مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
خنده
حوزه های تخصصی:
خنده پدیده ای اجتماعی و همگانی است و در تئاتر‘ به گفته مولیر‘ گریاندن آسانتر از خنداندن است . به همین خاطر نویسندگان‘ برای سرگرم کردن و خنداندن حضار‘ به شیوه های مختلفی متوسل می شوند. خواننده یا تماشاگر با تضادها خود می گیرد‘ خود را با شخصیت ها همسان می پندارد وکوشش می کند برای هر نکته ناگفته یا بی معنا‘ مفهومی بیابد. در تئاتر معاصر سکوت جای کلام را می گیرد و پرگویی خلاء وجود را از نظرها پنهان می دارد. این تئاتر مرگ شخصیت و فقدان معنا را طلب می کند. لیکن خنده به منزله پاسخی است در برابر انکار وجود و به خاطر تاثیرات مثبت آن‘ انسان می تواند سلامت خود را بازیابد.
تحلیل کارکرد خنده در شاهنامه براساس نظریه باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۵ (پیاپی ۸۰)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر این است که با رویکرد روایت شناسی باختینی یعنی منطق گفت وگویی به بررسی شاهنامه فردوسی بپردازد. منطق گفت وگویی نوعی روایت است که به بررسی روابط بین دیدگاه های مختلف ازطریق گفت وگو می پردازد و یگانه راه تعامل را گفت وگو می داند. منطق گفت وگویی با مفاهیمی نظیر «چندصدایی»، «دگرآوایی» و «کارناوال» تکمیل می شود. از لوازم ضروری زندگی کارناوالی خنده است؛ در شاهنامه به سه نوع «خنده» برمی خوریم که یک نوع آن به خنده ای که مدنظر باختین است نزدیک است و آن خنده ای است که مفهوم مسخره کردن و تحقیر را می رساند. انواع دیگر خنده عبارت اند از: «خنده» شادمانی و «خنده»ای که تمثیلی از طبیعت است. در فرجام نیز به تفاوت ها و شباهت های بین خنده کارناوالی و خنده شاهنامه پرداخته شده است، تا مطابقت نظریه منطق گفت وگویی با شاهنامه سنجیده شود. در این پژوهش تلاش شده تا واژه «خنده» و مشتقات آن با بهره گیری از روش تحلیلی توصیفی در شاهنامه بررسی و براساس نظریه منطق مکالمه باختین سنجیده شود و تفاوت ها و شباهت های آن با «خنده» کارناوالی باختین تبیین شود.
تحلیل انتقادی روایات به ظاهر متعارض در باب «مزاح»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، مطالعات علمی فراوانی روی شادی و نشاط به عنوان یکی از فرایندهای جسمی و روانی لازم و ضروری برای زندگی بشر انجام گرفته که بالتبع ضرورت شاد بودن و لزوم شوخی کردن را به عنوان یک عامل اصلی مورد توجه قرار می دهد. مسئلة اصلی این مقاله آنست که کنش شوخی کردن، از منظر دین امری پسندیده و توصیه شده است یا مردود و نهی شده؟ اگرچه شوخی به عنوان یک عمل در کتب فقهی به شکل پراکنده و بیشتر ناظر به عوارض آن در مقولات دیگر مورد بحث قرار گرفته، اما کمتر خود به عنوان موضوع بحث مورد توجه بوده است. این غفلت، زمانی بیشتر خودنمایی می کند، که مراجعه به روایات، ما را با تعارض اولیه و ظاهری ادله مواجه می کند. این مقاله، بر آنست که با رویکردی نظام مند و جامع نگری با مراجعه به روایات «مزاح»، موضع اسلام را نسبت به شوخی کردن مشخص کرده و الگوی نظری شوخی کردن را ترسیم نماید. در مقام جمع بندی، این مقاله، ضمن ترسیم الگوی مذکور، منشأ و کارکردهای مثبت شوخی کردن، مصادیق شوخی گناه آلود و زیاده و کژکارکردهای آن دو را مورد بحث قرار داده است.
بررسی شواهد منتقله بودن و نااستواری روایت خنده حام بن نوح در تفسیر مجمع البیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشتار پیش رو پژوهشی است درباره یکی از مصادیق روایات معروف به ""منتقله"" که به مسأله خندیدن حام به پدرش نوح7 اختصاص دارد. اکثر دانشمندان اهل تسنن روایت خنده حام بن نوح را بدون تحلیل، نقل نموده اند. شیخ طبرسی گرچه روایت مورد بحث را نقل کرده اما به نظر می رسد آن را نپذیرفته است. علاوه بر بحث دلالی آن، که به سبب تسرّی گناه ادعایی حام بن نوح بر اولاد و نسل های بعدی وی، مخالف عدل الهی است؛ آنچه که در این خصوص مورد غفلت واقع شده است، ندرت نقل روایت خنده حام بن نوح در مصادر اولیه حدیثی شیعه و فراوانی آن در منابع اهل تسنن است؛ بلکه روایاتی نیز در کتب حدیثی شیعه و در مواردی در کتب اهل تسنن وجود دارد که مخالف آن است مانند حرمت شرب خمر در تمامی شرایع، نفرین حام به سبب مجامعت با همسرش در کشتی. وجود نقل هایی مرسل یا با سند ضعیف، وجود انگیزه انتقام جویی از کنعانیان به عنوان اولاد حام از سوی یهودیان با جعل حدیث مذکور، ایجاد وهن در مذهب تشیع با ورود اسرائیلیات از سوی برخی راویان ضعیف، شباهت میان نقل تورات و روایت خنده حام بن نوح، مخالفت با عدل الهی و وجود رگه های تعصبات نژادی و قومی، منتقله بودن آن را از کتب عامه توسط امین الاسلام طبرسی محتمل می سازد. بنابراین روایت مورد بحث از امام هادی7 صادر نشده است؛ بلکه به سبب اغراض سیاسی و تکیه بر سخنان امثال وهب بن منبه چنین نسبتی به ایشان داده شده است.
واکاوی مفهوم کارناوالیسم در آرای باختین و بررسی امکان مقاومت در زبان عامیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، واکاوی امر کارناوالی در فرهنگ عامیانه و بررسی امکان مقاومت در برابر قدرت سیاسی مسلط و تک صداست. پارادایم غالب در ساحت اندیشه ورزی دوران جدید، زبان را ابزار جدید فهم جهان معرفی می کند و آن را موقعیت مند و برآیند بافتار اجتماعی اش می داند و صداها بیانگر منافع، علائق و ایدئولوژی های متفاوت اند و در نتیجه، زبان حوزه ی منازعات سیاسی-اجتماعی تلقی می شود. بنا به رأی باختین، دو گفتمان عمده در جامعه وجود دارد: گفتمان جدی و رسمی و گفتمان غیررسمی و خنده. گفتمان نخست غالباً دلالت بر دستگاه حکومت و نهادهای قدرت دارد که عبوس و صامت تلقی می شوند و گفتمان دوم نیز بر زندگی روزمره، زبان و ادبیات عامیانه. باختین کارناوال را بهترین محل نمود و شکل گیری مقاومت و تحقق چندصدایی می داند. محقق در این پژوهش کوشیده است به دنبال ردیابی و واکاوی عناصر کارناوالیته، از جمله مهم ترین مؤلفه ی آن، یعنی «چندصدایی»، با تبیینی جامعه شناختی، مسئله ی شکل گیری مقاومت در زبان عامیانه را ارزیابی کند. بنا به رأی باختین، میان بروز چندصدایی (پلورالیسم آوایی) در وضعیت استبدادی و وجود طنز در زبان عامیانه رابطه ی ایجابی وجود دارد. این پژوهش وجود چنین رابطه ای را تحقق امکان مقاومت در زبان عامیانه می داند.
خنده و سرشت بشر
منبع:
ادبیات متعهد دوره دوم اردیبهشت ۱۴۰۱ شماره ۳
4 - 14
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به بررسی رابطه میان خنده و عوارض ناشی از اندیشه ورزی بشر که شامل نظریه پردازی و در نتیجه پیش بینی پذیر شدن رویدادهای جهان می باشد پرداخته ایم. فرضیه ما این است که بشر برای گریز یا کنترل دردهای حیات اقدام به نظریه پردازی می کند تا جهان را قابل پیش بینی کند. اما پیش بینی پذیری مانند یک شمشیر دو لبه است، زیرا از طرفی می تواند دردهای بشر را از میان بردارد، و از طرفی منجر به یکنواختی، عادت، ملال و روزمرگی می شود. در همین راستا خنده بر علیه یکنواختی و پیش بینی پذیری ها به مقابله برمی خیزد و خواهان بروز رفتارهایی تعریف نشده و غیرقابل پیش بینی است تا بشر را از ملال و کرختی ناشی اندیشه ورزی، نظریه پردازی و پیش بینی پذیری نجات دهد، او را به جهان هایی پرتاب کند که قوانینی نو و تازه بر روابط میان رویدادهای آن حاکم است و لذت نفس کشیدن در دنیایی جدید و کشف نشده را منتقل کند که مانند مخدرها پر از لذت و فراموشی است.
تحلیل گفتمان خنده در آیات و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۰
33 - 67
حوزه های تخصصی:
خنده به عنوان یکی از نیازهای روحی و روانی انسان در جنبه های مختلف زندگی وی ایفای نقش می کند بااین حال این سؤال پیش می آید که آیا در اسلام به خندیدن پرداخته شده یا بر اساس دیدگاه برخی که اسلام را دین گریه می دانند به خنده پرداخته نشده است؟ برای پاسخ به این پرسش که خنده در آیات و روایات چگونه تبیین شده است؟ از روش های معناشناسی تاریخی و توصیفی و سپس تحلیل کمی و کیفی و تحلیل گفتمان استفاده شده است این پژوهش در حوزه معناشناسی تاریخی نشان می دهد که کلمه ضحک در قبل از اسلام گستردگی معنایی داشته است که معنای خندیدن، تعجب کردن و مسخره کردن را شامل می شده و ازنظر معناشناسی توصیفی نیز واژه ضحک و واژه های مرتبط با آن با به کارگیری قاعده سیاق هسته معنایی خنده و ارتباط نظام مند مؤلفه های آن نشان می دهد که ضحک با توجه به هم نشین هایش دارای معانی متفاوتی می باشد که برخی ممدوح مانند شادی و خنده در بهشت و برخی مذموم مانند مسخره کردن است؛ و نیز این پژوهش نشان داده است که اصل خنده ذاتاً مذموم و نکوهیده نیست ولی خنده را به شرایط و زمان و مکان مناسب محدود کرده است.
طنز سینمایی؛ فراخ اندیشه یا انبساط خاطر
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴
7 - 21
حوزه های تخصصی:
دلهره، اضطراب و افسردگی، از جمله بیماری های بشری است که تاثیرات اجتماعی فراوانی نیز به همراه دارد؛ پدیده ای که دانشمندان علوم مختلف، از آن به عنوان بلای عصر مدرن یاد کرده و علاج اش را امری لازم برای بقاء جامعه دانسته اند. در مطالعات بنیادین حوزه های علوم اجتماعی، روانشناسی و هنر، راه های مختلفی برای رفع و علاج این بیماری تنش زا که نقش زیادی در ایجاد بحران ها و نابهنجاری های اجتماعی دارد، ارائه می شود من جمله: مشاوره های روانکاوانه، درمان های بالینی و ایجاد روحیه نشاط و انبساط خاطر. یکی دیگر از این راه ها، استفاده از ظرفیت های هنری سینمای ایران است. هدف پژوهش آن است که اثبات کند سینمای ایران می تواند با تاسی از طنز شیرین و بذله گوی ایرانی، چنین هدفی را محقق سازد. پس، پژوهش حاضر با نگاهی توصیفی - تحلیلی، ارزش های طنز سینمایی برای غلبه بر بحران های یادشده را بررسی می کند؛ در کنار آن، دیگر ثمرات اجتماعی و هنری این سینما نیز بررسی می شود. سئوال اصلی پژوهش آن است که سینمای طنز چگونه می تواند در عین آگاهی بخشی و حفظ جنبه های زیبایی شناسانه اش، رویکردی کنشی در جوامع پرتنش داشته باشد؟
فلسفه وجودی عنصر خنده در تئاتر مولیر (مورد مطالعه، نمایش نامه خسیس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۶
345 - 362
حوزه های تخصصی:
مضمون فلسفی خنده در هنر های نمایشی، بخصوص در تئاتر کلاسیک فرانسوی زبان سده هفده میلادی، بیش از پیش به ژانر کُمیک گره خورده است. در این نوع ادبی ملایم، ولی طنزآمیز، که با انتقاد به قصد اصلاح عیوب رفتاری و اجتماعی شهروندان شکل گرفته، موضوعی –که به طور معمول، ویژ گی های اخلاقی و یا رفتاری قهرمان داستان که خلاف عرف جامعه می باشد- به شیوه ای اغراق آمیز بزرگ نمایی و آمیخته به ترفندهای نمایشی همچون کمیک کلامی، رفتاری، کمیک تکرار، کمیک موقعیت و غیره روی پرده نمایش اجرا می شود. با این وصف، کلام کمیک ضمن ایجاد خنده به دنبال ارائه پیامی اخلاقی است که خود محصول انتقاد از ناراستی های آداب معاشرتی زننده و باورهای غلط نگران کننده در جامعه است. از این حیث، لحن کمیک و طنزآمیز -به عنوان نگاهی نو و آشتی پذیر با جهانِ هستی، در مقابل جهانِ بسته و بی رحم ترسیم شده در ژانرِ تراژیک- عامل گفتگو و وسیله ارتباطی موثری بین توده های اجتماعی به شمار می آید. نویسندگان مقاله در این پژوهش سعی بر آن دارند تا با اشاره کوتاه به تاریخ و ادبیت عنصر خنده، به عبارتی ژانر کمیک در ادبیات فرانسوی زبان در طول قرون شانزده و هفده میلادی، این موضوع مهم را تعریف و به عوامل و شیوه های نمایشی که در نمایش نامه مشهور خسیسL’Avare/The Miser سبب خنده تماشاگر- خواننده می شود به صورت تحلیلی از ورای نمونه های متنی به پیدایش و فلسفه وجودی عنصر خنده بپردازند.