مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
ساختار روایت
حوزه های تخصصی:
از جمله بررسیهایی که در روشن کردن سازوکار روایت به موفقیت چشمگیری دست یافته، تجزیه و تحلیل تودورف و روش او در بررسی قصه های عامیانه است. او نخست بر اساس نوع ارتباط منطقی واحدهای ساختاری، دو نوع روایت را از یکدیگر تمیز می دهد: روایت اسطوره ای و ایدئولوژیک. وی با برشمردن ویژگیهای روایت اسطوره ای این نوع روایی را از جنبه های مختلف مورد توجه قرار داده است. تودورف با کشف ساختار این گونه روایتی، نظریه دستور جهانی خود را ارایه کرده است. این نوشته با برسی و تحلیل هفت پیکر، ساختار روایی آن را در دو مقوله صفت و فعل بررسی می کند. بدیهی است کشف ساختار این اثر راهگشای ما در کشف ساختار آثاری مشابه و درک نظریه دستور جهانی روایت خواهد بود. به این منظور ابتدا توضیحی درباره نظریه تودورف داده می شود. سپس ساختار روایی صفت و فعل در هفت پیکر بررسی می گردد.
جایگاه سه عنصر گفتگو، کنش و پیرنگ و ساختار روایتهای حدیقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکیم سنایی غزنوی در اثر ارزشمندش، حدیقه الحقیقه به شرح مطالب و آموزه های عرفانی در قالب شعر و روایت می پذیرد که بررسی این روایتها در نشان دادن شیوه بیان شاعر از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
بررسی و تحلیل روایت یا روایت شناسی بر نشانه شناسی مبتنی است که با هر نوع روایت اعم از ادبی یا غیر ادبی، داستانی یا غیرداستانی، کلامی یا دیداری سروکار دارد و واحدهای کمینه روایت و به اصطلاح دستور پیرنگ را مشخص می کند که برخی نظریه پردازان به آن دستور داستان نیز گفته اند.
در این پژوهش به بررسی ساختار روایتهای حدیقه بر اساس سه عنصر گفتگو، کنش و پیرنگ پرداخته و کوشش شده است شیوه داستان پردازی سنایی در این روایتها تحلیل شود.
ساختارشناسی مجموعه داستان هاویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«هاویه» نخستین مجموعه داستان کوتاه ابوتراب خسروی است. به منظور دریافت شیوة نویسنده و تحلیل داستان ها، به کمک روش ساختارگرایی تودوروف پس از استخراج پی رفت ها، ژرف ساخت داستان ها را تحلیل کرده ایم. ژرف ساخت این مجموعه مبتنی بر مبارزه با زمان و مظاهر آن است. بررسی ساختار روایت ها نشان می دهد نویسنده آگاهانه در پی آن است که ژرف ساخت را در شیوه و ساختار روایت ها نیز بازتاب دهد و میان روایت و ژرف ساخت تا حدّ ممکن تناسب ایجاد کند؛ در روایت های ساده و تک محور که ترکیب پی-رفت ها زنجیره ای است نویسنده به کمک عناصر دیگر نظیر ایجاد شک و تعلیق، ژرف ساخت مبارزه با زمان را بازتاب می دهد و در مواردی که ترکیب پی رفت ها تناوبی است با ایجاد حالتی دوری، ژرف ساخت مذکور را همخوان می سازد. فقط داستان «هاویة آخر» دارای روایتی چندمحور است و روایتی واحد به چند شکل تکرار شده تا با این تکرار، ژرف ساخت مقابله با زمان به منظور براندازی یا بی اعتبار کردن آن تداوم یابد.
تحلیل ساختاری طرح داستان کیومرث بر اساس الگوهای تودوروف، برمون و گریماس
حوزه های تخصصی:
نگاه ساختاری به آثار ادبی به سبب بررسی عناصر درون متنی و کشف الگوی پیوند آنها، زمینه های دریافت شایسته تر از ماهیت ادبیات را فراهم می آورد و با ارائه ی شگردهای خلق آثار برتر ادبی می تواند به گسترش الگوهای پردازش اثر ادبی کمک کند. گروهی از منتقدان ساختارگرا به فرمهای روایی و بررسی عناصر داستان و قوانین ترکیب آنها پرداخته اند. از جمله «تزوتان تودوروف»، «کلود برمون» و «گریماس» با ابداع نظام های مبتنی بر نمایش شکل واره ای برای روایت، هر یک طرحی ،بر پایه ی چگونگی روابط بین کوچک ترین واحدها ،پیشنهاد می کنند. در پژوهش حاضر طرح داستان کیومرث (از شاهنامه فردوسی) به عنوان یکی از اجزاء تشکیل دهنده ی آن، بر اساس الگوهای این ساختارگرایان، بررسی و تحلیل شده است. هدف این پژوهش شناساندن هر چه بهتر نظریات تودوروف، برمون و گریماس و بررسی میزان انطباق داستانی از شاهنامه با پژوهش های آنان و تحلیل ساختار آن داستان بر پایه آن نظریات است.روش تحقیق کتابخانه ای و تحلیلی است و نشان می دهد که ساختار روایی داستان کیومرث با نظریات ساختارگرایان مورد بحث منطبق است.
گوهر دریای راز (تحلیل ساختار روایی و بلاغی نعتی از مخزن الاسرار نظامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظامی در نعت اول مخزن الاسرار، ضمن به کارگیری قابلیت های ذاتی زبان در تأثیرگذاری بر مخاطب، واقعه ای تاریخی را به شیوه آشنایی زدایی، بازآفرینی کرده است. چینش کلمات به نظامی در نعت اول مخزن الاسرار، ضمن به کارگیری قابلیت های ذاتی زبان در تأثیرگذاری بر مخاطب، واقعه ای تاریخی را به شیوه آشنایی زدایی، بازآفرینی کرده است. چینش کلمات به گونه ای است که واژه به واژه ابیات در محور افقی و عمودی، با یکدیگر تناسب آوایی و معنایی دارند تا نمودار انسجام متن باشند. نظامی در پی ساختاری است که با شگردهای بلاغی، بر بُعد ادبی و عاطفی کلام بیافزاید و به شیواترین وجه، حضرت رسول - صلی الله علیه و آله - و سلم را وصف نماید. روایت این اثر، با داشتن تم جذّاب، شخصیت پردازی محدود که بر یک حادثة اصلی تمرکز دارد؛ شبیه داستان های مینی مال امروزی است؛ ولی با حضور پررنگ راوی، براعت استهلال و نتیجه گیری پایانی آن، ساختار روایی کهن را به یاد می آورد. این روایت، از پیرنگی مستحکم برخوردار است. بر خلاف موضوع تلخ آن، لحن کلام، نرم و شیرین است، علل این ناهمخوانی بدین شرح است: 1) وزن شعر (بحر سریع) که شاد و پرتحرک و پویاست؛ 2) درون مایه این اثر که بر تسلیم و شکرگزاری است.
نقش ویژگی های روایتی در افزایش ظرفیت های نمایشی طومار جامع نقالان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هفت لشکرازجمله نمونه های طومار جامع نقالان در عهد قاجار است که نقالی گمنام در سال 1292ق آن را کتابت کرده است. هفت لشکردر اصل نام یکی از نبرد- روایت های مشهور نقالی است که از روی شهرت و رواج به یکی از طومارهای جامع نقالان نیز گفته شده است. جنبة روایی متن عامل پیوستگی ادبیات و نمایش است. تقلید حالات و حرکات اشخاص به وسیلة راوی، متن را به سمت داستان گویی نمایشی رهنمون می سازد. در این میان دخل و تصرف های ذهنی- ساختاری نقال در متن طومار، علاوه بر تبیین جایگاه روایت گری او، شگردهای روایتی خاصی را درجهت افزایش توان نمایشی اثر فراهم ساخته است. در مقالة حاضر ویژگی های روایی طومار جامع نقالان بر اساس نظریة ژراژ ژنت و تأثیر آن در جهت دهی به ظرفیت نمایشی اثر، بررسی شده است. براین اساس، ساختمان روایت در روایت در کنار شیوه های روایتی چون نظم و وجه یا حالت به شکل گذشته نگر و آینده نگر، شکل دهی کانون روایت و رابطة کانون با راوی دانای کل ازجمله ویژگی های روایی اثر مورد بحث است که جهت دهی نمایشی متن را نیز فراهم ساخته است.
تحلیل و مقایسهروایت های نوشتاری دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری و عادی پایه چهارم و پنجم شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور تحلیل و مقایسه ساختار روایت های نوشتاری دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری و دانش آموزان عادی پایه چهارم و پنجم شهر تهران انجام شده است. روش:روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر 10 تا 12 ساله دارای اختلالات یادگیری و عادی شهر تهران است که در پایه چهارم و پنجم مشغول به تحصیل بودند. نمونه آماری شامل 20 دانش آموز دارای اختلالات یادگیری (در هر پایه 10 دانش آموز) و 20 دانش آموز عادی (در هر پایه 10 دانش آموز) است که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده آزمون خوانداری محقق ساخته بود که در اختیار تک تک دانش آموزان قرار داده شد. دانش آموزان بعد از خواندن داستان آن را به زبان خود بازنویسی کردند. سپس، نوشته های دانش آموزان از منظر تعداد واژه، میانگین طول پاره گفتار و پیچیدگی ساختار روایت در دو سطح کلان (شخصیت، زمینه، پاسخ درونی، طرح، کنش و پیامد در مجموع 13 نمره) و ساختار خرد (حرف ربط هم پایه و ناهم پایه، فرایند ذهنی و بیانی، عبارت اسمی گسترده در مجموع 12 نمره) تحلیل و بررسی شدند. سنجش عملکرد دانش آموزان مبتنی بر روشی برگرفته از شاخص تی اِن اِل- پی آر سنجش پیشرفت زبان روایی (2011) است که در دانشگاه یوتا تهیه شده است. در روش تحلیل از الگوی پیترسون، گیلام و گیلام (2008) و گرینهاف و استرانگ (2001) استفاده شده است. برای نمره دهی از آزمون زبان روایی (تی اِن اِل) آزمون زبان روایی (گیلام و پیترسون، ۲۰۰۴) الگوگیری شده است. یافته ها: مجموع نمرات دانش آموزان عادی در ساختار کلان 195 و در ساختار خرد 143 و دانش آموزان دارای اختلال یادگیری در ساختار کلان 170 و در ساختار خرد 116 مورد گزارش شده است. به طور کلی، هر دو گروه دانش آموزان در ساختار کلان عملکرد بهتری نسبت به ساختار خرد داشتند. در ساختار کلان هر دو گروه در «شخصیت» بیشترین نمره و در «طرح» کمترین نمره را کسب کرده اند. همچنین، در ساختار خرد بیشترین نمره را در کاربرد فرایندهای ذهنی و بیانی و کمترین نمره را در استفاده از گروه اسمی گسترده به دست آورده اند. مقایسه عملکرد دانش آموزان دو گروه نشان می دهد که گروه دارای اختلالات یادگیری در همه مقولات زبانی مورد بررسی به غیر از شخصیت عملکرد ضعیف تری داشتند. این تفاوت به ویژه در کاربرد حروف ربط هم پایه و ناهم پایه، کنش، طرح و گروه اسمی گسترده مشهود است. به منظور تحلیل داده ها از آزمون آماری تی دو نمونه مستقل استفاده شده است. نتیجه گیری:نتایج نشان می دهد که تفاوت تعداد واژه و میانگین طول پاره گفتار در دو گروه در سطح p≤0.05 معنادار است. همچنین، در سطح ساختار کلان، تفاوت بین دو گروه در «کنش» و در سطح ساختار خرد در کاربرد «حروف ربط ناهم پایه» در سطح p≤0.05 معنادار است.
نخستین داستان های زنان ایرانی در ژانر مطبوعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی و تحلیل داستانهای مطبوعاتی زنان که برای نخستین بار در نشریاتی به سردبیری ایشان و در بازه زمانی سالهای بعد از مشروطه تا انتهای پهلوی اول ، به طبع رسیده است از چندین جهت حایز اهمیت است ؛ نخستین وجه آن لزوم قرایت آثار حاشیه ای است که در روشن کردن سنت زنانه نویسی مهم تلقی می شود . وجه دیگر آن مربوط به ویژگی ساختاری و محتوایی این داستانهاست که آنها را در مرز بین حکایات سنتی و داستان کوتاه در مسیر انتقال ژانر قرار می دهد . "تأکید بر سواد آموزی، نقد خرافات، اعتراض به ازدواج ،حق طلاق و حضانت اولاد برای زنان و تقبیح خیانت مردان محتوای تکرار شونده در اکثر این داستانهاست که آنها را به مرحله ی فمنیست یا آگاهی از موقعیت زنانه و اعتراض به مردان در پدید آوردن وضع موجود ، نزدیک کرده است . استفاده از روایت شنو آشکار که اغلب زنان هستند، مکان و زمان واقعی و متغیر، حجم داستان ها و محتوای زنانه این داستانها ، این ژانر را از حکایات سنتی متفاوت کرده و به داستان کوتاه شبیه می کند .
ساختارشناسی روایت «لدوبه» برای تولید نمایش رادیویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روایت های کهن، سال ها در میان مردم زندگی کرده اند و در طی قرن ها دوام آورده اند. این روایت ها، گاه به صورت شفاهی و گاه به صورت نوشتار، از نسلی به نسل دیگر منتقل شده اند؛ اما شفاهی بودن و شنیداری بودن از شاخص های همیشگی این روایت ها بوده است. روایت ها و داستان های امروزی که در رسانه ها تولید و پخش می شود، به جز اندکی، ماندگاری روایت های کهن را ندارند. شناخت تک تک عناصر این روایت ها به ما امکان می دهد بتوانیم ساختار روایت هایمان را به روز کنیم و در یابیم که هر روایت باید چه ویژگی هایی داشته باشد تا بتواند ماندگار شود. برای انجام این پژوهش از روش تحلیل کیفی استفاده شده است. تحلیل روایت، رویکرد تحلیلی در تحلیل کیفی است. در این پژوهش، ساختار روایت «لدوبه»[1] از منظر ساختار دراماتیک بررسی و پژوهش شده است تا بتوان بر اساس این کنکاش، الگویی برای نوشتن در رادیو و بر مبنای ساختارشناسی روایت ارائه نمودکرد.
تحلیل انتقادی کتاب بازنویسی فیلم نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال نوزدهم مرداد ۱۳۹۸ شماره ۵ (پیاپی ۶۹)
117-136
هدف کتاب بازنویسی فیلم نامه این است که خوانندگانش را یاری دهد تا مهارت های خود را برای بیان داستانی دراماتیک و گیرا پرورش دهند. در این راستا، نویسنده با توضیح ساختار داستان مبتنی بر سه پرده درام، نقاط عطف و نقطه اوج، و پرداخت شخصیت خواننده را با مسائل اساسی بازنویسی فیلم نامه آشنا می کند؛ اما تمامی تلاش نویسنده به منظور منافع تجاری و کسب درآمد از فیلم نامه است. نظام ارزش گذاری او فروش فیلم و مبنای کار او فقط سینمای تجاری هالیوود است. این در حالی است که قید بررسی سینمای امریکا در هیچ کجای کتاب دیده نمی شود.تقلیل سینمای جهان به سینمای هالیوود، مبناقراردادن ساختار سه پرده ای، و نادیده انگاشتن دیگر ساختارهای بدیل در تمامی امور فیلم نامه از مشکلات محتوایی کتاب به شمار می آیند. این مقاله درصدد است با ارائه بدیل هایی که نگارنده از اشاره به آن ها خودداری کرده است به نقد کتاب حاضر بپردازد. این نقد در سطح روایت، سینمای هالیوود، تجاری سازی فیلم نامه، و مبحث فرم و ساختار انجام می گیرد.
ساختار و شگردهای روایی رمان «پاییز فصل آخر سال است»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمان «پاییز فصل آخر سال است» نوشته نسیم مرعشی، روایت هایی است از زندگی سه دختر. ساختار روایت رمان را تحلیل کرده ایم. رمان شامل دو بخش با عنوان های «تابستان» و «پاییز» است که هر کدام از این دو بخش نیز دارای سه فصل است که هر فصل از نگاه یکی از سه شخصیت اصلی روایت می شود. طرح اصلی رمان، مبتنی بر روایت تناوبی هر یک از این سه شخصیت است که با دیگری نیز پیوند دارد. روایت غالب هر کدام اما مبتنی بر وضعیت خاص خود آنان است. هر سه زن دو گونه روایت دارند. نحوه روایت آنان نیز یکسان است؛ از شیوه تناوبی استفاده می کنند. درونمایه و اندیشه اصلی رمان، بیان «نسبیّت» است. شیوه روایت، دوگانگی و تضادهای رمان، نام گذاری کتاب و شخصیت ها و شیوه بخش بندی رمان را براساس نسبیت تحلیل کرده ایم. براساس دانش ساختاری به تناسب شیوه و شگردهای مختلف نویسنده متناسب با اندیشه و درون مایه رمان پرداخته ایم. وجود و حضور مرد برای هر سه زن اهمیت دارد اما نوع و میزان این اهمیت در هر مورد متفاوت است. روایت چندمحور رمان می خواهد درد مشترک نسل جوان بخصوص جوانان دهه شصت را در مناطق و موقعیت های مختلف بازنمایی کند. داده های پژوهش به شیوه کتابخانه ای گرد آمده و با روش توصیفی- تحلیلی پردازش شده است.
بررسی ساختاری طرح داستان فریدون بر اساس نظریه های ساختارگرایان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل کارکردها و کاربردهای موقعیت داستانی: «مطالعه موردی: رمان شازده احتجاب»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۲۳
131 - 155
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به کارکردها و کاربردهای موقعیت داستانی می پردازد و نشان می دهد موقعیت، فراتر از جنبه پس زمینه ایِ خود می تواند نقشی فعّال، به عنوان عنصری تأثیرگذار، در داستان داشته باشد. موقعیت داستانی، هم در شکل گیری لایه های معنایی داستان مشارکت می کند و هم در ساخت یابیِ ساختار آن دخیل است. درک حال و هوای داستان نیز ممکن است به طور مستقیم وابسته به موقعیت داستانی باشد. گاهی موقعیت، با تحت تأثیر قرار دادن شخصیت ها، بر فرآیند رشد یا سرکوب آن ها نقش دارد. همچنین، در مواردی، با ایجاد تنش و کشمکش برای شخصیت ها بر طرح داستان تأثیر می گذارد. موقعیت داستانی، در بسیاری از داستان ها، جنبه ای نمادین یا استعاری پیدا می کند و می تواند بر ایده ها و مضمون های کلّی تر داستان دلالت داشته باشد. در رمان شازده احتجاب نیز موقعیت داستانی نقشی مهم و اساسی دارد؛ تا آنجا که به اندازه شخصیت ها و گاهی بیش از آن ها در شکل گیری روایت های درونِ رمان دخالت دارد. سرنوشت شخصیت های داستان شازده احتجاب، چه در گذشته و چه در اکنونِ داستان، به شدت به موقعیت گره خورده است؛ به نحوی که رها شدن از یک موقعیت به معنای تغییری بزرگ در زندگی شخصیت ها تلقی می گردد. پرسش اساسی این پژوهش آن است که موقعیت داستانی چه کارکردها و کاربردهایی در داستان می تواند داشته باشد؟ سپس، به عنوان مطالعه ای موردی، در پی آن است که نقش موقعیت را در داستان شازده احتجاب بررسی کند و درنهایت نشان می دهد در این رمان، موقعیت داستانی عنصری است که اهمیت ساختاری و معنایی دارد.