فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
1 - 16
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: امروزه برنامه ریزی همگرای جابجایی و توسعه شهری به دلیل مزایای فراوان به عنوان یک رویکرد اثرگذار در برنامه ریزی و طراحی شهرها در سراسر دنیا پذیرفته شده است. این امر در بستر شهری کشورهای در حال توسعه همچون ایران که دارای چالش های قابل توجهی در ارتباط با رشد شهرنشینی و خودرو محوری هستند، نسبت به شهرها در کشورهای توسعه یافته سودمندتر است و می تواند عواید بیشتری داشته باشد. اگرچه، با توجه به خواستگاه غربی و تجارب اندک داخلی در این زمینه، تاکنون نیازها و حتی پیش نیازهای حرکت به سوی آن در ایران ناشناخته باقی مانده است.هدف: هدف این پژوهش درک صحیح این پیش نیازها و دستیابی به یک تصویر درست از وضعیت موجود در کشور با در نظر گرفتن پیچیدگی ها و تعدد عوامل دخیل در این رویکرد است.روش: به این منظور، در این پژوهش از مدل «سامانه کاربردی» استفاده شده است. سامانه ی مذکور با در نظر گرفتن تمامی عوامل تاثیرگذار رابطه پیچیده ی بین «تقاضا» برای این نوع توسعه، «عرضه» از سوی بازیگران و «بستر» شهرهای ایران را تبیین می کند.یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که این مدل قابلیت بالایی در تبیین عوامل موثر در توسعه «همگرایی» و ارتباط بین آنها دارد. بر این اساس، اگرچه «تقاضا» از سوی جامعه شهری در خصوص نیاز به همگرایی واضح است، اقدامات «عرضه» شده ملی و محلی اغلب به صورت بخشی و پراکنده، دارای ابهام در اجرا و با اثرات نهایی نامشخص در رفع نیازها است به طوری که هنوز نمی توان حرکت در این مسیر را در کشور ساختار یافته تلقی کرد.نتیجه گیری: نتایج این مدل می تواند به سیاست گذاران، برنامه ریزان و مجریان در خصوص درک بهتر شرایط کشور در ارتباط با رویکرد همگرایی و درجه تاثیر آنها کمک کند. همچنین، قابلیت این مدل در ارایه ی یک تصویر جامع سبب می شود تا نگارنده آن را برای سایر مسایل شهری در کشور پیشنهاد دهد.
سیرتاریخی مطبخ تا آشپزخانه در معماری خانه های ایرانی-اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
49 - 73
حوزههای تخصصی:
معماری در بیان معانی فرهنگی و نمادین و در چگونگی تعاملات افراد نقش به سزایی دارد. بسیاری از ارزش های فرهنگ و نمادین از طریق انتخاب در مصالح، رنگ، فرم، اندازه، مبلمان و محیط پیرامون ساختمان بیان می شود. مطبخ و آشپزخانه جزئی لاینفک از معماری ایرانی- اسلامی در تاریخ معماری ایران می باشد. هدف از انجام این پژوهش بررسی سیر تاریخی مطبخ تا آشپزخانه در معماری خانه های ایرانی- اسلامی می باشد. این پژوهش به روش توصیفی و تاریخی انجام شده است و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای انجام شده است. در نهایت، نتیجه ای بدین شکل حاصل شد که مطبخ شکل اولیه آشپزخانه بوده و وجه اشتراکاتی نیز با آن داشته که در طول تاریخ تغییر شکل داده و به شکل مطبوع تر و کاربردی تری مبدل شده است. نکته قابل تأمل دیگر در این خصوص تفاوتی است که در میان سازه مطبخ یا آشپزخانه در میان اقشار مختلف جامعه وجود داشته است.اهداف پژوهش:بررسی گسست های مرتبط با پارادایم در معماری خاص محیط مطبخ تا آشپزخانه.بررسی گونه های مختلف مطبخ و آشپزخانه در میان اقشار مختلف در دوره های زمانی متفاوت.سؤالات پژوهش: براساس دیدگاه توماس کوهن، گسست پارادایم در گونه های مختلف مطبخ و آشپزخانه چگونه است؟گونه های مطبخ و آشپزخانه در میان اقشار مختلف در زمان های متفاوت چگونه است؟
مطالعه مقایسه ای نقوش کتیبه ای بنایی سردر مدارس تاریخی شهر اصفهان در گستره مضامین نهفته و مکان قرارگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
538 - 557
حوزههای تخصصی:
در سردر بناهای تاریخی به ویژه مساجد و مدارس، عموماً مفاهیم مختلف به دو صورت نمادین و نوشتاری مورد استفاده قرار می گرفت. شکل های نمادین، گره ها و نقوش هستند و نوشتاری از خطوط گوناگون استفاده کرده اند که یکی از پرکاربردترین آن، خطوط بنایی است. بررسی پژوهش های تاریخ معماری مدارس شهر اصفهان نشان می دهد، کم تر به بررسی ویژگی های خطوط بنایی در معماری مدارس پرداخته شده است. گستره مضامین نهفته و مکان قرارگیری، عرصه ای است برای دسته بندی ویژگی های نقوش کتیبه های بنایی سردر مدارس تاریخی شهر اصفهان که شباهت ها و تفاوت های آن را آشکار می سازد. این پژوهش، از لحاظ هدف بنیادین است و از بُعد زمان، گذشته نگر است. شیوه مطالعه نیز، تاریخی- تحلیلی با رویکرد مقایسه ای است و به گونه ترکیبی کمی و کیفی است. در گام نخست، با مشاهدات میدانی، از۲۳ نمونه موجود مدارس تاریخی شهر اصفهان، پنج نمونه به صورت هدفمند که در سردر آن ها تزیینات کتیبه ای با خطوط بنایی به کار رفته، انتخاب شده است. یافته اندوزی این پژوهش، مبتنی بر منابع اسنادی و مطالعات میدانی است. تهیه عکس از کتیبه های بنایی و ترسیم آن ها با نرم افزار دوبُعدی AutoCAD و سه بُعدی 3ds Max است. درنهایت، نمونه ها براساس پنج فاکتور (مکان قرارگیری کتیبه ها، فرم زمینه، مضامین به کار رفته، نوع خطوط مورد استفاده و میزان سطح اختصاص داده شده به این تزئین) مورد مقایسه قرار گرفته اند. نتایج تحلیل ها، آشکار ساخت که وجوه مشترک و افتراق آشکاری در جنبه های مضامین نهفته و مکان قرارگیری کتیبه های بنایی سردر مدارس تاریخی شهر اصفهان می توان مشاهده کرد. عمده ترین ویژگی های شاخص در جنبه های شکل گیری و مضامین آن، مکان قرارگیری، نوع خطوط مورد استفاده و میزان سطح اختصاص داده شده به این تزئین است.اهداف پژوهش: بررسی ویژگی های نقوش بنایی به کار رفته در حوزه مضامین نهفته در مدارس تاریخی شهر اصفهان.بررسی مکان قرارگیری کتیبه های بنایی سردر مدارس تاریخی شهر اصفهان.سؤالات پژوهش:زمینه های نقوش کتیبه بنایی پرتکرار در کتیبه های بنایی سردر مدارس تاریخی شهر اصفهان کدام اند؟آیا شباهت خاصی از لحاظ نسبت سطح اختصاص داده شده به کتیبه خطوط بنایی در سردر مدارس وجود دارد؟
بررسی و تحلیلی بر نمایش تاریخ و باستان شناسی در موزه ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۶)
127 - 151
حوزههای تخصصی:
موزه ملی ایران یک موزه باستان شناسی است که حجم عظیمی از آثار خود را مستقیماً از کاوش محوطه های باستان شناسی به دست می آورد. در مقایسه با دیگر موزه هایی که در جهان، آثار ایرانی را در تملک دارند و یا به نمایش می گذارند، این یک امتیاز ویژه برای موزه ملی ایران است. اما با عنایت به رسالت جدید موزه در عصر حاضر، در راستای توجه به مخاطب، نمایش بهینه و روایت سازی پرسش اینجاست که موزه ملی ایران چگونه از این امتیاز در نمایش اشیاءِ خود در موزه بهره برده تا مخاطب را افزون بر آگاهی بر اهمیت حفظ و نگهداری میراث گذشته، به یادگیری در زمینه باستان شناسی سوق دهد؟ و این خصلت ها چه نمودی در شیوه های بازنمایی و ارائه آثار در موزه دارند؟ در این پژوهش، پس از مروری بر ادبیات مرتبط با تاریخچه و رسالت موزه های باستان شناسی، به آن دست از ارزش های ویژه مجموعه های باستان شناسی برای نمایش موزه ای پرداخته و سپس، به مدد یک تحلیل ساختاری و محتوایی، کار موزه ملی در نمایش اشیاء و مجموعه های باستان شناختی ارزیابی می شود. رویکرد پژوهش کیفی و روش گردآوری داده ها، افزون بر استفاده از داده های کتابخانه ای، مشاهده مستقیم و نیز مصاحبه با دست اندرکاران موزه است. یافته های پژوهش حاکی از غلبه طبقه بندی گاه شمارانه براساس دوره های اصلی باستان شناختی و سلسله های پادشاهی است که با نگاهی موضوعی و برجسته سازی اشیاء شاخص تکمیل شده است. همچنین، تلاش برای بازآفرینی زمینه تاریخی، رویکرد زیبایی شناسی به چیدمان مجموعه باستان شناسی، از طریق هم نشینی اشیاء هم اندازه و مشابه با نظمی دقیق و رعایت فاصله ها، از دیگر تمهیدات موزه ملی برای نمایش اشیاء باستان شناسی است. در نهایت، این پژوهش با بهره گیری از مبانی نظری نمایش اشیاء باستان شناسی و نیز رسالت و اهداف این شکل از موزه ها، بهره گیری از رویکردهایی چون تاریخ زنده و باستان شناسی معاصر را در نمایش این موزه پیشنهاد می کند.
شمایل شناسی نماد کلاغ در اثر مهمانی عصرانه آندره آ کوچ بر اساس نظریه اروین پانوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
91 - 102
حوزههای تخصصی:
بانوی نقاش معاصر آمریکایی، آندره آ کوچ، که با نمادگرایی و نوعی رئالیسم جادویی شناخته شده است؛ غالبا با نقاشی های روایت گونه و داستانی به ترسیم خاطرات، مفاهیم و دغدغه های ذهنی خویش می پردازد. عنصر اصلی آثار وی زنانی هستند که با یکدیگر و همچنین با دیگر عناصر غیرانسانی در تعامل هستند. کوچ در کنار این زنان به کرات به بازنمایی طبیعت سرزمین مادری خویش چون مزارع ، دشت ها ، حیوانات و پرندگان از جمله کلاغ بنحوی نمادین در آثارش بویژه نقاشی مهمانی عصرانه پرداخته است. این پژوهش بر آن بوده است که با بهره گیری از مراتب سه گانه شمایل شناسی اروین پانوفسکی به توصیف پیشاشمایل نگارانه، تحلیل شمایل نگارانه و تفسیر شمایل شناختی نماد کلاغ ، در این اثر به این پرسش ها پاسخ دهد که معنا و مفهوم و سبقه نماد کلاغ در اثر مهمانی عصرانه آندره آ کوچ چیست؟ و زمینه های فرهنگی، اجتماعی و تاریخی آن کدام است؟ این پژوهش با استفاده از اسناد مکتوب و مشاهده و اینترنتی گردآوری و با بهره گیری از روش توصیفی – تحلیلی انجام شده است. یافته های تحقیق مبین آن است که، کلاغ برخلاف سویه نه چندان مثبت در اقوام مختلف، در اثر مهمانی عصرانه آندره آ کوچ با توجه به نگاه هنرمند که وامدار فرهنگ بومیان سرزمین خویش (سرخپوستان) است، نماد خیر و مثبت و راهنمایی نویدبخش است که انسان را در جهت تغییر و دگرگونی در مسیر شخصی خویش یاری می دهد.
مطالعه تطبیقی طرح اسب در نگاره های عبدالصمد شیرازی و محمود فرشچیان از دیدگاه ترامتنیت ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
519 - 536
حوزههای تخصصی:
نقاشی ایرانی نوین با مکاتب سنتی نقاشی دارای وجه اشتراک و افتراق است مسئله موردتوجه در این پژوهش «نقش اسب» در آثار عبدالصمد و فرشچیان و سپس بررسی، تطبیق و تحلیل این نقش از نقطه نظر ترامتنیت ژنت در آثار این دو هنرمند می باشد. هدف این نوشتار چگونگی بهره گیری این دو هنرمند از این نقش است. چگونگی کشیدن نقش اسب در نقاشی هایشان و بیان افتراق و اشتراک آثار آن ها با رویکرد ترامتنیت ژنت از مسائل این پژوهش می باشد. همچنین وجوه تفاوت و شباهت بین اسب های عبدالصمد و فرشچیان و امتیازات طراحی اسب در نگاره های فرشچیان نسبت به اسب های عبدالصمد بررسی می شود. این پژوهش از نوع «نظری کاربردی» این پژوهش نظری و با روش«توصیفی -تحلیلی» با استناد به پایان نامه ها، مقالات انجام شده است، که ضمن تبین اهمیت نقش اسب در آثار این دو هنرمند می باشد. در ﻧﺘیﺠﻪ ﻣ ی ﺗ ﻮان ﮔﻔ ﺖ ک ﻪ در آﺛ ﺎر ﻫ ﺮ دو هنرمند «اسب» به عنوان یک نماد بارز و یک موضوع مشترک می باشد؛ ﻫﻤﭽﻨیﻦ ﻣؤﻟﻔﻪ ﻫﺎیی ﭼﻮن: کﻤیﺖ، ﺗﻌﺪاد آﺛ ﺎر، موضوع، ﻧﻤﺎدﮔﺮایی و اﺑﺪاع ﻣﻀﺎﻣیﻦ ﻧﻮ، از اﻓﺘﺮاﻗﺎت آﺛﺎر ﻣﺤﻤﻮد ﻓﺮﺷ ﭽیﺎن ﺑ ﺎ آﺛﺎر عبدالصمد ﺑﻮده اﺳﺖ.اهداف پژوهش:مطالعه تطبیقی نقش اسب در آثار عبدالصمد و فرشچیان.بیان افتراق و اشتراک آثار آن ها با رویکرد ترامتنیت ژنت.سؤالات پژوهش :وجوه تفاوت و شباهت بین اسب های عبد الصمد و فرشچیان چگونه است؟امتیازات طراحی اسب در نگاره های فرشچیان نسبت به اسب های عبدالصمد چه بوده است؟
تبیین تحولات ساختار فضایی منطقه کلان شهری تهران با تأکید بر قیمت مسکن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶
73 - 100
حوزههای تخصصی:
افزایش بی رویه قیمت زمین و مسکن در چند دهه اخیر منجر به واگرایی خیل مهاجرین نسبت به شهر تهران و در مقابل توجه به پیرامون مرکز منطقه کلان شهری تهران شده است. پژوهش حاضر درصدد مطالعه فرآیند تکوین ساختار فضایی منطقه کلان شهری تهران با توجه به تحولات کمی قیمت مسکن در رویکرد ریخت شناسانه است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است. برای تحلیل های آمار فضایی از نرم افزارهای Arc Gis و GeoDa استفاده شده است. متغیرهای تراکم جمعیت و اشتغال به عنوان متغیر وابسته و فاصله از مرکز، فاصله از راه های اصلی و قیمت مسکن به عنوان متغیر مستقل استفاده شده اند و اثرات این متغیرها با آزمون رگرسیون وزنی جغرافیایی (GWR) سنجیده شده است. مطابق یافته ها اثرات راه های اصلی بر توزیع تراکم جمعیت از 34 درصد در سال 85 به 33 درصد در سال 95 و اثرات فاصله از راه بر تراکم اشتغال از 37 درصد به عدد 33.3 درصد در سال 95 رسیده که روند کاهشی را طی می کند. اثر فاصله از مرکز بر تراکم جمعیت از 18.8 درصد در سال 85 به عدد 26.7 درصد در سال 95 رسیده است، بدین معنی که شهرهای نزدیک به شهر تهران افزایش جمعیت بیشتری را تجربه کرده اند. قیمت مسکن و اثرات آن بر تراکم جمعیت از 23 درصد در سال 85 به 27 درصد در سال 95 رسیده است. با توجه به ضریب R2 می توان گفت اثرات افزایش قیمت مسکن در گذر زمان بر پراکنش فضایی جمعیت و اشتغال نقشی فزآینده دارد و سهم مهمی در تغییرات ساختار فضایی منطقه کلانشهری تهران گذاشته است.
موسیقی های ممنوعه درایران: عرصه تنش بین کمونیسم و امپریالیسم
حوزههای تخصصی:
پس از اولین واردات صفحه های گرامافون، دولت ایران برای نخستین بار در سال 1931 برخی از سبک های موسیقی را ممنوع کرد. دولت در دهه 1930، متن ترانه ها را از نظر عدم ارتباط با ایدئولوژی کمونیستی بررسی می کرد. در مقابل، دولت ایران در دهه های 1980 و 1990برخی از ژانرهای موسیقی مانند راک و در ادامه هیپ هاپ را غیرمجاز اعلام کرد، زیرا از زمان انقلاب اسلامی، آمریکا و محصولات فرهنگی وابسته به آن به عنوان قدرتی امپریالیستی تلقی می شد. از آن زمان سیاست فرهنگی به دنبال کاهش نفوذ فرهنگ آمریکا بر جامعه ایران بوده است. در این شرایط، سیاست فرهنگی از دهه 2000 استراتژی جدیدی را اجرا کرد. خود دولت از ژانرهای به اصطلاح ممنوعه موسیقی، برای تبلیغ دیدگاه های سیاسی و ایدئولوژیک خود استفاده می کند. این امر به برخی از نوازندگان این امکان را می دهد که به طور رسمی در زمینه هیپ هاپ و راک فعالیت کنند. در نتیجه جهانی شدن جامعه ایران، تضاد مستمری بین جامعه و دولت وجود دارد. موسیقی کانتری به عنوان یک فضای جدید تنش بین نوازندگان و دولت ظاهر شده است. سیاست فرهنگی همچنان به تلاش برای کنترل علاقه فزاینده نوازندگان به موسیقی کانتری ادامه می دهد. در این شرایط، هنرمندان از اینترنت یا شبکه های اجتماعی برای دست یابی به مخاطبان خود استفاده می کنند. زیرا آنها برای انتشار موسیقی خود در این پلتفرم ها لزوماً نیازی به مجوز دولت ندارند. موسیقی دانان ژانر کانتری قصد دارند نوعی موسیقی کانتری ایرانی خلق کنند. در بررسی قطعات آلبوم مهرشاد وفایی که به صورت مجازی منتشر شده و از اولین آلبوم ها در ژانر کانتری پس از انقلاب است، مشخص شد که فرآیند بومی سازی موسیقی کانتری بیشتر در سطح متنی صورت گرفته است و هنوز لایه ملودیک را شامل نمی شود.
تعیین کاربری در استفاده مجدد تطبیقی میراث صنعتی با بهره گیری از روش فرایند سلسله مراتبی تحلیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
237 - 265
حوزههای تخصصی:
رواج گسترده استفاده مجدد تطبیقی از میراث صنعتی در سال های اخیر، لزوم یک بررسی همه جانبه درخصوص تدقیق و توجیه کاربری های پیشنهادی، خط مشی ها و روش های به کارگرفته شده را آشکار نموده است. تحول و تغییر سریع جامعه معاصر و توسعه شهرنشینی که با حمایت ناکافی از ساختمان های صنعتی همراه شده، این بقایای بااهمیت از میراث معاصر را به طور جدی تهدید می کند. استفاده مجدد تطبیقی از ساختمان های صنعتی که در فقدان عملکرد، همچون شبهی رنگ پریده از روزگار اوجشان به نظر می رسند گذشته از اینکه راهبرد مؤثری برای حفظ و بازیابی نواحی صنعتی است، مزایای متعدد زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی را نیز به همراه دارد. با وجوداین، درحالی که رویکردهای استفاده مجدد تطبیقی اغلب با نگاه خوش بینانه و چشم انداز موفقیت آمیز به کار می رود، با پروژه هایی نیز روبه رو می شویم که به نتایج مطلوب دست نیافته اند. تاکنون بررسی مروری مدون چندانی در مورد اینکه چه عوامل، معیارها و روش هایی در تعیین کاربری مجدد تأثیرگذار و دخیل بوده و باعث حصول موفقیتشان می شود، صورت نپذیرفته است. ازاین رو، این نوشتار در پی یافتن پاسخ به این سؤال اساسی است که معیارها، ویژگی های تأثیرگذار و روش های مؤثر تعیین کاربری در پروژه های استفاده مجدد تطبیقی میراث صنعتی کدام اند. مقاله پیش رو با این هدف، ابتدا به بررسی مروری جامع بر روی تعریف ها، زمینه ها، رویکردها، معیارها، ویژگی های تأثیرگذار از مجرای سنجش و تحلیل نظریات و اسناد بین المللی پرداخته و سپس روش های مؤثر تعیین کاربری مجدد منطبقِ میراث صنعتی به طور خاص روش تصمیم گیری چندمعیاره را معرفی کرده است. یافته های حاصل از پژوهش حاضر نشان می دهد که توجه به معیارهای اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و فرهنگی به عنوان ویژگی هایی که صدر مطالعات و بررسی های محققان هستند، می تواند در تعیین کاربری موفق برای استفاده مجدد تطبیقی از میراث صنعتی گام مؤثری قلمداد شود.
ارزیابی تأثیر سایه اندازی درختان و محصوریت خیابان بر آسایش حرارتی عابران پیاده در شاخص اقلیم حرارتی جهانی (نمونه موردی: شش پیاده راه در کلانشهر های ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیاده محور شدن شهرها پیشنهادی جهت کاهش اثرات استفاده از وسایل نقلیه موتوری در محیط است. آسایش حرارتی عابران تأثیرگذار در تمایل افراد برای استفاده از محیط است. پژوهش حاضر باهدف بررسی کمی تأثیر محصوریت و اثر سایه اندازی درختان بر آسایش حرارتی عابران پیاده براساس شاخص اقلیم حرارتی جهانی (1UTCI) ، به بررسی 18 مقطع از 6 پیاده راه شاخص ایران، در روز 1 تیر (22 ژوئن) از ساعت 8-20 پرداخته است. هندسه خیابانها با حفظ جهت گیری و جانمایی ابنیه و درختان موجود مدلسازی، سپس وارد افزونه لیدی، باگ متصل به گرسهاپر در نرمافزار راینو شدند. در این پژوهش علاوه بر بررسی اثر تغییرات محصوریت و سایهاندازی درختان بر آسایش حرارتی میزان تأثیرگذاری دو متغیر جهتگیری و شرایط اقلیمی (دمای خشک هوا، رطوبت نسبی، سرعت باد، دمای تابشی)، محاسبه و با تحلیل و مقایسه حالتهای مختلف آسایش حرارتی در هر پیادهراه به تحلیل کل دادهها پرداخته شد. نتایج نشان داد جهتگیری پیادهراه در فصل گرم سال بر میزان تابش و دما در ساعاتی از روز مؤثر است و پیادهراههای شرقی - غربی در ساعات ابتدایی و انتهایی روز گرمتر هستند، اما در میانگین روزانه دما تغییر قابلتوجهی مشاهده نمیشود. محصوریت اثر مستقیم بر میانگین دمای روزانه دارد، در محصوریت¬های پایینتر از 0٫5دمای UTCI بالاتر از دمای خشک هوا، و در محصوریت های بالاتر از 0٫5 کمتر از دمای خشک هوا است. همچنین در محصوریت بالاتر از 0٫5، دمای تابشی از مقدار بحرانی ℃60 که موجب ایجاد استرس حرارتی بالا در افراد میشود تجاوز نمیکند. همچنین اثر سایه اندازی درختان به محصوریت خیابان وابسته است به صورتی که درختان موجود در بخشی از پیادهراه با محصوریت پایین 0٫5>H/W دمای تابشی میانگین را ℃12٫56 و دمای احساسی را ℃3٫08 کاهش میدهند، بیشترین کاهش در چهارباغ اصفهان است که دمای UTCI در طول روز℃ 6٫49 درجه کاهش میابد. اما در محصوریت بالاتر 0٫5<H/W سایه اندازی ساختمان اثر سایه¬اندازی درختان را تحتتأثیر قرار میدهد بهگونهای که در مقاطع بلندتر اختلاف دما در حضور درختان حداکثر یکسوم حالت قبل و میانگین دمای روزانه را ℃1٫6 کاهش میدهد که نصف وضعیت قبل است؛ اما همچنان وجود درختان در حجم مناسب سبب ایجاد جریان همرفت در محدوده شده و اثر مناسبی در UTCI دارد.
رویکرد طراحی تولید هالیوود به جهان عرب بر اساس الگوی همجوشی JDL مطالعه موردی فیلم دزد بغداد (1940)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هالیوود در بسیاری از موارد تلاش کرده است، در کنار فیلم های به ظاهر سرگرم کننده اش، از رویکردهای سیاسی و اجتماعی متعددی بهره برداری کند. رویکردهایی که غالبا با تحولات سیاسی و اجتماعی روز همراه بوده و غالبا تضمین کننده اهداف کلان سیاسی آمریکا یا متحدانش بوده است[i].هالیوود به منظور دستیابی به اهداف یاد شده، معمولا از ترکیب سبک ها، ایده ها و رویکردها استفاده می کند. بدین ترتیب راه را بر برداشت های صریح و مستقیم بسته و بر تاثیر بر ناخودآگاه مخاطب تکیه می کند. در ارزیابی و تحلیل این گونه آثار بعضا نمی توان از روش های معمول تحلیل بهره برد. بلکه می توان از همان روش ساخت اثر – یعنی هم جوشی – استفاده کرد. هم جوشی یکی از شیوه های نوظهور تحلیل داده ها است که ابتدا در علوم نظامی شکل گرفت و امروزه علاوه بر ورود به سایر عرصه های علمی، وارد علوم انسانی و هنر نیز شده است.در پژوهش حاضر، تلاش شده است تا ضمن معرفی الگوی هم جوشی JDL، طراحی تولید فیلم دزد بغداد به واسطه همین الگو مورد ارزیابی قرار گرفته و رویکرد هالیوود نسبت به جهان عربی اسلامی تبیین و تشریح شود. نتیجه پژوهش موجود موید این ادعاست که دزد بغداد با استفاده از الگوی JDL، در تصویرسازی معماری و عناصر بصری جهان عرب، به شکلی کاملا سیاسی عمل کرده است. در نگارش این مقاله علمی کاربردی از منابع کتابخانه ای، عکاسی از صحنه های فیلم و تحلیل آن استفاده شده است. در تایید این ادعا نگارنده یک مجموعه مستند تلویزیونی تحت عنوان تاریخ و تصویر (1380) را تولید کرد که از سیمای جمهوری اسلامی پخش شد و در آن به فیلم های هالیوودی ای پرداخته می شد که از همین رویکرد تبعیت می کردند.
مفهوم «بیگانگی» در سینمای پُل تامِس اَندِرسِن با تأکید بر آرای ژاک لکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیگانگی از مفاهیم کلیدی تاریخ اندیشه است که به انحاء مختلف در آراء برخی فلاسفه از دوران باستان تا کنون تجلی یافته و به جداافتادگی انسان از چیزی متعلق به سرشت او اشاره دارد. در نظریه روان کاویِ لکان نیز یادگیری زبان سبب می شود تا دیگری میل انسان را در محدوده ی دال محصور ساخته و بدین تقدیر او را از خود بیگانه سازد. پژوهش حاضر از طریق مطالعه ا ی میان رشته ای در حوزه های سینما، فلسفه و روان کاوی با اتخاذ روش توصیفی-تحلیلی، تجلی مفهوم بیگانگی را با تأکید بر آراء لکان در فیلم های کارگردان معاصر آمریکایی، پل تامس اندرسن مورد واکاوی قرار داده و این فرضیه را مطرح می کند که در تمام فیلم های اندرسن، قهرمان داستان همچون سوژه ای لکانی ست که برای یافتن معنا مجبور به پذیرش زبان دیگری بزرگ می شود. در سینمای اندرسن نظام سرمایه داری را می توان به مثابه استعاره ای از دیگری بزرگ دانست که منویات اش را از طریق فرهنگ ها و خرده فرهنگ های آمریکایی در فیگور یک «پدر یا خانواده جانشین» عرضه می کند، چنان که هدف نمایشی قهرمان های اندرسن با دال تعیین شده در این روابط جانشینی گره می خورد. در پایان این نتیجه حاصل می شود که اصلی ترین دغدغه ی اندرسن در خلق آثارش هویت انسانی ست که میل ورزی اش در چارچوب قانون دیگری محدود گشته است.
تأثیر احساس جمعی بر شکل گیری قرارگاه های رفتاری (مورد مطالعاتی: باهمستان های آیینی شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ فروردین ۱۴۰۳ شماره ۱۳۰
61 - 76
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: قرارگاه های رفتاری به عنوان محیط هایی با نقش های معنادار و هم ساز با اجتماع، از اهمیت ویژه ای برای بهبود کیفیت محیط زندگی، برخوردارند؛ از سویی دیگر احساس جمعی افراد، به عنوان عامل انسانی و هویت بخش در حوزه طراحی های محیطی است که در جهت نشان دادن پیوند و ادراک یکسان افراد، علاوه بر رفتارهای شخصی می تواند از طریق وضعیت فرهنگی جامعه به دست آید، لذا دستیابی به معنای واضح از محیط از یک سو و بررسی شاخصه های احساس جمعی در تأثیرگذاری بر هم ساختی مکان-رفتار، از سوی دیگر کلید درک یک قرارگاه رفتاری و شکل گیری محیط همساز با اجتماع است.هدف و سؤال تحقیق: نوشتار حاضر در راستای پاسخ به این که هم ساختی مکان-رفتار در قرارگاه رفتاری چگونه تحت تأثیر مؤلفه های احساس جمعی است؟ با هدف شناسایی و بررسی نقش احساس جمعی در شکل گیری قرارگاه های رفتاری تدوین شده است.روش تحقیق: پژوهش حاضر براساس هدف دارای ماهیتی کاربردی مبتنی بر راهبرد پس کاوی است؛ منطبق بر این راهبرد، الگوی نظری از طریق جمع آوری داده ها و مرور ادبیات موضوع با رویکرد کیفی و با استناد به مطالعات کتابخانه ای به دست آمده و در پیمایش میدانی مورد بررسی تجربی و تدقیق قرارگرفته است.نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که هم ساختی در باهم ستان های آیینی شهر تبریز به طور مؤثری تحت تأثیر مؤلفه های شرایط اجتماعی و روانی مرتبط با طول عمر، ادراک بالادستی و مسائل اجتماعی است و از سوی دیگر ویژگی های محیطی و عوامل فراشخصی (ادراک بالادستی و ادراک یکسان با دیگران) به عنوان معیارهای تعیین کننده احساس جمعی در باهمستان ها عمل می کنند. به عبارتی میزان همبستگی بین احساس جمعی و هم ساختی شکل دهنده قرارگاه های رفتاری نشان دهنده این مهم است که احساس جمعی به عنوان کاتالیزور حضور انسانی و عنصر پایه در افزایش عوامل مؤثر بر سازگاری و هم ساختی در محیط عمل می کند و به عبارتی احساس جمعی به شکل معناداری بر شکل گیری قرارگاه های رفتاری تأثیر می گذارد.
منظر و سیاست (مفهوم شناسی ماهیت و ابعاد سیاسی منظرها)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ اسفند ۱۴۰۳ شماره ۱۴۱
15 - 26
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: منظرها همواره نشانه یا ردپایی مرئی و نامرئی از ساختارهای قدرت در اختیار ما قرار می دهند. اقداماتی همچون برنامه های توسعه، برنامه های پایداری، سیاست های کشاورزی، برنامه های ملی و بین المللی و سیاست های پشت آن ها همگی شکل دهنده منظرها هستند. به همین واسطه، منظرها محل دائمی تعارضات و اختلافات هستند و همواره در معرض تغییرات مکرر و پیش بینی ناپذیر قرار داشته و تحت تأثیر عوامل بیرونی، منظرهای جدیدی ایجاد می کنند. بنابراین به نظر می رسد جنبه سیاسی که در مرکز همه روابط قرار دارد، در اغلب مطالعات منظر مورد بی توجهی قرار می گیرد. بنابراین به نظر می رسد شناخت محل این تعارضات و اختلافات به مثابه ماهیت «سیاسی» منظر، جهت اخذ تصمیمات در مورد تغییر در منظرها ضروری است. در این راستا، سؤال اصلی پژوهش آن است که ماهیت سیاسی منظر چیست؟ در چه ابعادی بروز می یابد و درک این ابعاد چگونه می تواند بر شکل دهی به منظرها (توسط طراح) تأثیرگذار باشد؟هدف پژوهش: هدف این پژوهش، بررسی و شناخت ماهیت سیاسی و مبتنی بر قدرت منظرها و در نهایت چگونگی تأثیرگذاری آن بر منظرهاست.روش پژوهش: این پژوهش از نظر ماهیت کیفی است و روش جمع آوری داده در آن مبتنی بر روش کتابخانه ای و جست و جو در پایگاه های داده داخلی و خارجی معتبر است که براساس بهره گیری از روش تحلیل محتوای گفتمان های مرتبط، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند.نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که ماهیت سیاسی منظر یعنی منظر نه صرفاً محل حضور نیروها، بلکه حاصل برخورد و حتی بعضاً تعارض نیروهاست. دموکراسی، تکثر ارزش ها، هویت های جمعی و فردی، شیوه های بازنمایی منظر، درک مفهوم مردم و در نهایت قدرت به عنوان ابعاد سیاسی منظر شناخته شدند که اگرچه همان تعاریف متداول نیستند ولی از آن ها برآمده اند. اگر طراح منظر می خواهد به ساخت «امرِ نو» که جوهر اصلی منظر است دست بزند، به گونه ای که تقلیدی نباشد، باید با چیدمانی بسازد که رابطه سلطنت و بردگی را به حداقل رسانده و امکان شمرده شدن نیروهای شمرده نشده را فراهم کند.
تحلیل ساختار روایت در نگاره استقبال امرای تیمور از مهد اعلی خانزاده بر اساس الگوی کنشی گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
77 - 89
حوزههای تخصصی:
روایت شناسی علمی نسبتاً نوبنیاد است که به درک مناسبات، ساختارها و دستور زبان حاکم بر روایت می پردازد و ریشه آن در ساختارگرایی است. ساختارگرایان در روایت شناسی به دنبال بررسی نظم و کشف تناسبات درونی در روایت، روابط و پیوندهای موجود بر عناصر سازنده داستان و توضیح نظام حاکم بر گفتمان روایی هستند. روایت شناسی را پراپ آغاز کرد و پس ازآن گریماس که از پایه گذاران معناشناسی-ساختارگراست، با مطالعه معنا و ساختارهای مرتبط با آن، الگوی کنشی خود را که بر پایه چگونگی استفاده از مفاهیم زبان شناسی که در تحلیل متون استفاده می شود، ارائه داد تا توجه را از نشانه به سوی معنا تغییر دهد. گریماس معتقد است از سطح بیرونی باید عبور کرد و به لایه های عمیق در متن وارد شد تا هم ساختارهای سطحی معنادار و هم ساختارهایی که در عمق متن پنهان شده اند را بتوان یافت. در این تحقیق نگاره ای از نسخه ظفرنامه تیموری (935 ه.ق) بر اساس الگوی کنشی گریماس تحلیل شد. هدف از این پژوهش مطالعه چگونگی همخوانی بصری و کنشی نگاره ها با الگوی گریماس است. سؤالات اصلی تحقیق عبارت اند از: 1. تحلیل ساختار روایت با توجه به عناصر کنشگر تصویری در نگاره مورداشاره چگونه است؟ 2. تبدیل توالی زمانی به توالی مکانی در تصویر با توجه به روایت به چه صورت است؟ 3. آیا نگارگری را می توان همانند متن به شیوه ساختارگرایی بررسی کرد و با الگوی گریماس مطابقت داد؟ روش تحقیق، با استفاده از الگوی گریماس و جمع آوری داده ها بر اساس مطالعه منابع مکتوب و اسنادی تحلیل انجام شده است. نتیجه پژوهش نشان داد الگوی گریماس قابلیت انطباق با نگارگری را دارد و هر نگاره با ساختار روبنایی و زیربنایی در ساختار تحلیل می تواند به عنوان متن مستقل عمل کند، همچنین مطالعه ساختار زنجیره های دلالتی برای یافتن معنای نگاره و تبدیل توالی زمانی به توالی مکانی در تصویر و تأثیر آن بر شکل گیری نظام کلی در ساختار روایت بصری ملاحظه شد.
عاملیت دستگاه تلویزیون در تغییرات خانه های طبقه ی متوسط شهر تهران (1337-1357)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
209 - 230
حوزههای تخصصی:
خانه، به مثابه ی شبکه ای پیچیده از سازه های معماری، اشیاء، مفاهیم، انسان ها و ... همواره در معرض تغییر بوده و هست. هر یک از این عناصر به عنوان کنشگری فعال، نقشی را در تغییر خانه و فضاهای خانگی بازی می کنند. بازشناسی میزان عاملیت و نقش هر یک از این بازیگران در شبکه ی خانه و تغییرات آن، می تواند به فهم بیشتر و بهتر خانه به عنوان نهادی پویا و چند بعدی کمک کند. تلویزیون از جمله بازیگران مهم فضای خانگی است که تغییرات مهمی را در فرم، عملکرد و معنای خانه بوجود آورده است. با وجود اهمیت بسیار محتوای تلویزیون، این پژوهش بر روی نقش فرهنگ مادی تلویزیون و میزان عاملیت آن در تغییرات خانه تمرکز نموده است. برای دستیابی به این منظور، این پژوهش از روش مردم نگاری بهره برده است. داده های مورد نیاز از سه منبع مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته با ساکنین خانه های طبقه متوسط شهر تهران در بازه زمانی مورد نظر، آلبوم های عکس های خانوادگی و مطالب و تصاویر مجلات عامه پسند، تامین شده و در نهایت با کمک نرم افزار اطلس.تی مورد تحلیل موضوعی قرار گرفته اند. یافته ها نشان می دهند که با وجود مقاومت های شدید ایدئولوژیک و اقتصادی، تلویزیون توانست به سرعت فرآیند خانگی شدن را طی کند. فرآیندی که در آن می بایست چهار دسته ملاحظات فضایی، عملکردی، زیبایی شناختی و فرهنگی- اجتماعی درنظر گرفته می شدند. دستگاه تلویزیون پس از خانگی شدن، علاوه بر تغییر عملکردها و مفاهیم مرتبط با خانه و زندگی خانگی، مثل درون/ بیرون، عمومی/ خصوصی و ... در تغییرات کالبدی فضاهای خانگی، بخصوص در تغییر سازماندهی فضایی، تغییر کانون فضایی و حرکت به سمت پلان باز، دارای عاملیت بوده است.
تبیین رویکرد و فرایند هم آفرینی در صنایع دستی بومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای صناعی ایران سال ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۲)
157 - 174
حوزههای تخصصی:
صنایع دستی بومی در شرایط کنونی نیاز به مطالعات عمیق از منظر روش ها و فرایند تولید دارد. در دنیای مدرن، هم آفرینی به عنوان الگویی علمی و نتیجه بخش در بسیاری از فعالیت های مشارکتی بین متخصصان مختلف مورداستفاده قرار می گیرد. به نظر می رسد این روش برای احیاء، حفظ و توسعهٔ یک هنر-صنعت محلی نیز مفید واقع شود. بر این اساس، پژوهش حاضر درصدد است فرایند هم آفرینی در صنایع دستی را با تأکید بر الگوی پیشنهادی سندرز و استپرز مورد بررسی قرار دهد. به بیانی دیگر، پژوهش حاضر مراحل و چگونگی مشارکت طراحان و صنعتگران صنایع دستی را برمبنای الگوی هم آفرینی تشریح خواهد کرد. مطالعهٔ حاضر از نوع کیفی و برمبنای روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شده است. داده ها نیز به روش کتابخانه ای و از منابع اینترنتی گردآوری شده اند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که هم آفرینی در گام اول به عنوان یک ظرفیت برای ایجاد و انتقال دانش در حوزهٔ صنایع دستی، بین افراد و سایر صنایع عمل می کند. ﯾﺎدﮔﯿﺮی ﺗﺠﺮﺑﯽ و داﻧﺸﯽ ﮐﻪ از ﻃﺮﯾﻖ این نوع ﻫﻤﮑﺎری ﺑﻪ دﺳﺖ ﻣﯽآﯾﺪ، ﻋﻨﺼﺮ ﻣﻬﻤﯽ در توسعهٔ ﺣﺮﻓﻪای فعالین این حوزه اﺳﺖ. هم چنین نتایج بیانگر آن است که طراحان این حوزه می توانند به عنوان رابطان تغییر عمل کرده و از ﻧﻈﺮ فنی، اقتصادی و اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻣﺆﺛﺮ واقع ﺷﻮند؛ از طرفی صنعتگران نیز دانش تجربی و ضمنی خود را از این مسیر انتقال و گسترش خواهند داد. درنهایت، هم آفرینی ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ به عنوان رویکردی اﻟﻬﺎم بخش برای توسعهٔ صنایع دستی بومی بسیاری از مناطق ایران، مورداستفادهٔ ﺻﻨﻌﺘﮕﺮان و طراحان این حوزه قرار گیرد.
تحلیل اثر رفتارهای محیط زیست گرایانه بر بهزیستی فردی- اجتماعی با میانجی گری دلبستگی به مکان در محله سرخاب تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مشکلات و چالش های محیط زیستی از نگرانی های عمده جامعه امروزی است. بیشتر این چالش ها ناشی از رفتار انسان ها است که می توان از طریق تغییر در نگرش و رفتار ایشان و آگاهی بخشیدن از پیامدهای این مشکلات بر آن ها فائق آمد. برخی از مهمترین رفتارهای محیط زست گرایانه دارای مزایای شخصی، اجتماعی و محیط زیستی فراوانی هستند که بهبود این ها خود بر دلبستگی به مکان تأثیر می گذارد. دخیل شدن در رفتارهای محیط زیست گرایانه ساکنان را به انجام کاری خوب برای خودشان، برای اجتماعشان، و برای مکانی که در آن زندگی می کنند وا می دارد، و این نوع رفتار سطح بهزیستی و دلبستگی به مکان آنها را افزایش می دهد. هدف: هدف این پژوهش تعیین اثر رفتارهای محیط زیست گرایانه بر بهزیستی فردی- اجتماعی با میانجی گری دلبستگی به مکان درمحله سرخاب تبریز است. روش شناسی تحقیق: روش تحقیق حاضر توصیفی- تحلیلی می باشد. جامعه آماری تحقیق ساکنان محله سرخاب است که براساس فرمول کوکران 373 نفر بدست آمد. برای تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری با نرم افزارAmos و SPSS استفاده گردید. قلمرو جغرافیایی تحقیق: قلمرو جغرافیایی این پژوهش، محله سرخاب شهر تبریز می باشد. یافته ها: تحلیل های معادله ساختاری حاکی از یک تأثیر مثبت مستقیم رفتار محیط زیست گرایانه بر بهزیستی فردی - اجتماعی و همین طور دلبستگی به مکان بود. دلبستگی به مکان تا حدی واسط ارتباط بین رفتارهای محیط زیست گرایانه و بهزیستی فردی - اجتماعی بود. این تحقیق از این لحاظ که داده های جدیدی درباره اینکه رفتارهای محیط زیست گرایانه چطور بهزیستی فردی و اجتماعی را با تضمین بالقوه مزایای بلند مدت افزایش می دهند قابل توجه و مهم است. نتایج: در نتیجه این تحقیق نشان داد که تحریک، برانگیختن و توصیه این نوع رفتارها اهمیت دارد.
کاربرد هنرهای تجسمی در آگاهی به مخاطب درباره سرطان های کولورکتال
حوزههای تخصصی:
سلامت در جامعه، روندی در حال تغییر است که پیوسته باید موردتوجه قرار گیرد و دنبال راهکاری برای بهبود وضعیت سلامت جامعه بود. سرطان های کولورکتال (CRC) از سرطان های شایع در بین مردان و زنان است، شیوع این بیماری در حال افزایش و میانگین سن بروز آن کاهش یافته و بار اقتصادی و اجتماعی آن در حال حاضر سنگین و رو به شدت یافتن است، بنابراین آگاهی دادن به مردم برای پیشگیری و شناخت این نوع بیماری، مراحل تشخیص، عوارض ناشی از درگیرشدن و آسیب های مبتلا شدن به آن برای بیمار و خانواده او، می تواند مؤثر باشد. یکی از راهکارهای آگاهی دادن، بازنمایی مفهوم این روند بیماری از طریق آثار هنری است. هنر در پزشکی می تواند به عنوان ابزاری برای آموزش سلامت و انتقال پیام آموزشی و توضیحی به مخاطب موردتوجه باشد. بیماران دارای سرطان کولورکتال، قصه های دراماتیکی دارند که داستان آن ها، می تواند سوژه مناسبی برای آثار هنری ازجمله هنرهای تجسمی باشد که ضمن آگاه سازی و آموزش، می تواند به خلق صحنه های احساسی ماندگار منجر شود. علاوه بر آن آگاهی مخاطب از آناتومی بدن خود می تواند عاملی برای پیشگیری و مراقبت باشد. به همین منظور در این پژوهش به این پرسش پاسخ داده می شود که آگاهی از سرطان های کولورکتال از طریق آثار هنری چگونه بازنمایی می شود؟ با این هدف که؛ انتقال پیام های سلامت محور و آگاهی درباره این نوع بیماری به شکل درستی ارائه شود. این پژوهش کیفی، روش تحقیق توصیفی تحلیلی با رویکرد میان رشته ای و گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای، مشاهده و مصاحبه است. محتوی این بیماری، درگیرشدن بیمار، نوع جراحی توسط جراح کولورکتال، تصاویر واقع گرایانه، به عنوان نمونه مثالی جهت توصیف و تحلیل در آثار هنری استفاده شده است. درنهایت این نتیجه حاصل می شود که هرگونه از آثار هنری توانایی تأثیر مثبت در نگاه مخاطب و توجه بیننده در انتقال پیام درباره بیماری و سلامت دارند.
بررسی و طبقه بندی دوره های نقاشی خط محمد احصایی با رویکرد خوشنویسی سنتی و مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۷
1 - 19
حوزههای تخصصی:
مقدمه: جایگاه هنرمندان، خوشنویسان و حرفه مداران باتبحر و کاردان که محمد احصایی یکی از اینهاست همواره مورد تقدیر و تحسین بوده است. وی، خوشنویسی چیره دست و دارای تجاربی ارزشمند در عرصه خط و نقاشی خط است که سابقه روشنی در خط و خوشنویسی دارد و مسیر حرکت از خط سنتی به نوگرا و نقاشی خط را اندیشه ورزانه و آرام و با حوصله طی کرده است. او شیوه ای در نقاشی خط خود دارد که بنابه سیر تحول آثارش در پهنه هنر ایران منحصر به خود او و برخاسته از اعتقاد به مفاهیم عرفانی، آیات قرآن و احادیث است. برای احصایی رعایت اصول و قواعد خوشنویسی و محتوای واژه ها اهمیت داشته و آثارش در فضایی مسحورکننده با توازن سیال در فضاهای سواد و بیاض شکل گرفته است. در سیر رو به رشد او مراحلی طی شده از هنر سنتی تا سکولار دیده می شود که در پژوهش حاضر به واکاوی آثار وی که گستره ای از سنت تا مدرن را دربر می گیرد، پرداخته می شود. پرسش اصلی این است که آثار وی چگونه طبقه بندی می شود و چه ویژگی های منحصر به فردی دارند؟ هدف پژوهش حاضر شناخت و طبقه بندی آثار سنتی و مدرن محمد احصایی و نیز بازشناسی عناصر سنتی خوشنویسی به عنوان آرایه ای از سنت با کاربست مناسبات هنر مدرن است.روش پژوهش: شیوه پژوهش حاضر کیفی بوده و از منابع مکتوب و متون کتابخانه ای همراه با مطالعه بصری آثار تجسمی هنرمند بهره برده است.یافته ها: دست آورد پژوهش حاضر چنین است که شکل گیری زیست جهانِ احصایی در دوره معاصر در دو ساحت سنتی و مدرن به فراسبک بودن این هنرمند دلالت دارد و شگفت این است که همزمان که هنرمند اثر سنتی خود را در قالب سیاه مشق یا «الفبای ازلی» می نگاشته به آفرینش هنر سکولار پسامدرن هم اقدام کرده و بدون ایجاد تناقض در دو ساحت کنشگری فعال بوده است.نتیجه گیری: فضای شکل گیری خط و خوشنویسی احصایی تحت تاثیر مکتب هنرمندان نوگرا و همزمان با شکل گیری مراکز دانشگاهی مدرن ایران و نیز در پی ارتباط آسان آن زمان هنرمندان ایرانی با دیگر هنرمندان جهان شکل گرفته و این زیست جهان جدید در کنار تدریس در دانشگاه و آموزه های گرافیک مدرن و پیوند آن با خطوط سنتی احصایی را به مسیری متمایز از هموندان خود برد، مسیری که تا حدودی از پیلارام و زنده رودی و دیگران متفاوت بود.