مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
بازاریابی محتوایی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با گران شدن بسترهای سنتی تبلیغات و تغییر در رفتار مشتریان قواعد بازاریابی تغییر کرده است و کسب و کارهای تولیدی و خدماتی مجبور به اقتباس جدیدترین گرایش های بازاریابی از جمله بازاریابی محتوایی هستند. با توجه به نوظهور بودن این حوزه، ابعاد و مؤلفه های آن ناشناخته باقی مانده است. از این رو، هدف این پژوهش شناسایی مؤلفه ها و ابعاد اساسی بازاریابی محتوایی به منظور ارائه مدل مفهومی برای درک بهتر آن انجام شده است. روش شناسی: رویکرد پژوهش حاضر کیفی است و از روش هفت مرحله ای فراترکیب سندلوسکی و باروسو به منظور بررسی نظام مند متون استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه آثار علمی مرتبط با مبانی و ابعاد بازاریابی محتوایی مشتمل بر ۶۵۲ اثر بازیابی شده از دوازده پایگاه اطلاعات علمی در بازه زمانی ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۶ میلادی برای منابع انگلیسی زبان و سال های ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۵ خورشیدی برای منابع فارسی زبان است که از این میان بر مبنای معیار مهارت های ارزیابی حیاتی و انجام فرآیند غربال گیری ۵۲ اثر به منظور بررسی و تحلیل بیشتر انتخاب شدند. یافته ها: یافته های حاصل از مراحل هفت گانه فراترکیب نشان داد که افزون بر مؤلفه های مورد نظر در تولید محتوا، باید به مؤلفه های مربوط به نوع قالب، نوع رسانه، و شاخص های سنجش نیز توجه کرد. از این رو، مدل مفهومی بازاریابی محتوایی شامل سه لایه مقوله ای، مفهومی و کدهاست که ۷۲ مؤلفه اصلی شناسایی شده برای این مفهوم را در چهار مقوله عناصر ذاتی تولید محتوا (ارزشمند، مرتبط، قابل اعتماد، سرگرم کننده و بدیع)، عناصر شکلی (رایج در استفاده، ارزان، قابل اشتراک گذاری، قابل استفاده همزمان)، عناصر رسانه ای توزیع محتوا (تعاملی، قابلیت استفاده) و عناصرسنجش اثربخشی (مصرف، اشتراک، تولید مشتریان سرنخ و فروش) ارائه می نماید. بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که به منظور پیاده سازی بازاریابی محتوایی، ابعاد و مؤلفه های بسیاری در تولید، توزیع و سنجش اثربخشی مورد توجه است. مفاهیم ارزشمندی، مرتبط بودن، سرگرم کننده و آموزشی از بیشترین فراوانی و اهمیت در تولید محتوا برخوردار هستند. همچنین، مدل مفهومی ارائه شده می تواند به عنوان مبنای پژوهش های آتی در جهت ساخت ابزار و راهنمای عملی برای تولیدکنندگان و بازاریابان محتوایی سودمند باشد. با توجه به اهمیت موضوع بازاریابی محتوایی، نتایج پژوهش می تواند نه تنها برای شناسایی و درک مؤلفه های کلیدی بازاریابی محتوایی و پیاده سازی آن بلکه در ارزیابی و سنجش اثربخشی استفاده شود. در نهایت پیشنهاد می شود رتبه بندی و وزن دهی این مؤلفه ها از نظر متخصصان موضوعی در پژوهشی جداگانه مورد بررسی قرار گیرد.
امکان سنجی کاربست محتوای کاربرساز در فرآیندهای بازاریابی محتوایی؛ مطالعه موردی دیجی کالا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال دوم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۷
157-190
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر باهدف امکان سنجی کاربست محتوای کاربرساخته به عنوان گونه محتوایی غالب و در حال رشد فزاینده در فضای مجازی در فرآیندهای بازاریابی محتوایی و احصای الگوی این کاربست است. مسئله اساسی این پژوهش آن است که چگونه و بر اساس چه الگویی می توان محتوای کار برساخته را در فرآیند بازاریابی محتوایی استفاده کرد؟ این مطالعه به نوع خاصی از محتوای کار برساخته یعنی نظرات کاربران در محیط های شبکه های اجتماعی فضای مجازی توجه دارد. روش اجرای این پژوهش مبتنی بر روش نظریه داده بنیاد با رویکرد گلیزری [1]است. نظرات موجود در وبگاه دیجی کالا با استفاده از نمونه هایی که کفایت نظری لازم برای روش نظریه داده بنیاد فراهم کند، احصاء شدند و داده های به دست آمده مبتنی بر مراحل کدگذاری چهار مرحله ای نظریه داده بنیاد تحلیل شدند تا به قضایای نظری مطلوب دست پیدا کنیم. در پایان مبتنی بر فرآیندهای پنج مرحله ای تدوین شده، که عبارتند از: طراحی و برنامه ریزی برای بازاریابی محتوایی؛ تولید و تصدی محتوای مرتبط با طراحی و برنامه ریزی بازاریابی محتوایی؛ دروازه بانی و توزیع محتوای تولیدی و تحت تصدی؛ ارتباط و درگیری با مخاطب/مشتری بازاریابی محتوایی و سنجش راهبرد بازاریابی محتوایی، به تحلیل یافته های حاصل از نظرات کاربرساخته پرداخته شد. بنابراین حجم از داده ها و یافته های ناشی از تحلیل آن ها می توان گفت که نظرات کاربرساخته موجود در فروشگاه آنلاین در چهار گروه قابل شناسایی هستند که عبارتند از: نظرات محصول گرایانه، نظرات راهنما، نظرات تجاری و نظرات روایی که الگوی کاربست آن ها در فرآیندهای ذکرشده در جمع بندی مطرح شده است. [1]. Galsserian Approach
اثربخشی بازاریابی محتوایی بر افزایش فروش کتاب (مطالعه موردی مؤسسه انتشاراتی آبان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: کسب وکار کتاب از دیگر کسب وکارها متفاوت است. کتاب ها محصولات نامطمئنی هستند که با شکست بالا در پیدا کردن مخاطبان مواجه اند و تنها درصد کوچکی از آن ها به فهرست خرید مشتریان راه پیدا می کنند. از این رو، چنین کسب وکارهایی همواره باید به دنبال راهبردهای کم هزینه و نوآور برای جلب نظر مشتریانشان باشند. بازاریابی محتوایی یکی از این راهبردهاست که با وجود اهمیت آن برای دستیابی به مخاطبان، اثربخشی آن در حوزه کتاب کمتر بررسی شده است. این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی بازاریابی محتوایی بر افزایش فروش برخط کتاب در سطح یک مؤسسه انتشاراتی انجام شده است. روش شناسی: این مطالعه یک پژوهش کاربردی است و به لحاظ رویکرد، کیفی است که با استفاده از روش مطالعه موردی انجام شده است. راهبرد بازاریابی محتوایی در سطح یک مؤسسه انتشاراتی به مدت شش ماه اجرا و اثربخشی آن در افزایش فروش برخط کتاب مورد ارزیابی قرار گرفت. به این منظور از میان بنگاه ها، مؤسسات و کسب وکارهای فعال در زمینه نشر کتاب چاپی فارسی در حوزه های فرهنگی و هنری شهر تهران، مؤسسه انتشاراتی آبان به روش هدفمند و قضاوتی به عنوان مورد مطالعه انتخاب شد. برای گردآوری داده ها از مشاهده و تراکنش های فروش برخط استفاده شد. یافته ها: یافته های حاصل از به کارگیری بازاریابی محتوایی، افزایش 6/3 درصدی فروش برخط کتاب را نسبت به وضعیت پیشین نشان داد. این بدان معناست که فعالیت های بازاریابی محتوایی در متقاعد کردن مخاطبان به خرید در مدت زمان کوتاه تا حدودی اثربخش بوده است. با این حال، این احتمال نیز وجود دارد که افراد تحت تأثیر عوامل مختلف تصمیم گرفته باشند خرید غیر برخط خود را افزایش دهند. این امر با توجه به رفتار مصرف کننده در محیط های برخط قابل توجیه است. به این معنا که افراد در محیط های برخط به کالایی علاقه مند می شوند؛ اما تصمیم می گیرند به شکل فیزیکی آن را تهیه کنند . نتیجه گیری: چنانچه بازاریابی محتوایی به عنوان تلاش طولانی مدت در نظر گرفته شود؛ با به کارگیری و یکپارچه سازی آن با دیگر فعالیت های بازاریابی نتایج بهتری فراهم می کند.
ارائه الگوی عوامل حیاتی موفقیت بازاریابی درون گرا در بازاریابی الکترونیک
حوزه های تخصصی:
بازاریابی درون گرا نوعی بازاریابی غیرمستقیم است که به جای تمرکز بر تبلیغات بر محتوا تمرکز دارد. برخلاف بازاریابی برونگرا که بر فروش مستقیم تمرکز دارد بازاریابی درون گرا تمرکز اصلی خود را بر رفع سؤالات و دغدغه های ذهنی مخاطب قرار می دهد. روش های بازاریابی سنتی بر پایه جلب توجه مخاطبان کار می کند، و هرروز توجه مخاطبان کمتر می شود درنتیجه تأثیر این شیوه های بازاریابی هم کمتر می شود. این مقاله با هدف ارائه الگوی عوامل حیاتی موفقیت بازاریابی درون گرا پرداخته شده است. از آنجا که شناخت عوامل موفقیت بازاریابی درون گرا موضوعی است که سابقه تحقیق چندانی در کشور ندارد، در این مقاله کوشش شده است تا به شناسایی عناصر زیربنایی بازاریابی درون گرا پرداخته شود. با توجه به مطالعات پیشین و مصاحبه با خبرگان، مجموعه ای از این عناصر شناسایی شدند. این عوامل با استفاده از تکنیک مدل سازی تفسیری-ساختاری، تجزیه و تحلیل و در نهایت ارتباط و توالی شاخص ها به دست آمده است. بینشی که این مدل به مدیران ارائه می کند می تواند به آنها در برنامه ریزی راهبردی برای آمادگی برای بکارگیری از بازاریابی درون گرا کمک کند. براساس نتایج این پژوهش بازاریابان به جای تمرکز بر تعداد محتواها باید بر کیفیت محتوا تمرکز کنند، محتوایی که به مخاطبان آموزش می دهد و قدرت و نفوذ برند شرکت را بهبود می بخشد. اگر تنها محتوای باکیفیت به اشتراک گذاشته خواهد شد و موجب دسترسی شرکت به مخاطبان بیشتر،افزایش اعتماد مخاطبان خواهد شد. با محتوای نادرست مخاطبان شرکت از دست می روند و اعتبار شرکت آسیب می بیند.
بازاریابی ویدیویی در شرکت های کوچک و بزرگ در بستر بازاریابی دیجیتال
حوزه های تخصصی:
بازاریابی ویدئویی به عنوان یکی از روش های بازاریابی محتوایی طی چند سال اخیر از سایر روش های بازاریابی محتوایی یعنی محتوای متنی و بصری طرفداران بیشتری در میان مخاطبین پیدا کرده است. شرکت های کوچک در برابر شرکت های بزرگ با تولید محتوای ویدیویی در محیط آنلاین گونه جدیدی از رقابت دیجیتال را رقم زده اند. این مطالعه با هدف بررسی ابعاد مختلف بازاریابی ویدیویی در شرکت های کوچک و بزرگ در بستر بازاریابی دیجیتال صورت گرفته است. مطالعه حاضر از نظر هدف یک پژوهش کاربردی است که با رویکرد پیمایشی-مقطعی انجام شده است. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته با طیف لیکرت پنج درجه استفاده شده است. جامعه آماری این مطالعه مدیران بازاریابی شرکت های کوچک و بزرگ می باشند که در عرصه تجارت پوشاک فعالیت می کنند. براساس قاعده تحلیل توان در این مطالعه ۷۰ نفر شرکت کرده اند و برای تحلیل داده ها از روش های حداقل مربعات جزئی و همچنین آزمون تی-مستقل استفاده شده است. نتایج این مطالعه نشان داده است بازاریابی محتوایی، بازاریابی دیجیتال و مشتری محوری بر بازاریابی ویدیویی تاثیر مثبت و معناداری دارند. همچنین بین دیدگاه مدیران بازاریابی شرکت های کوچک و متوسط در زمینه بازاریابی ویدیویی اختلاف معناداری وجود دارد.
محتوای حمایت شده: تحلیل شکاف کیفیت محتوای تولید شده با روش وب کوال
حوزه های تخصصی:
محتوای حمایت شده یک روش نوین در بازاریابی است که جایگزین روش های سنتی تبلیغات و آمیخته بازاریابی ترفیع است. در روش تولید محتوای حمایت شده که بیشتر در حوزه بازاریابی دیجیتال و بازاریابی محتوایی مصداق دارد، به شیوه ای اثربخش و غیرمستقیم به تبلیغ محصولات و برند پرداخته می شود. این مطالعه نیز به بررسی و ارزیابی محتوای حمایت شده با روش وب کوال پرداخته شده است. یکی از روش های مناسب ارزیابی کیفی خدمات اطلاع رسانی وب گاه ها، شیوه ای است که بر اساس بازخوردها یا به عبارتی، دیدگاه های کاربران و مصرف کنندگان اطلاعات باشد. بنابراین، به منظور آگاهی از سطح انتظارها و ادراکهای آنها از کیفیت خدمات دریافتی از وب گاه ها، می توان از ابزار وب کوال استفاده کرد. وب کوال، ابزاری است برای ارزیابی دریافت های کاربر از کیفیت خدمات اطلاع رسانی وب گاه ها، دارای چهار بعد آگاهی رسانی برند، تولید محتوای باارزش، لذت ادراک شده و رابطه با مشتریان؛ که در آن کیفیت خدمات هر سازه با طرح چند سوال در یک طیف ده گزینه ای (عملکرد- اهمیت) از نظر کاربران مورد ارزشیابی قرار می گیرد. نتایج این تحلیل نشان داده است که ارائه تبلیغات با روش محتوای حمایت شده راهکار مناسب برای موفقیت کسب وکارهای امروز است.
تاثیر بازاریابی داستانی بر درگیری مشتریان، لذت ادراک شده و قصد خرید مجدد در بازاریابی محتوایی
حوزه های تخصصی:
بازاریابی محتوایی کلید موفقیت در دنیای کسب وکار دیجیتال است و داستان سرایی یک استراتژی کاربردی در بازاریابی محتوایی می باشد. بازاریابی داستانی برای کسب و کارها است که می تواند به انگیزه بخشی، الهام دهی و به حرکت وا داشتن مشتریان منجر شود. همه برندها به داستان نیاز دارند و با خلق یک محتوای اثر گذار می توانند در انبوه پیام های تولید شده توسط کسب و کارهای مختلف دیده شوند و اثر گذاری بالایی داشته باشند. مشتری عاملی کلیدی برای موفقیت سازمان ها و شرکت های مختلف تولیدی و خدماتی است. بدین جهت سازمان ها همواره در پی راه هایی برای جلب درگیری مشتری هستند تا بدین وسیله بتوانند رابطه ای بلند مدت با مشتریان برقرار کرده و در نهایت سودآوری خود را بهبود بخشند. لذت ادراک شده و درگیری مشتریان دو پیش نیاز ضروری برای ایجاد قصد خرید مجدد هستند. در این مقاله تاثیر بازاریابی داستانی بر درگیری مشتریان که در نهایت منجر به افزایش خرید مجدد مشتریان خواهد شد در فروشگاه های اینترنتی مورد بررسی قرار گرفته است. برای آزمون فرضیه های پژوهش از مدل معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج نشان داد که بازاریابی داستانی بر درگیری مشتریان با برند و لذت ادراک شده تاثیر دارند. همچنین درگیری مشتریان و لذت ادراک شده در نهایت موجب افزایش قصد خرید مشتریان از کسب وکارهای الکترونیک می شوند.
تاثیر استراتژی بازاریابی درون گرا بر قصد خرید مشتریان از فروشگاه های اینترنتی
حوزه های تخصصی:
بازاریابی درون گرا رویکرد جدیدی در بازاریابی دیجیتال است و شاخه ای از بازاریابی محتوایی می باشد که به شدت در حال رشد و گسترش است. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر استراتژی بازاریابی درون گرا بر قصد خرید مشتریان از فروشگاه های اینترنتی انجام شده است. روش تحقیق حاضر از نوع توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش، شامل تمامی مشتریان فروشگاه اینترنتی شهروند می باشد. با استفاده از فرمول کوکران 400 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده است. نمونه گیری با روش تصادفی ساده انجام شده است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ای با طیف لیکرت می باشد. روایی پرسشنامه با روش محتوایی ارزیابی شد. پایایی نیز با استفاده از آلفای کرونباخ بررسی شده است که پایایی کل سوالات برابر با 859/0 محاسبه شده است. برای آزمون فرضیه های پژوهش از روش حداقل مربعات جزئی استفاده شده است. یافتهها و نتایج تحقیق نشان میدهد که استراتژی بازاریابی درون گرا بر ریسک ادراک شده و استراتژی بازاریابی محتوایی بر ریسکهای کیفیتی وبسایت تأثیرگذار بوده و همچنین ریسکهای قیمتی محصول بر رضایت مشتری به محصول و ریسکهای کیفیتی و امنیتی وبسایت بر درگیری مشتریان مؤثر بوده و رضایت مشتریان به محصول و وبسایت بر قصد خرید مشتریان از فروشگاه اینترنتی شهروند مؤثر و در نهایت از ویژگیهای وبسایت، سهولت ادراکشده بر قصد خرید آنلاین موثر است. بنابراین استراتژی بازاریابی درون گرا می تواند بر قصد خرید مشتریان از فروشگاه اینترنتی شهروند به صورت مستقیم و غیرمستقیم تاثیر بگذارد.
ارزیابی نقش بازاریابی محتوایی شرکت محور و مشتری محور براساس مراحل قیف بازاریابی
حوزه های تخصصی:
بازاریابی محتوایی به یک الگوی قالب در تجارت دیجیتال تبدیل شده است. اکنون سازوکارهایی نیز برای تولید محتوا از سوی کاربران فراهم شده است. تولید محتوای ارائه شده توسط شرکت و مشتری نقش زیادی در مراحل مختلف ارتباط با مشتریان دارند. الگوی مناسب برای مراحل مختلف ارتباط با مشتریان به قیف بازاریابی موسوم است. در این مطالعه کوشش شده است تا به ارزیابی نقش بازاریابی محتوایی شرکت محور و مشتری محور براساس مراحل قیف بازاریابی پرداخته شود. جامعه آماری این مطالعه شامل مشتریان شرکت اینترنتی آسیاتک می باشد. با استفاده از فرمول کوکران نمونه ای به حجم 400 نفر انتخاب شده است. برای نمونه گیری از روش احتمالی و به صورت تصادفی ساده استفاده شده است. برای تجزیه وتحلیل داده های پژوهش از روش مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزار لیزرل استفاده شد. براساس تحلیل عاملی تاییدی مشخص شد گویه های پرسشنامه به درستی عوامل مورد بررسی را مورد سنجش قرار می دهد. همچنین نتایج این تحقیق نشان داد بازاریابی محتوایی بر آگاهی، توجه، قصد خرید و رضایت مشتریان تاثیر دارد. به عبارت دیگر بازاریابی محتوایی بر تمامی مراحل قیف بازاریابی موثر است. بنابراین به شرکت اینترنتی آسیاتک پیشنهاد می شود با تولید محتوای به روز و کاربردی رفتار مشتریان را پیش از خرید و بعد از خرید مدیریت نماید.
ارائه الگوی بازاریابی محتوای دیجیتال در خلق ارزش مصرف کننده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازاریابی محتوایی، رویکردی رو به رشد برای تقویت آگاهی مشتری، اعتماد بیشتر و خلق ارزش بیشتر است. پژوهش حاضر با هدف "ارائه الگوی بازاریابی محتوایی دیجیتال در خلق ارزش مصرف کننده با رویکرد کیفی و بهره گیری از نظریه داده بنیاد" صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش شامل 13 نفر از خبرگان دانشگاهی و فعالان بازاریابی محتوایی دیجیتال که به شیوه هدفمند و از طریق روش گلوله برفی جهت انجام مصاحبه انتخاب شدند. فرآیند مصاحبه به صورت نیمه ساختاریافته تا رسیدن به اشباع نظری انجام شد. با تجزیه و تحلیل داده ها طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی 190 کد باز در قالب 17 کد محوری و 6 کد انتخابی طبقه بندی و مدل مفهومی نهایی در جامعه مورد مطالعه تدوین گردید. یافته های پژوهش نشان داد که فرآیند دستیابی به الگوی بازاریابی محتوایی دیجیتال موضوعی چندوجهی است که مستلزم توجه هم زمان به عوامل علّی(طراحی آمیخته بازاریابی محتوایی، تمرکز بر تولید انواع محتوا و بسترسازی آنلاین)، زمینه ای(خلاقیت در بازار دیجیتال؛ توجه به مشتریان در تولید محتوا، هزینه کم تولید محتوا و برندسازی دیجیتالی)، مداخله گر(آمادگی و دسترسی به وب؛ بحران ها و وقایع طبیعی، دانش فنی شرکت و آگاهی از مسائل بازار) و در نهایت راهبردها(برنامه ریزی برای به روز رسانی محتوا، توزیع محتوای مرتبط، ایجاد محتوای تعاملی) است. خلق ارزش برای مشتری با افزایش اطلاعات و قدرت تصمیم گیری، خلق ارزش برای مشتری از طریق بهبود روابط با مشتریان، افزایش توان بازاریابان محتوایی، بهبود محتوای ارائه شده نیز به عنوان پیامدهای اجرای الگوی بازاریابی محتوایی دیجیتال شناسایی گردید.
طراحی و بهبود مدل عوامل موثر بر بازاریابی محتوایی در صنعت خرده فروشی آنلاین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال نهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۸
69 - 107
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف طراحی مدل بازاریابی محتوایی انجام شده است وبه دنبال دستیابی به اطلاعاتی است که باکمک آن بتوان عوامل موثردر بازاریابی محتوایی رابه خوبی شناخت ومدلی جامع طراحی نمود. روش: این پژوهش، از نظر روش، کیفی وبااستفاده ازمدل سه شاخگی انجام گردید. با مطالعه پژوهش های پیشین سؤالات مربوط به مصاحبه باخبرگان شناسایی وسازمان دهی شد وسپس داده های جمع آوری شده درطی مصاحبه های عمیق، در قالب فرایندکدگزاری باز ومحوری خلاصه سازی ودر نهایت به ساخت فرضیات اقدام گردید. نمونه آماری مورد مصاحبه 10 نفر از خبرگان و کارشناسان آگاه به موضوع بودند که به صورت نمونه گیری غیر احتمالی وبه شیوه قضاوتی انتخاب شدند. نظرات آن هادر رابطه باعوامل موثربر بازاریابی محتوایی درقالب نظریه ادراکی محقق، جمع آوری شد وبااستفاده از نرم افزارمکس (MaxQDA) پاسخ ها کدگزاری ومورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: از دسته بندی نظرات مشارکت کنندگان در مجموع 63 کد باز بدست آمد که باکد گزاری محوری، درسه حوزه ساختاری، زمینه ای ورفتاری بازاریابی محتوایی دسته بندی شدند. نتایج نشان می دهد که اجماع بالایی مبنی بر 22 مفهوم درعوامل رفتاری، 23 مفهوم به درعوامل زمینه ای و 18 مفهوم به عنوان عوامل ساختاری موثر بربازاریابی محتوا وجود دارد. عوامل زمینه ای و سپس رفتاری بیشترین تاثیر
طراحی الگوی بازاریابی محتوایی برای افزایش قصد خرید در بازاریابی دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
354 - 376
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف طراحی الگوی بازاریابی محتوایی، به منظور افزایش قصد خرید در بازاریابی دیجیتال اجرا شده است. روش: پژوهش حاضر از منظر فلسفی، پژوهشی تجربه گرایانه محسوب می شود که با رویکرد قیاسی استقرایی اجرا شده است و از لحاظ روش و بازه زمانی گردآوری داده ها، پیمایشی مقطعی با رویکرد آمیخته است. جامعه آماری این پژوهش در مرحله تحلیل محتوای کیفی و مدل سازی ساختاری تفسیری، مدیران و خبرگان باتجربه بازاریابی است که به روش نمونه گیری هدفمند از دیدگاه 10 نفر بهره برده شده است. در این مقاله برای شناسایی مقوله های زیربنایی بازاریابی محتوایی، از روش تحلیل محتوای کیفی و برای شناسایی روابط علّی میان شاخص های شناسایی شده از روش ISM استفاده شده است. تحلیل داده های کیفی با نرم افزار مکس کیودا و تحلیل داده های کمّی با نرم افزار میک مک انجام شده است. یافته ها: یافته های بخش کیفی به شناسایی شاخص های اصلی و فرعی الگوی بازاریابی محتوایی به منظور افزایش قصد خرید در بازاریابی دیجیتال انجامید و پس از تأیید روایی و پایایی آن، در بخش کمّی الگوی پژوهش ارائه شده است. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که راهبردهای بازاریابی دیجیتال، عامل زیربنایی مدل محسوب می شود که بر راهبرد بازاریابی محتوا تأثیر می گذارد. همچنین راهبرد بازاریابی محتوا خود بر مدیریت دانش مصرف کنندگان و کیفیت ارائه و توسعه خدمات تأثیر دارد و در نهایت به درگیری مصرف کنندگان منجر می شود. در نهایت از طریق ایجاد ارزش برند و افزایش رقابت پذیری آن می توان قصد خرید مصرف کنندگان را افزایش داد.
مدل کیفی ارتقا بازاریابی محتوایی ؛ شناسایی و غربال مهمترین شاخصه ها با تکنیک دلفی (مطالعه موردی: کالاهای ورزشی ایرانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: امروزه تولید محتوای عالی و درگیرکننده از مهمترین چالش ها و الویت اصلی بازاریابان است. هدف این مقاله تدوین مدل کیفی ارتقا بازاریابی محتوایی کالاهای ورزشی ایرانی، شناسایی و غربال مهمترین شاخصه ها با تکنیک دلفی، و رتبه بندی آنها بود. روش پژوهش: روش تحقیق بر مبنای جستجوی داده ها، از نوع آمیخته بود. بخش کیفی با استفاده از نظریه داده بنیاد استراوس و کوربین با مصاحبه های عمیق از 12نفر از متخصصان به عمل آمد. بخش میانی با استفاده از تکنیک دلفی برای اطمینان از شاخصه های استخراج شده از طریق پرسشنامه در مقیاس لیکرت توسط پانل خبرگان متشکل از 10خبره انجام شد و بخش کمی رتبه بندی شاخصه ها از دید خبرگان با آزمون توصیفی-استنباطی فریدمن انجام شد. یافته ها و نتیجه گیری: مصاحبه ها در بخش کیفی با نظریه ی داده بنیاد کدگذاری شد که شامل کد گذاری باز(104کد)، محوری(68کد) و انتخابی(27کد) از 5 مقوله ی (شرایط علی مانند استراتژی های بازاریابی، عوامل زمینه ای مانند توسعه ی ارتباطات، عوامل مداخله گر مانند توسعه ی سئو، راهبردهای مؤثرمانند توسعه ی پژوهش ها و تحقیقات و پیامدهای حاصل مانند توسعه ی اقتصاد ورزشی) و مدل کیفی بر اساس این کدگذاری ها طراحی شد. در بخش میانی از طریق تکنیک دلفی استفاده شد و به منظور هماهنگی شاخصه های شناسایی شده، از آزمون ضریب کندال در نرم افزارspss22 استفاده شد، پس از شناسایی وغربال شاخصه ها با تکنیک دلفی 6 شاخصه شناسایی شد، در بخش کمی تحقیق با آزمون فریدمن شاخصه ها رتبه بندی شد. که به ترتیب این نتایج به دست آمد: توسعه سئو، توسعه ی رسانه ها و شبکه های اجتماعی، منع احتکار، همکاری میان واحد بازاریابی و فروش، توسعه ی تحقیقات و پژوهش ها، رفع تنش میان واحد بازاریابی و فروش ناشی از تعارضات فرهنگی. بر این اساس عامل توسعه ی سئو بالاترین رتبه را به خود اختصاص داد. با توجه به نتایج تحقیق می توان نتیجه گرفت شرکت ها و بازاریابان عامل توسعه ی سئو را بیشتر مورد توجه قرار دهند و از روش های( سئوکلاه سفید ) برای افزایش سود آوری استفاده نمایند.
واکاوی تأثیرگذاری بازاریابی محتوایی بر قابلیت های پویایی سازمان ها (مطالعه موردی: نهاد کتابخانه های عمومی کشور)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
دانش شناسی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۷
25 - 43
هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیرگذاری بازاریابی محتوایی بر قابلیت های پویایی سازمان هادر نهاد کتابخانه های عمومی کشور انجام شده است. روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر رویکرد، پژوهشی پیمایشی- توصیفی است. جامعه آماری شامل تمام مدیران، کارکنان ستادی و کتابداران کتابخانه های عمومی سراسر کشور به تعداد 7000 نفر است که با استفاده از فرمول کوکران و با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب تعداد 364 نفر به عنوان حجم کل نمونه تعیین شد و با توجه به خطای نمونه گیری(05/0) و نیز احتمال عدم بازگشت برخی از پرسشنامه ها، 375 پرسشنامه توزیع گردید که 366 پرسشنامه وصول و تحلیل شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه های محقق ساخته بازاریابی محتوایی و قابلیت های پویایی سازمان رضایی(1395) استفاده گردید. داده ها به وسیله نرم افزارهای SPSS و PLS3.8 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: حاکی از آن است که وضعیت بازاریابی محتوایی در سطح متوسط و قابلیت های پویایی سازمان نیز دارای وضعیتی مطلوب است. همچنین ضریب تأثیر بازاریابی محتوایی بر قابلیت های پویایی سازمان ها برابر 816% محاسبه گردید. و همچنین بازاریابی محتوایی بر قابلیت های پویایی سازمان در نهاد کتابخانه های عمومی کشور تأثیر معناداری داشته است. نتیجه گیری: قابلیت های پویایی سازمان در نهاد کتابخانه های عمومی کشور تحت تأثیر الگوی بازاریابی محتوایی قابل تبیین و الگوی ارائه شده دارای برازش مناسبی است. به طوری که ضمن تولید محتوای سودمند و مرتبط با نیاز و ترجیحات مخاطبان خود ابزار قدرتمندی را برای جلب اعتماد و نیز تغییر نگرش مخاطبان نسبت به خدمات ارائه شده ایجاد نموده ونیز با توسعه قابلیت های پویا می توانند مزیت رقابتی خود را افزایش داده و در نتیجه عملکرد آنها بهبود یابد.
شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر بازاریابی محتوایی در نهاد کتابخانه های عمومی کشور(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
دانش شناسی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۵
71-94
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر بازاریابی محتوایی در نهاد کتابخانه های عمومی کشور انجام شده است. روش پژوهش: روش پژوهش،کیفی و به لحاظ هدف اکتشافی است. جامعه آماری پژوهش را خبرگانی که آشنایی کامل با موضوع بازاریابی محتوایی داشتند تشکیل داده که شامل 17 نفر از اساتید گروه های علم اطلاعات و دانش شناسی، مدیریت بازرگانی گرایش بازاریابی، فناوری اطلاعات، مهندسی کامپیوتر وکارشناسان تولید محتوا که به روش هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل مصاحبه های نیمه ساختار یافته است. در این پژوهش جهت شناسایی عوامل مؤثر بر بازاریابی محتوایی از تحلیل تم و به منظور اجماع نظرات خبرگان از تکنیک دلفی فازی استفاده شده است. داده های حاصل با استفاده از نرم افزارهای PSS24 و PLS3.8 تحلیل شدند. یافته ها: یافته های بدست آمده از تحلیل تم و تکنیک دلفی فازی نشان داد که عوامل اصلی بازاریابی محتوایی در نهاد کتابخانه های عمومی کشور شامل 7 مؤلفه برنامه ریزی استراتژیک، 6 مؤلفه تأمین و تولید محتوا، 5 مؤلفه توزیع و نشر محتوا، 3 مؤلفه تحلیل و آنالیز محتوا، 2 مؤلفه قیمت گذاری و فروش شناسایی شد که از این بین، عامل تأمین و تولید محتوا با ضریب تأثیر 931/0 دارای بیشترین تأثیر و در اولویت اول و عامل های توزیع و نشر محتوا با ضریب 917/0؛ تحلیل و آنالیر محتوا با ضریب 894/0؛ برنامه ریزی استراتژیک با ضریب 877/0 و قیمت گذاری و فروش نیز با ضریب 642/0 به ترتیب در اولویت های دوم تا پنجم میزان تأثیرگذاری قرار دارند. نتیجه گیری: بنا بر نظر خبرگان، مؤلفه های بازاریابی محتوایی در مؤلفه های اصلی به ترتیب شامل: برنامه ریزی استراتژیک، تأمین و تولید محتوا، توزیع و نشر محتوا، تحلیل و آنالیز محتوا و قیمت گذاری و فروش بر بازاریابی محتوایی تأثیرگذار هستند. نتایج مطالعه سه مرحله دلفی فازی نشان دهنده تأیید مولفه های کشف شده توسط خبرگان است.
شناسایی و رتبه بندی چالش های توسعه تولید، سیاست ها و راهکارهای بهبود وضعیت در صنعت نساجی (مورد مطالعه: تولید پارچه چادر مشکی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی سال ۱۸ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۱
65 - 78
حوزه های تخصصی:
صنعت نساجی و پوشاک ایران با بهره گیری از قدمت طولانی، حجم سرمایه گذاری، نرخ بالای ارزش افزوده، پیوندهای پیشین و پسین با سایر صنایع دیگر و اقتصاد ملی و نیروهای انسانی فراوان دارای امکانات بالقوه بسیاری جهت پیشرفت و ارتقاء کمی و کیفی خود و اقتصاد ملی است. اما متاسفانه طی سالیان متمادی تولید منسوجات به خصوص پارچه چادر مشکی با چالش ها ومشکلات زیادی همراه بوده است. در این پژوهش به شناسایی و رتبه بندی چالش های توسعه تولید، سیاست ها و راهکارهای بهبود وضعیت در تولید پارچه چادر مشکی صنعت نساجی پرداخته شد که از لحاظ روش تحقیق در زمره تحقیقات کاربردی و توصیفی-اکتشافی می باشد. ابتدا 46 چالش از ادبیات موضوع و مصاحبه با خبرگان شناسایی شده و با انجام آزمون های دوجمله ای و فریدمن 18 چالش اصلی مشخص و رتبه بندی گردیدند. در ادامه 11 سیاست و 33 راهکار از ادبیات موضوع و مصاحبه با خبرگان شناسایی و با استفاده از شاخص نسبت توافق خبرگان (CVR) اقدام به انتخاب سیاست ها و راهکارهای مهم در برطرف نمودن چالش ها گردید.
بررسی مقایسه ای مدل های بازاریابی محتوایی از نظر مراحل و فرآیند اجراء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: محتوای جذاب یکی از سه دلیلی است که مردم نشان ه ای تجاری را در رسانه های اجتماعی دنبال می کنند. چنین محتوایی از آنجا که کاربران را آموزش و نسبت به خرید متقاعد می سازد از اهمیت بالایی برخوردار است و بازاریابی بر اساس آن مستلزم چارچوب و مدل مشخصی است که فرایندهای لازم برای انجام آن را تبیین کند. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه ای انواع مدل های بازاریابی محتوایی از نظر مراحل و فرآیند اجراء به دنبال شناسایی و تبیین مراحل و فرایندهای اصلی بازاریابی محتوایی و درک بهتر آن می باشد. روش شناسی: رویکرد پژوهش حاضر اکتشافی است و از روش کتابخانه ای جهت شناسایی و بررسی مدل های بازاریابی محتوایی استفاده می کند. یافته ها: از بررسی و مقایسه نه مدل فرایندی بازاریابی محتوایی، چهار مرحله «برنامه ریزی؛ تولید؛ توزیع و سنجش» به عنوان اصلی ترین مراحل بازاریابی محتوایی شناسایی شدند. نتیجه گیری: بررسی نشان داد از میان مدل های مورد بررسی مدل دیدنر دربرگیرنده چهار مرحله اصلی شناسایی شده است که می توان از آن به عنوان مدلی ساده و جامع برای اجراء و پیاده سازی بازاریابی محتوایی نام برد.
طراحی و تبیین مدل بازاریابی محتوایی با تأکید بر وفاداری مشتریان به نام ونشان تجاری محصولات و خدمات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و بانکداری اسلامی دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۸
203 - 237
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل بازاریابی محتوایی با تأکید بر وفاداری مشتریان به نام ونشان تجاری محصولات و خدمات به انجام رسیده است. این پژوهش از نوع آمیخته و ترکیبی از دوروش پژوهشی فراترکیب و تکنیک دلفی در حوزه شناسایی و کمی از نوع معادلات ساختاری و تحلیل عاملی تائیدی، از لحاظ روش «فراترکیب» جهت شناسایی مؤلفه های چهارگانه مدل بازاریابی محتوایی (اهداف بازاریابی، ارتباط با مشتری و رقبا ومحوریت داده های مشتریان، ارزش مداری و تناسب محتوی بازاریابی و محوریت فناوری در بازاریابی محتوایی) و همچنین وفاداری مشتریان به نام ونشان تجاری محصولات و خدمات و ابعاد هشت گانه آن (رضایت مشتری، نگرش مشتری، حمایت از مشتری، کیفیت محصول و خدمت ، قیمت گذاری محصول و خدمت، اعتماد مشتریان، هنجارهای ذهنی مشتریان و تمایل مشتری) و تائید تحلیل عاملی تائیدی این متغیر ها، برای بررسی رابطه بین بازاریابی محتوایی و وفاداری مشتریان به نام ونشان تجاری محصولات و خدمات مدل معادلات ساختاری تشکیل و با ایجاد رابطه بین این متغیر ها مدل بازاریابی محتوایی مبتنی بر وفاداری مشتریان به نام ونشان تجاری محصولات و خدمات طراحی شد.
ارائه مدل بازاریابی محتوایی در کسب و کارهای الکترونیکی ورزشی با رویکرد تئوری داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بازاریابی ورزشی دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
101 - 121
حوزه های تخصصی:
امروزه کسب وکارها و سازمان ها ناگزیر از توجه به تولید محتوای مرتبط برای م صرف کنن دگان شان هستند. هدف تحقیق حاضر ارائه مدل بازاریابی محتوایی در کسب و کار الکترونیکی ورزشی است. در این راستا، برای گردآوری داده ها در جهت شناسایی ابعاد، مولفه ها و شاخص های بازاریابی محتوایی در کسب و کار الکترونیکی ورزشی از روش تئوری داده بنیاد انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل مدیران ارشد فروشگاه های آنلاین کالاهای ورزشی بود. برای نمونه گیری از روش نمونه گیری گلوله برفی استفاده شد. به منظور جمع آوری داده ها از منابع کتابخانه ایی و تحقیقات پیشین و روش مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده گردید. در ادامه از تعداد 15 نفر از خبرگان مصاحبه شد که در نفر 13 به اشباع رسید. سپس متن دست نوشته ها به نرم افزار مکس کیودا منتقل گردید. در مجموع 233 کد باز اولیه به دست آمد، که بعد از حذف کدهای تکراری و ادغام کدهای مشابه تعداد 95 کد باز نهایی استخراج شد. در نهایت خروجی نرم افزار مکس کیودا در 29 کد محوری و 8 کدانتخابی دسته بندی شدند. محتوای جذاب وب سایت از نظر فرآیند بازاریابی محتوا، نواع فرمت محتوا، ساختار مناسب محتوا و هدفمندی محتوا باید مشتریان و مصرف کنندگان را برای رسیدن به نقطه کنش و خرید محصولات ترقیب می نماید. توسعه و تعدیل محتوای ایجاد شده به کیفیت رسانه ارائه دهنده و قابل اطمینان بودن رسانه ارائه دهنده بستگی دارد.