مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
همت
حوزه های تخصصی:
عارفی که به مقام «جمعیت» رسیده به کمک نیروی «همت» در حالت فنا به تسخیر در عالم می پردازد و فعل او، فعل حق می گردد.تسخیری که از بالا به پایین است. «تسخیر بالرضا» است. مثل تسخیر بنده از سوی مولایش. و تسخیری که از پایین به بالاست «تسخیر بالوسیله» است. مانند «قوابل» که حق را مجبور می کنند تا برابر صورت های آنان تجلی کند.عارف به نسبت جامعیت او در برخی از حضرات با همت خویش، سبب خلق هر صورتی در هر یک از آن حضرت در جهان خارج می شود. انتقال تخت بلقیس(ع) مصداق خلق جدید و خلق به همت است که البته در همه عالم نیز جریان دارد. و ولی کاملی که بهره ای از اسم اعظم الهی را دارا باشد تمام عالم منقاد اوست.و هر کس مثل داود یا سلیمان و ... که به او خلافت عطا شده، این تسخیر در عالم نیز عطا شده است. اما تحقق عارف به مقام عبودیت و ندیدن غیری جز حق در جهان، مانع تصرف او در طبیعت می گردد و تصرف را به خداوند که قدرت بالاصاله است واگذار می نماید.
از «اسرار خودی» تا «رموز بیخودی»(مقاله علمی وزارت علوم)
در این مقاله کوشش شده است تا فلسفه ی «خودی» و «بیخودی» اقبال لاهوری در
مثنو ی ها ی «اسرار خودی» و«رموز بیخودی» مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد.
اقبال معتقد است که شرقیان بویژه مسلمانان شخصیت خود را گم کرده و «خویشتن» خویش را فراموش نموده و در نتیجه مجذوب و مرعوب غرب شده اند. اهل اسلام باید به اسرار نهفته ای که در «خودی» خود دارند پی ببرند و به نیروهای بالقوه ی خود فعلیت دهند «خودی» در تعبیرات اقبال یعنی خودآگاهی، خودیابی، خودشناسی، خودباوری در مثنوی اسرار خودی. عواملی که باعث تقویت واستحکام «خودی» می شوند عبارتند از:امید وآرزو، عشق وایمان، همت واراده قوی.
عوامل تضعیف خودی عبارتند از: سوال و گدایی، عدم اتکا به داشته های خویش ،احساس ضعف و ناتوانی؛ همچنین اقبال برای تربیت خودی به سه مرحله قایل است:مرحله ی اول اطاعت از دستورات قرآن، مرحله ی دوم ضبط نفس وخویشتن داری از مناهی، مرحله ی سوم نیابت الهی است، در این مرحله انسان به مقام «ابَرَ مرد» یا خلیفه ی اللهی ترقی می کند.
«بیخودی» یعنی محو در جامعه ی اسلامی، همراه با حفظ شوونات فردی. همچنان که اقبال در «اسرار خودی» عمل به دستورات قرآن توصیه می نماید. در اینجا نیز جامعه ی اسلامی را جهت غلبه بر نا امیدی وترس واندوه و همچنین نظام بخشیدن به جهان به پیروی از احکام شریعت وسنت نبوی دعوت می نماید.
موانع و راهکارهای ارتقای فرهنگ کار و همت در جامعه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بقاء و تداوم حیات، مستلزم کار و فعالیت است و نیاز به کار و تلاش از بدو خلقت وجود داشته است و هرچه می گذرد، اهمیت آن آشکارتر می گردد و قسمت اعظمی از زندگی انسان را در بر می گیرد. همت عالی سبب استحکام، پشتکار و نظم در انجام کارهاست، و بدون آن انگیزه و دقت عمل وجود ندارد، و کار سبب خستگی و کسل شدن می گردد؛ رسیدن به همت عالی یک هدف بزرگ برای موفقیت بیشتر در زندگی می باشد، لذا تبیین راهکارها و موانع ارتقای همت و کار در جامعة اسلامی از آن جهت که باعث پیشرفت فرد و جامعه می باشد، همواره مورد توجه پژوهشگران بوده است. در این پژوهش به تبیین راهکارها و موانع ارتقای فرهنگ کار و همت در جامعة اسلامی با استناد به قرآن کریم، سنت معصومین علیهم السلام و سیره بزرگان، پرداخته شده است، که ابتدا در مقدمه به تعریف عناوین موضوع پرداخته و سپس به رابطه همت وکار و آثار همت عالی اشاره شده است، آنگاه در دو بخش به صورت جداگانه موانع و راهکارهای ارتقای فرهنگ همت و کار تبیین می گردد.
فص حکمة مَلکیه فی کلمة لوطیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
فص لوطی مشتمل بر حکمتی است که بر قلب حضرت لوطA به حسب اسم غالب بر او، افاضه شده است. این حکمت مستفاد از تمنای قوت و شدتی است که قرآن کریم به او نسبت می دهد. قیصری اهم مطالبی را که این فص به آنها می پردازد، سه مطلب می داند: 1. ذاتی بودن ضعف برای انسان و دیگر مخلوقات؛ 2. مانع شدن کمال معرفت در تصرف انسان کامل به همت؛ 3. بیان اسرار قدر. از جمله مطالب مهم دیگری که این فص به آنها می پردازد، تبیین تضاد تکوینی اشیاء و نزاع تشریعی مؤمنان و کفار است. در این تبیین با حفظ جایگاه شهود وحدت، دلایل شکل گیری نزاع تشریعی در موطن کثرت توضیح داده می شود.
مطالب این نوشتار مطابق متن فص لوطی و شرح قیصری سامان یافته و با همان نظم و ترتیب پیش رفته است، این فص به مسائلی می پردازد که در بیشتر حوزه های علوم انسانی، محل بحث و گفت وگو است.
بازخوانی مبانی ابن عربی در آموزه امر بین الامرین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحث جبر و اختیار از بحث های غامض و جنجال برانگیز در طول تاریخ تفکر است. نظریه وحدت وجود، اعیان ثابته و سرّالقدر از اهم مباحثی است که موجب شده است برخی ابن عربی را جبری و بلکه افراطی تر از جبرگرایان بدانند. سرّ سرّالقدر و عنایت به مبانی انسان شناسی ابن عربی در رسیدن به رأی مختار وی راه گشا است. او از تعبیر «هو لا هو» برای اشاره به موقعیت وجودی انسان استفاده می کند و افعال اختیاری انسان را نیز طبق همین الگو ترسیم می کند. عبارات او در تبیین انتساب فعل اختیاری انسان متفاوت است. او گاهی حق را فاعل و موجد و عبد را قابل و مظهر آن می داند و گاهی نیز در تعبیری دیگر، ایجاد فعل را از خدا می داند و نقش عبد را به صورت اعدادی ترسیم می کند. انجام دادن فعل با اسباب و نزد اسباب از تعابیر دیگر ابن عربی در این خصوص است. سازه هایی در بنای عرفانی ابن عربی به چشم می خورد که به هیچ روی با قول به جبر سازگار نیست. سخن از نیرویی در عارف به نام «همّت» و تأکید فراوان او بر خلاقیت انسان، به عنوان مظهر اتمّ خداوند و خلافت الهی انسان از آن جمله است.
نقش خیال در تجسم اعمال از دیدگاه ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابطه تکوینی بین جزای اخروی و عمل انسان که از آن به «تجسم اعمال» تعبیر می شود، یکی از مهم ترین مباحث معاد است. تصریح به این رابطه پیش از صدراییان و در لسان عرفا به ویژه ابن عربی شکل گرفت. محی الدین با طرح نظریات بدیع خود در مورد خیال، تقسیمات و احکام آن، کمک شایانی برای فهم تجسم اعمال و اثبات آن در عوالم اخروی نمود. از نظر او، خیالْ ظرفی برای تلطیف محسوسات یا تجسم معانی است و راه ادراک این معانیِ تجسم یافته در عالم مثال نیز قوه خیالی است که خداوند در وجود انسان قرار داده است. وی ارتباط بین قوه خیال و عالم مثال را از راه خواب و مکاشفه امکان پذیر می داند؛ به طوری که انسان در خواب و مکاشفه از حواس ظاهری به حواس باطنی منتقل شده و معارف عِلوی را مشاهده می کند. علاوه بر دو راه ذکرشده، محی الدین به خلق اشیا در خارج توسط «همت» نیز اشاره می کند؛ به طوری که ایجاد اشیای عینی در این دنیا، اختصاص به اوتاد داشته و در آخرت، وصفِ تمام انسان ها بوده و سبب خلقِ صور نیکو یا زشت توسط نفس خواهد شد. تجرد برزخی قوه خیال نیز یکی از مقدمات اثبات تجسم اعمال است که از برخی عبارات محی الدین قابل دستیابی می باشد.
تبیین مسئلة «همّت» عارف و نقش آن در انجام اعمال خارق العاده
حوزه های تخصصی:
بررسی مسئلة «خوارق عادات» در عرفان اسلامی، از جنبه های گوناگون همواره مطمح نظر بوده است. آنچه محققان عرفان نظری را متوجه خود ساخته، تبیین نحوة صادر شدن این افعال از عارف است. آنها با توجه به مبانی عرفانی خود، تحلیلی متین از این موضوع ارائه کرده اند. این مبانی عبارتند از: نحوة چینش عوالم خلقی (عالم عقل، مثال و ماده)، نفس و مراتب آن، سیر و سلوک عرفانی. عنصر محوری در تبیین این پدیده، عنصر «سیر و سلوک» است که چنان قوتی به نفس عارف می بخشد که او را قادر به تصرف در ماده می گرداند. عارفان از این مرحله، به «همّت» یاد می کنند. جمع کردن توجه و اراده به واسطة قوت روحانیت نفس را «همّت» گویند. وقتی انسان با سلوک خود، از مرتبة نفس فراتر رفته، و به مرتبة قلب می رسد، به سبب روحانیتی که دارد، با عالم مثال و عقل سنخیت پیدا می کند و از طریق سنخیت، با آن عالم مرتبط شده، به آن قوا می پیوندد و نیروی خود را از آنها می گیرد یا حقایق را از آنها دریافت می کند. پس، از این طریق قادر خواهد بود در عالم تصرف کند یا از غیب اطلاع یابد.
درک گام به گام فرایند ادراک در مکاشفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث بسیار مهم و درخور توجه در عالم عرفان، شیوه متفاوت آن نسبت به عالم علم و فلسفه در کسب معرفت و یقین است. درحقیقت بهره گیری از مکاشفه، واقعه، شهود و به طور کلی تجربه های عرفانی و شیوه شهودی در کسب معرفت یکی از بنیادی ترین مسائل در مطالعات عرفانی است. برای درک بهتر ماهیت مکاشفات، پیش از هر چیز باید شیوه ادراک اینگونه تجربه ها کشف شود. بررسی دقیق موضوع ادراک بشری و به ویژه ادراکات عرفانی، مانند مکاشفه، نیازمند مجالی برای بررسی تاریخ ادراک در فلسفه و عرفان از زمان افلاطون تا امروز است. رویارویی آرای صوفیه و فلاسفه و اندیشمندان نشان می دهد شخص عارف با مجاهده و ریاضت و ذکر، زمینه تحقق تجربه مکاشفه را در عالمی میانجی با نام «مثال» فراهم می کند. عضو ادراک اینگونه تجربیات «قلب» عارف است که با کسب بصیرت و استفاده از قوه ای به نام «تخیل فعال» و با به کارگیری نیروی «همت» امکان تجربه کردن مکاشفه را برای عارف فراهم می کند.
عوامل انگیزش اخلاقی در الهیات عرفانی ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال هفدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۵)
567 - 585
حوزه های تخصصی:
مسئله خاص این تأمل، شناسایی عوامل انگیزش اخلاقی در نگاه ابن عربی و ترسیم مسیری است که فاعل اخلاقی با پیمودن آن به حیات مطلوب دینی و اخلاقی دست خواهد یافت. رجوع به آثار ابن عربی با روش توصیفی و تحلیلی، این امکان را فراهم می کند که گام های انگیزش اخلاقی را چنین تقریر کنیم: رحمت عام الهی در گسترش وجود، به انسان شرف وجود بخشیده و رحمت خاصه حق تعالی انسان را در مقام جمعیت (بالقوه) اسماء مستقر کرده است. معرفتی که عطیه حق و منتهی به شناخت عالم اعیان ثابته باشد، انسان را به حقیقت وجودی خود ملتفت می کند. رحمت الهی و معرفت انسان به این رحمت، برانگیزاننده محبت، زمینه ساز همت و بستر پرورش خُلق مطلوب بشر است. در نهایت، مقام ولایت و شناخت اولیای الهی وجه دیگری از رحمت حق، مستدرکی برای نارسایی معرفت و جبرانی برای قصور همت است؛ که عامل اخیر انتقال از انگیزش اخلاقی به عمل اخلاقی را تسریع می کند.
خوانش تفسیری آیه «وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِها ...» در تفاسیر المنار، المیزان و تسنیم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
۵۲-۲۷
حوزه های تخصصی:
پیوند مضمون آیه «وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها لَوْلا أَنْ رَأی بُرْهانَ رَبِّه ...» با عصمت حضرت یوسف× موجب افزایش توجه مفسران فریقین به مضمون آن شده است. مقاله حاضر که به شیوه توصیفی تحلیلی نگارش یافته به دنبال شناسایی رویکرد مفسران تفاسیر: المنار، المیزان و تسنیم در مورد متعلق اراده یوسف× و زلیخا است. نتیجه برآمده از مباحث مقاله چنین است: این سه مفسّر، در حالی که در نفی دیدگاه منکران عصمت حضرت یوسف× و نقد مستندهای روایی آنان، اتفاق نظر دارند اما در تعیین متعلق اراده این پیامبر الهی و زلیخا، دچار اختلاف هستند؛ به گونه ای که مؤلف تفسیر المنار، بر تعدد متعلق آن دو تاکید دارد؛ در حالی که مؤلفان دو تفسیر دیگر، بر وحدت متعلق اراده آنها؛ یعنی اراده سوء پافشاری می نمایند؛ با این تفاوت که زلیخا، در جهت تحقق آن نیز کوشا بوده اما سرانجام ناکام ماند ولی حضرت یوسف× به جهت برخورداری از برهان ربّ، نه تنها برای عملیاتی کردن آن، کوششی ننمود، بلکه از قصد به آن نیز دور بوده است.
خواستن توانستن نیست؛ تأملی درباب بهانه جویی مرغان منطق الطیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طلب (خواستن) نخستین مرحله (مقام) در سیر و سلوک (سفر مرغان به سوی سیمرغ) است. در منطق الطیر مسائل مربوط به این مقام بسیار مفصل تر از مقامات دیگر آمده است. در این مرحله مرغان به ضرورت یافتن سیمرغ و رسیدن به او اقرار و اصرار دارند. پرسش های اصلی مقاله عبارت است از: چرا مرغان با وجود این اقرار، در مقام عمل بهانه می آورند و به سفر تن نمی دهند؟ چرا با اینکه زیستن بدون سیمرغ را موجب بی نظمی (بی معنایی) در زندگی می دانند و گویی از وضع موجود خود ناراضی اند، هنگام آغاز سفر بهانه می آورند و از وضع موجود ابراز رضایت دارند و به داشته خود بسنده می کنند؟ با توجه به اینکه مرغان نماینده سالکان جویای حق و حقیقت (مردم مشتاق رسیدن به آمال و آرمان های خویش) هستند، این بهانه ها چه دلایل و انگیزه هایی می تواند داشته باشد؟ برای پاسخ به این پرسش ها به مبانی نظری مربوط به نسبت علم و عمل و خواستن و توانستن (داشتن یا رسیدن) اشاره می شود؛ سپس به نقش عواطف و به ویژه همّت (به معنی بلندنظری، عزم و اراده جدی و توجه کامل قلبی به هدف) در تحقق خواسته ها پرداخته خواهد شد. با توجه به متن داستان، مسائلی مانند نقصان آگاهی، ترس، خودخواهی و انواع دلبستگی، از موانع رسیدن به مقصد نهایی (سیمرغ) مطرح شده است؛ اما در نظر عطار، نقصان در همّت (بی همّتی) که با تکرار کلمه «بس» بر زبان مرغان بیان می شود و نقش موتیف دارد، در این مرحله باعث اصلی عذر و بهانه مرغان بوده است.
تحلیلی بر رویکرد محمدامین رسول زاده و نشریه تکامل نسبت به تحولات دوره مشروطیت ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ نامه ایران بعد از اسلام سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۴
141 - 165
حوزه های تخصصی:
محمدامین رسول زاده از مهم ترین روشنفکرانِ قفقاز بود که با انتشار روزنامه تکامل تحولات اوایل دوره مشروطیتِ ایران را مورد توجه قرار داد. هدف از این پژوهش بررسی چرایی و چگونگی دیدگاه رسول زاده و نشریه تکامل نسبت به تحولات اوایل دوره مشروطیت ایران است. یافته های پژوهش نشان می دهد که شکل گیری جریانات متأثر از سوسیالیسم در قفقاز و تأسیس فرقه های همت و اجتماعیون عامیون نقش مهمی در توجه رسول زاده و همقطاران وی در نشریه تکامل به تحولات دوره مشروطیت ایران داشت. رسول زاده و نشریه مزبور مهمترین مسائل و موانعِ مشروطه خواهان و مجاهدان را از منظرِ گفتمانِ مبتنی بر سوسیالیسم و با رویکردی انتقادی مورد بحث و بررسی قرار دادند و در سازماندهی و جهت گیری اجتماعیون عامیون در ایران، طرفداران مشروطه و مطبوعات وابسته به آنان نقش برجسته ای ایفا کردند. روش پژوهش در این نوشتار، توصیفی- تحلیلی با تکیه بر متن اصلیِ نشریه تکامل و اسنادِ دست اول است و به تحقیقات و ترجمه هایی که به موضوع محمدامین رسول زاده امعان نظر داشته اند عطف توجه شده است.
تحلیل سازگاری «تمرکز نفس» با کثرت کنش گری آن از منظر حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۷
137 - 161
حوزه های تخصصی:
تمرکز نفس بر روی موضوعی خاص یکی از محورهای جذاب در نفس پژوهی است. در فرایند تمرکز نفس کنش گر تمام توجه خویش را در یک نقطه ی مرکزی و کانونی معطوف می کند، و برای این منظور بایستی از توزیع قوای ادراکی و تحریکی خویش اجتناب نماید؛ از این رو تمرکز با وحدت سازگاری و با کثرت منافات دارد. از سوی دیگر برخی از نفوس قویه در عین بهره مندی از تمرکزی بالا بر کنش گری های گوناگون توانمندند، و مظهر «لا یشغله شأنٌ عن شأن» شده اند؛ پرسش اصلی آن است با چه تحلیلی می توان میان تمرکز نفس که اقتضای «وحدت» و انجام یک کنش خاص را دارد، با کنش گری های متعدد برخی نفوس وفاق ایجاد نمود؟ «تمرکز» و «تکثّر» چگونه با یکدیگرجمع می شوند؟ این پژوهش بار وش عقلی- تحلیلی در پی حلّ این مسأله است.نفس انسانی در پرتو تکامل ذاتی به درجه ای از بساطت و حدت و جمعیت قوا دست می یابد که می شود مجمع انبوهی از معانی و حقایق به نحو اندماجی، در این مرحله نفس در عین توجه به ذات خویش دربردارنده کثیری از حقایق هستی است. در پرتو حرکت اشتدادی نفس، گستره ی تمرکز از یک محدوده ی مضیّق به یک دامنه ی موسّع گسترش پیدا می کند، و در نتیجه تقابل میان وحدت و کثرت زدوده شده و نفس به مرتبه ی جمعیت قوا دست می یابد.