مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
تداعی معانی
حوزه های تخصصی:
مثنوی مولانا به گونه ای دنباله سنت معارف گویی است که در خاندان وی معمول بوده است. ارتجالی بودن کلام، دخالت اقتضائات آنی و فی المجلس در سیر طبیعی مطالب، الزامات بلاغت منبری و در نتیجه گسستگی سخن از نشانه های ناگزیر این گونه آثار است. حضور مستقیم و بالفعل مخاطبان در زمان آفریده شدن مثنوی، فضایی مدرسی ایجاد می کند و بالطبع نقش گویا و خاموش آنان را در جای جای این منظومه تعلیمی، که محصول تعامل گوینده و شنونده است، می توان دید. از سوی دیگر، علائق و سلائق مولانا نسبت به برخی مطالب و مضامین دلخواه، سبب می شود تا در شکل گیری نهایی حکایات، کلام او را در اختیار خود بگیرند نه او کلام را. تذکارهای مکرر مولانا در توجه خواننده به معنای انفسی، نه آفاقی، حکایات و پیمانه معنی شمردن قصه به مخاطب او می آموزد که در ظاهر حکایات نماند و مثنوی را به منزله کتاب قصه نخواند. در این مقاله به این موضوعات پرداخته می شود: استطراد در مثنوی به شکلها و انگیزه های گوناگون پیدا می شود. واکنشهای مخاطبان حاضر در مجالس اعم از سخنان یا حالات، تداعیهایی که بی اختیار در ذهن مولانا شکل می گیرند، بیخود شدن گوینده در هنگام طرح مطالبی که روح حساس او شدیدا به آنها وابسته است، همچون عشق، توحید، فنا، یاد شمس تبریزی و... در زمره انگیزه های این گریزهاست.
نگاهی به باز آفرینی حکایت پیل در تاریکی مثنوی معنوی پیل اندر خانه ای تاریک
حوزه های تخصصی:
شگردها و زمینه های تداعی معانی در داستان «دا»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات داستانی پایداری با بهره گیری از قالب های مختلف و متنوع، در فضایی واقع گرا و به شیوه «پس رویدادی» به بیان حوادث و وقایع دوران دفاع مقدس پرداخته و جاودانه نمودن دلاوری ها و سلحشوری های از جان گذشتگان و دلاوران سرزمین ایران اسلامی را وجهه همت و هدف والای خود قرار داده است. گره خوردگی کنش های داستانی با احساس، عاطفه و تجربه راویان این نوع ادبی، سبب شده که بسیاری از وقایع و حوادث تحت تاثیر اصل تداعی معانی به ذهن نویسندگان وارد شود و از آنجا در پهنه بیان و داستان، بروز و ظهور یابد. در رمان «دا» که یکی از رمان های بسیار تاثیرگذار ادبیات پایداری است، راوی و نویسنده هر یک به نوبه خود، تحت تاثیر فضای معنوی اثر قرار گرفته اند و با بهره گیری آگاهانه یا ناخودآگاه از تکنیک های گوناگون داستانی، به آفرینش این اثر ارزشمند پرداخته اند. در این گفتار، نویسنده با استفاده از روش سندکاوی و به شیوه تحلیلی - توصیفی، جایگاه و نقش «تداعی معانی» را در فراخوانی حادثه ها و شکل دهی به آنها در مرکز توجه خود قرار داده و پس از تبیین اصول و مبانی حاکم بر این اصل، نقش ها، زمینه ها و کارکردهای آن را در کتاب «دا» نشان داده است.
بررسی رابطه تصویر ذهنی مشتری از فروشگاه های ورزشی با ارزش خرید مشتری )موردمطالعه، فروشگاه های لوازم ورزشی در شهر ایلام((مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش پاسخگویی به این سؤال است که تصویر ذهنی مشتری از فروشگاه های ورزشی چه رابطه ای باارزش خرید مشتریان دارد؟ روش: پژوهش از جهت هدف، کاربردی و ازنظر ماهیت، توصیفی و ازنظر روش، پیمایشی می باشد. با توجه به اینکه حجم جامعه نامشخص است، تعداد نمونه با استفاده از جدول کرجسی - مورگان بالغ بر 382 نفر می باشد. (آلفای کرون باخ، کل رابطه (r) برابر با 927/0می باشد). یافته ها: تصویر ذهنی با ابعاد ارزش خرید مشتری (آگاهی مشتری- کیفیت ادراک شده- تداعی معانی- وفاداری مشتری) به ترتیب رابطه ای معنادار و برابر با 544/0، 747/0، 544/0، 536/0 دارد ( میزان R برای کل رابطه برابر با 673/0 می باشد). نتیجه گیری: نتایج رابطه مثبت تصویر ذهنی فروشگاه های ورزشی (شامل ابعاد: راحتی، قیمت درک شده، تسهیلات فیزیکی، خدمات کارکنان و عوامل نهادی شده) با ابعاد ارزش خرید مشتریان نشان می دهد که تولیدکنندگان در زمان فروش کالا به مشتری باید محیطی را فراهم نمایید که ازنظر کمی و کیفی موردپسند مشتری باشد و خاطره ای به یاد ماندی از خرید را برای همیشه به خاطرات مشتری خود بسپارند، در این صورت فرد موردنظر نه تنها مشتری دائمی شما خواهد شد، بلکه مشتریان بالقوه دیگر را نیز به بالفعل شدن و خرید از شما تشویق می کند.
ارتباط تفسیر و ساختار حکایت در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین موضوع ها در زمینه سبک شناسی روایت در متون کهن، چگونگی خوانش و تفسیر داستان های تمثیلی است. ارتباط این موضوع با روایت شناسی هنگامی روشن م ی شود که با صرف نظرکردن از محتوا و پیام تفسیرها، به ارتباط آن با خطوط داستانی توجه کنیم. مقاله حاضر درپی دست یابی به مهم ترین شیوه هایی است که مولوی براساس آنها به تفسیر حکایت های مثنویپرداخته است. می توان گفت ارائه تفسیرها بر محور هم نشینی مهم ترین ویژگی تمایزبخش مثنویاز متون مشابه است. مولوی برای ارائه این تفاسیر، حکایت را به صورت خطوط داستانی مجزا درنظر می گیرد و متناظر با هر خط داستانی تفسیری ارائه می دهد. تعدد این خطوط داستانی می تواند نتیجه تنوع شخصیت ها یا پی رفت های دریافت شده از متن باشد. در این فرایند، ارزش خطوط اصلی و فرعی با یکدیگر برابرند؛ بنابراین، در اغلب موارد، تفسیر ابتدایی (انگیزه بیان) یک حکایت چندان با تفاسیر میانی، پایانی یا حتی تفسیر منطبق با خط اصلی داستان هم خوان نیست. توجه به خطوط داستانی در شکل گیری تفاسیر، هم در تحلیل نوعی ویژه از چندمعنایی تمثیل در مثنویمفید است و هم می تواند فراهم آورنده تبیینی روایت شناختی از تداعی معانی در مثنویباشد.
تحلیل فراعرفی روایات تأویلی با تأکید بر جواز الغای پیوندهای متنی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن پاییز ۱۳۹۸ شماره ۷۹
5 - 36
حوزه های تخصصی:
مطالعه روایات تأویلی نشان می دهد، بخشی از این روایات با عبور از «سیاق» و «بافت» به ارائه مفاهیم و مصادیقی می پردازند که تحلیل دلالی این روایات را با دشواری خاصی مواجه می سازد؛ چراکه نادیده گرفتن سیاق، امری نامتعارف است. با وجود این سیره تفسیری معصومان در تبیین آیات، نشان می دهد، قرینه ای عام از سوی ماتن در تعامل با نص قرآن وجود دارد که مجوز الغای سیاق به شکل جزئی و کلی را صادر می کند و در سایه آن می توان این روایات را توجیه و تحلیل نمود. البته الغای سیاق در اقتباس و تداعی معانی نیز انجام می گیرد و امری عرفی تلقی می شود، اما این کار در آنها کارکرد تفسیری و معنانمایی ندارد، بلکه کارکرد تزئینی یا تطبیقی دارد و همین امر مجوز الغای سیاق در آن دو است؛ درحالی که الغای سیاقِ مستند به سیره تفسیری اهل بیت، این امر را به حوزه استخراج معانی از آیات نیز کشانده است و مجوز کارکرد تفسیری و فراعرفی آن را نیز صادر نموده است.
تداعی های ذهنی در شناخت شاخصه های معماری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
70 - 98
حوزه های تخصصی:
معماری اسلامی ایران به عنوان بخش عظیمی از هویت، تاریخ و فرهنگ این سرزمین، همواره الهام بخش بسیاری از هنرمندان و معماران این مرز و بوم بوده است. بنابراین، احیاء ارزش های این معماری در فضای امروز و زنده نگاه داشتن این میراث ارزشمند مستلزم شناخت ویژگی ها و مؤلفه های شاخص آن است. مطالعات صورت گرفته در این حوزه نشان می دهد معماری اسلامی از سه جنبه عناصر معنایی، اصول مشترک طراحی در سرزمین های مختلف و نیز عناصر و مؤلفه های کالبدی آن قابل بررسی است. این در حالی ست که مخاطبین این هنر عمدتاً به عنصر کالبد این معماری توجه دارند و بنابراین با بهره گیری از این عناصر کالبدی که ریشه در تصاویر ذهنی آن ها دارد می توان فضاها و بناهایی خلق نمود که با تداعی این معماری محملی برای انتقال معانی ارزشمند آن به نسل های آینده باشد. با این هدف، در این تحقیق سعی گردیده از طریق پیمایش تداعی های ذهنی و دستیابی تصاویر ذهنی مخاطبین معماری اسلامی به شناخت مؤلفه های آن دست یابد. مقاله حاضر از طریق مصاحبه با 137 نفر از فارغ التحصیلان رشته معماری که با این فضاها آشنایی دارند اجرا گردید و ضمن استخراج تداعی های ذهنی و دریافت اولین تصاویر ذهنی آن ها به بررسی عوامل متمایزکننده این معماری پرداخته است. نتایج حاکی از آن است که نحوه طراحی، عنصر فضا و نور، تزئینات، عناصر کالبدی، یادمان ها و مقابر و عامل معنویت از جمله عواملی هستند که به عنوان اولین عنصر تداعی کننده مورد توجه قرارگرفته اند که در این میان بیشترین تداعی ها به عنصر تزئینات اشاره دارد. علاوه براین، بیشترین تصاویر ارائه شده توسط مشارکت کنندگان مربوط به مساجد و بناهای مذهبی است.
بررسی انتقادی دیدگاه آیهاللّٰه معرفت پیرامون تفسیر عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۳
241 - 262
حوزه های تخصصی:
اندیشمندان علوم قرآنی، دیدگاه های گوناگونی در باب تفسیر عرفانی مطرح کرده اند. از جمله این اندیشمندان محمدهادی معرفت می باشد. به نظر او، مستند تفاسیر اهل معرفت، ذوق و سلیقه شخصی بوده و تفاسیر آنان از مقوله تفسیر به رأی است. همچنین منظور از واژه بطن که در روایات آمده، دلالت التزامی غیر بیّن کلام است و نیز تفاسیر عرفانی از باب تداعی معانی هستند.در مقاله پیش رو، پس از گردآوری داده ها به روش کتابخانه ای، این دیدگاه وی پیرامون تأویل و تفسیر عرفانی به روش تحلیلی مورد ارزیابی قرار گرفته و این نتیجه حاصل شده که: اولاً بخشی از تفاسیر عرفا بیان معانی باطنی قرآن است و آنان در تفسیر و تأویل آیات از روش های متداول فهم متن بهره برده اند. ثانیاً تأویل قرآن از باب دلالت التزامی غیر بیّن نیست، بلکه غالباً به معنای باطن کلام وحی و گاهی جری و تطبیق است. ثالثاً تفاسیر عرفانی از باب تداعی معانی نیست، بلکه اشارات و لطایفی است که پس از تلاوت باطنی قرآن بر قلوب اهل معرفت وارد شده و فهم نو و جدید محسوب می شود و در بیشتر موارد، هیچ پیش زمینه ذهنی پیرامون آن وجود نداشته تا از باب تداعی معانی به شمار آید.
ارتباط مراعات النظیر و تداعی معانی و سیر تحوّل آنها
حوزه های تخصصی:
بر اساس تداعی معانی وافکار اندیشه ها، مفاهیم، احساسات و واژه هایی که قابلیّت فراخوانی یکدیگر را داشته باشند، بر مبنای قانون تشابه، مجاورت، تضاد و ... یکدیگر را تداعی می کنند. آنچه از طریق تداعی به ذهن هنرمند وارد می شود، ریشه در ناخودآگاه فردی و اجتماعی او دارد. مراعات النظیر آوردن دو یا چند واژه که با هم به نوعی تناسب داشته باشند. آرایه تناسب که در حوزه بدیع لفظی است و علم تداعی معانی که در حوزه روان شناسی است، باهم ارتباط دارند. این پژوهش در پی پاسخ به چگونگی ارتباط این دو است. برای رسیدن به این امر ابتدا سیر تحول این دو مورد کاویده شده است تا رویکردهای مختلف نسبت به آنها در طی زمان های مختلف، همراه با تحلیل این رویکردها مشخّص شود؛ سپس به وجه اشتراک و تفاوت آن دو پرداخته شده و این نتیجه حاصل شده است که امور متناسب با هم برخی حاصل سنت های ادبی است و برخی دیگر از امور متداعی شده سرچشمه می گیرند. این پژوهش بنیادی است و بسیاری از اطلاعات مربوط به پژوهش، از طریق روش کتابخانه ای گردآوری شده و همه این موارد بعد از طبقه بندی، به صورت تحلیلی ارائه گردیده است
بازتاب هنری تضاد در شعر ابوتمام و ویکتور هوگو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۳
43 - 60
یکی از شیوه های سبکی و متمایز در شعر ابوتمام و ویکتورهوگو،کاربرد آرایه تضاد است.این جستار با هدف دست یابی به برخی نشانه های تشابه و تفاوت سبکی کاربرد آرایه تضاد در شعر ابوتمام و هوگو، با روش تحلیل محتوای کیفی در پی کشف نشانه های زیباشناختی تضاد در شعر این دو شاعر است تا در نهایت دانسته شود چگونه آرایه تضاد سبب غنای شعر این دو شاعر شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که تضاد در شعر ابوتمام وهوگو، کارکرد زیبایی شناسی و فلسفی دارد و از پیوندی بنیادین با معنا حکایت می کند با این تفاوت که جنبه واژگانی تضاد در شعر هوگو بارزتر است.تضاد رفتاری و کاربردی از پربسامدترین تضادها در شعر ایشان است و دلیل این بسامد بالا پیوند این دو تضاد با مفهوم و ساختار کلی شعر است. ابوتمام برای تعبیر از افکار و فلسفه ذهنیش در کنار دیگر تصاویر، از رنگ این تضادها بهره برده است، هوگو نیز علی رغم سادگی بیان، هرگاه شعر خود را به این دو تضاد مزین نموده، شیوه بیان او همانند ابوتمام پیچیده گردیده است.
دو پهلوگویی و تداعی اندیشه های اجتماعی در غزل های حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حضور جاودانه حافظ نه تنها در تاریخ و تاریخ ادبی ایران، بلکه در ذهن و ضمیر فارسی زبانان سراسر جهان، او را به یک «خاطره ازلی» تبدیل کرده و به همین دلیل درباره او و شعرش، از جهات مختلف و به فراوانی، سخن گفته شده است. اما باب بحث و گفتگو درباره پوشیده گویی و بیان غیر مستقیم و پرابهام و ایهام روی دادها و طنزهای گزنده و کنایه های رسوا کننده و شگردهای زبانی دیگری که به دو پهلوگویی هایش باز می گردد، همچنان باز است. در نوشته حاضر ساختار و محتوای دو پهلوگویی های حافظ که از ویژگی های بارز سبک اوست، بررسی و تحلیل شده است. این ویژگی شعر او در اثر تسلسل خواطر و تداعی معانی ذهن را درگیر می کند و در عین حال هرگز هم به قطعیت نمی رسد. این فضیلت بی همتای شعر حافظ که کلام او را از سخن دیگران متمایز می سازد و سبب اعتلا و جاودانگی آن می گردد، قاب و قالبی برای بیان اندیشه هایی است که بیانشان به صورت صریح خالی از خطر نبوده است. حافظ با همین شگرد است که در برابر قدرت حاکم می ایستد و به یاری آن، گفتمان مسلط حکومت را وارونه می کند و به رهایی مردم از جمود و خشک اندیشی و وابستگی هایشان کمک می کند. داد ه های این تحقیق از رهگذر مطالعات کتابخانه فراهم آمده و با استفاده از روش تحلیلی توصیف شده است. مهم ترین دستاورد این پژوهش این است که ابزارهای پوشیده گویی و ایهام های حافظ، در همان حال که جزیی از اندیشه ساختارمند او به شمار می آیند، در پیوند با خود هم نوعی از ساختار سیاسی و ضد قدرت را نشان می دهد.
تأویل و تفسیر عرفانی در نگاه اندیشمندان سده اخیر حوزه علمیه قم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از انواع گرایش ها و مکاتب تفسیری «تفسیر عرفانی» است. نگارنده در این نوشتار به دنبال بررسی دیدگاه اندیشمندان معاصر حوزه علمیه قم درباره چیستی و حقیقت تأویل و تفسیر عرفانی است. در مجموع سه رویکرد متفاوت در بین اندیشمندان سده اخیر حوزه علمیه قم درباره «تفسیر عرفانی» و مبانی آن وجود دارد: گروهی به طور مطلق با «تفسیر عرفانی» مخالفت کرده اند. گروهی در عین اختلاف در چیستی تأویل، مبانی «تفسیر عرفانی» را پذیرفته اند. گروه سوم قائل به تفصیل شده اند. در مقاله پیش رو پس از گردآوری داده ها به روش کتابخانه ای، دیدگاه افراد شاخص این سه گروه درخصوص تأویل و تفسیر عرفانی بررسی شده و برخی از آنها تحلیل و ارزیابی گردیده و در پایان این نتایج حاصل شده است: روش تفسیری باطنیه با روش تفسیری اهل معرفت تفاوت دارد؛ زیرا باطنیه به ظواهر توجه ندارند، اما اهل معرفت راه رسیدن به باطن را ظاهر می دانند و همواره در کنار باطن، بر ارزش ظواهر تأکید کرده اند. تفاسیر عرفانی از باب تداعی معانی نیست، بلکه از باب تعمیق معناست. هرچند بطن نهایی قرآن از سنخ الفاظ و مفاهیم نیست، اما می توان هر بطنی از بطون قرآن را «تأویل» قرآن نامید و بطون معنایی در دایره تفسیر قرار ندارند.