فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۱۸٬۶۷۸ مورد.
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱۱
115 - 130
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار سعی شده با روش تحلیلی توصیفی، ابتدا منظور از عینیت صفات با ذات حق همراه با دلایل، بعد عینیت صفات با ذات حق از نظر قیصریبررسی شود و تفاوت قیصری در این مورد با دیگر عرفا بیان گردد و بعد از آن عینیت صفات با ذات از نظر ملاصدرا و تفاوت و اشتراک آن با عرفا از جمله قیصری بررسی شود.قیصری به عینیت صفات و ذات هم در مقام ذات و هم در صقع ربوبی قائل است. تعین اول عرفای دیگر در نزد قیصری همان مقام واحدیت دیگر عرفا است و مقام احدیت همان مقام ذات حق است. صفات در مقام ذات به صورت اطلاقی وحدت دارند که این وحدت به صورت حیثیت اندماجی در نظر گرفته می شود در مقابل در صقع ربوبی که تجلی مقام ذات است وحدت به نحو حیثیت شأنی که به صورت اضافه اشراقی است، می باشد نه اضافه مقولی از جنس ماهیت تا تکثر در ذات به وجود آید.فهم این مسأله را می توان به کمک دستگاه فلسفی ملاصدرا در مورد معقولات ثانی فلسفی کمک گرفت که تکثر معقولات به تکثر متن نمی انجاند. در این دستگاه فلسفی رابطه ذات با صفاتش مانند رابطه وجود با ماهیت است که وجود تقدم بالحقیقه نسبت به ماهیت، و ماهیت تأخر بالمجاز نسبت به وجود دارد. به عبارت دیگر صفات و شئون حق در مقام فهم تأخر رتبی نسبت به حق تعالی دارند.
مؤلفه های حکمت مشرقی ابن سینا به روایت ابن طفیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۸۹
71 - 92
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ فلسفه اسلامی عبارت حکمت مشرقی، نخستین بار توسط ابن سینا مطرح گردید که می توان آن را نوعی جهش در فلسفه ی او دانست که در پی آن حکمت بحثی به سمت حکمت ذوقی ترقی یافت اما مفهوم حکمت مشرقی بوعلی سینا مفهومی مبهم و مورد اختلاف است. ابن طفیل تصریح کرده است که در رساله حی بن یقظان خویش در صدد بیان حکمت مشرقی ابن سینا است. بنابراین روایت ابن طفیل از فلسفه و حکمت پورسینا را می توان به مثابه یکی از قرائت های حکمت مشرقی شیخ الرییس انگاشت. خصوصیات این مفهوم حکمت مشرقی سینوی، به طور کلی در دو بخش مولفه های شکلی و محتوایی جای دارد. مقصود از مولفه شکلی، شیوه داستان پردازی و محاکات معقولات در قالب رمان و قصه به پیروی شیوه بوعلی سینا در رساله حی بن یقظان است. مولفه محتوایی شاخص حکمت مشرقی که در اینجا تحلیل شده، اسفار اربعه یا رشد چهار مرحله ای فلسفی-عرفانی حی بن یقظان است. در این مقاله که به روش توصیفی_تحلیلی به نگارش درآمده است نشان خواهیم داد که حی بن یقظان ابن طفیل در مولفه های شکلی از ابن سینا پیروی نموده و در عین حال در بخش مولفه های محتوایی، پایه گذار اسفار اربعه بوده است.
نقش فطرت در معرفت بخشی از دیدگاه دکارت و آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
249 - 271
حوزههای تخصصی:
وجود فطرت در انسان و نقش آن در معرفت بخشی و رفتاری مورد گفتگو قرار گرفته است. برخی دانشمندان وجود آن را مسلم گرفته و درباره گستره و چگونگی آن سخن گفته اند در برابر برخی به انکار آن پرداخته اند. در میان دانشمندان اسلامی وجود فطرت تقریباً قطعی تلقی شده است و سخن به سوی حوزه نفوذ و چگونگی تاثیرگذاری آن نشانه رفته است. در میان دانشمندان غربی دکارت بر جایگاه و نقش مفاهیم فطری در معرفت بخشی و گستره آن تاکید تام دارد. در یک مقایسه اجمالی میان آنچه این دو فیلسوف گفته اند به تفاوت ها و احیاناً اشتراکات آنها پی می بریم. از نگاه دکارت انسان وجود خداوند و انسان و طبیعت را به گونه ای روشن و متمایز که ویژگی مفاهیم فطری است درک می کند. از نظر آیت الله جوادی نیزفطرت انسان وجود خداوند و صفاتش همچون توحید و نبوت و معاد و به طور کلی اصول اعتقادی و اخلاقی و حتی رفتاری را می شناسد. به هر دو فیلسوف اعتراض شده که ما این مفاهیم فطری را در آغاز حیات خویش نمی یابیم. جوادی با پذیرش فقدان مفاهیم فطری در آغاز آفرینش انسان این نوع معرفت را بر اساس وجود فطرت و نفس مجرد انسان به گونه شهودی می دانند اما دکارت بدون تاکید بر معرفت شهودی و صرفا یاد کردن از شهود عقلی این مفاهیم فطری را در آغاز آفرینش انسان موجود می دانند ولی به صورت نهفته که با پیدایش زمینه ظهور آشکار شده و عقل آنها را کشف می کند.
وجودشناسی و معناشناسی اسما و صفات خداوند در دیدگاه ابوهاشم جعفری
منبع:
کلام اهل بیت سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
38 - 57
حوزههای تخصصی:
بررسی اندیشه های کلامی امامیه دوران نخستین، نشانگر دو بحث مهم در باب اسما و صفات خداوند است؛ وجودشناسی و معناشناسی اسما و صفات خداوند. در میان اندیشمندان امامی، ابوهاشم جعفری ازجمله شخصیت هایی است که در این موضوع روایت مفصلی را نقل کرده است و در این رابطه دقت بالایی دارد. هدف این تحقیق، چیستی اندیشه او درباره وجودشناسی و معناشناسی اسما و صفات خداوند است. در اندیشه ابوهاشم، خداوند در مقام ذات از هرگونه صفتی عاری بوده و تمام صفات به خاطر وسیله قرارگرفتن میان خداوند و بندگان، برای دعا و تضرع خلق شده اند. او در بحث معناشناسی نیز صفات را با طریق سلبی (الهیات تنزیهی) قبول داشت و در واقع نقیض صفات ذات را از خداوند نفی می نمود. افزون بر این، صفات ذات حق را به صورت اثبات فعلی نیز بیان کرده و صفات را به افعال و نشانه های ذات حق در مخلوقات معنا می نمود. روش تحقیق در این پژوهش از نوع توصیفی - تحلیلی بوده و گردآوری اطلاعات از نوع کتابخانه ای می باشد.
رابطه دین و فطرت (مطالعه موردی آیه فطرت با نگاهی بر آرای تفسیری علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی)
منبع:
کلام اهل بیت سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
103 - 119
حوزههای تخصصی:
انسان و کمال غایی او، اصلی ترین موضوع قرآن است و فلسفه بعثت انبیا و تشریع ادیان و شرایع، راهبری او به سوی سعادت ابدی است. خالق و رب انسان برای طی طریق و سیر در مسیر سعادت، او را به جهازی مجهز کرده است که بتواند مطلوب را حاصل نماید. شاید بتوان گفت که اصلی ترین این تجهیزات، سرشتن انسان بر فطرت باشد. از سوی دیگر، خداوند با ارسال رُسُل و تشریع دین، هدف غایی دین را رسیدن به کمال مطلوب معرفی می کند. آیه 30 سوره مبارکه روم که به «آیه فطرت» نامیده شده است، تنها آیه از قرآن کریم می باشد که در آن، کلمه دین و فطرت باهم آمده است؛ ازاین رو، لازم است رابطه بین آنها را با یکدیگر بررسی کرد. در این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی، رابطه بین دین و فطرت در آیه 30 سوره روم از دیدگاه دو مفسر بزرگ، علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی بررسی و تحلیل شد. نتیجه آنکه فطرت نوع خاصی از خلقت بوده و دین مجموعه قوانینی است که انسان را بر سرشت مفطور خود راهنمایی می نماید و در واقع، فطرت چیزی فراتر از دین است. در واقع هدایت فطری بستری برای هدایت وحیانی، و هدایت نبوی و وحیانی بوده و مدخلی است برای بازگشت به هدایت فطری که هدایتی درونی و شهودی است و بالاتر از آن تصور نمی شود. بدیهی است که نقطه کانونی هدایت انبیا، بیداری فطرت انسان برای رسیدن به کمال و اصل خویش است.
رویکردی نو به تحلیل فلسفی انرژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۸۱)
27 - 46
حوزههای تخصصی:
تبیین ماهیت انرژی از دغدغه های مشترک فلسفه و فیزیک است. اینکه انرژی را همان ماده فیزیکی بدانیم و یا جوهری دیگر، همچنان مسئله ای مبهم باقی مانده است. عدم به کارگیری ظرفیت فلسفی از سوی دانشمندان فیزیک و عدم توجه به کارکردهای این مفهوم در فیزیک از سوی فلاسفه، می تواند منشأ این ابهام باشد. ازاین رو راز دسترسی به تحلیلی جامع از انرژی را باید در توجه همزمان به هر دو ظرفیت علمی فلسفه و فیزیک دانست. در این نوشتار، با استفاده از طبقه بندی مفاهیم کلی به ارائه رویکردی جدید در باب حقیقت انرژی خواهیم پرداخت. بر اساس دیدگاه ارائه شده در این پژوهش، انرژی نه جوهری مستقل از اشیای مادی است تا در عرض ماده باشد و نه همسانی عینی با آن دارد تا ماده و انرژی صرفاً مفاهیمی مترادف باشند؛ بلکه این مفهوم از نسبت میان شرایط مختلف ماده و کارکردهای برآمده از آن شرایط انتزاع می شود. تعابیر اندیشمندان فیزیک در باب انرژی، همانند «توانایی انجام کار»، «اتم های تشکیل دهنده ماده»، «حالت های متغیر ماده» و «کار بر روی ماده»، شاهدی بر این تحلیل است. ازاین رو انرژی از مفاهیم ثانی فلسفی است. نوشتار حاضر، با استفاده از مفاهیم فلسفی و شواهد فیزیکی، به تبیین و اثبات این رویکرد به انرژی و رد برخی فروض دیگر می پردازد.
تبیین و نقد ماهیت انسان از دیدگاه اسکینر بر پایه فلسفۀ صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۲ تیر ۱۴۰۲ شماره ۳۰۷
23-30
حوزههای تخصصی:
هر نظریه پرداز حوزه علوم مرتبط با انسان، براساس رویکرد فلسفی و مبانی نظری خود، ناگزیر در مورد ماهیت انسان نظریه خاصی را مطرح کرده است. بی. اف. اسکینر، از روان شناسان رفتارگراست که بر روان شناسان دیگر، دانش روان شناسی، به ویژه مبحث یادگیری، تأثیر فراوانی داشته است. برداشت اسکینر از انسان، کاملاً مادی و بر پایه فیزیکالیسم است . او انسان را موجودی تک ساحتی و مادی می داند. رفتار انسان به عقیده اسکینر مبتنی بر انگیزه و امور درونی نیست؛ بلکه به وسیله نیروهای بیرونی و محیط تعیین می شود. اسکینر و طرفدارانش مفاهیمی مانند آزادی، اختیار و اراده را مفاهیمی غیرعلمی می دانند. در سوی دیگر، حکمت متعالیه به مثابه فلسفه ای پویا، مهم ترین و عالی ترین مکتب فلسفی در میان همه مکاتب فلسفی جهان است. در این مقاله، با استفاده از منابع کتابخانه ای و با رویکردی توصیفی / انتقادی، دیدگاه اسکینر در مورد ماهیت انسان و مبانی آن طرح، و با توجه به انسان شناسی حکمت متعالیه ارزیابی شده است؛ تا ضعف نگاه اسکینر به انسان، و تعالی دیدگاه حکمت متعالیه در این زمینه مشخص شود.
رویکرد آیت الله مصباح یزدی در رابطه با جنسیت زن و خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۲ مرداد ۱۴۰۲ شماره ۳۰۸
9-17
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائلی که امروزه در مورد آن اختلاف نظر فراوانی وجود دارد بحث از حقوق و تکالیف زن و مرد است. مدعیان این باور، زنانگی و مردانگی را نقش های اعتباری می دانند که جامعه به افراد بخشیده است. این مقاله به روش کتابخانه ای و به شیوه توصیفی تحلیلی صورت گرفته است. براساس رویکرد آیت الله مصباح یزدی به مسئله جنسیت زن و خانواده که رویکردی کلامی و اجتهادی است، به اثبات حقیقت جنس مذکر و مؤنث براساس تفاوت های روحی و جسمی که در هریک از این دو دسته وجود دارد، پرداخته و سپس آثار ناشی از این تفاوت ها را که منجر به تعیین حقوق و تکالیفی برای هریک از دو جنس می شود ذکر می کنیم. یافته های پژوهش حاکی از این است که این تفاوت ها هرگز به معنای ظلم در حق زن و برتر بودن مرد نیست؛ بلکه هر دوی آنها در حقیقت و روح انسانی واحدند و تنها تفاوتشان در جهات جسمی و روانی است که خداوند متناسب با این تفاوت ها برای تکامل آنها حقوق و وظایف متقابلی را مشخص کرده و مسیر تکامل و سعادت را برای همه انسان ها مهیا کرده است.
توصیه های اخلاقی طلاق از منظر آیات و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۲ مرداد ۱۴۰۲ شماره ۳۰۸
31-42
حوزههای تخصصی:
طلاق در طول تاریخ به عنوان یک راه حل برای برون رفت از مشکلات زناشویی مطرح بوده است؛ اما شیوه برخورد با آن در هر جامعه ای متفاوت است. امروزه از طلاق به مثابه عاملی تنش زا و تهدیدکننده برای خانواده و نیز «آسیب اجتماعی» یاد می شود که نیازمند نگاهی متفاوت است. آن نگاه متفاوت از دیدگاه اسلام آمیختگی حقوق و توصیه های اخلاقی در طلاق است. در این پژوهش تلاش شده است داده های تحقیق با روش کتابخانه ای گرداوری و با روش پردازش توصیفی تحلیلی مورد بررسی قرار گیرد. در فرایند واکاوی آیات و روایات مربوط به طلاق دریافتیم که اسلام مراحل دوگانه ای را برای این توصیه ها ترسیم می کند؛ به گونه ای که می توان توصیه های اخلاقی ناظر بر طلاق را به دستورالعمل های هنگام (حین) و دستورالعمل های بعد از طلاق تقسیم کرد. در گونه نخست، به زوجین توصیه می شود که اگر در زندگی زناشویی دچار اختلاف و مشکل شدند، باید با صبر، گذشت، مدارا و تغافل مشکل را حل کنند؛ اما اگر به هر دلیلی گذشت و صبر نتیجه نداد، طلاق تنها راه حل برای پایان دادن به این اختلافات خواهد بود. در این مرحله راهکار اسلام حقوق آمیخته با اخلاق است؛ لذا احکام طلاق را به قیود اخلاقی ویژه ای مثل معروف، احسان، تقوا، پرهیز از اذیت و آزار و... مقید کرده است. نوع دوم دستورات اخلاقی طلاق، معطوف به بعد از طلاق است، تا عوارض ناشی از آن کاهش پیدا کند و یا زمینه برای رجوع به زندگی زناشویی فراهم شود.
تحلیل انسان شناختی آرامش در معنویت های نوپدید و نقد آن براساس نهج البلاغه
منبع:
کلام حکمت سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱
67 - 89
حوزههای تخصصی:
معنویت و آرامش، از جمله نیازهای اساسی انسان بشمار می آید که برآورده نمودن آن، ازکارکردهای اساسی دین محسوب می گردد. با توجه به اهمیت این موضوع، امروزه جریان های متعددی با عنوان معنویت های نوپدید، با ارائه راهکارهایی درصدد برطرف نمودن این نیاز برآمدند. از آنجایی که اکثر این جریانات با مبانی سکولاریستی و لیبرالیستی سازگار بوده اند، خود را در قید ایمان توجه به دنیای ماورای مادی ندانسته و دستورالعمل هایی منطبق با آن مبانی ارائه داده اند. دربرابر این مکاتب، دین اسلام بویژه نهج البلاغه، با محوریت خداباوری، آرامش حقیقی را در پرتوی ایمان به خدا، و توجه به فضایل و ارزش های اخلاقی و دستورات دینی دانسته و مخاطبان خود را به شناخت عرفان اصیل اسلامی، ترغیب می نمایند. پژوهش حاضر، بصورت توصیفی- تحلیلی به بررسی حقیقت و مؤلفه ها و راه های رسیدن به آرامش در معنویت های نوپدید و نقد آن در نهج البلاغه پرداخته و به این نتیجه رسیده در معنویتهای نوپدید راه های رسیده به آرامش شامل شادی، لذت طلبی، مکاشفه عرفانی، رقص، موسیقی، یوگا، مدیتیشن، عشق و سکس بوده، اما در نهج البلاغه امیرمؤمنان علیj این شیوه ها و توجه به بعد حیوانی را نقد و آرامش حقیقی را امری فطری و تنها بر مبنای ایمان و با تکیه بر خداوند متعال متحقق دانسته است.
تحلیل و بررسی نظریه شهید صدر در باب حجیت عقل در احکام و فقه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
90 - 114
حوزههای تخصصی:
عقل یکی از منابع اسلامی است، اما در کتب اصول در باب حجیت آن به طور مستقل بحثی صورت نگرفته است، مگر در کتاب اصول فقه مرحوم مظفر و بحوث شهید صدر؛ از این رو نظریه شهید صدر در باب حجیت عقل در فقه همراه با نقد پاره ای از دیدگاه های ایشان موضوع این مقاله است. شهید صدر عقل عملی و نظری را در فقه حجت می داند و ادله اخباری ها را در این باب تمام نمی داند؛ ولی به عقل فلسفی اکتفا نمی کند، بلکه حساب احتمالات را نیز به مسئله می افزاید.
بررسی عوامل تنوع پذیری ادراکات و مشاهدات بر اساس مبانی حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸۷
3 - 20
حوزههای تخصصی:
بدون تردید هر حقیقت و پدیده ی واحدی می تواند متعلق ادراکات و مشاهدات متنوع و متکثر قرار گیرد. اینکه چگونه می توان از حقیقت و پدیده ای واحد، ادراکات و مشاهدات متنوعی داشت به نحوی که از یکسو تمام آن ادراکات و مشاهدات را دارای حیثیت «واقع نمایی» بدانیم و از سویی دیگر در دام «نسبیت گرایی» معرفت شناختی گرفتار نگردیم، معمایی است که به نظر می رسد کلید گشایش را باید در میان مبانی حکمت متعالیه جستجو نمود. نگاه وجودی به مقوله «ادراک»، وقوع تشکیک در «ادراکات» و «مشاهدات»، اتحاد وجودی میان «علم» و «عالم» و «معلوم»، سنخیت وجودی میان «علم» و «عالم» و «معلوم»، محدودیت و تعین ذاتی و امکانی در جانب «مدرِک»، محدودیت و تعین ذاتی و امکانی در جانب «مدرَک»، «عین ربط بودن مظاهر حقیقت وجود» و «وحدت اتصالی وجود» از مبانی ای محسوب می گردند که می توان با کاربست آنها راه حلی موجه و روشمند برای تنوع پذیری ادراکات و مشاهدات بر اساس مبانی حکمت متعالیه پیدا نمود. کاربست مبانی مذکور به ما نشان خواهد داد که چگونه تمامی «سطوح»، «مراتب» و «لایه»های مختلف معرفتی که برای «حقیقت» یا «مدرَک» واحد قابل شناسایی و تصور است، می توانند در «سطح»، «مرتبه» و «لایه» خود دارای ارزش معرفت شناسی به معنای «حکایتگری از واقع» باشند.
انتظار کارکردگرایانه از منظر حضرت آیت الله خامنه ای (مد ظله العالی)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۷
119 - 140
حوزههای تخصصی:
انتظار فرج، انتظار تحقق یافتن آرمان های بزرگی همچون عدالت خواهی، اصلاح طلبی و ظلم ستیزی است که براساس اندیشه حضرت آیت الله خامنه ای ماهیت این چنین انتظاری، قبول نکردن وضع جاهلانه موجود و تلاش برای رسیدن به وضع مطلوب است. این پژوهش با شیوه توصیفی تحلیلی و با استفاده از روش اسنادی و کتابخانه ای در پی پاسخ به این سؤال است که آیا انتظار از منظر رهبری دارای مفهومی ذهنی و متواطی است یا واقعیتی خارجی و مشکک، که با توجه به ذومراتب بودن، کارکردها و آثار ویژه خود را دارد؟ براساس نظام فکری ایشان، انتظار فرج، حقیقتی تشکیکی و ذومراتب است که رسیدن به اعلی مرتبه آن بدون تحقق مراتب قبلی امری محال است. امید به آینده، خودسازی متعهدانه و ظهور محاسن اخلاق و دگرسازی در جامعه منتظر، عدم پذیرش نظام های فاسد و عدم تحمل ظلم و ستم مستکبرین دنیا و نجات مستضعفین عالم با تشکیل حکومت دینى در راستاى حاکمیت قرآن و اسلام و در نهایت برافراشته شدن پرچم توحید و عدل به رهبری حضرت بقیهالله الاعظم؟عج؟ از جمله مراتب کارکردگرایانه انتظار در منظومه فکری آیت الله خامنه ای است.
واکاوی مناسبت سعادت و سیاست در فلسفه سیاسی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین چیستی و راه نیل به «سعادت» به عنوان ایده ای اساسی در زندگی انسان و «سیاست» به عنوان جامع اعتبارات قدرت بنیاد بعدالاجتماعی، همواره مورد توجه فیلسوفان مسلمان بوده و صدرالمتألهین نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. این مقاله در پی پاسخ به این سؤال اصلی است که رابطه سعادت و سیاست در ضمن فهم معنای آن ها نزد ملاصدرا چگونه است؟ در فرایند پاسخ به این سؤال، مقاله به سعادت و مساوقت آن با وجود، خیر و سلامت از نظر ملاصدرا می پردازد و اهمیت کمال عقل نظری و عملی را در تحقق سعادت بیان می کند. صدرا از سعادات متفاضل و ملائمت آن ها با مرتبت انسان ها و توان ادراکیشان سخن می گوید و در نهایت نیز به سعادت قصوی التفات دارد. سیاستی که او به اجمال طرح می کند نیز بخشی از قوس صعود نفس و صیرورت سعادتمندانه اش با دو بال عقل نظری و عقل عملی است که رهنمون بیت الله المحرم می شود. حضور اجتماعی انسان شرط تکامل و نیل به سعادت عنوان شده و اساسا معاش، معبر معاد شناخته می شود. پس در مقام دستاورد مقاله می توان به وضوح، «برهم کنش دوسویه سعادت و سیاست» را مورد اذعان قرار داد. در واقع هم تمام توجه صدرا در ترسیم ابعاد سیاست مطلوبش، مصروف تأمین سعادت برای اهالی مدینه فاضله می گردد تا در سایه انسان کامل، غایت نهایی که فناء فی الله است حاصل شود و هم تحصیل سعادت جز از مسیر یک سیاست متعالیه به دست نمی آید. این مقاله، با رویکردی بنیادین در پژوهش و روشی متخذ از روش تفسیری رئالیستی که با حفظ تفاوت هایی در هستی شناسی معنا و معرفت شناسی آن به هرمنوتیک هرش نزدیک است، معنای لفظی سعادت و سیاست را در ژانر فلسفی اصاله الوجودی واکاویده است.
یادکردهای قرآن از تمکین انبیاء و تعمیم آن به حکومت امام مهدی (عج)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۷
7 - 26
حوزههای تخصصی:
تمکین ارض از ویژگی هایی است که به برخی انبیاء اعطا شده است. در آیه 55 سوره نور که در آن بشارت های خداوند به بندگان خالصش مطرح شده،سخن از تمکین دین به میان آمده است. در روایات نیز به مشابهت روش گذشتگان،آیندگان و به شباهت سنت های جاری الهی میان پیامبران الهی با امام مهدی اشاره شده است.موضوع تمکین از ویژگی های مطرح-شده برای انبیا در قرآن است که می توان به حکومت صالح جهانی پس از ظهور حضرت حجت (عج) آن را تعمیم داد.این پژوهش درصدد است با بهره گیری از آیات، تفاسیر،روایات و استفاده از روش توصیفی-تحلیلی آیاتی که در آن ها از تمکین انبیاء و آثار و نتایج آن یاد شده را مورد مداقه قرار دهد و نتایج را به حکومت صالحان پس از ظهور حضرت تعمیم دهد.بررسی ها نشان می دهد محسن بودن از شروط اساسی تمکین است و اعطای حکم و علم و الحاق به صالحین از ثمرات مکانت خداوند بر انبیاء محسوب می شود.
واکاوی گفتمانی گزاره های زندگی معنوی از منظر محمدرضا حکیمی و وین دایر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از ویژگیهای عصر جدید تلاش برای جداسازی دین و دنیا از یکدیگر و اختصاص دین به حوزه ای خاص از زندگی و جایگزینی معنویت با تعریفی نوین به جای آن است.در این پژوهش نگاه الهی محمدرضا حکیمی در تقابل با دیدگاه غیر الهی وین دایر به مبانی معنویت شناختی زندگی که عبارتند از نگرش معنوی، گروش معنوی و روش معنوی، بطور مجزا بررسی شده است. در باب نگرش معنوی که عبارتند از خداباوری، راهنماشناسی و عدالت محوری ؛ حکیمی و دایر تفاوتهای مبنایی بسیاری داشته و می توان بیان کرد که نظام معنوی وین دایر، نظامی حداقلی وفردی است در حالی که جهان نگری محمدرضا حکیمی رویکردی اجتماعی و حداکثری دارد. در باب گروش معنوی ، شاید بیشترین تفاهم اندیشه را می توان برای هر دو در نظر گرفت. در باب روش معنوی هم در شیوه های سیر و سلوک و عبادت و کسب فضیلت تا حد زیادی در روش و هدف اختلاف نظر دیده می شود. در واقع دایر به یک معنویت فردی و مذهب ستیزانه اعتقاد داشته در حالی که حکیمی ابعاد فردی و اجتماعی معنویت را در هم تنیده و مذهب را اساس معنویت می داند. روش این جستار تحلیل گفتمان بر اساس شیوه ون دایک می باشد.
تحلیل شاخصه های مدرسه حدیثی قم در نقل روایات مهدوی تا قبل از دوران صدوق
منبع:
جامعه مهدوی سال ۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۸)
81 - 109
حوزههای تخصصی:
مدرسه حدیثی قم، به عنوان یکی از مدارس پرقدرت امامیه، از دیرباز مورد اهتمام و دقت اندیش وران بوده است. کاوش ها در زمینه مهدویت در این مدرسه، با کاستی هایی مواجه است. نبود نگاه «مدرسه محور»، «عدم بررسی شاخصه های حدیثی آن دوران» به احادیث مهدوی ازجمله این کاستی هاست؛ ازاین رو این جستار با رویکرد «توصیفی - تحلیلی» در تلاش است به این خلاء مطالعاتی تا قبل از دوران صدوق بپردازد. نقل میراث مهدوی اهل بیت ع از مدارس دیگر مانند کوفه، توسط محدثان مقیم و مهاجر به قم از مهمترین ویژگی این مدرسه قلمداد می شود. تعلق خاطر شدید به نصوص و دوری از عقل گرایی، مقابله با نقل روایات غلو، رعایت نسبی از عدم درج روایات شاذ در منابع حدیثی خود، برخورد با راویان ضعیف در برهه ای از زمان توسط برخی از بزرگان مکتب قم از دیگر امتیازات این مدرسه است. دغدغه مندی نسبت به مسائل روز جامعه در حوزه اعتقادات به ویژه موضوع مهدویت و تبیین روایات متناسب با زمانه خود، یکی دیگر از شاخصه های مدرسه آن دوران است.
مبانی فقهی سبک زندگی زنان مسلمان در کلام رهبری
منبع:
مطالعات دین پژوهی سال ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۴
97 - 108
حوزههای تخصصی:
در بیانیه گام دوم مسئله ای که خیلی تاکید شده و رهبر معظم هم بحثی را مطرح کرده اند سبک زندگی زنان و اهمیت ایشان بالخصوص زنان مسلمانان هست سبک زندگى، یک سیستم خاص زندگى انسان ها است که به بشر، خانواده یا جامعه با شکل خاص، اختصاص دارد. دین اسلام تنظیم کننده حیات دنیوى و اخروى انسان ها است و توصیه هاى رفتارى فراوانى دارد. هر دین، مکتب و مذهبی، سبک زندگی برای بشریت و انسان ارائه می دهد و ادعا می کند، جامعه، زندگی سالم و مطلوب در نتیجه پیروی از روش زندگی است که آنان ارائه می نمایند. در این مقاله سعی شد اول معنای مبانی فقهی ارائه گردد سبک زندگی یعنی چه؟ بعدا سبک زندگی زنان مسلمانان در بیانات رهبری بیان می شده که رهبر معظم، زنان را اساس خانواده می دانند. به نظر ایشان زن هر کاری می توانند انجام دهد در هر میدان می تواند قدم بردارد هر چقدر می خواهد پیشرفت کند اسلام هم منع نمی کند اما فقط باید به چند چیز توجه داشته باشد مثلا نا رضایتی خانواده و اختلاط نا محرم نباشد وغیره.
کارکردشناسی پیشگویی جریان های مخالف در سیره علوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله پژوهش حاضر آن است که با توجه به گزارش های موجود در منابع تاریخی و روایی، پیشگویی های نقل شده در بیانات امام علی(ع) نسبت به جریان های مخالف اجتماعی و دینی، چه کارکردهایی را دنبال نموده است؟ طبق یافته های این پژوهش، کارکردهای پیشگویی در سیره علوی عبارت است از: بازنمایی احادیث آینده نگرانه نبوی، تلاش برای زدایش گسست های اجتماعی، بازنمایی عدم مشروعیت مخالفان، دشمن شناسی با بیان اوصاف و اقدامات، بصیرت افزایی نسبت به عوام بی بصیرت، آینده نگری در شناساندن عناصر ضدّ اهل بیت و امنیت آفرینی بوده است. نتیجه پژوهش آن که امام در جایگاه فرانسلی خود، این ابزار را در رویکردی آینده نگرانه، به جامعه هدف منتقل می نمودند تا در دوران عدم حضور امام هم، جامعه از علم لدنّی ایشان بهره مند گردد. بنابراین پیشگویی جریان های مخالف در سیره امیرالمؤمنین(ع)، تلفیق نیازسنجی و آینده نگری در راستای اهداف جریان امامت لحاظ می گردد. این تحقیق از سنخ پژوهش های تاریخی به صورت کتابخانه ای با روش توصیفی تحلیلی پیش می رود.
استعاره های مفهومی علم حضوری در فلسفه سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
243 - 270
حوزههای تخصصی:
براساس آخرین نظریات حوزه معناشناسی شناختی، بشر به صورت آگاهانه یا ناخودآگاه، برای ساده سازی مفاهیم پیچیده ذهنی از استعاره مفهومی استفاده می کند. فیلسوفان، از کسانی هستند که برای فهم پذیرساختن مفاهیم انتزاعی فلسفی، از استعاره های مفهومی بسیار بهره برده اند. در پژوهش حاضر به کارگیری استعاره های مفهومی برای تبیین علم حضوری در اندیشه ابن سینا بررسی می شود. ابن سینا از این استعاره ها برای مفهوم سازی و ساده سازی علم حضوری بهره برده است. او معتقد است که ادراک حضوری زمانی حاصل می شود که معلوم نزد عالِم یعنی نفس حضور یابد؛ اما درعین حال این حضور را تنها شرط لازم برای حصول معرفت نمی داند و معتقد است که باید فرایند مشاهده و اشراق نیز فراهم باشد تا حضور به کسب علم بینجامد. باتوجه به برداشت هایی که از سخنان وی می شود، دو استعاره «علم حضوری، دیدن است» و «علم حضوری، اشراق است»، به دست می آید که در استعاره دیدن، سه عنصر یعنی بیننده و شیءِ دیده شده و نسبت میان آن ها حائز اهمیت است و در استعاره اشراق هم دو عنصر تابنده و شیءِ مستنیر وجود دارد. این مقاله باروش توصیفی تحلیلی می کوشد به بررسی استعاره هایِ مفهومی به کاررفته در علم حضوری در فلسفه سینوی با روش کاملاً اکتشافی و درنتیجه به دوراز هرگونه فرضیه سازی بپردازد.