مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
زاگرس میانی
حوزههای تخصصی:
ارتباط بارش و ارتفاع به منظور برآورد میزان و نحوه تغییرپذیری بارش در مناطق کوهستانی، همواره از موضوعات مورد توجه اقلیم شناسان بوده است. در این تحقیق سعی شده است از طریق مدل رگرسیونی، بارش منطقه زاگرس میانی مدل سازی گردد. تمام داده های موجود بارندگی منطقه مورد مطالعه ـ اعم از سازمان هواشناسی (سینوپتیک، کلیماتولوژی و باران سنجی) و وزارت نیرو ـ گرد آوری شد، که پس از تبدیل داده های وزارت نیرو به تاریخ میلادی، کل ایستگاه هایی که دارای داده کامل بین سال های 1995 تا 2004 بودند انتخاب شدند. بدین منظور بارندگی به عنوان متغیر وابسته و ارتفاع، شیب، جهت شیب، طول و عرض جغرافیایی، فاصله از خط مبنای غربی، فاصله از خط الراس به عنوان متغیرهای مستقل در نظر گرفته شدند. دو متغیر فاصله از خط مبنای غربی و فاصله از خط الراس ها تاکنون مورد استفاده قرار نگرفته اند. مدل سازی از طریق متغیرهای مستقل معنادار انجام پذیرفت و با تقسیم منطقه به دو بخش رو به باد و پشت به باد و همچنین ترسیم نیمرخ های طولی بارش و ارتفاع، عمود بر خط الراس ها، نحوه تغییرپذیری مکانی بارندگی بررسی گردید. بدین ترتیب مشخص شد که با وجود هماهنگی نسبی بین بارندگی و ناهمواری، هسته بیشینه بارندگی بر محور مرتفعِ ناهمواری ها منطبق نیست. نتایج تحقیق نشان می دهد که رابطه معناداری بین فاصله از خط الراس و بارش وجود دارد و این موضوع در تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به معنی داری این متغیر (در سطح 99 درصد)، پیشنهاد می گردد در پژوهش های آتی برای مدل سازی تغییرات مکانی بارش در زاگرس و به ویژه زاگرس میانی، از این متغیر استفاده شود. همچنین به دلیل معنی دار نبودن متغیر مستقل فاصله از خط مبنای غربی، استفاده از آن در سایر پژوهش های مرتبط با مدل سازی تغییرات مکانی بارش در زاگرس میانی پیشنهاد نمی شود
تحلیل مکانی تغییرات بارش در زاگرس میانی از طریق روش های زمین آمار (1995-2004)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تحقیق حاضر سعی شده است تا تغییرات مکانی بارش در ناحیه ی کوهستانی زاگرس میانی از طریق روش های زمین آمار مدل سازی و تشریح گردد. در این راستا از متوسط بارش سالانه 249 ایستگاه با دوره ی زمانی کامل 10 سال (1995-2004) مربوط به سازمان هواشناسی (کلیماتولوژی، سینوپتیک و باران سنجی) و وزارت نیرو استفاده شده است. از 219 ایستگاه برای مدل سازی و تشریح تغییرات مکانی بارش و از 30 ایستگاه باقی مانده برای آزمون و ارزیابی روش ها بهره گرفته شده است. برای نرمال بودن داده ها از آزمون کولموگروف – اسمیرنف و برای بررسی وجود روند در داده ها از برنامه جانبی Trend Analysisدر محیط نرم افزار Arc GIS 9.3بهره گرفته شده است.
نتایج حاصل از ارزیابی روش های کریگینگ ساده، معمولی و عام، بدون متغیّر کمکی و همچنین با متغیّر کمکی ارتفاع، عرض جغرافیایی، شیب و فاصله از خط الرأس از طریق آماره های R2، RMSE و MAEحاکی از دقت بیشتر روش کریگینگ معمولی با متغیّر کمکی عرض جغرافیایی و فاصله از خط الرأس است. برای نشان دادن نحوه ی تغییرپذیری مکانی بارش در منطقه ی مورد مطالعه، نیم رخ های بارش و ارتفاع عمود بر خط الرأس ها با فواصل 50 کیلومتر ترسیم گردیدند. از طریق نیم رخ ها چنین استنباط شد که با وجود هماهنگی نسبی بین بارش و ناهمواری، بیشینه بارش بر حداکثر ارتفاع ناهمواری ها منطبق نیست و دامنه های بادگیرو پشت به باد در نیمه ی غربی و شرقی زاگرس میانی دارای ویژگی متفاوتی از لحاظ مقدار دریافت بارش می باشند. نتایج تحقیق نقش ناهمواری ها به عنوان مانع در مسیر توده های هوا را نشان می دهد، به گونه ای که توده های هوا در برخورد با توده های کوهستانی مقادیر زیادی از رطوبت خود را تخلیه می نمایند.
سنجش و ارزیابی مدیریت پایدار جنگل های زاگرس میانی (مورد مطالعه: استان ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
جنگل به عنوان یکی از منابع تجدید شونده نقش مهم و بستر مناسبی را برای فعالیت های اجتماعی و اقتصادی ایفا می کند. در این زمینه شناسایی عوامل موثر در توسعه پایدار جنگل و شناخت شاخص ها و معیار های مدیریتی این عرصه طبیعی و توجه به کاستی ها و تقویت توانایی ها یکی از ضروریات حال حاضر است، از این رو این پژوهش تلاش دارد تا میزان و سنجش مدیریت توسعه پایدار جنگل را بر اساس الگوی fmu با 6 شاخص و 48 معیار و در قالب پارادایم sfm در جنگل های استان ایلام، سطح مدیریتی توسعه پایدار جنگل را مشخص سازد. جامعه آماری در این پژوهش کارشناسان و متخصصان اداره منابع طبیعی بخصوص در بخش جنگلداری در استان ایلام می باشند و حجم نمونه از طریق روش گلوله برفی 15 نفر از کارشناسان نخبه حوزه جنگلداری در اداره منابع طبیعی وآبخیز داری شهرستان های استان ایلام مشخص گردید. نتایج نشان می دهند که از 6 شاخص اصلی مورد سنجش، شاخص های مدیریتی آب و خاک با 5/71 درصد و شاخص های قوانین و تشکیلات با 37/60 درصد در سطح نسبتاً مطلوب قرار دارند. شاخص های تنوع زیستی با 38/47 در سطح متوسط و شاخص اقتصادی - اجتماعی با 33/39 درصد، شاخص اکوسیستم با 92/38 درصد و شاخص مشارکت ذی نفعان با 6/30 درصد در سطح ضعیف قرار دارند که بر اساس نمودار سنجش و پایداری sfm که با ملاحضات انسانی و طبیعی صورت می گیرد عملکرد مدیریتی در بحث شاخص طبیعی 7/49 درصد و عملکرد شاخص انسانی در مدیریت جنگل های منطقه 5/43 درصد می باشد که این بیان کننده میزان دستیابی به اهداف مدیریتی توسعه پایدار در حد متوسط را نشان می دهد.
پایش خشکسالی بوم شناختی زاگرس میانی برپایه داده های ماهوارۀ لندست – 7 و داده های اقلیمی (مطالعۀ موردی: استان لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پوشش گیاهی نقش مهمی در حفاظت از منابع آب و خاک، تثبیت کربن و بهبود کیفیت هوا دارد. در زاگرس میانی، پوشش گیاهی جنگلی و مرتعی و تأثیر آن در حفاظت از منابع خاک و آب و پایداری فعالیت های اقتصادی، دارای اهمیت بسیار است. در این پژوهش، با استفاده از پلتفرم گوگل ارث انجین و تصاویر ماهواره لندست – 7، خشکسالی زاگرس میانی (استان لرستان) با شاخص های گیاهی NDVI، SAVI و VCI و همچنین شاخص خشکسالی هواشناسیSPI ، متعلق به دوره آماری 2020-2000 پایش شد. برای محاسبه شاخص SPI از داده های بارش نُه ایستگاه هواشناسی سینوپتیک، با پراکنش مکانی مناسب و طول دوره آماری (2020-2000) استفاده شد و پردازش ها در نرم افزار DPI انجام شد. به منظور محاسبه شاخص های گیاهی، ابتدا تمامی تصاویر ماهواره ای تصحیح هندسی شده سنجنده ETM+ ماهواره لندست برای استان لرستان، متعلق به هر سال، فراخوانی شد. در این مرحله، به طور متوسط درمورد هر سال 52 تصویر فراخوانی شد. سپس تصاویر با پوشش ابری کمتر از 5% انتخاب و پردازش شدند. نتایج شاخص VCI نشان داد منطقه مورد مطالعه، در طول دوره آماری 2020-2000، اغلب تحت تأثیر خشکسالی خفیف بوده و بین سال های مورد مطالعه، در سال 2008، بیشترین میزان مساحت خشکسالی مربوط به طبقه متوسط را با 6/5880 هکتار، دارا بوده است. نتایج شاخص SPI نشان داد در سال 2010 خشکسالی متوسط، در سال های 2008 و 2017 خشکسالی شدید، در 2006 ترسالی ملایم و سال 2019 ترسالی شدید رخ داده است. نتایج شاخص های NDVI و SAVI نیز گویای افزایش طبقات پوشش گیاهی تنک و مناطق فاقد پوشش گیاهی، به ترتیب، 1/331679 و 115164 هکتار و کاهش پوشش گیاهی نرمال و متراکم، به ترتیب، 7/446160 و 4/682 هکتار در سال 2008، در قیاس با سال های 2006 و 2007 بود. براساس نتایج، هر سه شاخص مورد بررسی شرایط مساعد پوشش گیاهی و ترسالی اکولوژیک در سال های 2016، 2019 و 2020 به دست آمد. بیشترین میزان این هماهنگی میان خشکسالی هواشناسی SPI و شاخص های گیاهی در سال های 2008 و 2010 و تاحدودی ترسالی سال 2019 مشاهده شد. به طور کلی، نتایج نشان می دهد که افزایش یا کاهش پوشش گیاهی می تواند ناشی از رخداد یا نبود خشکسالی باشد؛ ضمن آنکه دیگر عوامل، مانند تغییرات کاربری اراضی نیز، باید درنظر گرفته شود.
واکاوی ارتباط وردش های فضایی زمانی پوشش گیاهی با سنجه های توپوگرافیک در زاگرس میانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق کوهستانی سال ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
۲۰۶-۱۸۹
حوزههای تخصصی:
پوشش گیاهی به عنوان یکی از مولفه های مهم حیات اکولوژیک محیط زیست به دلیل تاثیرات بسیار زیاد در اکوسیستم های مختلف محیطی و همچنین به دلیل تاثیر گذاری مستقیم بر معیشت و زندگی انسانی، عاملی اساسی و مهم بشمار می رود. از این رو، هدف از این پژوهش بررسی تغییرات پوشش گیاهی در زاگرس میانی با استفاده از داده های عددی ماهواره ای است. در این راستا داده های پوشش گیاهی ماهواره ترا سنجنده مادیس با توان تفکیک فضایی 250 متر در دوره زمانی 2001 تا 2018 اخذ شد. این داده ها با بهره گیری از زبان کدنویسی پایتون در ارتباط با سنجه های توپوگرافیکی ارتفاع، میزان و جهت شیب با روش پردازش رستری پنجره متحرک و روش آنالیز سلول به سلول مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان داد که بیشینه تراکم پوشش گیاهی در زاگرس میانی در ماههای آپریل (فروردین) تا جون (خرداد) و کمینه آن در ژانویه (دی) مشاهده می گردد. ارتفاعات زاگرس میانی در فصل بهار بالاترین نرخ شاخص پوشش گیاهی و در فصل زمستان کمترین نرخ را نشان می دهند. بیشینه مقدار شاخص پوشش گیاهی در ارتفاع 1500 متر بروز می کند. شاخص پوشش گیاهی در زاگرس میانی تا شیب 95 درصد، روند افزایشی داشته و پس از آن به آرامی کاهش می یابد. کمینه نرخ شاخص پوشش گیاهی در جهت جنوبی از 150 تا 200 درجه آزیموت شمالی ساعتگرد و بیشینه آن در جهت شمال از 300 تا 360 درجه آزیموت شمالی ساعتگرد مشاهده می شود، ارتفاع حد بالای رویش یا M.V.A، در ماه های سرد به سوی طبقات ارتفاعی پائین تر نزول و در ماه های گرم سال به سمت ارتفاعات بالاتر صعود می کند. به طور کلی روند تغییرات شاخص پوشش گیاهی نیز نشان از افزایش شاخص پوشش گیاهی در این واحد کوهستانی دارد.
آوازخوانان و نوازندگان اقوام لر و بختیاری
منبع:
مطالعات ایران شناسی سال ۵ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱۴
77 - 87
حوزههای تخصصی:
موسیقی در فرهنگ اقوام ایرانی جایگاه مهمی دارد. به همین دلیل پژوهش های فرهنگ مردم و مردم شناسی توجه ویژه ای به موسیقی شده است. موسیقی بومی- محلی اقوام زاگرس برخاسته از فرهنگ کهن این منطقه و به ویژه مردمان لُر زبان و به طور خاص «بختیاری» است. آوازخوانان و موسیقی شناسان بختیاری و لُر تبار در گستره وسیعی از زاگرس میانی با ساز و دهل و به مدد طبیعت، میراث فرهنگی خویش را تا امروز زنده نگه داشته اند. ادبیات شفاهی ایشان از زندگی، کوچ، کار و اقلیم آنان سرچشمه گرفته و از زبان مردم هنر دوست تکرار می شود. آوازخوانان بختیاری با استفاده از حافظه و دانش غیر نوشتاری خود این مقام ها و ابیات را سینه به سینه انتقالمی دهند. داده های این مقاله با استفاده از روش کتابخان های- میدانی در رابطه با ابزار موسیقایی، ادبیات و اشعار، خوانندگان و انواع ترانه های سور و سوگ، حماسه و تغزل گردآوری، دسته بندی و تحلیل شده است.
زمینه ها و پیامدهای قیام علیمرادخان مَمیوند بختیاری(1149-1148ق.) در زمان نادرشاه افشار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایل بختیاری و خوانین آن در دوره های افشاریه و زندیه برای دستیابی به قدرت سیاسی، تحرکات سیاسی- نظامی فراوانی انجام دادند. یکی از نخستین تحرکات، قیام علیمرادخان مَمیوند بختیاری است. این نخستین قیامی است که بعد از تاجگذاری نادرشاه افشار در ایران به وقوع پیوست. علیمرادخان در سال 1148ق. قیام بزرگی را در منطقه زاگرس میانی با هدف خلع نادرشاه از پادشاهی و بازگرداندن سلطنت به خاندان صفوی شکل داد. اگرچه این قیام به سرعت درهم شکسته شد، اما پیامدهای مهمی در منطقه بختیاری درپی داشت. این پژوهش با رویکردی تحلیلی، درپی پاسخ به این سؤال اساسی است که قیام علیمرادخان دارای چه زمینه هایی بوده و چه پیامدهایی به دنبال داشته است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که علیمرادخان با بهره گیری از نارضایتی بختیاری های حاضر در سپاه نادرشاه، گرایش مردم به خاندان صفوی، منطقه کوهستانی بختیاری و در نهایت نارضایتی مردم از فشارهای اقتصادی دولت نوتأسیس افشاریه، قیام بزرگی را در منطقه زاگرس میانی برپا نمود. خسارت های جانی و مالی فراوان به مردمان منطقه زاگرس میانی، تبعید بیش از 10 هزار نفر عشایر بختیاری به خراسان و زمینه سازی برای حضور گسترده بختیاری ها در فتوحات بعدی نادرشاه، به ویژه فتح قندهار از مهمترین پیامدهای این قیام ناکام و کم دوام بود.
تبیین اشتراکات فرهنگی در زاگرس میانی (لرستان، ایلام و کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
این مقاله به تبیین اشتراکات فرهنگی در زاگرس میانی با تاکید بر سه استان لرستان، کرمانشاه و ایلام می پردازد. روش پژوهش کیفی و فنون گردآوری داده بررسی اسناد و مشاهده است. یافته ها نشان می دهند که در شرایط کنونی سه عامل سبب پایین آمدن روابط اجتماعی در سه استان است. نخست، سه شبکه سکونت گاه پیشکوه، پشتکوه و کرمانشاهان که روابط درون شبکه ای زیاد و برون شبکه ای اندکی دارند. دوم، ناهمواری های تمایزآفرین و سوم، زیرساخت های ارتباطی فراوان در مناطق مجاور. با وجود ارتباطات اندکِ این سه شبکه، اشتراکات فرهنگی زیادی میان آنان وجود دارد که گستردگیِ نظام خانواده و خویشاوندی، سیاست ایلی، مناسک سوگ و سور، رقص و غذا از جمله بارزترین آن ها هستند. دلایل اصلی این اشتراکات در شیوه تولید کوچروی است که از طریق شبکه ارتباطی ایل راه ها در زاگرس میانی اشاعه پیدا می کرد. کوچروی سبب شکل گیری منش سخاوتمندی، سلحشوری، گسترش نظام خانواده و خویشاوندی، گروه گرایی، همیاری و همکاری و تسلط امر سیاسی است. این ویژگی ها از طریق ایل راه های شمالی-جنوبی و شرقی-غربی که از ارتفاعات الوند، گرین، سفیدکوه، کبیرکوه تا دشت های شمال خوزستان، ایلام و غرب کرمانشاه اشاعه پیدا می کرد که به مثابه شبکه مویرگی در جای جای این سرزمین ارتباطات اجتماعی را ممکن می ساختند.
واکاوی پیامد تغییرات اقلیمی بر ویژگی برف پوشان زاگرس میانی با استفاده از داده های سنجش از دور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییر اقلیم مساله زیست محیطی مهمی است زیرا فرآیندهای ذوب یخچال ها و تراکم برف به تغییر اقلیم حساس هستند. امروزه انواع حس گرهای ماهواره ای از جمله AVHRR,MODIS,GEOS,MERIS برای پایش برف در دسترس اند و به طور گسترده ای برای بررسی و نوسانات و تغییرات پوشش برفی در سطح جهانی مورد استفاده قرار می گیرند . در این بین سنجنده MODIS به دلیل پوشش فضایی جهانی با دقت مکانی مناسب و پوشش مکرر زمانی در مقیاس های مختلف بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. از این رو در تحقیق حاضر از محصولات برف این سنجنده استفاده گردید. در این بررسی پس از جمع آوری آمار و اطلاعات مربوط به روزهای همراه با برف در طول دوره آماری (2018-1989) در سطح سه استان کرمانشاه، ایلام و لرستان با استفاده از داده های پوشش برف سنجنده مودیس در زاگرس میانی و همچنین فنون سنجش از دوری پردازش شدند و نتایج حاصل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.در محصولات سنجنده MODIS برای آشکارسازی پوشش برف از شاخص NDSI استفاده شد.بررسی روند تغییرات برف پوش در فصول مختلف با استفاده تصاویر سنجنده مودیس نشان می دهد که بیشتر منطقه مورد مطالعه در این زمینه دارای روند کاهشی معنی دار به ویژه در نواحی مرتفع منطقه مورد مطالعه می باشد و فقط در نواحی غربی و جنوب غربی منطقه مورد مطالعه روند کاهشی مشخصی مشاهده نمی شود. همچنین بررسی روزهای برف پوشان در طول دوره مورد بررسی حاکی از کاهش برف پوشان زاگرس میانی است و این تغییرات در سال های اخیر به ویژه نواحی برفگیر منطقه نیز تشدید شده است .همچنین تغییرات در فصل زمستان و مناطق برف گیر و مرتفع نسبت به فصول دیگر و مناطق دیگر در سطح منطقه مورد مطالعه بیشتر و شدیدتر بوده است.