مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
معقولات ثانیه فلسفی
حوزه های تخصصی:
مباحث معرفت شناسی ‘ به ویژه به صورت تطبیقی از اهمیت بسیاری در فلسفه معاصر برخوردار است . فیلسوفان اسلامی با تقسیم چهارگانه ادراکات و اهمیت قائل شدن برای ادراکات عقلی ‘ آنها را به سه دسته معقولات اولیه ‘ معقولات ثانیه فلسفی و معقولات ثانیه منطقی تقسیم کرده اند . هر چند برخی از متفکران ما میان معقولات ثانیه منطقی و فلسفی تمایز قائل نشده اند ‘ اما برخی به این تمایز توجه کرده اند و در این میان حاج ملا هادی سبزواری سعی کرده ‘ تعریف دقیقی از آنها ارائه دهد . تعاریف وی مورد نقد استاد مطهری قرار گرفته و ایشان با بیان سه اشکال و تحلیلی نو از مفاهیم عروض و اتصاف این نکته را مطرح کرده اند که مراد از عروض در معقولات ثانیه ‘ وجود محمولی یا نفسی و مقصود از اتصاف ‘ وجود رابط است . در فلسفه غرب نیر کانت‘ با تحلیلی که از قوه شناسایی ارائه می دهد و مقولات پیشین را مطرح میکند ‘ شناخت واقعیات را در چارچوب این مفاهیم میسر میداند . از همین جاست که متفکرانی چون استاد مطهری با تحلیل مقولات کانتی بر او این ایراد را وارد می سازند که رابطه تطابقی ذهن را باعالم خارج قطع میکند و در نتیجه از ایدئالیسم سر در می آورد ‘ نه رئالیسم .
مفاهیم اخلاقی و منشأ پیدایش آنها با رویکرد غایت گرایانة اخلاق از دیدگاه آیت الله مصباح(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
استاد مصباح یزدی مفاهیم اخلاقی را به دو قسم لزومی، مانند باید و نباید، و ارزشی، مانند حسن و قبح، تقسیم میکند. ایشان مفاد باید و نباید را همان ضرورت بالقیاس بین فعل فاعل و نتیجه آن میداند و از آنجا که نتیجه محبوب بالذات و مطلوب بالذات فاعل میباشد با فاعل نیز ارتباط برقرار میکند. همچنین ایشان حسن و قبح را جزء معقولات ثانیه فلسفی میداند که عروضشان ذهنی و اتصافشان خارجی است. و ایشان اگر چه حسن و قبح را عبارت از ملائمت و منافرت فعل با طبع انسان میداند، ولی توجه با این نکته ضروری است که هرچند یک طرف این ملائمت و منافرت، انسان است، ولی از آن جهت که سلیقه و ذوق خاصی دارد، مورد نظر نیست (چنانکه علّامه طباطبائی و شهید مطهری بدان قائل اند) بلکه از آن جهت مورد نظر است که کمالی برای انسان در خارج محقق میشود. در واقع «باید و نباید» و «حسن و قبح» را از مصادیق مفهوم علیّت میداند که از رابطه علیّت و معلولیّت بین فعل اختیاری انسان و کمال مطلوب انتزاع میشوند. طبیعتاً ارتباط بین «باید و نباید» و «هست و نیست» تبیین بسیار واضحی به خود گرفته، چنانکه برای تبیین اخلاق مطلق نیز جایگاه خود را باز خواهد یافت.
نقد و بررسی تئوری خطای جی. ال. مکی در فرا اخلاق (بر اساس مبانی آیت الله جوادی آملی)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
جی. ال. مکی، در کتاب معروف خود در باب فلسفه اخلاق به نام اخلاق: جعل درست و خطادیدگاه شک گرایانه ای را مطرح می کند که براساس آن، از آنجا که احکام و گزاره های اخلاقی صدقشان را منوط به عینیت ارزش ها و حقایق اخلاقی کرده اند، و عینیت این حقایق به دو دلیل عجیب بودن حقایق اخلاقی و نسبیت ارزشهای اخلاقی مورد انکار قرار گرفته است، این احکام کاذب هستند. وی در این کتاب عنوان دیدگاه خودش را نظریه خطا گذاشته است که در این نوشتار در تلاش هستیم با استفاده از مبانی متفکران مسلمان از جمله حضرت استاد آیت الله جوادی آملی (حفظه الله) این دیدگاه را به نقد و بررسی بگذاریم. البته روشن است که نزد متفکران مسلمان، حقایق اخلاقی واقعیت هایی هستند که با مفاهیم انتزاعی از سنخ معقولات ثانیه فلسفی از آنها حکایت می شود و وجود این امور در عالم، همانند وجود حقایقی که با مفاهیم انتزاعی قابل تبیین هستند، قابل بیان می باشند.
بررسی محدوده سنی تحقق درک معقولات ثانیه فلسفی در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی و تعیین محدوده سنی ای است که کودکان در آن می توانند معقولات ثانیه فلسفی را درک کنند. پژوهش از نوع ترکیبی و با کاربرد روش کیفی و کمّی انجام شده است. از روش کیفی در تبیین چگونگی ادراک مفاهیم فلسفی و فرایند درک مفاهیم عقلی و فلسفی تا محدوده سنی شش سالگی، و از روش کمّی برای تعیین میزان درک مفاهیم فلسفی توسط کودکان در سن شش سالگی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش 24 نفر شامل شش دختر و هجده نفر پسر است. در مراحل انجام پژوهش ابتدا مشخص شد که سه مرتبه نخست عقل نظری (عقل بالقوه، عقل بالملکه و عقل بالفعل) در چه محدوده سنی تحقق پیدا می کنند و سپس متناظر با آن کیفیت درک انواع مفاهیم در دوران کودکی تبیین و محدوده سنی درک معقولات ثانیه فلسفی در کودکان تعیین و در پایان میزان درک کودکان از مفاهیم فلسفی در این محدوده سنی بررسی شده است. نتایج نشان می دهد که کودکان در مرتبه عقل بالقوه نمی توانند مفاهیم کلی را درک کنند. آنان در مرحله عقل بالملکه معقولات اولی مانند درخت، اسب، کوه و خانه را درک می کنند و در مرتبه عقل بالفعل، معقولات ثانیه فلسفی مانند وجود، عدم، ماهیت، علت و زمان را درک می کنند. برای تحلیل داده ها از آزمون های کولموگروف اسمیرنف و خی دو استفاده شده و با توجه به شواهد پژوهش کودکان در سن شش سالگی به مرتبه عقل بالفعل دست یافته و توانایی درک مفاهیم فلسفی را پیدا می کنند.
حقیقت اوصاف اخلاقی و نحوه وجود آ ن ها در حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال اول بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱
61 - 85
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تلاش شده است با استفاده از "معقولات ثانیه فلسفی" برای یکی از پر چالش ترین مسائل مطرح در فلسفه اخلاق غرب، یعنی مسئله عینیت و عدم عینیت ( آبجکتیو – سابجکتیو) اوصاف اخلاقی راه حلی ارائه گردد. اما به این بهانه موضوعی مهم تر و ساحتی کاملاً نو از حکمت متعالیه مورد پژوهش قرار گرفته و با استفاده از بازخوانی مبانی وجودشناسی و انسان شناسی ملاصدرا، مسائلی کلیدی در فلسفه اخلاق از جمله اعتباری و عدم اعتباری بودن ملاکات ارزشی و ماهیت اوصاف اخلاقی مورد کنکاش قرار گرفته است. اوصاف اخلاقی بنا بر تعریف ارائه شده در این نوشتار واجد وجودی عینی-ذهنی هستند که تنها از طریق معقولات ثانیه فلسفی قابل تعریف و تبیین می باشند. این نحوه از وجود برای اوصاف اخلاقی با نظریات مطرح شده در فلسفه اسلامی و حکمت متعالیه؛ هم چون کمالات وجودیه انسان حاصل از سلوک اخلاقی و حرکت استکمالیه جوهریه نفس از یک سو و نقش امور ذهنی و اعتبارات و تأملات فکری در حصول فعل اخلاقی از سوی دیگر، همسو می باشد.
نقش معرفت شناسی ذهن در مطابقت حکایی صور ذهنی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال نهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳۲
39 - 60
حوزه های تخصصی:
تنها علم حصولی است که محور بحث مطابقت حکایی و فراحکایی قرار می گیرد. «ذهن»، به عنوان ساحت حکایی و شأنی از شئون نفس، در جدول وجودی خود ویژگی حاکیّ بالذات بودن صور تصوری جزئی و کلی، و صور قضیه ای و تصدیقی را ارائه می دهد و بستری فراهم می کند که عقل به یاری آن، به این گونه ویژگی صور بار می یابد و ازآنجاکه حکایت این صور بالذات است، نتیجه می گیرد که براساس اصل تضایف، بایستی حاکیّ و محکیّ نیز در ظرف حکایت تحقق داشته باشند، چراکه حاکیّ همین صوری می باشند که چیزی را ارائه می دهند و محکیّ هم همان چیزی است که با واسطه این صور ارائه می شود. بر این اساس، این مفاهیم نیز، صرف نظر از واقع نفس الامریِ خود، با چیزی که ارائه داده و می نمایانند مطابقت حکایی دارند و چنین مطابقتی در ذهن ارائه شده و نمایش داده می شود و عقل آن را یافته و به صحت آن حکم می کند.
بررسی رابطه اقسام معقولات با نظریه اصالت وجود نزد حکمای معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی حکمای معاصر درباره مبحث اصالت وجود و اعتباریت ماهیت و مبحث اقسام معقولات اظهارنظر کرده اند، اما در منظومه آرای ایشان، انسجام میان این دو مبحث جای تأمل دارد. ازجمله این افراد می توان علامه طباطبائی و شهید مطهری را نام بُرد. در این نوشتار، ماحصل این دو مبحث به طور خلاصه از منظر این دو حکیم تشریح و ارتباط این دو نظریه در منظومه فکری ایشان بررسی شده است. به طورکلی از عدم هماهنگی این دو نظریه، انفکاک مبحث «صدق» از «تحقق عینی» حاصل می گردد که بی توجهی به این نتیجه، انفکاک معرفت شناسی از هستی شناسی را نتیجه می دهد. در این مقاله علاوه بر بررسی نظرات حکمای مذکور، ارتباط میان مبحث «صدق» و «تحقق عینی» تبیین شده و از ارتباط این دو مبحث با یکدیگر، در منسجم کردن نظریه اصالت وجود با مبحث اقسام معقولات استفاده گشته است. در پایان دسته بندی جدیدی از اقسام معقولات ارائه شده است.
چگونگی حصول مفهوم عدم از دیدگاه فیلسوفان نوصدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال دهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
141 - 154
حوزه های تخصصی:
مفهوم عدم چگونه در ذهن شکل می گیرد؟ این پرسش مسئله اصلی این مقاله است. فیلسوفان نوصدرایی معاصر بیش از گذشتگان چگونگی شکل گیری این مفهوم را در قالب تحلیل منشأ حصول معقولات ثانیه فلسفی بررسی کرده اند. منظور از این فیلسوفان علاوه طباطبایی و شاگردان مبرز ایشان است. علامه طباطبایی حصول مفاهیم فلسفی را به دو روش می داند: علم حضوری و تحلیل حکم در قضایا. رابطه میان این دو خالی از ابهام نیست و علامه هر دو را به موازات هم مطرح کرده است. ظاهرا او راه دوم را بیشتر می پسندد، اما شاگردان او به علم حضوری عنایت بیشتری دارند. به همین دلیل آن را در پیش می گیرند و چگونگی حصول مفهوم عدم را از طریق علم حضوری واکاوی می کنند. اما به نظر می رسد که تلاش های آنان چندان هم موفق نیست و باید به سراغ راه دوم رفت. این راه علاوه بر این که تبیین بهتری از حصول مفهوم عدم به دست می دهد، برای دیگر مفاهیم فلسفی نیز بیشتر به کار می آید.
تأملی در حقیقت قوه واهمه و ادراکات آن، بر اساس آرای صدرالمتألهین(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۹
35 - 64
حوزه های تخصصی:
در فلسفه اسلامی قوه واهمه یکی از قوای باطنی معرفی شده که عملکرد آن ادراک معانی جزئی است. فیلسوفان معمولاً کارکرد این قوه باطنی را به ادراک محبت و عداوت و امثال آن از معانی نهفته در افعال ارادی انسان و حیوانات اختصاص داده اند. صدرالمتألهین دو تحول عمده در رابطه با این قوه نفسانی انجام داده است: یکی اینکه قوه واهمه انسان را همان عقل نازل به مرتبه جزئیات دانسته است؛ دوم اینکه گستره آن را به صورت مشخّص، از حد ادراک برخی معانی نهفته در افعال ارادی انسان و حیوان، به ادراک مطلق محکی معقولات ثانیه فلسفی تعمیم داده است. در این مقاله با روش تحلیلی- توصیفی، نخست به بیان دیدگاه فیلسوفان پیشین درباره حقیقت قوه واهمه و قلمرو ادراکات آن پرداخته ایم. سپس ضمن بیان تفسیر صدرالمتألهین از حقیقت قوه واهمه و گستره ادراکات آن، اشکالات معطوف به این نظریه را پاسخ داده ایم. در نهایت نیز به تأثیر آن بر کیفیت دست یابی به محکی معقولات ثانیه فلسفی اشاره کرده ایم. هدف پژوهش این است که نشان دهد علم به محکی معقولات ثانیه فلسفی از طریق اتصال قوه واهمه (عقل نازل) به خارج انجام می پذیرد و برای انتزاع این دسته مفاهیم از حقایق خارجی، نیاز به طرح پیچیده برخی فیلسوفان معاصر نیست.
تقسیم بندی معقولات ثانیه فلسفی بر اساس نحوه شکل گیری و واقع نمایی از دیدگاه علامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۷۰)
85 - 108
دغدغه اصلی در بحث معقولات ثانیه فلسفی، معرفت شناختی است. معقولات ثانیه خاستگاه و منشأیی در ذهن دارند، مسئله مصداق داشتن یا نداشتن این مفاهیم در خارج از ذهن مهم است. ذهن تحت چه مکانیسم یا فرآیندی به آن ها نائل می شود؟ واقع نمایی معقولات ثانیه چگونه و به چه صورت است؟ علامه طباطبائی نحوه حصول مفاهیم فلسفی را به دو روش می داند: علم حضوری و تحلیل حکم در قضایا. رابطه میان این دو روش خالی از ابهام نیست و علامه هر دو را به موازات هم مطرح کرده است. ایشان راه دوم را ترجیح می دهد، در نحوه واقع نمایی معتقدند معقولات ثانیه فلسفی از طریق وجودهای رابطی که در ذهن و عین دقیقاً یکی هستند کاشف از عالم واقع می باشند. معقولات ثانیه فلسفی در نحوه انتزاع و واقع نمایی سلسله مراتبی دارند که کاملاً از همدیگر متمایزند. در این مقاله با روش تحلیلی به بررسی چگونگی دیدگاه علامه طباطبائی خواهیم پرداخت.
تحلیل و بررسی دیدگاه ویلیام لین کریگ در باب نسبت دین و اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به بررسی دیدگاه ویلیام لین کریگ در باب نسبت دین و اخلاق می پردازیم. از نظر کریگ، معرفت به ارزش ها و تکالیف اخلاقی ابتنائی بر خداباوری ندارد، زیرا خداوند وظایف اخلاقی را در قلب تمام آدمیان نگاشته است. با این حال، در ساحت هستی شناختی، بهترین تبیین برای واقع گرایی اخلاقی خداباوری است. واقع گرایان خداناباور، اگر بخواهند از مغالطه طبیعت گرایانه اجتناب بورزند، باید واقعیات اخلاقی را از سنخ هویات انتزاعی افلاطونی، مانند اعداد و گزاره ها، بدانند. در مقابل، خداباوری نیازی به تمسک به هویات افلاطونی ندارد؛ زیرا خداوند، به مثابه موجود انضمامی، خیر اعلی و منشأ هر گونه خیر اخلاقی است. در نقد دیدگاه کریگ بیان می شود که (1) ویژگی واقعی معادل با امر ماهوی نیست، و بنا بر یک خوانش از مور، محمولات اخلاقی جزء معقولات ثانیه فلسفی اند و به عین وجود موضوعات موجود هستند؛ (2) می توان، با تمرکز بر وجود «شر اخلاقی»، استدلال کریگ را معکوس نمود و استدلالی به نفع وجود شیطان نیز اقامه کرد؛ (3) لازمه استدلال کریگ نفی هر گونه تکلیف اخلاقی از خداناباوران است؛ (4) اطاعت از امر خدا، به خاطر امر خدا، نامعقول است و کریگ پاسخ مقنعی به اشکال دور نمی دهد.