مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
مبارزه با تروریسم
حوزه های تخصصی:
ایالات متحده آمریکا در طول تاریخ خود استراتژی های متفاوت را باتوجه به جایگاه جهانی خود اختیار کرده است. این تغییر استراتژی کاملاً طبیعی بوده است. از انزواگرایی تا بین الملل گرایی؛اما آنچه همیشه ثابت بوده، ماهیت استراتژی ها که جملگی هدفشان در راستای ایجاد توانمندی اقتصادی، امنیت فیزیکی و اشاعه ارزشی بوده است.آمریکا امروزه استراتژی مبارزه با تروریسم را دنبال می کند که باتوجه به شرایط جهانی و دگرگونی در ارزیابی منافع ملی جایگزین استراتژی سد نفوذ شده است.
شکل گیری همکاری بین المللی در مواجهه با تروریسم : فرصت ها ، چالش ها و راهکارها
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار بر ایده همکاری جهانی برای مواجهه با پدیده تروریسم بین المللی تأکید و ناکامی در نیل به اجماع در تعریف تروریسم از موانع عمده برای تعامل با این پدیده در سطح بین المللی محسوب می شود. این مقاله درباره نقش موثرتر سازمان ملل متحد و حقوق بین الملل برای مواجهه با تروریسم بحث می کند سازمان ملل متحد باید با فقر، حاکمیت های کارآمد وتوسعه نیافتگی به مبارزه بپردازد چه این موضوعات با پدیده تروریسم مرتبط یا نامرتبط باشند. هدف سازمان ملل در مقابله با تروریسم باید این باشد که تا حد ممکن اقدام به ارتکاب اعمال تروریستی را برای افراد بیشتری نامطلوب جلوه دهد تا انگیزه هر چه کمتری برای ارتکاب چنین اعمالی وجود داشته باشد. به عبارت دیگر سؤال اصلی مقاله این است که راهکارهای اصلی جامعه جهانی برای مقابله با تروریسم بین الملل چیست؟ ایده مقاله حاضر این است که دو راهکار حقوقی و سیاسی می توانند تکمیل کننده یکدیگر باشند و راه را برای همکاری های بین المللی هرچه بیشتری بگشایند.
تحولات کیفری در قانون میهن پرستی آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قانون میهن پرستی آمریکا، که با هدف ایجاد تغییرات بنیادین در جهت نظارت، مبارزه با تروریسم و برقراری امنیت، طرح ریزی و تصویب شده بود، موجب بروز نگرانیهای جدی در زمینه آزادیهای مدنی، به دلیل افراط در بکارگیری نظارت، جستجوی سوابق و داده ها و بکارگیری آنها گشت. صرفنظر از علت و منشأ تصویب این قانون ظرف چند هفته پس از حملات یازده سپتامبر 2001، در عمل موجب افزایش چشمگیر اختیارات و قدرت دولت، در راستای انجام تحقیقات ضد تروریسم شد. تدوین و اجرای قانون میهن پرستی، موجی از نقدهای موافق و مخالف را در این زمینه به دنبال داشت و چالشهای حقوقی و اجتماعی بسیاری را فراروی مردم و مسئولین قرار داد. موضوع نوشتار حاضر، پس ازمروری کوتاه بر تاریخچه و فصول کلی آن، بررسی تغییرات ایجاد شده در قوانین ایالات متحده آمریکا به واسطه تصویب و اجرای قانون مذکور و در نهایت جمع بندی نکات مثبت و منفی آن می باشد. بررسی این تغییرات از آن جهت حائز اهمیت است که در پاره ای از موارد عدول از مبانی نظری و تئوریهای حقوق جزا به شمار می آید و هر یک قابلیت بحث تحلیلی دیگری را دارد.
عوامل هویتی تعارض در روابط جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الگوهای رفتاری و ساماندهی آنها به عنوان پارامترهای شکل دهنده پدیده نظم سیاسی، از متغیرهای مهم در سیستم به عنوان چارچوب کارکردی روابط بین الملل محسوب می شود. در این میان، الگوی رفتاری حاکم در روابط بین آمریکا و ایران در طول حدود چهار دهه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مبتنی بر الگوی تعارض بوده است که در این مقاله، تلاش می شود مؤلفه های اصلی شکل گیری چنین الگویی تبیین شود. این مقاله مبتنی بر روش توصیفی، تبیینی، تحلیلی درصدد تبیین و پاسخ به این سؤال است که «چه عوامل ملی، منطقه ای و بین المللی در واگرایی روابط ایران و آمریکا تاثیرگذار هستند؟» نتایج تحقیق نشانگر آن است که تعارضات ایدئولوژیک بین دو کشور، نگرش های مردمان هر دو کشور نسبت به یکدیگر و مسائل مهمی همچون انرژی هسته ای، حقوق بشر، مبارزه با تروریسم و صلح خاورمیانه به عنوان عوامل ملی، منطقه ای و بین المللی در تعارض روابط بین دو کشور بیشترین نقش را دارند.
رویکردی سازه انگارانه به روند تکامل و تشدید سیاست تحریمی آمریکا علیه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در چارچوب روابط پرتنش و فراز و نشیب میان آمریکا و ایران، رویکرد تحریمی ایالات متحده از اهمیت خاصی برخوردار است. عملکرد مزبور که حدود سه دهه یعنی از زمان کارتر سابقه دارد، در مقاطع مختلف با نوساناتی همراه بوده است. به عبارت دیگر، الگوی برخورد آمریکا با تهدید ایران، بر محور سیاست تحریم، در دوره های جنگ سرد، دهه پایانی قرن بیستم و شرایط بعد از یازدهم سپتامبر، مسیری تکاملی و رو به گسترش را طی کرده که در کنار تأثیرپذیری دائمی از انگیزه ها و ملاحظات واقع گرایانه، به تدریج به دستمایه های سازه انگارانه آن نیز افزوده شده است. نوشتار حاضر می کوشد که بر اساس منطق ناظر بر مکتب یادشده (سازه انگاری)، تصویر جدیدی از رفتار تحریمی علیه ایران را در طول دهه های گذشته ارائه نماید. بر این پایه فرضیه محوری این نوشتار عبارت است از اینکه: سیاست تحریمی آمریکا علیه ایران در طول سه دهه گذشته از روندی تکاملی برخوردار بوده، به گونه ای که در کنار تداوم پایبندی به ملاحظات واقع گرا، به وجه سازه انگارانه اش افزوده شده است.
الزامات مقابله با تروریسم در پرتو روند انسانی شدن حقوق بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متعاقب حوادث 11 سپتامبر، جامعه جهانی راه چاره مبارزه با تروریسم را در چارچوب منطق دولت محور، توسل به زور و واکنش سرکوبگرانه دانست. اما عدم توفیق این رویکرد نشان داد که مقابله سرکوبگرانه و قهریِ صرف نسبت به تروریسم بنا به ماهیت پیچیده آن، نه تنها از کارایی برخوردار نیست بلکه عملاً به گسترش آن در قالب های ایدئولوژیک منتهی شده است که در این چارچوب به پرسش اصلی این پژوهش رهنمون می شویم.در راستای مبارزه مؤثّر با تروریسم چه باید کرد و کدام چارچوب مؤثّر خواهد بود؟ فرضیه ای که نویسندگان در این پژوهش مدنظر دارند این است که مبارزه با تروریسم با ابتنای بر بنیان های نظری دکترین های شاخص روند انسانی شدن حقوق بین الملل یعنی حکمرانی مطلوب، امنیت انسانی و مسئولیت حمایت، از رهگذر توجه به ریشه ها و عوامل بسترساز تروریسم می گذرد. در نهایت پژوهش حاضر نشان می دهد که نگاه معطوف به بنیان های نظری سه دکترین، در بستر گفتمان کانتی حقوق بین الملل به مقولاتی که در بحث ریشه های تروریسم می گنجند، دورنمای موفقیت آمیزی برای مقابله با تروریسم ترسیم می کند.
مطالعه تروریسم در حقوق بین الملل با تکیه بر ماهیت و اسناد بین المللی موجود
با نظر به جایگاه ترور و تروریسم و اثراتی که بر سطوح مختلف در مناطق مختلف جامعه جهانی به خصوص بر روی صلح و امنیت بین المللی و مناسبات پیرامون آن گذارده و می گذارد و اینکه تروریسم به بزرگترین چالش معاصر تبدیل شده است؛ این پژوهش سعی کرده است که با تکیه بر ماهیت وجوهر ترور و تروریسم براساس آنچه هست و چیستی آن و نظرات و تعاریف متفاوت پیرامون آن، به تعریفی روشن تر و کامل تر و نسبتاً جامع از تروریسم رسیده و سپس به بررسی اسناد بین المللی موجود از جمله کنوانسیون ها و قطعنامه ها پیرامون مسئله تروریسم، که موضع جامعه جهانی و حقوق بین الملل را نسبت به این پدیده و واقعه مشخص نموده است؛ نتیجه گیری نموده که براساس ماهیت تروریسم و برخورد جامعه جهانی با آن، مقابله با تروریسم و گروه های تروریستی به دلیل ماهیت و جوهر آن و تناقض آن با مقررات و اصول حقوق بین الملل و تعارض با نظم کنونی بین المللی و عدم امکان جمع پذیری تروریسم با صلح و امنیت بین المللی، فارغ از نوع و زمان آن، نیاز به مقابله جدی تا نابودی آن می باشد.
«مقابله با تروریسم» و تحول پذیری سیاست خارجی منطقه ای چین در آسیای مرکزی (2002- 2016)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از فروپاشی اتحاد شوروی و پایان یافتن جنگ سرد، آسیای مرکزی به عرصه رقابت بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای تبدیل شد و چین که از دیرباز پیوندهای سنتی و ارتباط های نزدیکی با کشورهای آسیای مرکزی داشت، توانست جایگاه درخور توجهی را در این منطقه از آن خود سازد. به گونه ای که به نظر بسیاری از تحلیلگران، امنیت و رونق اقتصادی چین در پیوند با این منطقه هویت خاصی یافت. در پی رویداد 11 سپتامبر، تحولات منطقه، به ویژه بعد از گسترش فعالیت های تروریستی، برای رهبران پکن یعنی «هوجین تائو» و «شی جین پینگ» حساسیت برانگیز بود. به همین دلیل کوشیدند که ردپای مشخصی از این دغدغه را در رفتار خارجی منطقه گرایی خویش آشکار کنند. بعد از 11 سپتامبر رخداد برخی رویدادهای دیگر در سطح ملی، منطقه ای و بین المللی به شکل برداشت های امنیتی متفاوتی در رؤسای جمهور این کشور و به دنبال آن، تغییر در برخی سیاست گذاری های امنیتی چین نسبت به منطقه آسیای مرکزی را منجر شد. برای نمونه می توان به شکل گیری پیوندهای جدید امنیتی و طرح و اجرای قوانین و مقررات جدید ضدتروریستی در دوره ریاست جمهوری شی جین پینگ اشاره کرد. با استفاده از روش کتابخانه ای پرسش اصلی نوشتار پیش رو، بر مبنای «چگونگی تأثیرپذیری سیاست خارجی منطقه گرای چین در مورد آسیای مرکزی از ملاحظه رویارویی با تروریسم در دوره هو و شی» شکل گرفته است. این فرضیه بیان شده است: سیاست خارجی چین درباره منطقه آسیای مرکزی در دوره شی جین پینگ در مقایسه با هو جین تائو، از جهت گیری امنیت گرای بیشتری به ویژه بر مبنای مبارزه با تروریسم، برخوردار شده است.
تأثیر جهانی شدن و تحولات بین المللی بر حاکمیت واستقلال دولت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۰ زمستان ۱۳۸۹ شماره ۴
41 - 62
حوزه های تخصصی:
جهانی شدن بارزترین وجه دوران پس از دولت ملی است. جهانی شدن در معنا و مفهوم نوین پدیده ای جدید است که تصمیم دارد جهان را دگرگون کند و همه را تحت یک قانون به صورتی یکپارچه در آورد؛ سلطه خود را بر جهان حاکم و حاکمیت دولت ها را محدود نماید. جهانی شدن از مباحث روز دنیا است و کشورهای مختلف هر کدام بر اساس جهان بینی و رویکرد فرهنگی خود به گونه ای متفاوت این مقوله ها را تفسیر و تبیین می کنند. جهانی شدن به دنبال محدود کردن قدرت دولت ها و تضعیف مرزهای سیاسی و حاکمیت ملی است ، در این مقاله عواملی که در راستای جهانی شدن به تضعیف حاکمیت ملی می پردازد از جمله مداخله در حاکمیت دولت ها به بهانه انسانی و بشر دوستانه و یا دخالت به بهانه ارزش های اخلاقی و مواردی از این قبیل مورد بررسی قرار گرفته است.
مبارزه با تروریسم بین المللی: الزامات عملی و چالش های نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۷ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
611 - 628
حوزه های تخصصی:
این مقاله در پی واکاوی بخشی از علل ناکامی دولت ها و نهادهای بین المللی در مهار تروریسم فزاینده است. اینکه با وجود اجماع نظر موجود درباره تهدیدهای ناشی از تروریسم، چرا تاکنون همکاری های بین المللی برای مبارزه با این پدیده ناکارامد بوده است. متن حاضر، از چشم انداز نظریه های روابط بین الملل در پی پاسخگویی به این پرسش برآمده و با روشی تبیینی و تحلیلی، امکانات و محدودیت های هر یک از رویکردهای نظری واقع گرایی، لیبرالیسم و سازه انگاری را مدنظر قرار داده است. غلبه واقع گرایی و تفکرات مبتنی بر آن، به سبب تعارض سنت های واقع گرایانه پذیرفته شده دولت ها با برخی نتایج حاصل از سازوکارهای موجود همکاری بین المللی برای مبارزه با تروریسم، بیشتر مورد توجه بوده است. یافته های این مطالعه نشان می دهد که در ابتدا، درک متفاوت دولت ها از پدیده تروریسم و اختلاف نظر در تعریف عملیات تروریستی، که به تعارض در شناسایی مصادیق منجر می شود، مانع بزرگ همکاری های بین المللی است. سپس، فاصله موجود در اولویت بندی دولت ها که براساس منافع ملی هر یک از آنها شکل می گیرد، فرایند همکاری های بین المللی را به شدت تحت تأثیر قرار می دهد و علاوه بر آن، تلاش قدرت های بزرگ برای بهره برداری از این فرصت های همکاری بین المللی در جهت پیشبرد منافع و اهداف خود، زمینه های اصلی ناکامی همکاری ها و نیز نهادهای بین المللی در مبارزه با تروریسم است.
مشروعیت صلاحیت قانونگذاری شورای امنیت در مبارزه با تروریسم: خودبازسازی حقوق بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق عمومی دوره ۵۰ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
1189 - 1214
حوزه های تخصصی:
شورای امنیت در زمینه مبارزه با تروریسم، به خصوص با صدور قطعنامه 1373، فصل نوینی را در شکل و قالب قطعنامه ها گشود. این قطعنامه ها که شکلی قانونگذارانه دارد، برای تمام دولت های جهان تعهداتی ایجابی و سلبی ایجاد می کند. این سبک از تصویب قطعنامه ها برای شورا که نهادی سیاسی بود، چالش مشروعیت و قانونمندی تصمیمات را پیش می کشد. از سوی دیگر، برخی این اقدام را در صورت فقدان بازوی اجرایی کارا و مؤثر در نظام حقوق بین الملل دفع افسد به فاسد دانسته و در این زمینه برای تصمیمات شورا قانونمندی و مشروعیت نیز متصور شده اند. همچنین این مسئله باید از این دیدگاه نیز بررسی شود که حقوق بین الملل خودبه خود می تواند به بازسازی قواعد موجود و پر کردن خلأها بپردازد و رویه شورای امنیت در واقع همان خودبازسازی سیستم حقوق بین الملل در این زمینه است. این مقاله، اقدام قانونگذاری شورای امنیت را جلوه ای از توانایی حقوق بین الملل برای خودبازسازی می داند، هرچند برای این تصمیمات فاقد قاطعیت و مشروعیت در همه جوانب است، اما دست کم در برخی موارد آن را تأیید می کند.
استراتژی جمهوری اسلامی ایران در واکنش به سلب حق حیات در ترور شهید فخری زاده (دانشمند هسته ای)
حوزه های تخصصی:
در حالی که راه کار جامعه بشری در مقابله با تروریسم دولتی، انعقاد کنوانسیون های متعدد با محوریت تروریسم است، اما ایالات متحده آمریکا و اسرائیل با مبادرت به جرایم بین المللی و اتخاذ راه کارهای غیرقانونی از جمله ترور، امنیت دولت های رقیب را نشانه گرفته و با اقدامات تروریستی، صلح و امنیت بین المللی را در معرض خطر قرار داده اند. ترور دانشمندان هسته ای جمهوری اسلامی ایران به خصوص ترور اخیر محسن فخری زاده (از دانشمندان نخبه کشورمان و مهره اصلی برنامه هسته ای ایران)، از جمله این اقدامات است که برخلاف ماده سوم اعلامیه جهانی حقوق بشر است و در قالب تروریسم دولتی آمریکا و اسرائیل تعریف می شود. اما آنچه در این میان قابل توجه است، عدم اراده جدی سازمان ها و دادگاه های بین المللی در راستای مبارزه عملی با تروریسم و سکوت مجامع بین المللی در مقابل جنایت های تروریستی آمریکا و رژیم صهیونیستی است که سبب مصونیت دول متخاصم گردیده و آن ها را برای ارتکاب اقدام های تروریستی گستاخ می کند. در این مقاله، نویسنده با بررسی حق حیات و نهی سلب آن در اسلام و قواعد بین المللی، به این سؤال پاسخ می دهد که جمهوری اسلامی ایران در راستای محکومیت عاملان اصلی ترور شهید فخری زاده، بایستی چه راهبردی اتخاذ نماید؟ فرض اساسی این مقاله در پاسخ به سؤال اصلی، این است که طرح دعوی در دادگاه های بین المللی، اقدام متقابل، اشراف اطلاعاتی و مقابله با نفوذ در دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی، پیش گیری از جرایم پول شویی، اعمال کیفرهای مالی و تحریم کشورهای حامی تروریسم و ایجاد چالش در حرکت های تروریستی از طریق وسایل ارتباط جمعی، از مناسب ترین راه کارها در این خصوص است.
بررسی اهمیت انرژی منطقه خلیج فارس در راهبردهای سیاسی و امنیتی ایالات متحده آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فروپاشی شوروی و مطرح شدن ایالات متحده در قالب قدرت هژمون، همزمان با تغییر ساختارهای قدرت در نظام بین الملل همراه گردید. با توجه به گسترش موضوعیت و اهمیت اقتصاد در ساختار جدید، دغدغه های امنیتی به جد با دغدغه های اقتصادی گره ناگسستنی پیدا نموده و سیاست نوین ما بعد جنگ سرد، براساس شاکله ی منسجمی از رابطه ی امنیت و اقتصاد نمود پیدا کرده است. در این شرایط، نقش انرژی در اقتصاد بین الملل، نقشی انکارناپذیر و برجسته تلقی می شود. وابستگی ایالات متحده به مساله ی انرژی، علی رغم گسترش و توسعه ی انرژی های نو و مخصوصاً انرژی خلیج فارس از یک سو و تلاش رقبای نوظهور برای ایجاد پیوندهای استراتژیک با کشورهای منطقه از سوی دیگر، این کشور را به اتخاذ استراتژی ایجاد حلقه ی کنترلی بر منطقه و تسلط بر منابع کمیاب حیاتی رهنمون ساخته است. توجه به رشد فزاینده ی تقاضای انرژی اتحادیه اروپا، چین، هند و ژاپن و تلاش های گسترده ی روسیه برای ایجاد مونوپولی انرژی جهت تاثیر بر سیاست قدرتهای مزبور، احتمال ایجاد فرآیندهای سیاسی اتحاد و ائتلاف خارج از کنترل را برای قدرت هژمونیک آمریکا متصور ساخته است. به موازات این دغدغه ها، فعالیت های بازیگران غیردولتی آشوب طلب و با حمایت برخی از دولت های منطقه، در منطقه ی مزبور، نظام بین المللی کنونی را که نه براساس موازنه ی قدرت، بلکه براساس هژمونی شکل گرفته است، با مخاطرات جدی مواجه نموده است. بدین ترتیب، ماموریت اصلی واشنگتن را می توان حفظ جایگاه خود در بازی رقابت گونه ی جدید و در صورت لزوم حذف اصل رقابت از عرصه ی منطقه ای کارکردی خلیج فارس و تشکیل ساختاری جدید برای نهادینه کردن ارزشهای آمریکایی و مبارزه با عوامل و عناصر نهادینه شده ایجاد کننده ی بی ثباتی امنیتی قلمداد نمود. القای ترس شدید از موضوع تروریسم در کنار مبارزه با این معضل شوم، روشی واقع گرایانه برای نیل به اهداف مذکور محسوب می گردد.
بازهویت یابی دیپلماسی عمومی در سیاست خارجی آمریکا پس از 11 سپتامبر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیپلماسی عمومی که از دهه 1960 برای توصیف جنبه های جدید دیپلماسی بین المللی وارد حوزه روابط بین الملل شد؛ حلقه ای از زنجیره تحول تکاملی دیپلماسی در دوره های زمانی گوناگون محسوب شده است. از سوی دیگر، آمریکا را باید از معدود قدرت های بزرگ دانست که از ابتدای ورود به عرصه نقش آفرینی در محیط بین المللی، از دیپلماسی یادشده بهره برده و همواره به شیوه ها و ابزارهای جدید و نوآورانه برای تحقق اهداف موردنظر متعهد بوده است. در این نگارش، در راستای توجه به تجارب گسترده حاصل از کاربست دیپلماسی عمومی در دوره جنگ سرد و دهه پایانی قرن بیستم، تمرکز اصلی بر سال های پس از یازدهم سپتامبر بوده و سعی می شود که ابعاد کمّی و کیفی رویکرد کابینه های بوش دوم و اوباما در مورد استفاده از دیپلماسی عمومی در فضای مبارزه با تروریسم تشریح شود. پرسش اصلی اینکه «حادثه 11 سپتامبر از چه تأثیری بر روند تحولی دیپلماسی عمومی ایالات متحده برخوردار بوده است؟» در پاسخ به پرسش یادشده، فرضیه موردنظر عبارت است از اینکه در چارچوب رویکرد محوری مبارزه با تروریسم، دیپلماسی عمومی در سیاست خارجی آمریکا به ویژه در دوره بوش از ابعاد بودجه ای، نهادی و ...، اهمیت بالاتری در مقایسه با مقطع پیش از آن برخوردار شده است. به منظور یافتن پاسخ مناسب و بررسی فرضیه مطرح شده از روش کتابخانه ای برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است.
چالش های فلسفی- مفهومی تروریسم در مواجهه با حقوق بشر
منبع:
تمدن حقوقی سال چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۹
285 - 320
حوزه های تخصصی:
یکی از چالش های امروز جهان در حوزه حقوق و سیاست پدیده ای است به نام تروریسم که می رود تا خود را به بزرگ ترین تهدید امنیتی در هزاره سوم تبدیل کند. ظهور اقدامات خشونت بار تروریستی باعث شکل گیری اجماعی جهانی در زمینه محکومیت ترویسم گردیده است اما همچنان مشکل اولیه و اساسی در راه این مبارزه لاینحل باقی مانده است و آن هم تعریف تروریسم و مواجهه با چالش ها و مشکلات فلسفی موجود در این راه است. مقاله حاضر در پی آن است تا با بررسی چالش های مفهومی تروریسم به این نتیجه برسد که مشکل امروز در زمینه تروریسم تشخیص مصادیق است و نه کلیت مذمومیت آن. گرچه محکومیت تروریسم را تقریباً در هر زبانی می شنویم، اما آن چه موضوع را در مبارزه با این پدیده دشوار می سازد این است که تعاریف ارائه شده از این مفهوم به اندازه ای متفاوت در مواقعی متضاد است که رسیدن به موضعی واحد را دشوار کرده است. این دشواری به گونه ای است که نه تنها در سطح جهانی بلکه در سطح داخلی نیز منجر به نوعی سیالیت در محکومیت این پدیده گردیده است. بررسی ارتباط میان دو متغیر مورد بررسی در مقاله حاضر نشان می دهد که گزاره های جهان شمول حقوق بشر با توجه به خواستگاه خود می توانند ظهور مقاومت های خشونت آمیز را منجر شوند و همزمان خود قربانی خشونت واقع شوند.
حمایت از قربانیان تروریسم در پرتو روند انسانی شدن حقوق بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنجارها و ساختارهای حقوق بین الملل در فضایی برزخ گونه متأثر از دو رویکرد کلی دولت محورانه و انسان محور تکوین و تحول می یابد. روند انسانی شدنِ ریشه دار در آموزه های اخلاقی کانت که سبب تغییر نگرش و تحول در جایگاه فرد در نظام حقوق بین الملل گردیده است در حوزه تروریسم و قربانیان آن نیز تأثیرگذار ظاهر شده است. توجه به افراد و حمایت از آنان در برابر اقدامات تروریستی و ضدّتروریستی که پیشتر در چارچوب گفتمان دولت محورانه (گروسیوسی) حقوق بین الملل معنا و محملی نداشت با تأثیرپذیری از گفتمان کانتی و انسان محور حقوق بین الملل موضوعیت پیدا کرده است. این حرکت با اتّخاذ اعلامیه مجمع عمومی سازمان ملل متّحد در سال 1985 آغاز و پس از آن در اسناد مختلفی در سطح جهانی و منطقه ای پی گرفته شد. در عین حال علاوه بر هنجارها، ساختارها نیز از این موضوع تأثیر پذیرفته اند. در مجموع هرچند حرکت آغازشده در راستای حمایت مادی و معنوی از قربانیان تروریسم اقدامی کاملاً شایسته و درخور تحسین است، اما به نظر می رسد تلاش های انجام شده کافی نیست؛ علاوه بر افزایش گستره اقدامات حمایتی، محتوای حقوق نرم اسناد بین المللی باید در قالب کنوانسیون های الزام آور درآید. در عین حال حمایت از قربانیان تروریسم نیازمند اصلاحاتی در ساختارهای حقوق بین الملل است.
حقوق شهروندی، امنیت شهروندان و مبارزه با تروریسم در اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حقوق شهروندی ترکیب حقوق و وظایف افراد در قبال یکدیگر، جامعه و دولت است و با قانون از آن حمایت می شود. برخورداری از این حقوق درحالی است که در مواردی همانند تهدید علیه امنیت ملی دولت ها می توانند با رعایت اصولی همانند تناسب و عدم تبعیض محدودیت هایی را بر این حقوق اعمال نمایند. پس از حملات تروریستی یازده سپتامبر 2001، کشورهای اروپایی یکی از مواردی که با اتکا به آن سعی در تحدید حقوق شهروندی داشته اند مقابله با تروریسم بود. بر این اساس پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که چگونه مبارزه با تروریسم در اروپا بر امنیت شهروندان تأثیر گذاشته است؟ در پاسخ با اتکا به نظریه وضعیت استثناء آگامبن این فرضیه با استفاده از روش پژوهش تبیینی بررسی شده است که مبارزه با تروریسم در اروپا از طریق اتخاذ سیاست های کیفری پیشگیرانه و تعرض به حقوق شهروندان موجب کاهش امنیت آن ها گردیده است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که در وضعیت استثناء، تأمین امنیت از طریق اقدامات پیش دستانه، در عمل، سبب نادیده گرفتن بسیاری از حقوق و آزادی های اساسی افراد و گروه های اقلیت از جمله مسلمانان در اروپا شده است.
امریکا و چالش افغانستان؛ از «نبرد حداقلی» به سوی «واقعگرائی اصولی» (2019-2001)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره هشتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۳۰)
121 - 150
واقعه ی یازدهم سپتامبر، در کنار تمامی آثار و پی آمدهایی که برای استراتژی امنیتی امریکا به همراه داشت، دامنه ی تعهدات این دولت نسبت به جنوب آسیا و به ویژه افغانستان را به آزمون کشید. تهاجم نظامی به این سرزمین در اولین هفته های پس از واقعه ی یاد شده ، به تدریج دستور کار گسترده ای را بر محور بسیج منابع سخت و نرم ، در برابر رهبر ان این دولت ترسیم کرد ؛ و هر یک از این رهبران نیز به فراخور برداشت از شرایط پیرامونی و درونی افغانستان ، چگونگی تأثیر پذیری از شرایط داخلی امریکا و باور های فردی ، الگوی رفتاری مشخصی را در پیش گرفت. پرسش اصلی این نوشتار عبارتست از اینکه : وجوه تشابه و تفاوت سیاست خارجی امریکا در مورد افغانستان در دوره های رهبری بوش ، اوباما و ترامپ کدامند؟ در پاسخ به سؤال یاد شده ، فرضیه ی مورد نظر چنین است : سیاست خارجی ایالات متحده در مورد افغانستان در حدفاصل سال های 2001 تا 2019 بر محور مقابله با تروریسم و حفظ و تقویت نسبی دولت مرکزی ساماندهی شده بود، اما در دوره ی بوش رویکرد برون منطقه ای (بر محور عراق – افغانستان)، در سال های رهبری اوباما نگرش درون منطقه ای ( بر محور آف – پاک) و در دوره ی ترامپ نوعی واقعگرائی اصولی در دستورکار قرار داشت. روش پژوهش " مقایسه ای " می باشد.
جنگجویان خارجی در خاورمیانه و تعهدات دولت مبدأ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حضور و مشارکت جنگجویان خارجی در درگیری ها و مخاصمات مسلحانه در خاورمیانه چالش های فراوانی برای ثبات و امنیت این منطقه و صلحو امنیت بین المللی ایجادکرده و موجب گسترش دامنه درگیری ها، تشدید اقدامات سبعانه علیه غیرنظامیان و فجایع ناگفتنی شده است. چنین می نماید که آحاد کشورها و جامعه بین المللی دیرهنگام متوجه تهدیدهای ناشی از هجومجنگجویان خارجی به منطقه شدند و اکنون سخت در تلاش اند با آن مقابله کنند. مطالعات فراوانی درباره علل پیدایشو گسترش این پدیده، اهداف و انگیزه های پیوستن به گروه های مسلحدر آن سوی مرزها، شیوه های جذب نیروو تأمین مالی جنگجویان خارجی، کیفیت و نقش آنان در مخاصمه، تشکیلات و ساختار راهبریآنان و چگونگی هماهنگ کردن اقدامات کشورها برای مقابله با این پدیده انجام گرفته است.در این میان، خصلت بین المللی موضوع،ابعاد گوناگون و درگیر شدن بازیگران مختلف در آن پرسش هایی در حقوق بین الملل برانگیخته است. یافتن چارچوب هنجاریبین المللی برای مقابله با سیل فزایندهجنگجویان خارجی و تهدیدهای ناشی از آن از اهمیتی فوق العاده برای حاکمیت قانون در روابط بین المللی برخوردار است. در این نوشته تلاش خواهد شد به یکی از این پرسش ها پاسخ داده شود: دولت هایی که جنگجویان خارجی از آنها راهی پیوستنبه مخاصمه مسلحانه در سرزمین دولت دیگر می شوند چه تعهداتی در پیشگیری و سرکوب این پدیده بر دوش دارند؟ کاوش در اصول عام حقوق بین الملل و قطعنامه های الزامی شورای امنیت در مقابله با جنگجویان خارجی حاکی از تعهداتی برای دولتمبدأ در دو مرحله عزیمت و نیز بازگشت جنگجویان خارجی است. از این رو، نویسنده تلاشخواهد کرد این تعهدات را تشریح و ارزیابی کند.