مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
هالیوود
حوزه های تخصصی:
هزاره گرایی امروزه به یک صنعت فرهنگی ترس بسیار مهم تبدیل شده است که کالاهای فرهنگی و ایدئولوژیکش _ کتاب، فیلم، بازی های ریانه ای، پوستر و غیره _ را در ظاهر برای آگاه کردن مردم از وقایع جهان گستر پیش رو و فرونشاندن ترس آنان و در باطن به منظور سودجویی به سراسر جهان می فروشد. صنعت فرهنگی سرمایه داری نه تنها به هزاره گرایی دامن می زند و از آن طریق سودجویی می کند، بلکه مخالفان هزاره گرایی را نیز به این بازی کشانده و به آنان نیز این ترس را می فروشد. در این مقاله، به این نکته می پردازیم که این صنعت چگونه با تولید محصولات فرهنگی مختلف هزاره گرایی را به عنصری از فرهنگ مردم پسند جهان تبدیل کرده است.
رسانه و قدرت: سیمای سینمایی خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رسانه های مدرن در جهان معاصر، مجراهای مناسبی در اختیار قدرت ها قرار داده اند تا حوزه و امکانات خویش را توسعه دهند. در این میان فیلم های سینمایی با در اختیار داشتن رمزگان های نشانه ای (نمایه ای، شمایلی و نمادین) به امکانات موجود برای توجه به دیدگاه های متداول جهان سیاست اضافه شده اند. سینما امروزه در کنار خط مشی هنری خود، به شدت از فضای سیاسی ـ اقتصادی جوامع متأثر است. سفارش تولید فیلم متناسب با الگوهای حاکمیت، در بیشتر کشورها امری عادی و طبیعی قلمداد می شود. این رسانة فراگیر مرزهای ملی را پشت سر گذاشته و گستره ای جهانی یافته است. سینما در اواخر سدة نوزدهم و اوایل سدة بیستم، به منبعی جدی برای ارائة تصاویر مردم پسند و پرطرفدار از خاورمیانه تبدیل شد؛ ازهمین رو در سال های اخیر شاهد نوع جدیدی از داستان پردازی دربارة خاورمیانه بوده ایم. فیلم هایی مانند سیریانا (2005) و بابل (2006) در مقایسه با آنچه در سنت هالیوود وجود داشته است ، تصاویر پیچیده تری از خاورمیانه و درگیری های امریکایی ها در منطقه نشان داده اند. این فیلم ها با به کارگیری فضاهای عینی و ابژکتیو، روایتی مبتنی بر روابط علّی و منطقی و تعریف اهداف کاملاً مشخص و تعریف شده از الگوی کلاسیک هالیوود پیروی می کنند. نحوه بازنمایی تصویر خاورمیانه، جهان اسلام و کشورهای اسلامی در رسانه های امریکا، موضوع و هدف اصلی این مقاله است که با استفاده از روش تحلیلی ـ توصیفی و با رویکرد انتقادی بدان پرداخته شده است. نتایج نشان می دهد این فیلم ها اغلب سیاست امریکا در منطقه را زیر سؤال می برند؛ سیاستی که منافع نفتی و جنگ علیه تروریسم را بر همة ملاحظات بشری و اجتماعی مقدم می داند.
تصویرپردازی از سیمای پیامبران در سینمای هالیوود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه شخصیت های مقدس در آثار هالیوود به نحوی ظاهر می شوند که گاهی فاقد تقدس پیشین خود هستند. هدف این مقاله بررسی چگونگی تصویرپردازی از پیامبران در سینمای هالیوود به عنوان مهم ترین نظام تولید و توزیع فیلم در جهان از منظر تنزیه گرایی و تشبیه گرایی است. این مقاله به تحلیل نشانه شناختی چهار اثر سینمایی هالیوودی می پردازد که زندگی پیامبران را دستمایه خود قرار داده اند و عبارت اند از: ده فرمان، ملک داوود، آخرین وسوسه مسیح و مصائب مسیح. در این مقاله، ضمن تحلیل صحنه هایی منتخب از فیلم های یادشده، نحوه و کیفیت تصویرپردازی از شخصیت های مقدسی که در این آثار به نمایش درآمده اند، تحلیل شده است.
هالیوود و توطئة اسلام هراسی با شگرد نفوذ در ناخودآگاه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
ظلم ستیزی دین اسلام و دفاع از حقوق مستضعفان، همواره برای غرب هزینه های سنگینی داشته است. طی سال های اخیر، که متأثر از انقلاب اسلامی ایران، موج بیداری اسلامی در جهان ایجاد گردیده، به صورت مضاعف وجود اسلام برای مستکبران جهانی غیرقابل تحمل شده است. ازاین رو، استکبار جهانی سعی کرده تا از راه های گوناگون، به ویژه از طریق سینما و صنعت فیلم و با محوریت سینمای جهان گستر « هالیوود»، ضرباتی بر اعتبار و جایگاه قدسی این دین آسمانی و هویت مسلمانان وارد کند. هالیوود با تمرکز بر ضمیر ناخودآگاه و شرطی سازی ذهن، ذائقة مخاطبان را به پذیرش باور ها، ارزش ها و آرمان های مطلوب خود، به عنوان گفتمان غالب، و مخدوش ساختن آموزه ها و ایدئولوژی های ناهمسو با منافع استکبار جهانی، ترغیب و تشویق می کند. موضوع این نوشتار برجسته ساختن خصومت بیش از صد سالة آمریکا با اسلام و مسلمانان، از طریق سینمای هالیوود با استفاده از شرطی سازی منفی اذ هان مخاطبان جهانی و نفوذ تدریجی در ناخودآگاه آنهاست. این مهم با روش نشانه شناسی و تحلیل محتوای مجموعه ای از فیلم های شناخته شده و پرآوازة منتخب در حوزه اسلام ستیزی صورت گرفته است. در این نوشتار، به شیوة استفاده عملی هالیوود از فن «تداعی معانی» و «شرطی سازی» در ایجاد اسلام هراسی، بیشتر توجه شده است.
هالیوود و بازنمایی ایران هراسی در تحلیل واقعة 13 آبان (تحلیل فیلم «آرگو»)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
رسانه ها امروزه تلاش می کنند که آنچه را می خواهند بازنمایی کنند، نه آنچه حقیقت دارد. بنابراین، وجود شکاف میان واقعیت و آنچه در رسانه ارائه می شود، سبب شده است تلاش های بسیاری برای توصیف و تبیین چگونگی و چرایی شکل گیری بازنمایی رسانه ای از جهان خارج صورت گیرد. این مقاله به بازنمایی ایران هراسی در سینمای هالیوود پرداخته و تلاش کرده است با روش نشانه شناسی جان فیسک به نقد و بررسی فیلم سینمایی آرگو، که جایزة «اسکار» 2013 را گرفته، بپردازد. نتیجه ای که حاصل شده این است که فیلم مزبور به تحریف فرهنگ و رفتار ایرانیان و حقیقت واقعة 13 آبان 1358 پرداخته و تلاش کرده است مردمان ایران را مردمانی خشن، غیرمنطقی و نیمه وحشی نشان دهد. این مقاله به بررسی رمزگان اجتماعی و فنی و ایدئولوژیک نهفته در این فیلم پرداخته است.
بازنمایی ایران و ایرانیان در هالیوود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به دلیل ماهیت فرهنگی و سیاسی انقلاب، نگاه غرب به ایران در مقایسه با گذشته، بسیار تغییر کرد. رسانه های غربی به پیروی از سیاست های حاکم بر آنها، رویکرد متفاوتی نسبت به ایران اتخاذ کردند که در آثار به نمایش درآمده درباره ایران، مشهود است. فیلم های سینمایی و مستند ساخته و پخش شده در خصوص کشور ما تصویری خاص از ایران و ایرانیان ارائه می دهد.
در این مقاله تلاش شده است با مطالعه و بررسی 5 فیلم سینمایی هالیوود که طی سه دهه گذشته، درباره ایران ساخته شده، چگونگی تصویرپردازی از ایران و ایرانیان در هالیوود، بازخوانی شود. برای این منظور، از روش ت حل یل ن شان ه شناختی در بررسی فیلم های سینمایی مورد نظر استفاده شده است. پنج فیلم منتخب برای این تحلیل، از شناخته ش ده ترین و تأثیرگذارترین فیلم ها درباره کشور ما به شمار می روند. مطالعه حاضر نشان می دهد که به منظور ایجاد تمایز بین خود و دیگران (ایرانیان) در فیلم های سینمایی هالیوودی، انگاره ها و کلیشه های شرق شناسانه در تصویرپردازی از ایران و ایرانیان، به نحوی جدی و پررنگ به کار گرفته شده اند.
اسلام هراسی و ایران هراسی در سینمای هالیوود؛ تحلیل فیلم سینمایی «غیرقابل درک»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در پی آن است که با رویکرد تحلیل گفتمانی فوکو، تقابل گفتمانی غرب با اسلام و ایران را در عظیم ترین صنعت فرهنگی آمریکا یعنی هالیوود نشان دهد. از این رو به تحلیل تبارشناسانه گفتمان اسلام هراسی و ایران هراسی با رویکرد تحلیل گفتمانی فوکو پرداخته می شود و سپس با کاربست همین رویکرد، بازنمایی این گفتمان در فیلم سینمایی «غیرقابل درک» (گرگورجردن،2010) - که یکی از برجسته ترین فیلم های سینمایی هالیوود در موضوع تقابل گفتمانی غرب با اسلام و ایران است - مورد تحلیل قرار می گیرد. این فیلم، خواسته های به حق ملل مسلمان را در قالب درخواست های تروریست مسلمانی قرار می دهد که 3 عدد بمب اتمی را در نقاط مختلف آمریکا کار گذاشته است. تحلیل این فیلم می تواند چشم انداز مناسبی از آنچه که تحت عنوان اسلام هراسی و ایران هراسی در رسانه های غربی وجود دارد، ارائه دهد.
هالیوود و اسلام هراسی در دیپلماسی رسانه ای ایالات متحده امریکا پس از 11 سپتامبر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیپلماسی رسانه ای به عنوان یکی از شاخه های دیپلماسی عمومی ابزار موثر اعمال سیاست خارجی به حساب می آید؛ در این میان ایالات متحده پس از جنگ جهانی دوم بواسطه توانایی هژمونیک در صنایع فرهنگی – رسانه ای به طور گسترده ای به بسط نفوذ قدرت نرم خود در سراسر جهان از یکسو و تخریب و دشمن سازی ازایدئولوژی ها و فرهنگ های رقیب از جمله اسلام از سوی دیگرمبادرت نموده است. در این نوشتار که با بهره گیری از رویکرد توصیفی – تحلیلی به رشته تحریر در آمده است و با در نظر گرفتن آنکه دیپلماسی رسانه ای ایالات متحده پس از وقوع یازده سپتامبر دچار تغییراتی در اولویت بندی های شناسایی مفهوم دشمن نسبت به دوره جنگ سرد گردیده، فرضیه محوری بر این اساس است که این ابرقدرت در کنار بهره گیری همه جانبه از ابزار های قدرت سخت، پس از یازده سپتامبرکوشیده است تا به موازات بکارگیری سایر حربه ها علیه جهان اسلام و کشورهای اسلامی ساختار شکن همچون جمهوری اسلامی ایران، از هالیوود بر مبنای بازتعریف وخلق دشمنی جدید در قالب های چون «بنیادگرایی اسلامی»، «اسلام هراسی»، «تروریسم» و «ایران هراسی» بجای دشمن قدیمی «کمونیسم» در دوره جنگ سرد استفاده نماید
تحلیل انیمیشن های هالیوودی با رویکرد تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه یکی از تأثیرگذارترین و پرطرفدارترین تولیدات رسانه ای در دنیا، از نظر اثرگذاری بر تربیت کودکان و نوجوانان، تولیدات سینمایی انیمیشن، به ویژه انیمیشن های هالیوودی است. از زمانی که انیمیشن های سینمایی سه بعدی به وجود آمده اند، این نوع تولیدات در محتوا نیز دستخوش تحولات زیادی شده و مفاهیم و محتوای آن ها به ویژه از جنبه تربیتی، به طور محسوسی ارتقا یافته است. در این مقاله، با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی، محتوای این انیمیشن ها بررسی شده است. در این راستا شش انیمیشن «عصر یخبندان»، «پاندای کونگ فوکار»، «یخ زده»، «شجاع»، «راتاتویل» و «هر کسی قهرمان است»، تحلیل، و کدهای معنایی و در پی آن، مضمون های هریک از آن ها استخراج شده است. در ادامه مضمون های موجود در قالب مفاهیم دسته بندی شده اند که منجر به استخراج 26 مفهوم از آن ها شده و اثرات تربیتی این مفاهیم نیز در سه سطح، بررسی شده اند. از مهم ترین مفاهیم یافت شده می توان به نسبیت در ارزش ها، تقدس زدایی، تأکید بر جایگاه مهم خانواده، درونی بودن رشد و پیشرفت، لزوم باور به کاری که باید انجام شود، و... اشاره کرد. درنهایت نیز تأثیر مفاهیم سطح های گوناگون از نظر اثرات مثبت و منفی و نیز ابعاد نظری و عملی، بررسی و مقایسه شده است.
بازنمایی اسطوره اتوپیا در سینمای معاصر هالیوود (نشانهشناسی فیلم های «آواتار»، «بهشت» و «سرزمین فردا»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال سوم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۲
130-166
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش شناخت نحوه بازنمایی و برساخت اسطوره اتوپیا در تولیدات سینمای هالیوودی مرتبط است. روش به کار گرفته شده در آن نیز روش نشانه شناسی است. در این پژوهش از میان تمام فیلم های با موضوع آرمان شهر در هزاره جدید، سه فیلم تأثیرگذار که هرکدام نوعی خاصی از آرمان شهر محسوب می شوند، به عنوان نمونه انتخاب شدند و مورد تحلیل قرار گرفتند. هر یک از این فیلم ها معنای منسجم و یکسان را در قالب متن و زمینه ها و عناصر بصری متفاوت در لوای نوعی خاصی از اتوپیا مطرح کردند. مثلاً اتحاد و نفی فردگرایی در فیلم آواتار در یک نسبت همنشینی با قبیله، طبیعت و روح حاکم بر طبیعت نشانه گذاری شده است که در آن آرمان شهر، زندگی طبیعی همراه با اتحاد مردم و مسئولیت پذیری و رابط صمیمی به تصویر کشیده شده است. آرمان شهر به تصویر کشیده شده در فیلم بهشت نیز به آرمان شهر کارل مارکس و جامعه کمونیستی می پردازد که در آن انقلاب طبقه کارگر درنهایت باعث برچیده شدن تضاد طبقاتی و یکسان شدن افراد در قبال دسترسی به منابع و رفع تبعیض می شود؛ فیلم سرزمین فردا نیز نمودی از آرمان شهری است که اتین کابه به تصویر می کشد و نشان از تفریحگاه هایی دارد که دیزنی لند برای سرگرمی مردم و جذب مخاطبان به سمت هالیوود در نظر گرفته است.
آینده فعالیت های رسانه های غرب در مواجهه با اسلام با تأکید بر سینمای هالیوود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال یازدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۴۱
163-198
حوزه های تخصصی:
با ظهور انقلاب اسلامی ایران و گرایش های عمیق اسلامی در سطح دنیا به خصوص پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و زوال مارکسیسم، «اسلام» از گسل های اساسی در برابر هژمونی ایالات متحده، شناخته و معرفی شده است. هم زمان با طرح مسئله اسلام در غرب، شاهد هستیم که در رسانه های این کشورها نیز پروژه های عظیم اسلام هراسی؛ خصوصاً در فیلم های سینمایی هالیوود به اجرا درمی آید. یکی از اصلی ترین راهکار های مقابله با این شرایط، بهره گیری از ظرفیت های رسانه های داخلی ایران است که لازم است با تجهیز به سلاح دانش، فنّاوری و بصیرت اسلامی به مبارزه در این عرصه برخیزند. در این راه می توان با کسب تصویری مناسب از رویداد های ممکن در آینده، در جهت برنامه ریزی های مناسب و ارائه راهکار های مقابله گام برداشت. این پژوهش با به کارگیری روش سناریوپردازی با رویکرد عدم قطعیت بحرانی و استفاده از نرم افزار میک مک، به دنبال بررسی آینده های بدیل فعالیت های سینمای هالیوود در حوزه دین اسلام است. براساس نتایج به دست آمده دو پیشران دکترین امنیت ملی آمریکا و جهانی شدن، دارای بیشترین عدم قطعیت می باشند و از تقاطع آنها در دو محور، چهار سناریو (سناریوی تروریست ها، سناریوی جهان سومی ها، سناریوی جهانی شده ها، سناریو غیرخودی ها) در مورد آینده های بدیل سینمای هالیوود در حوزه اسلام ایجاد می شود.
بررسی نقش هالیوود در تشدید ایران هراسی پس از انقلاب اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات میان رشته ای در رسانه و فرهنگ سال هشتم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
173 - 197
حوزه های تخصصی:
موضوع مورد بررسی در این پژوهش پدیده ایران هراسی است که در سال های اخیر، دامنه وسیع تری از رسانه ها، از جمله سینما، را در برگرفته است. بررسی فیلم های سینمایی ساخته شده در هالیوود که به نحوی با ایران مرتبط بوده اند نشان می دهد در این فیلم ها ایران به مثابه «دیگری فرودست» غرب نشان داده شده است.در این راستا فیلم های آمریکایی ساخته شده پیرامون ایران از سال 1979 به بعد و تاثیر آنها بر تشدید ایران هراسی مورد مطالعه قرار گرفت و سه فیلم «آرگو»، «سنگسار ثریا» و «بدون دخترم هرگز» با روش تحلیل محتوای کیفی مطالعه شدند و از تلفیق سه دیدگاه نظریِ: بازنمایی، مطالعات پسااستعماری و نظریه شرق شناسی نیز برای پایه تحلیل استفاده شد، تا به این پرسش پاسخ دهد که «نقش هالیوود در تشدید ایران هراسی پس از انقلاب اسلامی ایران چگونه بوده است؟».نتایج و دستاوردهای بدست آمده حاکی از تأیید فرضیه پژوهش است هالیوود با تصویرسازی منفی از جمهوری اسلامی نقش بسزایی در تشدید ایران هراسی داشته است.
بررسی چگونگی ترویج پاگانیسم در فیلم های ابرقهرمانی بوسیله استریوتایپ سازی از رنگ ها (طی سال های 1989 تا 2012، با تاکید بر سری فیلم های بتمن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال یازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲۲)
55 - 62
حوزه های تخصصی:
هالیوود همواره، نماینده تفکر غربی بوده است و سعی نموده، تا برای اشاعه فلسفه ماده گرایانه اش، از ترویج پاگانیسم استفاده نماید. در این میان، فیلم های ابرقهرمانی یکی از بهترین ابزارها، می باشند؛ زیرا محبوبیت گسترده آن ها، سبب انتقال راحت تر پیام ها می گردد. یکی از تکنیک های مورد استفاده در این راه، استریوتایپ سازی از رنگ ها می باشد. با دقت در ظاهر ابرقهرمانان هالیوودی مشاهده می نماییم که این شخصیت ها، اغلب با لباس هایی به رنگ قرمز، آبی و زرد معرفی می شوند. ابرقهرمانانی که ادعای دفاع از آزادی های اجتماعی را دارند و در برابر دشمنانی می ایستند که تفکراتی مذهبی دارند و با ظاهری به رنگ های سبز، قهوه ای و بنفش به نمایش در می آیند. بدین شکل، مخاطب با دیدن رنگ هایی خاص و مراجعه به ضمیر ناخودآگاهش، به نوعی پیش داوری دست زده و هر آن که را به عنوان مثال با لباس سبز ببیند، دشمن پنداشته و شنل و یونیفورم قرمز را نماد یک نجات دهنده می پندارد. این تحقیق نیز با هدف شفاف سازی برای فعالان عرصه سینما، ابتدا، به روش توصیفی، پاگانیسم و تاریخچه ابرقهرمانان را بررسی می نماید و سپس به تحلیل و اثبات چگونگی استریوتایپ سازی رنگ ها می پردازد.
تحلیل انتقادی کتاب بازنویسی فیلم نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال نوزدهم مرداد ۱۳۹۸ شماره ۵ (پیاپی ۶۹)
117-136
هدف کتاب بازنویسی فیلم نامه این است که خوانندگانش را یاری دهد تا مهارت های خود را برای بیان داستانی دراماتیک و گیرا پرورش دهند. در این راستا، نویسنده با توضیح ساختار داستان مبتنی بر سه پرده درام، نقاط عطف و نقطه اوج، و پرداخت شخصیت خواننده را با مسائل اساسی بازنویسی فیلم نامه آشنا می کند؛ اما تمامی تلاش نویسنده به منظور منافع تجاری و کسب درآمد از فیلم نامه است. نظام ارزش گذاری او فروش فیلم و مبنای کار او فقط سینمای تجاری هالیوود است. این در حالی است که قید بررسی سینمای امریکا در هیچ کجای کتاب دیده نمی شود.تقلیل سینمای جهان به سینمای هالیوود، مبناقراردادن ساختار سه پرده ای، و نادیده انگاشتن دیگر ساختارهای بدیل در تمامی امور فیلم نامه از مشکلات محتوایی کتاب به شمار می آیند. این مقاله درصدد است با ارائه بدیل هایی که نگارنده از اشاره به آن ها خودداری کرده است به نقد کتاب حاضر بپردازد. این نقد در سطح روایت، سینمای هالیوود، تجاری سازی فیلم نامه، و مبحث فرم و ساختار انجام می گیرد.
سینمای آمریکا در مواجهه با فرهنگ و تاریخ ایران(مطالعه موردی سینمای تقلیل گرایانه)
متفکران زیادی از جمله ادوارد سعید، سعی در کالبدشکافی نگاه تحقیرآمیز غرب به دیگر فرهنگ ها را داشته اند و علت هایی را نیز در کتاب ها و مقاله هایشان ذکر کرده اند اما دایره بررسی آنها کلی تر بوده است. آنچه محقق سعی کرده است در این تحقیق به آن بپردازد تجزیه و تحلیل فیلم هایی است که سینمای هالیوود درباره تاریخ و فرهنگ ایران ساخته و در آن ها نگاهی تحقیر آمیز یا واژگونه به این کشور داشته است. در این تحقیق شیوه گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای - تحلیل محتوا، روش تحقیق کیفی و در تحلیل اطلاعات نیز از روش توصیفی - تحلیلی استفاده شده است. چارچوب نظری این تحقیق نظریه پسااستعمارگرایانه ادوارد سعید و بسط نظریه تقلیل گرایانه در رسانه ی سینما بوده است. در اکثر این فیلم های تولید شده، کلیشه هایی به عنوان واقعیت از سرزمین های شرقی به مخاطب جهانی نشان داده شده است که بعد از مدتی مخاطب عام این گونه فیلم ها، این گونه کلیشه ها را پذیرفته اند و آن را تنها واقعیت موجود تلقی کرده اند. کشورهایی نیز که مورد هجمه هالیوود قرار گرفته اند، قدرت رویارویی آن را نداشته اند که فیلم هایی تولید کنند که واقعیت فرهنگی و تاریخی سرزمین شان را به جهان بشناسانند. در این تحقیق علت کلیشه پردازی هالیوود درباره سرزمین های شرقی به طور عام و ایران به طور خاص بررسی شده است و محقق بر این باور بوده است که نگاه کلیشه پرداز هالیوود، نشأت گرفته از نقاشان اورینتالیستی است که نگاره هایی از شرق بدست داده اند. در بسیاری از موارد عدم شناخت فیلمساز و فیلمنامه نویس از سرزمین شرقی که فیلم درباره آن است باعث شده فیلم نگاهی غلط و آکنده از اشتباهات تاریخی را در معرض دید مخاطب جهانی بگذارد. در این تحقیق ریشه های دید تقیل گرایانه هالیوود به ایران و فرهنگ و تاریخ این کشور بررسی شده است و با نشان دادن ساختارهای خشکی که هالیوود به عنوان مظروف برای ریختن حقیقیت در آنها استفاده کرده، سرچشمه دید تقلیل گرایانه تحلیل شده است. آنچه از نتیجه این تحقیق بدست آمده، این است که علت ساخته شدن انبوهی از فیلم های اهانت آمیز هالیوودی درباره شرق به طور عام و ایران به طور خاص می تواند عوامل گوناگونی را شامل شود، از کلیشه هایی که سالیان سال است هالیوود برای جهت دادن به دیدگاه مخاطب عامه غربی درباره شرق استفاده کرده است تا دیدگاه های آنها را به سمت ایدئولوژی دلخواهش تغییر دهد و در این راستا از همان منابع و آثاری استفاده کرده که مستشرقین و نقاشان اورینتالیستی شرق را با آنها معرفی کرده اند. همچنین هالیوود با دیدی تقلیل گرایانه از ساختارهای داستانی بهره برده است که محتوا را به سطح نازلی از حقیقت فرو کاسته تا بتواند آگاهی واژگونه و جهت گیرانه از شرق ارائه دهد.
عدم تغییر در هالیوود، زمانی که همه چیز در تغییر است از نظر استوارت هال
حوزه های تخصصی:
مطالعه استوارت هال در مورد فرهنگ، نمایش، ایدئولوژی و برتری، هالیوود را به عنوان یک موسسه فرهنگی قلمداد مینماید که اطلاعات مربوط به ارزشها و هنجارهای جامعه آمریکا را درونسازی و سپس برونسازی مینماید. مباحثات کنونی در مورد تنوع و تفاوت در هالیوود گویای تعارضهای اجتماعی وسیعتر هستند. در مطالعه تجربی حاضر در بین سالهای 2015-2014 ، اخبار مربوط به هالیوود با محوریت موضوع زیر مورد بررسی قرار گرفتند: فقدان تنوع در محصولات سینمایی/تلویزیونی و در عین حال گرایش روز افزون تلویزیون به سمت تنوع )عدم حضور اقلیتهای قومی و نژادی در برنامههای سینمایی و تلویزیونی و در عین حال گرایش روز افزون به نمایش این افراد در صفحه نمایش(. به این ترتیب سه چارچوب استدلالی زیر مشخص شدند: استثناگرایی هالیوود، ضرورت اقتصادی و نژاد پرستی و جنسیت گرایی نهادی. در نهایت با استناد به سریال East los High ساخته Hulu تحول دیجیتالی در تلویزیون و مدلهای نوآورانه در تولید و عرضه مورد بررسی قرار گرفت.
رهیافت های عملیات روانی آخرالزمانی سینمای هالیوود با رویکرد مهدویت ستیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
هالیوود مهم ترین مرکز فیلم سازی در دنیا و یکی از مؤثرترین عناصر فرهنگی صادراتی ایالت متحده امریکا به جهان خارج است. براساس پروتکل سیزدهم دانشمندان صهیونیسم «ما باید مردم را با وسایل و راه های گوناگون به لهو و لعب بکشانیم. پس از آن، مردم به تدریج نعمت اندیشه آزاد و مستقل را از دست می دهند و همگی با ما هم صدا می شوند؛ زیرا پس از آن، ما تنها اعضای جامعه ای هستیم که شایستگی ارائه برنامه های فکری جدید را داریم و آنها پیرو ما می شوند.» هالیوود با بهره گیری از جذابیت های فنی و محتوایی نقش مهمی در زمینه سازی و جاانداختن فرهنگ و ایدئولوژی غربی و از جمله طرح موضوع «پایان دنیا» دارد وسعی می کندبا استفاده از عناصر تخیل، هیجان و شگفتی در سینمای هالیوود به بیننده بقبولاند که آینده جهان همان گونه خواهد بود که آنها به تصویر می کشند. از این رو، یکی از موانع قدرتمند در مقابل خود را مهدویت می داند و می کوشد با به کارگیری شیوه های عملیات روانی، از نگرانی خود (جهانی شدن تفکر مهدویت) بکاهد. در این مقاله، نگارنده به منظور شناخت شیوه های مذکور با مطالعه موردی فیلم سینمایی «آواتار» ساخته جیمز کامرون به بررسی فیلم، تحلیل محتوا و تحلیل گفتمان حاکم بر آن پرداخته است. نتایج بررسی ها نشان داد که از مهم ترین رهیافت های اصلی عملیات روانی سینمای هالیوود، تبلیغ دین نوین جهانی و القای منجی بودن امریکاست که با به کارگیری شیوه های مختلف آنها را القا می کند.
تحلیل ساختاری الگوی فرهنگی روایت در فیلم های دادگاهی هالیوود و سینمای ایران از جنبه قانون گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۴ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۵
133 - 188
حوزه های تخصصی:
موضوع پژوهش پیش رو، بررسی الگوی کلی روایت در فیلم های دادگاهی«کیفری جنایی» از منظر فرهنگی و روش آن تحلیل روایت در فیلم های فوق الذکر است. بدین منظور از نظریات بازتاب و ساختارگرایی به منظور بنیان هایی استفاده شده است که می توانند نحوه و معنای چینش روایت را توضیح دهد. مدل اتخاذشده برای تحلیل ساختاری روایت، مدل ویکتور ترنر است که روایت را به چهار مقطع «نقض قاعده»، «بحران»، «چاره اندیشی» و «بازادغام»(نتیجه چاره اندیشی) تقسیم می کند. در «سینمای هالیوود»دوازده فیلم و در «سینمای ایران» نیزدوازده فیلم با این مدل تطبیق داده شده اند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که «سینمای هالیوود» ساختار یکدستی از روایت های دادگاهی ارائه می دهد که مبتنی برقانون محوری است؛ بدین معنا که این روایت ها با تأکید بر مقطع چاره اندیشی، دادگاه را نهاد صالح حل بحران به تصویر کشیده اند. در مقابل، «سینمای ایران» از ارائه روایت دادگاهی منسجم و قانون مدار ناتوان بوده است. سینمای ایران با تکیه بر قدرت مقطع بحران، یا همچون سینمای قبل انقلاب، به دادگاه و فرایند دادرسی کیفری قدرتی ناچیز داده است و همچون سینمای بعد انقلاب، دادگاه را نهاد ناشایست تحقق عدالت به تصویر کشیده است. به این ترتیب به نظر می رسد که علت عمده قانون مدار نشدن روایت در فیلم های ایرانی و عدم شکل گیری ژانر دادگاهی در سینمای ایران، حاکی از عدم باور به کارکرد نهاد دادگاه بوده است تا مواردی از قبیل ضعف فیلم نامه های دادگاهی یا ناتوانی از اقتباس مناسب فیلم های هالیوودی.
هنر و سیاست و اقتصاد در جنگ نرم ضد ایران؛ نمونه مطالعاتی: هالیوود (2016 – 1979)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال ششم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
1 - 35
حوزه های تخصصی:
از زمان پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1979 و به ویژه بعد از فروپاشی اردوگاه اتحاد جماهیر شوروی، جمهوری اسلامی ایران به دشمن اصلی ایالات متحده در منطقه ی خاورمیانه تبدیل شد. از آنجا که سکانداران کاخ سفید به این باور رسیده اند که دوره ی تاثیر گذاری و ایجاد تغییرات مورد نظر از طریق إعمال پارامترهای سخت اقتصادی یا نظامی سنتی به سر آمده است، از همین رو به بهره گیری از آنچه جوزف نای آن را "قدرت نرم" نامید و در دو دهه ی گذشته به گفتمانی اساسی در محافل فکری تبدیل شده است روی آوردند. در واقع ایالات متحده ی آمریکا ستون فقرات جنگ نرم خود را بر محور تخریب چهره ی ایران در نزد افکار عمومی جهانی متمرکز ساخته است و در این میان فیلم های آمریکایی به سان اسب معروف تروا، به بازیگری کلیدی برای تحقق این هدف و تاثیر گذاری بر اندیشه و تفکر کشورها و ملل مختلف تبدیل شده است. پژوهش پیش رو از سویی به ریشه های نزاع ایران و آمریکا می پردازد و از سوی دیگر با تمرکز بر کارکرد سینما و هالیوود که به سان دو بال هسته ای جنگ نرم آمریکا، تاثیرات بی سابقه و مخربی بر کشورها و ملل مختلف از خود بر جای می گذارد ابزارهای مورد استفاده در این جنگ را مورد بررسی قرار داده است. در این راستا نویسندگان مقاله 25 فیلم درام آمریکایی را که در فاصله ی سال های 1979 تا 2016 با موضوع تاریخ معاصر ایران و تاریخ قدیم امپراطوری آن بر روی پرده رفته اند را مورد مطالعه و ارزیابی قرار داده اند. این پژوهش همچنین ارتباط میان هالیوود و هیمنه ی (هژمونی) فرهنگی و سیاسی موجود در تولیدات ایدئولوژیزه شده، و نیز ارتباط میان آن و بازارهای مالی در زمینه ی تجارت و رفاه طلبی ایدئولوژیزه شده را از نظر دور نداشته است و آمار و ارقام جامعی از میزان فروش و سود این فیلم ها در گیشه ی سینماهای جهان و خاورمیانه ارائه می نماید. از دیگر سو نگارندگان، به نوع جهت گیری این فیلم ها در انتخاب موضوعات و مضامین فرهنگی و سیاسی مرتبط با جمهوری اسلامی ایران مانند: حمایت از تروریسم، نقض دمکراسی، و نقض حقوق بشر نیز توجه داشته اند. این پژوهش در پایان چشم انداز جامعی از جنگ نرم کنونی ضد ایران، ارائه و راهکارهای عمل گرایانه برای مواجهه با آن پیشنهاد می دهد.
بررسی جایگاه سینمای هالیوود در دیپلماسی رسانه ای آمریکا: بازنمایی، هژمونی فرهنگی و پیشبرد اهداف سیاست خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره پنجم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۱۶
117 - 141
حوزه های تخصصی:
در سالیان اخیر ، تاکید بر مفاهیمی چون دیپلماسی رسانه ای، قدرت نرم ، جنگ نرم و امثال آن در ادبیات سیاسی افزایش قابل توجهی داشته است در این زمینه علاوه بر مجموعه ای از نشست ها و سخنرانی ها، مکتوبات زیادی نیز به تحلیل و مداقه در پیشبرد اهداف و نیات سیاست خارجی آمریکا در منطقه، از طریق دیپلماسی رسانه ای پرداخته اند. در این میان ، به نظر می رسد در اغلب آثاری که در این زمینه موجود می باشند ، مقوله بازنمایی که از پشتوانه نظری بسیطی در میان نظریه پردازان سیاست بین الملل برخوردار است مورد غفلت واقع گردیده است .این مقاله به دنبال پاسخ به این پرسش است که هالیوود به عنوان یکی از ابزار های دیپلماسی رسانه ای آمریکا بر اساس کدام مبنای نظری به پیشبرد سیاست خارجی آمریکا کمک می کند؟ فرضیه مقاله حاضر نیز بر این اساس است که بازنمایی را می توان به عنوان حلقه مفقوده نظری بین دیپلماسی رسانه ای و پیشبرد سیاست خارجی به حساب آورد .از میان رسانه های آمریکا در این پژوهش ،هالیوود به عنوان مورد مطالعه ای در نظر گرفته شده است .همچنین تمرکز زمانی بر دوران جنگ سرد می باشد.