسوسی بر رفتارهای انسانی در فضای درکه تأثیرگذار است. در فصل بهار، حس بویایی و بینایی غالب بوده و با تقویت تعاملات دوستانه و رفتارهای لحظه ای، الگوهای جاری رفتاری را تحت تأثیر قرار داده است. در مقابل آن در تابستان، حس بساوایی به واسطه تغییرات اقلیمی فعال تر شده و تعاملات فردی با غریبه ها را پررنگ تر کرده است. این تغییرات حسی در ارتباط مستقیم با ویژگی های کالبدی محیط و چرخه های زمانی قرار داشته و نشان دهنده اهمیت برنامه ریزی محیطی برای ارتقای کیفیت فضاهای جمعی است. به طور کلی، تحریکات حسی مختلف در کنار عناصر کالبدی، بستری برای شکل گیری و تنوع الگوهای رفتاری فراهم می کنند.
درآمدی بر مختصات تاریخی میدان دانشگاهی علوم اجتماعی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاکنون آثار گوناگونی به بررسی وضعیت علوم اجتماعی در ایران پرداخته اند. برخی مبانی نظری این علوم را کاویده اند و عواملی نظیر ضعف یا قوت سنت های فکری، چالش سنت و مدرنیته، چالش علوم «غربی» و بومی و... را محور بررسی خود قرار داد ه اند. و بعضی دیگر سازوکارهای اجتماعی تولیدِ علم را مبنا قرار داده اند و مسائل نهادی و سازمانی را بررسی کرده اند. گرچه این دو رویکرد با هم متعارض نیستند اما تاکید بیش ازحد بر هر یک از این شقوق موجب ایجاد شکاف میان تحلیل فرمالِ علوم اجتماعی و تحلیل محتوایی آن شده است. در این مقاله،که با روش نظریه مبنایی انجام شده است، تاکید بر وضعیت علوم اجتماعی در حوزه دانشگاهی، با تمرکز بیشتر بر رشته جامعه شناسی، است و در این مسیر می کوشیم با بررسی علوم اجتماعی دانشگاهی به مثابه یک «میدان» بر شکاف مزبور فائق شویم و محتوای دانشِ تولیدشده در میدان دانشگاهی علوم اجتماعی ایران را با سازوکارهای تولید آن پیوند دهیم. مسألیه اصلی ما ترسیم مختصات میدان دانشگاهی با تمرکز بر قواعد، استانداردها، جایگاه ها، سرمایه ها و سازوکارهای تولیدِ ارزش است. اگرچه بدین منظور مجبوریم علوم اجتماعی را در فراسوی میدان دانشگاهی نیز مورد بررسی قرار دهیم تا به درک درستی ازتمامیت میدان دست پیدا کنیم. مساله توزیع رانت در میان جایگاه ها و اشکال ویژه تمایزیابی در میدانی که در دل مناسبات نظم دسترسی محدود شکل گرفته است، محور تحلیل ما از وضعیت مزبور بوده اند.
شناسایی و اولویت بندی سازه های گردشگری آبی استان یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۴۲)
17 - 36
حوزههای تخصصی:
جاذبه های گردشگری آبی یکی از مهم ترین منابع توسعه گردشگری در جهان به شمار می روند. سازه های آبی استان یزد، به عنوان یکی از استان های بسیار کم برخوردار از منابع آبی، از توانمندی بسیاری در تمدن سازی در گذشته و تبدیل شدن به یکی از منابع اصلی توسعه گردشگری استان برخوردار بوده اند که ضرورت شناسایی و اولویت بندی توسعه آن ها را انکارناپذیر می نمایاند. هدف از انجام این پژوهش شناسایی و اولویت بندی سازه های گردشگری آبی استان یزد است. بدین منظور پرسش نامه هایی با مقیاس 1 تا 5 (طیف لیکرت)، مبتنی بر روش ارزیابی ماتریس کمّی، شامل یازده عامل ارزیابی تهیه شد و در اختیار خبرگان و متخصصان بومی گردشگری و آب منطقه ای قرار گرفت. داده ها با روش تاپسیس فازی تجزیه و تحلیل شد. درنتیجه، ماتریس های تصمیم گیری شامل سازه های آبی شناسایی شده استان یزد به تفکیک و عوامل ارزیابی آنان برای رتبه بندی در راستای توسعه گردشگری این سازه ها تشکیل شد و سازه ها رتبه بندی شدند. براساس یافته های پژوهش، در دسته قنات ها، قنات زارچ برای جذب گردشگر ظرفیت بیشتری از بقیه قنات ها دارد. در دسته آب انبارها، آب انبارهای احمدآباد اردکان در رتبه نخست قرار دارد. در دسته سایر سازه ها، موزه آب یزد در رتبه نخست قرار گرفته است. نتایج این پژوهش در شناسایی و به ویژه اولویت بندی توسعه سازه های گردشگری آبی استان یزد و درنتیجه امکان اختصاص منابع برای توسعه آن ها براساس رتبه کسب شده کاربرد دارد.
طراحی مدل بازاریابی دیجیتال برمبنای تئوری داده بنیاد در صنعت گردشگری پزشکی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۴۲)
37 - 53
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل بازاریابی دیجیتال در صنعت گردشگری پزشکی انجام شده است. این تحقیق در حیطهٔ تحقیقات توسعه ای است که با روش کیفی انجام می شود. جامعهٔ آماری شامل مدیران شرکت های تسهیلگر گردشگری پزشکی و مدیران بخش پذیریش بیماران بین المللی بیمارستان های شهر تهران ازجمله بیمارستان فارابی، قلب شهید رجایی و خاتم الانبیا (ص) است که از این میان 15 نفر به صورت هدفمند غیرتصادفی برای نمونه انتخاب شدند. ابزار اصلی گردآوری داده ها مصاحبهٔ عمیق نیمه ساختاریافته است. تحلیل داده های کیفی با روش نظریهٔ داده بنیاد و با استفاده از نرم افزار MAXQDA انجام شد. براساس مدل پارادایمی به دست آمده، مؤلفه های مرتبط با بازاریابی دیجیتال در صنعت گردشگری پزشکی در شش دستهٔ عوامل علّی (بازاریابی اپلیکیشن ها، بازاریایی رسانه های اجتماعی، تبلیغات دیجیتالی، تبلیغات نمایشی، تسهیل ارتباطات و ارائهٔ اطلاعات)، شرایط زمینه ای (شاخص های فنّاوری رسانهٔ اجتماعی، محیط رسانهٔ اجتماعی، تعامل پذیری، قابلیت درک پذیری)، پدیده محوری (بازاریابی دیجیتال انسان محور، تحلیل داده های مشتری و توسعهٔ بازار)، راهبردها (استراتژی های کوتاه مدت و بلندمدت، ارزش عملکردی و ارزش مورد انتظار)، شرایط مداخله گر (شاخص های نرم افزاری و سخت افزاری) و پیامدها (وفاداری گردشگر، رضایت گردشگر، کیفیت خدمات و محتوای رسانه های اجتماعی) شناسایی شدند. براساس نتایج به دست آمده در این تحقیق، می توان استنباط کرد که با استفاده از ابزار بازاریابی دیجیتال می توان تعداد سهم بازار بیشتری در صنعت گردشگری پزشکی ایران به دست آورد.
واکاوی نقش بازار در انسجام فرم و شبکه فضای شهری، مورد پژوهی بازار کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۳
179 - 219
حوزههای تخصصی:
انسجام کالبدی شهر، فرآیند سازمان دهی عناصر متنوع و وابسته به هم در شکل شهر بوده که در آن پیوند و روابط متقابل میان اجزا ضروری است. با تأمل در نحوه تکوین و توسعه شهر ایرانی و بررسی روابط میان اجزای تشکیل دهنده آن، پیکره ای منسجم و شبکه ای انتظام یافته نمایان می شود و بازار به عنوان عنصری نظم ، ساختار و جهت دهنده به فرم فیزیکی شهر و فضاهای شهری معرفی می شود. از این رو شناسایی و ادارک جوهره انسجام بخش بازار بر شکل گیری فرم و ساختار فضاهای شهری معاصر در این پژوهش مورد تاکید قرار می گیرد. هدف واکاوی نقش بازار در انسجام فرم کالبدی و ایجاد شبکه منسجم فضاهای شهری است. چنین شبکه ای به علت ایجاد انسجام و تقویت ساختار و عملکرد شهر، رشد و شکوفایی شهر را درپی خواهد داشت. این پژوهش درپی کشف مؤلفه های تاثیرگذار بر انسجام شبکه فضاهای شهری با محوریت بازار از یکسو و ارایه الگوی مفهومی از سوی دیگر و ارزیابی آن در بافت تاریخی کرمان است. روش پژوهش ترکیبی (کمی و کیفی) است. ازتحلیل محتوای کیفی برای بیرون کشیدن مفاهیم پنهان در داده های متنی منتخب استفاده شد تا به یک مدل مفهومی که نظم های نهفته و الگوهای تکرارشونده را نشان می دهد، رسید. برای ارزیابی مدل از روش های کمی (آماری و نرم افزاری) استفاده شد. ارزیابی مدل در بافت تاریخی کرمان نشان داد که امروزه بازار به عنوان یک مرکز نیرومند که کاملا تدریجی و از طریق سازماندهی خرد به کلان شکل یافته همچون یک کل منسجم به تولید نظم فضایی و تشدید پیوستگی کالبدی میان توده و فضا کمک می کند. بازار در کنار خیابان (عنصر شهرسازی مدرن) هنوز سبب یکپارچگی ساختار و عملکرد شهر و محلات آن می شود. تغییر در الگوهای ساختاری وعملکردی شهر کهن و مدرن سازی بدون توجه به ساختاروعملکرد فضا می تواند نقش بازار را در انسجام فرم و فضای شهری تغییر دهد از این رو تقویت بازار به عنوان یک سیستم خودساختار دهنده و توجه به نقش انسجام بخش آن در ساختار و عملکرد شهر می تواند انسجام فرم شهر را تضمین و سبب شکل گیری شبکه ای منسجم از فضاهای شهری شود.
اثرات زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی حفر چاه های عمیق و نیمه عمیق بر سکونتگاه های روستایی دشت سده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهندسی جغرافیایی سرزمین دوره ۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۲۳)
183 - 194
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پس از حفر چاه های عمیق و نیمه عمیق در دشت های خراسان جنوبی در دشت سده نیز چاه های متعددی حفر گردید. این روند از مدرنیزاسیون که مبتنی بر مدل توسعه برون زا شکل گرفته سبب تغییر و تحولاتی در محیط زیست طبیعی و انسانی شده است. پژوهش حاضر به بررسی اثرات زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی حفر چاه های عمیق و نیمه عمیق در سکونتگاه های دشت سده در خراسان جنوبی می پردازد.
هدف: هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی اثرات زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی حفر چاه های عمیق و نیمه عمیق بر سکونتگاه های روستایی دشت سده است.
روش شناسی: بر، مبنای هدف تحقیق کاربردی بوده و به روش توصیفی – تحلیلی انجام شده است. جامعه آماری این تحقیق ۲۴۸۷ خانوار از روستاهای ساکن در منطقه موردمطالعه است که با استفاده از فرمول کوکران نمونه ای به اندازه ۳۳۳ نفر انتخاب گردید. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه ساخته محقق استفاده شد. پایایی پرسش نامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ، مقدار این ضریب به کمک نرم افزار محاسبه و مورد قبول واقع شد. پس از جمع آوری داده ها از نمونه معرف جامعه، برای تجزیه وتحلیل داده ها از فنون توصیفی، فنون استنباطی علم آمار استفاده شد. در سطح آمار استنباطی از روش آزمون تی جهت آزمون فرضیات و با استفاده از نرم افزار SPSS به تحلیل نتایج پرداخته شد.
قلمرو جغرافیایی: جامعه آماری تحقیق شامل تعداد خانوارهایی که در محدوده دشت موردمطالعه قرار دارند؛ بنابراین جامعهٔ آماری این تحقیق، طبق آمار سال ۹۵ شامل ۱۶ روستا با جمعیتی تعداد ۲۴۸۷ خانوار جمعیت دارد. این سکونتگاه ها شامل یک نقطه شهری و ۱۴ روستا که از نظر تقسیمات سیاسی در شهرستان های قائنات و در شهرستان بیرجند واقع شده اند و شامل دهستان های القورات شاخنات و دهستان سده واقع در بخش سده و شهرستان قاینات است
یافته ها: نتایج تحقیق نشان داده از دیدگاه پاسخگویان بهره برداری از منابع آب زیرزمینی با حفر چاه های عمیق و نیمه عمیق باعث بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی در سکونتگاه های روستایی در دشت سده شده است؛ ولی بااین حال حفر چاه های عمیق منجر به بروز مشکلات زیست محیطی ساکنین دشت سده شده است.
نتیجه گیری: با عنایت به اینکه بیشترین میزان خسارت ناشی از برداشت بی رویه آب در بخش زیست محیطی اتفاق افتاده جهت جلوگیری از بحران زیست محیطی مدیریت جامع آب مبتنی بر میزان بهره برداری بدون خسارت با تغییر در شیوه های آبیاری و تغییر الگوی کشت پیشنهاد می شود.
سرریز پویای ریسک میان نرخ ارز، سهام، مسکن و سکه در ایران: شواهدی جدید از مقایسه دوران تحریم و غیرتحریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد مدیریت مالی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۴۸)
93 - 116
حوزههای تخصصی:
نحوه ارتباط میان نرخ ارز، قیمت سهام، مسکن و سکه به عنوان موارد مدنظر سرمایه گذار جهت مدیریت پرتفو همیشه یک بحث پیچیده بوده است و ارتباط میان آن ها و تعیین علیت انتقال نوسانات میان آن ها (دریافت و انتقال نوسانات) ممکن است در هر کشور و در دوره های زمانی گوناگون متفاوت باشد. براین اساس در پژوهش حاضر سرریز ریسک میان بازارهای ارز، مسکن، سکه طلا و سهام در دوره زمانی 1400:12-1385:01 به صورت ماهانه با استفاده از الگوی خودرگرسیون برداری با پارامترهای متغیر در زمان دیابولد-ایلماز (DY-TVP-VAR) بررسی شده است. نتایج نشان می دهد دارایی های ارز و سکه طلا عوامل اصلی انتقال و دریافت نوسانات در شبکه مورد بررسی هستند. بازار مسکن فقط دریافت کننده ریسک و نوسانات ازدارایی های دیگر بوده است و بیش ترین نوسان از ارز و سهام به مسکن منتقل شده است. هم چنین بازار سهام نیز بیش ترین نوسان را از ارز و سپس سکه دریافت نموده است. براساس نتایج، مسکن می تواند پوشش ریسک را برای سبد سرمایه گذاری به همراه داشته باشد و به عبارتی پناه گاه امن می باشد اما با توجه به این که در طی زمان نحوه ارتباط سکه با سایر دارایی ها متفاوت بوده است، انتخاب آن بایستی بر اساس سایر دارایی های موجود در سبد و همچنین شرایط سیاسی و اقتصادی صورت پذیرد و پناه گاه امن تحت هر شرایطی نیست. براین اساس در دوران تحریم و شرایطی که بازدهی دارایی ها اختلاف معنی دار با میانگین دارد، استفاده از الگوی DY-TVP-VAR می تواند برای سرمایه گذاران نتایج بهتری را جهت مدیریت سبد سرمایه گذاری به همراه داشته باشد.
تحلیل تصویرشناختی دختری در پاریس اثر شوشا گاپی: میان کلیشه سازی و واقع گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصویرشناسی، رویکردی در ادبیات تطبیقی است که به بررسی چگونگی شکل گیری و بازنمایی «دیگری» در بستر تعاملات فرهنگی می پردازد و دریچه ای تازه به درک هویت ها و تفاوت های میان فرهنگی می گشاید. پژوهش حاضر به تحلیل تصویرشناسانه بازنمایی «دیگری» در کتاب دختری در پاریس اثر شوشا گاپی پرداخته است. این تحقیق با بهره گیری از نظریات دانیل هانری پاژو در حوزه ی تصویرشناسی، به بررسی واکنش های «مشاهده گر» در مواجهه با فرهنگ و جامعه پاریس پرداخته و تلاش می کند تا مشخص کند آیا گاپی در بازنمایی های خود گرفتار کلیشه ها و پیش داوری های رایج بوده یا از آن ها فراتر رفته است. بر اساس این نظریات، سه نوع نگاه در مواجهه با «دیگری» قابل تشخیص است: جنون، ترس و علقه. نتیجه پژوهش نشان می دهد که نگاه گاپی به «دیگری» به نگاه علقه ای نزدیک است، جایی که فرهنگ بیگانه نه برتر از فرهنگ «مشاهده گر» تلقی می شود و نه فروتر از آن، بلکه تعاملی دوسویه و هم سطح میان «مشاهده گر» و «مشاهده شده» شکل می گیرد. گاپی با تجربه ی زیسته طولانی مدت خود در پاریس، از کلیشه ها و اسطوره های مرسوم سفرنامه نویسان دوره قاجار فاصله گرفته و توانسته به کلیشه زدایی بپردازد. این تحقیق به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده و با تمرکز بر جنبه های مختلف زندگی اجتماعی و فرهنگی مانند زندگی دانشجویی، نظام آموزشی، بحران مسکن و هنر، به واکاوی دقیق تری از «من» و «دیگری» پرداخته است. این پژوهش نشان می دهد که گاپی نه تنها موفق شده است تصویری واقع گرایانه تر از جامعه پاریس ارائه دهد، بلکه توانسته است از خلال این مواجهه ی فرهنگی، به شناختی عمیق تر از هویت خود نیز دست یابد.
بررسی بازتاب فرهنگ هند و ایران در تزئینات لباس بانوان هند و بلوچ (مطالعه موردی: رودوزی های هند و بنارسی دوزی های بلوچ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۷ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۸
213 - 230
حوزههای تخصصی:
ایران و هند دارای تاریخ و فرهنگی غنی در زمینه دوخت های سنتی هستند. این دو سرزمین در ادوار مختلف تاریخی با هم ارتباطاتی داشته و این موضوع باعث تأثیرپذیری آن ها از هم در هنرهای مختلف ازجمله گلدوزی شده است. شناسایی زری دوزی های هند و بنارسی دوزی های بلوچستان، دسته بندی نقوش، نحوه ترکیب بندی طرح ها، معرفی انواع تکنیک های دوخت و تأثیرپذیری فرهنگی این دو سرزمین در زمینه تزئینات پوشاک، از اهداف این پژوهش هستند. پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد تاریخی و تطبیقی درپی پاسخ به این پرسش هاست که برای تزئین لباس های تزئین شده هند و بنارسی دوزی های بلوچستان از چه تکنیک هایی استفاده شده است؟ ترکیب بندی نقوش در این رودوزی ها به چه صورت است؟ بین نقوش تزئینی کارشده روی این لباس ها چه اشتراکات و افتراقاتی موجود است؟ همچنین اطلاعات پژوهش به صورت کتابخانه ای و میدانی جمع آوری شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل 8 نمونه از لباس های بانوان بلوچ و هند با رودوزی های لاکنو، دهلی، بنارس، گجرات هند، چابهار و کراچی بلوچستان است. نتایج نشانگر آن است که در این دو سرزمین، اشتراکات بسیاری در نقوش، تکنیک های دوخت، نحوه نقش پردازی و اجرای نقوش و همچنین مواد اولیه برای تزئین لباس بانوان وجود دارد. نقوش در هند در اکثر موارد دارای فلسفه و مفهوم اجتماعی، تاریخی، اعتقادی و اسطوره ای است؛ درحالی که در پوشاک بلوچستان، تزئینات فقط جنبه زیبایی داشته و مفهوم خاصی را حمل نمی کنند. نقوش هندسی و گیاهی، بالاترین کاربرد را در بلوچستان داشته؛ اما در هند علاوه بر آن، نقوش حیوانی و انسانی هم رایج است.
واکاوی لباس های بانوان کُرد شمال خراسان در لایین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۷
28 - 41
حوزههای تخصصی:
پوشاک نقش مهمی در پاسداری از ارزش های فرهنگی و هویتی هر منطقه دارد. این پژوهش بر لباس های بانوان کُرد شمال خراسان در لایین، واقع در خراسان رضوی، تمرکز دارد. این لباس ها از قدیمی ترین فرم لباس کُردی بانوان در خراسان است. با توجه به دنیای پرتلاطم مدرن کنونی و گذار از سنت به مدرنیته، این لباس ها تنها در مراسم و جشن ها استفاده می شود. با شناخت برش و دوخت لباس های سنتی که ریشه های فرهنگی و هویتی هر قومیتی است می توان از فراموش شدن آن جلوگیری کرد و این دانش های بومی را به دست آیندگان رساند. در این پژوهش چگونگی مراحل برش و دوخت البسه، ترسیم طرح گسترده و طبقه بندی قطعات لباس های مذکور، جهت نگهداری آن بررسی شده است. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی بوده و داده های آن به دو شیوه میدانی (مبتنی بر مصاحبه و مشاهده) و البته اطلاعات اسنادی جمع آوری شده است. نتیجه این پژوهش نشان داد که قطعات لباس های بانوان کُرد شمال خراسان در لایین به «تن پوش»، «بالاپوش» و «سرپوش» طبقه بندی می شود که متشکل از «پاچه»، «زیرپیراهن»، «پیراهن»، «نیم تنه»، «کُله»، «شال» و «شار» است. دوزندگان لباس های محلی کُردهای لایین از الگوی ترسیم شده و آماده برش استفاده نمی کنند بلکه برش به صورت مستقیم روی پارچه انجام می شود. برش ها ساده و دور از پیچیدگی بوده و بدون دورریز است.
سنجش اومانیسم: تبادلات عکاسیِ مستندِ معاصر
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۱
54 - 66
حوزههای تخصصی:
ارزیابی تاثیر لحن گزارشگری مالی و خوانایی صورتهای مالی بر ارزش آفرینی شرکتها از دیدگاه سهامداران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سهامداران و سایر استفاده کنندگان به منظور اتخاذ تصمیمات مناسب، نیازمند اطلاعات سودمند هستند. در میان اطلاعات سودمند، اطلاعات مربوط به گزارشات مالی از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ زیرا گزارشات مالی در ارزیابی چشم انداز آتی شرکتها نقش مهمی ایفا می نماید؛ بطوریکه بازار سرمایه نسبت به قابلیت اتکای گزارشات مالی کاملاً حساس است در سال های اخیر جنبه های مختلف اطلاعات کیفیِ گزارشهای مالی، مورد توجه قانون گذاران، نهادهای ناظر و نهادهای حرفه ای فعال در بازار سرمایه قرار گرفته است. در این تحقیق سعی گردید از سایر جنبه هایی که از دیدگاه سایر محققین مغفول مانده است مورد بررسی قرار گیرد بنابراین هدف اصلی این تحقیق ارزیابی تاثیر لحن گزارشگری مالی و خوانایی صورتهای مالی بر ارزش آفرینی شرکتها از دیدگاه سهامداران می باشد.برای انجام این تحقیق نمونه ای از شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران با استفاده از روش نمونه گیری انتخاب گردید . این پژوهش، برای دوره 1394 الی 1399 در بورس اوراق بهادار تهران صورت گرفت. روش آماری مورد استفاده در این تحقیق روش رگرسیون چند متغیره به شیوه پانل دیتا می باشد.نتایج حاصل شده از آزمون فرضیه های تحقیق نشان داد که بهبود در لحن گزارشگری مالی و خوانایی صورتهای مالی باعث افزایش در میزان ارزش آفرینی شرکتها از دیدگاه سهامداران شده است.
تمرین مردم شناسی متعهد: همدلی، حمایت و نقد اجتماعی در زلزله خوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسائل اجتماعی ایران سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
۴۰-۹
حوزههای تخصصی:
فجایع طبیعی مانند زلزله، پژوهشگران را به استفاده از رویکردی متفاوت در مردم شناسی ترغیب می کنند؛ رویکردی که با تعهد به مسائل فوری و چالش های ناشی از این رویدادها همراه باشد. این مقاله به شرح تجربهٔ مردم شناسی متعهد نویسنده در زلزلهٔ خوی (بهمن و اسفند ۱۴۰۱) می پردازد. این کردار پژوهشگرانه، بر اساس تقسیم بندی لاو و مری، در دو حوزهٔ «اشتراک و حمایت» و «نقد اجتماعی» قرار می گیرد. از منظر مفهومی و با تکیه بر چهارچوب سه گانهٔ شری اورتنر، بر همدلی، دیدگاه محلی، حمایت و تحلیل روابط قدرت تمرکز شده است. در روش شناسی، از مردم نگاری سریع بهره گرفته شده است که مبتنی بر کار میدانی چندسایتی، مشاهدهٔ مشارکتی و همکاری نزدیک با گروه های داوطلب بود. برای بازنمایی یافته ها، متن هایی با صحنه پردازی مردم نگارانه، تأملات نظری کوتاه و مجموعه ای از عکس های روزانه در شبکه های اجتماعی و روزنامه ها منتشر شده است. این مردم شناسی متعهد، از یک سو با «همدلی» به درک و انتقال ترس ها و تجربه های زلزله زدگان پرداخت و از سوی دیگر با «دیدگاه محلی»، فضاهای پنهان خانه های متروکه را که در رسانه ها نادیده گرفته شده بود، آشکار ساخت. همچنین، «حمایت» از طریق نمایش همبستگی جمعی و «نقد اجتماعی» با تمرکز بر مسائل جنسیت، خیریه و نابرابری های طبقاتی، روابط قدرت و شکاف های اجتماعی را برجسته کرد. این تجربه نشان داد که مردم شناسی متعهد می تواند پژوهشگر را برای کنشگری مؤثر در موقعیت های بحرانی توانمند سازد و به فهم عمیق تری از پویایی های اجتماعی منجر شود.
اثربخشی آموزش درس زبان فارسی مبتنی بر راهبردهای فراشناختی بر بهبود مهارتهای خواندن و نوشتن دان شآموزان با اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش درس زبان فارسی مبتنی بر راهبردهای فراشناختی بر بهبود مهارت های خوا ندن و نو شتن دا نش آموزان با ا ختلال یادگیری بود. روش: طرح پژوهشی نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه پژوهش را تمامی دانش آموزان دختر با اختلال یادگیری در دوره اول ابتدایی ناحیه 1 شهر کرمان در سال تحصیلی 02 - 1401 تشکیل دادند که از بین آنها 30 نفر داوطب واجد شرایط به عنوان نمونه انتخاب و به 2 گروه 15 نفری آزمایشی و گواه تقسیم شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه خواندن و نارساخوانی کر می و مرادی ) 1378 ( و آزمون نوشتن فلاح چای ) 1374 ( بود. برای گروه آزمایشی آموزش زبان فارسی مبتنی بر راهبردهای فراشناختی، به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای به صورت هفته ای 2 بار اجرا شد و گروه گواه در این مدت مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از روش های آماری نظیر میانگین، انحراف ا ستاندارد و تحل یل کواریا نس تجزیه وتحل یل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که آموزش زبان فارسی مبتنی بر راهبردهای فراشناختی بر بهبود مهارت های خواندن و نوشتن دانش آموزان با اختلال یادگیری تأثیر معنادار داشت ) 01 / .)P>0 نتیجه گیری: نتیجه می شود که آموزش زبان فارسی مبتنی بر راهبردهای فراشناختی موجب بهبود مهارت های خواندن و نوشتن دانش آموزان با اختلال یادگیری شده است.