این مقاله بر آن است مدلی مفهومی برای خلق دانش سازمانی و مدیریت که با عنوان مدل C7 شناخته میشود، معرفی کند. این مدل مبتنی بر تمایز میان دانش فردی و سازمانی و دانش صریح و ضمنی است. مدل C7 بیان میدارد که هفت مفهوم کلیدی که حروف اول آنها با C شروع میشود (ایجاد رابطه ، تقارن زمانی ، درک و فراگیری ، ارتباطات ، مفهومسازی ، مشارکت ، و هوش جمعی ) در فرآیند خلق دانش، نقش اصلی ایفا مینمایند. این مقاله، همچنین محیط شبکهای ناظر بر زمینههای تکنولوژی (فناوری)، زبان و سازمان را تحلیل مینماید. از سویی مطرح میکندکه تحقیقات قبلی بر زمینههای سازمانی و فناوری تمرکز داشتهاند، و از سوی دیگر یافتههای مقاله نشان میدهند که برخی از ویژگیهای کلیدی ذاتی وب یا شبکه تا حد لازم مورد بهرهبرداری قرار نگرفته است. این مقاله تأکید میکند که پشتیبانی بیشتر از زمینههای زبانی در غالب موارد نادیده گرفته میشوند؛ مثل اغلب زیرفرآیندهای حساس به عملکرد انسانی خلق دانش سازمانی (ادراک و ارتباطات)؛ که میتواند از طریق بهرهبرداری عمیقتر از کارکرد فرامتنی و ابرموضوعی وب حاصل شود. به علاوه، این رهیافت میتواند به بهبود فعالیتهای کاری اصلی و ارتقای قابلیتهای سازمانها کمک نماید و در کنار آن، در دستیابی به مزیت رقابتی نسبت به متحدان کاریشان به آنها یاری رساند.