مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
حرکت جوهری
منبع:
معرفت فلسفی ۱۳۸۷ شماره ۱
حوزههای تخصصی:
فیلسوفان مسلمان تا پیش از ملاصدرا، اغلب حرکت جوهری را انکار و آن را نقد می کردند. سرانجام، ملاصدرا در حکمت متعالیه خود به تجزیه و تحلیل دقیق حرکت جوهری پرداخت؛ به گونه ای که اعتقاد به این حرکت نقشی اساسی در فلسفه وی ایفا کرد. نگاه ملاصدرا به این بحث منحصر به فرد است؛ وی با به کارگیری برخی از لوازم حرکت، به اثبات حرکت جوهری می پردازد.
در آغاز مقاله حاضر، نویسنده با تبیین برخی از لوازم حرکت (مانند مسافت) و تحلیل فرد سیال مقوله جوهر، تلاش می کند تصویر دقیقی از حرکت جوهری را ارایه کند. وی در ادامه، با تحلیل وجوه نیاز حرکت به موضوع، بی نیازی حرکت از موضوع را اثبات می کند، و در پایان، با نیم نگاهی که به دلایل حرکت جوهری می اندازد، این دلایل را در دسته بندی تازه تری قرار می دهد
تحلیل و بررسی حرکت جوهری یا فرد سیال مقوله جوهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فیلسوفان مسلمان تا پیش از ملاصدرا، اغلب حرکت جوهری را انکار و آن را نقد می کردند. سرانجام، ملاصدرا در حکمت متعالیه خود به تجزیه و تحلیل دقیق حرکت جوهری پرداخت؛ به گونه ای که اعتقاد به این حرکت نقشی اساسی در فلسفه وی ایفا کرد. نگاه ملاصدرا به این بحث منحصر به فرد است؛ وی با به کارگیری برخی از لوازم حرکت، به اثبات حرکت جوهری می پردازد.
در آغاز مقاله حاضر، نویسنده با تبیین برخی از لوازم حرکت (مانند مسافت) و تحلیل فرد سیال مقوله جوهر، تلاش می کند تصویر دقیقی از حرکت جوهری را ارایه کند. وی در ادامه، با تحلیل وجوه نیاز حرکت به موضوع، بی نیازی حرکت از موضوع را اثبات می کند، و در پایان، با نیم نگاهی که به دلایل حرکت جوهری می اندازد، این دلایل را در دسته بندی تازه تری قرار می دهد.
معرفت نفس از دیدگاه ملاصدرا و افضل الدین کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متون دینی انسان را به «خودشناسی» و «خودآگاهی» فراخوانده و بر پیوند ژرف میان «خودشناسی» و «خداشناسی» تاکید ورزیده اند. افضل الدین کاشانی (از حکمای قرن هفتم) و ملاصدرا (پایه گذار «حکمت متعالیه»)، هر کدام بر اساس مبانی خویش، تبیینی ویژه از «معرفت شهودی نفس» به دست داده اند.
در بخش ابتدایی این مقاله، نخست، پیش فرض های دیدگاه صدرالمتالهین پیرامون «معرفت نفس» بازکاوی شده، و سپس تبیینی سازواره ای از نظریه «معرفت نفس» ارایه گردیده است. در نهایت، مراحل «معرفت نفس»، که اهل معرفت با گام نهادن در راه سیر و سلوک عملی به آنها دست می یابند، تبیین شده است.
در بخش بعدی، دیدگاه افضل الدین کاشانی درباره «معرفت نفس» تبیین گردیده و راهکارهای عملی و سلوکی دست یابی به معرفت نفس از نظرگاه وی بیان شده است. در پایان، به بررسی تطبیقی آن دو، در سه ساحت «پیش فرض ها»، «اصل نظریه» و «لوازم و پیامدها» پرداخته شده است.
ماهیت انسان ؛ تاملی صدرایی بر نگرش مبنایی اگزیستانسیالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۶ شماره ۴۴
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار، «ماهیت انسان» به گونه تطبیقی در آرای مکتب اگزیستانسیالیسم و نظر رایج متفکران مسلمان و مرحوم صدرالمتألهین بحث و بررسی شده است. صدرالمتألهین که با ارائه نظریه حرکت جوهری و تأکید بر تغییر ماهیت فردی انسان، تبیینی متفاوت از متفکران رایج ارائه کرده، در عین آن که شباهتهایی با نگرشهای فیلسوفان وجودی ارائه کرده، میتواند از بسیاری از اشکالات و نارساییهای موجود در آرای این مکتب مبرا باشد. نظریه صدرالمتألهین، ظرفیت های لازم برای ارائه در محافل علمی جهان را دارا است و میتواند به صورت نظریه اسلامی در باره انسانشناسی عرضه شود؛ البته تبیین کامل، مبسوط و موشکافانه صدرایی در این مجال ممکن نیست؛ اما به نظر میرسد میتواند دست مایه تحقیقات بیشتری از سوی پژوهشگران باشد.
درآمدی بر مطالعه تطبیقی حرکت جوهری ملاصدرا و پویایی سیستم ها
حوزههای تخصصی:
در عرصه مطالعات تطبیقی – یافتن مفاهیم – ریشه ها و الگوهای مشترک در شرق و غرب دانشی و جغرافیایی عالم می تواند زمینه ساز حصول معارفی ناب تر و تاثیر گذارتر بر ذهن و زبان و رفتار جامعه انسانی باشد و اگر موضوع مورد بررسی خود از موضوعات پایه ای و اساسی باشد این امر دامنه ای فراتر و عمقی ژرف تر می یابد. در این مقاله سعی در طرح موضوع پویایی و حرکت از منظر پویایی سیستم ها به عنوان یک علم متاخر و حرکت جوهری ملاصدرا به عنوان یک حکمت متقدم شده است. مقدمه این طرح بحث بررسی حرکت از نگاه متفکران نحله های گوناگون بوده است. در این سیر غایت حرکت یافتن نقاط اشتراک و افتراق و تحلیل و ترکیب و به مدد الهی شهود نقاط برجسته بوده است.
جهان شناسی میرداماد و ملاصدرا
حوزههای تخصصی:
چکیده
میرداماد و ملاصدرا دو استوانه حکمت اسلامی ایران زمیناند که یکی از استرآباد و دیگری از شیراز برخاسته و در اصفهان به هم میرسند. هر یک صاحب اندیشههایی ژرف در مسائل حکمت الهی، از جمله در جهانشناسی است که این مقاله مختصر به پارهای از مبانی فکری و دیدگاههای آنان در این باب میپردازد بحث اصالت وجود یا ماهیت و تعلّق جعل به ماهیت یا وجود، از مبانی مورد اختلاف، و مباحثی چون حرکت جوهری، حرکت سرمدی افلاک، حدوث دهری عالم یا حدوث زمانی بدون ابتدای زمانی آن، و ربط حادث و قدیم از مسائل مورد توجه این دو حکیم در باب جهانشناسی است که هر یک نظریه خاصی درباره آنها ابراز داشتهاند که در حدّ مجال این نوشتار بررسی خواهد شد.
مقدمه ای بر هرمنوتیک در قلمرو شناخت سازمان و مدیریت
حوزههای تخصصی:
این مقاله ضمن تلاش برای تبیین برخی مبادی روش شناسانه علم مدیریت، می کوشد تا از طریق تفکیک میان دو جهان نظری و هرمنوتیکی، پارادایم های متفاوت روش شناسی در این دو ساحت را در حوزه علم مدیریت آشکار سازد.پس از آن این نوشتار با تکیه بر مبانی روش شناسی و معرفت شناسی ملاصدرا به معرفی ساحت سومی برای طرح بحث مبادی روش شناسی جدید، به منظور فهم سازمان و مدیریت می پردازد. بر این اساس، با رویکردی تطبیقی مبحث فهم و شناخت از منظر فلاسفه هرمنوتیکی و اسلامی مورد بحث قرار می گیرد. بدین منظور، نظریه اتحاد عاقل و معقول ملاصدرا به عنوان محور طرح مباحث شناخت شناسی اسلامی مدنظر قرار گرفته است. در پایان نیز پژوهشگران، استعاره را به عنوان قوی ترین ابزار متفکران جهان هرمنوتیکی در فرآیند کسب و انتقال معنا مورد بحث قرار می دهند.
ملاحضاتی در باب حرکت جوهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حرکت جوهری که یکی از فروع اصالت و تشکیک وجود را تشکیل می دهد ، مبنای بسیاری از موضوعات و مسائل حکمت متعالیه است. در این مقاله ، این نظزیه از چهار جهت مورد بحث و بررسی قرار می گیرد: 1-از جهت اصولی که این نظریه بر ان استوار است ، 2- دلایل و براهینی که برای اثبات آن مطرح کرده اند، 3- نقد و بررسی دلایل نفی و اثبات و پاسخها ، 4- نتایج و پیامدهایی که بر این نظریه در صورت اثبات مترقب می شود. پیش از ورود به این بحث ، مطالبی که به عنوان مبادی در شناخت و معرفت به زوایای این نظریه دخالت تام دارند و ضروری به نظر می رسند، به عنوان مقدمه بیان می شوند.
نقش مبانی صدرا در تبیین رابطه نفس و قوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصول بنیادین حکمت متعالیه در حوزه¬های گوناگون فلسفی, آثار عمیقی به جا گذاشته است. از میان این اصول در حوزة نفس، حرکت جوهری و تشکیک و اشتداد در وجود نمود بیشتری دارد و در بین مباحث نفس، رابطة نفس و قوا در اثر پیوند با این اصول، دچار تحول عمیق¬تری شده است. از دو محور عمده این بحث, یعنی فاعلیت نفس و قوا و وحدت یا تعدد وجود آنها، محور اول کمتر محلّ اختلاف است و شیخ¬الرئیس و صدرالمتألهین با تفاوتی اندک، نفس را فاعل جمیع افعال اعم از ادراکی و تحریکی و مدرک تمام ادراکات اعم از جزیی و کلی می¬دانند, اما در بخش دوم تفاوت مبنایی دو فیلسوف آشکار می¬شود و صدرا بر خلاف شیخ که به تعدّد وجود نفس و قوا معتقد است با تأیید نقش قوا، نظریة اتحاد وجودی نفس و قوا را ارائه می¬کند. شیخ و صدرا مبانی و تئوری خود را دربارة رابطة نفس و قوا, عیناً به رابطة نفس و بدن نیز تسری می¬دهند. لذا همان اختلافات در این مورد هم ظاهر می¬شود.
استحاله تناسخ در فلسفه اسلامی و اعتقاد به رجعت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ابتدا رجعت با ادلة نقلی اثبات شده و سپس در بحث تناسخ، مهمترین ادلة استحالة آن با تحلیل نقادانه بررسی شده است. این ادله با دقت در مقدمات و لوازم آنها، به وسیله اشکالهایی ابتکاری مورد نقد قرار گرفته و این نتایج به دست آمده است که اولا": هیچ یک از این ادله با نظریة رجعت تنافی ندارد؛ ثانیاً: از پنج دلیل استحالة تمام اقسام تناسخ. دلیل اول (بر اساس نظریة حرکت جوهری یا اتحاد عاقل و معقول) استحالة تمام اقسام تناسخ را اثبات میکند، ولی دلیل دوم تنها تناسخ مطلق را ابطال مینماید و دلیل پنجم (بر اساس نظریة اتحاد عاقل و معقول) تنها قادر به ابطال برخی از اقسام تناسخ است. دو دلیل دیگر باطل است. دلیل اول از دو دلیل استحالة تناسخ نزولی تنها برخی از آرای قائلان به این نوع تناسخ را ابطال میکند. دلیل دوم استحالة تناسخ نزولی و دلیل استحالة تناسخ صعودی، هر دو، باطلاند.
حرکت جوهری و ادراکات اعتباری با نگاه به اندیشه فلسفی - سیاسی علامه طباطبایی
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر به نسبت میان حرکت جوهری و ادراکات اعتباری می پردازد و این دو و نسبت میان این دو را با استناد و نگاه به اندیشه علامه طباطبایی تبیین می کند. از این رو، نخست حرکت جوهری بر اساس دو مقاله سیزدهم و دهم از کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم بیان شده و سپس نظریه ادراکات اعتباری، به طور عمده بر اساس مقاله ششم همان کتاب گزارش و پس از تبیین این دو مفهوم، نسبت میان آنها بررسی و نشان داده می شود که حداقل، بخشی از حرکت جوهری در جهان هستی از طریق ادراکات اعتباری تحقق می یابد. با توجه به اهمیت این موضوع، در ادامه، نظریه ادراکات اعتباری در حوزه اجتماع و سیاست، بیشتر از نگاهی هنجاری، پی گرفته می شود تا حرکت جوهری مطلوب در عالم انسانی به دست داده شود.
نفیر مولوی، گوهر مثنوی بررسی تطبیقی مساله «اتحاد عاشق و معشوق» در مثنوی و حکمت متعالیه
حوزههای تخصصی:
از بخت شکر دارم و از روزگار هم». خداوند را سپاس گزارم که بار دیگر توفیق هم نشینیبا ملک الخلاق گلستان مثنویرا نصیبم کرد و جام کوچک وجودم را از ان رحیق سرخوشان مشحون ساخت. هدف این مقاله، یافتن این پرسش مهم است که لب لباب مثنویشریف مولانا چیست و به بیانیدیگر، آن «نفیری» که ویدر این عالم سرداد و همه سینه هایشرحه شرحه از فراق را به سویخویش فراخواند، کدام است؟ در این نوشته سعیخواهیم کرد تا با یاریجستن از سه مقدمه فلسفیدر حکمت متعالیه (تئوریحرکت جوهری، مساله نفیو اتحاد عاقل و معقول)، به یافتن پاسخ پرسش مهم مذکور از دیدگاه جلال الدین نایل اییم. امید است که ببار اید و کام همه عاشقان را شکرین سازد: و هذا دعا لا یرد فانه دعا لاصناف البریه شامل
جوهر از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظر ملاصدرا درباره جوهر و عرض با نظر ابن سینا و ارسطو متفاوت است. طبق نظر او وجود عرض، وجود فی غیره است، نه وجود فی نفسه لغیره؛ آن طور که ابن سینا معتقد بود. و به حکم اینکه حقیقتی است تابع جوهر، لازمه عرض بودنش این است که هیچ استقلالی در مقابل جوهر نداشته باشد و نه تنها استقلال ندارد، بلکه از مراتب وجود جوهر است، و بالاتر از این، مجموع جوهر و عرض شخص واحدی را به وجود میآورند که گویی اصلاً اثنینیتی بین آن دو وجود ندارد . به گفته ملاصدرا، وجود ذهنی یا حضور صور در نفس یا ذهن که در نتیجه آن علم به اعیان خارجی و علم به ذات حاصل می شود، فراتر از مقولات جوهر و عرض است و با حقیقت وجود یکی است. به همین وجه، ما دیگر جوهر را نه در مقابل پدیدار و عرض قرار می دهیم و نه در برابر صیرورت و تغیر و دگرگونی. سخن ملاصدرا در اثبات حرکت جوهری بر این پایه استوار است که وجود شیء، همه چیز شیء است و ماهیت امری اعتباری است. او بر اساس اصل حرکت جوهری، اثبات می کند که حرکت در جوهر و ذات اشیاء ساری و جاری است و دگرگونی در اعراض و ظواهر، ریشه در ذات و جوهر اشیاء دارد، بنابراین، نیاز به محرک نخستین به عمق وجودات سیال راه یافته و در واقع وجودشان عین فقر و نیاز است. صدرالمتالهین ملاک ربط متغیرات به ثابت و حادثات به قدیم را همین جوهر سیال می داند که هویتی گذرا دارد و از جنبه هستی پذیری متکی به علت خویش است. بدین ترتیب حرکت طبیعی ارسطویی و تغییر دفعی یک جوهر به جوهر دیگر - که ابن سینا آن را همراه با تغییر تدریجی پذیرفته و از آن به کون و فساد تعبیر کرده است - جای خود را به حرکت جوهری وجودی می دهد که از منبع فیض لایزال الهی که دائم الفیض و دائم الفضل است، نشات می گیرد. تحلیل چنین نظریه ای از ملاصدرا در باب جوهر و بیان تفاوت آن با نظر ارسطو و ابن سینا هدف اصلی این مقاله است.
مبدا و معاد انسان در پرتو حرکت جوهری ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهمیت دیدگاه فلسفی ملاصدرا آن است که جهان مادی، به ویژه مادیت، بستر خلقت و سیر تکاملی انسان به سوی تجرد محض می باشد. از آنجا که بر اساس نظریه حرکت جوهری، تمام عالم مادی دارای حرکتی تدریجی از مادیت به سمت تجرد کامل است، نفس انسان نیز دارای همین حرکت جوهری است. بدین سان، پیش فرض های این مقاله چنین است: اولاً، حرکت جوهری حرکتی تدریجی و مستمر است که در کل جهان هستی سریان دارد. ثانیاً، نفس انسان جسمانیت الحدوث و روحانیت البقا است چرا که در نظریه ملاصدرا انسان در ابتدای خلقت موجودی جسمانی است و جنبه روحی ندارد. نفس انسان تنها در صورت حیات در این دنیای خاکی است که مراحل تکامل خود را طی می کند و از مادیت به تجرد می رسد. مقاله حاضر بر آن است که به تبیین چگونگی و ماهیت تکامل در ماده و جسم و نیز تبدیل آن به تجرد تام که هدف خلقت است و انسان هم در این سیر قرار دارد، بپردازد.
حرکت جوهری معلوم و ثبات معرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر اساس پذیرش حرکت جوهری که سراسر عالم ماده و طبیعت را یکپارچه حرکت می داند این پرسش پیش می آید که در این صورت آیا می توان به هیچ موجود مادی، معرفت پیدا کرد؟ به این معنا که اگر جوهر اشیاء مادی و به تبع آن، همه اعراض آن، یکپارچه حرکت باشد، به محض اینکه برخوردی میان شیء خارجی با قوا و اندام های شخص مدرِک روی دهد، آن شیء خارجی محو و ناپدید، بلکه نابود می شود و شیء دیگری موجود می گردد. بنابراین، آنچه که در مرتبه دوم با قوا و اندام های مدرِک برخورد می کند، همان چیزی نیست که بار اول با آنها برخورد کرده است و بر این اساس، معرفتی که از اشیاء مادی به ظاهر ثابت و پایدار، از حیوان گرفته تا نبات و جماد حتی صخره و پولاد، به دست می آید، به واقع معرفت به یک واقعیت نیست، بلکه معرفت به واقعیت های فراوان و حتی قسمت ناپذیر است. بنابراین، خود معرفت هم، شناخت واحدی نیست بلکه در حقیقت، معرفتی گسسته و تغییرپذیر و ناپایدار است.
برای پاسخ به این پرسش باید دید که بر اساس نگرش ملاصدرا در خصوص حرکت، حرکت جوهری، حقیقت علم و معرفت، و به طور کلی هستی، پاسخ پرسش های مزبور چیست و در این زمینه چه دیدگاه هایی مطرح شده است، تا بتوان بر اساس آن ثبات معرفت را در عین حرکت جوهری معلوم استنتاج کرد.
ریشه یابی مفهوم حرکت جوهری در حکمت عزیزالدین نسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عزیزالدین محمدنسفی را به جرات می توان از بزرگ ترین حکمای الهی ایران در قرن هفتم دانست که متاسفانه چندان شناخته شده نیست. ویژگی مهم این عارف- فیلسوفِ مکتب کبراویه تعادل فکری وی در زمانه ای (سخت ترین دوران هجوم مغولان) بود که خشونت و افراط از مشخصات بارز آن بود. نسفی مفاهیم فلسفی بسیاری را در کتب خود تشریح کرده است که یکی از مهم ترین آن ها مفهوم سیر استکمالی انسان و اساساً حرکت جوهری است که بعدها توسط صدرالدین شیرازی دنبال شد. به نظر می رسد فهم فلسفه اسلامی زمانی ممکن است که بتوان حلقه های مفقوده این زنجیر را بازیافت. نسفی را می توان یکی از آن حلقه ها دانست که پیوند دهنده عرفان به فلسفه بود و بعد ها بر مکتب اصفهان بسیار تاثیر گذارد. این مقاله به بررسی وجوهِ تاثیرپذیری صدرالدین شیرازی از عزیز نسفی در مفاهیم حرکت جوهری و سیر استکمالی این اندیشه می پردازیم.
ماده ابداع در صورت برهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی یکی از ابداعات فلسفی شهید مطهری می پردازد. ایشان دعوی کرده بودند که اثبات ماده بدون حرکت جوهری و ترکیب اتحادی ممکن نیست. نیز برهان فصل و وصل در اثبات هیولا معتبر نیست و پذیرش آن از سوی صدرا خطا بوده است. در این مقاله دعوی اول بیان و اثبات شده است و مدعای دوم ابطال گردیده است.
حرکت جوهری نفس و ثبات معرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه حرکت جوهری و موضوع اتحاد عاقل و معقول از شاهکارهای شگرف فلسفی ملاصدرا است. این دو موضوع، علی رغم ارتباط وثیقی که با هم دارند، مشکلات متعددی را ایجاد کرده اند که حل آنها کلید حل معماهای فلسفی بسیاری خواهد شد. از جمله اینکه اگر بپذیریم علم که همان معلوم بالذات است، با جوهر نفس متحد و با یک وجود موجود می شوند و با توجه به نظریه حرکت جوهری و اینکه سرشت جهان در حال دگرگونی دایمی است و نفس نیز با کسب معارف جدید دم به دم در حال تغییر است. بر اساس اتحاد عاقل و معقول با عنایت به اصل ضروری سرایت حکم احدالمتحدین به متحد دیگر، چگونه می توانیم معارف ثابتی داشته باشیم؟ بررسی دیدگاه فلاسفه درباره این پرسش، محور بحث این مقاله است.
تبیین و تحلیل «ابطال تناسخ بر اساس حرکت جوهری صدرایی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از نظر ملاصدرا تناسخ یک تناقض فلسفی است و امکان وقوع ندارد. او که نفس را ادامه حرکت طبیعی جسم می داند، اثبات می کند که اساسا معقول نیست نفس کسی از آن دیگری شود. مطابق اصل حرکت جوهری در فلسفه صدرایی، نفس، جسمانیه الحدوث است و به تدریج و هماهنگ با آن رشد می یابد و فعلیت و صورت پیدا می کند. زمانی که در این دنیا به استکمال رسید، از بدن جدا می شود و به عالم برزخ می رود. بنابراین ممکن نیست نفسِ فعلیت یافته به حالت قوه بازگردد و از آن بدن دیگری شود. پس تناسخ به معنی بازگشت نفس به بدن انسان و غیر آن، محال است. در نتیجه ارایه تحلیلی از برهان صدرا بر این امر ضرورت دارد.
رویکرد این نوشتار تحلیل و بررسی برهان ملاصدرا در ابطال تناسخ است
معاد جسمانی از منظر دو حکیم
حوزههای تخصصی:
معاد جسمانی از اصول عقائد اسلامی است که خداوند متعال در قرآن کریم به صراحت از آن یاد کرده است، تا قرن دهم هجری حکیمان اسلامی تنها راه اثبات آن را تعبّد به وحی می دانستند، ولی در قرن یازدهم هجری صدر المتألهین شیرازی (متوفی 1050 ه.ق) افزون بر آن به برهانی کردن آن نیز همت گماشت. نظریه او مورد نقد فیلسوفان بعدی، از جمله مرحوم آقا علی مدرس زنوزی طهرانی (ره) (متوفی 1307 ه.ق) قرار گرفت. وی با نقد صدرالمتألهین به طرح نظریة ابتکاری خود در این موضوع پرداخت که بعدها مورد پذیرش برخی از اعاظم و اکابر فلاسفه اسلامی، از جمله حکیم متأله مرحوم آیة الله میرزا ابوالحسن رفیعی قزوینی ره (متوفی 1395 ه.ق) قرار گرفت. به عقیدة آقا علی مدرس (ره) بر خلاف تصور رایج میان عوام متشرعه، معاد جسمانی، نزول دوبارة نفس پس از مفارقت از بدن به همان بدن عنصری دنیوی با حفظ مرتبه دنیویت آن نیست، زیرا این امر از مستحیلات عقلیه است، بلکه معاد جسمانی صعود بدن در اثر حرکات جوهریه و استکمالات ذاتیه به سوی نفس مفارق است.
ما در این نوشتار با استفاده از کلمات حکیم مؤسس مرحوم آقا علی مدرس (ره) به شرح و توضیح نظریة علامه رفیعی (ره) در باب معاد جسمانی میپردازیم.