مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
درونمایه
حوزه های تخصصی:
همزمان با تحولات وسیع در همه شئون سیاسی – اجتماعی ایران در عصر مشروطه، ادب فارسی نیز از این تغییرات مصون نماند و بر اساس مقتضیات عصر جدید تحولاتی در حوزه صورت و معنا پذیرفت. در بعد معنا و اندیشه، شعر عصر مشروطه، عرصه نگرشها و گرایشهای متفاوت با ادوار گذشته است. از جمله درباره مفهوم وطن درونمایه های گزارش شده حاکی از تحول مفهوم وطن و دگرگونی در مصادیق آن است. گرایش به ایران باستان با نگرشها و گرایشهای متفاوت، از جمله دگرگونیهای فکری شعر این دوره است که بسیاری از شاعران وطن دوست بدان روی آورده اند. باستان گرایی دارای مبانی و معانی متفاوتی است. گرایش به ادوار باستانی یا گذشته زبان و گریز از هنجارهای کنونی آن، از معروفترین معانی آن است. باستان گرایان در عین اشتراک در اصل گرایش به ایران باستان، در انگیزه ها متفاوتند. به نظر می رسد برجسته ترین انگیزه های توجه به ایران باستان در شعر عصر مشروطه عبارت است از: احیای هویت ملی، خوش بینی افراطی به ایران باستان، التیام احساس حقارت در برابر بیگانه، اسلام ستیزی، انتقاد از اوضاع و احوال عصر، تحریک غرور ملی و شکست ناپذیری.
خنده در تئاتر
حوزه های تخصصی:
خنده پدیده ای اجتماعی و همگانی است و در تئاتر‘ به گفته مولیر‘ گریاندن آسانتر از خنداندن است . به همین خاطر نویسندگان‘ برای سرگرم کردن و خنداندن حضار‘ به شیوه های مختلفی متوسل می شوند. خواننده یا تماشاگر با تضادها خود می گیرد‘ خود را با شخصیت ها همسان می پندارد وکوشش می کند برای هر نکته ناگفته یا بی معنا‘ مفهومی بیابد. در تئاتر معاصر سکوت جای کلام را می گیرد و پرگویی خلاء وجود را از نظرها پنهان می دارد. این تئاتر مرگ شخصیت و فقدان معنا را طلب می کند. لیکن خنده به منزله پاسخی است در برابر انکار وجود و به خاطر تاثیرات مثبت آن‘ انسان می تواند سلامت خود را بازیابد.
بخارای من، ایل من (نقد و بررسی)
حوزه های تخصصی:
عوامل داستانی «فارسی شکر است»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"در این مقاله داستانفارسى شکر استنوشته محمد على جمالزاده از دید تکنیکهاى داستاننویسى بررسى شده است.بررسى عوامل داستانى درونمایه، طرح، زاویه دید و شخصیت پردازى و چگونگى برخورد جمالزاده به عنوا اولین داستاننویس معاصر به این عوامل و میزان موفقیت وى در نوشتن داستانى با معیارها فنون داستاننویسى مدرن، هدف نهایى این مقاله را تشکیل مىدهد.
"
بررسی برخی وجوه اشتراک و افتراق داستان های کوتاه صادق چوبک و ارنست همینگوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
صادق چوبک از جمله بینان گذاران داستان کوتاه در ایران است. علیرغم نوسان هایی که در تکنیک او وجود دارد، وی نویسنده ای توانمند و تاثیرگذار در تاریخ ادبیات داستانی ایران بوده است. به همین ترتیب نقش ارنست همینگوی از نظر تاثیر در شکل گیری داستان کوتاه به عنوان یک قالب جدی هنری در جهان انکارناپذیر است. چوبک برخی داستان های کوتاه خود را کاملا به سبک همینگوی نوشته است. در بسیاری از داستان های کوتاه او، ردپای همینگوی مشاهده می شود. علاوه بر این، تاثیر همینگوی حتی در رمان او (تنگسیر) مشهود است. با این حال، به طور طبیعی برخی از ویژگی های داستان نویسی او چه در بعد اندیشه و چه در بعد تکنیک با همینگوی متفاوت است و در مواردی این تفاوت به طور کامل خود را نشان می دهد. در این بررسی، هدف آن است که وجوه مشترک و متفاوت شیوه نویسندگی چوبک در مقایسه با ارنست همینگوی مورد توجه قرار گیرد. در این مجال بررسی داستان ها و مقایسه آنها در دو بعد درونمایه و ساختار انجام گرفته است. نتایج بررسی نشان داده است که صادق چوبک نخستین نویسنده ایرانی است که به گرته برداری از ارنست همینگوی پرداخته است. عینی گرایی، استفاده از ضدقهرمان ها و بکارگیری شیوه نگارشی خاص همینگوی، از موارد عمده شباهت میان برخی آثار دو نویسنده است. از وجوه مهم تفاوت دو نویسنده، یکی عدم پیروی چوبک از یک سبک واحد، دیگری درونمایه های آشکار و صریح داستان های چوبک و در نهایت گرایش چوبک به داستان هایی با لایه های سطحی روان شناختی است که در آثار همینگوی قابل مشاهده نیست. ضمن این که چوبک نیز مانند بسیاری از پیروان همینگوی در درک عمیق شیوه نگارشی او موفق نبوده و تنها به گرته برداری سطحی پرداخته است.
بررسی برخی وجوه اشتراک و افتراق داستان های کوتاه صادق چوبک و ادگار آلن پو (عنوان عربی: دراسة عدد من جوانب الاشتراک والافتراق فی قصص صادق تشوبک وإدغار آلان بو)
حوزه های تخصصی:
صادق چوبک ازجمله بنیانگذاران داستان کوتاه در ایران است. نقش ادگار آلن پو نیز به عنوان بنیانگذار اصول و مبانی ساختاری داستان کوتاه در جهان انکارناپذیر است. چوبک نخستین کسی بود که شعر مشهور «غراب» از آلن پو را ترجمه کرد.در مقاله حاضر، برخی وجوه شباهت و تفاوت درونمایه و ساختار داستان های کوتاه دو نویسنده بررسی شده است. نتایج نشان داده است که صادق چوبک، همانند صادق هدایت، از آلن پو تاثیر گرفته است.اما تفاوت هایی نیز میان دو نویسنده وجود دارد. عمده ترین این تفاوت ها، به مضامین و زمینه داستان های دو نویسنده برمی گردد. برخلاف آلن پو، صادق چوبک نویسنده ای با حال و هوای عمیق اعتراضی است.ویژگی مهم ساختاری پو، بدعت های او در به کارگیری حوادث فرعی و تصویرسازی است.چکیده عربی:یعتبر صادق تشوبک من مؤسسی القصص القصیرة فی إیران، وبالرغم من تذبذباته الفنیة إنه کاتب قدیر، وذات تأثیر فی تاریخ الأدب القصصی فی إیران. ویعتبر إدغار آلان بو، رائد الأصول الشکلیة للقصص القصیرة فی العالم. وکان صادق تشوبک، أول من قام بترجمة شعر غراب لآلان بو. کما کتب عددا من قصصه متأثرا بأجواء بو القصصیة، وهذا ما فعل هدایت فی بعض قصصه.ویمکن للقارئ فی باقی قصص صادق تشوبک، مشاهدة استخدامه تجارب آلان بو، وبالرغم من هذا کلّه، فإن هناک مفارقات أساسیة بین الکاتبین سیما فی المضامین. یعالج هذا المقال عددا من جوانب الاشتراک، والافتراق فی الشکل والمضمون، فی قصص الکاتبین الشهیرة.
تحلیل تطبیقی درونمایه های مقاومت در اشعار «سمیح القاسم»، «حسن حسینی» و «قیصر امین پور»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات مقاومت چهره ای انسانی و جهانی دارد و تلاش های یک نسل مبارز را که برای رهایی سرزمین، دین، فرهنگ و سنت های خود از چنگال تجاوزگران به حریم ارزش های ملی و انسانی به پا خاسته است، برای همگان در بیان فخیم شعری و ادبی ترسیم می کند. حوادثی مانند اشغال فلسطین و حملة عراق به ایران، باعث آفرینش آثاری یگانه در حوزة ادبیات مقاومت ملل شد. آثار شاعر مقاومت فلسطین، «سمیح القاسم» و شاعران دفاع مقدّس ایران، «حسن حسینی» و «قیصر امین پور» میراثی ارزشمند در عرصة شعر مقاومت دو سرزمین است.
پژوهش حاضر بر آن است به بررسی همسانی ها و تفاوت های شعر مقاومت دو سرزمین با اتکاء بر آثار شاعران مورد نظر بپردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد که احساس تعلق به سرزمین، دفع تجاوز و اشغال خارجی از عوامل اصلی بروز عناصر مقاومت در شعر سمیح، حسینی و امین پور هستند. سرزمین، جنگ زدگان، قیام علیه متجاوز، انگیزه های دینی و قومی مبارزه، شهادت، دشمن، آرمان گرایی و اعتراض به نادیده گرفتنِ ارزش های جریان مقاومت از مهم ترین درونمایه های اشعار شاعران مورد نظر به شمار می روند.
موتیف چیست و چگونه شکل می گیرد؟
حوزه های تخصصی:
موتیف یکی از اصطلاحات رایج در هنر و ادب و همچنین علم و فن است. بحث از موتیف در نقد و تحلیل جنبه های ساختاری و محتوایی آثار ادبی فواید و کارایی های بسیاری دارد. از این رو اطّلاع از جوانب معنایی و تعاریف آن برای پرداختن به آثار و تحلیل آنها ضروری است. با توجّه به این ضرورت، در این مقاله سعی شده علاوه بر معانی و تعریف های چندگانه موتیف، اصطلاحات نزدیک به آن نیز مورد بحث قرار گیرد و نسبت و دایره کاربرد آنها روشن شود.
موتیف در نقّاشی و هنرهای تجسّمی و نمایشی و ادبیات به کار می رود و مهمترین ویژگی آن در این هنرها خصلت تکرار شوندگی و برانگیزندگی آن است. در ادبیات نیز کم و بیش همین ویژگی ها در اجزا و عناصر ادبی، گوناگونی موتیف را شکل می دهند. با توجّه به تنوّع عناصری که می توانند کارکردِ موتیف داشته باشند( شامل: موقعیّت، واقعه، عقیده، تصویر، شخصیّت نوعی، ویژگی بارز یک شخصیّت، مضمون مکرّر و...) این اصطلاح با اصطلاحات دیگری ارتباط می یابد که عبارتند از: درونمایه، تپس، لایت موتیف، کهن الگو. در این مقاله پس از ارائه تعاریف و نسبت های این اصطلاحات به نحوه شکل گیری و کاربرد و کارکرد موتیف در آثار ادبی پرداخته شده است.
متن شناسی قدمگاه انجم در تعزیه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با هدف معرفی یکی از شخصیت های بزرگ ولی گمنام در عرصه تعزیه سرایی در ایران به نام میرزا محمد روحانی معروف به «میر انجم» و متخلص به «انجم» به رشته تحریر درآمده است. ابتدا زندگی میر انجم بررسی می شود. سپس با ذکر نمونه هایی از شاهکار هنری و ادبی او شیوه شاعری اش ارزیابی می شود. در ادامه ویژگی های نسخه های تعزیه های این شاعر تعزیه سرا همراه با شواهدی از مجموعه قدمگاه انجم که بخشی از اثر فاخر اوست، تبیین می شود و به دنبال آن درونمایه های مجالس تعزیه های او با استفاده از نمونه های شعری مشخص می گردد. در خاتمه نیز ویژگی های زبانی تعزیه ها تجزیه و تحلیل می شود.
نقد و بررسی مناهج النقد الأدبیّ الحدیث: رؤیة إسلامیّة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آثار منتشرشده در زمینة نقد ادبی دو دسته اند: دستة اول آثاری است که جنبة پژوهشی دارد و با بررسی زوایای گوناگون نقد ادبی و بر اساس یکی از شیوه های نقد ادبی به ارزیابی آثار می پردازد. دستة دوم کتاب هایی است که با طرح بعضی از مباحث اصولی و اساسی نقد ادبی صبغة آموزشی دارد. مناهج النقد الأدبی الحدیث از نوع دوم است که در این مقاله، به سبب جهت گیری مناسب با دیدگاه های اسلام و فرهنگ کشورهای اسلامی و محتوای علمی، برای ارزیابی و نقد برگزیده شد. پس از بررسی های ظاهری و محتوایی و یادآوری برجستگی ها و برتری های این کتاب نسبت به آثار دیگر و ذکر بعضی از نارسایی ها، پیشنهادات اصلاحی ای ارائه شد که به نظر می رسد پس از بررسی و اصلاح، کتابی مناسب و مطابق با اهداف درسی برای تدریس در دورة کارشناسی خواهد شد.
تحلیل ساختار روایی رمان بعد از پایان نوشتة فریبا وفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به واکاوی ساختار روایی و شیوه خاص روایتگری در رمان بعد از پایانفریبا وفی پرداخته است. وی از داستان نویسان پرکار عصر ماست که از اولین رمان وی پرندة منتا کنون دغدغه او کاستن از گرفتاری های زنان در اجتماع بوده است. رمان بعد از پایان، آخرین رمان اوست که همچنان به مسائل زنان می پردازد، اما برای تأثیر بیشتر داستان در جامعه و متناسب با اوضاع زمان، علاوه بر انتخاب موضوع از روش، طرح، نشانه و نحوة روایتگری خاصی استفاده کرده است. در این مقاله، بر اساس روایت شناسی تودوروف به تحلیل پیوند درونمایه، طرح و نحوة روایتگری این رمان پرداخته ایم. کنش و واکنش شخصیّت ها تلاش برای بازیابی و از نو ساختن هویّت زنان است. طرح داستان مبتنی بر تناظر است که به مشکلات اجتماعی و خانوادگی زنان می پردازد. ژرف ساخت داستان نیز این است که تناظر، مبنا و لازمة تداوم زندگی است. مشخصة اصلی سبک نویسنده پیوند خاصِ زمان و روایت است. به همین سبب، گزاره های بسیاری از رمان به تکرار و مرور گذشته ها و خاطره های راوی تعلق دارد. نام و درونمایة رمان مبتنی بر این آرزو است که زندگی واقعی بر مداری از عشق استوار شود؛ عشقی که در دورة جدید و متناسب با وضعیت زندگی عصر حاضر باشد. وضعیت زنان در زمان حال بهتر از وضعیت آنها در عهد قدیم است. با وصف این وضعیت، فرهنگ زنانه لازمة بهبود روابط انسانی معرفی شده است.
زنجیره منظم معنایی درونمایه ها در صحنه های داستان یوسف (ع) در قرآن کریم
حوزه های تخصصی:
«نظم» و هماهنگی معنایی یکی از مهمترین وجوه اعجاز قرآنی است. به نظر می رسد این نظم، در ارائه زنجیره معنایی حوادث و صحنه های داستانی هم وجود داشته باشد؛ اما تاکنون مفسران وپژوهشگران به این مسأله نپرداخته اند که آیا در داستان های قرآن نیز همین وجه اعجازی وجود دارد؟ برای اثبات فرضیه نظم معنایی در داستان های قرآن، به شکل موردی، درونمایه های داستان یوسف(ع) را در صحنه های متعدد آن، با روش توصیفی- تحلیلی مورد بررسی فرار دادیم. نتایج نشان می دهد: با وجود حوادث و صحنه های متعدد در این داستان، زنجیره معنایی درونمایه های فرعی واصلی در تمام صحنه ها؛ هماهنگ، همسو، منظم و با ترتیب منطقی ارئه شده است؛ به گونه ای که بین هیچ یک از درونمایه های فرعی با درونمایه اصلی (ولایت خداوند بر بندگان مخلص و پیروزی اراده الهی) نه تنها اختلافی دیده نمی شود، بلکه همگی در راستای تقویت این اندیشه اصلی به کار رفته اند. علاوه بر آن، درونمایه های فرعی هم با یکدیگر ارتباط معنایی دارند و حادثه ی خواب و رؤیا نیز مهم ترین حلقه ارتباطی بین درونمایه ها در صحنه های گوناگون وفراوان داستان است.
تحلیل تناسب شگردهای روایتگری با درونمایه در رمان چراغ ها را من خاموش می کنم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چراغ ها را من خاموش می کنم ، نخستین رمان زویا پیرزاد است که در فضای داستانی اقلیت دینی ارمنی می گذرد. در این مقاله، روش، طرح و شیوه های روایتگری نویسنده بررسی شده و در آن سعی شده است پیوند درونمایه با نحوة روایتگری و شگردهای مختلف نویسنده بررسی و تبیین شود. ژرف ساخت رمان به نوعی حاوی این نکته است که زمان می گذرد و ما تماشاگر گذر وقت هستیم. عنوان، شیوة فصل بندی کتاب و انتخاب راوی با این ژرف ساخت تناسب دارد. نویسنده برای بیان وضعیت زنان، از راوی اول شخصِ زن استفاده کرده است تا بتواند میان روند شکل گیری شخصیّت راوی با درونمایه داستان ارتباطی ایجاد کند. راوی، محور اصلی داستان است و چراغ ها را خاموش می کند اما با باقی شخصیت ها تفاوتی ندارد؛ فقط بار بیشتری بر دوش دارد و از ناچاری انتخاب شده است. کنش های راوی، همه در حوزة خانه و خانه داری است؛ توصیف های وی نیز بیشتر حالت محور هستند. مجموع این شیوه ها و شگردها برای تبیین وضعیت زنان در جامعه، رمان را اثری صادقانه و خواندنی ساخته است.
حدود و ثغور رئالیسم جادویی در رمان بیوه کشی اثر یوسف علیخانی
حوزه های تخصصی:
منتقدان از وجود عناصر رئالیسم جادویی در رمان بیوه کشی اثر یوسف علیخانی نوشته اند، ولی تلاش آنها در واکاوی عناصر رئالیسم جادویی و یافتن آنها در این رمان کافی و نظام مند نبوده است. نویسندگان این مقاله سعی می کنند تا پس از معرفی مؤلفه های برجسته رئالیسم جادویی، به بررسی رمان علیخانی بپردازند. درونمایه بیوه کشی که تأکید بر تعقل در سنن و آیین گذشتگان دارد، تا حدودی قابل مقایسه با دیگر آثار رئالیسم جادویی در دنیاست. رئالیسم جادویی برخلاف داستان های فولکلوریک در پی ایجاد تغییر در ادراکات خواننده مبتنی بر تعقل و تقویت قوه تجزیه و تحلیل حوادث اجتماعی است. در پایان رمان، علیخانی به قهرمان داستانش اجازه می دهد که خود را از بند سنت های غلط و تفکر مرید و مرادی خلاص کند و سرنوشتش را خودش بنویسد. در سطح ساختار داستانی نیز بسیاری از عناصر رئالیسم جادویی در این رمان یافت می شوند، همچون بی طرفی راوی در روایت رویدادهای شگرف، اقتباس های کوچک و بزرگ از قصه ها و سنت های رایج در فرهنگ عامه و توجه بسیار به قدرت حواس پنجگانه انسان در طرح فضای جادویی. اما بر خلاف اکثر رمان های رئالیسم جادویی، بیوه کشی فاقد پیرنگی پیچیده و فنی است. روایت اثر تک خطی است و در بخش گره گشایی این رمان تمامی تاریکی های موجود در روایت بالاخره برای خواننده روشن می شود و جایی برای تردید و تفکر مخاطب باقی نمی گذارد و این برخلاف روح حاکم بر آثار بزرگ رئالیسم جادویی در جهان است.
درونمایه، موضوع در نگرشی تحلیلی- انتقادی
موضوع و درونمایه از اصطلاحات حوزه ادبیات داستانی هستند که نگرش و تعاریف متعددی درباره آنها بیان شده است. مفاهیم و اصطلاحات بسیاری در حوزه داستان و نقد ادبی مانند درونمایه و موضوع وجود دارد که نگاه انتقادی به آنها صورت نگرفته و همواره بر همان تعاریف گذشته تکیه شده است. اهمیت این مساله باعث شد که نویسندگان تحقیق، به دنبال ارائه تعریفی مناسب و قابل فهم از موضوع و درونمایه باشند. ابتدا به تعاریف مختلف درونمایه و موضوع، طبقه بندی عناصر مشترک و متفاوت تعاریف پرداخته و در پایان نیز تعریفی نسبتا روشن از موضوع ودرونمایه ارائه میشود. برای روشنتر شدن تفاوت دو مقوله از داستانهای«جوجه اردک زشت» اثر اندرسن و «ماهی سیاه کوچولو» اثر صمد بهرنگی استفاده شده است. موضوع؛ آن چیزی است که داستان درباره آن صحبت میکند. کشمکش، گفتوگو، کنش، حوادث، شخصیت، موقعیت و به طور کلی عناصر داستان، ابزاری است که نویسنده به وسیله آن بستر داستان(موضوع) را وضع می کند. موضوع بستری برای ارائه درونمایه است و آنچه در بطن و ژرف ساخت داستان قرار دارد، درونمایه است.
تحلیل ساختار و شگردهای روایی رمان رؤیای تبت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۳۹۹شماره ۸۳
71 - 100
حوزه های تخصصی:
«رؤیای تبت» مثل آثار قبلی فریبا وفی، داستانی موفق بوده، اما همچنان دغدغه های پیشین وی را تکرار کرده است. توفیق اثر در عین تکرار، ایجاب می کند به طرح، شیوه و شگردهای تازه نویسنده برای روایت مؤثر مضمون و دغدغه وی توجه کنیم. بدین منظور، روش ها و شگردهای روایت گری و طرح کلی رمان را بررسی کرده ایم تا نحوه پیوند درونمایه با شگردهای مختلف نویسنده را برای پیشبرد رمان تبیین کنیم. درونمایه رمان، بیان اهمیّت گفت وگو و عشق در زندگی است. طرح رمان نیز مبتنی بر گفت وگو است؛ نویسنده از یک سو به عوارض عدم گفت وگو و عدم ایجاد مجال گفت وگو پرداخته است و از سوی دیگر، برای شناخت عوامل بحران زندگی بدونِ گفت وگو به گفت وگو روی آورده است تا در پرتو این گفت وگو، عواملی را کشف کند که زندگی زنان را دچار بحران می کند. نویسنده همچنین برای شناخت موقعیت زن و عوامل مؤثر در زندگی زنان از شخصیّت پردازی و شیوه های روایی متکی بر تجلی و نوعی معماسازی استفاده کرده است. زاویه دید دوم شخص و راوی زن نیز منطبق با این طرح و درونمایه انتخاب شده است. راوی در اصل ماجرا دخالتی ندارد و وظیفه اش فقط روایتگری برای کشف راز بحران زندگیِ زنان است.
بررسی ارتباط عناصر تصویری (تشبیه و استعاره) با درونمایه رمان سووشون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیمین دانشور، از موفق ترین نویسندگان زن در ادبیات معاصر ماست که با داشتن سبک شخصی توانست آثار زیبایی را خلق و به ادبیات کشورمان ارائه کند. سووشون مهمترین و کامیاب ترین اثر وی مخاطبان زیادی را از همان آغاز تا به امروز به خود جلب کرده است. آثار دانشور، بخصوص سووشون از جنبه های مختلف تا به امروز مورد بررسی قرار گرفته است. این مقاله می کوشد با آوردن نمونه ها و به روش توصیفی- تحلیلی ارتباط عناصر تصویری (تشبیه و استعاره) با درونمایه این اثر، مورد بررسی قرار گیرد. تشبیه و استعاره دو عنصر کلیدی است که سیمین دانشور از آنها در پروردن درونمایه سووشون بهره برده است. در ابتدا تشبیهات و بعد از آن استعارات طرح شده و به طور تحلیلی ارتباط آنها با درونمایه بررسی و مقاصد نویسنده در مورد استفاده از این تشبیهات و استعارات بیان گردیده است. دانشور با تشبیه و استعاره بیشتر کوشیده است که اشخاص، صحنه ها، روحیات و خلقیات را توصیف یا تعبیر کند؛ بنابراین تصویرهایش بیشتر مستقیم، روشن و واضح است. این تصویرها و توصیفها نثر رمان را تا حدودی شاعرانه کرده است.
«معشوق» آینه ای با بازتاب درونمایه های عاشقانه آراگون در «آیدا در آینه» شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
351 - 377
حوزه های تخصصی:
بررسی وجوه مشترک اندیشه های بشری در آثار جوامع مختلف به مدد ادبیات تطبیقی به عنوان یکی از گونه های مهم نقد ادبی امروزه بیش از قبل شناخته شده است. در پژوهش پیش رو به بررسی تطبیقی دورنمایه ی عاشقانه های دو اثر «آیدا در آینه» از احمد شاملو و «چشم های الزا» مجموعه ای از اشعار عاشقانه لویی آراگون از آثار مختلف او ، همراه با شواهد شعری خواهیم پرداخت. قرابت میان برخی درونمایه های عاشقانه دو شاعر نشان دهنده ی دغدغه ها، عواطف و احساساتی مشابه شاعران است؛ آشنایی شاملو با آثار آراگون نیز سبب شده است تا زبانی مشابه در بیان احساسات شاعران نسبت به معشوق مشاهده گردد که منجر به تجلی درونمایه هایی مشابه از قبیل: امیدواری عاشق، سرآمدن انتظار دیرپای عاشق، معشوق دلیل سرایش شعر از سوی شاعر و ... ، شده است. شباهت ها، از سویی حاکی از وحدت موجود در میان اندیشه های بشری و از سویی دیگر بیانگر تأثیر و تأثر شاعران ملل مختلف بر اندیشه ی یکدیگر است که گاه به سبب اقتباس در معنای صحیح آن «نظیره سازی» و گاه توارد می باشد.
شخصیت شناسی و مضمون شناسی در داستان «امیرارسلان نامدار» و نمایشنامه «اسکریکر»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۴۳
9 - 30
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر به بررسی تطبیقی مفاهیم شخصیت شناسی و مضمون شناسی در داستان «امیرارسلان نامدار» اثر محمدعلی نقیب الممالک ، نویسنده ایرانی قرن نوزدهم و «اسکریکر» اثر کریل چرچیل ، نمایشنامه نویس انگلیسی قرن بیستم اختصاص یافته است. پژوهشگران با استفاده از روش کیفی و تحلیل محتوا، ابتدا به بررسی نوع ادبی هر کدام از آثار ادبی پرداخته و سپس شخصیت های اسطوره ای، مضمون شناسی ادبی و در نهایت مفاهیم فرهنگ عامه را در دو اثر مورد بررسی تطبیقی قرار داده است. نتیجه این تحلیل ها نشان می دهدکه شخصیت های دو اثر از لحاظ تبدیل شوندگی، خردمندی و زودباوری در دو فرهنگ عامه مجزا قابل تطبیق هستند. بن مایه ها، درونمایه ها و تصاویر نیز از دیگر موارد قابل انطباق محسوب می شوند.