فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۷٬۵۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
اگرچه عبارت شهر هوشمند به عنوان ثمره ادراک به شدت فناورانه متخصصان در حوزه فناوری های نوین نسبت به چالش های مربوط به شهرها پا به عرصه وجود گذاشت اما یقیناً در شرایط عمل، درگیر ساختن و مشارکت دادن شهروندان به عنوان نقش پردازان کلیدی، حلقه مفقوده در امر هوشمندسازی شهرها است. در این میان هم آفرینی از جمله رایج ترین و مؤثرترین سازوکارهای به کار گرفته شده است که می تواند نقش شهروندان را از آزمایش شونده هدف گذاری شده توسط متخصصان فنی به عاملیتی توانمند در هوشمند کردن شهرها ارتقاء دهد.
هدف این پژوهش، بازشناسی مهم ترین مؤلفه های انسانی و غیرانسانی (کالبدی و دیجیتال) برای هوشمندسازی شهر ارومیه به عنوان یک موقعیت (شرایط عمل) در شکل مشارکت جویانه با استفاده از سازوکار هم آفرینی است.
این پژوهش به لحاظ ماهیت از نوع کاربردی و به لحاظ هدف از نوع ارزیابی است. نظام انجام ارزیابی متکی بر روش تحلیل موقعیت است که در چارچوب این نوع تحلیل، هدف ارزیابی شرایط عمل میزان تغییر و تحرک به هوشمندی در شهر ارومیه با استفاده از سازوکار هم آفرینی است.
یافته ها نشان می دهد که شهر ارومیه با کمک رویکرد هم آفرینی و با به کارگیری فناوری دیجیتالی، پتانسیل هوشمند شدن را دارد. با این وجود این شهر در برخی مؤلفه ها نیاز به ساماندهی و توجه بیشتری دارد به خصوص در حوزه اجتماعی که علی رغم همبستگی مردم، زیرساخت مناسب تحقیقاتی برای بهبود وضعیت وجود ندارد.
نتایج نشان داد که شهر ارومیه برای رسیدن به هوشمندی در زمینه کالبدی در وضعیت مناسبی قرار دارد و وضعیت پلتفرم ها نیز در این زمینه مطلوب است. در زمینه فضای دیجیتالی، به تبع سرعت و دسترسی اینترنت، در کشور وضعیتی نسبتاً مطلوب وجود دارد با این وجود ارتقاء زیرساخت ها در شهر ارومیه می تواند به تقویت پلتفرم ها و بهبود بخشیدن به سرعت اینترنت کمک کند. در بخش فضای اجتماعی که ارتباط مستقیمی با هم آفرینی نیز دارد وضعیت تقریباً نامطلوب بوده زیرا مردم علاوه بر عدم اطمینان به مسئولین، فضای دیجیتالی مناسب در این زمینه را نیز ندارند و برخی نحوه استفاده از وب سایت های موجود را نیز بلد نیستند اما همبستگی اجتماعی بالایی دارند که این خود کمک زیادی به بهبود شرایط می کند. از این رو سه مدل برای هم آفرینی ارائه شد، مدل اول پراکنده ای، مدل دوم ستاره ای و مدل سوم، مدل پخش است که با توجه به اطلاعات به دست آمده می توان برای این جامعه، از مدل پراکنده استفاده کرد.
ارزیابی اضطراب اطلاع یابی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: اضطراب اطلاع یابی حالتی است که به دلیل زیادی اطلاعات یا عدم معنای درست اطلاعات به وجود می آید که می تواند نقش نامطلوبی بر توانایی افراد در کاوش اطلاعات و رفع نیازهای اطلاعاتی آن ها داشته باشد. لذا، هدف اصلی این پژوهش شناسایی وضعیت اضطراب اطلاع یابی در میان دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمان است.روش: این پژوهش به روش پیمایشی انجام گرفته است. جامعه موردبررسی در این پژوهش، دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمان شامل 3862 نفر است. حجم نمونه برای پژوهش بر اساس جدول مورگان تعداد 350 نفر است. روش نمونه گیری طبقه ای جهت انتخاب نمونه آماری مورداستفاده قرار گرفت. از پرسشنامه سنجش اضطراب اطلاع یابی عرفان منش، آبریزه و کریم برای گردآوری داده ها استفاده شد. این پرسشنامه با تأکید بر 6 مؤلفه اصلی اضطراب اطلاع یابی یعنی موانع مربوط به منابع اطلاعاتی؛ موانع مربوط به رایانه و اینترنت؛ موانع مربوط به کتابخانه؛ موانع مربوط به جست وجوی اطلاعات؛ موانع مربوط به مسائل فنی و موانع مربوط به موضوع تدوین شد. برای بررسی تفاوت میانگین و پاسخ به پرسش های پژوهش از آزمون تی تک جمله ای و فریدمن استفاده شده است.یافته ها: با توجه به مقدار آزمون کای اسکوئر که برابر با (290/244) و مقدار معناداری که برابر با (000/0) و کوچک تر از سطح معناداری است، درنتیجه، می توان بیان کرد که میانگین شش مؤلفه اضطراب اطلاع یابی تفاوت معنا داری دارد. همچنین تفاوت معناداری در مؤلفه ها بر اساس یافته های به دست آمده، نشان می دهد عامل «موانع مربوط به منابع اطلاعاتی» بیشترین تأثیر و موانع مربوط به «جست وجوی اطلاعات» کمترین تأثیر را بر اضطراب اطلاع یابی گذاشته است.نتیجه گیری: نتایج به دست آمده با آگاهی از اهمیت هر یک از مؤلفه ها نشان می دهد که میزان اضطراب اطلاع یابی در میان دانشجویان شاغل به تحصیل دانشگاه آزاد اسلامی کرمان از حد متوسط تفاوت معناداری دارد و در حد بالاست. عامل «موانع مربوط به منابع اطلاعاتی» در این پژوهش نقش مهمی دارد و لازم است تا برنامه ریزی مناسب برای بهره گیری بهتر از آن ها انجام شود. دانشجویان برای انجام پاره ای از فعالیت های خود ممکن است با نگرانی، ترس و دلهره روبرو شوند. آن ها ممکن است درزمینه ی چگونگی استفاده از منابع اطلاعاتی، استفاده از کتابخانه، بهره گیری از رایانه و اینترنت، جست وجوی پاره ای از اطلاعات، شیوه های انتخاب موضوع و یا حتی بسیاری از مسائل فنی با ترس و نگرانی روبرو شوند. آموزش مهارت های کاوش اطلاعات، در دسترس قرار دادن منابع اطلاعاتی به صورت مستقیم، تقویت توانایی بازیابی اطلاعات، آموزش سواد اطلاعاتی و تعامل مناسب کتابداران با کاربران از زمره راهکارهای کاهش اضطراب است.
تحلیلی بر ملی گرایی علمی مبتنی بر رویکردها و روندها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مقاله حاضر به منظور تحلیلی بر تولیدات علمی جهان در حوزه « ملی گرایی علمی» انجام شد و کوشید رویکردها و روندهای کشورهای پیشگام این حوزه را تبیین نماید.روش پژوهش: این مطالعه به روش توصیفی و با رویکرد علم سنجی انجام شد. جامعه آماری شامل 342 رکورد پایگاه استنادی وب آو ساینس در حوزه ملی گرایی علمی، بین سال های 1992-2023 است. شکل ها و نقشه علمی در قالب شکل های گرافیکی به تفکیک حوزه های مختلف علوم و نمایش ارتباطات بین آنها به منظور درک ساختار دانشی ملی گرایی علمی با استفاده از نرم افزار کتابخانه بیبلیومتریکس در نرم افزار آر ترسیم شد.یافته ها: اهم موضوعات پژوهشی در حوزه ملی گرایی علمی از دید دانشمندان حوزه عبارتند از: ملی گرایی، دانش بومی، استعمار، تاریخ نگاری، تاریخ ملی، هویت ملی، ژنیتک، پزشکی، هوش مصنوعی و فناوری های ضد جاسوسی که به ترتیب بر اساس تکرار در کلیدواژه های آثار علمی تشخیص داده شدند. آمریکا با انتشار (70 مقاله) بیشترین آثار حوزه را منتشر کرده است. کشورهای روسیه، اوکراین، آلمان و انگلستان در جایگاه های بعدی سرآمدان جهان در حوزه ملی گرایی علمی جای گرفتند. تولیدات علمی حوزه ملی گرایی علمی طی زمان بررسی، رو به رشد بوده است.نتیجه گیری: توسعه صنایع فناورانه در حوزه ژنیتک و پزشکی، هوش مصنوعی، ضد جاسوسی زمینه ساز پیشرفت های قابل توجهی در دانش ملی و ارتقای جایگاه علمی کشورها در سطح بین المللی و موجب توسعه پایدار آنها خواهد شد. ترویج فرهنگ و توجه به تاریخ و تاریخ نگاری در نظام آموزش و پژوهش ملی، جامعه علمی فعال و پویا را در راستای تحقق برنامه های ملی گرایی علمی ملت ها به ارمغان خواهد آورد. تلاش برای حفظ ارزش ها، فرهنگ و هویت ملی باید همراه با توسعه علم و فناوری باشد تا باعث افزایش اعتبار، قدرت ملی در مقیاس جهانی گردد.
بررسی فراترکیب: تبیین نقش آفرینی آزمایشگاه های زنده شهری در مشارکت شهروندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروز، خلق ارزش به تنهایی توسط سازمان ها و شهرها امکان پذیر نیست و نیازمند همکاری و تعامل با ذی نفعان، به خصوص شهروندان، است. شهرهای هوشمند با اتکا به مشارکت شهروندان، از طریق رویکردهای نوآورانه مانند آزمایشگاه های زنده شهری، به دنبال حل چالش ها و خلق ارزش هستند. این آزمایشگاه ها فضایی برای همکاری و تعامل بین شهروندان و سازمان ها جهت بهبود زندگی شهری و توسعه پایدار شهری فراهم می کنند. با توجه به نقش مهم آزمایشگاه های زنده در توسعه مشارکت شهروندان و توسعه پایدار شهرها، و علی رغم راه اندازی آزمایشگاه های زنده شهری مختلف در کشورهای توسعه یافته، در کشور اقدام پژوهشی و عملیاتی چشمگیری انجام نشده است.
این مقاله به بررسی و مرور نظام مند ادبیات حوزه آزمایشگاه زنده شهری و نقش آن در مشارکت شهروندان پرداخته است. پژوهش پیشرو از منظر جمع آوری داده، فراترکیب و از نظر هدف در دسته مطالعات کاربردی قرار می گیرد. ﺑﺮای ﮔﺮدآوری داده ﻫﺎی ﭘﮋوﻫﺶ، مقالات علمی پایگاه های WoS و Scopus مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته و محتوای این مقالات با استفاده از نرم افزار MAXQDA تحلیل و کدگذاری گردید و با توجه به تحلیل و جمع بندی انجام شده آزمایشگاه زنده شهری موجب تسهیل حکمرانی مشارکتی، تسهیل نوآوری شهری، تسهیل یادگیری و نوآوری اجتماعی، تقویت نقش شهروندان در توسعه شهری، ایجاد تصمیم گیری های مشارکتی و تسهیل مشارکت جمعی می گردد.
ارزیابی وضعیت نشریات علمی رتبه الف کمیسیون نشریات بر اساس شاخص های مورد نظر پایگاه های اسکوپوس و وب آوساینس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نمایه سازی نشریات علمی در پایگاه های معتبر بین المللی مانند «اسکوپوس» به دلایلی همچون اثربخشی در افزایش رؤیت پذیری نشریات علمی و همچنین ارتقای جایگاه علمی کشور در سطح جهانی، امروزه به عنوان یکی از سیاست های وزارت علوم، تحقیقات و فناوری (عتف) محسوب می شود؛ سیاستی که با تعیین شاخص های ارزیابی و رتبه بندی نشریات آغاز و با برگزاری کارگاه های آشنایی با نمایه سازی ادامه و در نهایت، به نمایه سازی نشریات در پایگاه های معتبر ختم می گردد. در این مسیر توجه به حمایت مالی جهت نمایه سازی نشریات، موضوعی است که کمتر به آن پرداخته شده و شاید بتوان از آن به عنوان یکی از ارکان اصلی و ضروری در موضوع نمایه سازی نشریات نام برد.
در این تحقیق که در 9 تیرماه 1403 انجام شد، ضمن بررسی شاخص های به کاررفته در ارزیابی نشریات و همچنین معیارهای اصلی مورد نظر پایگاه های معتبر جهت نمایه سازی نشریات، 347 نشریه دارای رتبه «الف» و «بین المللی» کمیسیون نشریات علمی وزارت «عتف» مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به بررسی معیارهای پذیرش نشریات جهت نمایه سازی نشریات در پایگاه های معتبر، در نهایت، 20 شاخص کیفی تعیین و این نشریات بر اساس ارزش وزنی شاخص ها مورد ارزیابی قرار گرفتند.
نتایج بررسی ها نشان داد که در حد فاصل سال های 1400 تا 1401 تعداد نشریات دارای رتبه «الف» و «بین المللی» رشد قابل توجهی داشته اند. نتایج ارزیابی بر اساس گروه های آموزشی نیز نشان داد که عمده نشریات دارای رتبه «بین المللی» در گروه علوم پایه و عمده نشریات دارای رتبه «الف» در گروه علوم انسانی قرار داشتند. همچنین دامنه کلی امتیازات کسب شده نشریات بین 44/0 تا 21/1 بوده است. این در حالی است که دامنه امتیازات کسب شده برای نشریات با نمایه «اسکوپوسی» بین 5/0 تا 21/1 بود. نتایج حاکی از آن بود که 161 نشریه فاقد نمایه، و 231 نشریه دارای نمایه در پایگاه تخصصی بودند. نتایج همچنین نشان داد که مقالات بیشتر نشریات دارای کد DOI بودند.
در مجموع، نداشتن عضو هیئت تحریریه بین المللی، نداشتن نمایه در پایگاه های تخصصی و دواج، نداشتن عضویت در پایگاه COPE، تکمیل نبودن اطلاعات اعضای هیئت تحریریه، تأخیر در انتشار (در برخی موارد)، نداشتن مقاله از نویسندگان سایر کشورها، و کامل نبودن توضیحات راهنمای نویسندگان از جمله مشکلات عمده نشریات گروه «الف» بوده است. حمایت مالی هدفمند از نشریات در کنار نظارت بر اِعمال استانداردسازی نشریات و در نهایت، برگزاری مستمر کارگاه های آموزشی می تواند ضمن ایجاد انگیزه برای نمایه سازی نشریات در پایگاه های معتبر بین المللی، زمینه ارتقای جایگاه علمی کشور در سطح جهانی را فراهم سازد
واکاوی رفتار اطلاعاتی کاربران از منظر گزینشی بودن اطلاعات بر پایه نظریه پردازش اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مغز ما تنها اطلاعاتی را دریافت می کند که علاقه مند و قادر به دیدن و شنیدن آن هاست و از طرفی تنها بخشی از اطلاعات ورودی در ساختار دانشی ما قرار خواهند گرفت. رفتار درواقع حاصل یادگیری است، به عبارتی یادگیری تغییر در رفتار است؛ و رفت ار اطلاعات ی مجموعه فعالیت های ی اس ت ک ه ی ک ف رد ب رای رف ع نی از اطلاعات ی خ ود انج ام می ده د. این جستار سعی دارد تا با بررسی متون و پژوهش های علمی صورت گرفته در این حوزه با رویکردی مروری ، نگاهی گذرا بر فرایند جریان اطلاعات در ذهن آدمی بر پایه نظریه پردازش اطلاعات داشته باشد تا بتواند دیدی کلی در اختیار متخصصان علم اطلاعات و دانش شناسی در جهت بررسی برخی موضوعات پراهمیت در این حوزه جهت کار پژوهشی قرار دهد. جهت روشن تر شدن این فرایند ابتدا به بررسی نظریه پردازش اطلاعات پرداخته و در ادامه بر پایه این نظریه به بررسی ورود داده از طریق حواس به مغز انسان، خطاها و سوگیری های شناختی در گزینش و پردازش اطلاعات، حافظه و محدودیت های آن در ثبت اطلاعات و یادگیری و تأثیرات آن در رفتار اطلاعاتی پرداخته است. یافته ها نشان از آن دارد که نوعی رویکرد گزینشی و تقلیلی در تمامی این مراحل در مغز اتفاق می افتد که جا دارد این محدودیت ها در پژوهش های آتی و طراحی نظام های بازیابی اطلاعات مدنظر قرار گیرند.
ویژگی های شخصیتی کتابداران و ارتباط آن با مهارت های سواد دیجیتالی در کتابخانه های عمومی استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۸
179 - 207
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش تعیین رابطه بین ویژگی های شخصیتی با مهارت های سواد دیجیتالی کتابداران کتابخانه های عمومی استان کرمانشاه بود. پژوهش حاضر از نوع کاربردی است و به روش پیمایشی انجام شد. به منظور جمع آوری داده ها، از دو پرسشنامه ویژگی های شخصیتی مک کری و کاستا و مهارت های سواد دیجیتالی استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش متشکل از 170 نفر از کتابداران کتابخانه های عمومی استان کرمانشاه و حجم نمونه 118 نفر است که از طریق جدول مورگان به دست آمد. تجزیه وتحلیل داده ها با آمارهای توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار spss انجام شد. مقدار ضریب همبستگی بین ویژگی های شخصیتی با مهارت های سواد دیجیتالی مثبت و برابر با 48/0 بوده و بیانگر آن است که این دو متغیر از شدت همبستگی مناسبی برخوردارند. در مورد سایر فرضیه های پژوهش نیز مقدار ضریب همبستگی صفات روان نژندی، برون گرایی، سازگاری، تجربه پذیری و وجدان گرایی با مهارت های سواد دیجیتال مثبت بوده و با توجه به شیب خط رگرسیون در نمودار پراکندگی، به ترتیب برون گرایی، تجربه پذیری، وجدان گرایی، سازگاری و روان نژندی، بیشترین تا کمترین تأثیر را در این زمینه داشته اند. نتایج پژوهش رابطه بین ویژگی های شخصیتی و مهارت های سواد دیجیتالی را در بین کتابداران تأیید می کند و بر این اساس نتیجه گیری می شود که برای توانمندسازی کتابداران توجه به ویژگی های شخصیتی و ارتقای سواد دیجیتالی کتابداران ضروری است.
طراحی پروفایل کاربردی فراداده ای برای توصیف و سازمان دهی اشیای محتوایی: مطالعه موردی کتابخانه، موزه و مرکز اسناد آستان مقدسه حضرت معصومه (س)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی پروفایل کاربردی فراداده ای برای توصیف و سازمان دهی (پردازش) اشیای محتوایی کتابخانه، موزه و مرکز اسناد آستان مقدسه حضرت معصومه (س) بود. روش پژوهش ازلحاظ هدف، کاربردی بود که با رویکرد تحلیلی انجام شد. جامعه پژوهش مشتمل بر کارمندان بخش سازمان دهی و مدیران کتابخانه، موزه و مرکز اسناد آستان مقدسه و عناصر، خصائص و ویژگی های استانداردهای فراداده ای بافت میراث فرهنگی بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شد. روش گردآوری داده ها، مشاهده ساختارمند و ابزار آن مصاحبه، پرسشنامه و سیاهه وارسی بود. نتایج نشان داد که به منظور توصیف و سازمان دهی (پردازش) اشیای محتوایی کتابخانه، موزه و مرکز اسناد آستان مقدسه نیازمند سه پروفایل کاربردی فراداده ای مجزا برای کتابخانه، موزه و مرکز اسناد است. پروفایل کاربردی فراداده ای طراحی شده برای اشیای محتوایی کتابخانه، موزه و مرکز اسناد به ترتیب دارای 53، 83 و 27 عنصر اصلی و فرعی بود. استاندارد فراداده ای توصیف شی (مُدس)، استاندارد مدیریت مجموعه موزه های بریتانیا (اسپکتروم) و استاندارد بین المللی توصیف آرشیوی (ایساد) دارای بیشترین سهم در پروفایل کاربردی فراداده ای به ترتیب در بافت های کتابخانه، موزه و مرکز اسناد بود. طراحی پروفایل کاربردی فراداده ای موجب توصیف و پردازش مناسب اشیای محتوایی، همگرایی هرچه بیشتر بافت میراث فرهنگی و همچنین مدیریت بهتر فراداده ها خواهد شد. این امر با توجه به بافت و نیازهای بومی انجام می شود و درعین حال موجب افزایش نقاط دسترسی، بازیابی و میانکنش پذیری بیشتر با سایر سامانه های مدیریت اطلاعات و کتابخانه ها خواهد شد.
ابعاد هستان نگار خانه هوشمند ویژه سالمندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، فناوری خانه های هوشمند پیشرفت قابل توجهی در ایران داشته است و کاربرد آن در حال گسترش است. بر اساس آمارهای رسمی جمعیت کشور پیش بینی می شود که در بیست سال آینده بیش از یک چهارم جمعیت را سالمندان تشکیل دهند. در سال های آتی بخش مهم و عظیمی از بازار خانه های هوشمند متوجه جمعیت سالمند کشور خواهد بود. از سویی دیگر پایش سلامت و مراقبت از چنین افرادی که تنها و مستقل زندگی می کنند، از اصلی ترین دغدغه های نظام بهداشتی کشور خواهد بود. مطالعه ابعاد هستان نگارها و شناخت مسیر بلوغ و روندهای آینده می تواند در این زمینه کمک کننده باشد. لذا، هدف اصلی از این پژوهش دستیابی به ابعاد اصلی هستان نگاری خانه هوشمند برای سالمندان ایرانی متناسب با سلامتی و سبک زندگی آن ها است. مطالعه حاضر یک مطالعه ترکیبی است که در سه مرحله به انجام رسیده است. 1- بررسی مطالعات انجام شده با هدف ایجاد یک هستان نگار برای خانه هوشمند جهت نظارت بر سلامت سالمندان 2- ارزیابی دامنه ها و زیردامنه های موجود در هستان نگارهای منتشر شده با کمک 5 نفر از متخصصان و 3- شناسایی ابعاد مغفول مانده و مطالعه کتابخانه ای شاخص های قابل اندازه گیری در این ابعاد. برای شناختن حیطه های مغفول مانده، مروری بر مطالعاتی که در حوزه کنترل سلامت روان در خانه هوشمند به چاپ رسیده اند، انجام شد و همچنین با توجه به فقدان بعد سلامت معنوی، با مطالعه کتابخانه ای شاخص های قابل اندازه گیری در این بعد از سلامت، استخراج شدند. در هستان نگارهای اخیر، وضعیت فیزیولوژیکی و رفتار فعالیت بدنی، تغذیه، وضعیت شناختی و ذهنی و رفتار اجتماعی به عنوان ابعاد جدید مشاهده می شود. نتایج این مطالعه نشان داد، در هستان نگارهای طراحی شده به بعد سلامت روان کم توجهی شده و بعد سلامت معنوی نیز مورد غفلت قرار گرفته است. بر اساس نتایج این مطالعه، هستان نگار می تواند دارای چهار بعد سلامت جسمانی، سلامت روانی، سلامت اجتماعی و سلامت معنوی باشد که هر یک شامل زیردامنه ها و متغیرهای ویژه خود است که از طریق ابزارهای فیزیکی و ارتباطی موجود در خانه هوشمند، قابل اندازه گیری، کنترل و بهبود است.
Challenges and Complexities in Leveraging Data for Evidence-Based Policy making A Scoping Review(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Evidence-based policymaking stands at the forefront of contemporary governance, where data and evidence have emerged as indispensable allies in shaping effective and informed decisions. This article embarks on a comprehensive exploration of the challenges and critical issues encountered when data assumes the role of evidence in policy formulation. The foundation of this investigation is rooted in the extensive body of literature on evidence-based policy-making. We delve into the scholarly discourse, tracing the evolution of policy formulation from relying on intuition to being guided by empirical insights. As we navigate through this intellectual landscape, the crucial role of data as a catalyst for this transformation becomes apparent. Delving deeper, we will explore the intricacies of data and the rise of big data. Once regarded as mere numbers, data now represents the currency of the information age. Its volume, velocity, and variety characterize it, making it a powerful tool for generating evidence and formulating policies. As we explore its features, we uncover the potential of data to unlock unprecedented insights and inform governance with empirical precision. To conduct a comprehensive examination of the difficulties encountered when utilizing data as evidence in policy-making, we employ a rigorous scoping review methodology. Through meticulous screening, we have identified and analyzed 36 exemplary articles that offer invaluable insights into the multifaceted landscape of data-driven governance. These articles provide a comprehensive overview of the challenges, which can be grouped into three distinct clusters: technical challenges arising from data complexities, legal and privacy dilemmas intertwined with governance, and the formidable issues faced by policymakers. Our discussion unravels the intricate web of challenges, ranging from data quality and integration to confidentiality, ethics, and governance issues. We delve into the intricacies of data access, the fight against bias, and the challenges posed by data volume and complexity. Simultaneously, we explore the complex legal landscape of data ownership, security, sharing, and compliance. The challenges policymakers face in fostering data-driven cultures, navigating resource constraints, and communicating data-driven insights are brought to the forefront. In conclusion, our exploration sheds light on the complex challenges and crucial issues that underlie the use of data as evidence in evidence-based policy-making. This research underscores the transformative power of data in governance and emphasizes the challenges and pressing issues associated with using data as evidence in policymaking.
مفهوم سازی امنیت با رویکرد پایداری و تاب آوری سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با رویکرد مفهوم سازی امنیت و ایجاد مدل امنیت جامع با بهره گیری از فناوری های بازنمایی دانش با رویکرد پایداری و تاب آوری سازمان منطبق بر انقلاب صنعتی پنجم و ایجاد تصویری کامل از مؤلفه های مفهومی امنیت صورت پذیرفته است.روش پژوهش: مقاصد پژوهش از نوع کاربردی است که با رویکرد مفهوم سازی صورت پذیرفته است، بدین منظور جهت توسعه هستان شناسی از آخرین نسخه نرم افزار Protégé استفاده شده است و جهت ساخت هستان شناسی منطبق بر روش های بین المللی و همچنین علم طراحی، چرخه حیات فرایند ساخت هستان شناسی طراحی گردید، در ادامه جهت ایجاد تصویر جامع از ابزار Ontograf با رویکرد تاب آوری سازمان استفاده شده است.یافته ها: طراحی مدل مفهومی الزامات و کنترل های امنیت سازمان و همچنین دارایی های سازمان با بهره گیری از مهندسی هستان شناسی و ابزار Protégé مبتنی بر استانداردها، چارچوب های بین المللی، شرایط و مقتضیات کشور با رویکرد ایجاد پایداری و تاب آوری سازمان و ایجاد تصویر جامع از مؤلفه های مفهومی امنیت در سازمان ها.نتیجه گیری: در محیط های پیچیده ی عصر کنونی، اقدام هوشمند امری ضروری است. در سازمان بزرگ همانند دانشگاه، هوشمند عمل کردن مهمترین عامل افزایش توان رقابت است. امنیت در ابعاد مختلف سازمان هایی که رویکرد هوشمند دارند حائز اهمیت است. دنیای امنیت بسیار پویا بوده و همواره تهدیدهای جدیدی شناسایی می گردند، برای مقابله با تهدیدهایی که به سرعت در حال رشد هستند به راهکارهای مفهومی جهت افزایش امنیت سازمان و همچنین افزایش تاب آوری و تداوم نیاز است. مفهوم سازی و سازماندهی دانش در امنیت و همچنین ایجاد بستری جهت توسعه و استفاده از مفاهیم مشترک در این پژوهش ارائه شده است.
بررسی نقش هستی شناسی و نمودار دانش در طبقه بندی اسناد متنی: مروری بر مطالعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: باتوجه به افزایش نرخ استفاده از اینترنت و افزایش حجم اسناد الکترونیکی قابل مشاهده در وب، طبقه بندی خودکار متن تبدیل به یکی از روش های کلیدی برای ارتقای بازیابی اطلاعات و مدیریت دانش مجموعه های متنی دیجیتالی شده است. افراد با طبقه بندی متون می توانند اطلاعات موردنیاز خود را با دقت بیشتر و سرعت بالاتر جستجو و بازیابی کنند. آن چیزی که در بحث طبقه بندی خودکار اسناد حائز اهمیت است، برچسب گذاری اسناد به کلاس های از پیش تعریف شده است، به گونه ای که اسنادی که در یک طبقه جای می گیرند بیشترین شباهت و با اسناد سایر طبقه ها بیشترین تفاوت را داشته باشند و قابلیت استفاده از روابط معنایی را داشته باشد. در ای ن راس تا، پژوه ش حاض ر به بررسی نقش هستی شناسی و نمودار دانش در طبقه بندی خودکار اسناد متنی می پردازد.روش: این مطالعه به مرور پژوهش ها و اسناد مرتبط با کاربرد ابزارهای معنایی مانند هستی شناسی ها و نمودار دانش در طبقه بندی اسناد متنی پرداخته است. به منظور جمع آوری متون، سه پایگاه اطلاعاتی داخلی شامل «بانک اطلاعات نشریات کشور»، «پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی» و «مرجع دانش» و سه پایگاه استنادی خارجی یعنی «وب آو ساینس»، «اسکوپوس» و «گوگل اسکالر» بدون درنظرگرفتن بازه زمانی در هر دو دسته بررسی شده است.
یافته ها: نتایج واکاوی متون نشان داد در مدل فضای برداری ارتباط معنایی بین کلمات در نظر گرفته نمی شود و ترتیب کلمات در جملات از بین می رود. با نادیده گرفتن روابط معنایی و نحوی مختلف بین کلمات در زبان طبیعی، بازنمایی متفاوتی از اسناد فراهم می شود؛ اما هستی شناسی ها و نمودار دانش با دریافت معنای موجودیت ها و کلاس ها به تقویت مدل های یادگیری ماشینی کمک می نمایند. استفاده از این ابزارها به عنوان یک مرجع خارجی در حین فرایند طبقه بندی عمل می کند و دانش زمینه را برای مدل های طبقه بندی فراهم می نماید. به طورکلی استفاده از این ابزارها به ماشینن ها اجازه می دهند معنای داده هایی را که با آن ها کار می کنند، درک کنند.نتیجه گیری: کاربست هستی شناسی ها و نمودار دانش در طبقه بندی اسناد متنی می تواند موجب تقویت نتایج الگوریتم های یادگیری ماشین از طریق بهره برداری از دانش زمینه شود. این ابزارها می تواند معانی کلمات را از جملات دارای ابهام آزاد نموده و مشکلات مرتبط با زبان طبیعی را حل کند. استفاده از هستی شناسی و نمودار دانش می تواند به طور مؤثری در طبقه بندی اسناد متنی کمک کند و باعث ارتقای دقت و کارایی مدل های طبقه بندی شود؛ اما ساخت و ادغام هستی شناسی و نمودار دانش امری خسته کننده، زمان بر و پیچیده است که امکان پذیری و ارزش عملی آن ها را محدود می کند. در زبان فارسی علاوه بر مشکل مطرح شده در به کارگیری هستی شناسی ها و نمودار دانش در طبقه بندی اسناد، محدودیت هایی مانند ویژگی های خاص زبان فارسی در نگارش و محدودیت فنی وجود دارد؛ لذا استفاده از هستی شناسی و نمودارهای دانش عمومی و یا دامنه در بحث طبقه بندی اسناد نیازمند توجه به این محدودیت ها و پیچیدگی های فنی است و علاوه بر این مستلزم توسعه و تلاش های بیشتری بالأخص در زبان فارسی است.
تحلیل محتوای منابع آموزش زبان انگلیسی به کودکان براساس ویژگی های سنی مخاطب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با نگاهی چندجانبه به عوامل مؤثر در یادگیری کودکان، مفاهیمی که همخوان با ویژگی های کودکان بوده است را از آموزش هَیَجامَد محور مبنا قرار داده و به کمک روش تحلیل سلسله مراتبی به ارزیابی و رتبه گذاری منابع رایج آموزش زبان انگلیسی به کودکان در ایران پرداخته است.روش شناسی: این پژوهش کمی کیفی و از نوع تحلیل محتوا و کاربردی است. بدین منظور پژوهش حاضر، با در نظر گرفتن سه معیار «کاربرد حواس»، «ارتباط» و «سرمایه هیجانی حسی»، که از الگوی آموزش هَیَجامَد محور استخراج شده است، به بررسی و انتخاب بهترین منبع آموزش زبان انگلیسی به کودکان از میان چهار گزینه ی «مجموعه Family and Friends»، «مجموعه superminds»، «مجموعه First Friends» و «مجموعه منتخب کانون زبان ایران» پرداخته است. بر این اساس به جهت ارزیابی گزینه های موجود از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، به عنوان یکی از بهترین روش های ارزیابی چند معیاره، استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل دلالت بر آن دارد که از میان گزینه های موردبررسی، مجموعه superminds با امتیاز نسبی41/0 بهترین گزینه برای آموزش زبان انگلیسی به کودکان است. همچنین امتیاز مجموعه های Family and Friends، First Friends و کانون زبان ایران به ترتیب برابر 221/0، 207/0 و 092/0 به دست آمدند.نتیجه گیری: مطابق نتایج پژوهش، عمده مطالب منابع مورد استفاده جهت آموزش زبان انگلیسی به کودکان در ایران، در دو سطح ابتدایی الگوی هَیَجامَد توقف کرده و به سطوح بالای هرم هَیَجامَد نرسیده اند. در این میان سطح دیداری بالاترین و پس از آن، سطح شنیداری دومین جایگاه وسطح لمسی حرکتی نیز در رتبه سوم الگوی هَیَجامَد جای دارند. داده های پژوهش همچنین نشان می دهد که میان دو زیرمعیار ارتباط نیز توازن برقرار نیست؛ و زیر معیار ارتباط مرکز سهم بیشتری را در منابع زبان دارد. همچنین همسویی و توجه به معیار سرمایه هیجانی حسی در منابع بررسی شده، مشاهده نگردید؛ در حالی که هرگاه محتوای کتاب به افزایش سطح سرمایه هیجانی حسی فراگیر نسبت به یک موضوع بی توجه باشد، به طور ضمنی ارتباط موفق با او را نیز از دست خواهد داد.
نقش مدیریت دانش در ارتقای سواد اطلاعاتی کاربران کتابخانه های عمومی و ارائه الگوی مناسب (مطالعه کتابخانه های عمومی استان خوزستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۰
113 - 143
حوزههای تخصصی:
کتابخانه های عمومی با در اختیار داشتن منابع و مراجع مختلف، به یکی از بزرگ ترین نیروگاه های تولید دانش و اطلاعات تبدیل شده اند که مدیریت مؤثر و کارآمد آن ها می تواند تأثیر بسزایی در توسعه سواد اطلاعاتی کاربران داشته باشد. هدف پژوهش حاضر نیز بررسی نقش مدیریت دانش در ارتقای سواد اطلاعاتی کاربران کتابخانه های عمومی و ارائه الگوی مناسب بوده است. روش پژوهش، روش ترکیبی با استفاده از فن فراترکیب، تحلیل محتوا و دلفی برای شناسایی و دسته بندی مؤلفه های مدیریت دانش و سواد اطلاعاتی و سپس روش پیمایش بود. جامعه آماری شامل 284 کتابدار و 45582 کاربر بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله تعداد 181 کتابدار و 497 کاربر انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل دو پرسش نامه محقق ساخته مدیریت دانش و سواد اطلاعاتی برگرفته از پیشینه نظری و تجربی پژوهش بود که به تأیید گروه خبره رسید. روش تجزیه وتحلیل داده ها، مدل یابی معادلات ساختاری بود. یافته های پژوهش نشان داد که سطح استقرار چهار مؤلفه مدیریت دانش در کتابخانه های عمومی استان خوزستان بالاتر از متوسط است. همچنین سطح برخورداری کاربران از هشت مؤلفه سواد اطلاعاتی نیز بالاتر از متوسط است. درنتیجه، مدل پیشنهادی ضمن تأیید فرضیه های فرعی و اصلی پژوهش، نشان داد که اجرا و استقرار مدیریت دانش بر ارتقای سواد اطلاعاتی کاربران کتابخانه های عمومی استان خوزستان تأثیرگذار بوده است.
تحلیلی بر کاربرد رنگ در طراحی رابط کاربری وب سایت های آموزشی: رویکردی مبتنی بر فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: رنگ یکی از مهم ترین عناصر هر رابط کاربری است و نقش مهمی در طراحی رابط کاربری دارد. از این رو، برای ارتباط و تعامل با کاربران در وب سایت ها استفاده می شوند. هدف از پژوهش حاضر، تحلیل کاربرد رنگ در طراحی رابط کاربری وب سایت های آموزشی با رویکرد مبتنی بر فراترکیب است.روش شناسی: پژوهش حاضر، با رویکرد کیفی و با روش فراترکیب انجام شده است. به منظور گردآوری داده ها در این پژوهش از الگوی هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو استفاده شد. جامعه آماری پژوهش حاضر مقالات و پایان نامه های مرتبط با رابط کاربری وب سایت های آموزشی است که در فارسی بازه زمانی سال های 1390-1402 و در لاتین سال های 1984-2023 از پایگاه های علمی داخلی و بین المللی استخراج شده است. در نهایت از بین 148 مقاله و پایان نامه بازیابی شده، 27 عنوان انتخاب و تحلیل شد؛ و سپس براساس تحلیل محتوای موضوعی پژوهش ها، کدگذاری و مقوله بندی صورت گرفت.یافته ها: تجزیه و تحلیل پژوهش های حوزه رنگ در طراحی رابط کاربری وب سایت های آموزشی که به شناسایی 3 مقوله کلی، 18 مؤلفه در این حوزه انجامید. مقولات اصلی در این حوزه شامل زمینه های کاربرد رنگ در طراحی رابط کاربری وب سایت های آموزشی، کاربرد رنگ در طراحی رابط کاربری وب سایت های آموزشی و کاربرد رنگ در پوشش دامنه موضوعی در طراحی رابط کاربری وب سایت های آموزشی است.نتیجه گیری: نتایج ثابتی از بررسی رنگ در طراحی رابط کاربر در تمامی وب سایت ها دیده نمی شود. بدین جهت، در قسمت بافت، پژوهشگران توجه خود را معطوف به وب سایت های تجاری، خبری، سرگرمی گذاشته اند که این خود خلأ پژوهشی است که توجه کمتری به مبحث آموزش شده است. در بخش کاربردهای رنگ پژوهشگران به مبحث جذابیت و زیبایی وب سایت، کمک بر برآورده شدن نیازهای کاربران توسط طراحان، جذابیت وب سایت و فرایندهای شناختی کاربران، فرهنگ و درک کاربران از وب سایت، تأثیرگذاری رنگ بر ویژگی های فرهنگی توجه نشان داده اند.
ارائه نقشه راه پژوهش مصنوعات فناوری اطلاعات با رویکرد علم طراحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علم طراحی با ایجاد نظام مند دانش با طراحی ارتباط داشته و در پژوهش سیستم های اطلاعات به ایجاد مصنوعات برای حل یک مسئله عملی مربوط می شود. سیستم های اطلاعاتی و اجزای آن از دیدگاه علم طراحی به منزله مصنوع درنظر گرفته می شوند. مصنوعات فناوری اطلاعات در حوزه سیستم اطلاعات موضوع اصلی بوده و متشکل است از سخت افزار و نرم افزار، سیستم های اجتماعی-فنی با مشارکت کنندگان انسانی، فرایندها، و روش ها. از آنجا که پژوهش علم طراحی به عنوان یک رویکرد مهم در پژوهش های سیستم های اطلاعات ظهور کرده و در ساخت مصنوعات فناوری اطلاعات بخش مهمی از تحقیقات تجویزی در سیستم اطلاعات است، این مطالعه یک بررسی نظام مند از مبانی نظری با رویکرد تحلیل روایی برای ایجاد یک درک جامع از مفاهیم عملی و نگرش های تخصصی پیرامون روش پژوهش علم طراحی و ارائه نقشه راه برای بیان چگونگی استفاده از آن در راستای یافتن پاسخ سؤال(های) پژوهش طراحی مصنوعات فناوری اطلاعات است. این پژوهش با روش مرور نظام مند در دو گام اصلی انجام شد. در گام نخست، جست وجو برای دستیابی به منابع معتبر با استفاده از دو رویکرد خودکار و گلوله برف ی پیش رون ده و بازگش تی در پایگاه های اطلاعاتی معتبر انجام شد. پس از ارزیابی کیفی منابع به دست آمده، 52 مقاله بر اساس معیارهای مشخص تأیید و انتخاب شد. در گام دوم و در طول مطالعه، بر اساس روش تحلیل روایی، چهار روایت مبانی فلسفی پژوهش علم طراحی، رویکرد توسعه نظری پژوهش در علم طراحی، انتخاب روش شناختی پژوهش علم طراحی، و استراتژی پژوهش علم طراحی به همراه سایر مفاهیم اساسی موجود در هر روایت پدیدار شد. سرانجام، با استفاده از روایات و مفاهیم شناسایی شده موجود در هر روایت، نگاشتی از مفاهیم و موضوعات مرتبط با روایات پژوهش علم طراحی انجام و در قالب یک نقشه راه تجمیع و ترسیم شد. نقشه راه تدوین شده، فرایند استفاده از روش پژوهش علم طراحی در طراحی مصنوعات فناوری اطلاعات را به شکلی ساختاریافته و دقیق برای انجام پژوهش های علم طراحی ارائه می کند.
کاربرد مترادف ها در سرعنوان های موضوعی فارسی و اصطلاح نامه اصفا بر مبنای ابزار واژگانی فارس نت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: ترادف یا هم معنایی از ویژگی های مهم زبان های طبیعی است. ازآنجاکه یک مفهوم واحد ممکن است با دو یا چند شکل واژگانی بیان شود و معلوم نیست کدام شکل واژگانی بازگوکننده یک مفهوم واحد در سامانه بازیابی مورد جستجو قرار خواهد گرفت، سامانه باید بتواند از همه مترادف های یک مفهوم به مدرکی که مفهوم در آن موردبحث قرارگرفته ارجاع دهد. این پژوهش با هدف بررسی وضعیت به کارگیری مترادف های سرعنوان های گزیده/ اصطلاحات مرجح را در ساخت سرعنوان های ناگزیده/ اصطلاحات نامرجح در سرعنوان های موضوعی فارسی و اصطلاح نامه فرهنگی فارسی «اصفا»، در تطبیق با فارس نت، به عنوان منبع واژگانی جامع زبان فارسی، انجام شد.روش: پژوهش از حیث هدف کاربردی و از جنبه روش شناسی، تحلیل محتوا بود و از فنون متن کاوی و پردازش زبان طبیعی برای سنجش میزان کاربرد مترادف ها در هر دو واژگان کنترل شده با سنجش شباهت دو گروه داده استفاده کرده است. ۳۲۷۰ سرعنوان موضوعی و ۲۰۲۰ اصطلاح اصلی به صورت هدفمند از دو منبع سرعنوان های موضوعی فارسی و اصطلاح نامه اصفا، به عنوان دو مجموعه واژگان کنترل شده مورداستفاده در تدوین کتابشناسی ملی ایران، انتخاب شد. سرعنوان های ناگزیده، اصطلاحات نامرجح مربوط به هر سرعنوان/ اصطلاح اصلی و مترادف های هر یک از فارس نت نیز استخراج شد. پایایی با تکرار استخراج بخشی از سرعنوان ها/اصطلاحات توسط پژوهشگر دوم با شباهت ۶۱۸/۰ و ۷۰۶/۰ از بازه میان صفر تا ۱ به ترتیب برای سرعنوان ها و اصطلاحات به دست آمد. با استفاده از زبان برنامه نویسی پایتون شباهت میان هریک از دو دسته داده سرعنوان های ناگزیده و اصطلاحات نامرجح با مترادف های سرعنوان ها/ اصطلاحات اصلی مربوط به آن ها در فار س نت با سنجه کسینوس شباهت اندازه گیری شد.یافته ها: در نمونه گرفته شده از سرعنوان های موضوعی فارسی،2561 سرعنوان اصلی (78/3 درصد) دارای سرعنوان ناگزیده بوده اند که به سرعنوان گزیده ارجاع می دهد. 2316 سرعنوان اصلی (70/8 درصد) نیز دارای مترادف در فارس نت بوده اند. نمره شباهت میان سرعنوان های ناگزیده و مترادف های سرعنوان اصلی مربوط به هر یک ۱۲۵/۰ به دست آمد که نشان از شباهت پایین آن هاست. همچنین در نمونه گرفته شده از اصطلاح نامه اصفا، 545 اصطلاح (حدود 27 درصد) دارای اصطلاح ارجاعی نامرجح بوده اند. 1376 اصطلاح (68 درصد) از این اصطلاحات نیز دارای مترادف در فار س نت هستند؛ یعنی تعداد 1475 اصطلاح (73 درصد) فاقد اصطلاح نامرجح (که ارجاع به اصطلاح اصلی می دهند) بوده اند. نمره شباهت میان اصطلاحات نامرجح در اصطلاح نامه اصفا و مترادف های اصطلاح اصلی مربوط به هر یک 131/0 به دست آمد که نمره پایینی است. نتیجه گیری: در سرعنوان های موضوعی فارسی تقید بیشتری در ساخت و به کارگیری ارجاعات موضوعی دیده می شود، ولی در هر دو واژگان کنترل شده تعداد کمی از سرعنوان ها و اصطلاحات ارجاعی (ناگزیده و نامرجح) از میان مترادف های مفاهیم در زبان فارسی انتخاب شده اند. این پژوهش معرفی مترادف های عبارت ها را برای همه کاربران، ازجمله فهرست نویسان و متصدیان ساخت مستندات موضوعی، چه هنگام جستجوی مفاهیم و چه در ساخت اصطلاحات توصیه می کند، چراکه می تواند به بهبود وضعیت بانک های مستند موضوعی و درنهایت تجربه متکامل تر کاربر در جستجوی موضوعی و بازیابی منابع کمک کند.
نقش زبان علم در شمار استنادها و امتیاز آلتمتریک پژوهش های دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: نگارش به زبان ساده در همه جوامع، از جمله جوامع علمی، توصیه می شود و پژوهشگران همواره تشویق می شوند که یافته های پژوهشی و نوشته های خود را ساده بنویسند. اصول ساده نویسی متنوع و متفاوت هستند، و یکی از این اصول به کار بردن واژگان ساده است. به گفته دیگر پژوهشگران تشویق می شوند که در نوشته های خود کمتر از اصطلاح های فنی/ تخصصی (تِرم) و ژارگون ها بهره گیرند و به جای آن از واژگان ساده و همه فهم استفاده کنند. با این حال، روشن نیست که آیا ساده نویسی می تواند افزایش تأثیر آثار پژوهشی را به دنبال داشته باشد یا خیر. این پژوهش برای پاسخ به این مسئله برخی از مقاله های مجله «زبان شناسی کاربردی» (Applied Linguistics) را انتخاب و بررسی کرد. از این رو، هدف اصلی پژوهش کنونی آگاهی از نقش زبان علم در شمار استنادها و امتیاز دگرسنجی (آلتمتریک) مقاله های پژوهشی مجله انگلیسی «زبان شناسی کاربردی» بود.
روش پژوهش: این پژوهش در دو گام کلیدی انجام شد. (1) تحلیل محتوای مقاله های علمی از دیدگاه میزان بهره برداری از اصطلاح های فنی/ تخصصی (تِرم) و ژارگون ها؛ و (2) استخراج داده های در پیوند با میزان اثرگذاری مقاله های علمی، یعنی شمار استنادها و امتیاز دگرسنجی (آلتمتریک) آنها، و مقایسه این داده ها با میزان بهره برداری از اصطلاح های فنی/ تخصصی (تِرم) و ژارگون ها. مقاله هایی از مجله «زبان شناسی کاربردی» نخست به شکل هدف مند و سپس به شکل تصادفی گزینش شدند. برای شناسایی میزان واژگان دشوار آنها از نرم افزار «مکس کیودی ای» و برای شناسایی میزان تأثیرگذاری آنها از پلتفرم «دایمنشنز» بهره برداری شد.
یافته ها: یافته ها نشان دادند که بیشترین نسبت آوردن واژگان دشوار در مقاله های بررسی شده میزان 76/1 و کمترین میزان 15/0 است. به گفته دیگر، در دشوارترین مقاله (از میان نمونه پژوهش) در هر هزار واژه نزدیک به 18 واژه دشوار بوده اند. از سوی دیگر، میانگین «نرخ استنادی زمینه علمی» برای مقاله های گزینش شده پیرامون 24 بوده است. نتایج آزمون های آماری نشان دادند که میان میزان استفاده از واژگان دشوار در مقاله ها و شمار استنادها/ امتیاز دگرسنجی (آلتمتریک) آنها رابطه معکوس برقرار است، اما این رابطه از دیدگاه آماری معنادار نیست و بر این اساس نمی توان فرضیه های پژوهش را تأیید کرد.
نتیجه گیری: پژوهش کنونی نشان داد که ارتباط معناداری میان ساده نویسی و اثرگذاری و توجه به آثار دانشگاهی وجود ندارد. پس، نمی توان ادعا کرد که هرچه متون دانشگاهی ساده تر باشند بیشتر به آنها توجه می شود. اگرچه، از دلایل برقرار نبودن این رابطه می تواند رفتار استنادی پژوهشگران باشد که می تواند تحت تأثیر متغیرهای فراوانی قرار گیرد. با آنکه ارتباط میان ساده نویسی و اثرگذاری آثار علمی معنادار نیست، اما این مسئله نباید پژوهشگران را از ساده نویسی باز دارد، چرا که به شکل قطعی می توان گفت که آثار ساده تر آسان تر درک و دریافت می شوند و کاربران گسترده تری نسبت به آثار دشوارتر دارند.
Decoding DQM for Experimental Insights on Data Quality Metadata’s Impact on Decision-Making Process Efficacy(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Decision-making processes are significantly influenced by a myriad of factors, with data quality emerging as a crucial determinant. Despite widespread awareness of the detrimental effects of poor-quality data on decisions, organizations struggle with persistent challenges because of the sheer volume of data within their systems. Existing literature advocates for providing Data Quality Metadata (DQM) to help decision-makers communicate data quality levels. However, concerns about potential cognitive overload induced by DQM may hinder decision-makers and negatively impact outcomes. To address this concern, we conducted an experimental exploration into the impact of Data Quality Management (DQM) on decision outcomes. Our study aimed to identify specific groups of decision-makers benefiting from DQM and uncover factors influencing its usage. Statistical analyses revealed that decision-makers with a heightened awareness of data quality demonstrated improved Data Quality Management (DQM) utilization, leading to increased decision accuracy. Nevertheless, a trade-off was observed as the efficiency of decision-makers suffered when employing Decision Quality Management (DQM). We propose that the positive impact of incorporating Data Quality Management (DQM) on decision outcomes is contingent on characteristics such as a high level of knowledge about data quality. However, we acknowledge that the inference of this positive impact could be more transparent and thoroughly explained. Our findings caution against a blanket inclusion of Data Quality Management (DQM) in data warehouses, emphasizing the need for tailored investigations into its utility and impact within specific organizational settings.
A Review of QoS-Driven Task Scheduling Algorithms and Their Impact on Data Quality in Process Management(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه پردازش و مدیریت اطلاعات دوره ۴۰ زمستان ۱۴۰۳ ویژه نامه انگلیسی ۳ (پیاپی ۱۲۲)
219 - 253
حوزههای تخصصی:
The term “cloud computing (CC)” has been extensively studied and utilized by major corporations since its inception. Within the realm of cloud computing, various research topics and perspectives have been explored, including resource management, cloud security, and energy efficiency. This paper explores the intersection of data quality and business process management within the context of cloud computing. Specifically, it examines how Quality of Service (QoS)-driven task scheduling algorithms in cloud environments can enhance data quality and optimize business processes. Cloud computing still faces the significant challenge of determining the most effective way to schedule tasks and manage available resources. We need effective scheduling strategies to manage these resources because of the scale and dynamic resource provisioning in modern data centers. The purpose of this work is to provide an overview of the various task scheduling methods that have been utilized in the cloud computing environment to date. An attempt has been made to categorize current methods, investigate issues, and identify important challenges present in this area. Our data reveals that 34% of researchers are focusing on makespan for QoS (Quality of Service) metrics, 17% on cost, 15% on load balancing, 10% on deadline, and 9% on energy usage. Other criteria for the Quality of Service (QoS) parameter contribute far less than the ones mentioned above. According to this study, scheduling algorithms commonly used by researchers include the genetic algorithm in bio-inspired systems and particle swarm optimization in swarm intelligence 80% of the time. According to the available literature, 70% of the studies have utilized CloudSim as their simulation tool of choice. Our findings suggest that current methodologies mainly employ genetic algorithms and particle swarm optimization, with CloudSim being a popular simulation tool. Ongoing work emphasizes refining scheduling strategies to enhance resource management in dynamic data center environments, providing crucial insights into future quality-of-service (QoS)-driven scheduling algorithms for cloud computing.