مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
هویت معماری
حوزه های تخصصی:
این مقاله با هدف بررسی دگرگونی ها و تحولات ساختار ساختمان های مسکونی شهر با تاثیرپذیری از فرهنگ و اقلیم بومی در محدوده مطالعاتی مورد انتخابی تدوین شده است. از آنجایی که طراحی خانه های مسکونی از عوامل مختلفی چون فرهنگ و اقلیم منطقه تاثیر می پذیرد؛ تشریح طراحی ساختمان های مسکونی جدید متناسب با فرهنگ و اقلیم در یک نگاه گذرا و در حد یک درآمد کوتاه امکان پذیر نیست، لذا توجه اصلی نوشته، به تاثیرپذیری این خانه ها از فرهنگ و اقلیم مقایسه با خانه های مورد مطالعه در سده گذشته معطوف شده است.
در فرایند گذار از خانه های تاریخی به خانه های معاصر، باید ببینیم که خانه های تاریخی چه ارزش هایی را از دست داده و چه نیروهای دیگری به غیر از دانش بومی، طبیعت گرایی و صرفه جویی در انرژی، بر شکل گیری خانه های معاصر تاثیر گذاشته است. همچنین باید نیازهای فرهنگی - اجتماعی ساکنان شهرهای تاریخی را مشخص کنیم که البته این کار خود مستلزم بررسی های لازم در زمینه روش های پیشرفته طراحی و تحلیل علمی صحیح خواهد بود.
دگرگونی هایی که در حین اجرای تغییرات و نوسازی در شهرهای تاریخی ایران و آذربایجان بوجود آمده، سبب تغییر فرم و سازه ساختمان های مسکونی شده است. در نتیجه لازم است که بعضی از قانونمندی های روش های طراحی متناسب با عامل تاثیرگذار فرهنگ و اقلیم در ساختمان های مسکونی جدید شهرهای تبریز و باکو مشخص و با در نظرگرفتن امکانات تکنولوژی جدید و ویژگی های معماری سنتی مدل های طراحی جدیدی پیشنهاد شود. پیشنهاد طرح هایی موافق با خواسته های فرهنگی - اجتماعی ساکنین و در نظرگرفتن فرآیند تاثیر اقلیم منطقه بر معماری خانه ها از اهمیت بارزی برخوردار است.
طراحی ساختمان های مسکونی، هنگامی مقبولیت و معقولیت خود را تثبیت می کند که از معیارهایی برخاسته از توان سرزمین و نیاز جامعه شکل بگیرد و با گذشت زمان، همچنان توان پاسخگویی خود را حفظ کند.
سیری بر نمود هویتی و تاریخی معماری سنتی شهر اردبیل و نمونه گسست های هویتی در معماری معاصر آن
حوزه های تخصصی:
شهر اردبیل با تاریخ تمدن بیش از هفت هزار ساله شهر نشینی یک از اولین مناطق متمدن کشورمان میتوان نام برده شود این شهر در مسیر این دوران تاریخی پستی و بلندی های زیادی داشته و بارها با موارد تهاجم دشمن و ویرانی مقابله کرده است و حتی در برهه خاصی از تاریخ بعنوان بستر اولیه تولد اولین حکومت ایدوئولوژیک تاریخ ایران یعنی سلسله صفویه بوده است هنرمندان بر خاسته از این خاک بمشابه بیشتر هم میهنان خود همواره در تعالی و رشد روز افزون علم و هنر این خاک و بوم کوشیده اند و دوشا دوش بزرگانی همچون شیخ بهایی در این ورطه قدم نهاده اند در حال حاضر و پس از گذراندن عصری مدرن و متاسفانه بدون برنامه ی مدون جهت حفظ و یا احیاء و حتی خلق هویت های معماری سنتی اردبیل در این شهر ، ادامه روی مسیر بزرگان تاریخ معماری بر عهده علاقه مندان و شاغلین در حیطه معماری میباشد به جرات میتوان عنوان کرد پیشرفت هر جامعه ی منوط به خلقیات روحی و فرهنگی آن جامعه میباشد و رابطه ی مستقیم با هم دارند این همان رابطه ی است که میتوان با خلق اثری هنری خصوصا یک بنای معماری و با ایجاد حس زیبایی پسندانه در جامعه و کمک به حس تعلق مکانی و یا از طریق تزریق رونق اجتماعی و در کنار آن رونق اقتصادی به کمک همان طرز فکر معمارانه در ارتباطات شهری و مکان های جاذب بصری انچام گیرد ، بیان این مسئله گویای نیاز یک جامعه شهری به درک هویت معماری یک شهر و پیروی از آن با در نظر داشتن شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و حتی تکنولوژی روز در راستای قدم برداشتن در مسیر عنوان شده میباشد، در این مقاله سعی شده با جمع بندی در خصوص تاریخ معماری اردبیل و تبین نمود های هویتی معماری اردبیل چه از دیدگاه اجتماعی، مذهبی و اقلیمی سعی بر برآورد راه های حصول این عناوین در گذشته شده و در ادامه با بررسی و مطالعه کتابخانه ی و موردی چندی از بناهای معاصر این شهر از جمله خانه های تاریخی و ثبت شده میراث فرهنگی و بناهای در حال احداث و یا احداث شده تفاوتهای موجود بین این دو کنکاش و در پایان سعی بر ارائه روش های به جهت همیاری با طراحان در راه طراحی هر چه بیشتر معمارانه بناهای معاصر در این شهر انجام گیرد،
تبیین تاثیر ضمیر ناخودآگاه در آشناپنداری مکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضای مصنوع و غیرمصنوع، همواره مورد ادراک و ارزیابی آدم ی قرار می گیرد. و نیاز به فضاهای آشنا و هویتمند از مهمترین شاخصه های کیفی زندگی انسان است. بر اساس مطالعات علوم مرتبط با روان، ناخودآگاه انسان، شامل خاطرات جمعی و فردی از اشکال و فرم های گذشته است. از این رو آدمی در برخورد با برخی فضاها، به سرعت احساس آشنایی و نزدیکی دارد. و در بعضی دیگر احساس غربت. در این نوشتار به دنبال ضرورت این موضوع در طرح فضا، این پرسش مطرح است که آیا با نگاهی به فرایند شکل گیری طرح واره های ذهنی از فضا در ناخودآگاه و نحوه انطباق داده های جدید با آن می توان به صورت عمیق به نحوه آشناپنداری (این همانی) و هویتمندی فضا پرداخت؟. در این تحقیق با نگاهی بین رشته ای، مروری بر مقوله ناخودآگاه در حوزه روان شناسی و معماری صورت پذیرفته. و سپس مکانیزم تأثیر آن بر نحوه شناخت فضای مصنوع مورد بررسی قرار می گیرد. روش تحقیق کیفی است، که در ابتدا مطالب به صورت کتابخانه ای و اسنادی در حوزه روان شناسی و شناخت ناخودآگاه و مراحل ادراک و شناخت توسط آن در ذهن انسان جمع آوری شده. و سپس به صورت تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است. نتیجه آنکه بررسی نحوه درک فضا توسط آدمی در ایجاد کیفیت هایی همانند "این همانی و هویتمندی" مؤثر می باشد و ناخودآگاه انسان به عنوان منبع اصلی خاطرات و تأثیر بر رفتار و انتخاب آدمی نیاز به توجه و بررسی بیشتری در نحوه طراحی آینده فضاهای معماری دارد.
بررسی ارتباط امنیت اجتماعی و هویت معماری در کاربری های شهری
حوزه های تخصصی:
بی تردید اگر یک جامعه و حکومتی در جهت ارتقاء و حفظ امنیت خود برنیاید، در برخورد با تغییرات و تحولات مختلف، نمی تواند با شناخت و آگاهی، اجزا مورد نیاز را انتخاب کند. مهمترین مسأله از نظر شهروندان، وجود امنیت در سطوح مختلف شهری است که فقدان آن پیامدهای خطرناکی را به دنبال دارد. عوامل مختلفی می تواند باعث تضعیف یا ارتقاء امنیت اجتماعی شود که یکی از این عوامل هویت در معماری ایرانی است. هویت معماری از گذشته های دور با فرهنگ و زمان و مکان ما عجین شده است، بنابراین باید دید که وقتی هویت معماری به زمان اکنون آورده شود، چگونه می تواند باعث افزایش امنیت اجتماعی شود. در این پژوهش به بررسی ارتباط بین امنیت اجتماعی و هویت پرداخته شده است. روش تحقیق در این پژوهش ب ه ص ورت ترکیبی از روش توصیفی- تحلیلی و پیمایش ی (می دانی) است. چهار کاربری متفاوت با شش مکان برای توزیع پرسشنامه بین مراجعه کنندگان انتخاب گردید و نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که در کاربری های مختلف (اعم از مذهبی، فرهنگی- تجاری، اداری، اقامتی- تفریحی) هر چه از عوامل هویت ساز در مجموعه ها بیشتر استفاده شود، میزان امنیت مجموعه نیز افزایش می یابد. طبق بررسی های صورت گرفته با توجه به استفاده از عوامل هویت ساز در مجموعه، بیشترین میزان امنیت در کاربری فرهنگی و کمترین میزان امنیت در کاربری اقامتی تفریحی است.
بررسی تأثیر ویژگی های کالبدی در هویت بخشی به مساکن روستایی مازندران
منبع:
معماری شناسی سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۰
69-79
حوزه های تخصصی:
معماری بومی روستایی مازندران حاصل تعامل انسان و محیط و نیز منطبق با نیازهای زیستی و شیوه معیشتی ساکنان روستا می باشد که با تکیه بر دانش بومی، فرهنگ حاکم برجامعه روستایی و مقتضیات طبیعی شکل گرفته است. مسکن روستایی به عنوان مهم ترین عنصر کالبدی روستا مجموعه ای همگن و متناسب را تشکیل می دهد و جزیی از هویت کلی روستا محسوب می شود. فرم و کالبد خانه های روستایی مازندران تجلی عوامل محیطی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در شکل گیری آن ها است. مجموعه این عوامل، موجب تمایز خانه های روستایی این منطقه نسبت به سایر مناطق روستایی شده است. مقاله حاضر، به ویژگی های کالبدی- فضایی مساکن روستایی مازندران در سه پهنه جلگه ای، کوهپایه ای و کوهستانی می پردازد و هدف از آن شناسایی عناصر شاخص و اثرگذار بر هویت معماری بومی این منطقه می باشد. ضرورت پژوهش حاضر از آن جا ناشی می شود که در دهه های اخیر در اثر ساخت وسازهای جدید در روستاها و کنار گذاشتن سنت های بومی و نیز تخریب بافت های کهن و با ارزش روستایی ویژگی های فیزیکی و عینی روستاها دستخوش تغییرات شگرفی شده که تهدیدی برای بافت و هویت معماری بومی روستایی است؛ لذا شناخت مؤلفه های مسکن روستایی ضمن حفاظت از ارزش های کهن معماری بومی، موجب پویایی و تداوم آن نیز می شود. روش تحقیق دراین پژوهش، توصیفی – تحلیلی بوده و داده ها بر اساس مطالعات کتابخانه ای و مشاهدات میدانی گردآوری شده است. این پژوهش در صدد پاسخگویی به دو پرسش اصلی است: 1) چه عواملی در الگوی فضایی-کالبدی مساکن روستایی مازندران مؤثر می باشند؟ 2) عوامل کالبدی چه نقشی در هویت بخشی به مساکن روستایی مازندران دارند؟ نتایج بیانگر آن است که در شکل دهی به فرم کالبدی و سازمان فضایی مساکن روستایی مازندران اقلیم نقش مهمی دارد و عواملی همچون: جهت گیری بنا در محور شرقی-غربی، کرسی چینی و ارتفاع بنا نسبت به سطح زمین، استفاده از بام شیب دار، ایوان، پلان آزاد و تهویه دوطرفه، برونگرایی، هماهنگی میان فرم کالبدی و بستر طبیعی و نیز استفاده از مصالح بوم آورد هویت خاصی به مساکن روستایی مازندران بخشیده است.
مطالعه پدیدارشناسانه بحران هویت فرهنگی در معماری ابنیه مذهبی شهر تهران بعد از انقلاب اسلامی با تأکید بر روند شهرنشینی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۲
130 - 164
حوزه های تخصصی:
بناهای مذهبی از عرصه های مهم و تأثیرپذیر از چالش های هویتی و فرهنگی است. هدف این پژوهش، شناسایی و علت یابی چالش های فرهنگی حاصل از پدیده شهرنشینی و بازنمود آن ها بر معماری ابنیه مذهبی شهر تهران در دوره پس از انقلاب اسلامی است. روش مورد استفاده در این پژوهش، استراتژی تحقیق کیفی، با روش پدیدارشناسی و با رویکرد هرمنوتیکی بوده و روش نمونه گیری(افراد) غیرتصادفی گلوله برفی بوده و روش انتخاب بناهای مذهبی غیراحتمالی می باشد. یافته ها حکایت از مهاجرت های بی رویه در طول دوره قبل و پس از انقلاب اسلامی در ایران، و متعاقب آن شکل گیری روند افزایشی شهرنشینی می باشد که در قالب مضامین اصلی، چون: ناهمگونی فرهنگی، تقابل فرهنگی و فلسفی، آشفتگی فرهنگی، تکثر فرهنگی و فقدان و بازتولید فرهنگی مورد بررسی قرار گرفت که موجب بروز بحران-های هویتی و فرهنگی و بازنمود آن بر معماری ابنیه مذهبی شهر تهران شده است. نتایج تحقیق، نشان می دهد در برخی از بناهای مذهبی تهران در دوره پسا انقلاب اسلامی و در اثر بروز این چالش ها چهره ای نامطلوب و آشفته و مغایر با فرهنگ دینی و بومی از آن ها به نمایش گذاشته است. جهت مهار بحران هویت معماری و چرخش به سمت و سوی طراحی معماری پایدار و دارای هویت در محدوده مورد مطالعه راهبردهایی از قبیل: تعادل، تولیدمحوری، انسجام، هویت مکان، سنت گرایی، تنوع جمعیتی، مشارکت اجتماعی و فرهنگ سازی پیشنهاد شد.
مؤلفه های تجربه زیبایی شناسی و خوانش نقش هویت در ترجیحات آثار معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۹۱)
173 - 195
هرگاه معماری از تکیه گاه های عینی ساختمان به سمت محیط ناملموس ادراک و تجربه ی انسانی حرکت می کند، پیشبرد درک تجربی زیبایی شناسی دشوار می شود. چراکه ماهیت غیرملموس، زودگذر و هیجانی آن باعث می شود، سنجش درونی آن با خودآگاهی یا سنجش خارجی آن با مشاهده یا توسط ابزارها با مشکل روبه رو شود. ازاین رو یکی از راه های ممکن برای شناخت بهتر این نوع از ادراک، توجه به موضوع هویت مداری در آثار معماری و نقش آن در تشدید احساس زیبایی شناسانه انسان از فضاست؛ لذا هدف از تهیه مقاله حاضر شناخت توانمندی های زیبایی شناسی در معماری ایران در پاسخ به نیازهای مخاطبان و کشف رابطه ی میان ترجیحات آن ها و انطباق آن با موضوعات هویتی مرتبط با ارزیابی های عاطفی ناشی از تجربه حس خوشایندی فضاهاست. در این راستا این پرسش مطرح می شود، مؤلفه های تبیین کننده ارزیابی عاطفی فضا چه ارتباطی با حس هویت مداری و انطباق آن با ترجیحات زیبایی شناسی کاربران مبتنی بر تجربه آثار معماری دارند؟ بر اساس مؤلفه ها و معیارهای مرتبط باآنچه مستخرج از ادبیات نظری موضوع بود و با بهره گیری از نمونه جامعه آماری 40 نفر زن و تکمیل پرسشنامه محقق ساخته در بازدید حضوری از سه ساختمان فرهنگی منتخب، داده های حاصل از امتیازها (طیف پنج لیکرتی) با استفاده از تحلیل رگرسیونی ارزیابی شد. نتایج نشان داد؛ مؤلفه تبیین کننده ارزیابی عاطفی کاربران ابتدا از طریق مؤلفه های هیجانی به دو بعد اصلی 1- حالات هیجانی و 2- مبادله هیجانی، قابل تقسیم بندی است. حالت هیجانی که تجربه ی عاطفی و احساسی کاربر را شامل می شود و از طریق مؤلفه های ادراکی، شناختی و انگیزشی تبیین می گردد، بیشترین ارتباط را با احساس هویتمندی آثار معماری نشان می دهند. مبادله ی هیجانی نیز مبتنی بر تعامل کاربر و تجربه فضایی اوست که نقش مؤلفه های حسی-حرکتی و رفتاری را به عنوان عامل مؤثر بر تعامل هیجانی و ارزیابی عاطفی حاصل از آن معین می کند و به صورت غیرمستقیم تحت تأثیر مؤلفه های شناختی بر شدت ترجیحات زیبایی شناسی فضا مؤثر هستند.
رابطه وجوه ادراکی انسان با عوامل هویت بخش در معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۳ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱۴۶
۱۰۶-۹۱
حوزه های تخصصی:
این مقاله سعی دارد که با استفاده از یک مُدِل، ارتباط وجوه هوّیتی معماری را با وجوه انسانی بررسی نماید. در این پژوهش ابتدا تعریف فراگیری از مفهوم هوّیت و هوّیت معماری ارائه شده است، سپس ابعاد مختلف تعاریف هوّیت معماری در چارچوب این تعریف تبیین می گردد تا براساس این تعریفِ معین، بتوان عوامل هوّیت بخش معماری را شناسایی و دسته بندی کرد. نوشته حاضر در سه بخش اصلی ارائه شده است: نخست روش شناسی مواجهه با موضوع هوّیت معماری مورد بحث قرار گرفته که در آن با استفاده از ماشین های فکری گِدِس تمام روش های ممکن برای مطالعه هوّیت معماری در چهار دسته قرار داده شده است؛ سپس مفاهیم مختلفی که از تعریف هوّیت به عنوان وحدت تصور ذهنی (توقع یا انتظار ذهنی) و عینیت در مباحث نظری معماری به کار رفته بررسی شده است. معرفی هوّیت فردی یا گروهی به واسطه معماری، ابراز هوّیت اجتماعی-فرهنگی به واسطه کالبد، خودیابی انسان به واسطه ساخت محیط و بالاخره ابراز هوّیتی که از خود معماری به صورت مطلق انتظار می رود، چهارگونه مورد نظر را تشکیل می دهد. بخش اصلی مقاله به مدلسازی مفهوم هوّیت مطلق معماری براساس وجوه ادراکی انسان اختصاص دارد. پژوهش حاضر برای ساماندهی عوامل تشکیل دهنده نوع فوق از هوّیت معماری منجر به یک مدل سه محوری شده است که محورهای آن را ادراک تجربه (جسمانی، روانی، اجتماعی و روحانی)، محیط تجربه (طبیعی و مصنوعی) و زمان تجربه (آنّی، طول عمر، نسل های متوالی و ازلی) تشکیل می دهد که مجموعاً 32 گونه از عوامل هوّیت بخش را معرفی می کند که در نظام معین با هم ارتباط دارند. با این ترتیب هر موضوع مرتبط با هوّیت مطلق معماری جایگاه خاص خود را در ای ن مدل می یابد. مث ال عینی از مدل مزبور در معرفی بخشی از عوام ل هوّیت بخش، سیاه چادره ای ای لام ب رای افراد بومی ب ه کار گرفته شده است.
بازنمایی وجوه هویتی در معماری هشتی مدرسه خان شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۹۶)
159 - 183
حوزه های تخصصی:
مدرسه خان از منظر ویژگی معماری و مضامین، از بناهای شاخص دوره صفویه شیراز است؛ اما باوجود ویژگی های تزئینی خاصِ هشتی ورودی مدرسه، تاکنون خوانش مؤلفه های هویتی موجود در آن انجام نشده است و این درحالی است که ارتباط مفهومی بین کالبد و مضمون کتیبه ها و نقوش موجود در فضای هشتی وجود دارد؛ لذا این پژوهش بر آن است با روش توصیفی تحلیلی، به بررسی مفاهیم نهفته در هشتی ورودی این بنای تاریخی بپردازد. در این پژوهش، براساس بررسی های میدانی، به مستندسازی و خوانش متون و مضمون کتیبه های مدرسه برای یافتن ارتباط های تطبیقی پرداخته شده است. نتایج نشان می دهد که طراحی اضلاع ورودی و بدنه های مدرسه و نگارش آیات بر دیوارها و پوشش گنبدی آن می تواند وجود ارتباط میان ابعاد و مؤلفه های معماری مدرسه خان شیراز در رابطه با وجوه هویتی آن و همچنین، آرا و دیدگاه های فلسفی ملاصدرا را بیان نماید. مضامین شیعی، اسلامی و عرفانی در نگارش و جانمایی نقوش نمادین و کتیبه ها از دیگر مصادیق هویتی دینی بناست. پرتکرارترین مضامین در کتیبه های موردمطالعه عبارت اند از: مضامین دینی، نمادهای حیوانی و گیاهی، مضامین عرفانی و ذکر نام کتیبه نگار که به مذهب تشیع و هویت ملی در دوره صفوی اشاره دارد. پرداختن به موضوعات اخلاق، مذهب، هنر و علم از دیگر مؤلفه های هویتی موجود در بنا منطبق با دوره صفویه است. برخی از این نقوش و مفاهیم موجود در هشتی نیز متأثر از بناهای دوره صفویه اصفهان بوده است.
تبارشناسی تحلیلی تکنولوژی های نوین ساخت جهت هویت بخشی به بناهای معماری با رویکرد زمینه گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۳ بهار ۱۳۹۴ شماره ۳۸
۱۹۵-۱۷۳
حوزه های تخصصی:
هویت و همسویگی طراحی و ساخت معماری با بنیان های فرهنگی و تاریخی از مهمترین موضوعات در حوزه «تبارشناسی تحلیلی» است که در عصر جهانی شدن و گسترش فناوری نیازمند همخوانی بازخوردها و تعاملات «معماری، هویت و تکنولوژی» می باشد؛ چنانچه، امروزه کاربرد معرفت علمی در طراحی معماری و شهر یکی از ابزارهای شهرسازی مدرن است. پیشرفت سریع تکنولوژی و تاثیر آن بر ساخت و ساز شهرها باعث تغییر در شهرها؛ و جبرگرایی و ساده گرایی تکنولوژیکی به عنوان یک رفتار همیشگی غالب گردیده است. از سویی دیگر، عدم هماهنگی و کاربست تکنولوژی در ساخت با هویت معماری و شهر نیازمند بهره گیری از زمینه گرایی در معماری است که در مقاله حاضر مورد اشاره بوده است. این تحقیق با روش توصیفی- تحلیلی و روش تحلیل استدلال منطقی انجام شده است که از ابزار گردآوری داده مطالعات کتابخانه ای و اسنادی بهره برده است. نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که در بهره گیری از تکنولوژی های نوین ساخت، همخوانی و همگونگی با ساختارهای فرهنگی و هویت بیشترین اهمیت را دارد که رویکردهای معماری زمینه گرا می توانند رهیافتهای نظری ارزشمندی در این زمینه باشند؛ چراکه پیچیدگی ساخت و تولید معماری شهری نشان می دهد که تکنولوژی، بنیان و اساس کافی برای ساختار شهر نیست؛ هرچند که به ساخت معماری و شهر کمک می کند، اما به تنهایی برای تهیه امکانات و تسهیلات متنوع و نیازهای گوناگون کافی بالاخص در حوزه فرهنگی و هویتی نیست. بر این اساس، فهم عمومی از علم و استفاده آگاهانه از تکنولوژی در تعامل با هویت هر ملت با تاکید بر زمینه های تاریخی، فرهنگی-اجتماعی و زیست محیطی، هم در فهم و تشریح پدیده شهری و هم در شکل دهی آینده معماری شهری تاثیرگذار خواهد بود.