مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
علم حضوری
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۶
حوزه های تخصصی:
این مقاله نخست به وصف تجربة عرفانی و بیان تفاوت آن با تجربة دینی و تجربة باطنی میپردازد که میتوان گفت: هر کدام به ترتیب زیر مجموعهای از دیگری و اخص از آن تلقی میشود؛ سپس به مبحث معیار صدق در تجربة عرفانی از دو دیدگاه: 1. فرد تجربهکننده؛ 2. دیگران (مخاطبان) میپردازد و ابتدا ملاکهای حجیت تجربة عرفانی برای واجد تجربه، سپس حجیت آن برای دیگران بررسی، و به برخی شبهات در این جهت پاسخ داده شده، و نظر استاد و برخی معیارهای عام در حیطة نخست و اجماع و اتفاق آرا و عدم تنافی با عقل قطعی و نقل معتبر در حیطة دوم بررسی شده است.
مناط ارزش ادراکات از منظر استاد مطهری و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۳ شماره ۳۰ و ۳۱
حوزه های تخصصی:
واقعنمایی ادراکات بشری که از آن با نام ارزش معلومات یاد کردهاند، از غامضترین موضوعاتی است که در برهههایی از تاریخ تفکر بشری، موضوع مجادلات فیلسوفان و اندیشمندان بوده است. در این بارة آرای گوناگونی از اندیشمندان یونان، فیلسوفان مسلمان و متفکران عصر روشنگری غرب بر جای مانده که حاکی از نوع نگرش ایشان به آدمی، نفس او و حقیقت علمش است. اندیشمند معاصر، استاد شهید مرتضی مطهری در مواجهه با اندیشه های نو در این باب و با بهرهبرداری از میراث فلسفة مشاء، اشراق و به ویژه حکمت متعالیه، تقریری نو از این موضوع ارائه کرده است. او همانند استاد خویش علامه طباطبایی، علم حضوری را ریشة همة علوم حصولی بشر دانسته و بر این باور است که آدمی پس از اتصالی حضوری با واقعیات به علم حصولی دست خواهد یافت. آنچه در این نوشتار خواهید خواند، تبیینی از نظر او در این باره خواهد بود، در ضمن به تفاوتهای ظاهری این نظر با نظر علامة طباطبایی خواهیم پرداخت.
چیستی علم حضوری و کارکردهای معرفت شناختی آن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۸۲ شماره ۱۵ و ۱۶
حوزه های تخصصی:
علم حضوری پایه و مبنای مسایل معرفت شناختی در فلسفه اسلامی است در این مقاله چیستی و کارکردهای معرفتی این نوع معرفت بیان شده است. نگارنده پس از بیان تاریخچة این بحث و اشاره به آرای فلاسفه اسلامی ویژگیهای علم حضوری را بیان کرده و به برخی از مصادیق و دلایل علم حضوری پرداخته است.
نقش توجیهی داده تجربی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۸۴ شماره ۲۴
حوزه های تخصصی:
در نظریههای انسجامگرایانه و بیرونیگرایانه، که تقریباً بر معرفتشناسی معاصر غرب سیطره دارند، نقش توجیهی دادة تجربی مورد انکار قرار گرفته و حتی گاهی دادة تجربی اسطوره خوانده شده است. در این نوشتار نخست به پارهای از مشکلات و بنبستهایی که این نظریهها با آن روبرو هستند اشاره خواهد شد و سپس با تکیه بر جایگاه وجودشناختیِ دادة تجربی بر نقش مبنایی آن در توجیه باورهای تجربی تأکید خواهد شد.
مفاهیم ماهوی در نگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۷ شماره ۱۲۸
حوزه های تخصصی:
در دیدگاه علّامه طباطبائی، هر علمی، حضوری یا مسبوق به حضور است. برای بیان یافته حضوری خود، از مفاهیم استفاده میکنیم. یافته حضوری با دو نوع مفهوم حکایت میشود: مفهوم ماهوی و مفهوم وجودی. مفاهیم ماهوی، حاکی از چیستی اشیا هستند و مفاهیم وجودی، حاکی از نحوه هستی آنها. علّامه طباطبائی کوشیده است تا با تکیه بر علم حضوری، چگونگی ساختن مفاهیم ماهوی را بررسی نماید و چنانکه شهرت یافته، واقعنمایی و کاشفیت مطابقی آنها را اثبات کند.
در این نوشتار سعی بر آن است تا با تقریری دیگر از بیانات علّامه طباطبائی، نشان داده شود که حتی با پذیرش علم حضوری، مفاهیم ماهوی از چیزی بیش از «مجموعه اثرات» حکایت میکنند. اثر وجودی دو پایه است، از یکسو، به مؤثر وابسته است و از سوی دیگر، به متأثر. تغییر وجودی مؤثر یا متأثر، نوع اثر و ماهیت منتسب به مؤثر را تغییر میدهد. با شناخت ویژگیهای معرفت اثر ـ مؤثری، اعتقاد به ماهیت اشیا و کاشفیت مطابقی مفاهیم ماهوی، باید مورد بازاندیشی قرار گیرد.
بخش اول: (علوم عقلی اسلامی) وجود ذهنی در فلسفه اسلامی(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
معارف عقلی ۱۳۸۶ شماره ۶
حوزه های تخصصی:
دربارة چرایی طرح بحث وجود ذهنی در فلسفه اسلامی دو نظریه وجود دارد: برخی بر این باورند که این بحث برای اثبات مطابقت ذهن و عین است. در مقابل، گروهی معتقدند وجود ذهنی، بحثی وجود شناختی و در مقام اثباتِ وجود ذهنی در کنار وجود خارجی است.
این مقاله با تأکید بر دیدگاه دوم، نشان میدهد نظریة کسانی که معتقدند ماهیت برخی از اشیا و واقعیتها
به ذهن میآید و نیز نتایجی که از این نظریه به دست میآورند، نادرست است. نظریة وجود ذهنی نه تنها
مشکل مطابقت را حل نمیکند، بلکه این مشکل، خود بر نظریة وجود ذهنی مبتنی است و راه حل آن را باید از راه دیگری جست.
بنیادهای معرفت یا معرفت های بنیادین
حوزه های تخصصی:
چکیده
پیش نیاز هر نوع گفت و گوی ثمربخشی، به ویژه در حوزه معارف دینی، پذیرش واقعیات خارج از ذهن و تصور انسان و نیز پذیرش امکان شناسایی و شناساندن آن است که مرز عبور از سفسطه و شکاکیت مطلق شمرده میشود. این همه، جز با پذیرش بدیهیات معرفتی، یعنی اصولِ اثباتناپذیر یا بینیاز از اثبات، تحقّق نخواهد یافت. از این جهت، پرداختن بدین اصول بر دیگر مباحث، تقدّم منطقی دارد.
وصول به چنین نتیجهای، توجه به برخی تقسیمبندیهای اولیه را در حوزه منطق و معرفتهای بشری میطلبد که عمدتا تقسیم علم به حضوری و حصولی و نیز تقسیم حصولی به بدیهی و نظری و اثبات ضرورت وجود بدیهیات و اقسام آن است که بنیاد تمامی دانشهای بشری در تمامی شاخههای علوم به حساب میآید.
یادآوری این امر ضروری است که ممکن است عواملی در فعّال یا کم اثر و یا حتی بیاثر شدن این درک و دریافتهای اولیه، اثر گذارند، نقش دین و کتابهای آسمانی، به ویژه قرآن، تأیید، تقویت و غفلتزدایی از این بدیهیات، دانسته شده و با ذکر نمونههایی، برای تأکید این مطلب، بحث پایان میگیرد.
تفاوت علم با وجود ذهنی از دیدگاه ملاصدرا
حوزه های تخصصی:
وجود ذهنی و علم در بعضی از امور نفسانی با یکدیگر مشترکند . تفاوت مساله وجود ذهنی و موضوع علم بحث دقیقی دارد و در پرتو آن روشن می شود که وجود ذهنی در سایه علم ( نه معلوم خارجی ) که وجود خارجی دارد، جایگاهش در نفس است و از این جهت، وجود ظلی نامیده می شود . ملاصدرا تلاش کرده تا مساله وجود ذهنی و علم را به گونه ای از هم جدا سازد و در کتاب هایش مرزهای هر کدام را مشخص کند. وی در کتاب اسفار خود مساله وجود ذهنی را در باب امور عامه مطرح کرده و آن را از تقسیمات اولی وجود به شمار آورده است. با این بیان که « الموجود اما خارجی و اما ذهنی » و بحث علم را در مرحله دهم کتاب اسفار در جلد سوم مطرح ساخته و فرموده است: « من عوارض الموجود بما هو موجود .... هو ان الموجود اما عالم او معلوم » . ملاصدرا وجود ذهنی را ظل علم می داند و معتقد است علم وجود خارجی است و وجود ذهنی در سایه علم به وجود می آید. بین علم و وجود ذهنی تفاوت جوهری وجود دارد؛ علم وجودی اصیل است، ولی وجود ذهنی، وجودی ظلی است. بین علم که امری نفسی، و وجود ذهنی که امری قیاسی است، تفاوت است؛ لذا هر یک از این دو امر بخشی از فلسفه را اشغال کرده اند. تفاوت علم با وجود ذهنی از حیث نشاه وجود است، نه از لحاظ اعتبار و حیثیت.
سهروردی و اندیشمندانِ پس از وی
حوزه های تخصصی:
مطالعات تطبیقی برای شناسایی اندیشه ها و نحله های فکری جایگاهی اساسی دارد. اندیشه های سهروردی نیز در این مقایسه ها روشن می گردد. یکی از دستاوردهای حکمت اشراق این است که هویتی گم کرده را عیان می سازد وبا از خود رمیدگی مقابله می کند. از جمله اندیشمندانی که به شیخ اشراق ارادت می ورزیدند، قطب الدین شیرازی، جلال الدین دوانی، میرداماد استرآبادی، پیروان آذر کیوان، حاج ملاهادی سبزواری و دیگران بودند که بررسی آثار آنها، خواننده را به اندیشه های سهروردی نزدیک می نماید. همینطور مقایسه سهروردی با هگل ونیچه و فلاسفه دیگر غرب نشان می دهد که شباهت هایی بین آنها وجود دارد. مانند کتاب سفر به شرق از هرمان هسه که شباهت بسیاری با رسالات رمزی شیخ اشراق دارد.
علم حضوری نفس به بدن و خروج از ایدئالیسم مطلق
حوزه های تخصصی:
مبحث علم حضوری، در تفکر فلسفی اسلامی بعد از مواجهه جدی آن با فلسفه غرب در قرن بیستم، اهمیت مضاعفی یافت. دلیل اهمیت آن، رویکرد جدیدی می باشد که در حیطه معرفت شناسی، این نوع از علم در اختیار فیلسوفان اسلامی قرار می دهد. با بهره گیری از این علم، برای فیلسوفان اسلامی، هم امکان اثبات اعتبار فلسفه به معنای مابعدالطبیعه فراهم شده است؛ و هم قادر به دفاع از رویکرد رئالیستی در علم شده اند. یکی از اقسام علم حضوری که تا به حال، کمتر مورد توجه اندیشمندان این رشته قرار گرفته، علم حضوری نفس به بدن است. با این وجود، با توجه به مبانی ملاصدرا در علم النفس، باید این قسم از اقسام علم حضوری را از مسلمات فلسفه صدرائی به حساب آورد. در این مقاله، کوشش شده است تا با استفاده از علم حضوری نفس به بدن، امکان اثبات عالم خارج به لحاظ فلسفی، یعنی خروج از ایدئالیسم مطلق، نشان داده شود. بدین منظور، در ابتدا به توضیح و اثبات علم حضوری نفس به بدن در نزد ملاصدرا پرداخته و سپس اقسام ایدئالیسم نیز اجمالاً مورد بررسی قرار گرفته است.
تحلیل ایده «انسان معلق در فضا» بر اساس مدل منطقی سورنسن
حوزه های تخصصی:
ابن سینا ظاهراً با ایجاد شرایطی ذهنی و تجربه ناپذیر در قالب ایده انسان معلق، در پی اثبات سه مسئله برمی آید؛ وجود نفس، تجرد نفس و حضوری بودن علم به خود. با این حال، این ایده و دامنه معرفت بخشی آن، همواره مورد اختلاف فیلسوفان بوده است. به نظر می رسد یکی از بزرگ ترین عواملی که سبب سرگردانی در تحلیل این ایده شده است، نگاه به این ایده از دریچه منطق ارسطویی است. بهترین قالب برای تحلیل این ایده، تلقی آن به مثابه یک آزمایش فکری است. اولین بار فیلسوفان تحلیلی به معرفی و تشریح آزمایش های فکری پرداختند. در این مقاله، ابتدا به معرفی اجمالی آزما یش های فکری و بررسی جایگاه آنان نزد فیلسوفان اسلامی می پردازیم. سپس مدل پیشنهادی سورنسن جهت صورت بندی منطقی آزمایش های فکری را معرفی و در ادامه، ایده انسان معلق را بر اساس این مدل تحلیل می کنیم. بر پایه مدل سورنسن، آزمایش انسان معلق، هر چند می تواند جنبه معرفت بخشی خود را حفظ کند، ولی دیگر نمی توان بهره حداکثری از آن برد، بلکه باید در باب حوزه اثربخشی آن، جرح و تعدیلی صورت گیرد. در این مقاله، نشان داده خواهد شد که ایده مذکور را تنها می توان در جهت اثبات تجرد نفس به کار گرفت که البته این امر، خود منوط به پذیرش تعدادی فرضیه کمکی و مفروضات اضافی خواهد بود.
بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب علم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مرحوم علامه علم را یک امر وجودی می داند و در این جهت با صدرالمتألهین موافق است و می گوید علم عبارت است از حضور شئ برای یک شئ، به این بیان که حصول علم برای عالِم عبارت است از حصول یک امر بالفعل که فعلیت محض است؛ زیرا وجداناً مییابیم که صورت علمی قوة تبدیل شدن به صورت دیگر را ندارد. صورت های حسی و خیالی و عقلی جوهرهای مجرد مثالی و عقلی هستند که در عالم مثال و عقل وجود دارند و نفس با مرتبه مثالی و عقلی خود در آن موجود است. صورت علمی، مجرد از ماده و قوه است و با وجود خارجی خود نزد مدرِک حاضر است. علم حصولی در واقع یک اعتبار عقلی است که از معلوم حضوری به دست آمده است.
اتحاد عاقل و عقل و معقول نیز در نزد علامه به این معنا است که نفس سعة وجودی پیدا می کند و حقیقت عقلی می شود و حقایق عقلی را شهود می کند، نه این که با آن ها متحد شود. این با ملاصدرا فرق دارد. صدرا می گوید: اول صورت معقوله پیدا می شود و این صورت معقوله هم عقل بالفعل و هم معقول بالفعل و هم عاقل بالفعل است. ولی علامه می گوید: اول علم اشراقی به حقیقت عقلی پیدا می شود بعد صورت معقوله؛ یعنی علم حصولی متفرع بر علم حضوری است.
بازنگری قاعده اتحاد عاقل و معقول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صدرالمتالهین مسئله اتحاد عاقل و معقول را ازجمله پیچیده ترین مباحث فلسفی می داند که تازمان وی برای هیچ یک از فلاسفه پیشین منقع نشده است.وی باتمسک به قاعده تضایف و دلائل دیگر، آن را برهانی کرده است.اصل این مسئله از فرفوریوس اسکندرانی است .ابن سینا درکتاب «شفا»و«اشارات»خود به شدت با آن مخالفت کرده است.بعد از صدرالمتالهین نیز کسانی مانند حاج ملا هادی سبزواری و دیگران استدلالهای صدرالمتالهین را مورد مناقشه قرار داده اند.در این مقاله ضمن تحلیل مفردات مسئله به بررسی براهین و اشکالات وارد برآن پرداخته شده است.
ویژگیهای تعلیم و تربیت مبتنی بر علم حضوری در نظر علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
اعتقاد به علم حضوری در فلسفه اسلامی به فیلسوف وسعت دید و عمق نظر بیشتری میبخشد. در این میان، علامه طباطبایی با طرح مسائل جدید و گسترده پیرامون این مسئله، جایگاه خاصی را به خود اختصاص داده است. از نظر وی، علم حضوری، پایه و اساس همة علوم است و بدون آن، انسان ها فاقد هر گونه دانشی خواهند بود. وی، در تحلیل نهایی، علم را منحصر به نوع حضوری دانسته، علوم حصولی را صرفاً اعتباراتی عقلی مینامد. این برخورد، تأثیرات عمیقی بر جنبه های گوناگون تعلیم و تربیت، از جمله ویژگیهای آن خواهد داشت. از این رو، در این مقاله، ضمن کاوش در بحث فلسفی علم حضوری، دلالت های آن در تعلیم و تربیت بررسی شده است. روش تحقیق، شیوة تحلیلی است و نتایج آن ترتب ویژگیهای خاصی را بر آموزش و پرورش مبتنی بر علم حضوری نشان میدهد.
علم حضوری و فراروی از سوبژکتیویسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علم حضوری نظریه خاصی در باب علم است که در فلسفه اسلامی و بخصوص در فلسفه صدرایی بخوبی پرورده شده و آثار معرفتشناختی آن آشکار گشته است. علم حضوری بدون اصالت وجود قابل دفاع نیست. براساس فلسفه صدرایی علم عین وجود است نه چیزی عارض یا اضافه بر آن. از اینرو، مراتب مختلف وجود دارای مراتب خاصی از علم و آگاهی هستند. در این میان، انسان علاوه بر وجود خود بر قوای نفسانی و معلومات خود نیز علم حضوری دارد. از آنجا که علم حضوری آغازگاه علم انسان است و پس از آن است که مفهوم سازی و علم حصولی شروع میشود، از اینرو بمدد این نظریه میتوان نقص و خطای اصلی ایده آلیسم، سولیپسیسم، شکاکیت و نهایتاً سوبژکتیویسم را آشکار کرد و از آنها فراتر رفت.
در این مقاله سعی میشود ضمن معرفی اجمالی نظریه علم حضوری، بر توانایی آن در فراروی از اقسام مختلف سوبژکتیویسم استدلال شود.
بررسی و نقد قضایای چهارگانة کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کانت مدخل نظام فلسفی خود را در کتاب سنجش خرد ناب قضیه قرار داده است. و بر پایه تقسیمی چهارگانه از قضیّه و تحلیل و بررسی هر یک از اقسام تلاش میکند تا لوازم و نتایج مورد نظر خود را بگیرد.
او مسایل مهمّی از قبیل امکان مابعدالطبیعه، توجیه علیّت، ضرورت و کلیت، تبیین مبانی علوم طبیعی و مانند آن را بر پایه همین تحلیل و تقسیم استوار کرده است. اگر ثابت کنیم که شروع او ناصواب است و راه های دیگری برای تبیین - مثلاً ضرورت و کلیت - وجود دارد، توانسته ایم مبنای بسیاری از تصورات کانت را باطل کنیم. ما در این مقاله راه دیگری پیموده ایم و نشان داده ایم که نظر کانت مخدوش است. ما به وضوح نشان داده ایم که همه قضایا تحلیلی پسینی است.
تأملی بر نظریة شبح و وجود ذهنی، با تأکید بر آراء علامة طباطبایی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئلة تطابق ذهن و عین نه تنها حکمای اسلامی را به خود مشغول ساخته، بلکه در میان فلاسفة غرب نیز معرکة آراء بوده است. از جمله نظریاتی که ذیل این بحث مطرح شده، نظریة وجود ذهنی بین فلاسفة متأخر و نظریة شبح در بین متکلمان است . طرح این نظریه، ثمرة پرسش هایی است که متکلمان در ارتباط با چگونگی وجود ماهیات اشیا در ذهن مطرح میساختند. کنجکاوی متکلمان دراین زمینه، سبب پیدایش نظریة اضافه و نظریة شبح در بین آنان گردید. در میان فلاسفة اسلامی، اولین کسی که نظریة شبح را جداگانه مطرح و نقد کرده، علامه طباطبایی (ره) است.
در این مقاله پس از نقل مقدمهای کوتاه، تطابق عین و ذهن در معرفت شناسی اسلامی بررسی می شود، سپس نگارنده به تبیین نظریة شبح از دیدگاه
علامه طباطبایی میپردازد. لزوم سفسطه و به وجود آمدن دور، اشکالاتی است که علامه بر پیکر این نظریه وارد میسازد. نگارنده با نقد هر یک از آنها، زمینه را برای تقویت نظریة شبح فراهم ساخته و با نقل نقدهایی بر نظریة حکما، به تأییدات خود بر نظریة شبح می افزاید.
مقایسة ماهیّت تجربه عرفانی بر اساس نظریه علم حضوری و حصولی علامه طباطبایی و ساخت¬گرایی استیون کتس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مورد تجربه عرفانی، دو دیدگاه ذاتگرایی و ساختگرایی وجود دارد. ذاتگرایان معتقدند که حداقل در تجارب عرفانیِ خاصّ، عرفا ذات واحدی را تجربه میکنند، اما زمینههای اجتماعی و مذهبی عارف در تفسیر آنها اثرگذار است؛ لذا علیرغم تنوع گزارشات تجارب عرفانی در سنتهای مختلف، هستة مشترکی وجود دارد که تمام آنها را می توان از یک نوع دانست. اما ساختگرایان قائلاند که تجربة عرفانی، به طور خاصّ و گسترده، توسط سنّت مذهبی و اجتماعی ای که عارف در آن قرار دارد، شکل داده میشود؛ پس زمینههای مذهبی خاصّ، تجارب متفاوتی را ایجاد میکنند.
علامة طباطبایی، در حصری عقلی، علم را به حضوری و حصولی تقسیم میکند. با نظر به این تقسیم، تجربه عرفانی یا از نوع علم حضوری است یا از نوع علم حصولی. تجربهای که از نوع علم حضوری است، تجربه ذات است و پیشینههای عارف در آن نقشی ندارد. انسان میتواند با ریاضت، از تعلق نفس به بدن بکاهد. در این صورت، نفس مجرّد به علّت خود و نیز به معلولات دیگر علم حضوری خواهد داشت و با آنها متّحد میشود. اما بعضی از تجارب عرفانی انسان (کشف صوری و بعضی از مراتب کشف معنوی) از نوع علم حصولی است. در این نوع تجربه، ممکن است زمینههای قبلی عارف در شکلگیری تجربة وی دخالت داشته باشند.
بررسی دیدگاه ملاصدرا درباره شهود ماهیت و ادراک حصولی وجود و تاثیر آن در شناخت خداوند متعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باورهای پایه وچگونگی تحصیل معرفت عینی و ضروری از دید فیلسوفان مسلمان و تحلیلی نوین و وجود شناختی از آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در فلسفه کلاسیک به مجموعه ای از قضایا که آدمی به کشف آن ها همت می گمارد و صدق آن ها را بر اساس معیار مطابقت توضیح می دهد معرفت اطلاق می شود و معرفتِ مطلوب معرفتی است که واجد دو وصف عینیت و ضرورت باشد. چنین معرفتی، بدون شک باید در فرایندی شکل گیرد که هم انعکاس حقایق امور را تضمین کند و هم از توان مقاومتی بالا در برابر حملات شکاکانه برخوردار باشد. در این صورت معرفت حاصل واجد کمالات مطلوب معرفت یعنی عینیت و ضرورت خواهد بود. فیلسوفان مسلمان برای دسترسی به چنین معرفتی بحث تصدیقات بدیهی و ملاک بداهت آن ها را پیش کشیده و ضمن اعتقاد به عینیت و ضرورت بدیهی ها، ارجاع نظری ها به بدیهی ها را شرط عینیت و ضرورت نظری ها قلمداد کرده اند.
بیان و بررسی انتقادی نظر فیلسوفان مسلمان در مورد تصدیقات بدیهی و ملاک بداهت آن ها و نیز بیان و بررسی انتقادی رویکردهای مکمّل در دوران معاصر و بحث در مورد میزان توفیق هر یک در تبیین چگونگی صدق تصدیقات بدیهی و تضمین معرفت عینی و ضروری، هدف اصلی این مقاله است که با پیشنهاد رویکرد وجود شناختی به عنوان رویکردی نوین که با تکیه بر مفهوم وجود و تحلیل وجود شناختی از تصدیقات پایه و اصول بدیهی اولیه به حل مسئله مبادرت می ورزد خاتمه می یابد.