آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۹۷

چکیده

جامعه شناسی معاصر، تا چه حد پاسخگوی نیازهای جامعه بشری در عصر حاضر به منظور تبیین پدیده ها و پیش بینی معضلات فراروی آن بوده است؟ پاسخ های متفکران به این پرسش و تلاش هایی که در این زمینه صورت پذیرفته است به اذعان اغلب اندیشمندان حوزه علوم اجتماعی و انسانی، منتج به نتایج قابل دفاعی نشده است. طرح موضوعاتی نظیر زنده نبودن این رشته، برای توجیه شکست های این علم در دستیابی به اهداف آن ارزیابی می شود. امروزه بیش از هر زمان دیگر ضرورت بازنگری در علوم اجتماعی با هدف رفع نابسندگی ها، خواه در حوزه نظری و خواه در حوزه کاربردی، مورد اتفاق قاطبه دلسوزان این عرصه است. مقاله حاضر می کوشد با استفاده از روش اسنادی، ضمن بررسی آثار میلز و برخی مدارک دیگر که به افکار او پرداخته است، به پرسش مطرح شده در سطر اول پاسخ دهد. ازاین رو، ضمن بازخوانی موضوعی افکار و آراء این جامعه شناس سیاسی، انتقادها و تحلیل های او از شرایط اجتماعی حاکم در زمان حیاتش مورد تأمل قرار گرفته و برخی راه حل هایی نیز که حسب مورد بدان ها اشاره کرده است، بیان می شود. در جمع بندی نتایج بررسی رئوس اندیشه های وی، شکوفایی این افکار و هر نوع تفکر مستقل و تحدیدناپذیر دیگر در چارچوب های مسلط جامعه شناسی معاصر را، مستلزم پایه ریزی یک پارادایم نوین جامعه شناختی که با تجدیدنظر اساسی در مبانی نحله های موجود این رشته و بهره برداری از دیدگاه های اجتماعی بوم محور در عین عدم نفی دستاوردهای کنونی قابل تدوین است، خواهیم یافت.

تبلیغات