مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
تضاد
حوزه های تخصصی:
موضوع اصلی این مقاله بحث از اغراق به عنوان یکی از نیرومندترین عناصر خیال و آمیختگی آن با آرایه های ادبی گوناگون و بررسی اغراق به عنوان جوهر حماسه است زیرا به کار بردن صور خیال گوناگون در ساختمان حماسه وقتی به عظمت موضوع می انجامد ‘ که اغراق و بزرگ نمایی را نیز در پی داشته باشد . بدین لحاظ در این گفتار از ارتباط اغراق با آرایه های گوناگون ادبی در حماسه عظیم حکیم طوس سخن به میان آمده است و دراین میان جهت بیان این آمیختگی و اثبات این مدعا به نظر علمای فن بیان استناد گردیده و از پژوهشهای آنان بهره وافی گرفته شده است . لازم به ذکر است رابطه رسایی و زیبایی تشبیه و استعاره بهنگام آمیختگی با اغراق جهت دوری از اطاله کلام به اجمال بیان شده است تا مجالی برای مباحث دیگر از قبیل ارتباط اغراق با کنایه و تضاد و اسناد مجازی و تجاهل و دیگر آرایشهای شعری باقی بماند. علاوه بر این ‘ پیوستگی اغراق – این عنصر خیالی نیرومند – با آرایه هایی چون کنایه و تضاد بررسی تازه ای است که در این نوشتار بدان پرداخته شده است .
" تاثیر همانندی / تضاد در ویژگی های شخصیتی درونگرایی / برونگرایی بر رضایت زناشویی "(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"پژوهش حاضر به بررسی تاثیر همانندی / تضاد در ویژگی های شخصیتی درونگرایی / برونگرایی بر رضایت زناشویی می پردازد. نمونه مورد بررسی 207 زوج (414 آزمودنی) در حال زندگی مشترک هستند. ابزارهای پژوهش، مقیاس 57 سوالی آیزنک، پرسشنامه 47 سوالی رضایت زناشویی انریچ (Enrich) و پرسشنامه محقق ساخته بودند. زوج ها پس از تکمیل پرسشنامه ها بر اساس همانندی / تضاد از نظر تیپ و میزان درونگرایی / برونگرایی به 16 گروه تقسیم شدند. داده ها با استفاده از آمار توصیفی، تحلیل پراکندگی یک طرفه و آزمون LSD برای بررسی معنادار بودن تفاوت میانگین ها مورد تحلیل قرار گرفتند. در پرتو پژوهش های گذشته و 5 فرضیه پژوهش حاضر، نکات زیر برجسته شدند که در مشاوره های قبل و بعد از ازدواج می توان از آن ها سود جست:
بالاترین سطح رضایت زناشویی در ازدواج میانگرا با درونگرای عادی تحقق می یابد.
سطح رضایت زناشویی در ازدواج دو برونگرای عادی در مرتبه دوم قرار دارد.
در ازدواج دو درونگرای مفرط و همچنین در ازدواج میانگرا با درونگرای مفرط سطح رضایت زناشویی درمرتبه سوم است.
سطح رضایت زناشویی در ازدواج زن درونگرا با مرد برونگرا در مرتبه چهارم است.
سطح رضایت زناشویی در ازدواج زن درونگرا با مرد برونگرای مفرط در مرتبه پنجم قرار دارد.
بدترین ازدواج، ازدواج زن برونگرا با مرد درونگرا است که در این پژوهش، این تضاد که با کم ترین سطح رضایت زناشویی همراه بود.
"
تداعی و فنون بدیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی ۱۳۸۸ شماره۱
حوزه های تخصصی:
فنون بدیعی از دیرباز مورد توجه علمای بلاغت قرار داشته و تقسیم بندی های مختلفی از آن صورت گرفته است. ابن معتز، قدامه بن جعفر، ابن رشیق و ابن سنان خفاجی، از جمله کسانی هستند که در این زمینه تلاش نموده اند. در قرن هفتم، سکاکی پس از تفکیک علوم بلاغی محسنات کلام را به محسنات لفظی و معنوی تقسیم می کند که تا قرن ها مورد توجه و استفاده قرار می گیرد. در دوران معاصر نیز شاهد تقسیم بندی ها و ملاحظات دیگری هستیم که اغلب بر پایه گذشته صورت گرفته، غیر از مواردی که مبتنی بر دستاوردهای جدید دانش زبان شناسی است. با این همه، شعر نو و بررسی بدیع در آن، ما را به طبقه بندی دیگری هدایت کرده است و آن تقسیم بندی فنون بدیعی بر اساس انواع تداعی است که در سه محور تشابه، مجاورت و تضاد شکل گرفته است. در این مقاله، پس از بررسی تاریخی تقسیم بندیهای موجود، صنایع بدیعی بر اساس انواع تداعی طبقه بندی شده است.
خنده در تئاتر
حوزه های تخصصی:
خنده پدیده ای اجتماعی و همگانی است و در تئاتر‘ به گفته مولیر‘ گریاندن آسانتر از خنداندن است . به همین خاطر نویسندگان‘ برای سرگرم کردن و خنداندن حضار‘ به شیوه های مختلفی متوسل می شوند. خواننده یا تماشاگر با تضادها خود می گیرد‘ خود را با شخصیت ها همسان می پندارد وکوشش می کند برای هر نکته ناگفته یا بی معنا‘ مفهومی بیابد. در تئاتر معاصر سکوت جای کلام را می گیرد و پرگویی خلاء وجود را از نظرها پنهان می دارد. این تئاتر مرگ شخصیت و فقدان معنا را طلب می کند. لیکن خنده به منزله پاسخی است در برابر انکار وجود و به خاطر تاثیرات مثبت آن‘ انسان می تواند سلامت خود را بازیابد.
بازتاب تجربیات شخصی ژید در آثارش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیش از نیم قرن است راجع به ژید، یکی از بزرگترین «استادان تفکر» قرن بیستم، و آثار او می گویند و می نویسند. شاید نتوان درباره این سبک شناس برنده جایزه نوبل مطلبی تازه گفت؛ ولی در این مقاله می کوشیم با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی و برداشت های ساختارگرا در تحلیل ادبی، بازتاب تجربیات شخصی ژید را در آثارش به تصویر کشیم و با ارائه تعاریفی دقیق از واژگان ضد اخلاق و اخلاق ستیز، بار منفی ضد اخلاق بودن را از او دور کنیم. ژید که پس از سفر به آفریقای شمالی برای درمان بیماری سل و آشنایی با اسکار وایلد، در کتاب مائده های زمینی به ناتانائل شور را می آموزد و ترغیبش می کند تا «همواره آماده باشد تا با شوری بی وقفه پرحرارت تر از پیش، هیجانات و شادی های جدید را پذیرا باشد»، در کتاب در تنگ نیز این دو درونمایه را، که پایه و اساس شان در مذهب مسیحیت است و ژید نیز بنا بر تربیت سرسخت مذهبی اش با آنها آشنایی کامل دارد، دوباره مطرح می کند. نویسنده ای که هم زندگی و هم آثارش پیوسته رویارویی تاریکی و روشنایی را نشان می دهند، در برابر چهره فرشته وار مادلن (همسرش) خود را جهنم قلمداد می کند و بین آزادی و اجبارهای اخلاقی که همانا منشاء تضاد موجود در تفکر اوست، در نوسان است. او در کتاب اگر دانه نمیرد با نقل خاطرات دوران کودکی و نوجوانی اش صادقانه به درونی ترین تمایلاتش اعتراف می کند و نظریه عمل بی دلیل خود را که چالشی است در برابر خداوند و نظم جهان در کتاب سرداب های واتیکان ارائه می دهد.
ساختارشناسی جوک
حوزه های تخصصی:
تحلیل سازگاری توکل با تلاش انسانی از منظر قرآن و حدیث
حوزه های تخصصی:
توکل یکی از ویژگیهای انسان مؤمن است که بیانگر رابطه خاص بین او و خداست. توکل در بسیاری از آیات و روایات مطرح و بدان امر شده است. از شبهاتی که دراین باره مطرح میشود، این است که میان توکل با مسئله کار و تلاش، نوعی تضاد و ناسازگاری وجود دارد؛ زیرا گفته میشود از سویی لازمه توکل بر خدا، دست برداشتن از کوشش در زندگی دنیایی است و از سویی دیگر، در اسلام به کار و تلاش سفارش گردیده است، در این پژوهش می کوشیم تا به این شبهه پاسخ دهیم تا عدم تنافی میان توکل با کار و تلاش تبیین گردد.
شگردها و زمینه های تداعی معانی در داستان «دا»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات داستانی پایداری با بهره گیری از قالب های مختلف و متنوع، در فضایی واقع گرا و به شیوه «پس رویدادی» به بیان حوادث و وقایع دوران دفاع مقدس پرداخته و جاودانه نمودن دلاوری ها و سلحشوری های از جان گذشتگان و دلاوران سرزمین ایران اسلامی را وجهه همت و هدف والای خود قرار داده است. گره خوردگی کنش های داستانی با احساس، عاطفه و تجربه راویان این نوع ادبی، سبب شده که بسیاری از وقایع و حوادث تحت تاثیر اصل تداعی معانی به ذهن نویسندگان وارد شود و از آنجا در پهنه بیان و داستان، بروز و ظهور یابد. در رمان «دا» که یکی از رمان های بسیار تاثیرگذار ادبیات پایداری است، راوی و نویسنده هر یک به نوبه خود، تحت تاثیر فضای معنوی اثر قرار گرفته اند و با بهره گیری آگاهانه یا ناخودآگاه از تکنیک های گوناگون داستانی، به آفرینش این اثر ارزشمند پرداخته اند. در این گفتار، نویسنده با استفاده از روش سندکاوی و به شیوه تحلیلی - توصیفی، جایگاه و نقش «تداعی معانی» را در فراخوانی حادثه ها و شکل دهی به آنها در مرکز توجه خود قرار داده و پس از تبیین اصول و مبانی حاکم بر این اصل، نقش ها، زمینه ها و کارکردهای آن را در کتاب «دا» نشان داده است.
حکمت اضداد در مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جلوه های گوناگون تضاد در نظام آفرینش، موضوعی است که مولانا جلال الدین محمد مولوی در مثنوی معنوی بدان پرداخته و پدیدة اضداد را با نگاه حکیمانه و در پیوند با آراء کلامی و عرفانی، به طور مستقیم و یا در قالب حکایات و امثال بیان فرموده است . در این مقاله، نگرش مولانا به حکمت اضداد در نُه بحث بررسی شده است :1-این عالم، محل اضداد است و عالم دیگر، جهان باقی و یکرنگی.2-اضداد و نسبت آنها با وجود آدمی.3-تمام هستی مظهر جمال و جلال خداوندی است .4-اضداد و نظریة نظام احسن الهی5-تضاد در مقام معرفت6-اضداد از دیدگاه انسانها7-انتقال و جابجایی اضداد8-اضداد و مطالعة جزء و کل9- محال بودن جمع اضداد. هر کدام از این مباحث با ارائه شواهد و توضیحات، بیان گردیده است .
بازتاب تضاد در مثنوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
تضاد و انواع آن در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تضاد یکی از پیوندهای معنایی میان کلمات و یکی از مؤلّفه های مهم زبان است که در بعد واژگانی در حوزه مطالعات دستور زبان قرار می گیرد و در بعد معنایی از مقولات بلاغی به حساب می آید. اهل زبان به طور ناخودآگاه از این مؤلّفه در سخن خویش استفاده می کنند و چون از ابتدا با آن مأنوس و آشنا هستند هنگام به کاربردنش با مشکلی روبه رو نمی شوند؛ ولی غیر فارسی زبانان در بسیاری از موارد هنگام یافتن متضاد کلمهای دچار مشکل میشوند؛ زیرا ساختار تضاد در زبان فارسی کاملاً قیاسی نیست و در بسیاری از موارد سماعی است. در برخی ساختارهای قیاسی نیز کاربر، علاوه بر نحوه ساخت، باید به معنای آن نیز توجه نماید؛ زیرا متضاد به دو کلمهای اطلاق می شود که در تمام ویژگیها غیر از یک مشخصه، یکسان باشند. کلمات متضاد اعم از کلمات منفی است و رابطه هم نشینی مهمترین عامل در تشخیص متضادهاست، چون هنگام کاربرد متضاد باید به تمام ویژگیهای همسان و غیر همسان آن دو کلمه توجه داشته باشد. در زبان فارسی تضاد دو ساختار عمده دارد: متضادهای قیاسی یا مشتق که از ترکیب پیشوندهای مختلف با اسم، صفت، بن فعل و... ساخته می شوند؛ زیرا در زبان فارسی پسوند یا میانوند متضادساز وجود ندارد. دوم متضادهای سماعی یا مرکب که گاه با توجه به تکیه اصلی بر روی معنی کلمه یک جزء آن ثابت و یک جزء دیگر تغییر می کند و گاه نیز هر دو جزء متغیر است. گاهی نیز ترکیب های متضاد با واو عطف یا بدون آن ساخته میشود که اگر این گونه متضادهای مرکب یک مفهوم واحد را به ذهن برساند، در مقوله پارادوکس یا متناقض نمایی نیز که در حوزه بلاغت است، قرار گیرد. در کتابهای دستور کمتر به مقوله تضاد پرداخته شده است. دستور پژوهان نوعاً به تضاد نپرداختهاند یا اشارهوار از آن گذشتهاند. در یک بررسی میدانی که بر روی نزدیک به شصت کتاب دستور انجام گرفت؛ از مجموع بیش از 20 هزار صفحه حجم این کتابها کمتر از هفت صفحه مطلب درباره تضاد یافت شد.
متناقض نما در غزلیات حافظ
حوزه های تخصصی:
یکی از برجسته ترین ویژگی های ادبی شعر حافظ «ایهام» است که شاعر به وسیلة آن توانسته کلام خود را از جذبه ای خاص برخوردار و رندانه ظرایف و طرایف را از هر مضمونی بیان کند و در عین حال خواننده را در گزینش بی نهایتی از معنا رها سازد. بنابراین توجه بیشتر مشتاقان شعر حافظ به بررسی این شگرد و سایر ترفندهای ادبی مرسوم در بلاغت عصرِ او معطوف شده است. شعر حافظ دارای جذبه هایی پنهانی است که او هنرمندانه آنها را در شعر خود تعبیه کرده است. یکی از این جذبه ها که در شعر وی بسامدی بالا دارد، «متناقض نما» (پارادوکس) است که حاصل جست و جو در هزار توی ظرفیت های ناپیدای «زبان» و تلاش برای جبران کاستی لفظ در برابر والایی معناست.
در این گفتار برآنیم ضمن تعریف متناقض نما و رابطه آن با تضاد، آشنایی زدایی و خلاف انتظار و بیان ارزش ادبی متناقض نما، به بررسی انواع آن، بسترهای بیان متناقض نما و ساختمان آن در غزلیات حافظ با ذکر شواهدی از دویست و پنجاه غزل آغازین دیوان حافظ بپردازیم.
رمزگشایی قصة دقوقی
حوزه های تخصصی:
قصة دقوقی در مثنوی معنوی از جمله قصه هایی است که حیرت خوانندگان و شارحان آن را برانگیخته است، اما حیرتی که شاعر بارها و بارها به آن اشاره میکند حیرت عارفانه است.
تجربة شاعر و درون مایة داستان بنظر خواننده آشنا نمیآید و رازهایی ناگشوده دارد. فهم و دریافت آن با یافته های حواس ظاهری ممکن نیست و امری ناهمگون و متفاوت با تجربیات روزمره و عادی است. ابهام درونی اغلب حوادث، آن را نیازمند توضیح و تفسیر میکند، به گونه ای که در گشودن قفل رازهای آن به عقل و منطق نمیتوان تکیه کرد. این داستان تجربه ای ازلی است که از راه ناخودآگاهی منتقل شده، کلید کشف ضمیر ناخودآگاه و بررسی رمزها و نمادهای آن است. در این مقاله برآنیم تا با طرح چکیده ای از قصه به حل برخی از پیچیدگیهای آن بپردازیم.
تحلیل ساختاری پویایی تضاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تضادهای اجتماعی یکی از مسائل عام اکثر کشورهای جهان و به ویژه منطقة خاورمیانه بوده است. ابعاد، انواع و مراحل مختلف تضاد، علل بسیار متنوعی در سطوح مختلف دارد. در سطح ساختارهای اجتماعی بنا به تعریف بلاو، تقسیم افراد در موقعیت های اجتماعی براساس پارامترهای اسمی، تنوع یا ناهمگونی، و بر اساس پارامترهای درجه بندی شده، نابرابری را موجب می شود. هرچه نابرابری بیشتر باشد و با ناهمگونی نیز ترکیب گردد، احتمال وقوع تضاد، به ویژه تضادهای خشن و خونین بیشتر می شود. این احتمال در کشورهایی که از حداقل توسعه در ابعاد مختلف آن برخوردار نیستند، تشدید می گردد. لذا تضاد در مراحل مختلف، براساس میزان نابرابری، تبعیض و سطح توسعه تغییر می کند. این رابطه براساس نوع کشورها نیز متفاوت است. در این مقاله با ترکیب داده های مختلف بین المللی تلاش شده است ارتباط نابرابری، و ناهمگونی ساختاری با تضاد بررسی شود. بدین منظور این رابطه در دو مرحله، ابتدا بین کلیة کشورهای جهان و سپس در نمونة کوچک تر کشورهای خاورمیانه، آزمون گردید. به علاوه، رابطة این متغیرها با یکدیگر در مراحل مختلف رویداد تضاد نیز به تفکیک بررسی شد.
نتایج به وضوح نشان می دهد متغیرهای نابرابری، تبعیض و توسعه بر تضاد تأثیر نیرومندی دارند؛ هرچند که رابطة علّی هریک از متغیرها در مراحل مختلف تضاد متفاوت است. هم چنین تبیین دقیق تر برخی از سازوکار های علّی نیازمند اطلاعات دقیق تر و خاص کیفی است.
دیالکتیک و معنا
حوزه های تخصصی:
برای صورت بندی مسئلة «معناپژوهی ارشاد اسلامی»، بررسی دیدگاه های متفاوت دربارة معنا ضرورت دارد. در این نوشتار به رابطة میان «دیالکتیک» و «معنا» می پردازیم، با این امید که در انتها، بررسی این رابطه ما را در دستیابی به معنای ارشاد اسلامی یاری کند.
پیش از پرداختن به رابطة «معنا و دیالکتیک»، باید ببینیم که مقصود از دیالکتیک چیست؟
برای جست وجوی پاسخ این پرسش به تاریخ تفکر و فلسفه مراجعه می کنیم؛ این کنجکاوی، ما را با افرادی مواجه می کند که به نوعی به دیالکتیک پرداخته اند و درعین حال تفاوت های اساسی در تفکر و فلسفة آن ها دیده می شود. زیرا مفاهیم، خصوصاً مفاهیم فلسفی، در طول تاریخ تغییر و تحول پیدا می کنند و بی تردید دیالکتیک نیز از این امر مستثنا نیست؛ یعنی دیالکتیک مثلاً مورد نظر افلاطون با مراد کانت از این واژه متفاوت است. در این نوشتار قصد «معناپژوهی دیالکتیک» را نداریم. ازاین رو، سعی می شود به جنبه های مشترک در تبیین معنای دیالکتیک اشاره شود و درعین حال جنبه های متفاوت دیدگاه های متفکران و فیلسوفان نیز بیان شود.
آرای هراکلیتوس درباره ی جنبش ذاتی طبیعت و مقایسه ی آن با دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله مباحثی که همواره در طول تاریخ فلسفه، محل بحث و گفت وگو بوده، مسأله ی جنبش ذاتی طبیعت یا به تعبیر عام تر، صیرورت و دگرگونی آن است. تا آن جا که تاریخ فلسفه نشان می دهد، اندیشه ی فیلسوفان همواره میان ثبات و تغییر، مردد بوده است: برخی به کلی، واقعیت داشتن حرکت در طبیعت را انکار کرده و تغییر و تحولاتِ مشهود را ساخته و پرداخته ی ذهن تلقی کرده اند؛ برخی دیگر اما، از حرکت به مانند حقیقتی انکارناپذیر سخن گفته و آن را مبنای نظام فلسفی خویش قرار داده اند. در میان فیلسوفان یونانی، اولین کسی که با انکار ثبات، از تغییر و جنبش دائم اشیائی طبیعی سخن به میان آورده، هراکلیتوس است. در میان فیلسوفان مسلمان نیز بیش از همه، ملاصدراست که از جنبش ذاتی جوهر اشیا سخن گفته و آن را یکی از ارکان مهم حکمت متعالیه ی خود دانسته است. هراکلیتوس بر مبنای چهار اصل مهم فلسفه ی خود، یعنی لوگوس، تغییر، تضاد و وحدت در عین کثرت، به تبیین اصل تغییر و صیرورت در طبیعت پرداخت و آن را ویژگی اساسی و فراگیر و نافذ عالم طبیعت دانست. ملاصدرا نیز با ابتنا بر اصول مهم فلسفه ی خود، همچون اصالت وجود و تشکیک وجود، حرکت را از عوارض تحلیلی وجود دانست و ثابت کرد که حیثیت حرکت، از حیثیت وجود اشیا، انفکاک ناپذیر است. این مقاله پس از تحلیل اندیشه ی هراکلیتوس و مقایسه ی آن با آرای ملاصدرا نتیجه گرفته است که به رغم تفاوت های آشکاری که میان دیدگاه این دو فیلسوف وجود دارد، ارائه ی تفسیر نزدیک به هم و تقریب آرا ایشان درباره ی جنبش ذاتی طبیعت، امری ناممکن نمی نماید.
فص حکمة مَلکیه فی کلمة لوطیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
فص لوطی مشتمل بر حکمتی است که بر قلب حضرت لوطA به حسب اسم غالب بر او، افاضه شده است. این حکمت مستفاد از تمنای قوت و شدتی است که قرآن کریم به او نسبت می دهد. قیصری اهم مطالبی را که این فص به آنها می پردازد، سه مطلب می داند: 1. ذاتی بودن ضعف برای انسان و دیگر مخلوقات؛ 2. مانع شدن کمال معرفت در تصرف انسان کامل به همت؛ 3. بیان اسرار قدر. از جمله مطالب مهم دیگری که این فص به آنها می پردازد، تبیین تضاد تکوینی اشیاء و نزاع تشریعی مؤمنان و کفار است. در این تبیین با حفظ جایگاه شهود وحدت، دلایل شکل گیری نزاع تشریعی در موطن کثرت توضیح داده می شود.
مطالب این نوشتار مطابق متن فص لوطی و شرح قیصری سامان یافته و با همان نظم و ترتیب پیش رفته است، این فص به مسائلی می پردازد که در بیشتر حوزه های علوم انسانی، محل بحث و گفت وگو است.
تحلیل و نقد حرکت دیالکتیکی هگل و ماتریالیسم دیالکتیک با تأکید بر آرای شهید مطهری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هگل و صدرالمتألهین، هر دو حرکت را در کل طبیعت تعمیم داده اند؛ اما دقت در این نتیجه واحد و مقدمات آن، حاکی از اختلاف عمدهٔ این دو فیلسوف در مسئله حرکت است. صدرالمتألهین بر مبنای اصول حکمت متعالیه تحولات عمده ای را در بحث حرکت ایجاد کرد و بیشترین سهم در این تحولات، مربوط به اصل «اصالت وجود» است. هگل نیز با مبانی خاص خود به بحث حرکت پرداخته و در این زمینه آرای جدیدی ارائه داده است. مارکسیست ها با اَخذ برخی از اصول هگل و در آمیختن آنها با نظرات فوئرباخ، قرائت جدیدی از حرکت مطرح ساختند. شهید مطهری نیز از رهگذر تحلیل و نقد مارکسیست ها به بحث تطبیقی حرکت در فلسفهٔ اسلامی و غربی پرداخت.
این نوشتار که با رویکردی انتقادی به حرکت دیالکتیکی هگل و ماتریالیسم دیالکتیک پرداخته است، از سه بخش تشکیل می گردد: بخش اول حرکت دیالکتیکی هگل، بخش دوم ماتریالیسم دیالکتیک و در قسمت سوم نقد دو بخش اول و دوم براساس اندیشه های استاد شهید مطهری، بررسی شده است. گفتنی است که استاد مطهری به مقتضای هر بحثی به تحلیل و نقد پرداخته است، به همین دلیل مباحث فوق در آثار استاد سیر منظم و منسجمی ندارد. در این مقاله سعی شده است که آرای ایشان به نحو منظم و منسجم استخراج و تنظیم شود.