فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۷٬۹۰۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به نوآوری و بهینه سازی ارائه خدمات در مخزن کتابخانه، جهت سهولت در بازگرداندن و چیدن دقیق کتاب، همراه با حفاظت و نگهداری منابع می پردازد. در این راستا، ارزیابی از ابزار ابداعی جاینمای کتاب در کتابخانه ها انجام شده است.روش: برای نیل به هدف، از روش تجربی و از نوع پژوهش های کاربردی استفاده شده است. با توزیع دو نوع پرسشنامه «پیش آزمون» و «پس آزمون» در دو مرحله و به فاصله زمانی دو ماه، بین 50 نفر از کارکنان شاغل در مخزن کتابخانه های هدف، در بازه زمانی آذر 1399 تا بهمن 1400 اجرا و گردآوری اطلاعات انجام شد. جامعه هدف شامل 10 نمونه از کتابخانه های مطرح سطح شهر تهران است که دارای بخش های مشابه و هم ردیف هستند و به صورت هدفمند انتخاب شده اند. بر همین اساس تعداد پنجاه عدد از «دستگاه جاینمای کتاب» تولید و به مدت 60 روز کاربرد آن ها آزمون شد. مؤلفه های اصلی پژوهش حاضر در ارتباط با میزان اثربخشی استفاده از دستگاه جاینما نسبت به حل مسائل و مشکلات مخزن کتاب جهت: کاهش صرف وقت، کاهش میزان به هم ریختگی منابع، مقدار استهلاک منابع، کاهش میزان محو شدن جای کتاب و مواد آرشیوی و میزان افزایش دقت در چیدمان دقیق منابع است. داده های پرسشنامه با استفاده از طرح گروه گواه و آزمون طیف لیکرت انجام گرفت. پایایی پژوهش با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ بالاتر از 7/0 تائید شده است. سپس پاسخ ها با استفاده از اکسل و نرم افزار اس. پی. اس. اس. انجام و مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.یافته ها: نتایج نشان دادند که بیش از 71% از جمعیت آماری پژوهش نسبت به تأثیر کاربرد دستگاه جاینما بر کاهش استهلاک کتاب در مخزن کتابخانه را مؤثر می دانند. همچنین، استفاده از دستگاه جاینما باعث برطرف شدن 98% از مشکلات جابجایی و اشتباه چیده شدن کتاب در مخزن شده است. افراد با آزمون دستگاه جاینما اظهار کردند که 87% از آن ها معتقدند که صحیح و دقیق چیدن کتاب بر روی قفسه، باعث صرفه جویی در زمان و افزایش سرعت کار خواهد شد. همچنین، 96% از افراد حجم نمونه معتقدند در هنگام بازگرداندن کتاب با مشاهده چراغ چشمک زن دستگاه جاینمای کتاب، سرعت کار افزایش یافته و توجه کتابداران به آن جلب می شود.نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که هیچ یک از کتابخانه های موردمطالعه از هیچ نوع ابزاری به عنوان جاینما بهره مند نیستند و چیدن کتاب ها هم اکنون توسط کتابداران انجام می شود. 90% از افراد نمونه، استفاده از دستگاه جاینمای کتاب را کاربردی ارزیابی کرده اند که نشان از کارآمدی این دستگاه در محیط کتابخانه ها بوده است. به طورکلی، دستگاه جاینما نمونه ای از نوآوری و خلاقیت است که در مخازن کتابخانه ها می تواند کاربرد داشته باشد و به بهبود کارایی و کارآمدی مدیریت منابع در کتابخانه ها کمک کند.
تدوین و اعتباریابی مقیاس کاربردپذیری روابط معنایی در بازیابی اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: اگر یک نظام بازیابی اطلاعات برای واسط ه ای کاربری خود، طراحی مناسبی داشته باشد، حوادث و اتفاقات ناخواسته و همچنین زمان مورد نیاز برای یادگیری نحوه کار با نظام کاهش می یابد و به افزایش کاربردپذیری منجر می شود. بنابراین، یافتن شیوه هایی که به توسعه بهتر بازیابی اطلاعات منجر شود، حائز اهمیت فراوانی است. پژوهش حاضر با هدف تدوین و اعتباریابی مقیاس کاربردپذیری روابط معنایی در بازیابی اطلاعات انجام شده است.روش پژوهش: برای انجام این پژوهش، از روش ترکیبی با طرح اکتشافی مدل توسعه ابزار استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش در بخش کمی، کلیه کتابداران کتابخانه های مرکزی دانشگاه های علوم پزشکی کشور با جامعه آماری 280 نفر بود که با استناد به فرمول کوکران 163 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در بخش کیفی حجم نمونه شامل 15 نفر از متخصصین کتابداری و اطلاع رسانی مشغول به خدمت در کتابخانه های دانشگاه های علوم پزشکی کشور بود که به روش غیراحتمالی هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها در بخش کیفی از مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. روایی و پایایی ابزار پژوهش در هر دو بخش کیفی و کمی بررسی و مورد تأیید قرار گرفت. برای تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش داده بنیاد و در بخش کمی از روش تحلیل عامل تأییدی استفاده گردید و داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS 22 و PLS 3.8 تجزیه و تحلیل شد.یافته ها: نتایج بخش کیفی و کمی پژوهش نشان داد که ابزار تدوین شده جهت کاربردپذیری روابط معنایی در بازیابی اطلاعات از پنج مؤلفه (وجود ابهام معنایی، سیستم های جستجوی معنایی، ابهامات ماشینی، تدوین راهبرد در سیستم های بازیابی اطلاعات و بهره گیری از فرایندهای کیفیت بخشی) با 30 گویه تشکیل شده است که با توجه به نتایج تحلیل عاملی، بیشترین بار عاملی مربوط به مؤلفه تدوین راهبرد در سیستم های بازیابی اطلاعات بود که در 6 گویه تدوین گردید و کمترین بار عاملی مربوط به مؤلفه بهره گیری از فرایندهای کیفیت بخشی بود که در 4 گویه تدوین گردید. بیشترین ضریب پایایی ترکیبی مربوط به مؤلفه ابهام معنایی و کمترین ضریب پایایی ترکیبی مربوط به مؤلفه تدوین استراتژی در سیستم های بازیابی اطلاعات بود. همچنین، نتایج تحلیل عامل تأییدی نشان داد که ابزار تدوین شده پژوهش از برازش بسیار مطلوبی برخوردار است.نتیجه گیری: پرسشنامه طراحی شده در این مطالعه می تواند به عنوان ابزار مناسبی برای سنجش کاربردپذیری روابط معنایی در بازیابی اطلاعات در کتابخانه ها مورد استفاده قرار گیرد.
Comparative Analysis of Evaluation of Business Process Management Regarding Digital Transformation Using the COCOSO Method(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه پردازش و مدیریت اطلاعات دوره ۴۰ زمستان ۱۴۰۳ ویژه نامه انگلیسی ۳ (پیاپی ۱۲۲)
167 - 189
حوزههای تخصصی:
Nowadays, business process management (BPM) contributes to the success of companies by ensuring that their processes are both effective and efficient. A comprehensive description of a business process can serve as a foundation for designing IT systems, ensuring data quality, establishing performance metrics, and implementing processes using Business Process Management Systems (BPMS), among other applications. Currently, many Iranian companies are also interested in evaluating their Business Process Management (BPM) practices. In recent decades, significant advancements in the digital realm have become increasingly vital for companies, making it essential to utilize these developments effectively to impact business processes. Consequently, the current research has ranked BPM measurement methods within the context of digital transformation, employing the COCOSO hierarchical analysis technique in Semnan Industrial Town. In this context, BPM measurement methods and measurement criteria with the digital transformation approach and data quality, are derived from a review of the research literature. Subsequently, an appropriate BPM evaluation method is identified using a multi-criteria decision-making approach. The results of this ranking indicate that BPM measurement models grounded in comprehensive quality management are the most appropriate. Additionally, a sensitivity analysis has been conducted to validate these findings.
تاثیر بلاک چین در افزایش شفافیت و اعتبار شاخص های علم سنجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات کاربردی علم سنجی دوره ۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
99 - 109
حوزههای تخصصی:
هدف: فناوری بلاک چین به عنوان یک پارادایم نوظهور در عرصه فناوری اطلاعات، پتانسیل تحولی عمیقی در حوزه علم سنجی و ارزیابی علمی دارد. در این راستا، پژوهش حاضر به بررسی تأثیر فناوری بلاک چین بر افزایش شفافیت و اعتبار شاخص های علم سنجی پرداخته است.
روش: در پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل اسنادی و در چارچوب نظریه نظام های اطلاعاتی شفاف، قابلیت های بلاک چین در بهبود فرآیندهای ارزیابی علمی مورد مطالعه قرار گرفته است.
یافته ها: بلاک چین قابلیت ایجاد تحول بنیادین در فرآیندهای ثبت، اعتبارسنجی و ارزیابی دستاوردهای علمی دارد. مهم ترین دستاورد این فناوری، ایجاد زیرساخت غیرمتمرکز و تغییرناپذیر برای مدیریت اطلاعات علمی است. از طریق مکانیزم توافق توزیع شده و رمزنگاری پیشرفته، بلاک چین امکان ثبت دقیق و غیرقابل تغییر اطلاعات علمی را فراهم می کند. این ویژگی منجربه افزایش قابل توجه شفافیت در ثبت و پیگیری فعالیت های پژوهشی می شود و امکان جعل و دستکاری اطلاعات را به حداقل می رساند. در بُعد اعتبارسنجی، بلاک چین سازوکاری نوین برای تضمین صحّت و یکپارچگی داده های علمی ارائه می دهد. سیستم توکنایز کردن دستاوردهای علمی و ثبت غیرمتمرکز استنادها، امکان رهگیری دقیق مسیر تولید علم را میسر می سازد. این رویکرد می تواند به ایجاد سیستم پاداش دهی عادلانه تر برای محققان و کاهش تبعیض در ارزیابی های علمی کمک کند. محدودیت های مقیاس پذیری، هزینه های بالای محاسباتی، مصرف انرژی و پیچیدگی های فنی ازجمله موانع اصلی گسترش این فناوری هستند.
نتیجه گیری: فناوری بلاک چین می تواند با ایجاد اکوسیستمی شفاف، عادلانه و غیرمتمرکز، اعتماد به نظام علمی را افزایش داده و زمینه ساز تحولی بنیادین در شیوه های سنّتی علم سنجی باشد. پیشنهاد می شود سیاست گذاران و نهادهای علمی، راهکارهای تدریجی برای یکپارچه سازی این فناوری در نظام ارزیابی علمی را مورد توجه قرار دهند.
امکان سنجی پیاده سازی استاندارد بازاریابی و روابط عمومی در کتابخانه های عمومی استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت بازاریابی و روابط عمومی در کتابخانه ها و فقدان جایگاه رسمی از یک سو و تدوین استاندارد جدید کتابخانه های عمومی ایران، هدف پژوهش حاضر بررسی دیدگاه مسئولان کتابخانه های عمومی استان اصفهان درباره امکان پیاده سازی استاندارد بازاریابی و روابط عمومی کتابخانه های عمومی ایران بود. روش: این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی-پیمایشی بود. جامعه آماری مشتمل بر مسئولان کتابخانه های عمومی استان اصفهان (196 نفر) بود. با استفاده از جدول کرجسی و مورگان و با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم، تعداد 127 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته بود و برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از نرم افزار آماری SPSS V.26 استفاده شد. یافته ها: میانگین امکان پیاده سازی استاندارد بازاریابی و روابط عمومی کتابخانه های عمومی ایران از دیدگاه مسئولان کتابخانه های عمومی استان اصفهان، پایین تر از حد میانگین (3) بود و اختلاف میانگین مشاهده شده نیز معنادار است. میانگین مؤلفه های برنامه ریزی، ارزیابی و پشتیبانی نیز همگی پایین تر از میانگین فرضی بود که نشان از وضعیت نامناسب امکان پیاده سازی این مؤلفه ها در کتابخانه های عمومی استان اصفهان دارد. بین نظرات مسئولان کتابخانه های عمومی بر پایه متغیرهای جمعیت شناختی جنسیت، سن، سطح تحصیلات، رشته تحصیلی، شهرستان محل خدمت و سابقه خدمت درباره امکان پیاده سازی این استاندارد تفاوت معناداری وجود نداشت. نتیجه گیری: تاکنون پژوهشی درباره استاندارد بازاریابی و روابط عمومی کتابخانه های عمومی ایران انجام نشده است. نتایج پژوهش حاضر می تواند دستیابی به وضعیت مطلوب را در حوزه بازاریابی و روابط عمومی به منظور جذب مخاطب و تسهیل روابط با جامعه مخاطب بالفعل و بالقوه محقق کند.
شناسایی و اولویت بندی فرصت ها و چالش های هوش مصنوعی در مدیریت دانش بر اساس مدل هیکس با استفاده از روش تحلیل رابطه خاکستری (با تأکید بر چت جی پی تی، چت بارد، چت بینگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به توسعه روزافزون فناوری های نوین، از جمله هوش مصنوعی، هدف این پژوهش شناسایی فرصت ها و چالش های هوش مصنوعی در مدیریت دانش بر اساس مدل چهار مرحله ای «هیکس» است. این پژوهش از حیث هدف کاربردی، از نظر روش پژوهش و گردآوری داده ها توصیفی- تحلیلی از نوع پیمایشی، از نظر داده های گردآوری شده،کمّی بوده و با ابزار پرسشنامه به شناسایی و اولویت بندی فرصت ها و چالش های هوش مصنوعی در مدیریت دانش پرداخته شد. خبرگان مطالعه حاضر، 15 نفر از متخصصان هوش مصنوعی و مدیریت دانش بودند. روش نمونه گیری پژوهش، قضاوتی و حجم نمونه بر اساس اشباع تئوریک انجام شد و معیارهای پژوهش از بررسی مطالعات داخلی و خارجی در زمینه هوش مصنوعی و مدیریت دانش استخراج شد. پژوهش حاضر در سه مرحله اجرا شد: در مرحله اول، شاخص های فرصت ها و چالش های هوش مصنوعی در مدیریت دانش از طریق مرور پیشینه و مصاحبه با خبرگان به دست آمد و بر اساس مدل مدیریت دانش «هیکس» مدل سازی شدند. در مرحله بعد، این معیارها با به کارگیری روش دلفی فازی غربال شدند. سرانجام، چت بات های مورد مطالعه در پژوهش از طریق کلیدی ترین شاخص ها با کاربست روش تحلیل رابطه خاکستری اولویت بندی شدند. بر اساس یافته های پژوهش مشخص شد که در مقوله فرصت های هوش مصنوعی در مدیریت دانش پانزده شاخص (4 شاخص در خلق دانش، 3 شاخص در اشتراک دانش، 5 شاخص در ذخیره و بازیابی دانش، و 3 شاخص در به کارگیری دانش) و در مقوله چالش ها چهارده شاخص (3 شاخص در خلق دانش، 3 شاخص در اشتراک دانش، 3 شاخص در ذخیره و بازیابی دانش، و 5 شاخص در به کارگیری دانش) شناسایی شدند. نتایج نشان داد که در مقوله فرصت ها و هم در مقوله چالش ها، چت بارد در رتبه اول و با اختلاف کم چت جی پی تی در رتبه دوم، و پس از آن چت بینگ در رتبه سوم قرار دارند؛ به طوری که می توان گفت برای بهره گیری از چت بات ها در فرایند مدیریت دانش چت بارد می تواند بهترین گزینه برای استفاده باشد. با این تفاوت که در مقوله فرصت ها رتبه اول نشان دهنده فرصت ها و مزایای بیشتری نسبت به دو چت بات دیگر است و در مقوله چالش ها به همان نسبت چالش ها و مسائل بیشتری را شامل می شود.
طراحی پروفایل کاربردی فراداده ای برای توصیف و سازمان دهی اشیای محتوایی: مطالعه موردی کتابخانه، موزه و مرکز اسناد آستان مقدسه حضرت معصومه (س)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی پروفایل کاربردی فراداده ای برای توصیف و سازمان دهی (پردازش) اشیای محتوایی کتابخانه، موزه و مرکز اسناد آستان مقدسه حضرت معصومه (س) بود. روش پژوهش ازلحاظ هدف، کاربردی بود که با رویکرد تحلیلی انجام شد. جامعه پژوهش مشتمل بر کارمندان بخش سازمان دهی و مدیران کتابخانه، موزه و مرکز اسناد آستان مقدسه و عناصر، خصائص و ویژگی های استانداردهای فراداده ای بافت میراث فرهنگی بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شد. روش گردآوری داده ها، مشاهده ساختارمند و ابزار آن مصاحبه، پرسشنامه و سیاهه وارسی بود. نتایج نشان داد که به منظور توصیف و سازمان دهی (پردازش) اشیای محتوایی کتابخانه، موزه و مرکز اسناد آستان مقدسه نیازمند سه پروفایل کاربردی فراداده ای مجزا برای کتابخانه، موزه و مرکز اسناد است. پروفایل کاربردی فراداده ای طراحی شده برای اشیای محتوایی کتابخانه، موزه و مرکز اسناد به ترتیب دارای 53، 83 و 27 عنصر اصلی و فرعی بود. استاندارد فراداده ای توصیف شی (مُدس)، استاندارد مدیریت مجموعه موزه های بریتانیا (اسپکتروم) و استاندارد بین المللی توصیف آرشیوی (ایساد) دارای بیشترین سهم در پروفایل کاربردی فراداده ای به ترتیب در بافت های کتابخانه، موزه و مرکز اسناد بود. طراحی پروفایل کاربردی فراداده ای موجب توصیف و پردازش مناسب اشیای محتوایی، همگرایی هرچه بیشتر بافت میراث فرهنگی و همچنین مدیریت بهتر فراداده ها خواهد شد. این امر با توجه به بافت و نیازهای بومی انجام می شود و درعین حال موجب افزایش نقاط دسترسی، بازیابی و میانکنش پذیری بیشتر با سایر سامانه های مدیریت اطلاعات و کتابخانه ها خواهد شد.
کاربرد مترادف ها در سرعنوان های موضوعی فارسی و اصطلاح نامه اصفا بر مبنای ابزار واژگانی فارس نت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: ترادف یا هم معنایی از ویژگی های مهم زبان های طبیعی است. ازآنجاکه یک مفهوم واحد ممکن است با دو یا چند شکل واژگانی بیان شود و معلوم نیست کدام شکل واژگانی بازگوکننده یک مفهوم واحد در سامانه بازیابی مورد جستجو قرار خواهد گرفت، سامانه باید بتواند از همه مترادف های یک مفهوم به مدرکی که مفهوم در آن موردبحث قرارگرفته ارجاع دهد. این پژوهش با هدف بررسی وضعیت به کارگیری مترادف های سرعنوان های گزیده/ اصطلاحات مرجح را در ساخت سرعنوان های ناگزیده/ اصطلاحات نامرجح در سرعنوان های موضوعی فارسی و اصطلاح نامه فرهنگی فارسی «اصفا»، در تطبیق با فارس نت، به عنوان منبع واژگانی جامع زبان فارسی، انجام شد.روش: پژوهش از حیث هدف کاربردی و از جنبه روش شناسی، تحلیل محتوا بود و از فنون متن کاوی و پردازش زبان طبیعی برای سنجش میزان کاربرد مترادف ها در هر دو واژگان کنترل شده با سنجش شباهت دو گروه داده استفاده کرده است. ۳۲۷۰ سرعنوان موضوعی و ۲۰۲۰ اصطلاح اصلی به صورت هدفمند از دو منبع سرعنوان های موضوعی فارسی و اصطلاح نامه اصفا، به عنوان دو مجموعه واژگان کنترل شده مورداستفاده در تدوین کتابشناسی ملی ایران، انتخاب شد. سرعنوان های ناگزیده، اصطلاحات نامرجح مربوط به هر سرعنوان/ اصطلاح اصلی و مترادف های هر یک از فارس نت نیز استخراج شد. پایایی با تکرار استخراج بخشی از سرعنوان ها/اصطلاحات توسط پژوهشگر دوم با شباهت ۶۱۸/۰ و ۷۰۶/۰ از بازه میان صفر تا ۱ به ترتیب برای سرعنوان ها و اصطلاحات به دست آمد. با استفاده از زبان برنامه نویسی پایتون شباهت میان هریک از دو دسته داده سرعنوان های ناگزیده و اصطلاحات نامرجح با مترادف های سرعنوان ها/ اصطلاحات اصلی مربوط به آن ها در فار س نت با سنجه کسینوس شباهت اندازه گیری شد.یافته ها: در نمونه گرفته شده از سرعنوان های موضوعی فارسی،2561 سرعنوان اصلی (78/3 درصد) دارای سرعنوان ناگزیده بوده اند که به سرعنوان گزیده ارجاع می دهد. 2316 سرعنوان اصلی (70/8 درصد) نیز دارای مترادف در فارس نت بوده اند. نمره شباهت میان سرعنوان های ناگزیده و مترادف های سرعنوان اصلی مربوط به هر یک ۱۲۵/۰ به دست آمد که نشان از شباهت پایین آن هاست. همچنین در نمونه گرفته شده از اصطلاح نامه اصفا، 545 اصطلاح (حدود 27 درصد) دارای اصطلاح ارجاعی نامرجح بوده اند. 1376 اصطلاح (68 درصد) از این اصطلاحات نیز دارای مترادف در فار س نت هستند؛ یعنی تعداد 1475 اصطلاح (73 درصد) فاقد اصطلاح نامرجح (که ارجاع به اصطلاح اصلی می دهند) بوده اند. نمره شباهت میان اصطلاحات نامرجح در اصطلاح نامه اصفا و مترادف های اصطلاح اصلی مربوط به هر یک 131/0 به دست آمد که نمره پایینی است. نتیجه گیری: در سرعنوان های موضوعی فارسی تقید بیشتری در ساخت و به کارگیری ارجاعات موضوعی دیده می شود، ولی در هر دو واژگان کنترل شده تعداد کمی از سرعنوان ها و اصطلاحات ارجاعی (ناگزیده و نامرجح) از میان مترادف های مفاهیم در زبان فارسی انتخاب شده اند. این پژوهش معرفی مترادف های عبارت ها را برای همه کاربران، ازجمله فهرست نویسان و متصدیان ساخت مستندات موضوعی، چه هنگام جستجوی مفاهیم و چه در ساخت اصطلاحات توصیه می کند، چراکه می تواند به بهبود وضعیت بانک های مستند موضوعی و درنهایت تجربه متکامل تر کاربر در جستجوی موضوعی و بازیابی منابع کمک کند.
ویژگی های دانشجویان دکتری: یک مطالعه نظام مند بر اساس مدل کیچینهام و چارتر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: نیروی انسانی به عنوان مهم ترین سرمایه هر سازمان شناخته می شود و آموزش کارکنان برای ارتقای بهره وری آنها حیاتی است. دوره دکتری با ارائه آموزش های تخصصی در زمینه های مختلف، نقشی اساسی در تربیت نیروی کار ماهر و متخصص دارد. دانشجویان دکتری با کسب ویژگی هایی می توانند به عنوان نیروی کار ماهر در سازمان ها ایفای نقش کنند و به افزایش بهره وری و کارایی آنها کمک کنند. هدف مطالعه حاضر مروری نظام مند بر پژوهش های انجام شده در حوزه ویژگی های دانشجویان دوره دکتری به منظور شناسایی این ویژگی ها و تعیین وضعیت پژوهش ها در این زمینه و شکاف پژوهشی آن هاست. روش: برای انجام این پژوهش از روشی نظام مند استفاده شده است. ابتدا پس از شناسایی و تعریف مساله، کار جستجوی کلیدواژه های تعیین شده از پایگاه های معتبر خارجی و داخلی آغاز شد که ۱۰۴۵ عنوان مقاله شناسایی شدند. طی سه مرحله پایش بر اساس عنوان، چکیده و محتوا بررسی و موارد غیرمرتبط و تکراری حذف شدند و در نهایت، 135 پژوهش (۹۲ عنوان پژوهش خارجی و ۴۳ عنوان داخلی) اعم از مقاله منتشر در مجله ها، مقاله ارائه شده به کنفرانس ها و یا اثر ارائه شده به عنوان پایان نامه ها شناسایی شدند.یافته ها: پس از مطالعه سطر به سطر پژوهش ها، ویژگی ها در ۴ دسته «ویژگی های فردی»، «پژوهشی»، «آموزشی» و «حرفه ای» دسته بندی شدند. مولفه های ویژگی فردی در سه زیر مقوله «ویژگی های رفتاری»، «ویژگی های روانشناختی» و «اخلاق» و مولفه های «ویژگی های پژوهشی» در دو زیر موُلفه؟ « اخلاق پژوهش» و « تمرکز بر حوزه پژوهش خاص» و مولفه های «ویژگی های آموزشی» در دو زیر مولفه «یاددهی» و «یادگیری» و مولفه های «ویژگی حرفه ای» در دو زیر مولفه «مهارت های حرفه ای» و «تعاملات حرفه ای» دسته بندی شدند. نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که ویژگی های آموزشی با توجه به اهمیت و نقش آن ها در دوره دکتری، کمتر مورد توجه پژوهشگران قرارگرفته است و نیاز به پژوهش های بیشتری دارد. خلأهای پژوهشی نیز در تمام مقولات اصلی و برخی مقولات فرعی پژوهش، به چشم می خورد
بررسی نقش هستی شناسی و نمودار دانش در طبقه بندی اسناد متنی: مروری بر مطالعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: باتوجه به افزایش نرخ استفاده از اینترنت و افزایش حجم اسناد الکترونیکی قابل مشاهده در وب، طبقه بندی خودکار متن تبدیل به یکی از روش های کلیدی برای ارتقای بازیابی اطلاعات و مدیریت دانش مجموعه های متنی دیجیتالی شده است. افراد با طبقه بندی متون می توانند اطلاعات موردنیاز خود را با دقت بیشتر و سرعت بالاتر جستجو و بازیابی کنند. آن چیزی که در بحث طبقه بندی خودکار اسناد حائز اهمیت است، برچسب گذاری اسناد به کلاس های از پیش تعریف شده است، به گونه ای که اسنادی که در یک طبقه جای می گیرند بیشترین شباهت و با اسناد سایر طبقه ها بیشترین تفاوت را داشته باشند و قابلیت استفاده از روابط معنایی را داشته باشد. در ای ن راس تا، پژوه ش حاض ر به بررسی نقش هستی شناسی و نمودار دانش در طبقه بندی خودکار اسناد متنی می پردازد.روش: این مطالعه به مرور پژوهش ها و اسناد مرتبط با کاربرد ابزارهای معنایی مانند هستی شناسی ها و نمودار دانش در طبقه بندی اسناد متنی پرداخته است. به منظور جمع آوری متون، سه پایگاه اطلاعاتی داخلی شامل «بانک اطلاعات نشریات کشور»، «پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی» و «مرجع دانش» و سه پایگاه استنادی خارجی یعنی «وب آو ساینس»، «اسکوپوس» و «گوگل اسکالر» بدون درنظرگرفتن بازه زمانی در هر دو دسته بررسی شده است.
یافته ها: نتایج واکاوی متون نشان داد در مدل فضای برداری ارتباط معنایی بین کلمات در نظر گرفته نمی شود و ترتیب کلمات در جملات از بین می رود. با نادیده گرفتن روابط معنایی و نحوی مختلف بین کلمات در زبان طبیعی، بازنمایی متفاوتی از اسناد فراهم می شود؛ اما هستی شناسی ها و نمودار دانش با دریافت معنای موجودیت ها و کلاس ها به تقویت مدل های یادگیری ماشینی کمک می نمایند. استفاده از این ابزارها به عنوان یک مرجع خارجی در حین فرایند طبقه بندی عمل می کند و دانش زمینه را برای مدل های طبقه بندی فراهم می نماید. به طورکلی استفاده از این ابزارها به ماشینن ها اجازه می دهند معنای داده هایی را که با آن ها کار می کنند، درک کنند.نتیجه گیری: کاربست هستی شناسی ها و نمودار دانش در طبقه بندی اسناد متنی می تواند موجب تقویت نتایج الگوریتم های یادگیری ماشین از طریق بهره برداری از دانش زمینه شود. این ابزارها می تواند معانی کلمات را از جملات دارای ابهام آزاد نموده و مشکلات مرتبط با زبان طبیعی را حل کند. استفاده از هستی شناسی و نمودار دانش می تواند به طور مؤثری در طبقه بندی اسناد متنی کمک کند و باعث ارتقای دقت و کارایی مدل های طبقه بندی شود؛ اما ساخت و ادغام هستی شناسی و نمودار دانش امری خسته کننده، زمان بر و پیچیده است که امکان پذیری و ارزش عملی آن ها را محدود می کند. در زبان فارسی علاوه بر مشکل مطرح شده در به کارگیری هستی شناسی ها و نمودار دانش در طبقه بندی اسناد، محدودیت هایی مانند ویژگی های خاص زبان فارسی در نگارش و محدودیت فنی وجود دارد؛ لذا استفاده از هستی شناسی و نمودارهای دانش عمومی و یا دامنه در بحث طبقه بندی اسناد نیازمند توجه به این محدودیت ها و پیچیدگی های فنی است و علاوه بر این مستلزم توسعه و تلاش های بیشتری بالأخص در زبان فارسی است.
امکان سنجی استقرار سامانه پایش رضایت مندی کاربران در سازمان کتابخانه ها، موزه ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی از دیدگاه کتابداران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه سازمان ها به ویژه کتابخانه ها بر ارزش روابط با مشتریان خود و تغییر راهبرد های خود از محصول مداری به مشتری مداری متمرکز شده اند و سامانه پایش رضایت مندی کاربران به عنوان یک راهبرد موثر از اهمیت بسیار چشمگیری برخوردار است. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی امکان استقرار سامانه پایش رضایت مندی کاربران در کتابخانه آستان قدس از دیدگاه کتابداران انجام پذیرفت.روش شناسی: این پژوهش کمّی از نظر هدف کاربردی و از لحاظ گردآوری داده ها جزء پژوهش های پیمایشی-توصیفی است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته است. جامعه آماری پژوهش را کتابداران شاغل در کتابخانه مرکزی آستان قدس تشکیل می دادند که از میان آنها 130 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و پرسشنامه بین آنها توزیع گردید. تجزیه و تحلیل با استفاده از نرم افزار SPSS در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام پذیرفت.یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که امکان استقرار سامانه پایش رضایت مندی کاربران در کتابخانه مرکزی آستان قدس در سطح سازمانی از منظر بازاریابی (مشتری-مداری)، مدیریت (برنامه ریزی راهبردی، فرهنگ سازمانی، بازاریابی داخلی، مدیریت پروژه) و فناوری اطلاعات (نوآوری و مدیریت دانش) و نیز در سطح فردی از منظر پذیرش در سطح متوسط به بالا قرار دارد.نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش به نظر می رسد کتابخانه آستان قدس می تواند نسبت به استقرار سامانه پایش رضایتمندی کاربران اقدام نماید، هرچند جهت پیاده سازی موفقیت آمیز آن نیازمند ارتقای عوامل مطرح شده در سطح فردی و سازمانی است.
تحلیل محتوای منابع آموزش زبان انگلیسی به کودکان براساس ویژگی های سنی مخاطب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با نگاهی چندجانبه به عوامل مؤثر در یادگیری کودکان، مفاهیمی که همخوان با ویژگی های کودکان بوده است را از آموزش هَیَجامَد محور مبنا قرار داده و به کمک روش تحلیل سلسله مراتبی به ارزیابی و رتبه گذاری منابع رایج آموزش زبان انگلیسی به کودکان در ایران پرداخته است.روش شناسی: این پژوهش کمی کیفی و از نوع تحلیل محتوا و کاربردی است. بدین منظور پژوهش حاضر، با در نظر گرفتن سه معیار «کاربرد حواس»، «ارتباط» و «سرمایه هیجانی حسی»، که از الگوی آموزش هَیَجامَد محور استخراج شده است، به بررسی و انتخاب بهترین منبع آموزش زبان انگلیسی به کودکان از میان چهار گزینه ی «مجموعه Family and Friends»، «مجموعه superminds»، «مجموعه First Friends» و «مجموعه منتخب کانون زبان ایران» پرداخته است. بر این اساس به جهت ارزیابی گزینه های موجود از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، به عنوان یکی از بهترین روش های ارزیابی چند معیاره، استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل دلالت بر آن دارد که از میان گزینه های موردبررسی، مجموعه superminds با امتیاز نسبی41/0 بهترین گزینه برای آموزش زبان انگلیسی به کودکان است. همچنین امتیاز مجموعه های Family and Friends، First Friends و کانون زبان ایران به ترتیب برابر 221/0، 207/0 و 092/0 به دست آمدند.نتیجه گیری: مطابق نتایج پژوهش، عمده مطالب منابع مورد استفاده جهت آموزش زبان انگلیسی به کودکان در ایران، در دو سطح ابتدایی الگوی هَیَجامَد توقف کرده و به سطوح بالای هرم هَیَجامَد نرسیده اند. در این میان سطح دیداری بالاترین و پس از آن، سطح شنیداری دومین جایگاه وسطح لمسی حرکتی نیز در رتبه سوم الگوی هَیَجامَد جای دارند. داده های پژوهش همچنین نشان می دهد که میان دو زیرمعیار ارتباط نیز توازن برقرار نیست؛ و زیر معیار ارتباط مرکز سهم بیشتری را در منابع زبان دارد. همچنین همسویی و توجه به معیار سرمایه هیجانی حسی در منابع بررسی شده، مشاهده نگردید؛ در حالی که هرگاه محتوای کتاب به افزایش سطح سرمایه هیجانی حسی فراگیر نسبت به یک موضوع بی توجه باشد، به طور ضمنی ارتباط موفق با او را نیز از دست خواهد داد.
نحو و معنا: روندها و گرایش های پژوهشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۹
205 - 250
حوزههای تخصصی:
در فضایی که توسعه هوش مصنوعی و تسهیل تعامل بین انسان و ماشین به طور فزاینده موردتوجه است، چالش های زبانی به عنوان نقاطی مهم در این مسیر بیش ازپیش خودنمایی می کنند. نقش مهم زبان در انتقال و بازیابی اطلاعات را نمی توان فارغ از نحو و معنای آن بررسی نمود. تبیین و تشریح پژوهش های این حوزه از ابعاد کمی و کیفی و درک گرایش های پژوهشگران می تواند گام مهمی در درک اهمیت نحو و معنا در ساختارهای ارتباطی در محیط های نوین جستجو و بازیابی اطلاعات باشد. بر همین اساس این مطالعه که از نوع توصیفی - تحلیلی است، با هدف تحلیل کیفی و کمی مطالعات حوزه نحو و معنا در بازیابی اطلاعات انجام شده است. به منظور انجام این پژوهش از روش مرور نظام مند آویارد استفاده شد. تحلیل مطالعات این حوزه نشان داد که این مطالعات بر سه محور اصلی نحو و معنا در ارتباط با سازمان دهی اطلاعات، بازیابی اطلاعات و جستجوی اطلاعات تمرکز دارند. درمجموع تحلیل مطالعات منتخب نشان می دهد پرداختن به بحث نحو و معنا در ارتباط با سازمان دهی اطلاعات و همچنین تبیین و واکاوی وجوه نظری نحو و معنا در بازیابی اطلاعات از مواردی است که نیاز به پژوهش بیشتر، خصوصاً مطالعات بین رشته ای بیشتر از سوی پژوهشگران حوزه های زبان شناسی، علم اطلاعات و علوم رایانه دارد. نتایج پژوهش حاضر می تواند رهنمودهایی برای متخصصان حوزه های مختلفی داشته باشد که به نوعی با ذخیره و بازیابی اطلاعات سروکار دارند. به علاوه محورهای شناسایی شده و روش ها و رویکردهای به کار رفته و شکاف های پژوهشی شناسایی شده راهگشای پژوهشگران در انجام مطالعات آتی است.
بررسی کاربست مفهوم هم آفرینی بر تحقق هوشمندی در جوامع شهری (مورد پژوهی: شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگرچه عبارت شهر هوشمند به عنوان ثمره ادراک به شدت فناورانه متخصصان در حوزه فناوری های نوین نسبت به چالش های مربوط به شهرها پا به عرصه وجود گذاشت اما یقیناً در شرایط عمل، درگیر ساختن و مشارکت دادن شهروندان به عنوان نقش پردازان کلیدی، حلقه مفقوده در امر هوشمندسازی شهرها است. در این میان هم آفرینی از جمله رایج ترین و مؤثرترین سازوکارهای به کار گرفته شده است که می تواند نقش شهروندان را از آزمایش شونده هدف گذاری شده توسط متخصصان فنی به عاملیتی توانمند در هوشمند کردن شهرها ارتقاء دهد.
هدف این پژوهش، بازشناسی مهم ترین مؤلفه های انسانی و غیرانسانی (کالبدی و دیجیتال) برای هوشمندسازی شهر ارومیه به عنوان یک موقعیت (شرایط عمل) در شکل مشارکت جویانه با استفاده از سازوکار هم آفرینی است.
این پژوهش به لحاظ ماهیت از نوع کاربردی و به لحاظ هدف از نوع ارزیابی است. نظام انجام ارزیابی متکی بر روش تحلیل موقعیت است که در چارچوب این نوع تحلیل، هدف ارزیابی شرایط عمل میزان تغییر و تحرک به هوشمندی در شهر ارومیه با استفاده از سازوکار هم آفرینی است.
یافته ها نشان می دهد که شهر ارومیه با کمک رویکرد هم آفرینی و با به کارگیری فناوری دیجیتالی، پتانسیل هوشمند شدن را دارد. با این وجود این شهر در برخی مؤلفه ها نیاز به ساماندهی و توجه بیشتری دارد به خصوص در حوزه اجتماعی که علی رغم همبستگی مردم، زیرساخت مناسب تحقیقاتی برای بهبود وضعیت وجود ندارد.
نتایج نشان داد که شهر ارومیه برای رسیدن به هوشمندی در زمینه کالبدی در وضعیت مناسبی قرار دارد و وضعیت پلتفرم ها نیز در این زمینه مطلوب است. در زمینه فضای دیجیتالی، به تبع سرعت و دسترسی اینترنت، در کشور وضعیتی نسبتاً مطلوب وجود دارد با این وجود ارتقاء زیرساخت ها در شهر ارومیه می تواند به تقویت پلتفرم ها و بهبود بخشیدن به سرعت اینترنت کمک کند. در بخش فضای اجتماعی که ارتباط مستقیمی با هم آفرینی نیز دارد وضعیت تقریباً نامطلوب بوده زیرا مردم علاوه بر عدم اطمینان به مسئولین، فضای دیجیتالی مناسب در این زمینه را نیز ندارند و برخی نحوه استفاده از وب سایت های موجود را نیز بلد نیستند اما همبستگی اجتماعی بالایی دارند که این خود کمک زیادی به بهبود شرایط می کند. از این رو سه مدل برای هم آفرینی ارائه شد، مدل اول پراکنده ای، مدل دوم ستاره ای و مدل سوم، مدل پخش است که با توجه به اطلاعات به دست آمده می توان برای این جامعه، از مدل پراکنده استفاده کرد.
تحلیل دانش شناختی مسأله ارتقاء اعضای هیئت علمی دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات کاربردی علم سنجی دوره ۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
7 - 20
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی مسأله ارتقاء اعضای هیئت علمی دانشگاه بود.
روش: با رویکرد اجتماعی و انسانی و به تبع آن به روش تحلیل دانش شناختی، مسأله ارتقاء اعضای هیئت علمی دانشگاه مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. از مهم ترین ویژگی های روش تحلیل دانش شناختی علاوه بر رویکرد میان رشته ای، روش مند و نظام مند بودن و توجه به جامعیت، روزآمدی، و عمق، در تحلیل مسائل، پدیده ها و رخدادها است. این ویژگی ها به طور معمول و گاه حتی به صورت ناآگاهانه در بیشتر پژوهش های روش مند مورد توجه و استفاده قرار می گیرد؛ تفاوت در این است که در روش تحلیل دانش شناختی، به گونه ای آگاهانه، روش مند و نظام مند و در قالب توصیف مختصات هریک از این سه ویژگی، از آن ها بهره برداری می شود.
یافته ها: در این نوشتار علاوه بر طرح مسأله ارتقاء و توصیف برخی مختصات روش تحلیل دانش شناختی، ابعاد مسأله ارتقاء در قالب سه ویژگی جامعیت، روزآمدی، و عمق، به تفصیل مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته و بر ضرورت ایجاد و توسعه سامانه مفهومی ارتقاء تاکید شده است. همچنین پیامدها و کاربردهای سامانه مفهومی ارتقاء در تحلیل و دسته بندی مسائل مبتلابه دانشگاه ها در زمینه ارتقاء استادان و چگونگی پاسخ به تناقضات و تعارضات نشان داده شده است.
نتیجه گیری: در اینجا فقط به موارد نسبتاً محدودی از مختصات روش تحلیل دانش شناختی و آنچه در ذیل سه ویژگی جامعیت، روزآمدی، و عمق، قابل تجزیه و تحلیل بوده است، اشاره شده و نشان داده شده است که چگونه می توان در چارچوب این رویکرد و این نوع از تحلیل، به صورت بندی جدیدی از ارتقاء دست یافت و سامانه ای طراحی و ایجاد کرد و توسعه داد که پیامدهای مدیریتی و تکنولوژیکی آن برای تمامی ذی نفعان و در تمام اجزاء و ابعاد فرایند ارتقاء کارساز و راهگشا باشد.
هستی نگاری راویان ضعیف؛ کاوشی در دلائل تضعیف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۱
85 - 118
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، به منظور توسعه هستی نگاری راویان ضعیف در حوزه علوم حدیث و با هدف بررسی روابط معنایی بین واژگان مختلفی که سبب ضعیف شمردن راویان حدیث می شود، انجام شده است. روش پژوهش، تحلیل محتوای متن با استفاده از نرم افزار پروتژه (نسخه 0.5.5) بوده است. جامعه آماری تعداد 150 راوی ضعیف موجود در کتاب معرفه الحدیث اثر محمدرضا بهبودی است که در آن نظرات و دلایل رجال شناسان متقدم در مورد هر راوی نیز بیان شده است. این هستی نگاری از دو کلاس «راویان ضعیف» و «الفاظ دلالت کننده بر تضعیف» تشکیل شده است. در پژوهش حاضر به تعداد 107 لفظ یا مفهوم تضعیف کننده راوی و تعداد 645 نمونه و شاهد مثال دست یافتیم؛ تجزیه وتحلیل آن ها، دلایل گوناگونی را برای تضعیف راوی نشان داد که اغلب در میان راویان ضعیف مشترک است. برخی از آن ها دلالت بر «ضعف راوی» داشت که در کلام علمای حدیث به صورت فساد در عقیده، وجود صفات ناپسند، گرایش به فرقه های انحرافی و غیره بیان شد و برخی دیگر حاکی از «ضعف روایت» بود. استخراج این الفاظ و برقراری ارتباط بین آن ها با اسامی راویان ضعیف، موجب ایجاد یک شبکه معنایی شد که امکان بازیابی اصطلاحات ضعیف را در کنار نام راوی فراهم می کند و با مهندسی دانش ایجادشده، دسترسی کارآمد به اطلاعات مربوط به نقاط ضعف راوی تسهیل می شود. برای ارزیابی کیفیت و اثربخشی هستی نگاری و توانایی آن در پشتیبانی از بازنمایی دانش، نظر متخصصان در دو حوزه علم حدیث و هستی نگاری اخذ شد.
تحلیل بروندادهای پژوهشی دانشگاه های بزرگ ایران در حوزه های موضوعی علوم اجتماعی و رفتاری طی بازه زمانی 2010- 2020(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۸
147 - 178
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر درصدد است تا با استفاده از شاخص های کیفی علم سنجی در یک بازه زمانی ده ساله، به مطالعه بروندادهای پژوهشی حوزه های موضوعی علوم اجتماعی و رفتاری در دانشگاه های بزرگ ایران بپردازد. این پژوهش از نوع کاربردی است و با رویکرد علم سنجی انجام شده است. برای گردآوری داده ها از پایگاه های اسکوپوس و ابزار علم سنجی آن از سای ول استفاده شده است. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آمار توصیفی و استنباطی در نرم افزار اکسل انجام شده است. ازنظر تعداد استنادات و شاخص اچ حوزه موضوعی تجارت، مدیریت و حسابداری با 18711 استناد و اچ 58 در دانشگاه تهران، ازنظر شاخص اثرگذاری استنادی وزن دهی شده در سطح رشته، درصد مقالات پراستناد و درصد مقاله های منتشرشده در مجله های برتر، حوزه موضوعی تجارت، مدیریت و حسابداری به ترتیب با مقدار 62/1، 1/33 و 5/52 درصد در دانشگاه تبریز، بیشترین مقادیر را در حوزه های موضوعی علوم اجتماعی و رفتاری در دانشگاه های بزرگ ایران به خود اختصاص دادند. تأکید هر چه بیشتر دانشگاه ها به کیفیت بروندادهای پژوهشی در کنار کمیت این بروندادها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. همچنین در نظر گرفتن امتیاز و اعتبار پژوهشی ویژه برای نویسندگان مقالات در مجله های برتر می تواند راهکار مناسبی برای افزایش کیفیت بروندادهای پژوهشی باشد.
شناسایی مؤلفه های بازیابی تعاملی اطلاعات در وب توسط کودکان دبستانی با استفاده از روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: کودکان عصر حاضر که بومیان دیجیتال نیز نامیده می شوند، از سنین پایین تجربه و مهارت کار با رایانه را کسب می کنند و درمی یابند که می توانند از طریق وب به جستجوی اطلاعات بپردازند و نیازهای اطلاعاتی خود را از این طریق مرتفع سازند، بااین وجود در استخراج و یافتن اطلاعات متناسب با سن و نیازهای خود با دشواری هایی مواجه هستند. هدف از انجام این پژوهش، شناسایی و تعیین مؤلفه های تأثیرگذار بر بازیابی تعاملی اطلاعات در وب توسط کودکان مقطع دبستان بر مبنای مدل ارائه شده توسط اسپینک و ساراسویک (1998) است. این مدل توسعه ای از مدل لایه ای ساراسویک (1997) است که با در نظر گرفتن انواع بازخورد و عامل زمان نقاط ضعف آن را پوشش داده و ازاین رو به عنوان مدل مرجع پژوهش انتخاب شده است.روش: پژوهش حاضر از نوع کاربردی است و با رویکرد کیفی انجام گرفته است. در این پژوهش از روش فراترکیب برای بررسی نظام مند و تحلیل و ترکیب یافته های کیفی پژوهش های انجام گرفته در حوزه بازیابی تعاملی اطلاعات و رفتار جستجوی اطلاعات کودکان استفاده شده است. برای این منظور، مقالات پژوهشی منتشرشده در نشریات علمی معتبر جستجو، بررسی و تحلیل شد. بر مبنای هدف پژوهش، مقالاتی انتخاب شدند که از سال 1998 تا 2022 به زبان انگلیسی یا فارسی به چاپ رسیده بودند و به بررسی رفتار جستجوی کودکان، در محدوده سنی 7 تا 12 سال، در وب پرداخته بودند. بر اساس معیارهای ذکرشده، 32 مقاله شامل 31 مقاله انگلیسی و یک مقاله فارسی برگزیده شد. با استفاده از نرم افزار «مکس کیودا»، مؤلفه های مرتبط با جستجوی کودکان در وب با توجه به یافته های کیفی مقالات استخراج و 225 گویه تشخیص داده شد. سپس گویه ها، بر اساس لایه های تعریف شده در مدل مرجع پژوهش مقوله بندی شد و مؤلفه های مرتبط با هر مقوله تعیین شد.یافته ها: بر اساس گویه های استخراج شده از پژوهش های منتخب، 30 مؤلفه اصلی برای بازیابی تعاملی اطلاعات در وب برای کودکان شناسایی شد. ازجمله این مؤلفه ها ، «لذّت و سرگرمی» و «یأس و ناامیدی» از جنبه عاطفی، «دانش و مهارت»، «سبک جستجو» و «نحوه قضاوت ربط» از بُعد شناختی، «نحوه انتخاب اصطلاحات پرس وجو» و «فن های مورداستفاده برای فرمول بندی مجدد پرس وجو» در زمینه پرس وجو، «کاربردپذیری موتور جستجو» و «پشتیبانی از مهارت های شناختی» از جنبه طراحی رابط کاربری برای کودکان و «ایمن و مناسب بودن محتوا» و «تناسب محتوا با سطح درک مطلب کودکان» از منظر محتوای ارائه شده به کودکان هستند. درنهایت مؤلفه های شناسایی شده در قالب مدل مرجع پژوهش ارائه شد.نتیجه گیری: مؤلفه های شناسایی شده می توانند به عنوان چهارچوبی برای مدل سازی تعامل کودکان با نظام های اطلاعاتی به کار روند و به منظور تدوین برنامه های آموزش کودکان در حوزه جستجو و بازیابی تعاملی اطلاعات در وب و همچنین طراحی نظام های بازیابی اطلاعات برای کودکان با در نظر گرفتن عوامل تأثیرگذار در بازیابی تعاملی اطلاعات توسط کودکان مورداستفاده قرار گیرند.
ارزیابی اضطراب اطلاع یابی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: اضطراب اطلاع یابی حالتی است که به دلیل زیادی اطلاعات یا عدم معنای درست اطلاعات به وجود می آید که می تواند نقش نامطلوبی بر توانایی افراد در کاوش اطلاعات و رفع نیازهای اطلاعاتی آن ها داشته باشد. لذا، هدف اصلی این پژوهش شناسایی وضعیت اضطراب اطلاع یابی در میان دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمان است.روش: این پژوهش به روش پیمایشی انجام گرفته است. جامعه موردبررسی در این پژوهش، دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمان شامل 3862 نفر است. حجم نمونه برای پژوهش بر اساس جدول مورگان تعداد 350 نفر است. روش نمونه گیری طبقه ای جهت انتخاب نمونه آماری مورداستفاده قرار گرفت. از پرسشنامه سنجش اضطراب اطلاع یابی عرفان منش، آبریزه و کریم برای گردآوری داده ها استفاده شد. این پرسشنامه با تأکید بر 6 مؤلفه اصلی اضطراب اطلاع یابی یعنی موانع مربوط به منابع اطلاعاتی؛ موانع مربوط به رایانه و اینترنت؛ موانع مربوط به کتابخانه؛ موانع مربوط به جست وجوی اطلاعات؛ موانع مربوط به مسائل فنی و موانع مربوط به موضوع تدوین شد. برای بررسی تفاوت میانگین و پاسخ به پرسش های پژوهش از آزمون تی تک جمله ای و فریدمن استفاده شده است.یافته ها: با توجه به مقدار آزمون کای اسکوئر که برابر با (290/244) و مقدار معناداری که برابر با (000/0) و کوچک تر از سطح معناداری است، درنتیجه، می توان بیان کرد که میانگین شش مؤلفه اضطراب اطلاع یابی تفاوت معنا داری دارد. همچنین تفاوت معناداری در مؤلفه ها بر اساس یافته های به دست آمده، نشان می دهد عامل «موانع مربوط به منابع اطلاعاتی» بیشترین تأثیر و موانع مربوط به «جست وجوی اطلاعات» کمترین تأثیر را بر اضطراب اطلاع یابی گذاشته است.نتیجه گیری: نتایج به دست آمده با آگاهی از اهمیت هر یک از مؤلفه ها نشان می دهد که میزان اضطراب اطلاع یابی در میان دانشجویان شاغل به تحصیل دانشگاه آزاد اسلامی کرمان از حد متوسط تفاوت معناداری دارد و در حد بالاست. عامل «موانع مربوط به منابع اطلاعاتی» در این پژوهش نقش مهمی دارد و لازم است تا برنامه ریزی مناسب برای بهره گیری بهتر از آن ها انجام شود. دانشجویان برای انجام پاره ای از فعالیت های خود ممکن است با نگرانی، ترس و دلهره روبرو شوند. آن ها ممکن است درزمینه ی چگونگی استفاده از منابع اطلاعاتی، استفاده از کتابخانه، بهره گیری از رایانه و اینترنت، جست وجوی پاره ای از اطلاعات، شیوه های انتخاب موضوع و یا حتی بسیاری از مسائل فنی با ترس و نگرانی روبرو شوند. آموزش مهارت های کاوش اطلاعات، در دسترس قرار دادن منابع اطلاعاتی به صورت مستقیم، تقویت توانایی بازیابی اطلاعات، آموزش سواد اطلاعاتی و تعامل مناسب کتابداران با کاربران از زمره راهکارهای کاهش اضطراب است.
ارزیابی وضعیت نشریات علمی رتبه الف کمیسیون نشریات بر اساس شاخص های مورد نظر پایگاه های اسکوپوس و وب آوساینس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نمایه سازی نشریات علمی در پایگاه های معتبر بین المللی مانند «اسکوپوس» به دلایلی همچون اثربخشی در افزایش رؤیت پذیری نشریات علمی و همچنین ارتقای جایگاه علمی کشور در سطح جهانی، امروزه به عنوان یکی از سیاست های وزارت علوم، تحقیقات و فناوری (عتف) محسوب می شود؛ سیاستی که با تعیین شاخص های ارزیابی و رتبه بندی نشریات آغاز و با برگزاری کارگاه های آشنایی با نمایه سازی ادامه و در نهایت، به نمایه سازی نشریات در پایگاه های معتبر ختم می گردد. در این مسیر توجه به حمایت مالی جهت نمایه سازی نشریات، موضوعی است که کمتر به آن پرداخته شده و شاید بتوان از آن به عنوان یکی از ارکان اصلی و ضروری در موضوع نمایه سازی نشریات نام برد.
در این تحقیق که در 9 تیرماه 1403 انجام شد، ضمن بررسی شاخص های به کاررفته در ارزیابی نشریات و همچنین معیارهای اصلی مورد نظر پایگاه های معتبر جهت نمایه سازی نشریات، 347 نشریه دارای رتبه «الف» و «بین المللی» کمیسیون نشریات علمی وزارت «عتف» مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به بررسی معیارهای پذیرش نشریات جهت نمایه سازی نشریات در پایگاه های معتبر، در نهایت، 20 شاخص کیفی تعیین و این نشریات بر اساس ارزش وزنی شاخص ها مورد ارزیابی قرار گرفتند.
نتایج بررسی ها نشان داد که در حد فاصل سال های 1400 تا 1401 تعداد نشریات دارای رتبه «الف» و «بین المللی» رشد قابل توجهی داشته اند. نتایج ارزیابی بر اساس گروه های آموزشی نیز نشان داد که عمده نشریات دارای رتبه «بین المللی» در گروه علوم پایه و عمده نشریات دارای رتبه «الف» در گروه علوم انسانی قرار داشتند. همچنین دامنه کلی امتیازات کسب شده نشریات بین 44/0 تا 21/1 بوده است. این در حالی است که دامنه امتیازات کسب شده برای نشریات با نمایه «اسکوپوسی» بین 5/0 تا 21/1 بود. نتایج حاکی از آن بود که 161 نشریه فاقد نمایه، و 231 نشریه دارای نمایه در پایگاه تخصصی بودند. نتایج همچنین نشان داد که مقالات بیشتر نشریات دارای کد DOI بودند.
در مجموع، نداشتن عضو هیئت تحریریه بین المللی، نداشتن نمایه در پایگاه های تخصصی و دواج، نداشتن عضویت در پایگاه COPE، تکمیل نبودن اطلاعات اعضای هیئت تحریریه، تأخیر در انتشار (در برخی موارد)، نداشتن مقاله از نویسندگان سایر کشورها، و کامل نبودن توضیحات راهنمای نویسندگان از جمله مشکلات عمده نشریات گروه «الف» بوده است. حمایت مالی هدفمند از نشریات در کنار نظارت بر اِعمال استانداردسازی نشریات و در نهایت، برگزاری مستمر کارگاه های آموزشی می تواند ضمن ایجاد انگیزه برای نمایه سازی نشریات در پایگاه های معتبر بین المللی، زمینه ارتقای جایگاه علمی کشور در سطح جهانی را فراهم سازد