فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۵۱۱٬۸۴۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
تغییر اقلیم مساله زیست محیطی مهمی است زیرا فرآیندهای ذوب یخچال ها و تراکم برف به تغییر اقلیم حساس هستند. امروزه انواع حس گرهای ماهواره ای از جمله AVHRR,MODIS,GEOS,MERIS برای پایش برف در دسترس اند و به طور گسترده ای برای بررسی و نوسانات و تغییرات پوشش برفی در سطح جهانی مورد استفاده قرار می گیرند . در این بین سنجنده MODIS به دلیل پوشش فضایی جهانی با دقت مکانی مناسب و پوشش مکرر زمانی در مقیاس های مختلف بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. از این رو در تحقیق حاضر از محصولات برف این سنجنده استفاده گردید. در این بررسی پس از جمع آوری آمار و اطلاعات مربوط به روزهای همراه با برف در طول دوره آماری (2018-1989) در سطح سه استان کرمانشاه، ایلام و لرستان با استفاده از داده های پوشش برف سنجنده مودیس در زاگرس میانی و همچنین فنون سنجش از دوری پردازش شدند و نتایج حاصل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.در محصولات سنجنده MODIS برای آشکارسازی پوشش برف از شاخص NDSI استفاده شد.بررسی روند تغییرات برف پوش در فصول مختلف با استفاده تصاویر سنجنده مودیس نشان می دهد که بیشتر منطقه مورد مطالعه در این زمینه دارای روند کاهشی معنی دار به ویژه در نواحی مرتفع منطقه مورد مطالعه می باشد و فقط در نواحی غربی و جنوب غربی منطقه مورد مطالعه روند کاهشی مشخصی مشاهده نمی شود. همچنین بررسی روزهای برف پوشان در طول دوره مورد بررسی حاکی از کاهش برف پوشان زاگرس میانی است و این تغییرات در سال های اخیر به ویژه نواحی برفگیر منطقه نیز تشدید شده است .همچنین تغییرات در فصل زمستان و مناطق برف گیر و مرتفع نسبت به فصول دیگر و مناطق دیگر در سطح منطقه مورد مطالعه بیشتر و شدیدتر بوده است.
جریان شناسی مطالعات سبک شناسی قرآن در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر به روش تحلیل محتوا و با مقایسهٔ آثار، سعی در شناخت جریان های شکل گرفته در مطالعات سبک شناسی قرآن در ایران دارد و در همین راستا، جریان های موردنظر را از جهت زمان، افراد و ویژگی ها بررسی می کند. حاصل آنکه، دامنهٔ زمانی اواسط دههٔ هفتاد شمسی تا تابستان 1403 نشان می دهد که مطالعات سبک شناسی قرآن در ایران سه دوره را سپری نموده است: دورهٔ ورود مباحث سبک شناسی، دورهٔ رشد و گسترش این مباحث و دورهٔ ظهور رویکردهای پیچیده تر سبک شناسی در مطالعات قرآنی. این است که دورهٔ اول، از ویژگی هایی چون کلی گویی و مشخص نبودن چهارچوب های مباحث، ابتدایی و غیرکاربردی بودن مطالعات و ضعف در بنیان های نظری برخوردار است؛ دورهٔ دوم، با مشخصه هایی نظیر توجه به بنیادهای نظری، تطبیق مباحث بر آیات قرآن، تکثر پژوهش های صورت گرفته نسبت به دورهٔ اول و نوعاً تکراری و توجه به رویکردهای سبک شناسانهٔ متفاوت شناخته می شود؛ دورهٔ سوم، خصوصیاتی شامل تمرکز بر یک لایهٔ زبانی یا یک مؤلفهٔ خاص از یک لایهٔ زبانی، عمق بخشی به مطالعات، ظهور رویکرد سبک پژوهی انتقادی و ایجاد پیوند میان مباحث سبک شناسی با سایر مطالعات زبان شناسی، ازجمله معناشناسی و کاربردشناسی دارد.
تحلیل تأثیرات سوگیری های شناختی بر تصمیمات و انتخا ب های سیاسی
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی این پرسش انجام شده است که چگونه سوگیری های شناختی و هویت های گروهی بر فرایند تصمیم گیری های سیاسی افراد تأثیر می گذارند؟ در پاسخ به این پرسش، با تکیه بر نظریه تفکر دوگانه کانمن (2011) و نظریه هویت اجتماعی تاجفل (1979)، سازوکارهای شناختی تأثیرگذار بر قضاوت ها و انتخاب های سیاسی به اجمال واکاوی شده است. در این پژوهش از روش مرور اسنادی غیرنظام مند و فراتحلیل و از ابزارهای هوش مصنوعی برای گزینش و تحلیل منابع استفاده شده است. بر اساس یافته های این پژوهش، اکثر مردم اطلاعات ناسازگار با باورهای گروهی را رد می کنند، اثر هویت گروهی بسیار قوی تر از تحلیل عقلانی عمل می کند، تصمیم گیری های سریع منجر به قضاوت های مبتنی بر چارچوب بندی رسانه ای و عواطف- احساسات می شود و اغلب افراد به جای تصحیح، سعی می کنند انتخاب های اولیه خود را توجیه نمایند. شبکه های اجتماعی با ایجاد اتاق های پژواک، سوگیری های شناختی در تصمیم گیری ها را تشدید می کنند، بحران های سیاسی موجب غلبه پاسخ های احساسی- عاطفی بر تحلیل منطقی اغلب افراد می شود و برای اکثر مردم تصمیم گیری های سیاسی کمتر از محاسبات عقلانی و بیشتر از فرایندهای هویتی و شناختی- احساسی نشأت می گیرد. این وضعیت، مسئولیت های اجتماعی مهمی برای انواع رسانه ها مبنی بر ضرورت طراحی پیام های چندبُعدی خیرخواهانه برای فعال سازی امکان انتخاب عقلایی و منطقی، برای نهادهای آموزشی مبنی بر ضرورت آموزش سواد رسانه ای و تفکر انتقادی و برای احزاب و گروه ها مبنی بر تدبیر درباره پیامدهای بلندمدت تهییج هویتی افراطی، دارد. همه نخبگان و رهبران فکری- سیاسی و گروه های مرجع در قبال ماهیت شناخت و انتخاب مردم و فراهم کردن زمینه های شکل گیری یا اصلاح سوگیری های شناختی مسئول اند.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر انعطاف پذیری شناختی و حساسیت بینفردی دانش آموزان پسر نوجوان دارای نشانه های اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر انعطاف پذیری شناختی و حساسیت بین فردی نوجوانان دارای نشانه های اضطراب اجتماعی انجام شد. پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پسر نوجوان دارای نشانه های اختلال اضطراب اجتماعی شهر کوهدشت در سال تحصیلی 1403-1402 بود که از میان آن ها 30 دانش آموز نوجوان دارای نشانه های اختلال اضطراب اجتماعی که نمرات پایینی در انعطاف پذیری شناختی و نمرات بالایی در حساسیت بین فردی داشتند، به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارده شدند. داده ها با استفاده از پرسش نامه اضطراب اجتماعی نوجوانان (SASA)، پرسش نامه انعطاف پذیری شناختی دنی س و ون دروال (2010) و پرسش نامه حساسیت بین فردی توسط بویس و پاپکر(1989) جمع آوری شد. گروه آزمایش تحت آموزش ذهن آگاهی در طی 8 جلسه 70 دقیقه ای قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS (نسخه 24) تحلیل گردید. نتایج حاصل نشان داد که آموزش ذهن آگاهی بر انعطاف پذیری شناختی و حساسیت بین فردی گروه آزمایش تأثیر معناداری داشته است (۰۱/۰p<)، به بیان دیگر آموزش ذهن آگاهی در ارتقای انعطاف پذیری شناختی و کاهش حساسیت بین فردی گروه آزمایش اثربخش بوده است (۰۱/۰p<). می توان گفت از جمله آموزش های مفید و اثربخش در جهت تقویت انعطاف پذیری شناختی و کاهش حساسیت بین فردی نوجوانان دارای اختلال اضطراب اجتماعی، آموزش ذهن آگاهی است.
تحلیل نهادی و حقوقی مشارکت رسانه ای سازمان های مردم نهاد در سیاست گذاری رفاه زنان در ایران: با تأکید بر قواعد حاکم و مبانی دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دین و ارتباطات سال ۳۲ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۷)
381 - 418
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با رویکرد تحلیل نهادی چند سطحی و با بهره گیری از چارچوب مفهومی اوستروم، نقش رسانه ها را در فرآیند مشارکت سازمان های مردم نهاد (سمن ها) در سیاست گذاری رفاه زنان در ایران بررسی می کند. این مطالعه کیفی، مبتنی بر تحلیل مضمون ۱۵ مصاحبه نیمه ساخت یافته با کنشگران حوزه زنان، فعالان سمن ها، پژوهشگران و سیاست گذاران است. یافته ها نشان می دهد که بازنمایی گزینشی و ظاهرمحور، بی اعتمادی نهادی، حذف خاموش و ضعف روایت گری، از موانع اصلی اثرگذاری رسانه ای سمن ها بر سیاست گذاری رفاهی زنان هستند. این موانع، نه تنها از منظر حقوق رسانه و حق مشارکت مدنی، بلکه در چارچوب آموزه های دینی درباره عدالت ارتباطی، تبیین حق، و مسئولیت اجتماعی رسانه ها نیز قابل نقدند. در مقابل، بهره گیری از رسانه های اجتماعی ظرفیت هایی برای توانمندسازی کنشگری مدنی و روایت گری مستقل فراهم می کند. تحلیل ها بر فقدان قواعد ارتباطی منصفانه و قانونی میان رسانه، دولت و سمن ها تأکید دارد و ضرورت بازتعریف حکمرانی رسانه ای، حمایت از رسانه های مستقل و تقویت سواد رسانه ای سمن های فعال در حوزه زنان را برجسته می سازد. این پژوهش تلاش می کند تا با تمرکز بر ابعاد نهادی، حقوقی و دینی، خلأهای ارتباطی را آشکار و مسیرهای کنشگری فعال تر در سیاست گذاری رفاه زنان را ترسیم کند.
مدل سازی پویایی های ریسک سیستماتیک در بازارهای مالی ایران: چارچوب یکپارچه چندرژیمی مبتنی بر ARIMA، DCC GARCH، GMM و مارکوف سوئیچینگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت مالی سال ۱۵بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۹
138 - 160
حوزههای تخصصی:
هدف: در این پژوهش، طراحی و ارائه یک چارچوب ترکیبی پیشرفته برای مدل سازی پویایی های ریسک سیستماتیک در بازارهای مالی ایران مد نظر قرار گرفته است. اقتصاد ایران به دلیل ماهیت ساختاری شکننده، نوسانات شدید سیاسی-اقتصادی و تغییرات ناگهانی در سیاست های پولی و ارزی، زمینه ای ایده آل برای بررسی تأثیر متقابل دارایی های مختلف و نحوه انتقال ریسک در رژیم های رفتاری گوناگون فراهم می کند. در چنین بستری، وابستگی ها و شدت انتقال شوک های مالی در دوره های کم نوسان، نیمه بی ثبات و بحرانی کاملاً متفاوت است. بنابراین، هدف اصلی مطالعه حاضر، تحلیل ساختار وابستگی و انتقال ریسک میان سه دارایی کلیدی(طلا، نرخ ارز آزاد (دلار آمریکا) و شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران)در قالب یک چارچوب چندسطحی و چندمدلی است؛ به طوری که بتوان با دقت بیشتری رژیم های رفتاریِ پنهان را شناسایی و میزان ریسک سیستمیک را تحت شرایط مختلف بازار اندازه گیری کرد. روش : در گام نخست، سری های زمانی بازده روزانه سه دارایی یادشده با استفاده از مدل های ARIMA پالایش شدند تا مؤلفه های روندی و خودهمبستگی های خطی حذف شوند و سری های باقیمانده تنها متغیرهای تصادفی و غیرخطی را در خود جای دهند. سپس برای هر سری از مدل GARCH(1,1) جهت برآورد و پیش بینی نوسانات شرطی (Conditional Volatility) بهره گرفته شد. در مرحله سوم، به منظور استخراج ماتریس همبستگی های شرطی پویا میان دارایی ها، مدل DCC-GARCH به کار رفت. برای شناسایی تغییرات ساختاری رفتار بازار و جدا کردن دوره های کم نوسان از پرنوسان، دو روش مکمل استفاده شد: اول، مدل مارکوف سوئیچینگ با قابلیت تقسیم بندی زمان به رژیم های نوسان پایین و نوسان بالا بر مبنای احتمال های انتقال (Transition Probabilities)، و دوم، مدل ترکیب گاوسی (GMM) که با تحلیل خوشه ای داده ها، هر مشاهده را به صورت احتمالاتی به چند رژیم رفتاری منسوب می سازد. در نهایت، با محاسبه شاخص ارزش در معرض ریسک شرطی (COVAR) برای هر جفت دارایی در هر رژیم رفتاری، شدت ریسک سیستماتیک و میزان انتقال شوک ها به شکلی جامع بررسی شد. یافته ها: تحلیل داده های روزانه دوره ۱۳۹۴–۱۴۰۳ نشان داد شدت و ساختار انتقال ریسک سیستمیک در بازارهای مالی ایران کاملاً به رژیم رفتاری بازار بستگی دارد. در رژیم های «آرام»، همبستگی های شرطی بین طلا و دلار و نیز میان طلا و شاخص بورس به زیر ۰٫۳ کاهش یافته و متوسط COVARها کمتر از ۰٫۱۵ است، اما با افزایش نوسانات به سطح «نیمه بی ثبات»، این مقادیر به حدود ۰٫۴ تا ۰٫۵ می رسند. در «بحران» ساختار چهاررژیمی، همبستگی طلا–دلار به بیش از ۰٫۸ و طلا–بورس به بیش از ۰٫۳ افزایش یافت و COVAR طلا⇄دلار تا ۰٫۷۸ و طلا⇄بورس تا ۰٫۳۰ بالا رفت که نشانگر پدیده «فرار به ارز» و «فرار به طلا» در اوج تنش هاست. همچنین، روابط دلار⇄بورس و دلار⇄طلا در رژیم های میانی نه تنها سیگنال های هشدار اولیه از افزایش ریسک می دادند، بلکه گاهی در برخی دوره های ظاهراً آرام، COVAR بالاتری نسبت به رژیم های نیمه بی ثبات ثبت می شد؛ پدیده ای که می تواند منعکس کننده انتظارات منفی پنهان یا سیاست گذاری ناپایدار باشد. به طور کلی، ترکیب DCC-GARCH، مارکوف سوئیچینگ و GMM امکان تفکیک دقیق تر رژیم ها و سنجش توانایی ریسک را فراهم ساخت و نشان داد که رفتار غیرخطی و چندلایه انتقال ریسک باید در تحلیل ریسک سیستمیک اقتصادهای ناپایدار مد نظر قرار گیرد. نتیجه گیری: این پژوهش تأکید می کند که در اقتصادهایی با نوسانات ساختاری و سیاسی-اقتصادی شدید، استفاده از چارچوب های رژیم محور و پویا برای تحلیل ریسک سیستمیک الزامی است. این چارچوب نه تنها قابلیت شناسایی زودهنگام دوره های پرخطر و میان بحرانی را دارد، بلکه می تواند به عنوان ابزاری کارا برای سیاست گذاران، نهادهای نظارتی و سرمایه گذاران حرفه ای در طراحی سیاست های کلان، تخصیص بهینه سرمایه و مدیریت ریسک سیستماتیک به کار رود.
The Effectiveness of Mindful Self-Compassion Program on Distress Tolerance, Emotional Expression, and Psychological Flexibility in Individuals with Social Anxiety Disorder
حوزههای تخصصی:
Objective: The present study aimed to investigate the effectiveness of the mindfulness-based self-compassion program on distress tolerance, emotional expression, and psychological resilience in individuals with social anxiety disorder.Methods: This study was a quasi-experimental study with a pre-test and post-test design. Thirty individuals with social anxiety disorder were selected through purposive sampling in counseling centers and cyberspace, and they were randomly assigned to two experimental and control groups. At the beginning and end of the study, the two groups answered the questionnaires, including Social Phobia Inventory (SPI), Distress Tolerance Scale (DTS), Emotional Expressiveness Scale (EES), and Cognitive Flexibility Inventory (CFI). The experimental group underwent a mindful self-compassion intervention for eight weekly sessions, one session lasting 150 minutes, while the control group did not receive any treatment. Univariate analyses of covariance were employed to analyze the data using SPSS software version 27.Results: The results of ANCOVA analyses showed that there was a significant difference between the experimental and control groups in the post-test of distress tolerance, emotional expression, and psychological flexibility (p < 0.05). The results of the Bonferroni test showed that the experimental group had higher scores in the post-test of distress tolerance, emotional expression, and psychological flexibility than the control group (p < 0.05).Conclusion: Findings indicate that the mindful self-compassion program is effective in enhancing distress tolerance, emotional expression, and psychological flexibility for individuals with social anxiety disorder.
بررسی روش یادگیری مشارکتی بر مهارتهای اجتماعی، توسعه مهارت های ذهنی و کاهش اضطراب اجتماعی دانشجویان با میانجیگری هوش هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ بهار (خرداد) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۷
۱۵۳-۱۳۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: یادگیری مشارکتی به معنای افزایش توانایی هدایت کاوشگرانه و کاوش علمی است که می تواند با مهارت های اجتماعی، اضطراب و آمادگی ذهنی دانش آموزان مرتبط باشد. این در حالی است از آنجا که بر این متغیرها تأثیرگذار است ممکن است به وسیله برخی از ویژگی های شخصیتی معلم و دانش آموزان تسهیل کننده یا تعدیل گر باشد. بنابراین بررسی روابط این متغیرها برای تعیین نقش هر کدام یک ضرورت اجتناب ناپذیر است. هدف: این پژوهش با هدف بررسی ارتباط یادگیری مشارکتی بر مهارتهای اجتماعی، توسعه مهارت های ذهنی و کاهش اضطراب اجتماعی دانشجویان با میانجیگری هوش هیجانی انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان شهر میسان تشکیل می دادند. نمونه پژوهش 171 نفر از دانشجویان شهر میسان بود که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش ازپرسشنامه یادگیری مشارکتی کریمی (1391)، هوش هیجانی از گولمن (2001)، مهارت های اجتماعی از گرشام و الیوت (1990)، مهارت های ذهنی از انجمن دانشکده ها و دانشگاه های آمریکایی(2007) و اضطراب اجتماعی از لاجرکا (1999) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر در نرم افزارهای آماری SPSS و Lisrel صورت گرفت. یافته ها: یافته ها حاکی از برازش مناسب الگوی پیشنهادی با داده هاست. نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان داد که ضریب مسیر مستقیم یادگیری مشارکتی و هوش هیجانی به مهارت ذهنی، مهارت اجتماعی و اضطراب اجتماعی معنی دار است (05/0≥P). همچنین ضریب مسیر غیرمستقیم یادگیری مشارکتی به مهارت ذهنی، مهارت اجتماعی و اضطراب اجتماعی از طریق هوش هیجانی نیز معنی دار است (05/0≥P). نتیجه گیری: بر اساس این نتایج می توان گفت که با آموزش یادگیری مشارکتی به دانش آموزان می توان مهارت های اجتماعی و ذهنی آن را ببهبود بخشید و سطح اضطراب اجتماعی را با انجام فعالیت های مشارکتی کاهش داد. و
بررسی شخصیت رجالی علی بن مهزیار اهوازی و طرق دانشمندان متقدم امامیه به روایات و کتاب های وی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علم رجال به بررسی احوال، اوصاف راویان حدیث و بیان اصول و قواعد آن می پرازد. ناقدان حدیث همواره به بررسی احوال راویان مذکور در سلسله اسناد احادیث اهل بیت علیهم السلام اهتمام داشته و علمای شیعه و سنی آن را وسیله ای در خدمت علم حدیث و فقه دانسته و در این باب آثار بسیار آفریده اند و تاکنون این جریان ادامه دارد. علی بن مهزیار نوشتارهای حدیثی فراوانی تصنیف کرده است. علمای قرن های چهارم و پنجم به این آثار دسترسی داشته و فهرست نویسان نیز این نوشتارها را گزارش کرده اند. نوشته حاضر به روش توصیفی- تحلیلی در مقام شناسایی و معرفی ایشان و در پی پاسخ به این دو سؤال است: 1. طرق علمای متقدم از جمله شیخ کلینی، صدوق، طوسی، نجاشی و ابی غالب زراری، به کتاب ها و روایات نامبرده از چه جایگاه و اعتباری برخوردار است؟ 2. ایشان در بین علمای علم رجال، چه جایگاهی دارد؟ به این نتیجه رسیدیم که ایشان موثق، فقیه، محدّث و از رهبران و سرشناسان شیعه در اوایل قرن سوم قمری است و روایات ایشان اعتبار و جایگاه بالایی دارد و طرق ایشان به دانشمندان فوق الذکر صحیح و قابل استناد است.
کشاورزی شهری بعنوان پتانسیل جدید توسعه فضاهای سبز شهری در شهر مریوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۹۱
25 - 1
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر رشد جمعیت شهری سبب افزایش تقاضای مواد غذایی شده و در چنین وضعیتی، رویکردهای نوین همچون توسعه کشاورزی شهری مطرح گردیده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی روند تغییرات زمین های کشاورزی شهری در محدوده و حریم شهر مریوان از سال 1351الی 1401 و نیز بررسی میزان زمین در دسترس، پتانسیل ها و راهکارهای توسعه فضاهای سبز شهری مبتنی بر رویکرد کشاورزی شهری انجام شده است. روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی بوده که برای گردآوری داده ها از تصاویر ماهواره ای Landsat استفاده گردید و جهت تصحیحات رادیومتریکی و اتمسفری و نیز اعمال شاخص NDVI بر روی تصاویر، از نرم افزار ENVI استفاده شد. پس از خروجی نقشه ها، سیر تحول زمین ها و میزان زمین موجود در سال 1401 برای توسعه کشاورزی شهری در محدوده مطالعاتی پژوهش بررسی شده و نیز پتانسیل های شهر مریوان برای تحقق این رویکرد و راهکارهایی عملیاتی ارائه گردیده است. نوآوری پژوهش از آن جهت است که در نظر دارد میزان زمین های مستعد و پتانسیل ها را برای کشاورزی شهری در شهر مریوان به عنوان الگوی جدید توسعه فضاهای سبز شهری مورد بررسی قرار دهد. نتایج پژوهش نشان می دهد که در دوره مطالعاتی که از سال های 1351 تا 1401 زمین های کشاورزی شهری در طی دوره های مختلف با کاهش تدریجی ناشی از رشد شهر مریوان و سایر فعالیت های انسانی در فضاهای پیراشهری مواجه بوده و به تدریج کاهش یافته اند. با این حال، در سال 1401 حدود 2799 هکتار زمین برای توسعه ی کشاورزی شهری به عنوان الگوی جدید توسعه فضاهای سبز شهری مریوان در اختیار قرار دارد. در شهر مریوان به دلایلی همچون پتانسیل های اقلیمی و جغرافیایی، موقعیت راهبردی، اعمال سیاست های پیشگیرانه، مدیریت منابع آبی، تجاری شدن محصولات کشاورزی و باغی، شرایط اقتصادی حاکم و نیروی کارگری فراوان و... ، ضمن تجربه ثباتِ نسبی اقلیمی، باغات و زمین های کشاورزی آن در حریم و فضاهای پیراشهری به صورت پایدار حفظ شده است.
ارزیابی مولفه های هیدروژئومورفومتری حوضه ی آبریز بسطام با تأکید بر سیل خیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۲
59 - 38
حوزههای تخصصی:
مسائل حوضه های آبریز و منابع آب آنها، برنامه ریزی جامع و مدیریت یکپارچه را در این سیستم باز طبیعی می طلبد که ضروری است در اولویت طرح های ملی و منطقه ای جهت نیل به اهداف توسعه پایدار، مدیریت ریسک و بحران سیل و رفع مسائل کم آبی قرار گیرد. هدف از این پژوهش ارزیابی و تحلیل سیستماتیک مولفه های هیدروژئومورفومتری حوضه آبخیز بسطام، برای شناخت مسائل محیطی، سیل خیزی و فرسایش است. در این رأستا پارامترهای توزیع ارتفاعی، ارتفاع متوسط، منحنی های آلتی متری و هیپسومتری، شیب، جهت شیب، رتبه بندی آبراهه، نسبت انشعاب، تراکم زهکشی، حریم آبراهه، طول آبراهه اصلی، زمان تمرکز، محیط، مساحت، شکل حوضه، ضریب گراویلیوس و مستطیل معادل مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد حوضه مطالعاتی با ارتفاع متوسط 341/2085 متر و شیب متوسط 788/21 درصد، یک حوضه بالغ و نسبتاً هموار بوده و دامنه های بالادست آن در ارتفاعات بیش از 2100 متر به علت جوانی ناهمواری ها در معرض فرشایش کاوشی قرار دارد. حداکثر گستردگی وسعت حوضه با 53/24 درصد متعلق به دامنه های روبه جنوب شرق است. شکل حوضه شبیه مستطیل با طول 842/91 و عرض 175/19 کیلومتر است که قابلیت سیل خیزی متوسط تا اندک دارد. مولفه های نسبت انشعاب 528/3، تراکم زهکشی 2985/0 و ضریب فشردگی 09352/0 نشان از سیل خیزی اندک تا متوسط این حوضه دارد. زمان تمرکز آن نیز در آبراهه اصلی با طول 675/62 کیلومتر برابر با 066/6 ساعت است که حداکثر سیلاب را با بارش های 6 ساعته دارد. در صورتی که حوضه مزبور دارای بیلان آبی مثبت باشد مکان مناسبی برای احداث تاسیسات هیدرولوژیکی و ذخیره آب در بالادست محسوب می شود.
اثربخشی آموزش یادگیری معکوس بر تفکر انتقادی و مشارکت تحصیلی دانش آموزان در درس علوم تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۸
133-154
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش یادگیری معکوس بر تفکر انتقادی و مشارکت تحصیلی دانش آموزان پایه پنجم در درس علوم تجربی بود. یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی شهر اهواز در نیمه ی اول سال تحصیلی 1403-1402 بودند. نمونه این تحقیق مشتمل بر 30 دانش آموز پسر از جامعه مذکور بود که برای انتخاب آنها از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. هر گروه 15 نفر بود. ابزار اندازه گیری تحقیق حاضر آزمون مهارت های تفکر انتقادی ریتکس (2003) و پرسشنامه مشارکت تحصیلی ریو (2013) بود. دانش آموزان گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای (هر هفته 2 جلسه) تحت آموزش پروتکل تدریس معکوس برگمن و سمز (2014) قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده های به دست آمده با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش یادگیری معکوس درس علوم تأثیر معناداری برافزایش مشارکت تحصیلی (47/947,F=05/0P<) و بهبود تفکر انتقادی (93/255,F=05/0P<) دانش آموزان دارد. آموزش یادگیری معکوس به عنوان یک روش نوین آموزشی، پتانسیل بالایی برای بهبود کیفیت آموزش وپرورش دارد و با فراهم کردن فرصت های بیشتر برای یادگیری فعال و تعاملی، به دانش آموزان کمک می کند تا مهارت های تفکر انتقادی و مشارکت تحصیلی خود را تقویت کنند.
هوش مصنوعی در حکمرانی و حکمرانی هوش مصنوعی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پیشرفت سریع هوش مصنوعی (AI) و یادگیری ماشین (ML) تأثیر بسزایی بر حکمرانی عمومی داشته و پرسش های مهمی درباره شفافیت، تنظیم گری و مسئولیت پذیری این فناوری ها ایجاد کرده است. این پژوهش با هدف بررسی دو بعد "حکمرانی هوش مصنوعی" و "حکمرانی بر هوش مصنوعی"، چارچوبی برای مدیریت چالش های ناشی از این فناوری ارائه می دهد. روش تحقیق این مطالعه فراترکیب بوده و ۳۱ پژوهش کلیدی بین سال های ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۳ را تحلیل کرده است. یافته ها نشان می دهد که هوش مصنوعی موجب بهبود دقت تصمیم گیری، بهینه سازی تخصیص منابع و افزایش شفافیت در حکمرانی می شود، اما همزمان چالش هایی مانند مسائل اخلاقی، نظارتی و حقوقی را به همراه دارد. در پاسخ به این چالش ها، این پژوهش یک مدل سه بعدی حکمرانی هوش مصنوعی را پیشنهاد می کند که شامل ابعاد فنی، حقوقی و اخلاقی و خط مشی گذاری عمومی است. نتایج این مطالعه می تواند به سیاست گذاران در تدوین چارچوب های قانونی، طراحی مکانیسم های نظارتی و استفاده مسئولانه از هوش مصنوعی در حکمرانی عمومی کمک کند. پیشنهاد می شود که دولت ها علاوه بر توسعه زیرساخت های AI، روی شفافیت الگوریتمی و ارتقای پاسخگویی نهادهای تصمیم گیرنده تمرکز کنند.
اشعار تازه یاب از شاعران دوره قاجار با استناد به نشریات آن عصر (مقاله چهارم، اشعار نویافته از صادق بروجردی)
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۶ خرداد و تیر ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۲۱۲)
221 - 256
حوزههای تخصصی:
میرزا صادق بروجردی همان طور که از نام خانوادگی اش پیداست، مردی از دیار لرستان و شهر بروجرد و از شاعران صاحب نام دوره مشروطیت است که اشعار متعددی از او در نشریات آن روزگار به چاپ رسیده است. مضامین شعری او عموماً درباره امور اجتماعی مانند وطن پرستی، علم آموزی، ترویج فرهنگ، زن و آزادی، برابری، احترام و آموزش زنان ایران در دوران مذکور است. با مرور نشریات این دوره، اشعار متعددی از این شاعر به دست می آید که در دیوان او ثبت نشده اند. البته گفتنی است دیوان به جامانده از این شاعر، به اذعان دخترش که گردآورنده دیوان است، صورتی گلچین از اشعار پدرش است. به هر روی، مقاله پیش رو به اشعار تازه یاب از صادق بروجردی اختصاص دارد.
ریشه های بت پرستی شرک آمیز کوشانی-ایرانی بر پایه سکه ها و دیگر اسناد تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۱
۱۱۲-۸۹
حوزههای تخصصی:
این پژوهش بر بت پرستی شرک آمیز دین کوشانی-ایرانی، بر پایه سکه ها، آثار باستانی و دیگر اسناد تأکید دارد؛ باوجود این، مطالعات سکه شناسی اساس این جستار خواهد بود. این مطالعه می تواند دربردارنده نتایج پیشِ رو است؛ ریشه های بت پرستی دین ایرانی-دایوئه ژی (Dayuezhi: کوشان در منابع چینی؛ م.) را می توان نتیجه ترکیبی از ارتدوکس (بدعت) زرتشتی و عناصر دین بومی ایرانی به دوره دایوئه ژی ارزیابی کرد؛ هم چنین فرهنگ کوشانیان به شدت تحت تأثیر هنر دینی یونان و سپسین تر از هنر پیکرتراشی بودایی قرار گرفت. درواقع، پرستش چندخدایی برگرفته از باور (زرتشتی) ایرانی به دوران پادشاهی «کانیشکا» و «هویشکا» کاملاً تثبیت و شکوفا شد. از شمار ایزدان ایرانی می توان به ایزد «نه نه» (Na Na) «مهر» (Mirro)، «ماه» (Mao)، «بهرام» (Orlagno)، «آذر» (Athsho)، «اشی» (Ardoxsho)، »وهومن» (Manaobago)... اشاره کرد. سکه های کوشانی-ساسانی داده هایی درمورد پیدایی ارتدوکس زرتشتی در زمان ساسانیان که منطقه را گشودند، به دست می دهند. روایی بت پرستی شرک آمیز در آئین ایرانی به تدریج و به پایان دوره کوشانی و کوشانی-ساسانی رو به کاهش گذاشت. این کم رنگی، آن گونه که از سکه ها پیداست، تا به دوره «کیداری-کوشانی» ادامه یافت.
آثار معرفتی فضیلت اخلاقی شکر در قرآن کریم و معرفت شناسی فضیلت گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه فلسفی دوره ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
۱۳۹-۱۲۱
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم برای فضیلت اخلاقی شکر آثار معرفتی بیان می فرماید. رویکرد مسئولیت گرا در معرفت شناسی فضیلت گرا می تواند پاسخ دهد که چرا چنین آثاری وجود دارد. از معرفت شناسان فضیلت گرا تنها رابرتس است که می توان مقدمات لازم اخلاقی و معرفتی را برای دادن چنین پاسخی از آثار او به دست آورد. من ابتدا تعریفی قرآنی از شکر به دست می دهم. سپس تعریف رابرتس را بیان می کنم و آنگاه این دو تعریف را مقایسه می کنم. در گام بعد تعریفی قرآنی از فضیلت اخلاقی شکر به دست می دهم. سپس تعریف رابرتس را بیان می کنم و آنگاه این دو تعریف را مقایسه می کنم. در گام بعد آثار معرفتی شکر را در قرآن کریم به تفکیک شکر و آیه، شکر و ایمان، شکر و هدایت، شکر و قوای معرفتی و شکر و حکمت بیان می کنم. سپس معرفت شناسی رابرتس و بر آن اساس آثار معرفتی شکر را به اجمال توضیح می دهم. آنگاه آثار معرفتی شکر در قرآن کریم را براساس آرای معرفتی رابرتس تبیین می کنم.
Parental Smartphone Addiction and Child Behavioral Problems: The Mediating Role of Parenting Quality(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to examine the direct and indirect effects of parental smartphone addiction on child behavioral problems, with parenting quality as a mediating variable. Methods and Materials: A descriptive correlational design was employed with a sample of 410 parents from Malaysia, determined according to the Morgan and Krejcie sample size table. Participants were recruited through schools and community centers and completed standardized measures assessing smartphone addiction, parenting quality, and child behavioral problems. Data were analyzed using SPSS-27 for descriptive statistics and Pearson correlations, and AMOS-21 for structural equation modeling (SEM). Model fit indices, including χ²/df, GFI, AGFI, CFI, TLI, and RMSEA, were used to assess model adequacy. Findings: Descriptive statistics revealed moderate levels of parental smartphone addiction (M = 32.47, SD = 6.81), relatively high parenting quality (M = 74.26, SD = 9.54), and mild to moderate child behavioral problems (M = 18.63, SD = 5.72). Correlation analyses showed that parental smartphone addiction was positively correlated with child behavioral problems (r = .36, p < .001) and negatively correlated with parenting quality (r = –.41, p < .001). Parenting quality was negatively correlated with child behavioral problems (r = –.44, p < .001). SEM confirmed partial mediation: parental smartphone addiction negatively predicted parenting quality (β = –.39, p < .001), which in turn negatively predicted child behavioral problems (β = –.41, p < .001). The direct path from parental smartphone addiction to child behavioral problems remained significant (β = .25, p = .001), while the indirect effect through parenting quality was also significant (β = .16, p < .001). Conclusion: The study highlights that parental smartphone addiction increases child behavioral problems both directly and indirectly through reduced parenting quality. Interventions should target reducing parental smartphone addiction and enhancing parenting practices to safeguard children’s behavioral health.
A Robust Deep Learning Framework: Ensemble of YOLOv8 and EfficientNet(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Journal of Information Technology Management , Volume ۱۷, Special Issue on SI: Intelligent Security and Management, ۲۰۲۵
32 - 44
حوزههای تخصصی:
This research work aims to present a robust deep learning framework by devising a deep learning-based ensemble method of YOLOv8 and EfficientNet. The suggested model is evaluated on the dataset collected from Kaggle, comprising 10,000 high-definition images of stems, leaves, and cut fruits of banana and papaya. These images are captured under different lighting conditions and thus expanded to 80,000 images. Authors have proposed an ensemble model comprising YoloV8 and EfficientNet as base deep learning models to enhance prediction and classification performance. Here, authors combine the merits of both models, i.e., speed of YoloV8 and the accuracy of EfficientNet, by putting a majority voting method in place. The final forecast is determined by majority voting, and EfficientNet is given higher significance in the situation of a tie owing to its enhanced accuracy. The proposed model presents a robust solution for agricultural disease management and demonstrates significant improvements in the detection of diseases in papaya and banana, opening avenues for its widespread employment in real life.
الگوی توسعه مدیریت سبز اماکن و تاسیسات ورزشی با رویکرد نظریه پردازی داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و توسعه ورزش دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
25 - 44
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف طراحی الگوی توسعه مدیریت سبز اماکن و تاسیسات ورزشی بر اساس نظریه پردازی داده بنیاد انجام شد.روش شناسی: پژوهش به روش داده بنیاد انجام شد. جامعه پژوهش، اعضای هیأت علمی دانشگاه در رشته های مدیریت ورزشی و محیط زیست و مدیران ارشد اماکن و تاسیسات ورزشی بودند. نمونه گیری با استفاده از اصل اشباع نظری 15 تن بود که به صورت هدفمند و با روش گلوله برفی انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام شد. برای سنجش روایی از 4 معیار اعتبارپذیری، تعمیم پذیری، اطمینان پذیری و تأییدپذیری استفاده شد. برای سنجش پایایی از توافق درون موضوعی استفاده شد که 0/91 بود.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که توجه به شرایط علی، زمینه، شرایط مداخله گر، پدیده و راهبردهای ارئه شده در الگوی پژوهش موجب پیامدهای مهمی مانند بهبود فرهنگی، افزایش اعتبار بین المللی، بهبود وضعیت مالی، بهبود زیرساخت ها، بهبود وضعیت اجتماعی و حفظ منابع طبیعی می شود.نتیجه گیری: پیشنهاد می شود الگوی پژوهش حاضر، جهت توسعه مدیریت سبز اماکن و تاسیسات ورزشی در بخش های مختلف از جمله تدوین قوانین و دستورالعمل ها و مدیریت نیروی انسانی مرتبط استفاده شود.
تاثیر عوامل شخصیتی و هوش هیجانی در تصمیم گیری سرمایه گذاران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد مالی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۷۱)
277 - 302
حوزههای تخصصی:
شناخت عوامل تاثیر گذار برتصمیمات سرمایه گذاری نقش بسزایی در تجزیه و تحلیل رفتار سرمایه گذاران در بازار سرمایه دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر عوامل شخصیتی و هوش هیجانی در تصمیم گیری سرمایه گذار ان است. پژوهش حاضر از نظر روش، همبستگی و علی، و بر اساس هدف، یک پژوهش کاربردی است. جامعه آماری تحقیق شامل سرمایه گذاران در بورس اوراق بهادار تهران بوده است. تعداد نمونه آماری مطابق با فرمول کوکران از میان اعضای جامعه به تعداد 50 نفر و به صورت روش تصادفی ساده انتخاب شده است. داده ها از طریق پرسشنامه های استاندارد عوامل شخصیتی، هوش هیجانی و تصمیم گیری سرمایه گذار گردآوری شده است. روایی پرسشنامه از طریق رویکرد محتوایی و پایایی آن با استفاده از معیار آلفای کرونباخ بررسی و مورد تایید واقع شده است. یافته های تحقیق بر اساس معادلات ساختاری نشان می دهد که عوامل شخصیتی و هوش هیجانی در تصمیم گیری سرمایه گذاران تاثیر دارد. . سرمایه گذاران می توانند با آگاهی از ویژگی های شخصیتی خود تصمیم گیری های مالی بهتری در شرایط مختلف بازار سهام داشته باشند