مطالب مرتبط با کلیدواژه

نوصدرائیان


۱.

بررسی تطبیقی الگوی عدالت از منظر شهید مرتضی مطهری و مایکل والزر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عدالت الگوی عدالت نوصدرائیان شهید مطهری جماعت گرایان مایکل والزر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۷ تعداد دانلود : ۶۱۸
پژوهش حاضر، به دنبال بررسی تطبیقی الگوی عدالت بین دو جریان فکری نوصدرایی و جماعت گرایی با تمرکز بر آرای شهید مرتضی مطهری و مایکل والزر است. برای دستیابی به الگوی عدالت از دیدگاه این دو متفکر، سه معرفت «فلسفی»(شامل معرفت شناسی، انسان شناسی و هستی شناسی)، «پارادایمی» و «علمی» (شامل نظریه و مدل) در نظر گرفته شده و داده ها گردآوری و با استفاده از روش تطبیقی، تحلیل شده است. بنابراین پس از تبیین معرفت فلسفی و پارادایمی جریان های فکری نوصدرائیان و جماعت گرایان، نظریه و مدل عدالتِ «زیربنا-روبنا»ی شهید مطهری با «برابری پیچیده»ی والزر در محورهای «تلقی از مفهوم عدالت»، «ادراک اعتباریات از عدالت»، «نسبی گرایی در عدالت»، «تکثرگرایی در اصول عدالت» و «رابطه ی حقوق فرد و جامعه در اجرای عدالت» بررسی و مقایسه شد. یافته های این تحقیق نشان می دهد باوجود اشتراکات دو متفکر در اهمیت دادن به جامعه و اجتماع در تلقی از مواهب اجتماعی و اصول توزیع آن، شهید مطهری حقوق جامعه را نسبت به حقوق افراد مقدم می داند و با نسبی گرایی و تکثرگراییِ حداکثری در مواهب و اصول توزیع موافق نیست. وی همچنین برخلاف رویکرد والزر معتقد به وجود برخی از ادراکات جهان شمول و ثابت در عدالت است. از طرف دیگر والزر با احصای حوزه های جزئی یازده گانه از عدالت (عضویت، امنیت و رفاه، پول و کالا، منصب، کار سخت، اوقات فراغت، آموزش، خویشاوندی و عشق، تشخیص و رسمیت، فیض الهی و قدرت سیاسی)، به حفظ استقلال هر حوزه از «سلطه» و «انحصار» تأکید دارد؛ اما شهید مطهری با بیان سه حوزه ی کلی از عدالت (عدل الهی، عدالت فردی و عدالت اجتماعی) قائل به وجود رابطه ی «همه جانبه»ی تأثیر میان آن ها در ساختاری است که عدل الهی زیربنای عدالت بشری و عدالت فردی زیربنای عدالت اجتماعی است.
۲.

نقد معرفت شناسی رئالیسم انتقادی با تکیه بر مبانی نوصدرائیان(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: نوصدرائیان رئالیسم انتقادی بسکار معرفت شناسی واقعیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۴ تعداد دانلود : ۳۰۹
یکی از آسیب های اندیشه دینی در جامعه اسلامی، طرح علوم انسانی مبتنی بر مبانی فلسفی غربی است. راه مقابله با این آسیب نیز طرح مسائل بنیادین اندیشه اسلامی و مقایسه تطبیقی آن با اندیشه های معاصر و تاثیرگذار در جوامع غربی در موضوعات نوینی است که در عرصه معرفت شناسی مورد توجه قرار گرفته است. بدین منظور پژوهش حاضر ضمن معرفی مبانی معرفت شناسی حکمت صدرایی و رئالیسم انتقادی، تلاش می کند تا به ارزیابی رئالیسم انتقادی در تبیین واقعیت بر مبنای یافته های به دست آمده از حکمت صدرایی بپردازد و به دنبال پاسخ گویی به این پرسش است که آیا رئالیسم انتقادی می تواند با تکیه بر مبانی معرفت شناسی خویش تبیین درستی از واقعیت داشته باشد؟ از این رو، این پژوهش با گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و با استفاده از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی در نهایت به این نتیجه می رسد که رئالیسم انتقادی پس از تمایز قائیل شدن بین متعلق لازم معرفت (آنچه که وجود دارد) و متعلق متعدی معرفت (آنچه می توانیم بدانیم)، با تقلیل ساحت علم به متعلق متعدی آن، و همچنین با تقلیل محتوای درونی معرفت به ابعاد اجتماعی آن دچار تنگ ناهای شناختی بوده و همچنان از تبیین واقعیت بازمانده است. ؛ در حالی که ملاصدرا در حکمت متعالیه خویش، بر خلاف رئالیسم انتقادی، تعینات معرفت را تماماً به ابعاد اجتماعی آن باز نمی گرداند، بلکه از تعینات و ابعاد وجودی علم نیز بحث می کند. و حقایق عالم را امور عقلی می داند که آنچه در خارج به ادراک حسی در می آید، مرتبه نازله از آن حقایق درک شده توسط عقل است.
۳.

تمایز سیاست و امر سیاسی در فلسفه ی سیاسیِ نوصدرائیان (مطالعه موردی اندیشه آیت الله جوادی آملی)

کلیدواژه‌ها: سیاست امر سیاسی نوصدرائیان امر وجودی ولی فقیه انتصابی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۸
فلسفه سیاسی نوصدرائیان از خوانش های مسلط فقهی سیاست ایران است. آیت الله جوادی آملی از جمله نوصدرائیانی است که فلسفه سیاسی او بر سیاست ایران اثر گذار بوده است. پژوهش حاضر به این موضوع می پردازد. سوال محوری ما بررسی چگونگی اثرگذاری فلسفه سیاسیِ آیت الله جوادی آملی بر مباحث فلسفی و سیاسی ایرانِ معاصر با تاکید بر تمایزبین سیاست و امر سیاسی است ؟ فرضیه ما این است که آیت الله جوادی آملی با نگاهی وجودی و زیبایی شناسانه به امر سیاسی، مباحث خود درباب سیاست را طرح ریزی می کند که اساسش بر ولیِ فقیه انتصابی استوار است. نتایج بررسی ها نشان داد اساس فلسفه سیاسی او بر محور زیبایی شناسانه استوار است، در راس سیاست مد نظر او اعلم ترین فقیهِ عصر که از طرف خداوند منصوب شده است، قرار می گیرد که مجلس خبرگان رهبری وظیفه ی تعیینِ اعلمیت چنین فقیهی را بر عهده دارد چون انتخاب ولیّ توسط انسان های تحت ولایت امر هرگز قابل تصور نمود.
۴.

حل مسئله بی معنایی زندگی از منظر نوصدرائیان با تکیه بر آراء جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بی معنایی زندگی تک خداباوری جوادی آملی معناداری زندگی نوصدرائیان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰ تعداد دانلود : ۲۹
تک خداباوری کلید حل مسئله بی معنایی زندگی انسان معاصر می باشد. نسبت خداباوری و معنای زندگی همان نسبت خورشید و نور خورشید می باشد، به این معنا که معنای زندگی انسان معاصر لحظه به لحظه به خداوند وابسته است. دیدگاه جوادی آملی به مسئله بی معنایی زندگی مبتنی بر خداباوری حداکثری است. جوادی آملی با استفاده از مبانی فلسفی اوّلی خود که مبتنی بر نگاه خداباورانه می باشد به حلّ مسئله بی معنایی زندگی انسان معاصر کمک نموده است. برخی از مبانی اوّلی ایشان اصل علّیّت و استحاله جمع هستی و نیستی می باشد که در حلّ مسئله بی معنایی زندگی انسان معاصر راهگشا می باشند. این مقاله که با روش کتابخانه ای سامان یافته است با رجوع به ادبیّات فیلسوف معاصر جوادی آملی درصدد پاسخ به این سؤال می باشد که جوادی آملی چه کمکی در خصوص مسئله بی معنایی زندگی به انسان معاصر می نماید؟ و این تحقیق از بُعد فلسفی درصدد اثبات معناداری زندگی از منظر نوصدرائیان بویژه جوادی آملی می باشد. یافته های پژوهش حاضر بدین قرار است: 1. دیدگاه جوادی آملی در خصوص کمک به حل مسئله بی معنایی زندگی مبتنی بر نظریه خدا محور از معنای زندگی می باشد. 2. کلید حل مسئله بی معنایی زندگی انسان معاصر خداباوری می باشد. 3. مبانی فلسفی اوّلی فلاسفه نوصدرایی نقش حیاتی در کمک به حلّ مسئله بی معنایی زندگی دارد. 4. در مکتب نوصدرایی نیز ضمن تحفّظ بر مبانی و عناصر جوهری با بازپیرایی و بازسازی روبرو هستیم و ایده های جدیدی ارائه گردیده است.