مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
تحول دیجیتال
حوزه های تخصصی:
پس از گسترش استارتاپ ها در ایران، فین تک ها نیز با فاصله اندکی ظهور کردند و به سرعت در حال پیشرفت و گسترش هستند. فین تک ها دارای انواع مختلفی هستند که یکی از مهم ترین آنها اینشورتک است. اینشورتک در تلاش است تا فناوری را وارد حوزه بیمه کند و صنعت بیمه را با استارتاپ پیوند بزند. این مقاله با هدف شناسایی و رتبه بندی عوامل موثر در فناوری بیمه (اینشورتک) در شرکت بیمه ایران انجام شده است. مطالعه حاضر از نظر هدف یک پژوهش کاربردی است که با رویکردی پیمایشی-مقطعی انجام شده است. جامعه آماری این مطالعه شامل مدیران شرکت بیمه ایران هستند. ملاک انتخاب نمونه سابقه کاری و تحصیلات است. با استفاده از نمونه گیری هدفمند و با روش گلوله برفی در نهایت هفده خبره در این مطالعه مشارکت کرده اند. برای رتبه بندی عوامل موثر در فناوری بیمه (اینشورتک) از روش سوارا استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد شاخص های تدوین چشم انداز دیجیتال، سواد دیجیتالی، چابکی ذهنی، شاخص سازگاری سریع و یادگیری سریع عمده ترین عوامل فناوری بیمه (اینشورتک) می باشند. براساس نتایج این پژوهش به مدیران شرکت بیمه ایران پیشنهاد می شود برای موفقیت در زمینه فناوری بیمه بهتر است استراتژی، فرهنگ، نوآوری و مهارت های کارکنان را به عنوان حلقه هایی در کنار فناوری در نظر بگیرند که برای هدایت شرکت بیمه در مسیر دیجیتالی شدن، بسیار کارآمد است.
تاثیر بازاریابی سبز بر رفتار شهروندی مشتریان (مورد مطالعه: بانک اقتصاد نوین)
حوزه های تخصصی:
رفتار شهروندی مشتری زمینه مطالعات جدیدی است که الگوهای سنتی بازاریابی را به چالش کشیده است. برای تبدیل یک مصرف کننده به یک شهروند سازمانی باید فعالیت های شرکت در حوزه تعهد به مسئولیت اجتماعی بیشتر شود. از این رهگذر بازاریابی سبز الگویی است که می تواند رفتار شهروندی مشتری را تحت تاثیر قرار دهد. نظر به اهمیت موضوع در مقاله حاضر تاثیر اقدامات بازاریابی سبز بر رفتار شهروندی مشتریان بررسی شده است. پژوهش حاضر، از نظر هدف یک پژوهش کاربردی است که در شعب بانک اقتصاد نوین تهران انجام شده است. از نظر روش و بازه زمانی گردآوری داده ها نیز در دسته پژوهشات پیمایش مقطعی قرار دارد. با استفاده از فرمول کوکران ۲۱۰ نفر از کارکنان بانک اقتصاد نوین تهران با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده است. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استفاده شده است. پرسشنامه پژوهش با روش روایی محتوایی، روایی سازه و روایی همگرا اعتبارسنجی شده است. مقدار آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی تمامی ابعاد پرسشنامه بزرگتر از ۷/۰ بدست آمده است بنابراین پایایی پرسشنامه نیز تایید شده است. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و LISREL مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافته های پژوهش بیانگر این است که اقدامات بازاریابی سبز بر رفتار شهروندی مشتریان تاثیر معناداری دارد. علاوه بر تایید فرضیه اصلی در این پژوهش تمامی فرضیه های فرعی نیز مورد تایید قرار گرفتند. از این رو اقدامات بازاریابی سبز راه حلی برای پاسخگویی به مسایل زیست محیطی است که می تواند راهی برای رفتار شهروندی مشتریان باشد.
تاثیر بازاریابی سبز بر رفتار شهروندی مشتریان (مورد مطالعه: بانک اقتصاد نوین)
حوزه های تخصصی:
رفتار شهروندی مشتری زمینه مطالعات جدیدی است که الگوهای سنتی بازاریابی را به چالش کشیده است. برای تبدیل یک مصرف کننده به یک شهروند سازمانی باید فعالیت های شرکت در حوزه تعهد به مسئولیت اجتماعی بیشتر شود. از این رهگذر بازاریابی سبز الگویی است که می تواند رفتار شهروندی مشتری را تحت تاثیر قرار دهد. نظر به اهمیت موضوع در مقاله حاضر تاثیر اقدامات بازاریابی سبز بر رفتار شهروندی مشتریان بررسی شده است. پژوهش حاضر، از نظر هدف یک پژوهش کاربردی است که در شعب بانک اقتصاد نوین تهران انجام شده است. از نظر روش و بازه زمانی گردآوری داده ها نیز در دسته پژوهشات پیمایش مقطعی قرار دارد. با استفاده از فرمول کوکران 210 نفر از کارکنان بانک اقتصاد نوین تهران با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده است. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استفاده شده است. پرسشنامه پژوهش با روش روایی محتوایی، روایی سازه و روایی همگرا اعتبارسنجی شده است. مقدار آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی تمامی ابعاد پرسشنامه بزرگتر از 7/0 بدست آمده است بنابراین پایایی پرسشنامه نیز تایید شده است. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و LISREL مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافته های پژوهش بیانگر این است که اقدامات بازاریابی سبز بر رفتار شهروندی مشتریان تاثیر معناداری دارد. علاوه بر تایید فرضیه اصلی در این پژوهش تمامی فرضیه های فرعی نیز مورد تایید قرار گرفتند. از این رو اقدامات بازاریابی سبز راه حلی برای پاسخگویی به مسایل زیست محیطی است که می تواند راهی برای رفتار شهروندی مشتریان باشد.
معنی گریزی در کاربست فناوری های داده در سازمان های بخش عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت دولتی سال دهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۰
41 - 63
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش، واکاوی دیدگاه کارکنان سازمان های عمومی به کاربست فناوری در اداره و معنی بخشی به انحراف هایی است که در فرآیند شکل دهی به سامانه های اطلاعاتی، سازمان را از استفاده اهرمی از همه تحولی که فناوری عرضه می کند، محروم می سازند.طراحی/ روش شناسی/ رویکرد: با استفاده از روش شناسی داده بنیاد، رویکرد استراوس-کوربین، طی مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته با کاربران، مدیران و توسعه دهندگان سامانه ها، شامل دستگاه هایی از دولت، نهادهای عمومی (شهرداری) و نهادهای انقلابی (بنیاد مستضعفان)، پدیده تبیین شده است.یافته های پژوهش: نگرش کنشگران به سامانه های اطلاعاتی سازمان و شکل دهی و کاربست آن در سازمان های عمومی با مفهوم معنی گریزی در دو طبقه تحریف سامانه و تقابل تبیین شد. شرایط زمینه ای، علل و راهبردهایی که به آن منجر می شوند و همچنین پیامدهای معنی گریزی رده بندی شدند.محدودیت ها و پیامدها: پاسخگویان اداری تحت تأثیر پدیده معنی گریزی چارچوب بندی های بدیل مسائل از جمله الزامات کاربست فناوری را نادیده می گیرند و در مصاحبه به آن ها اشاره نمی کنند؛ بنابراین مصاحبه گر باید با اشاره به مثال های مرتبط، مصاحبه شونده را همراهی کند تا تجربه های خود از تقابل و تحریف را معنی بخشی کند.پیامدهای عملی: این پژوهش به مدیران ارشد سازمان نشان می دهد پیاده سازی سامانه های فناورانه جدید و گسترده در سازمان ها و بهره مندی از تحولی که در فرآیندها و ساختار سازمانی ایجاد می کنند نیازمند شناخت ذی نفعان سازمان و تقویت موقعیت بازیگران تحول خواه و نوآور سازمان است.ابتکار یا ارزش مقاله: در این پژوهش، فارغ از پیش فرض های محدود کننده، مسئله فناوری در سازمان های عمومی در بافتار موجود اداره، واکاوی و تبیین شد که از قلمروی چارچوب هایی مثل بلوغ فناوری، فراتر می رود و نگاهی نو به پیچیدگی های مسئله فناوری در بخش عمومی ارائه می کند.
تحول الگوی کسب و کار در صنعت حمل و نقل درون شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تخریب خلاق در صنعت حمل و نقل درون شهری کشور منجر به شکل گیری تحول در این صنعت شده است. اسنپ و کارپینو دو مورد از پیشگامان این تحول ساختاری در کشور بوده اند. با اینکه این دو به فاصله کمی از یکدیگر شروع به فعالیت کرده اند اما اسنپ رشد سریعی داشت و کارپینو با فراز و نشیب و افول روبرو بود. تجربه این دو کسب و کار دیجیتال از اکوسیستم نوآوری می تواند برای شرکت های نوپا برای ایجاد تحول سرمشق باشد. با موردکاوی تطبیقی میان دو شرکت نوپا عوامل کلیدی استخراج شده و به عنوان یک مدل کنترلی در مراحل مختلف چرخه عمر شرکت نوپا ارایه شده است. این مطالعه با شش مصاحبه میدانی و کدگذاری توسط نرم افزار مکس کیو دی ای انجام شده است و همچنین از مصاحبه های انجام شده در رویدادها و مستندهای از پیش ثبت شده برای درک بهتر مساله استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که در هر مرحله از چرخه عمر نوپا، عوامل متعددی برای کنترل باید مدنظر مدیران باشد.
بررسی تاثیر تحول دیجیتال و شهر هوشمند در تحقق گردشگری هوشمند
حوزه های تخصصی:
نظیر سایر کسب و کارها فناوری اطلاعات و ارتباطات تغییر از گردشگری سنتی به هوشمند را ضروری ساخته است. مبتنی بر مبانی نظری پژوهش تحول دیجیتال و شهر هوشمند عوامل اثرگذار بر گردشگری هوشمند فرض شدند. جامعه آماری پژوهش گردشگران مجتمع های گردشگری و هتل ها لحاظ شد. تعداد حجم نمونه 120 به دست آمد. جهت تحلیل داده ها از تکنیک معادلات ساختاری استفاده شد. یافته های پژوهش حاکی از مطلوب بودن عامل تحول دیجیتال و درسطح متوسط قرار داشتن عامل شهر هوشمند و گردشگری هوشمند است. شاخص RMSEA با جذر برآورد واریانس خطای تقریبی برابر با 079/0 و مقادیر سایر شاخص ها و مقایسه آن با دامنه قابل قبول مبین تایید مدل است. نتایج مفروضه تحول دیجیتال ضرورت توسعه گردشگری هوشمند، مبین رد این فرضیه است. نتایج فرضیه ایجاد شهر هوشمند ضرورت توسعه گردشگری هوشمند و رابطه تحول دیجیتال و شهر هوشمند حاکی از تایید این فرضیات است.
ارائه مدل شایستگی مدیر ارشد دیجیتال به عنوان حکمران تحول دیجیتال در سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عصر حاضر، سازمان ها درک کرده اند که بدون استفاده از فناوری های تحول آفرین و رویکردهای نوین کسب وکار، امکان بقا نخواهند داشت. تحول دیجیتال، مفهومی است که با وجود مطرح شدن در ابتدای این دهه، به سرعت در ادبیات سازمان ها، جایگاه مهم و استراتژیکی پیدا کرده است. بررسی ابعاد تحول دیجیتال در مدل ها و چارچوب های این حوزه، نشان دهنده آن است که حکمرانی تحول دیجیتال، به معنای هدایت و برنامه ریزی تحول دیجیتال، یکی از مؤلفه های ثابت و تأثیرگذار در تحقق اهداف این تحول است. با این وجود، در مبانی نظری این حوزه، تبیین ابعاد حکمرانی تحول دیجیتال و ویژگی های حکمران تحول دیجیتال در سازمان به صورت نظام مند صورت نگرفته است. جایگاه «مدیر ارشد دیجیتال»، مفهومی است که هم در حوزه کسب وکار و هم در حوزه پژوهش های آکادمیک از آن به عنوان حکمران تحول دیجیتال یاد می شود. با وجود اهمیت این جایگاه در موفقیت برنامه های تحولی سازمان و نیز مطرح شدن این جایگاه در ساختار بسیاری از سازمان ها، مدلی همه جانبه برای تبیین شایستگی های وی معرفی نشده بود. در این مقاله به منظور بررسی شایستگی های مورد نیاز مدیر ارشد دیجیتال (به عنوان اساسی ترین سازوکار حکمرانی تحول دیجیتال)، از استراتژی دومرحله ای برای تبیین مدل شایستگی استفاده شد. در گام نخست، با روش فراترکیب، ابعاد این شایستگی و نیز شایستگی های مدیر ارشد دیجیتال شناسایی شد و پس از ایجاد مدل شایستگی، با هدف اصلاح و تکمیل مدل استخراج شده از فراترکیب، از مصاحبه خبرگان استفاده شد تا مدلی برای شایستگی مدیران ارشد دیجیتال تبیین شود. در نهایت مدل مذکور با 71 شایستگی در چهار بعد «خصیصه های فردی»، «مهارت های حرفه ای»، «دانش کسب وکاری» و «دانش فنی» تبیین گردد. خصیصه های فردی و مهارت های حرفه ای، محل اجماع این موقعیت شغلی با اکثریت مدیران ارشد این سطح می باشد، اما نکته تمایز شایستگی های مدیر ارشد دیجیتال در سطح معلومات فنی و شناخت گسترده وی از فناوری های دیجیتال می باشد. مدیران ارشد دیجیتال گستره وسیعی از معلومات فنی و کسب وکاری نیاز دارند تا شایستگی حکمرانی تحول دیجیتال سازمان را داشته باشند.
تاثیر فناوری دیجیتال بر جذابیت برند شرکت ها
حوزه های تخصصی:
امروزه تحول دیجیتال، تغییری شگرف در عملکرد یک سازمان بوجود آورده است. اینترنت اشیا، رایانش ابری، اپلیکیشن های موبایل، رسانه های اجتماعی، واقعیت مجازی و افزوده، تحلیل گری داده، هوش مصنوعی و بلاک چین از مهم ترین انواعِ فناوری های دیجیتال هستند. تحول دیجیتال به معنی استفاده تزئینی و مدگرایانه از فناوری ها نیست، بلکه زمانی می توانیم مدعی تحول دیجیتالی شویم که این فناوری ها، مدل های کسب وکار، تجربه های ذینفعان (مانند مشتریان و کارکنان در سطح سازمانی) و فرایندهای عملیاتی ما را به نحو مطلوبی زیر و رو کرده باشند و منجبر به محبوبیت بیشتر شرکت ها نزد مشتریان گردد. مفهوم تحول دیجیتال، مفهوم جدید در عرصه کسب و کار محسوب می شود. با این حال پژوهش هایی که به طور خاص به موضوع تحول دیجیتال پرداخته اند، اندک است. به همین جهت در این تحقیق به بررسی تاثیر تحول دیجیتال بر جذابیت برند شرکت ها پرداختیم.
ره نگاشتی نوین برای تحقق تحول دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
تحول دیجیتال مسئله ای است که در سالیان اخیر در دنیا مطرح شده است و از اهمیت ویژه ای برای اکثر سازمان های دولتی و خصوصی برخوردار است. ثمره تحول دیجیتال، تغییر در روابط با مشتریان، فرآیندهای داخلی و ارزش آفرینی خواهد بود. دغدغه اصلی ذینفعان تحول دیجیتال، تعریف ره نگاشت و چشم اندازی است که گام های پیشروی در این مسیر را مشخص سازد. هدف از پژوهش حاضر، کمک به سازمان ها در راستای پیاده سازی تحول دیجیتال در قالب فازها و گام های مشخص و از پیش تعیین شده است. در این راستا، مروری نظام مندی روی پژوهش ها و چارچوب های ارائه شده در سال های اخیر انجام گرفت و پس از استخراج 47 پژوهش و 11 چارچوب مناسب برای این مطالعه، تحلیلی جامع روی آن ها صورت پذیرفت. ابتدا مقالات منتخب با استفاده از نرم افزار VOSviewer مورد تحلیل قرار گرفتند و نتایج حاصل از این تحلیل نشان دادند که موضوع فرآیندها در حوزه تحول دیجیتال، اکثریت پژوهش های سال های اخیر را به خود اختصاص داده است. با این وجود، روند مقالات در حال تغییر مسیر به سوی موضوع تدوین راهبرد تحول دیجیتال است. سپس با ترکیب پژوهش ها و چارچوب های انتخابی، ره نگاشتی برای تحول دیجیتال تدوین شد که شامل 6 فاز اصلی با نام های شروع، ایده، ارزیابی، تعهد، پیاده سازی و پایداری و نیز 20 فعالیت در این فازها بود. سازمان ها با طی کردن این مراحل به صورت گام به گام می توانند از استقرار اثربخش تحول دیجیتال، اطمینان حاصل کنند.
ارزیابی آموزش خط تحریری و آسیب های احتمالی آن در برنامه درسی فارسی دوره اول ابتدایی
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر بخشی از ارزشیابی دوره ای برنامه درسی فارسی دوره اول ابتدایی از برنامه درسی قصد شده تا اجراشده و سپس، برنامه درسی کسب شده است. هدف این مطالعه در پی شناخت روند آموزش خط تحریری، آسیب های احتمالی کاربرد آن است و اینکه مهم ترین عوامل به وجودآورنده آن کدامند، ماهیت ِپژوهش در زمینه آموزش خط تحریری در چارچوب طرح ارزشیابی دوره ای برنامه درسی فارسی دوره اول ابتدایی تعریف شده، و ارزشیابی انجام شده از نوع کاربردی است. ارزشیابی دوره ای روندی ارزشیابانه را از برنامه درسی قصدشده تا برنامه درسی کسب شده می پیماید و مهم ترین کاستی ها و نقاط ضعف و قوت را بین این برنامه های درسی در پایه های اول تا سوم دوره ابتدایی مشخص می کند. در مراحل مختلف برای گرداوری داده ها از ابزارهای مختلفی چون کاربرگ معلمان گزارشگر، مشاهده، مصاحبه، نگرش سنج و آزمون استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد اکثر کودکان در به کارگیری خط تحریری به مرور دچار مشکل می شوند و نوعی دوگانگی با خط نسخ ایجاد می کند. خط تحریری شیب دار است، نیاز به الگو دهی و تمرین قابل توجه خارج از کلاس دارد، در حد توان کودک نیست و شروع استفاده از خط تحریری از پایه های بالاتر از اول باشد. در برنامه درسی تدوین شده فارسی دوره ابتدایی و همخوانی با آن در برنامه درسی اجراشده از نظر آموزش دستخط و الگوگیری خط تحریری، کاستی شایان توجهی وجود دارد. موقعیت های مناسب آموزش خط تحریری ایجاد نمی شود و دانش آموزان به سمت خوانا نویسی و زیبانویسی نمی توانند هدایت شوند. اکثر معلمان د ربه کارگیری و الگودادن خط تحریری تسلط کافی ندارند. طراحی الگوی راهنما و برگزاری دوره های کامل آموزشی خط تحریری برای همه معلمان دوره اول ابتدایی بسیار حیاتی است.
ارائه چارچوب مفهومی تحول دیجیتال قضایی در راستای حکمرانی دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۲ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
695 - 722
حوزه های تخصصی:
هدف: پیشرفت های روزافزون فناوری های نوظهور در تمامی عرصه ها منجر به تحولات عمیقی در سطح جوامع شده است. نظام های حقوقی و قضایی نیز دستخوش تحولات فناورانه بوده اند. آنها به دنبال سیستمی با قابلیت دیجیتالی هستند که در آن خدمات قضایی و در نتیجه آن عدالت برای همه شهروندان در دسترس است. سیستم قضایی در کشور ما درگیر برخی چالش هاست از جمله اطاله دادرسی که با وجود استفاده از سامانه های متعدد در سیستم قضایی کشور هنوز مرتفع نشده است. بهره مندی از تحول دیجیتال به عنوان راهکار حل چالش ها و همچنین پتانسیلی برای ایجاد فرصت های جدید در ارائه بهتر خدمات قضایی مؤثر خواهد بود. این مقاله با هدف طراحی چارچوب مفهومی تحول دیجیتال قضایی تدوین شده است تا دیدگاهی نظام مند در راستای تحول در قوه قضائیه ایجاد نماید. روش: پس از مطالعه پیشینه موضوع و مطالعه تطبیقی و تحلیل محتوای پژوهش های بین المللی، چارچوب اولیه طراحی شد. سپس طی برگزاری دو مرحله گروه کانونی، چارچوب اولیه اعتبارسنجی شد. گروه کانونی اول متشکل از شش نفر از خبرگان حقوقی قضایی و گروه دوم هفت نفر از خبرگان حوزه حقوق و فناوری اطلاعات بودند. یافته ها: در نهایت چارچوب با هفت بخش اصلی طراحی گردید که شامل توانمندسازها (شامل دو لایه مؤلفه های زیرساختی و مؤلفه های فناورانه)، کاربردها (شامل چالش ها، محرک ها و فرصت ها)، اکوسیستم قضایی (شامل دو لایه ذی نفعان داخلی و ذی نفعان خارجی)، حکمرانی تحول دیجیتال، نقشه راه تحول دیجیتال (شامل سه لایه چشم انداز، اهداف و برنامه ها) و سفر تحول دیجیتال (شامل پنج مرحله) است. نتیجه گیری: برای ایجاد تحول دیجیتال قضایی می بایست دیدگاهی نظام مند ایجاد شود که علاوه بر ابعاد سخت مانند فناوری ها، ابعاد نرم مانند فرهنگ، مهارت ها و قوانین را نیز مدنظر قرار دهد. انواع مختلف ذی نفعان را مورد توجه قرار دهد و در جهت حل چالش ها از منافع و محرک های فناوری ها بهره ببرد. همچنین باید چشم اندازی شفاف و اهداف و برنامه های مشخصی در این راستا تدوین گردد.
ارائه نقشه راه جاری سازی فرهنگ سازمانی موردنیاز برای تحول دیجیتال با رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحول دیجیتال، تغییری شگرف در عملکرد یک سازمان و یا یک کشور و عامل بقا و موفقیت سازمان ها در عصر دیجیتال با محوریت فناوری های تحول آفرین است. تحول دیجیتال صرفاً یک ابزار فناورانه نیست. تحول دیجیتال بیشتر از آنکه ابزار فناورانه باشد، یک چالش انسانی است. مهم ترین مانع موفقیت تحول دیجیتال، فرهنگ سازمانی است. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر، ارائه نقشه راه جاری سازی فرهنگ سازمانی موردنیاز برای تحول دیجیتال می باشد. درراستای این هدف، این پژوهش با استفاده از روش کیفی فراترکیب انجام شده است. ابزار گردآوری داده ها و اطلاعات در پژوهش حاضر، اسناد و مدارک گذشته در این زمینه است که به طورکلی شامل 21 مقاله می شود. شیوه تحلیل داده ها براساس کدگذاری باز است. نتایج بیانگر این است که نقشه راه پیاده سازی فرهنگ سازمانی برای تحول دیجیتال شامل سه لایه زیرساخت، فرایندهای فرهنگی و اهداف می باشد. لایه زیرساخت دربرگیرنده: توسعه منابع زیرساختی، توسعه منابع اطلاعاتی، توسعه منابع انسانی و مدیریتی و ساختار سازمانی؛ لایه فرایندها دربرگیرنده سه مقوله اصلی: ایجاد فضای دیجیتال، همراه سازی سازمانی و توسعه و ارزش گذاری و لایه اهداف دربرگیرنده: تفکر دیجیتال، فناورمحوری، ذی نفع محوری، ریسک پذیری و نوآوری باز، چابکی دیجیتال، شفافیت و پاسخگویی می باشد. درپایان براساس یافته های پژوهش پیشنهادهای لازم ارائه شده است.
مدل ارزیابی بلوغ تحول دیجیتال در سازمان های صنعتی مبتنی بر روش علم طراحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال نهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۷
135 - 184
حوزه های تخصصی:
تحول دیجیتال تجمیع و یکپارچگی فناوری های دیجیتال در تمامی نواحی یک سازمان است و تغییرات اساسی در تمام ابعاد آن ایجاد می کند. تحقیق حاضر، با هدف ارایه مدل ارزیابی بلوغ تحول دیجیتال در سازمان های صنعتی، از روش تحقیق آمیخته علم طراحی استفاده می کند. در گام کیفی به منظور گرداوری داده ها، ابتدا با استفاده از رویکرد مرور سیستماتیک ادبیات، مقالات مرتبط، در بازه زمانی 2015 تا 2021 مورد مطالعه قرار گرفت و 49 مقاله انتخاب شد. همزمان مصاحبه با خبرگان صورت پذیرفت. سپس با استفاده از نظریه داده بنیاد و نرم افزار MAXQDA10، مراحل کد گذاری محوری و نظری انجام شد و داده ها در 4 بعد و 12 مقوله دسته بندی شدند. جهت طراحی مدل پارادایمی عوامل علی، زمینه ای، مداخله گر، راهبردی و پیامدی شناسایی شدند. در بخش کمی، داده ها از طریق پرسشنامه جمع آوری شدند ومدل با استفاده از تکنیک مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزارSmart-PLS آزمون شد. جهت کاربردی کردن تحقیق، مدل ارزیابی بلوغ قابلیت تحول دیجیتال مطابق استاندارد 15504 در شش سطح فقدان، آغاز شده، اجراشده، مدیریت شده، برپا شده و بهینه شده طراحی شد و پرسشنامه ای مطابق آن شامل چهل و هشت سوال محقق ساخته طراحی گردید. مدل ارایه شده در یک سازمان صنعتی حوزه الکترونیک مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد، در سازمان تحول آغاز شده است و در سطح بلوغ دوم قرار دارد، کانون توجه سازمان، جنبه فناورانه تحول است و ضروری است وجوه مدیریتی و سازمانی نیز متناسب با آن ها توسعه یابد.
بررسی تأثیر تحول دیجیتال بر روی سهم بازار با نقش میانجیگرانه ی ارزش برند (مطالعه ی موردی شرکت بیمه البرز)
حوزه های تخصصی:
با وجود اهمیت بالای تحول دیجیتال در ارزش برند شرکت ها و همچنین ایجاد مزیت رقابتی برای آن ها، این نقش تا حد زیادی در ادبیات موضوع تحقیق و همچنین در فضای کسب و کار کشور مغفول مانده است. به نظر می رسد که هنوز، میزان تاثیر تحول دیجیتال بر روی ابعاد مختلف کسب و کار شرکت های تولیدی و خدماتی روشن نشده است. از این رو، در این تحقیق به بررسی تاثیر تحول دیجیتال بر روی سهم بازار با در نظر گرفتن نقش میانجیگرانه ی ارزش برند پرداخته شده است. پژوهش حاضر از لحاظ روش، توصیفی - همبستگی بوده و از لحاظ هدف، در زمره ی تحقیقات کاربردی قرار می گیرد. همچنین از منظر روش جمع آوری داده ها، تحقیق حاضر از رویکرد پیمایشی بهره برده است و داده ها توسط پرسشنامه جمع آوری گردید. جامعه آماری تحقیق کلیه ی کارکنان در شرکت بیمه البرز در شهر تهران بودند و برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران جامعه ی محدود استفاده شد. در نهایت نرمال بودن متغیرها با آزمون کولموگروف – اسمیرنوف بررسی شدند و برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی و مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مجذورات جزئی و نرم افزار SMART – PLS استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان داد ارزش برند میتواند نقش میانجی در تاثیر تحول دیجیتال بر روی سهم بازار در صنعت بیمه کشور ایفا نماید.
معماری سازمانی؛ نقشه استراتژیک تحول و توسعه در مالی و حسابداری
حوزه های تخصصی:
در ادبیات سیستم های اطلاعات حسابداری به معماری سازمانی توجه محدودی شده است. این حالی است که معماری سازمانی می تواند رویکرد مهمی برای تحول سازمان فراهم آورد. هارتفورد رویکردی را به کار برده که بتوان بر اساس آن از نقشه های استراتژی کاپلان و نورتون به عنوان بخشی از فرایند معماری سازمانی برای تحول بخش مالی و تعبیه استراتژی در حسابداری و امور مالی استفاده کرد. این فرآیند یک جریان خطی از اطلاعات است که چرخه اطلاعات را منعکس می نماید در حالی که بایگانی» منبع واحدی از حقایق را برای اطلاعات مالی فراهم می آورد. در این مقاله نقشه های استراتژی هارتفورد برای طراحی مجدد عملکرد مالی به منظور دستیابی به» مالی با عملکرد بالا مورد بررسی وتحلیل قرار گرفته است. با این کار یک رویکرد منحصر به فرد و «یک عمل نوآورانه» را بررسی و اجازه داده می دهیم سیستم های اطلاعات حسابداری و مالی در روند تدوین استراتژی یک سازمان مورد استفاده قرار گیرد.
بررسی پذیرش بیمه دیجیتال در صنعت بیمه زندگی (مطالعه موردی: بیمه ایران شهر رشت)
حوزه های تخصصی:
تحول دیجیتالی تأثیر شدیدی بر رفتار و فرهنگ جامعه ، روند تجارت صنعت، ساختار مالی و رشد یک کشور دارد. فناوری و تحول دیجیتال در صنعت بیمه در حال افزایش است. صنعت بیمه برای حفط درآمد فعلی و ایجاد فرصت های جدید کسب درآمد به فناوری های دیجیتال روی آورده است. دیجیتالی شدن امکان تقویت ارتباطات و ارائه خدمات جدید به مشتریان را تسهیل می کند . دورکاری و سرویس دهی به کاربران، با توجه به رشد خدمات اینترنت در صنعت بیمه را تقویت می کند و مورد توجه قرار گرفته است. برای نیل به این هدف ، نمونه 50 نفری با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب گردید. ابزار گردآوری داده ها در این مقاله پرسشنامه استاندارد شده بوده است. این مقاله به بررسی پذیرش بیمه دیجیتال در بیمه زندگی شهر رشت قرار گرفته و نتایج بدست آمده نشان داد که بیمه دیجیتال می تواند اثر معناداری بر روی صنعت بیمه زندگی داشته باشد.
انسان محوری "آینده کار" در چالش با تکنولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"آینده کار" به یک دغدغه مهم در حکمرانی جهانی تبدیل شده است. پتانسیل مخرب تغییرات تکنولوژیکی زمینه ساز مباحث و گفتگوهای گسترده بین المللی شده که بر جنبشی به اصطلاح انقلاب صنعتی چهارم متمرکز است. سازمان بین المللی کار (ILO) از سال 2015 و در چارچوب ابتکار عمل "آینده کار" خود، با قرار دادن موضوع "آینده کار" در مرکز فعالیت های خود و با اتخاذ رویکردی هنجاری و انتخاب مفهومی توسعه یافته دراین ابتکار، تحت عنوان «دستورکار انسان محور» ، هماهنگ کردن تغییرات تکنولوژیکی با کار شایسته و عدالت اجتماعی را هدف گذاری کرده است. این مقاله به بررسی ایجاد "دستور کار انسان محور" به رهبری دفتر بین المللی کار و کمیسیون جهانی "آینده کار" می پردازد و با تحلیل حقوقی چالش ها و تضاد دیدگاه های شرکای اجتماعی سه جانبه در تهیه بیانیه یکصدمین سالگرد ILO(2019) ، به طور خاص، نشان می دهد که چگونه گروه کارفرمایی با همراهی دولت های پوپولیست راست گرا، "دستورکار انسان محور" را به سمت دیدگاه طرفدار کارفرمایان تغییر دادند و درنتیجه سیاست های اجتماعی حمایتی کارگری را به عنوان ابزاری برای تطبیق نیروی کار با تغییرات تکنولوژیکی چارچوب بندی کردند.
الگوی کنترل راهبردی برای استقرار بانکداری دیجیتال در نظام بانکی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
1 - 19
حوزه های تخصصی:
امروزه بانکداری نیز همچون سایر صنایع در جهان شاهد افزایش رقابت در صنعت خود بوده است و حرکت به سوی شیوه های نوین بانکداری در قالب تحول دیجیتال همسو با پیشرفت های فناورانه، جهت ایجاد مزیت رقابتی، ضرورتی غیرقابل انکار است. ﺗﺤﻘﯿﻘﺎت نشان می دهد؛ ﻣﺪل ﺑﺎﻧﮑﺪاری از بانکداری سنتی ﺑﻪ ﺳﻤﺖ بانکداری دیجیتال در حال تغییر است. بانکداری دیجیتال به معنای «دیجیتالی کردن کلیه برنامه ها و فعالیت های انجام شده توسط بانک ها و موسسات مالی» است که پیش از این تنها در شعب فیزیکی، در اختیار مشتریان قرار می گرفت. این فعالیت ها و برنامه ها شامل: سپرده گذاری، برداشت و انتقال پول، مدیریت حساب، مدیریت وام، پرداخت صورتحساب، خدمات حسابداری می شوند.. در شرایط بحران شیوع بیماری کرونا در دنیا، بسیاری از کسب وکارها از جمله بانک ها نسبت به اهمیت انجام دورکاری و ارائه خدمات غیرحضوری به مشتریان و گسترش ارتباطات از راه دور جهت کاهش ارتباطات حضوری و جلوگیری از انتقال انواع بیماری ها و ضرورت ترغیب مشتریان، کارکنان و زنجیره های تامین به روی آوردن به کانال های دیجیتال و شیوه های جدید کاری و خدمات رسانی واقف بروز چرخه های اقتصادی و نیاز به افزایش بهره وری و سودآوری، بانک ها را به سمت مدیریت بهتر دارایی های خود سوق داده و با ورود فناوری های جدید علاوه بر تحول مدل های بانکداری، کسب وکارهای جدید نیز در حوزه فناوری مالی یا فین تک ها را شکل می دهد که بخشی از سهم بازار خدمات مالی و بانکی را هدف قرار خواهند داد. به منظور استقرار بانکداری دیجیتال در نظام بانکی ایران، وجود یک سیستم کنترل راهبردی ضروریست زیرا که مشکلات اجرای راهبرد، عموما ناشی از ضعف نظام های کنترلی است. کنترل راهبردی به منظور کنترل تدوین و کنترل اجرای راهبرد انجام می شود که در بطن خود مدیریت تغییر را به همراه دارد که موجب شناخت مفیدی از موضوعات درون سازمان و آگاهی های لازم نسبت به تغییرات محیط بیرونی می شود و به مدیران در تصمیم گیری های بهتر یاری می رساند. هدف اصلی این پژوهش ارائه سیستم کنترل راهبردی برای استقرار بانکداری دیجیتال در نظام بانکی ایران است. پژوهش از نوع تحقیقات توصیفی همبستگی با راهبرد تحقیق میدانی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه خبرگان و صاحبنظران در حوزه بانکداری هستند که به عنوان نمونه تعداد 202 نفر از بین 300 نفر خبره به پرسشنامه محقق ساز بیست سوالی پژوهش به عنوان ابزار گردآوری اطلاعات پس از اطمینان از روایی و پایایی آن، پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از روش معادلات ساختاری تاییدی با رویکرد حداقل مربعات جزئی و با کمک نرم افزار 3.2 Smart PLS و نرم افزار SPSS 26 انجام شد. یافته های پژوهش ضمن تایید ضرورت وجود یک سیستم کنترل راهبردی و ارائه آن به منظور ارزیابی و پایش در نظام بانکی جهت تحقق هدف استقرار بانکداری دیجیتال در نظام بانکی ایران بیانگر آن است که به تناسب نوع تدوین و اجرای راهبردی می باید کنترل راهبردی مناسب انتخاب شود. بانکداری دیجیتال با توجه به فرصت های محیطی تاثیرگذار بر حوزه بانکداری (نظیر فرصت های موجود در تحولات فناوری، روندهای اجتماعی، سیاسی، قانون گذاری، اقتصادی و بین المللی) می تواند ضعف موجود در بانکداری کشور (مانند ضعف در فرآیندها، فناوری، دانش، منابع انسانی و محصولات مالی) را بهبود ببخشد بنابراین نوع راهبرد بانکداری دیجیتال محافظه کارانه است نوع اهداف سند «بانکداری آینده و تحول دیجیتالی» هم محافظه کارانه است یعنی بنظر می رسد اهداف سند نیز در جهت رفع نقاط ضعف نظام بانکی با بهره گیری از فرصت های موجود در آن تدوین شده اند. در نتیجه در این پژوهش پس از ارائه سیستم کنترل راهبردی برای استقرار بانکداری دیجیتال در نظام بانکی ایران، وجود ارتباط بین گونه کنترل راهبردی (اجرا و تدوین) با گونه (سبک) تدوین راهبردی و تغییرات محیطی به عنوان فرضیه اصلی پژوهش و همچنین شش فرضیه فرعی از طریق انجام آزمون های آماری تایید شدند و نیکویی برازش الگوی ارائه شده نیز تایید شد.
معماری منابع انسانی هوشمند: رویکردی ساختاری بر تحول دیجیتال شرکت های دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
215 - 234
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، معماری منابع انسانی هوشمند با رویکرد تحول دیجیتال است. با توجه به گسترش کارکردهای فناوری های تحول آفرین در کسب وکارها و رشد اقدام های دانشی، ضرورت طراحی یک مدل ساختاری برای موضوع تحول دیجیتال در سیستم های مدیریت منابع انسانی شرکت های دانش بنیان، در تعالی و زبدگی آنها نقش بسزایی ایفا می کند.روش: این مطالعه از نظر هدف، کاربردی توسعه ای است و با رویکرد پیمایش مقطعی اجرا شده است. برای شناسایی مقوله های زیربنایی معماری منابع انسانی هوشمند مبتنی بر تحول دیجیتال، از روش تحلیل مضمون و نرم ا فزار مکس کیودا و برای ارائه رویکرد ساختاری، از روش ساختاری تفسیری و نرم افزار میک مک استفاده شده است. یافته ها: پس از تحلیل مضمون متن مصاحبه با 17 خبره از نخبگان دانشگاهی، مدیران منابع انسانی و مدیران تحول دیجیتال در شرکت های دانش بنیان، کدگذاری باز انجام گرفت و ۲۴۵ کد شناسایی شد. در نهایت از طریق کدگذاری محوری، ۳ مقوله فراگیر، ۸ مقوله سازمان دهنده و ۶۲ مضمون پایه مشخص شد که مقوله های فراگیر در قالب عوامل مدیریتی، عوامل فرایندی و عوامل منابع انسانی دسته بندی شدند. نتیجه گیری: بر اساس تحلیل های انجام شده، می توان گفت که راهبردهای معماری سازمانی، مدیریت منابع انسانی، فناوری محوری، مشارکت کارکنان و معماری منابع انسانی، بیشترین قدرت نفوذ در طراحی مدل ساختاری و همچنین، بیشترین قدرت اثرگذاری بر مدیریت دانش و یادگیری سازمانی را دارند و هوشمندسازی منابع انسانی از طریق توجه به این دو عامل قابل احصا است.
مدل بلوغ تحول دیجیتال؛ حوزه ها و روندهای پژوهش در ایران
منبع:
دانشنامه تحول دیجیتال دوره دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳
43 - 72
حوزه های تخصصی:
از آنجا که تحول دیجیتال به عنوان پدیده ای جدید در عصر حاضر به برتری فناورانه و راهبردی سازمان ها منجر می شود، در پژوهش حاضر با استفاده از مرور نظام مند ادبیات پژوهش و نظریه داده بنیاد و نرم افزار MAXQDA10 اجزاء و ابعاد بلوغ تحول دیجیتال در ایران شناسایی شده است. جامعه اطلاعاتی تحقیق حاضر، تحقیقاتی است که در بازه زمانی 1398 تا 1400 در ایران انجام شده است که در مرحله اولیه جستجو در پایگاه های علمی داخلی (ایرانداک، سیویلیکا، SID ، ISC و ...) 204 مقاله استخراج و پس از غربال گری های مختلف تعداد 16 مقاله به عنوان منبع نهایی تحقیق انتخاب شد. پس از تجزیه وتحلیل اطلاعات و طی مراحل مختلف کدگذاری باز، محوری و انتخابی تعداد 467 کد اولیه، 219 کد ثانویه، 37 مفهوم، 11 مقوله و 3 بعد کلان به دست آمد. نتایج نشان داد، مدل بلوغ تحول دیجیتال دارای سه بعد کلان و یازده مقوله، زیرساخت ها (شامل زیرساخت های مدیریتی، فنی، انسانی و فرهنگی)، رهبری تحول دیجیتال (شامل نقشه راه، حکمرانی، سازمان دهی و منابع دیجیتال) و مدیریت ارشد دیجیتال (شامل طرح ریزی و هدایت دیجیتال، هماهنگی و اقدامات دیجیتال و پایش محیطی و شبکه سازی دیجیتال) است. در نهایت، به منظور اعتبارسنجی کدگذاری های انجام شده از روش توافق دو کدگذار با استفاده از ضریب کاپا بهره گرفته شد و مقدار آن برابر با 62/0 به دست آمد که بیش از مقدار آستانه 6/0 آن بود و حاکی از اعتبار قابل قبول مدل مفهومی ارائه شده است. همچنین با نظرسنجی از خبرگان، اعتبارسنجی کدگذاری ها و میزان تأثیرگذاری معیارها نسبت به یکدیگر در مدل مفهومی پژوهش، تأیید شد. بر اساس نظرسنجی خبرگان میانگین نمرات معیارها نسبت به یکدیگر بین 1/2 تا 5/3 به دست آمد که بیش از میانگین نمره 2 (میانگین طیف نمره دهی 0 تا 4) بود و بیانگر اعتبار قابل قبول مدل ارائه شده است.