
مقالات
حوزههای تخصصی:
قدیمی ترین و اصلی ترین پیوند روستایی- شهری، پیوند در زمینه تأمین غذا بوده است به طوری که تداوم تولید محصولات غذایی در نواحی روستایی پیراشهری به عنوان استراتژی های امنیت غذایی، تأثیر مثبتی بر تنوع و امنیت غذایی شهرها داشته است؛ ازاین رو تدوین سناریوهایی که زمینه تحقق پیوندهای روستایی - شهری مؤثر در امنیت غذایی را فراهم می سازد، باید مورد توجه قرار گیرد؛ بنابراین هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی سناریوهای اثرگذاری پیوندهای روستایی- شهری بر امنیت غذایی نواحی پیراشهری شهر دهدشت می باشد که با مشارکت مدیران، مسؤلان و خبرگان دانشگاهی، ابتدا پیشران های اثرگذاری پیوندهای روستایی- شهری بر امنیت غذایی نواحی روستایی شناسایی و سپس سناریوهای مؤثر بر امنیت غذایی تدوین گردید. این پژوهش همچنین از نظر هدف کاربردی و به لحاظ روش، توصیفی-تحلیلی است. روش گردآوری داده ها و اطلاعات به صورت کتابخانه ای، اسنادی و پیمایشی (مصاحبه) بود. با بررسی منابع علمی، 76 عامل تأثیرگذار بر پیوندهای روستایی- شهری مؤثر در امنیت غذایی شناسایی و در 4 بعد دسته بندی شدند. درمجموع، 25 نفر از مدیران سازمان های مرتبط و متخصصان دانشگاهی مورد مصاحبه قرار گرفتند. تجزیه وتحلیل داده ها بر اساس تکنیک های آینده پژوهی انجام شد، ازجمله تحلیل ساختار و تحلیل اثرات متقابل با استفاده از نرم افزارهای (Micmac وScenario wizard). نتایج نشان دادند که 12 سناریو با سازگاری ضعیف و تنها یک سناریو با سازگاری قوی و پایدار (ناسازگاری صفر) وجود دارد. سناریوی اول که یک سناریو با جهت مثبت است، دارای مجموع امتیاز اثر متقابل 665 و ارزش سازگاری 5 است. درحالی که سناریوی دوم که سناریوی نامطلوب است، دارای مجموع امتیاز اثر متقابل 94 و ارزش سازگاری 1- است. سناریوی سوم (پابرجا) نیز دارای ارزش سازگاری 1- بوده و با مجموع امتیاز اثر متقابل 36 می تواند یکی از سناریوهای محتمل برای آینده پیوندهای روستایی- شهری مؤثر بر امنیت غذایی باشد.
پیشنهاد مدلی برای شکل گیری شهرهای دوستدار کودک؛ مورد مطالعه: کلان شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشینه تجربی موجود نشانگر آن است که علی رغم تلاش های مهم و اساسی که برای شکل گیری شهرهای دوستدار کودک به عمل آمده است، شهرهای اندکی در ایران و حتی جهان می توانند ادعا کنند که به چنین هدفی دست یافته اند. یکی از دلایل اصلی این ناکامی، عدم توجه به تمام ابعاد مهم و اساسی مورد نیاز در شکل گیری شهرهای دوستدار کودک می باشد. به این منظور، مطالعه حاضر برای پیشنهاد مدلی برای دستیابی به شهرهای دوستدار کودک در شهر مشهد به انجام رسید. روش انجام پژوهش، توصیفی-تحلیلی و برمبنای هدف کاربردی است. داده های مورد نیاز با استفاده از پرسش نامه ای که روایی و پایایی آن به تأیید رسیده بود و از نمونه ای به تعداد 90 نفر از کارشناسان متخصص در حوزه های برنامه ریزی شهری، علوم اجتماعی و روان شناسی گردآوری شد. داده های گردآمده با استفاده از آماره های استنباطی به خصوص تحلیل عاملی-اکتشافی و تحلیل عاملی تأییدی تجزیه وتحلیل شد. یافته ها نشان داد که برای شکل گیری شهر دوستدار کودک به ترتیب سه بعد سیاسی، محیط فیزیکی و حقوق کودک امتیاز 88/0، 87/0 و 80/0 را به خود اختصاص می دهند؛ بنابراین در صورتی که این اولویت بندی مد نظر نباشد، دسترسی به شهرهای دوستدار کودک غیر ممکن خواهد بود. آن چه تاکنون در عمل انجام شده، توجه و تأکید صرف بر بعد فیزیکی بوده است.
تحلیل پیشران های پایداری اکولوژیکی شهرهای ساحلی با رویکرد تطبیقی؛ مطالعه موردی: شهرهای ماهشهر، هندیجان، گناوه، بوشهر و عسلویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مناطق ساحلی با ارائه خدمات اکوسیستمی متعدد، به عنوان فعال ترین مناطق کره زمین شناخته می شوند و در سال های اخیر با بیشترین تمرکز فعالیت های انسانی و رشد اقتصادی روبرو شده اند. فرآیند متابولیسم شهری در این مناطق، سبب بهره برداری از منابع بیش از توان اکولوژیکی شده است و درنتیجه آن پایداری این مناطق با چالش جدی مواجه شده است. هدف این مطالعه، شناسایی پیشران های پایداری اکولوژیکی در شهرهای ساحلی خلیج فارس با رویکرد کیفی و به روش توصیفی- تحلیلی است. بدین منظور از روش تحلیل عاملی اکتشافی در محیط نرم افزار «SPSS» برای شناسایی پیشران های پایداری اکولوژیکی شهرهای ساحلی و از روش های تصمیم گیری چندشاخصه «SWARA» و «MABAC» به ترتیب برای وزن دهی و تعیین اهمیت نسبی پیشران ها و رتبه بندی شهرهای ساحلی بر اساس این پیشران ها استفاده شد. جامعه آماری در مرحله نخست شامل متخصصان و صاحب نظران فعال در مدیریت شهرهای ساحلی و مراکز علمی مرتبط نظیر: شهرداری ها، سازمان اقیانوس شناسی، اداره بنادر، پژوهشکده های دانشگاه خلیج فارس و ... بوده است. در مراحل دوم و سوم نیز جامعه آماری شامل گروه کارشناسان است که از بین جامعه آماری مرحله نخست انتخاب شده اند. بر اساس نتایج و همبستگی درونی بین متغیرها، تعداد 10 عامل به عنوان پیشران های پایداری اکولوژیکی شهرهای ساحلی بر اساس روابط همبستگی بین متغیرهای مورد پژوهش شناسایی شد که پس از نام گذاری، شامل: پیشران های "مدیریت شهری پایدار"، "حکمرانی سواحل"، "اقدامات حفاظتی"، "پیامدهای متابولیسم شهر" و ... هستند. همچنین بر اساس نتایج پیشران های "حکمرانی سواحل"، "مدیریت شهری پایدار"، "توسعه اقتصادی" به ترتیب با وزن های 0.41، 0.23 و 0.13 بیشترین اهمیت و پیشران های "عوامل محیطی" و "توسعه آگاهی های شهروندی" به ترتیب با وزن های 0.2 و 0.1 کمترین اهمیت را دارند. نتایج مقایسه تطبیقی شهرهای ساحلی مورد مطالعه نشان داد که شهرهای بوشهر و ماهشهر به ترتیب با وزن های0.350 و 0.151 بیشترین پایداری نسبی و شهرهای گناوه و هندیجان با وزن0.071- و 0.0191- کمترین پایداری نسبی را دارند.
ارزیابی شاخص ترکیبی خشکسالی «MCDI» بر اساس توزیع مشترک چند متغیره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خشکسالی، مشکلی چالش برانگیز است اما با دیدگاه های چندمتغیره و ترکیبی می توان آن را ارزیابی کرد. تاکنون مطالعات کمی درخصوص مکانیسم و عملکرد شاخص ها به صورت ترکیبی انجام پذیرفته است؛ بنابراین پژوهش حاضر برای ایجاد شاخصی جامع که دربر گیرنده همه جنبه های هواشناسی، هیدرولوژیکی و کشاورزی باشد، از سه شاخص: «SPI»، « PDSI» و «SRI» با هدف تحلیل سه متغیره خشکسالی(شدت، مدت، فراوانی) برای 10 ایستگاه هواشناسی ایران برای بازه آماری 2021-1990 انجام شد. ابتدا با آنالیز مؤلفه های اصلی «PCA» و مدل غیر خطی توزیع احتمال توأم مبتنی بر کاپولا برای ساخت شاخص ترکیبی «MCDI» پرداخته شد. سپس با قابلیت توابع مفصل کلایتون، فرانک و گامبل جهت ایجاد توزیع توام سه متغیره مورد آزمون قرار گرفت. بهترین تابع کاپولا برای هر ایستگاه از طریق آزمون « کلموگرف- اسمیرنوف» (K_S) تعیین گردید. نتایج نشان دهنده برتری تابع گامبل در بیشتر ایستگاه ها بود. منحنی های دوره بازگشت به ازای . نشان از فرکانس طولانی مدت خشکسالی با شدت بیشتر برای دوره های 50 و 100 ساله بود. کمترین مدت دوره بازگشت 50 ساله با برتری تابع کلایتون مربوط به تبریز و با برتری تابع گامبل مربوط به تهران با مدت 10 ماه و بیشترین مدت، مربوط به مشهد با برتری تابع گامبل، 30 ماه بود که به ترتیب با شدت 53/6، 95/8 و 26/34 همراه بود. برای دوره بازگشت 100 ساله کمترین مدت با برتری کلایتون مربوط به تبریز با 13 ماه و شدت 75/13 و بیشترین مدت با برتری تابع گامبل متعلق به کرمان با مدت 48 ماه و شدت 56/42 بوده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که استفاده از شاخص ترکیبی چندمتغیره «MCDI» با بهره گیری از توابع مفصل، امکان ارزیابی جامع تر و دقیق تر از خشکسالی را فراهم می آورد. این رویکرد با در نظر گرفتن همزمان همه جانبه خشکسالی، ابزاری کارآمد برای مدیریت منابع آب و برنامه ریزی استراتژیک در مواجهه با خشکسالی در مناطق مختلف ایران ارائه می دهد.
تحلیل نقش بازساخت سیاسی فضا در توسعه شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نظام های دیوان سالار و سیستم های مدیریتی متمرکز، دولت نقش برجسته ای در بازساخت سیاسی فضا و توسعه دارد. این نقش در مورد شهرهایی که ارتقای مرتبه می یابند بیشتر مشهود است. هدف این پژوهش واکاوی تأثیرات ارتقای شهر اردبیل به مرکز استان بر جهات و جوانب مختلف رشد و توسعه این شهر در سال های پس از سال 1372 است. روش پژوهش، تحلیلی- توصیفی و داده های مورد تحلیل، اسنادی و آماری است و از منابعی چون سالنامه های آماری استخراج شده و یا از مراجع معتبر دریافت گردیده اند. تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات، با استفاده از امکانات محاسباتی، ترسیمی و تحلیلی نرم افزارهای «SPSS»، «GIS» و به کارگیری مدل های آمار توصیفی، انجام شده است. مدل «آنتروپی شانون» نیز برای تعیین فرم رشد شهری به کار رفته است. یافته ها نشان دادند که پس از ارتقای مرتبه شهر اردبیل به مرکز استان، شاخص های توسعه اجتماعی و فرهنگی مانند: تعداد مراکز مالی، فرهنگی، آموزشی، درمانی، قضایی، تعداد دستگاه های دولتی، کارمندان دولت و مشاغل بخش خدمات، به سرعت رشد یافته اند. تغییر کاربری ها به نفع کاربری های اداری، تجاری، آموزشی و انتظامی روی دیگری از توسعه شهر متأثر از ارتقای مرتبه آن بوده است. همچنین در یک دوره 15 ساله پس از تبدیل شدن به مرکز استان، به اندازه تمامی سال های پیشین بر وسعت شهر اضافه شده و این رشد بیشتر به صورت پراکنده رویی بوده است. بر خلاف روال معمول کشور، رشد جمعیتی این شهر پس از سال 1375 نه تنها ملایم تر نشده بلکه دوباره افزایش یافته است. برای جلوگیری از پیامدهای منفی بازساخت فضا در ارتباط با ارتقای مرتبه اداری-سیاسی شهرها، اعمال رویه های شهر هوشمند، واگذاری اختیارات به سطوح مدیریتی پایین و توجه به آمایش ملی و منطقه ای فضا از جمله پیشنهادهای تحقیق می باشند.
بررسی تولید گرد و غبار ناشی از سیل: تحلیل «GEE» با داده های «OLI» و «Sentinel-1» مطالعه موردی: سیل انار- رفسنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه وقوع روزافزون طوفان های گرد و غبار، یکی از مهمترین مخاطرات زیست محیطی است که گریبان گیر بسیاری از مناطق به ویژه مناطق بیابانی و خشک شده است. از آن جایی که یکی از عوامل مهم در به وجودآمدن این پدیده، جنس خاک و وجود رسوبات ریز دانه به عنوان منبع گرد و غبار می باشد و با عنایت به این که پدیده سیلاب، نقش مهمی در جابجایی خاک ها و رسوب گذاری آن ها در مناطق سیل زده ایفا می کند؛ این پژوهش با بررسی و تحلیل این موضوع به واکاوی نقش سیلاب های فصلی در ایجاد منابع جدید احتمالی گرد و غبار پرداخته است. در این راستا از تصاویر سنجنده «OLI» و «سنتینل1» استفاده شد. تحلیل ها در محیط سیستم «GEE» و نرم افزارهای «ENVI» و «SNAP» انجام گرفت. با اعمال روش آستانه گذاری طیفی بر روی تصاویر سنتینل 1 مربوط به سیل 5 مرداد 1401 شهرستان های رفسنجان- انار، مناطق سیل زده مشخص شد. با پردازش تصاویر «OLI» رسوبات رسی ته نشین شده در نتیجه سیلاب بارزسازی شد. ترسیم نمودار میانگین ماهانه «AOD» در طول 10 سال نشان از روند افزایشی توده های گرد و غبار دارد. همچنین بررسی این نمودار و مقایسه نقشه توده های گرد و غبار با نقشه مناطق رسوب گذاری شده در نتیجه وقوع سیلاب 5 فروردین در منطقه مورد مطالعه، تأییدی بر نقش سیلاب مذکور در ایجاد منابع جدید و محلی در منطقه مورد مطالعه است.
آینده نگاری سیستم های تولید غذا با تأکید بر کسب و کارهای کشت گلخانه ای در ایران؛ مورد مطالعه: ناحیه روستایی یزدآباد، فلاورجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فهم چشم انداز پیش روی سیستم های تولید کشاورزی محافظت شده و عمقی، به ویژه کشت های گلخانه ای، با توجه به مسائل و شرایط زمینه ای، اهمیت شایانی دارد. تحقیق حاضر با هدف ترسیم تصاویر آینده در واحدهای بهره برداری گلخانه ای در ایران انجام شده است. با اتخاذ دو رویکرد اکتشافی و هنجاری در مطالعات آینده، روش های تحلیل مضمون، مثلث آینده و تجزیه وتحلیل لایه ای علّی«CLA» جهت پاسخ به پرسش پژوهش به کار گرفته شد. مصاحبه هایی با افراد کلیدی حوزه کشت وکار گلخانه ای در پس کرانه غربی شهر اصفهان انجام و اخبار و مطالعات پیشین نیز جمع آوری شد. با تحلیل مضمون روی گزاره های کلامی شرکت کنندگان، سه تصویر اولیه؛ «آرمان شهری»، «ویران شهری» و «شاهین شهری» به دست آمد. با توجه به اهمیت روندها و رویدادهای گذشته و حال، وزن تاریخ، فشارهای حال و کشش های آینده نیز شناسایی شدند و در مثلث آینده قرار گرفتند. «توسعه گلخانه های کشور» به عنوان کششی برای آینده، گرچه طرح هدف و مورد حمایت دولت است اما بر اثر سنگینی وزن گذشته، کم قوتی فشارهای حال و کشش ناچیز مثلث آینده، امکان چرخش کافی را نداشته است. در ادامه، ادراکات مختلف آینده در چهار لایه «CLA» تحلیل شد. نتایج نشان داد که در عمیق ترین لایه؛ یعنی استعاره، مشکلی وجود ندارد و معیوبی لیتانی ها و کاستی های نظام مند، بیشتر ریشه در لایه میانی یعنی گفتمان و جهان بینی ای دارد که حاکی از کشاورزی بهره کشانه و اقتصاد ناپایدار است. با مرور مطالعات موجود و تجمیع نظر متخصصان، یک گفتمان جایگزین و سناریوی واقع بینانه متناظر با آن پیشنهاد شد که براساس آن رشد کمّی زیربخش گلخانه ای بخش کشاورزی، با تحمل شوک ها و فشارهای ناشی از یک اقتصاد ضعیف و ناپایدار، از سوی بازیگران تولیدکننده ادامه خواهد داشت و تنها تولیدکنندگانی که در خوشه های صنعتی حضور دارند و با تعاونی ها و بازارهای موفق مرتبط هستند، می توانند چرخه های توسعه کیفی داشته باشند.
تحلیل الزامات مهارتی برای توسعه کشاورزی و موانع آموزش آن؛ مورد مطالعه: نواحی روستایی شهرستان فاریاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه کشاورزی از ضرورت های بنیادین تحول در فضاهای جغرافیایی است که در گرو اقدامات اساسی از جمله بهبود و روزآمد نمودن آموزش و مهارت ها است. آشنایی با موانع ارائه آموزش های مهارتی بخش کشاورزی هر ناحیه جغرافیایی، می تواند در زمینه بهره وری عوامل تولید، نقش مهمی را ایفا نماید؛ مسئله ای که در این پژوهش در بستر جغرافیایی شهرستان فاریاب استان کرمان به آن پرداخته شده است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت توصیفی– تحلیلی است. جامعه آماری با توجه به موضوع تحقیق در دو گروه مشتمل بر گروه اول؛ کارشناسان و خبرگان بخش کشاورزی و گروه دوم؛ بهره برداران کشاورزی در روستاهای شهرستان فاریاب بوده است. با توجه به بالا بودن حجم روستاها در شهرستان فاریاب، روستاهای بالای 100 خانوار انتخاب شد. تعداد کل جامعه آماری در گروه بهره برداران کشاورزی 5109 خانوار بوده است که از این تعداد با کمک فرمول کوکران 357 خانوار به عنوان حجم نمونه انتخاب گردید. نتایج تحقیق نشان داد که در فعالیت های باغداری، ضریب نفوذ آموزش های مهارتی به ترتیب مربوط به دهستان های گلاشگرد، مهروئیه، زهمکان و حور می باشد. در فعالیت دامداری، ضریب نفوذ آموزش های مهارتی به ترتیب مربوط به دهستان های گلاشگرد، مهروئیه، زهمکان و حور و در فعالیت های زراعی نیز ضریب نفوذ آموزش های مهارتی به ترتیب مربوط به دهستان های گلاشگرد، مهروئیه، زهمکان و حور می باشد. همچنین موانع موجود در دستیابی به مهارت های کشاورزی به موانع فردی، اجتماعی، اقتصادی و زیرساختی و مکانی تقسیم بندی شد و برای ارزیابی هر یک از این موانع، گویه هایی ملاک ارزیابی قرار گرفت. به طور کلی می توان گفت باتوجه به معناداری موانع فردی با ضریب مسیر 999/0، موانع اجتماعی با ضریب مسیر 612/0 ، موانع اقتصادی با ضریب مسیر 001/1 و موانع زیرساختی و مکانی با ضریب مسیر 898/0 بر آموزش های مهارتی کشاورزان تأثیرگذار بوده اند.