مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
ایالات متحده
حوزههای تخصصی:
بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، قفقاز شاهد بروز بحران های متعددی بوده است که برخی از آنها تا کنون نیز رفع نشده اند. همانگونه که کشمکش های اخیر روسیه و گرجستان را می توان شاهدی بر این مدعا دانست. این مقاله به تحلیل این بحران در چارچوب تغییرات ژئوپلیتیکی مهم از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی می پردازد. نویسنده معتقد است که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، روس ها به دلیل مسایل داخلی خاص خود کنترل این منطقه را از دست دادند، اما به نظر می رسد که مسکو مایل به کناره گیری بیشتر از این منطقه نمی باشد. نویسنده نتیجه می گیرد که در شرایط کنونی این نکته روشن است که تا زمانی که قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای تمایلات سایر قدرتها را در نظر نمی گیرند و یا آنها را تهدید می کنند، تنش در قفقاز ادامه خواهد یافت در حالی که هیچ مکانیزم رفع اختلاف ثابت و قابل قبولی وجود ندارد
بحران گرجستان و قدرت های حاضر در منطقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد یاس ۱۳۸۷ شماره ۱۵
حوزههای تخصصی:
جنگ آمریکا علیه عراق و ساختار معنایی نظام بینالملل(مقاله علمی وزارت علوم)
در شرایطی که انتظار میرفت جهان پس از جنگ سرد جهانی متکی بر نهادهای بینالمللی و رشد چندجانبهگرایی باشد، تهاجم ایالات متحده به عراق به شکلی کم و بیش یکجانبه و بدون اخذ مجوز از نهادهای بینالمللی ذیصلاح و مبتنی بر آموزه نوین جنگ پیشدستانه یا پیشگیرانه انجام گرفت. این اقدام در سطوح مختلف از جمله در سطح دولت ها و گروه های اجتماعی با واکنشهای منفی بسیار رو به رو شد. پرسشی که در این مقاله به آن پرداخته میشود، این است که چرا این اقدام ایالات متحده با مخالفت های گسترده رو به رو شد؟ فرضیه مورد بررسی نیز این است که مغایرت اقدام آمریکا با ساختار بیناذهنی حاکم بر جامعه بینالمللی، دلیل مخالفت ها بوده است. در این مقاله تلاش میشود با تأکید بر ابعاد هنجاری و معنایی نظم بینالمللی، این رویداد از این منظر و با اتکا بر آموزه های دو نظریه مکتب انگلیسی و سازهانگاری بررسی شود. پس از ارائه چارچوبی مفهومی بر اساس این دو نظریه، مقاله به بررسی اصول بنیادین تعریفکنندة ساختار معنایی نظام بینالملل میپردازد و سپس مغایرت اقدامات آمریکا با قواعد این ساختار نشان داده میشود.
ایران در خاورمیانه: روندهای آینده منطقه
حوزههای تخصصی:
پیش بینی روندهای آینده در منطقه خاورمیانه کاری بسیار دشوار است که در بیشتر موارد نیز به دلیل شتاب بسیار بالای تحولات بین المللی در این منطقه و درگیری قدرت های بزرگ در آن پیش بینی ها تحقق پیدا نمی کنند. منطقه خاورمیانه یکی از بی ثبات ترین مناطق جهان است که برخلاف بسیاری از دیگر مناطق در حال توسعه جهان همچنان نزدیک به دو دهه پس از پایان جنگ سرد کشمکش های منطقه ای، به ویژه کشمکش اعراب و اسرائیل هنوز در آنجا به پایان نرسیده است. به همین دلیل برخلاف دیگر مناطق در حال توسعه، به دلیل وجود ذخایر نفتی و همچنین رشد بنیادگرایی اسلامی که تهدیدی را برای منافع غرب به ویژه ایالات متحده فراهم می آورد، همچنان فضای امنیتی در این منطقه جهان باقی مانده است. تحولات پس از ١١ سپتامبر در این منطقه، به ویژه مشکلات جدی که آمریکا در مدیریت امور خاورمیانه با آن رو به روست، وضعیتی را پدید آورده است که می توان پیش بینی کرد که روند افول نفوذ آمریکا در این منطقه آغاز شده است. همین موضوع فضایی را برای نقش آفرینی بیشتر ایران در منطقه به عنوان جایگزینی برای قدرت آمریکا فراهم خواهد آورد. نویسنده معتقد است که دموکراتیک شدن در جهان عرب سبب کاهش تنش های میان کشورهای عربی با ایران و برقراری روابط بهتر با آنها خواهد شد. قدرت گرفتن شیعیان نیز فضای مانور بیشتری را برای ایران در منطقه خاورمیانه فراهم خواهد کرد.
قفقاز، تعامل یا تقابل
حوزههای تخصصی:
پس از فروپاشی شوروی، بالکان جدیدی در شمال غرب ایران شکل گرفت که می تواند به عنوان فرصت و یا تهدید عمل کند که به نظر می رسد اگر ایران نظام جدید جهانی را بخوبی بشناسد می تواند از این تغییرات استفاده نموده و منافع خود را تعقیب کند. که ایجاد چنین فرصتی مستلزم کنکاش دقیق در منطقه و بررسی روابط قدرت های موجود منطقه ای و فرامنطقه ای بر اساس موقعیت جغرافیایی، جغرافیای سیاسی، ژئوپولیتیک و ژئواکونومیک است که این شرایط تعیین کننده میزان استفاده ایران است. توجه به تغییرات نظام جهانی پس از فروپاشی و توجه به این مسئله که در نزاع قدرت امروزی رقابت بر سر تعامل است نه تقابل، بسیار تعیین کننده به نظر می رسد. که علامت این داستان علائق مشترک قدرت های بزرگ است که در منطقه خود نمایی می کند. به نظر می رسد قدرت های فرامنطقه ای درصدد تکمیل حلقه محاصره ایران در قفقاز هستند. و علائم واضحی از نزدیکی ایالات متحده و روسیه قابل رویت است. که این نزدیکی بدون ایران تهدیدی است که می تواند تولید خطر کند و ایران را در انزوای جدی قرار دهد.
رویکردی تئوریک به ماهیت و ابعاد راهبردهای امنیتی اروپا در ساختار نظم تک قطبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاید بتوان مهم ترین تأثیری را که فروپاشی شوروی در سال 1991 به عنوان نماد پایان نظام دوقطبی بر حوزه های کلان بین المللی گذارد، در قلمرو امنیتی دانست. این رخداد سبب شد بسیاری از کشورها با درک الزامات و شرایط جدید (ساختاری نوین با منطقی متفاوت از ساختار پیشین)، تداوم بقا و موجودیت خود را در راهبرد های جدید تعریف کنند. نوشتار حاضر با هدف تبیین ماهیت راهبردهای امنیتی اروپا بعد از جنگ سرد، با در نظر گیری نظریات واقع گرایانه ساختاری والتز و چهارچوب تک قطبی هنسن، معیارهایی را در نظر می گیرد که ضمن بررسی تعاملات اروپا با تک قطب، می توان راهبردهای امنیتی این واحد را استخراج کرد. با توجه به این موضوع، گرچه اروپا در عمل تلاش هایی را برای عملکرد مستقل انجام داد اما ناتوانی در مدیریت مسائل امنیتی درونی و نزدیکی ایدئولوژیک به تک قطب سبب شد تا راهبرد امنیتی آن بیش از آنکه بر عملکرد مجزا و مستقلانه از تک قطب ابتنا شود، عمدتاً در عملکرد نزدیک با تک قطب تعریف شود.
رابطه سرمایه اجتماعی و بیسبال در ایالات متحده آمریکا: ورزش حرفه ای ابزاری برای توسعه قدرت آمریکا
حوزههای تخصصی:
این مقاله بخشی از نتایج یک پژوهش بوده و در پی مطالعه رابطه سرمایه اجتماعی با عمل داوطلبانه مشارکت در فعالیت های اجتماعی در یک مصداق و مورد خاص، یعنی بازی بیسبال، به مثابه بازی طبقه متوسط جامعه آمریکا است. منظور از مشارکت در بیسبال، مشارکت مستقیم به صورت حضور در بازی و یا به مثابه تماشاچی بیسبال، اعم از سطوح فردی و جمعی، و در اشکال حضوری و غیر حضوری ـ از راه رسانه ـ است. نتایج پژوهش (جدول 6) نشان میدهد که رابطه علی میان مشارکت در بیسبال و سرمایه اجتماعی وجود ندارد. به عبارت دیگر، میتوان گفت علیرغم نوسان در سرمایه اجتماعی مشارکتکنندگان، مشارکت در این ورزش طبقه متوسط به طور ثابت به چشم میخورد. از این جهت، براساس یافته های پژوهش حاضر (جدول 7)، فرض دوم مطالعه مبنی بر وجود رابطه معنادار میان مشارکت در بیسبال و سرمایه اجتماعی اثبات میشود. از سوی دیگر جایگاه بیسبال به مثابه نماد برجسته ورزشی آمریکا در نهادسازی “آمریکایی بودن” در سایر کشورهای جهان نیز محل تاملات این مطالعه بوده است که در نتیجه گیری منعکس شده است. توضیح بیشتر آنکه آمریکاشناسی عرصه گسترده ای است که یکی از لایه های آن قلمرو سرمایه اجتماعی، جامعه مدنی و ورزش های مردمی است. مطالعات گسترده اخیر روی حجم سرمایه اجتماعی در سطوح ملی ایالات متحده نشان از اهمیت کاربردی و جذابیت علمی موضوع دارد. سرمایه اجتماعی برآیند جامعه مدنی به مثابه مدیریت سطح سومی در کنار مدیریت های سطح اولی ـ دستگاه حکومتی ـ و سطح دومی ـ بازارـ در کشورهای دارای سیستم سرمایه داری به حساب میآید. اصل مهم در اینجا تاکید بر این معنا است که گرایش به فعالیت های اجتماعی، ارتباط معناداری با انگیزه کار داوطلبانه دارد و از سوی دیگر، در هر جامعه اقبال به فعالیت هایی بیشتر است که خودیتر و ملیترند. این مقاله نشان خواهد داد که به برخی از این پرسشها و مسائل پرداخته است.
مناسبات اقتصادی آمریکا – چین و آثار آن بر امنیت ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به رغم توسعه مناسبات اقتصادی ایالات متحده و چین طی دهه های اخیر، هنوز مسایل سیاسی - امنیتی مختلفی به عنوان محرک تعارض و اختلاف بین دو کشور عمل میکنند. هر دو دولت تلاش کرده اند حیطه همکاریهای اقتصادی را از اختلافات سیاسی - امنیتی جدا کرده و از آسیب دیدن منافع متقابل جلوگیری کنند. با این وجود، این سؤال همچنان مطرح است که آینده روابط دو کشور به چه سمت و سویی میرود. آیا همکاریها موجب تخفیف تعارض ها خواهد شد یا تعارض ها موجب تخفیف همکاری. به نظر میرسد، حداقل در کوتاه مدت، همکاریهای اقتصادی طرفین ادامه خواهد داشت و همانطور که طی سال های اخیر اتفاق افتاده، مسائل مورد اختلاف را تحت الشعاع قرار خواهد داد. ایران نیز از موارد موضوع اختلاف است که قابل مدیریت میباشد، چرا که برای چین استمرار همکاری با ایالات متحده اولویت دارد.
جهانی عاری از سلاح های هسته ای: تاملات جدید در مورد منطقه عاری از سلاح های هسته ای در خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایده ایجاد منطقه ای عاری از سلاح های هسته ای در خاورمیانه فکر جدیدی نیست و سابقه آن به سال های دهه 70 میلادی باز می گردد. با وجود این، چشم انداز امنیتی خاورمیانه امروز اغلب تحلیلگران را بر آن داشته است که نگاه تازه ای به این فکر و مفهوم بیندازند. از نظر اغلب آنها، مسابقه تسلیحاتی بالقوه در خاورمیانه، چشم اندازهای ثبات و توازن بلندمدت قدرت در این منطقه را به مخاطره می افکند. ظاهراً اسرائیل، ایران و مصر از جمله بازیگران اصلی و تعیین کننده در میزان موفقیت یا شکست این نوع تفکر طی چهل سال آتی هستند. عدم پیشرفت واقعی در مناقشه اعراب و اسرائیل و تردیدهای بین المللی نسبت به هرگونه تحرکی در این جبهه و نیز توجه شورای امنیت سازمان ملل به برنامه هسته ای ایران، که در آن ایران تا زمان اثبات بی گناهی خود همچنان گناهکار فرض می شود، ممکن است فرصتی برای تفکر خلاق و برنامه ریزی با هدف پیشبرد ایده ایجاد منطقه عاری از سلاح های هسته ای در منطقه خاورمیانه را فراهم کند.
بحران بحرین و امنیت منطقه ای جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در حال حاضر یکی از بحث های بین المللی، تحولات خاورمیانه و شمال افریقا به خصوص در حوزه خلیج فارس می باشد. چندین کشور در این منطقه دچار بی ثباتی و ناآرامی شده اند که آثار و پیامدهای خاص خود را در سطح منطقه و در عرصه بین المللی برجا گذاشته است. این تحولات شگرف که هر روز ابعاد و گستره آن افزوده می شود، در منطقه ای رخ می دهد که در سیاست جهانی بسیار مهمی بوده و تاثیرات آن در کوتاه و بلندمدت بر نظام بین الملل بسیار عمیق خواهد بود. جمهوری اسلامی ایران یکی از کشورهای بزرگ و موثر منطقه است، که می تواند تاثیرپذیری و بالطبع تاثیرگذاری بیشتری نسبت به این تحولات داشته باشد. ایران در یک قرن اخیر به ویژه در دوره پس از انقلاب اسلامی در صدد افزایش نقش و جایگاه منطقه ای خود بوده است. سوال اصلی مقاله حاضر این است که از منظر ایران، بحران بحرین چه تاثیری بر امنیت خلیج فارس و جایگاه منطقه ای ایران دارد؟ مهم ترین فرض آن است که بحران هایی نظیر سقوط رژیم بعث عراق و بحران بحرین در اردوگاه کشورهای عربی طرفدار غرب با تغییر قدرت بازیگران کانونی منطقه ای خلیج فارس (یعنی ایران، عربستان و عراق) به افزایش قدرت منطقه ای جمهوری اسلامی ایران کمک خواهد نمود.
تسلّط بر منابع نفتی استراتژیک خلیج فارس و تهاجم نظامی ایالات متّحده به عراق
حوزههای تخصصی:
ایالات متّحده در مارس 2003 م، با اتّخاذ سیاست یک جانبه گرایی، بدون مجوز شورای امنیت و خارج از کانال های سازمان ملل متّحد، به عراق حملة نظامی کرد. نخستین مداخلة آمریکا در عراق، در سال 1991 و با مجوز شورای امنیت و ائتلاف به نسبت بزرگی از متّحدانش صورت گرفت و سرانجام ایالات متّحده موفّق شد کویت را از اشغال عراق خارج کند؛ اما تهاجم نظامی آمریکا در مارس 2003 به عراق، به طور کامل با حملة قبلی تفاوت داشت. مسئله ای که در این پژوهش مطرح می شود، این است که مهم ترین علّت تهاجم نظامی ایالات متّحده به عراق در سال 2003 چه بود؟ برای پاسخ به این سؤال، تسلّط بر منابع نفتی استراتژیک خلیج فارس به منزلة فرضیة اصلی مطرح و تأیید می شو د. برای آزمودن فرضیة اصلی، به شیوة مثبت عمل کرده، به شاخص ها و مفاهیمی که اثبات کنندة این فرضیه باشند، اشاره می شود. همچنین به تلاش تاریخی قدر تهای بزرگ برای تسلّط بر منابع نفتی استراتژیک اشاره می کنیم، سپس نقش لابی ها و شرکت های چندملیتی نفتی را بررسی خواهیم کرد. در ادامه، موقعیت ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک خلیج فارس، اهداف استراتژیک آمریکا در خلیج فارس و استراتژ یهای نفتی این کشور در خلیج فارس مورد مطالعه قرار می گیرد.
واکاوی دلایل ضعف لابی های ایرانی در آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیاست خارجی آمریکا به صورت یک تعامل پیچیده میان گروه های ذی نفوذ، لابی ها، سیاستمداران و تصمیم گیران حاکم تنظیم می شود که در این روند نقش لابی ها بسیار پررنگ و مهم است. به همین جهت، اکثر گروه های ذی نفع دارای لابی هایی در آمریکا هستند. اما ایرانیان از وجود یک لابی قدرتمند بی بهره اند. سؤال اصلی این نوشتار، چرایی نبود یک لابی موثر ایرانی در آمریکاست. در پاسخ به این سؤال، دو دسته پاسخ وجود دارد که یکی مربوط به وضعیت و مشکلات ایرانی تباران ساکن آمریکا و دیگری مربوط به عملکرد جمهوری اسلامی است. بخش نخست، پژوهش بر اساس مطالعات کتابخانه ای و بخش دوم بر اساس پیمایشی است که با استفاده از نظرات مسئولان ارشد ایرانی به انجام رسیده است. بر اساس نتایج این نوشتار، اکثر موانع موجود بر سر راه ایجاد یک لابی قدرتمند ایرانی که منافع ایران را در آمریکا پیگیری کند به صورتی است که با برنامه ریزی صحیح و داشتن ساختاری منسجم می توان آنها را از پیش رو برداشت و در جهت تغییر سیاست آمریکا نسبت به ایران حرکت نمود.
جهان اسلام/ دیگری بنیادگرا و اسطوره آرمان امریکایی در سیاست خارجی امریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به دنبال حادثه 11 سپتامبر و تحولات پس از آن، تمرکز بر بنیاد گرایی در سیاست خارجی امریکا صورت آشکارتری یافته و قطبیسازی مانوی جهان به دو محور خیر و شر مبنای دستورکار مبارزه با تروریسم قرار گرفته است. در این دستورکار، جهان اسلام به عنوان دیگری بنیادگرا برساخته می شود و با فرض وجود کنشگر بنیادگرایی که تهدیدکننده منافع و هویت امریکایی است، موضع گیری در برابر آن هدایت می شود. با توجه به محوریت مسائل هویتی در تعیین الگوهای دوستی و دشمنی یا «خود» و «دیگری»، پرسش اصلی مقاله حاضر این است که اسطوره آرمان امریکایی چگونه در برساختن دیگری بنیادگرا تاثیر داشته است. دعوی اصلی مقاله آن است که «آرمان امریکایی» به عنوان نماد اسطوره ای در هویت سیاست خارجی امریکا می تواند از یک سو هویت ملی و بازنمایی هویت و تفاوت را ساخته و پرداخته کند و از سوی دیگر، خط مشیهای سیاست خارجی را هدایت کند یا رویدادی را بازنمایی کند. در این چهارچوب، دیگری بنیادگرا و آرمان امریکایی می تواند به حفظ هویت و وضع موجود کمک کند، محور رویه های گفتمانی قرار گیرد و یا فرایندهای درون گذاری و برون گذاری را بر مبانی هویت و منافع ملی امریکا برسازد. این مقاله با بررسی اسناد امنیتی/راهبردی امریکا نشان می دهد که بازنمایی دیگری بنیادگرا/مسلمان و اسطوره آرمان امریکایی، سرچشمه های هویتی دارد و بر مبنای نوعی نقشه نگاری استعاره ای است که با طرح واره اسطوره آرمان امریکایی، همخوانی دارد.
مؤلفه های دیپلماسی فرهنگی ایالات متحده در عراق جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اِعمال قدرت سخت و قدرت نرم از ابتدای اشغال نظامی عراق به شکل هم زمان در دستور کار نیروهای امریکا قرار داشت. به کارگیری و استفاده از شیوه ها و ابزارهای فرهنگی، به مثابه یکی از مهم ترین تاکتیک های قدرت نرم مریکا در عراق با توافق نامه استراتژیکی که در سال 2008 م به امضای طرفین رسید، حالتی رسمی و قانونی به خود گرفت. مقاله حاضر تلاشی است در پاسخ به این سؤال که برنامه های امریکا در زمینه دیپلماسی فرهنگی، به منزله یکی از مهم ترین اشکال قدرت نرم در عراق، چه بوده و با چه هدفی صورت می پذیرد. بررسی برنامه های مذکور، با توجه به تغییر رویکرد ایالات متحده در به کارگیری قدرت نرم در کنار قدرت سخت در قبال عراق، هدف این کشور را از انجام دادن چنین اقداماتی به وضوح مشخص می سازد. نگارندگان با استفاده از روش تحلیلی توصیفی در این نوشتار، در پایان، با مطالعه برنامه های مربوط به دیپلماسی فرهنگی امریکا در عراق به این نتیجه می رسند که هدف ایالات متحده، از اجرای چنین برنامه هایی، تأثیرگذاری در اذهان و افکار مردم عراق و ارائه تصویری مناسب و مطلوب از خود به آن ها و جایگزینی فرهنگ غربی، مبتنی بر آموزه های لیبرالی، به جای فرهنگ اسلامی مردمان این کشور است.
روابط ایران و هند: فرصت ها و محدودیت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایران و هند در دهه گذشته روابط پیچیده ای داشته اند. هند از طرفی به رغم دهه ها سیاست جهان سوم گرایانه، در چندین حوزه مختلف علیه ایران با ایالات متحده همکاری کرده و از دیگر سو هرگز شریکی تمام عیار برای ایالات متحده بر علیه ایران نبوده است. چرا هند آن گونه که می بایست انتظارات ایران را در حوزه های مختلف بر آورده کند عمل نکرده است؟ فرصت های گسترش روابط ایران و هند کدامند و چه عواملی نقش محدود کننده در روابط این دو کشور داشته اند ؟فرضیه ای که این پژوهش مطرح می کند این است که ایران و هند در زمینه های سیاسی، اقتصادی به ویژه انرژی و کریدورهای ارتباطی، فرصت هایی برای همکاری یافته اند که بر منافع ایالات متحده، اسرییل و اعراب حوزه خلیج فارس تاثیر گذاشته است؛ طوری که این بازیگران در راستای تامین منافع خویش بر پیوندهای ایران وهند تاثیری محدود کننده داشته اند. البته منافع ایران وهند بیش از فشارهای خارجی بر روابط دو کشور تاثیرگذار بوده است. این پژوهش از چشم انداز نظریه موازنه منافع و به روش تبیینی به بررسی فرصت ها و محدودیت های روابط ایران و هند پرداخته است. از چشم انداز این نظریه، هند قدرتی نوظهور با اهداف تجدید نظر طلبانه محدود و ایران دولتی با اهداف تجدید نظرطلبانه نامحدود است بنابراین دو دولت راهبردهای متفاوتی نسبت به نظم بین المللی دارند لذا شکل گیری اتحاد راهبردی بین دو کشور دشوار می باشد.
جایگاه «جمهوری اسلامی ایران» در روابط هند و ایالات متحدة آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روابط بین الملل آکنده از افسانه و واقعیت است. در مورد روابط هند و آمریکا و جایگاه ایران در روابط این دو کشور هم در چند سال اخیر افسانه های فراوانی ساخته شده است. برخی افسانه ها هند را نیازمند برقراری رابطه با آمریکا می دانند و بر این اساس، تصمیمات سیاست خارجی هند تابع آمریکا تلقی می شود. در مقابل، برخی افسانه ها با توجه به اوضاع اقتصادی آمریکا و آغاز بحران اقتصادی در غرب، این کشور را در تلاش برای یافتن بازارهای جدید و تقویت همکاری با قدرت های در حال ظهوری همچون هند دانسته اند و برای نمونه به سفر اوباما به هندوستان در سال 2010 اشاره می کنند. در هر یک از این، افسانه ها جایگاهی متفاوت برای ایران در روابط هند و آمریکا ترسیم شده است. آن دسته از افسانه ها که هند را تابع آمریکا می دانند، معتقدند سیاست هند در قبال ایران تابعی از روابط ایران و آمریکا است. اما دسته دیگری از افسانه ها معتقد به سیاست خارجی مستقل برای هند در قبال ایران است. در این مقاله تلاش شده است تا ضمن بررسی دیدگاه های مختلف در مورد روابط هند و آمریکا و جایگاه ایران در این رابطه، موقعیت واقعی ایران در مناسبات هند و آمریکا تبیین شود. در حقیقت با توجه به منافع ملّی هندوستان و رویکرد منفعت – محور نخبگان این کشور و نیز با توجه به مزیت های اقتصادی، امنیتی و استراتژیک ایران، جایگاه این کشور در در سیاست خارجی هند تثبیت شده است.
بررسی جایگاه استقرار فراسرزمینی سلاح های هسته ای ایالات متحده آمریکا (مطالعه موردی اروپا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ما در نوشتار پیش رو، به واکاوی جایگاه اسقرار فراسرزمینی سلاح های هسته ای ایالات متحده در بستر منافع گسترده این کشور در جهان پرداخته ایم. ایالات متحده آمریکا به عنوان یگانه ابرقدرت برآمده از رقابت جنگ سرد، همواره کوشیده است تا مناطق ژئوپلیتیکی گسترده ای را زیر نگین رهبری خود داشته باشد. در همین راستا، بر اساس تعریف ف راخی که از منافع پراکنده خود در پهنه گیتی داشته است، به استقرار سلاح های هسته ای تاکتیکی خود در گوشه و کنار جهان اقدام کرده است. یکی از این مناطق که نقش غیرقابل انکاری در روندهای امنیتی و سیاسی جهان ایفا می کند، اتحادیه اروپا است. ایالات متحده در زمان ریاست جمهوری آی زنهاور تعداد متناب هی از سلاح های هسته ای خود را تحت پوشش سیاست اشتراک گذاری هسته ای در خاک کشورهای اروپایی عضو ناتو مستقرکرد. از این رو، ما در مقاله حاضر به دنبال پاسخ به این پرسش بوده ایم که مبانی استقرار فرا سرزمینی تسلیحات هسته ای در ایالات متحده آمریکا چیست؟ فرضیه مقاله حاضر بر این امر ابتناء یافته است که ایالات متحده برای نگه داشت قابلیت تحرک عملیاتی بالا و اطمینان به متحدان در رابطه با «چتر هسته ای» و تأمین امینت آنها در ب رابر نیروی متعارف عظیم شوروی اقدام به استقرار سلاح های مذکور در خاک کشورهای عضو ناتو کرده است. روش ما برای بررسی این امر، توصیفی-تحلیلی بوده و از ابزار کتابخانه ای و اسنادی برای گردآوری اطلاعات بهره برده ایم.
نقش گروه های تکفیری تروریستی سوریه و عراق در تأمین امنیت اسرائیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سؤال اصلی این است که چگونه گروه های تکفیری تروریستی نظیر «داعش» و «جبهه النصره» در خدمت منافع و تأمین امنیت اسرائیل عمل می کنند؟ نتیجه مقاله حاضر نشان می دهد که اقدامات گروه های تکفیری تروریستی که در حال حاضر یکی از عوامل مهم بی ثباتی در منطقه تلقی می شوند، عملاً در راستای منافع و تأمین امنیت اسرائیل است. گروه های تکفیری تروریستی نظیر «داعش» یا «دولت اسلامی عراق و شام» و «جبهه النصره» در عراق و سوریه به نحوی عمل می کنند که هدف اسرائیل در منطقه، یعنی تأمین امنیت و منابع راهبردی آن برآورده می شود. اقدامات تکفیری تروریستی این گروه ها زمینه تداوم حضور ایالات متحده در خاورمیانه را فراهم می کند و این به معنای تأمین امنیت اسرائیل خواهد بود؛ زیرا از زمان تشکیل اسرائیل تاکنون جلب حمایت و طرفداری قدرت های بزرگ، یک ستون دائمی راهبرد اسرائیل بوده است و با حضور امریکا در منطقه امکان تحقق این راهبرد تسهیل خواهد شد. دوم اینکه اقدامات گروه های تکفیری تروریستی سبب خواهد شد که کشورهای افراطی و مخالف اسرائیل در لاک دفاعی فرو رفته و مشغول به مقابله با بحران های داخلی گردند. در نتیجه، توانایی آنها در مقابل اسرائیل افول می کند که نتیجه آن تغییر معادلات منطقه قدرت به نفع اسرائیل خواهد بود.
امریکا و ظهور جهانی چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از اواخر دهه 1980، چین از دولتی انقلابی با اهداف تجدیدنظرطلبانه نامحدود نسبت به نظم بین المللی، به دولتی با اهداف تجدیدنظرطلبانه محدود دگرگون شده است. سه دهه رشد چشمگیر اقتصادی و نوسازی تدریجی نظامی قابلیت های این دولت را برای هژمونی منطقه ای افزایش داده است. در اثر آن، چین به چالشی برای نظم منطقه ای تحت رهبری ایالات متحده در آسیا پاسیفیک تبدیل شده است و پکن رفته رفته از موضعی نیرومندتر وارد معادلات اقتصادی، امنیتی، سیاسی و مناقشات منطقه ای شده است. به طوریکه واکنش همسایگان و ایالات متحده را به عنوان حافظ نظم منطقه ای برانگیخته است. در این راستا این مقاله به طرح این فرضیه پرداخته است که ظهور چین برای نظم تحت رهبری منطقه ای امریکا در آسیا پاسیفیک مخرب دریافت شده که در پاسخ به آن ایالات متحده نقشی محوری در بازموازنه چین اتخاذ کرده است. در این پژوهش از روش تبیینی استفاده شده و نظریه موازنه منافع، راهنمای بررسی فرضیه قرارگرفته است.