مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
کارل گوستاو یونگ
حوزه های تخصصی:
نتایج نوشتار نشان می دهد که آنیما چون موجودی مرموز با صورت و رفتاری شگفت انگیز در شعر سپهری حضور دارد. آنیما بسیار چهره است، گاه به صراحت باد و آب نامیده می شود و گاه از تاثیراتی که بر محیط بر جای می گذارد، می توان حدس زد با کدام چهره پدیدار شده است. اغلب در شب یا در رویا یکباره پدیدار و ناپدید می شود. دیالوگ راوی با او از مبهم ترین و مخیل ترین مضمون های شعر سپهری است. دغدغه شاعر در تمامی این شعرها وصال با اوست که با گذر از راه های صعب درون و روان میسر می شود. دیالوگ و رابطه سپهری با آنیما در مجموعه های اول در مقایسه با مجموعه های آخر، به گونه معنی داری متفاوت است.
رمز گشایی قصه سلامان و ابسال حنین بن اسحاق بر اساس کهن الگوهای یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی ۱۳۸۸ شماره۱
حوزه های تخصصی:
سلامان و ابسال قصه ای رمزی است که در قرن سوم هجری به دست حنین بن اسحاق از یونانی به عربی ترجمه شد. در روایت حنین بن اسحاق، سلامان، شاهزاده یونانی که گرفتار عشق دایه خود ابسال شده بود، به سبب ملامت شاه و اطرافیان به همراه ابسال به جزیره ای دور دست گریخت و پس از آن که شاه سلامان را به ترک ابسال وادار کرد، سلامان دست در دست ابسال در دل دریا فرو رفت، اما به فرمان پادشاه سلامان زنده ماند و دریا ابسال را در کام خود فرو برد. سلامان که پس از مرگ ابسال بشدت بی قرار و آشفته شده بود، به تدبیر مشاور حکیم شاه و با تعالیم او از عشق ابسال رهایی یافت و شایسته پادشاهی شد. تاویل رمزهای این قصه از همان آغاز ذهن اندیش مندانی، همچون ابن سینا، فخر رازی، خواجه نصیر طوسی، جامی و. . . را به خود مشغول ساخت و هریک به تحلیل برخی از رمزهای آن پرداختند. ما در این مقاله برآنیم که با توجه به کهن الگوهای مطرح شده در روانشناسی یونگ، تحلیلی متفاوت از این قصه ارایه دهیم. کارل گوستاو یونگ، بنیانگذار روانشناسی تحلیلی بود که دیدگاه های روانشناسانه خود را با اندیشه های هرمسی، گنوسی و باورهای هندی پیوند زد. از آنجا که اصل داستان سلامان و ابسال یونانی است و احتمال تاثیر اندیشه های هندی نیز در آن وجود دارد، کهن الگوهای یونگ در تحلیل رمزهای این قصه بسیار راه گشاست.
جمشید در گذر از فردانیت (نقد کهن الگویی داستان جمشید و خورشید اثر سلمان ساوجی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد کهن الگویی منظومه بانوگشسب نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از رویکردهای مهم نقد آثار ادبی، نقد کهن الگویی است که ریشه در نقد روان شناسی ژرفانگر دارد. این رویکرد که بر پایه اندیشه های کارل گوستاو یونگ شکل گرفته است، به بررسی انواع کهن الگوها در ضمیر ناخودآگاه بشر اختصاص دارد. به اعتقاد یونگ، علت تکرار مضمون های اسطوره ای را باید در نوعی تجربه همگانی جست وجو کرد که در همه نسل ها تکرار شده است. منظومه بانوگشسب نامه سرشار از کهن الگوهای مختلف است. بانوگشسب الگوی صورت مادر مثالی است که برای رسیدن به فردیّت، مراحل و موانع بسیاری را پشت سر می گذارد. وی به نبرد با سایه های درون خود در قالب نخچیر کردن و مبارزه با خواستگاران انیرانی می پردازد تا به خودیابی و یکپارچگی شخصیّت دست یابد. هدف نگارندگان این پژوهش تحلیل شخصیّت بانوگشسب براساس آرای یونگ و بررسی کهن الگوهایی چون فرآیند فردیّت یافتن، سایه و ماندالا در آن است.
نقد کهن الگویی پس از یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم ادبی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷
95 - 118
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به شکل نظری به بررسی ابعاد نقد کهن الگویی یا یونگی می پردازد. نقد کهن الگویی تاکنون یافتن ریشه های مشترک و در عین حال ناخودآگاه انسانی، بدون در نظر گرفتن عنصر زمان و مکان در آثار ادبی تعریف می شده است. آنچه از نقد کهن الگویی به ذهن متبادر می شود، دیدگاه سنّتی و روش پیروان سنّتی یونگ است که در ایران این قضیه به دلیل کمبود دسترسی به منابع دست اول یا ترجمه کافی، نمود بیشتری پیدا می کند. تلاش پژوهشگر حاضر، مطالعه نظرات بزرگان روانشناسی تحلیلی و پسایونگی است. با بررسی دیدگاه های منتقدان، ابعاد مختلف رویکرد کهن الگویی مشخص شده و نتیجه گرفته می شود که این رویکرد برخلاف آنچه در کاربرد آن در ادبیّات دیده می شود نسبی، سیال، فردی و وابسته به شرایط است. بنابراین پژوهشگران علاقه مند به نقد کهن الگویی لازم است در ابتدا با معانی دقیق مفاهیم آشنا شوند و پس از آن اقدام به کاربرد این رویکرد در ادبیّات کنند.
تحلیل نماد انسان در آثار منتخب علی اکبر صادقی بر پایه روانشناسی تحلیلی یونگ
منبع:
مطالعات هنر و رسانه سال سوم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵
101 - 122
حوزه های تخصصی:
علی اکبر صادقی از جمله نقاشان مطرح سبک سورئالیسم است که بیشترین استفاده از نماد را در آثارش کرده است. او مانند دیگر نقاشان سورئال، در پی آن است تا به توصیف اموری بپردازد که گه گاه و در شرایطی خاص از ناخودآگاه انسان جدا و در رؤیاهای او پدیدار می شوند. از همین رو، می توان با رویکرد روان شناسانه به تحلیل و تفسیر آثار او بپردازیم. هدف این مقاله آن است که با مطالعه آثار مکتوب مرتبط با نقاشی ها و مفاهیم نظری، فهم کاملی از آثار این نقاش ارایه دهد و نمادهای موجود در نقاشی های او را تحلیل کند. پرسش اصلی آن است که با توجه به نمادهای به کار رفته در آثار علی اکبر صادقی، چگونه می توان بر طبق روان شناسی یونگ، به معنای آثار و درونیات این هنرمند پی برد؟ برای رسیدن به پاسخ، چهار اثر این هنرمند بر اساس موضوع و سایر مؤلفه هایی چون انسان به صورت غیر تصادفی انتخاب شده و نگارندگان تلاش کردند تا با روش توصیفی - تحلیلی به مطالعه این آثار بر مبنای روان شناسی یونگ بپردازند و فهم جدید و عمیقی از این آثار ارایه دهند. در انتها، نگارندگان به این نتیجه دست یافتند که تمام نمادهای موجود در این آثار در کنار یکدیگر جمع شده اند تا نشان دهند انسان و دنیایی که او در آن زندگی می کند، مهم ترین دغدغه هنرمند است. همچنین عناصر نمادین متضادی مانند نیکی و بدی در درون هنرمند، دایماً در حال تقابل بوده و هر آن او را به سوی روشنایی و سعادت مندی و یا تاریکی و بدبختی سوق می دهد.
تحلیل رمان «خانه پریان» اثر تورج زاهدی بر مبنای الگوی فرایند فردیت یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل رمان معاصر از رهگذر الگوی «فرایند فردیت» بر اساس آرای کارل گوستاو یونگ، از رویکردهای مهم نقد کهن الگویی است. این الگو درباره جریان رشد، بالندگی و سازشی خودآگاهانه با خود درون سخن می گوید. رویکرد پژوهشی این مقاله تحلیل رمان خانه پریان تورج زاهدی بر مبنای الگوی فرایند فردیت یونگ است، زیرا کشف این مفاهیم و میزان استفاده آن در نقد ادبی نوین، کاربرد بسیاری دارد. هدف اصلی این تحقیق انطباق سلوک عرفانی شخصیت رضا رضوی با الگوی فرایند فردیت یونگ است که باعث می گردد قهرمان داستان با آنیمای درون خود به وحدت برسد، جنبه های منفی روح خود را تحت کنترل در آورد و با نجات آنیمای روان خویش تولّدی دوباره یابد. این جستار با روش تحلیلی- توصیفی در پی آن است که انسان برای دست یابی به خود درون باید با کهن الگوی نقاب، آنیما یا آنیموس و سایه آشنا وبا آن ها ادغام گردد تا سرانجام بتواند به فرایند فردیت دست یابد. یافته های پژوهش نشان می دهد رضا رضوی، شخصیت اصلی این رمان، به جست وجویی در دنیای درون برای دست یابی به کمال انسانی دعوت می شود. او برای درک خویشتن، تمامی مراحل سلوک آیینی را با شناخت آنیما، دریافت راهنمایی های پیرخرد و مبارزه با جنبه های گوناگون سایه خود طی می کند.
تحلیل روان کاوانه عکس های آرتور ترس از دیدگاه یونگ و با روش اسطوره کاوی ژیلبر دوران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۹
۸۵-۷۱
حوزه های تخصصی:
با آغاز نقد روان کاوی توسط فروید، تحول بزرگی در عرصه نقد به وجود آمد؛ زیرا تا پیش از او، مطالعات و نقد ادبی/هنری به طور عمده بر اساس ضمیر خودآگاه و نیت آگاهانه مؤلف استوار شده بود اما پس از آن، نقد به سوی کشف و خوانش ضمیر ناخودآگاه گرایش یافت و یونگ که یکی از شاگردان ایشان بود در ادامه، نظراتی در تکامل و در مواردی حتی تقابل با نظرات او را مطرح ساخت. یونگ برای ضمیر ناخودآگاه، دو بخش فردی و جمعی قائل بود. در این مقاله، ارتباط میان آثار آرتور تِرِس، عکاس صحنه پرداز معاصر آمریکا، با ضمیر ناخودآگاه فردی و جمعی مورد بررسی قرار می گیرد. انتخاب این عکاس به دلیل آن است که تِرِس، علاقه بسیاری به مطالعه روان شناسی یونگ دارد و خواب و رؤیا، دغدغه مهمی برای او به شمار می رود و بنابراین چنین خوانشی بر آثار او، چندان دور از ذهن و بی ارتباط با آنها نخواهد بود. این مقاله، به دنبال یافتنِ دلایلِ تکرار برخی مؤلفه ها یا درون مایه های آثار تِرِس است که با احتمال بیشتری می توان آنها را برخاسته از ناخودآگاه او دانست. در این پژوهش که با روش تحلیلی- تاریخی انجام گرفته است در مرحله نخست، آثار آرتور تِرِس با استفاده از روش و اصطلاحات خاصِ یونگ در باب ضمیر ناخودآگاهِ فردی تحلیل شده و سپس برای بررسی تأثیر ضمیر ناخودآگاه جمعی بر عکس های او، این آثار با اسطوره ها که به یقین برخاسته از ضمیر ناخودآگاه جمعی بشر بوده، مقایسه شده اند. بنابراین در این مرحله از پژوهش، از روش نقد اسطوره کاویِ ژیلبر دوران که بر مطالعه شباهت میان درون مایه های تکرارشونده در آثار هنرمند امروزی با اساطیر کهن استوار بوده، استفاده شده است و یافته ها نشان داده که برخی درون مایه های تکرارشونده در آثار تِرِس، ریشه در ضمیر ناخودآگاه فردیِ او که با زندگیِ شخصی و خاطرات او مرتبط است دارند. به علاوه، از آنجا که این درون مایه ها در کنار یکدیگر کاملاً هم راستا با درون مایه های اسطوره ای کهن هستند، نتیجه گرفته می شود که ضمیر ناخودآگاه جمعیِ بشر نیز جایگاهی مؤثر در شکل گیری آثار این عکاس داشته است.
جریان شناسی بوطیقای تخیل از خیال پردازی جمعی به خیال پردازی سوژه
منبع:
مطالعات نظری هنر سال دوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳
153 - 178
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی شرایطی است که عمل تخیل (خیال پردازی) در آن صورت می گیرد تا اصالت و معنای درونی و ذاتی آن بهتر درک شود. در این راستا، به تعاریف بنیادین و نظریِ تخیل از منظر نظریه پردازان اصلی این حوزه، به خصوص جریان های تخیل شناسی فرانسه، خواهد پرداخت. مفهوم و تعریف خیال پردازی از منظر نظریه پردازانی چون هانری کربن، ژان پل سارتر، گاستون باشلار، ژیلبر دوران، ژان بورگوس و ژاک لاکان ارائه و در ادامه، ارتباط، تشابه و تمایز فکری این اندیشمندان در حوزه ی خیال پردازی و بوتیقا نشان داده خواهد شد. مقاله ی حاضر به تبیین این امر خواهد پرداخت که این اندیشمندان سه ضلعی ای را تشکیل می دهند که هر یک از این اضلاع در تمایز با یکدیگر قرار گرفته اند: یک سر این ضلع را مفهوم آگاهی (سارتر)، سر دیگر آن را مفهوم ناخودآگاهی فردی و جمعی (فروید و یونگ) و ضلع سوم آن را مفهوم معنویتی که پشتوانه ی آن تعریفی است از تفکر اسلام شیعی به همراه تلفیقی از تفکر غرب (هانری کربن) تشکیل می دهد. در نهایت هدف از این مقاله معرفی هر یک از این نظریه پردازان و در ادامه نشان دادن جایگاهی است که این نظریه پردازان روی محور خیال پردازی اشغال کرده اند. از این رهگذر در دو محور موازی به دو پرسش از نگاه اندیشمندان مذکور پاسخ داده خواهد شد: 1- تعریف مفهوم تخیل از منظر نظریه پردازان این حوزه؛ 2- تعریف بوتیقا از منظر همین نظریه پردازان. این مقاله با روش تحلیلی توصیفی با معرفی این نظریه ها در حوزه ی تخیل شناسی، تخیل خلاق خواننده را به تخیل خلاق متن نزدیک می کند.
تحلیل» انسان« در رمان »فقط با یک گره« براساس دیدگاه روانشناسی یونگ
حوزه های تخصصی:
رمان فقط با یک گره، نوشته محمد میالنی، روایتگر مهاجرت دو نوجوان افغانستانی از افغانستان به ایران است. در این رمان به مشکالت و
مصیبتهای مهاجران غیرقانونی پرداخته شده و درد و رنج کسانی که به اجبار به مهاجرت میپردازند را به خوبی نمایش داده است. در طی
زمان، رمان اتفاقاتی را بیان میکند که موجب عبور این دو نوجوان از مرحله نوجوانی به بزرگسالی و یا گاه کهنسالی میشود، اتفاقاتی که
تحملش برای هر ظرفیتی به خصوص قشر کم سن و سال بسیار سخت و طاقتفرسا میباشد. این شرایط موجب شده که نگارنده در پی
رویکرد تحلیلی این رمان براساس نظریات یونگ برود. پرسش اصلی در این پژوهش این است که مفهوم انسان و انسانیت در این رمان چگونه
نمایش داده شده است؟ برای رسیدن به این پاسخ، نگارنده با رویکرد تحلیلی به مطالعه این اثر بر مبنای دیدگاه روانشناسانه یونگ پرداخته
است. این نوشتار با رویکرد توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای انجام گرفته است. پاسخ نهایی که نگارنده به آن دست پیدا
کرد، نمایش درد و رنج انسان در این رمان است. دغدغه نویسنده در این کتاب، به تصویر کشیدن رنج انسانهایی است که به امید یافتن
اندکی آزادی و لقمهای نان، تن به مهاجرت داده و غم غربت و تنهایی را به جان میخرند.
بررسی تطبیقی خودشناسی و خودآگاهی از نگاه ابن عربی و یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۷
45 - 62
حوزه های تخصصی:
مسأله شناخت خود در علوم انسانی بویژه عرفان و روان شناسی جایگاهی ویژه دارد. تعبیر مرسوم از «شناختِ خود» در عرفان، «خودشناسی» و تعبیر مرسوم از آن در روان شناسی تحلیلی، «خودآگاهی» است. علی رغم تفاوت ظاهری این دو اصطلاح می توان از منظری تطبیقی به بررسی این دو مفهوم پرداخت. در این مقاله، ابن عربی به نمایندگی از عرفان اسلامی و یونگ به نمایندگی از روان شناسی تحلیلی برگزیده شده اند. ابن عربی به منظور خودشناسی از مفاهیمی همچون تزکیه نفس، ذکر و فکر بهره می گیرد و یونگ از طریق پژوهش در ناخودآگاه، تحلیل رویاها و مراقبه به بررسی خودآگاهی پرداخته است. در نتیجه مقایسه دیدگاه ها و بیان تفاوت ها و شباهت ها، راهکارهای عینی که در دسترس یا درخور فهم انسان باشند مطرح شده است. به عنوان مثال شناخت پذیری نفس در عین شناخت ناپذیری آن و امکان پذیری شناخت خود از طریق آگاهی درونی؛ همچنین مراقبه، تزکیه و توجه به جسم از جمله راهکارهای مشترک و قابل دسترسی است که مطرح شده است. با ارائه راهکارهای قابل دسترس در این مقاله می توان به وحدت نزدیک تر شد. نهایتاً می توان گفت سنّت عرفانی ابن عربی در باب شناخت خود به دیدگاه های روان شناسی معاصر نزدیک شده است. این مقاله بر پایه مطالعات کتابخانه ای و به روش مقایسه ای شکل گرفته است.
بررسی جنبه های روانشناختی شعر و معماری سبک اصفهانی از منظر نظریه آلفرد آدلر و کارل گوستاو یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (خرداد) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۵
713 - 728
حوزه های تخصصی:
زمینه: با بررسی های انجام شده مشخص گردید که تاکنون مطالعه ای به بررسی جنبه های روانشناختی شعر و معماری سبک اصفهانی از منظر نظریه آلفرد آدلر و کارل گوستاو یونگ نپرداخته است.
هدف: در این مقاله به بررسی جنبه های روانشناختی مشترک شعر سبک اصفهانی (هندی) و معماری سبک اصفهانی پرداخته شده است.
روش: روش پژوهش، کتابخانه ای و نوع آن، تحلیلی-توصیفی است. پس از بررسی ویژگی ها و جنبه های روانشناختی مشترک شعر و معماری دوره اصفهانی به این نتیجه رسیده ایم که علاوه بر مسائل اجتماعی که شعر و معماری را در دوره صفویان تحت تأثیر قرار داده، برخی جنبه های روانشناسی نیز در این دوره بر سبک شعر و معماری این دوره اثر گذاشته است.
یافته ها: با توجه فراگیر شدن شعر و هنر در بین مردم و خروج آن از دربار، نشانه های برون گرایی در شعر و هنر این دوره دیده می شود و بازنمود آن، توجه به سلایق فکری و تخیّلی عامه مردم به جای در نظر گرفتن عقاید حاکمان است که این امر در قالب مؤلفه «علاقه اجتماعی» از نظریه آلفرد آدلر قابل بررسی است. همین امر باعث شد تا شعر و معماری این دوره به جای تخصصی شدن و سفارشی شدن، عمومی شده و بر اساس سلیقه فکری و خیالی و عاطفی عامه مردم تکوین یابد.
نتیجه گیری: جنبه رواشناختی مشترک در شعر و معماری این دوره، توجه به باورها و عقایدی است که در حوزه روانشناسی، به عنوان کهن الگو مطرح می شوند و در قالب نظریه یونگ قابل بررسی هستند. این جنبه نیز زاییده عمومی شدن شعر و معماری است و در طی این فرآیند، باورها و عقاید و کهن الگوهای مشترک عامه مردم در شعر و معماری این دوره نمود یافته است.